ج م ع / الجمعة

از دانشنامه قرآن و حدیث

الجُمُعَة (نسخه آزمایشی)

جمعه

درآمد

واژهشناسی «جمعه»

واژۀ جمعه، از ریشۀ «ج م ع» به معنای گرد آوردن و به هم پیوستن، نام آخرین روز هفتۀ مسلمانان است که به فارسی، «آدینه» نامیده میشود.

ابن فارس در این باره مینویسد:

جیم و میم و عین، دارای یک ریشۀ معنایی است که بر گِرد هم آمدن دلالت دارد... و به همین مناسبت، مکان گِردِ هم آیی در مکّه (مُزدَلِفَة) «جَمع» نامیده شده و همچنین روز جمعه.[۱]

بر پایۀ برخی گزارشهای تاریخی، پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، مسلمانان ساکن در مدینه - که «انصار» خوانده میشدند - بر آن شدند تا همانند یهود و نصارا - که در روز خاصّی از هفته، گِردِ هم آییِ عمومی داشتند -، خود نیز یکی از روزهای هفته را به این امر، اختصاص دهند. بدین منظور، روزی را که تا آن روزگار، «عَروبة» نامیده میشد، انتخاب کردند و آن را جمعه نامیدند:

مردم مدینه، پیش از مهاجرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [به این شهر] و پیش از نازل شدن سورۀ جمعه، اقدام به برپایی نماز جمعه کردند و این روز را جمعه نامیدند. انصار گفتند: یهود و نصارا هر یک در هر هفته، روزی دارند که در آن روز، اجتماع میکنند. بیایید ما نیز روزی را قرار دهیم تا گرد هم آییم و خدا را یاد کنیم و نماز بر پا داریم و او را سپاس بگزاریم و سخنانی از این دست.

آن گاه گفتند: شنبه از آنِ یهود است و یکشنبه از آنِ نصارا. «عُروبه» را روز اجتماع خود قرار دهید و آنان در آن روزگار، روز جمعه را عروبه میخواندند. پس همگی نزد اسعد بن زراره گرد آمدند و وی آن روز، همراه آنان نماز گزارد و [خداوند را] به آنان یادآوری کرد و آنان آن روز را جمعه نام نهادند تا در آن، گرد هم آیند. آن گاه اسعد بن زراره، گوسفندی برایشان قربانی کرد و آنان به دلیل کمی نفراتشان همگی از همان یک گوسفند، ناهار و شام خوردند. در پی آن بود که خداوند این آیه را فرو فرستاد: (اى کسانی که ايمان آوردهايد! هر گاه براى نماز روز جمعه بانگ داده شود، به سوى ياد خدا بشتابيد...)[۲].[۳]

گزارشیدیگر، بیانگر آن است که کعب بن لُؤَی، جدّ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، نخستین کسی است که این روز را جمعه نامید.[۴]

گفتنی است فَیّومی، افزوده است:

و إنّما الجُمعَةُ بسُکونِ المیمِ فَاسمٌ لِأیامِ الاُسبوع... و أوّلُ أیامِ الجُمعَةِ یَومُ السَّبتِ.[۵]

جُمْعه، به سکون میم، اسمی برای [مجموع] روزهای هفته است... و اوّلین روزِ این جمعه (هفته) روز شنبه است.

وجه نامگذاری جمعه در روایات

در بارۀ چرایی نامگذاری جمعه، وجوه گوناگونی در روایات ذکر شده که در همۀ آنها به اجتماع کردن و گرد هم آمدن اجزا یا مراحل یک پدیدۀ بسیار مهم، یا نتیجۀ آن - یعنی بروز کامل آن پدیده - به عنوان وجه نامگذاری این روز توجّه شده است، از جمله:

۱. در این روز، [مراحل] خلقت آدم ابو البشر، کامل شده است.[۶]

۲. طینت آدم در چنین روزی سرشته شده و به انجام رسیده، و صعقۀ (بیهوشی) قیامت و رستاخیز نیز در این روز به وقوع خواهد پیوست.[۷]

۳. خداوند در این روز، کار پیامبر صلی الله علیه و آله را به سامان رسانده است.[۸]

۴. خداوند در عالم میثاق، در چنین روزی، مردم را جهت پیمان گرفتن برای ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله و جانشینش، جمع کرده است.[۹]

۵. خداوند، در این روز، مردم را برای ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او گرد هم آورده است.[۱۰]

۶. خداوند در چنین روزی در عالم میثاق، همۀ آفریدهها را جمع کرد و از آنها برای ربوبیت خود، نبوّت محمّد صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام پیمان گرفت.[۱۱]

گفتنی است صرفنظر از ضعف سند غالب این احادیث، وجههای یاد شده، تأویلیاند و با نامگذاری لغوی و عرفی - که اکنون در مبحث واژهشناسی مورد نظر ماست -، متفاوت اند.[۱۲]

جمعه در قرآن و حدیث

در قرآن کریم، واژۀ «جمعه» تنها یکبار و آن هم در سورهای با همین نام به کار رفته است؛ امّا در احادیث، فضایل و آداب فراوانی برای جمعه بیان شده است.[۱۳] بیتردید، هدف اصلی این احادیث، نهادینه کردن فرهنگ بهرهگیریِ هر چه بیشتر از برکات شب و روز جمعه است.

فضایل جمعه

از منظر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، روز جمعه، با فضیلتترین روز هفته و عید مسلمانان است. ارج نهادن این روز و در امان داشتن آن از آفتهای فرهنگی، سبب میشود تا مؤمنان در دیگر ایّام نیز از خطر گرفتار آمدن در دام فرهنگهای ناسالم در امان باشند.[۱۴]

شب جمعه نیز دارای نورانیت ویژهای است و در فضیلت، همانند روز جمعه است.[۱۵] هر شب جمعه، فرشتهای از جانب خداوند سبحان فرمان مییابد تا با ندا دادن در گوش جان مردم، به آنان هشدار دهد که فریب دنیا را نخورند و از لحظه لحظۀ باقی ماندۀ عمر خود بهره گیرند.[۱۶]

نیز خداوند از آغاز این شب تا پایان آن، از بلندای عرش، مردم را به دعا، توبه و اُنس با خویش و عرض نیاز به درگاهش، فرا میخوانَد.[۱۷]

همچنین پاداش نیکی و کیفر زشتیِ اعمال در جمعه، دو چندان میگردد. از این رو، بر انجام دادن کارهای نیک در این روز، تأکید بیشتری شده است، همچنان که گناهورزی در این روز، خطرناکتر و بدفرجامتر از روزهای دیگر است.[۱۸]

شب جمعه برای انبیا و اولیای الهی نیز برکات ویژهای به همراه دارد و موجب رشد و افزایش دانش و معرفت آنان میشود.[۱۹]

کسانی که در شب یا روز جمعه از دنیا میروند، مشمول عنایت ویژۀ خدای سبحان قرار میگیرند.[۲۰]

در سرای آخرت نیز روز جمعه روزی است که موهبتهای بهشتیان و عذاب دوزخیان، در آن فزونی مییابد.[۲۱]

آداب شب جمعه

پیش از اشاره به آداب و اعمال شب و روز جمعه، این نکته، شایان توجّه است که بیشتر این آداب (مانند: تلاوت قرآن، صدقه دادن و دعا کردن) به شب یا روز جمعه اختصاص ندارد. از این رو، بیان این امور به عنوان آداب جمعه بدین معناست که انجام دادن آنها در همۀ ساعات شب یا روز جمعه، شایسته و مطلوب و البتّه در مقایسه با دیگر وقتها، دارای فضیلت بیشتری است، چنان که امام صادق علیه السلام در بارۀ کسی که میخواهد کار خیری انجام دهد مانند این که صدقه دهد یا روزه بگیرد، فرموده است:

يُستَحَبُّ أن يَكونَ ذٰلِكَ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّ العَمَلَ يَومَ الجُمُعَةِ يُضاعَفُ.[۲۲]

شایسته است که انجام دادن آن [کار]، در روز جمعه باشد؛ زیرا [پاداش] کار در روز جمعه، چند برابر میشود.

و اینک آداب شب جمعه:

۱. خواندن قرآن

اهمّیت قرائت قرآن در شب جمعه، به قدری است که امام صادق علیه السلام شب جمعه را «لیلة القرآن (شب قرآن)» نامیده است.[۲۳]

۲. دعا کردن

شب جمعه بویژه هنگام سحر، از وقتهایی است که دعا در آن به اجابت نزدیکتر است. از این رو، یعقوب علیه السلام دعا برای آمرزش فرزندانِ خطاکار خود را که به برادرشان یوسف علیه السلام جفا کرده بودند، به سحرگاه شب جمعه موکول میکرد. همچنین دعا در شب جمعه برای مؤمنانی که از دنیا رفته‌‌اند، سفارش شده و از امام صادق علیه السلام نقل است که هر کس در شب جمعه برای ده نفر از برادران دینیِ در خاک خفتۀ خود دعا کند، خداوند، بهشت را بر وی واجب میسازد.[۲۴] دعای کمیل نیز از بهترین دعاهایی است که قرائت آن از جمله در شب جمعه، سفارش شده است.[۲۵]

۳. صلوات فرستادن بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و خاندان مطهّرش

برای صلوات فرستادن بر خاندان رسالت در شب و روز جمعه، فضایل فراوانی نقل شده است.[۲۶] ثقة الإسلام کلینی با سند معتبر، نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

إذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ مَلائِكَةٌ بِعَدَدِ الذَّرَّ، فی أَيديهِم أَقلامُ الذَّهَبِ وَ قَراطيسُ الفِضَّةِ، لا يَكتُبونَ إلىٰ لَيلَةِ السَّبتِ إلَّا الصَّلاةَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ - صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ عَلَيهِم -؛ فَأَكثِر مِنها.

چون شب جمعه فرا میرسد، به شمار مورچگان، فرشتگان از آسمان فرود مىآيند که در دستانشان قلمهای زرّين و کاغذهاى سيمين است و تا شب شنبه، جز درود بر محمّد و خاندان محمّد - که درود خدا بر او و ايشان باد - چيزى نمىنويسند. پس فراوانْ چنین کن.

در ادامۀ روایت نیز در خصوص روز جمعه فرموده است:

إنَّ مِنَ السُّنَّةِ أن تُصَلَّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهلِ بَيتِهِ فی كُلَّ يَومِ جُمُعَةٍ ألفَ مَرَّةٍ، و فی سائِرِ الأَيّامِ مِئَةَ مَرَّةٍ.[۲۷]

از جمله سنّتها [در اسلام] آن است که بر محمّد و خاندانش در هر روز جمعه، هزاربار صلوات بفرستی و در دیگر روزها صدبار.

۴. زیارت کردن امام حسین علیه السلام

افزون بر سفارش عام به زیارت سالار شهیدان، ابا عبد اللّٰه الحسین علیه السلام، به عنوان یکی از بهترین جلوههای اُنس با خدا، شاید هیچ زمانِ پُرفضیلت و ویژهای نباشد که به طور خاص به زیارت امام حسین علیه السلام در آن سفارش نشده باشد. شب و روز جمعه نیز به عنوان اوقاتی پُرارج و بافضیلت، از آن جملهاند،[۲۸] بویژه که بر پایۀ احادیث به دست آمده از خاندان رسالت، در شبهای جمعه، ارواح انبیا و اوصیای الهی به زیارت امام حسین علیه السلام مشرّف میشوند.[۲۹]

۵. شب زنده‌داری

به شبزندهداریِ شب جمعه نیز - برای کسانی که تواناییِ آن را دارند -، فراوان سفارش شده و حدیث معروف روایت شده از فاطمۀ زهرا علیها السلام در بارۀ دعا کردن برای همسایگان، مربوط به شب جمعه است.[۳۰]

۶. صدقه دادن

از دیگر آداب شب جمعه، انفاق در راه خدا و پرداخت صدقه است که فضیلت آن همچون دیگر کارهای خیر، بسیار افزونتر از اوقات دیگر است.[۳۱]

آداب روز جمعه

بر پایۀ آنچه در ادامه آمده است، آداب روز جمعه را میتوان در قالب برنامههای پنجگانۀ ذیل تنظیم کرد:

۱. برنامۀ فرهنگی و دانشافزایی

به استقبال جمعه رفتن و فراهم کردن مقدّمات بهرهگیری از آن، ازطریق اهمّیت دادن فوق العاده به این روز و به فعلیت رساندن ظرفیتهای تربیتی آن، رهنمودی دینی است که در برنامۀ زندگی مؤمنان، گنجانده شده و تلاش شده تا با تأکید بر این فرهنگ و نهادینه کردن آن، از هدر رفتن فرصت گرانبهای جمعه جلوگیری شود. ترویج این فرهنگمتداول میان یاران شایستۀ پیامبر صلی الله علیه و آله - که با مدیریت زمان برای بهرهگیری از برکات جمعه و بویژه نماز جمعه، پیشاپیش، خود را آماده میکردند -،[۳۲] کمک کردن به رشد و ارتقای فرهنگی جامعۀ اسلامی است؛ نماز جمعهای که میتوان آن را به عنوان نمودی کارآمد از برنامۀ حیاتبخش اسلام (درهمتنیدگی عبادت و سیاست) به فرهیختگان حقیقتجویِ جهان معاصر شناساند.

امّا نیمۀ دوم این برنامه، تلاش برای تقویت معرفت دینی در روز جمعه است. اهمّیت این موضوع، به حدّی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرماید:

اُفٍّ لِرَجُلٍ لا يُفَرَّغُ نَفسَهُ فی كُلَّ جُمُعَةٍ لِأَمرِ دينِهِ، فَيَتَعاهَدَهُ وَ يَسأَلَ عَن دينِهِ.[۳۳]

اُف بر کسی که در هر جمعه، خود را برای کار دینش، فارغ نسازد تا [بتواند] بدان بپردازد و در بارۀ دینش پرسش کند!

۲. برنامۀ بهداشتی

دومین برنامۀ روز جمعه، پرداختن به بهداشت است. بدین هدف، بر: چیدن ناخن، کوتاه کردن موی پشت لب، غسل جمعه، شستن سر با گُل خطمی، و استفاده کردن از عطر و موادّ خوشبو کننده، تأکید شده است.[۳۴]

۳. برنامۀعبادی

سومین برنامۀ روز جمعه، توجّه به امور عبادی است. مهمترین عبادتی که در روز جمعه، مورد تأکید بلیغ قرآن و احادیث قرار گرفته، نماز جمعه است که به دلیل اهمّیت ویژۀ آن، بخش دوم این مَدخل به تبیین احکام و آداب آن، اختصاص یافته است.

عبادت دیگر روز جمعه، دعا برای امام عصر علیه السلام[۳۵] و زیارت ایشان[۳۶] و چشم داشتن به ظهور آن بزرگوار و گشایش در امر فَرَج در این روز است؛ چه این که بر پایۀ برخی روایات موجود، روز جمعه، روزی است که امام مهدی علیه السلام در آن، ظهور و قیام خواهد کرد.[۳۷]

در برنامۀ عبادی این روز، از جمله، تأکید بر صلوات فرستادن بسیار بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش، دعا کردن و زیارت اهل قبور به چشم میخورد، همچنان که برای روزۀ روز جمعه نیز فضیلت بسیاری گزارش شده است؛ ولی با تأکید بر این نکته که روز جمعه، به تنهایی روزۀ مستحبّی گرفته نشود، مگر این که روز قبل یا بعد نیز بدان ضمیمه گردد.[۳۸]

گفتنی است که عبادتهای مورد اشاره، مستحبّیاند. طبعاً هر کس میتواند برای روزهای جمعه به میزان توان و وقت و حوصلهاش، آنها را در برنامۀ عبادی خود بگنجاند. در این میان، تنها نماز جمعه است که تکلیفی واجب به شمار میآید، هر چند شمار بسیاری از فقیهان شیعی، آن را در عصر غیبت، واجب تخییری دانستهاند؛ یعنی میتوان در روزهای جمعه، به صورت اختیاری، میان نماز جمعه و نماز ظهر، یکی را برگزید؛ ولی به گواهی آموزههای قرآنی و روایی، و اعتراف همۀ فقها - حتّی آنها که معتقد به وجوب تخییریاند - ، نماز جمعه، چنان اهمّیت و فضیلتی دارد که بیتردید مسامحه در آن، با شریعت نورانی اسلام، ناسازگار است.[۳۹] این اهتمامِ شریعت به نماز جمعه تا جایی است که فقیهان پُرشمار دیگری را در میان شیعه، به اعتقاد به وجوب تعیینی نماز جمعه وا داشتهاست.[۴۰]

۴. برنامۀ اجتماعی

چهارمین برنامۀ روز جمعه، توجّه به امور اجتماعی است؛ کارهایی همانند: صلۀ رحم، عیادت از بیماران، دیدار با برادران دینی، حضور در تشییع جنازه، دادن صدقه و.…[۴۱]

۵. برنامۀ خانوادگی

پنجمین و آخرین برنامۀ روز جمعه، برنامۀ خانوادگی است. برای همین، به اقداماتی که موجب خرسندی خانواده و فرزندان میشوند، سفارش شده است. به نظر میرسد موارد خاصّی مانند خریدن میوه و خوراکیهای مورد علاقه که در برخی احادیث، به عنوان عوامل شادیآفرین خانواده از آنها یاد شده، صرفاً از باب مثال و نمونهاند.[۴۲] بر این اساس باید گفت هر کار دیگری که با هنجارهای یک خانوادۀ سالم، سازگار و برای آنان دلپذیر باشد، میتواند در روزهای جمعه، برای تحقّق بخشیدن به برنامۀ خانوادگی مورد اشاره، مدّ نظر قرار گیرد.

شایان توجّه است که برقراریِ روابط زناشویی، گزینۀ دیگر مورد تأکید آموزههای اسلامی برای روز جمعه است که ضمن تأمینِ بخشی از نیازهای غریزیِ همسران از طریق مشروع، پاداش اُخروی نیز برای آنان به همراه دارد.[۴۳]

ملاحظۀ مجموعۀ آداب و برنامههای اسلامی مطرح شده، حکایت از آن دارند که شخص مسلمان باید برای روز جمعۀ خود، به گونهای برنامهریزی کند که هر چه بیشتر، سعادت دنیا و آخرت را برای او و خانواده و جامعه‌‌اش در پی آورد.

الفصل الأوّل: فَضائِلُ الجُمُعَةِ و خَصائِصُها

فصل یکم: فضیلتها و ویژگیهایِ جمعه

۱ / ۱: سَیّدُ الأَیّامِ

۱/۱: سرآمد روزها

1. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: يَومُ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأَیّامِ.[۴۴]

1. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، سرآمد روزهاست.

2. عنه صلی الله علیه و آله: هَبَطَ عَلَيَّ جَبرَئيلُ فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ سَيِّداً... و سَيِّدُ الشُّهورِ رَمَضانُ، و سَيِّدُ الأَیّامِ يَومُ الجُمُعَةِ.[۴۵]

2. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: جبرئیل نزد من فرود آمد و گفت: «ای محمّد! هر چیزی را سرآمدی است... و سرآمد ماهها، رمضان و سرآمد روزها، روز جمعه است».

3. عنه صلی الله علیه و آله: سَيِّدُ الأَیّام يَومُ الجُمُعَةِ، و هِيَ «شاهِدٌ» و «مَشهودٌ»[۴۶] يَومُ عَرَفَةَ.[۴۷]

3. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سرآمد روزها، روز جمعه است و «شاهد (گواه)» نیز همین روز است و «مشهود»، روز عرفه است.[۴۸]

4. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ يَومَ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأَیّامِ و أَعظَمُها عِندَ اللّهِ، و هُوَ أعظَمُ عِندَ اللّهِ مِن يَومِ الأَضحىٰ و يَومِ الفِطرِ.[۴۹]

4. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، سرآمد روزها و بزرگترین آنها در نزد خداست و در پیشگاه خداوند، از روز [عید] قربان و روز [عید] فطر، برتر است.

5. عنهصلی الله علیه و آله: إنَّ يَومَ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأَیّامِ، و أَعظَمُ عِندَ اللّهِ عزّ و جلّ مِن يَومِ الأَضحىٰ و يَومِ الفِطرِ، فيهِ خَمسُ خِصالٍ: خَلَقَ اللّهُ عزّ و جلّ فيهِ آدَمَ علیه السلام، و أَهبَطَ اللّهُ فيهِ آدَمَ إلَى الَارضِ، و فيهِ تَوَفَّى اللّهُ آدَمَ، و فيهِ ساعَةٌ لا يَسأَلُ اللّهَ العَبدُ فيها شَيئاً إلّا آتاهُ ما لَم يَسأَل حَراماً، و ما مِن مَلَكٍ مُقَرَّبٍ، و لا سَماءٍ و لا أرضٍ، و لا رِياٍح و لا جِبالٍ، و لا بَرٍّ و لا بَحرٍ؛ إلّا و هُنَّ يُشفِقنَ مِن يَومِ الجُمُعَةِ أن تَقومَ فيهِ السّاعَةُ.[۵۰]

5. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بیتردید، روز جمعه، سرآمد روزها و در نزد خدا بزرگتر از روز [عید] قربان و روز [عید] فطر است و در آن، پنج ویژگی است: خداوند عزّ و جلّ، آدم علیه السلام را در این روز آفرید، و در چنین روزی وی را به زمین فرو فرستاد، در این روز، خداوند، آدم را میراند، و در آن ساعتی است که بنده در آن، از خدا هر چه بخواهد، عطایش میکند مگر آن که ناروایی را درخواست کند؛ و نیز هیچ فرشتۀ مقرّبی و نه آسمان و زمین و نه بادها و کوهها و نه خشکی و دریایی نیست، جز آن که برای روز جمعه به جهت بر پا شدن قیامت در آن روز، دلواپساست.

۱ / ۲: أَفضَلُ الأَیّامِ

۱/۲: برترینِ روزها

6. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أَفضَلُ الأَیّامِ عِندَ اللّه يَومُ الجُمُعَةِ.[۵۱]

6. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین روزها نزد خدا، روز جمعه است.

7. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ مِن أفضَلِ أيّامِكُم يَومَ الجُمُعَةِ؛ فيهِ خُلِقَ آدَمُ و فيهِ قُبِضَ، و فيهِ النَّفخَةُ و فيهِ الصَّعقَةُ.[۵۲]

7. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: از برترینْ روزهایتان، روز جمعه است. در چنین روزی، آدم آفریده شده و در آن، وفات یافته و دمیدن [در صور، در آستانۀ برپایی قیامت] و بیهوش شدن [و جانسپاریِ همۀ زندگان]، در این روز است.

8. عنه صلی الله علیه و آله: ما تَطلُعُ الشَّمسُ بِيَومٍ و لا تَغرُبُ بِأفضَلَ أو أعظَمَ مِن يَومِ الجُمُعَةِ، و ما مِن دابَّةٍ إلّا تَفزَعُ لِيَومِ الجُمُعَةِ، إلّا هذانِ الثَّقَلانِ مِنَ الجِنَّ وَ الإنسِ.[۵۳]

8. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خورشید در روزی طلوع و غروب نکرد که از روز جمعه، برتر و بزرگتر باشد و جز این دو گروه گرانقدر - یعنی جن و اِنس - هیچ جنبندهای نیست، مگر آن که همواره برای روز جمعه [به خاطر آن که رخ دادن حوادث هولانگیز قیامت در آن روز]، هراسناک است.

9. عنهصلی الله علیه و آله: خَيرُ يَومٍ طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ يَومُ الجُمُعَةِ: فيهِ خُلِقَ آدَمُ، و فيها دَخَلَ الجَنَّةَ، و فيهِ اُخرِجَ مِنها، و لا تَقومُ السّاعَةُ إلّا في يَومِ الجُمُعَةِ.[۵۴]

9. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بهترین روزی که خورشید بر آن تابیده، روز جمعه است. در آن روز، آدم آفریده شده و در آن روز، وارد بهشت گردیده و در چنین روزی، از بهشت رانده شده است و قیامت، جز در روز جمعه، بر پا نخواهد شد.

10. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ... اختارَ مِنَ الأَیّامِ أربَعَةً: يَومَ الجُمُعَةِ، و يَومَ التَّروِيَةِ[۵۵]، و يَومَ عَرَفَةَ، وَ يومَ النَّحرِ.[۵۶]

10. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند - تبارک و تعالی -... از میان روزها چهار روز را برگزید: روز جمعه و روز ترویه[۵۷] و روز عرفه و روز [عید] قربان.

11. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ اختارَ مِنَ الأَیّامِ الجُمُعَةَ، و مِنَ الشُّهورِ شَهرَ رَمَضانَ، و مِنَ اللَّيالي لَيلَةَ القَدرِ.[۵۸]

11. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ از ميان روزها، جمعه را و از ميان ماهها، ماه رمضان را و از ميان شبها، شب قدر را برگزيد.

12. عنه صلی الله علیه و آله: فَضلُ الجُمُعَةِ في شَهرِ رَمَضانَ عَلىٰ سائِرِ الجُمَعِ، كَفَضلِ رَمَضانَ عَلىٰ سائِرِ الشُّهورِ.[۵۹]

12. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برتریِ جمعۀ ماه رمضان بر جمعههای دیگر، همچون برتریِ رمضان بر دیگر ماههاست.

13. الإمام الباقر علیه السلام: ما طَلَعَتِ الشَّمسُ بِيَومٍ أفضَلَ مِن يَومِ الجُمُعَةِ.[۶۰]

13. امام باقر علیه السلام: خورشید به روزی نیکوتر از جمعه، نتابیده است.

14. الإمام الصادق علیه السلام: فَضَّلَ اللّهُ الجُمُعَةَ عَلىٰ غَيرِها مِنَ الأَیّامِ، و إنَّ الجِنانَ لَتُزَخرَفُ و تُزَيَّنُ يَومَ الجُمُعَةِ لِمَن أتاها، و إنَّكُم تَتَسابَقونَ إلَى الجَنَّةِ عَلىٰ قَدرِ سَبقِكمُ إلَى الجُمُعَةِ، و إنَّ أبوابَ السَّماءِ لَتُفتَحُ لِصُعودِ أعمالِ العِبادِ.[۶۱]

14. امام صادق علیه السلام: خداوند، روز جمعه را بر روزهاى ديگر، برترى بخشيده است. در روز جمعه، بهشت براى کسی که به [نماز] جمعه بيايد، آراسته و مزيّن مىشود و شما به اندازۀ پيشتازیتان به سوى [نماز] جمعه، به سوى بهشت، پيش خواهيد تاخت و درهاى آسمان نیز براى بالا رفتن اعمال بندگان، باز مىشوند.

15. عنه علیه السلام: إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ و يَومَا[۶۲] العيدَينِ، أمَرَ اللّهُ رِضوانَ خازِنَ الجِنانِ أن يُنادِيَ في أرواحِ المُؤمِنينَ - و هُم في عَرَصاتِ الجِنانِ -: إنَّ اللّهَ قَد أذِنَ لَكُم بِالزِّيارَةِ إلىٰ أهاليكُم و أَحِبّائِكُم مِن أهلِ الدُّنيا.[۶۳]

15. امام صادق علیه السلام: هر گاه روز جمعه یا دو روز عید [فطر و قربان] فرا رسد، خداوند، رضوان (کلیددار بهشتها) را فرمان میدهد تا در میان ارواح مؤمنان - که در گسترۀ بهشتها ساکناند - بانگ بر آوَرَد که: خدا به شما اجازه داده است که به ملاقاتِ خانواده و دوستانتان از اهل دنیا بروید.

16. الإقبال عن كتاب النَّشر و الطَّيّ عن الإمام الرضا علیه السلام: إذا كانَ يَومُ القيامَةِ زُفَّت أربَعَةُ أيّامٍ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ كَما تُزَفُّ العَروسُ إلىٰ خِدرِها.

قيلَ: ما هٰذِهِ الأَيّامُ؟

قالَ: يَومُ الأَضحىٰ، و يَومُ الفِطرِ، و يَومُ الجُمُعَةِ، و يَومُ الغَديرِ.[۶۴]

16. الإقبال - به نقل از کتاب النشر و الطیّ -: امام رضا علیه السلام فرمود: «آن گاه که روز رستاخیز شود، چهار روز را به سوى خدا میبرند، آن گونه که عروس را در شب زفاف سوی حجله می‌‌برند».

پرسيده شد: این روزها کدام اند؟

فرمود: «روز [عید] قربان و روز [عید] فطر و روز جمعه و روز [عید] غدير».

۱ / ۳: عیدُ المُسلِمینَ

۱/۳: عید مسلمانان

17. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ جَعَلَ السَّبتَ لِموسیٰ علیه السلام عيداً، وَ اختارَ لَنَا الجُمُعَةَ فَجَعَلَها لَنا عيداً.[۶۵]

17. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند، شنبه را برای موسی علیه السلام عید قرار داد و جمعه، روزی است که برای ما برگزید و آن را برایمان عید قرار داد.

18. عنهصلی الله علیه و آله - في یَومِ جُمُعَةٍ -: يا مَعشَرَ المُسلِمينَ! إنَّ هذا يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ عيداً لِلمُسلِمينَ فَاغتَسِلوا، و مَن كانَ عِندَهُ طيبٌ فَلا يَضُرُّهُ أن يَمَسَّ مِنهُ، و عَلَيكُم بِالسِّواكِ.[۶۶]

18. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در یکی از جمعهها -: ای جماعت مسلمانان ! امروز، روزی است که خداوند، آن را برای مسلمانان عید قرار داده است. پس غسل کنید و هر کس عطری دارد، برایش زیانی ندارد که قدری از آن را استفاده کند، و مسواک بزنید.

19. عنهصلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ كَتَبَ الجُمُعَةَ عَلىٰ مَن كانَ قَبلَنا، فَاختَلَفوا فيها و هَدانَا اللّهُ لَها، فَالنّاسُ لَنا فيها تَبَعٌ، فَاليَومُ لَنا، و لِليَهودِ غَداً، و لِلنَّصارىٰ بَعدَ غَدٍ.[۶۷]

19. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ [رعایت فضیلتها و آداب] جمعه را بر پیشینیان ما مقرّر کرد؛ ولی آنها در آن دچار اختلاف شدند و خداوند، ما را به آن رهنمایی کرد. در نتیجه، مردم در آن، دنبالهروِ مایند. پس این روز، از آنِ ماست و فردا [شنبه] از آنِ یهودیان است و پسفردا (یکشنبه)، از آنِ مسیحیان.

20. عنه صلی الله علیه و آله: أضَلَّ اللّهُ عَنِ الجُمُعَةِ مَن كانَ قَبلَنا؛ فَكانَ لِليَهودِ يَومُ السَّبتِ، و كانَ لِلنَّصارىٰ يَومُ الأَحَدِ، فَجاءَ اللّهُ بِنا فَهَدانَا اللّهُ لِيَومِ الجُمُعَةِ، فَجَعَلَ الجُمُعَةَ وَ السَّبتَ وَ الأَحَدَ. و كَذٰلِكَ هُم تَبَعٌ لَنا يَومَ القِيامَةِ، نَحنُ الآخِرونَ مِن أهلِ الدُّنيا وَ الأَوَّلونَ يَومَ القِيامَةِ، المَقضِيُّ لَهُم قَبلَ الخَلائِقِ.[۶۸]

20. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند، پیشینیان ما را از جمعه محروم ساخت. در نتیجه، شنبه برای یهودیان و یکشنبه از آنِ مسیحیان شد. پس ما را آورد (نوبت به ما رسید) و به روز جمعه هدایتمان فرمود و جمعه و شنبه و یکشنبه را [به ترتیب] قرار داد. بدین سان، آنان در روز رستاخیز نیز دنبالهرو مایند. از مردم دنیا ما آخرین [امّت] هستیم و در روز قیامت، اوّلین [امّت] که پیش از همۀ خلایق، کارشان بررسی میشود.

21. الإمام عليّ علیه السلام: إنَّ اللّهَ اختارَ الجُمُعَةَ فَجَعَلَ يومَها عيداً، وَ اختارَ لَيلَها فَجَعَلَها مِثلَها، و إنَّ مِن فَضلِها أن لا يُسأَلَ اللّهُ عزّ و جلّ يَومَ الجُمُعَةِ حاجَةً إلَّا استُجيبَ لَهُ، و إنِ استَحَقَّ قَومٌ عِقاباً فَصادَفوا يَومَ الجُمُعَةِ و لَيلَتَها، صُرِفَ عَنهُم ذلِكَ. و لَم يَبقَ شَيءٌ مِمّا أحكَمَهُ اللّهُ و فَصَّلَهُ إلّا أبرَمَهُ في لَيلَةِ الجُمُعَةِ، فَلَيلَةُ الجُمُعَةِ أفضَلُ اللَّيالي، و يَومُها أفضَلُ الأَیّامِ، و لَيلَةُ الجُمُعَةِ لَيلَةٌ غَرّاءُ، و يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ أزهَرُ.[۶۹]

21. امام علی علیه السلام: خداوند، جمعه را برگزید و روز آن را عید قرار داد، و شبش را برگزید و مانند روزش مقرّر ساخت. از جملۀ آن فضیلتها این است که در روز جمعه، حاجتی از خداوند خواسته نمیشود، جز آن که اجابت میشود، و اگر مردمی، سزاوارِ کیفر شوند و [اجرای] آن با روز و شب جمعه مصادف شود، آن کیفر از آنان برگردانده میشود. چیزی از آن امور که خداوند مقرّر کرده و فیصله داده، نیست جز آن که در شب جمعه، آنها را قطعی میکند. پس شب جمعه، برترینِ شبها و روز جمعه، برترینِ روزهاست. شب جمعه، شبی تابان و روز جمعه، روزی درخشان است.

22. الإمام الباقر علیه السلام عن رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: إنَّ جَبرَئيلَ أتاني بِمِرآةٍ في وَسَطِها كَالنُّكتَةِ السَّوداءِ، فَقُلتُ لَهُ: يا جَبرَئيلُ، ما هذِهِ؟ قالَ: هذِهِ الجُمُعَةُ.

قالَ: قُلتُ: و مَا الجُمُعَةُ؟ قالَ: لَكُم فيها خَيرٌ كَثيرٌ.

قالَ: قُلتُ: و مَا الخَيرُ الكَثيرُ؟

فَقالَ: تَكونُ لَكَ عيداً و لِأُمَّتِكَ مِن بَعدِكَ إلىٰ يَومِ القِيامَةِ.

قُلتُ: و ما لَنا فيها؟ قالَ: لَكُم فيها ساعَةٌ لا يُوافِقُها عَبدٌ مُسلِمٌ يَسأَلُ اللّهَ مَسأَلَةً فيها - و هِيَ لَهُ قِسمٌ فِي الدُّنيا - إلّا أعطاها، و إن لَم يَكُن لَهُ قِسمٌ فِي الدُّنيا ذُخِرَت لَهُ فِي الآخِرَةِ أفضَلُ مِنها.[۷۰]

22. امام باقر علیه السلام - به نقل از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله -: جبرئيل، آیینهای برایم آورد که در میانۀ آن، چیزی همچون نقطهای سیاه وجود داشت. گفتم: ای جبرئیل! این چیست؟ گفت: این جمعه است.

گفتم: جمعه چیست؟ گفت: در آن، خیر بسیاری برایتان هست.

گفتم: خیر بسیار چیست؟ گفت: این برای تو و امّت پس از تو تا روز رستاخیز، عید است.

گفتم: در آن، برای ما چه هست؟ گفت: در آن، ساعتی است که هر بندۀ مسلمانی، آن را دریابد و در آن وقت، از خداوند درخواستی کند - اگر روزی وی در دنیا باشد -، عطایش میکند و چنانچه روزیِ او در دنیا نباشد، بهتر از آن را در آخرت برای وی ذخیره میسازد.

23. الإمام الصادق علیه السلام: الجُمُعَةُ لِلتَّنَظُّفِ وَ التَّطَيُّبِ، و هُوَ عيدُ المُسلِمينَ، و هُوَ أفضَلُ مِنَ الفِطرِ وَ الأَضحىٰ، و يَومُ الغَديرِ أفضَلُ الأَعيادِ؛ و هُوَ الثّامِنَ عَشَرَ مِن ذِي الحِجَّةِ، و كانَ يَومَ الجُمُعَةِ. و يَخرُجُ قائِمُنا أهلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ، و یَقومُ القِيامَةُ يَومَ الجُمُعَةِ، و ما مِن عَمَلٍ يَومَ الجُمُعَةِ أفضَلَ مِن الصَّلاةِ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ.[۷۱]

23. امام صادق علیه السلام: جمعه، روز پاکیزه ساختن و خوشبو کردن و عید مسلمانان و برتر از [عید] فطر و [عید] قربان است، و روز [عید] غدیر، پُرفضیلتترین عیدهاست که روز هجدهم ذی حجّه است و [واقعهٔ غدیر در] روز جمعه بود و قائم ما اهل بیت نیز، در روز جمعه ظهور میکند و قیامت، در روز جمعه بر پا میشود و هیچ کاری در روز جمعه برتر از صلوات بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش نیست.

24. الإمام الكاظم علیه السلام - في تَحاوُرِهِ مَعَ رَجُلٍ نَصرانِيٍّ في مرَیمَ بنتِ عِمرانَ -: أمَّا اليَومُ الَّذي حَمَلَت فيهِ مَريَمُ فَهُوَ يَومُ الجُمُعَةِ لِلزَّوالِ، و هُوَ اليَومُ الَّذي هَبَطَ فيهِ الرّوحُ الأَمينُ، و لَيسَ لِلمُسلِمينَ عيدٌ كانَ أولىٰ مِنهُ، عَظَّمَهُ اللّهُ تَبارَكَ و تَعالىٰ، و عَظَّمَهُ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله، فَأَمَرَ[۷۲] أن يَجعَلَهُ عَيداً.[۷۳]

24. امام کاظم علیه السلام - در گفتگو با مردی مسیحی در بارۀ مریم بنت عمران -: روزی که مریم علیها السلام باردار شد، ظهر روز جمعه بود و آن، روزی است که [فرشتۀ] روح الأمین، در آن روز فرود آمد و برای مسلمانان، عیدی مهمتر از آن نیست. خداوند - تبارک و تعالی - آن را بزرگ شمرده و محمّد صلی الله علیه و آله نیز آن را بزرگ داشته است و فرمان یافته تا آن را عید قرار دهد.

۱ / ۴: سَلامَتُها سَلامَةُ الأَیّامِ کُلَّها

۱/۴: سلامتش مایۀ سلامت دیگر روزهاست

25. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: إذا سَلِمَ رَمَضانُ سَلِمَتِ السَّنَةُ، و إذا سَلِمَتِ الجُمُعَةُ سَلِمَتِ الأَيّامُ.[۷۴]

25. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: اگر [ماه] رمضان سالم باشد، [تمام] سال، سالم خواهد بود و اگر جمعه سالم باشد، [دیگر] روزها نیز در سلامت خواهند بود.

26. عنهصلی الله علیه و آله: إذا سَلِمَتِ الجُمُعَةُ سَلِمَتِ الأَيّامُ كُلُّها، و ما مِن سَهلٍ و لا جَبَلٍ و لا شَيءٍ إلّا و يَستَعيذُ بِاللّهِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ.[۷۵]

26. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: اگر جمعه ایمن باشد، دیگر روزها همگی ایمن خواهند بود. هیچ دشت و کوه و پدیدهای نیست، جز آن که از [آسیب دیدنِ] روز جمعه به خداوند پناه میبَرَد.

۱ / ۵: لَیلَتُها غَرّاءُ و یَومُها أزهَرُ

۱/۵: شبش تابان و روزش درخشان است

27. مسند ابن حنبل عن أنس: كانَ [رَسولُ اللّٰهصلی الله علیه و آله] يَقولُ: لَيلَةُ الجُمُعَةِ غَرّاءُ، و يَومُها أزهَرُ.[۷۶]

27. مسند ابن حنبل - به نقل از اَنَس -: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: «شب جمعه، تابان و روزش درخشان است».

28. رسول اللّه صلی الله علیه و آله: عُرِضَت عَلَيَّ الأَيّامُ، فَرَأَيتُ يَومَ الجُمُعَةِ فَأَعجَبَني بَهاؤُهُ و نورُهُ، و رَأَيتُ فيهِ كَهَيئَةِ نُكتَةٍ سَوداءَ، فَقُلتُ: ما هذِهِ؟ فَقيلَ: فيهِ تَقومُ السّاعَةُ.[۷۷]

28. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روزها را به من نمایاندند. روز جمعه را که دیدم، از زیبایی و نورش به شگفت آمدم و نقطۀ سیاهمانندی را در آن دیدم. گفتم: این چیست؟ گفته شد: در این روز، قیامت بر پا میشود.

29. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ تَعالىٰ يَبعَثُ الأَيّامَ يَومَ القِيامَةِ عَلىٰ هَيأَتِها، و يَبعَثُ الجُمُعَةَ زَهراءَ مُنيرَةً أهلَها، يَحُفّونَ بِها كَالعَروسِ تُهدىٰ إلىٰ كَريمِها، تُضيءُ لَهُم، يَمشونَ في ضَوئِها، ألوانُهُم كَالثَّلجِ بَياضاً، و ريحُهُم يَسطَعُ كَالمِسكِ، يَخوضونَ في جِبالِ الكافورِ، يَنظُرُ إلَيهِمُ الثَّقَلانِ لا يُطرِقونَ تَعَجُّباً، حَتّىٰ يَدخُلونَ الجَنَّةَ، لا يُخالِطُهُم أحَدٌ إلّا المُؤَذِّنونَ المُحتَسِبونَ.[۷۸]

29. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند در روز رستاخیز، روزها را به شکلی که هستند، بر میانگیزد و[لی] جمعه را تابان و روشنیبخش به اهل خود بر میانگیزد. آنان (اهل عبادت جمعه) گرداگرد جمعه را میگیرند همچون عروسی که به سوی همسرش بُرده میشود. [جمعه] برایشان نورافشانی می‌‌کند و آنان در پرتوش ره میسپارند. رنگشان به سان برف سفید و روشن، و بویشان چون مُشک پراکنده است. در کوههای [خوشبوی] کافور فرو میروند و جن و انس بدانان مینگرند و شگفتزده، از ایشان چشم بر نمیدارند تا آنان به بهشت در آیند. با آنها جز کسانی که تنها برای رضای خدا اذان میگویند، همراه نمیشوند.

30. الإمام الباقر علیه السلام - لَمّا سُئِلَ عَن يَومِ الجُمُعَةِ وَ لَيلَتِهَا -: لَيلَتُهَا غَرَّاءُ وَ يَومُهَا يَومٌ زَاهِرٌ، وَ لَيسَ عَلَى الأَرضِ يَومٌ تَغرُبُ فِيهِ الشَّمسُ أَكثَرَ مُعَافاً مِنَ النَّارِ مِنهُ، مَن مَاتَ يَومَ الجُمُعَةِ عَارِفاً بِحَقِّ أَهلِ هَذَا البَيتِ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةً مِنَ العَذَابِ، وَ مَن مَاتَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ اُعتِقَ مِنَ النَّارِ.[۷۹]

30. امام باقر علیه السلام - آن گاه که در بارۀ روز و شب جمعه از ایشان پرسیده شد -: شبش روشن و روزش نورانی است. هیچ روزی در زمین، خورشید در آن غروب نمیکند که بیشتر از جمعه کسانی در آن از آتش [جهنّم] رهایی یابند. هر که در روز جمعه بمیرد در حالی که حقّ این خاندان را بشناسد، خداوند برایش بیزاری از آتش و بیزاری از کیفر [الهی] را مینویسد و هر که در شب جمعه از دنیا برود، از آتش رهایی مییابد.

31. الإمام الصادقعلیه السلام: مَا مِن يَومٍ كَيَومِ الجُمُعَةِ، وَ مَا لَيلَةٌ كَلَيلَةِ الجُمُعَةِ، يَومُهَا أَزهَرُ وَ لَيلَتُهَا غَرَّاءُ.[۸۰]

31. امام صادق علیه السلام: هیچ روزی، چون روز جمعه و هیچ شبی مانند شب جمعه نیست. روزش تابنده و شبش درخشنده است.

۱ / ۶: نُزولُ المَلَكِ المُنادي

۱/۶: فرود آمدن فرشتۀ ندا دهنده

32. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: خَلَقَ اللّهُتَعالىٰ مَلَكاً تَحتَ العَرشِ يُسَبِّحُهُ بِجَميعِ اللُّغاتِ المُختَلِفَةِ، فَإِذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ أمَرَهُ أن يَنزِلَ مِنَ السَّماءِ إلَى الدُّنيا، و يَطَّلِعَ إلىٰ أهلِ الأَرضِ و يَقولُ: يا أبناءَ العِشرينَ لا تَغُرَّنَكُمُ الدُّنيا، و يا أبناءَ الثَّلاثينَ اسمَعوا و عوا، و يا أبناءَ الأَربَعينَ جِدّوا وَ اجتَهِدوا، و يا أبناءَ الخَمسينَ لا عُذرَ لَكُم، و يا أبناءَ السِّتينَ ماذا قَدَّمتُم في دُنياكُم لِآخِرَتِكُم، و يا أبناءَ السَّبعينَ زَرعٌ قَد دَنا حَصادُهُ، و يا أبناءَ الثَّمانينَ أطيعُوا اللّهَفي أرضِهِ، و يا أبناءَ التِّسعينَ آنَ لَكُمُ الرَّحيلُ فَتَزَوَّدوا، و يا أبناءَ المئةِ أتَتكُمُ السّاعَةُ و أنتُم لا تَشعُرونَ.

ثُمَّ يَقولُ: لَو لا مَشايِخُ رُكَّعٌ، و فِتيانٌ خُشَّعٌ، و صِبيانٌ رُضَّعٌ؛ لَصُبَّ عَلَيكُمُ العَذابُ صَبّاً.[۸۱]

32. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند متعال، فرشتهاى را در زير عرش آفريده است که به زبانهاى گوناگون، او را تسبيح مىگويد. هنگامی که شب جمعه فرا میرسد، به وی فرمان میدهد که از آسمان به دنیا فرود آید و به زمینیان نظر اندازد و بگوید: ای بیست سالهها! مبادا دنیا فریبتان دهد و ای سی سالهها! گوش بسپارید و فرا بگیرید و ای چهل سالهها! تلاش و کوشش کنید و ای پنجاهسالهها! عذری ندارید و ای شصت سالهها در دنیا برای آخرتتان چه پیش فرستادهاید؟ و ای هفتاد سالهها! زراعتی [هستید] که زمان دروی آن، نزدیک است و ای هشتاد سالهها! در زمین خدا از او فرمان بَرید و ای نود سالهها! زمان کوچیدنتان است، پس توشه برگیرید و ای صد سالهها! قیامت برای شما فرا رسیده و شما در نمییابید. اگر نبودند کهنسالانی نمازگزار و جوانانی فروتن و کودکانی شیرخوار، بیتردید، عذاب بر شما فرود میآمد.

33. تهذیب الأحکام عن أبي بصيرٍ عن الإمام الباقر علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ تَعالىٰ لَيُناديكُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ مِن فَوقِ عَرشِهِ مِن أَوَّلِ اللَّيلِ إِلىٰ آخِرِهِ:

أَ لٰا عَبدٌ مُؤمِنٌ يَدعوني لِآخِرَتِهِ و دُنياهُ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ لِأُجيبَهُ؟ أ لا عَبدٌ مُؤمِنٌ يَتوبُ إِلَيَّ مِن ذُنوبِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَتوبَ عَلَيهِ؟ أ لا عَبدٌ مُؤمِنٌ قَد قَتَّرتُ عَلَيهِ رِزقَهُ فَيَسأَلُني الزِّيادَةَ في رِزقِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَزيدَهُ و اُوَسِّعَ عَلَيهِ؟ أ لا عَبدٌ مُؤمِنٌ سَقيمٌ يَسأَلُني أن أشفِيَهُ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأُعافِيَهُ؟ أ ‌لا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَحبوسٌ مَغمومٌ يَسأَلُني أن أُطلِقَهُ مِن حَبسِهِ و أُخَلِّيَ سَربَهُ[۸۲]؟ أ لا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَظلومٌ يَسأَلُنِي أن آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَنتَصِرَ لَهُ و آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ؟

قالَ: فَلا يَزالُ يُنادِي بِهٰذا حَتّىٰ يَطلُعَ الفَجرُ.[۸۳]

33. امام باقر علیه السلام: خداوند متعال، هر شبِ جمعه، از آغاز شب تا پايان آن، از بلندای عرش خويش ندا مىدهد: «آيا بندۀ مؤمنى نيست که تا پيش از سپيدهدم، براى آخرت و دنيايش مرا بخواند و من پاسخش دهم؟ آيا بندۀ مؤمنى نيستکه پيش از سپيدهدم از گناهانش به درگاه من، توبه کند و من همبه سوى او باز گردم [و توبهاش را بپذيرم]؟ آيا بندۀ مؤمنى نيست که من، روزىاش را بر او تنگ کرده باشم و او پيش از سپيدهدم، افزايشِ روزىاش را از من بخواهد و من، بر روزى او بيفزايم و به آن گشايش دهم؟ آيا بندۀ مؤمنِ بيمارى نيست که تا پيش از سپيدهدم، از من شفا بخواهد و عافیتش دهم؟ آيا بندهٔ مؤمنِ زندانى و غمزدهاى نيست که از من بخواهد تا از زندان آزادش کنم و راهش را باز کنم؟ آيا بندۀ مؤمنِ ستمديدهاى نيست که پيش از سپيدهدم از من بخواهد که دادش را بستانم و من، انتقام او را بگيرم و داد وى را بستانم؟» و [خداوند]، به اين ندا ادامه مىدهد تا سپیدۀ صبح بدمد.

34. كتاب من لا يحضره الفقيه عن إبراهيم بن أبي محمود: قُلتُ لِلرِّضا علیه السلام: يَابنَ رَسولِ اللّهِ، ما تَقولُ فِي الحَديثِ الَّذي يَرويهِ النّاسُ عَن رَسولِ اللّهصلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ يَنزِلُ كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ إلَى السَّماءِ الدُّنيا؟

فَقالَ علیه السلام: لَعَنَ اللّهُ المُحَرِّفينَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ! وَ اللّهِ ما قالَ رَسولُ اللّهصلی الله علیه و آله ذٰلِكَ! إنَّما قالَ صلی الله علیه و آله: «إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ يُنزِلُ مَلَكاً إلَى السَّماءِ الدُّنيا كُلَّ لَيلَةٍ فِي الثُّلُثِ الأَخيرِ، و لَيلَةَ الجُمُعَةِ في أوَّلِ اللَّيلِ، فَيَأمُرُهُ فَيُنادي: هَل مِن سائِلٍ فَاُعطِيَهُ؟ هَل مِن تائِبٍ فَأَتوبَ عَلَيهِ؟ هَل مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ يا طالِبَ الخَيرِ أقبِل، يا طالِبَ الشَّرِّ أقصِر. فَلا يَزالُ يُنادي بِهذا حَتّىٰ يَطلُعَ الفَجرُ، فَإِذا طَلَعَ الفَجرُ عادَ إلىٰ مَحَلِّهِ مِن مَلَكوتِ السَّماءِ».

حَدَّثَني بِذٰلِكَ أبي، عَن جَدّي، عَن آبائِهِ علیهم السلام، عَن رَسولِ اللّهِصلی الله علیه و آله.[۸۴]

34. کتاب من لا يحضره الفقيه - به نقل از ابراهيم بن ابی محمود -: به [امام] رضا علیه السلام گفتم: ای پسر پیامبر خدا! نظرتان در بارۀ این حدیث چیست که برخی مردم از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل میکنند که فرموده است: «خداوند متعال هر شب جمعه، به آسمان دنیا [که نزدیکترین آسمان به زمین است] پایین میآید»؟

فرمود: «لعنت خدا بر آنان که کلمات را از جايگاه آن تحریف میکنند! به خدا سوگند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنین نفرمود؛ بلکه فرمود: "خداوند، هر شب در یک سوم پایانی آن و در شب جمعه، از آغاز شب، فرشتهای را به آسمان دنیا فرو میفرستد و به وی فرمان میدهد تا بانگ برآورد: آيا درخواست‌‌کنندهاى هست که عطايش کنم؟ آيا توبهکنندهاى هست تا توبهاش را بپذيرم؟ آيا آمرزشخواهى هست تا از او در گذرم؟ اى جویندۀ خوبىها! بيا. اى جویندۀ بدىها! [از بدى] دست بدار" و آن فرشته، پيوسته چنين ندا مىدهد تا سپیده بدمد و چون سپيده بدمد، به جايگاه خود در ملکوت آسمان، باز مىگردد. این سخن را پدرم از جدّم از پدرانش علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برایم حکایت کرد».

۱ / ۷: مُوافاةُ الأَنبِیاءِ وَ أوصِیاءِهِمُ العَرشَ

۱/۷: حضور یافتن پیامبران و جانشینان آنان در عرش

35. الكافي عن المفضّل بن عمر الجعفي: قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِعلیه السلام ذاتَ يَومٍ...: إنَّ لَنا في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ سُروراً.

قُلتُ: زادَكَ اللّهُ، و ما ذاكَ؟

قالَ: إذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ وافىٰ رَسولُ اللّهِصلی الله علیه و آله العَرشَ، و وافَى الأَئِمَّةُ علیهم السلام مَعَهُ و وافَينا مَعَهُم، فَلا تُرَدُّ أرواحُنا إلىٰ أبدانِنا إلّا بِعِلمٍ مُستَفادٍ؛ و لَولا ذٰلِكَ لَأنفَدنا.[۸۵]

35. الكافی - به نقل از مفضّل بن عمر جُعفی -: امام صادق علیه السلام روزی به من فرمود: «... ما در هر شب جمعه شادمانی داریم».

گفتم: خدا بر [شادی] شما بیفزاید! آن چیست؟

فرمود: «چون شب جمعه فرا میرسد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در عرش حضور مییابد و امامان علیهم السلام همراهش حضور مییابند و ما نیز حاضر میشویم. پس روحمان به بدنمان باز نمیگردد جز با دانشی تازهبرگرفته، که اگر چنین رخدادی نبود، [دانشمان را] تمام میکردیم».

36. الكافي عن أبي يحيى الصَّنعاني عن الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ لَنا في لَيالِي الجُمُعَةِ لَشَأناً مِنَ الشَّأنِ.

قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ، و ما ذاكَ الشَّأنُ؟

قالَ: يُؤذَنُ لأَرواحِ الأَنبِياءِ المَوتىٰ علیهم السلام، و أَرواحِ الأَوصِياءِ المَوتىٰ، و روحِ الوَصِيِّ الَّذي بَينَ ظَهرانَيكُم، يُعرَجُ بِها إلَى السَّماءِ حَتّىٰ تُوافِيَ عَرشَ رَبِّها، فَتَطوفَ بِهِ اُسبوعاً[۸۶]، و تُصَلِّيَ عِندَ كُلِّ قائِمَةٍ مِن قَوائِمِ العَرشِ رَكعَتَينِ، ثُمَّ تُرَدُّ إلَى الأَبدانِ الَّتي كانَت فيها، فَتُصبِحُ الأَنبِياءُ وَ الأَوصِياءُ قَد مُلِئوا سُروراً، و يُصبِحُ الوَصِيُّ الَّذي بَينَ ظَهرانَيكُم و قَد زيدَ في عِلمِهِ مِثلُ جَمِّ الغَفيرِ[۸۷].[۸۸]

36. الکافی - به نقل از ابو يحيى صنعانی -: امام صادق علیه السلام فرمود: «ما را در شبهای جمعه، شأن و منزلتی است».

گفتم: فدایت شوم! آن منزلت چیست؟

فرمود: «اجازه داده میشود که ارواح پیامبرانِ فوت شده علیهم السلام و جانشینان فوت شدۀ آنان و نیز روح آن جانشینی که در میان شماست، به آسمان بُرده شوند تا در عرش پروردگارشان حضور یابند و هفتبار بر گرد آن بچرخند و در برابر هر ستون از ستونهای عرش، دو رکعت نماز بگزارند. آن گاه آن روحها به بدنهای خود بازگشت داده میشوند. در پی آن، پیامبران و جانشینانشان آکنده از شادمانی میشوند و نیز جانشینی که در میان شماست، در حالی که بر دانش او بسیار افزوده شده است».

37. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: إِنَّ أَروَاحَنَا وَ أَروَاحَ النَّبِيِّينَ تُوافِي العَرشَ كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ، فَتُصبِحُ الأَوصِيَاءُ وَ قَد زِيدَ في عِلمِهِم مِثلُ جَمِّ الغَفيرِ مِنَ العِلمِ.[۸۹]

37. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ارواح ما و ارواح پیامبران، در هر شب جمعه، در عرش حضور مییابند و جانشینان، صبح را در حالی آغاز میکنند که بر دانششان بسیار افزوده شده است.

۱ / ۸: تَضاعُفُ الأَعمالِ

۱/۸: چند برابر شدن جزای کارها

38. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنَّ الخَيرَ وَ الشَّرَّ يُضاعَفانِ يَومَ الجُمُعَةِ.[۹۰]

38. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بیتردید، [پاداش] خیر و شر در روز جمعه، چند برابر میشود.

39. عنهصلی الله علیه و آله: ما فِي الحَسَناتِ حَسَنَةٌ أحَبُّ إلَى اللّهِ تَعالىٰ مِن حَسَنَةٍ تُعمَلُ في لَيلَةِ جُمُعَةٍ أو يَومِ جُمُعَةٍ، و ما مِنَ الذُّنوبِ ذَنبٌ أبغَضُ إلَى اللّهِ تَعالىٰ مِن ذَنبٍ يُعمَلُ في لَيلَةِ الجُمُعَةِ أو يَومِ الجُمُعَةِ.[۹۱]

39. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در میان نیکیها هیچ کار نیکی نزد خدا دوستداشتنیتر از آن نیست که در شب یا روز جمعه انجام شود، و در میان گناهان نیز گناهی منفورتر از آن نیست که در شب یا روز جمعه انجام گیرد.

40. عنهصلی الله علیه و آله: إنَّ يَومَ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأَیّام؛ يُضاعِفُ اللّهُ فيهِ الحَسَناتِ، و يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ، و  يَرفَعُ فيهِ الدَّرَجاتِ، و يَستَجيبُ فيهِ الدَّعَواتِ، و يَكشِفُ فيهِ الكُرُباتِ، و يَقضي فيهِ الحَوائِجَ العِظامَ، و هُوَ يَومُ المَزيدِ، للّهِ فيهِ عُتَقاءُ وَ طُلَقاءُ مِنَ النّارِ، ما دَعَا بِهِ أحَدٌ مِنَ النّاسِ و قَد عَرَفَ حَقَّهُ و حُرمَتَهُ إلّا كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ عزّ و جلّ أن يَجعَلَهُ مِن عُتَقائِهِ و طُلَقائِهِ مِنَ النّارِ، فَإِن ماتَ في يَومِهِ و لَيلَتِهِ ماتَ شَهيداً و بُعِثَ آمِناً، و مَا استَخَفَّ أحَدٌ بِحُرمَتِهِ و ضَيَّعَ حَقَّهُ إلّا كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ عزّ و جلّ أن يُصلِيَهُ نارَ جَهَنَّمَ إلّا أن يَتوبَ.[۹۲]

40. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، سرآمد روزهاست. در اين روز، خداوند، خوبىها را میافزاید و بدىها را مىزُدايد و درجات را بالا مىبَرَد و دعاها را مستجاب مىکند و اندوهها را برطرف مىسازد و حاجتهاى بزرگ را برآورده میکند. اين روز، روزِ زیادتبخشی است. در اين روز، خداوند، بسيارى را از آتش مىرهانَد و آزاد مىکند. کسى از مردم در اين روز که حق و حرمت دعا را بشناسد، دعا نمىکند، مگر آن که بر خداوند عزّ و جلّ است که او را از رَهيدگان و آزادشدگان از آتش قرار دهد. پس اگر در روز یا شبش بمیرد، شهید از دنیا رفته است و ایمن برانگیخته میشود و [در مقابل،] هیچ کس حرمت آن را ناچیز نمیشمرد و حقّ آن را تباه نمیسازد، جز آن که بر خدای متعال است که او را وارد آتش جهنّم سازد، مگر آن که توبه کند.

41. عنهصلی الله علیه و آله: أكثِروا مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّهُ يَومٌ تُضاعَفُ فیهِ الأَعمالُ.[۹۳]

41. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، بسیار بر من صلوات بفرستید؛ زیرا آن، روزی است که [پاداش] کارها در آن چند برابر میشود.

42. الإمام الباقر علیه السلام: إنَّ الأَعمالَ تُضاعَفُ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَأَكثِروا فيهِ مِنَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ.[۹۴]

42. امام باقر علیه السلام: در روز جمعه، [پاداش] کارها افزون مىشود. پس در آن، بر نماز و صدقه بیفزایید.

43. عنه علیه السلام: إذا أرَدتَ أن تَتَصَدَّقَ بِشَيءٍ قَبلَ الجُمُعَةِ، فَأَخِّرهُ إلىٰ يَومِ الجُمُعَةِ.[۹۵]

43. امام باقر علیه السلام: اگر خواستی پیش از فرا رسیدن جمعه صدقهای بپردازی، آن را تا روز جمعه به تأخیر انداز.

44. الإمام الصادق علیه السلام: كانَ أبي علیه السلام أقَلَّ أهلِ بَيتِهِ مالاً و أَعظَمَهُم مَؤونَةً. قالَ: و كانَ يَتَصَدَّقُ كُلَّ جُمُعَةٍ بِدينارٍ، و كانَ يَقولُ: الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ؛ لِفَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلىٰ غَيرِهِ مِنَ الأَيّامِ.[۹۶]

44. امام صادق علیه السلام: پدرم علیه السلام در ميان خاندانش، مالش از همه کمتر و هزینههایش از همه بيشتر بود. او هر جمعه، يک دينار صدقه مىداد و مىفرمود: «صدقه در روز جمعه، به خاطر فضيلت روز جمعه بر ديگر روزها، چند برابر مىشود».

45. عنه علیه السلام: الصَّدَقَةُ لَيلَةَ الجُمُعَةِ و يَومَها بِأَلفٍ، وَ الصَّلاةُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ بِأَلفٍ مِنَ الحَسَناتِ، و يَحُطُّ اللّهُ فيها ألفاً مِنَ السَّيِّئاتِ، و يَرفَعُ فيها ألفاً مِنَ الدَّرَجاتِ، و إنَّ المُصَلِّيَ عَلَى النَّبِيِّ و آلِهِ في لَيلَةِ الجُمُعَةِ يَزهَرُ نورُهُ فِي السَّماواتِ إلىٰ يَومِ السّاعَةِ، و إنَّ مَلائِكَةَ اللّهِ عزّ و جلّ فِي السَّماواتِ لَيَستَغفِرونَ لَهُ، و يَستَغفِرُ لَهُ المَلَكُ المُوَكَّلُ بِقَبرِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلىٰ أن تَقومَ السّاعَةُ.[۹۷]

45. امام صادق علیه السلام: صدقه دادن در شب و روز جمعه، [ثوابش] هزار برابر است، و صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان او در شب جمعه نیز برابر با هزار کار نيک. و در آن شب، خداوند، هزار بدی را [از صلوات فرستنده] مىزُدايد و هزار درجه [او را] بالا مىبَرَد.

نور آن کسی که بر پيامبر و خاندان او در شب جمعه صلوات میفرستد، تا روز قيامت در آسمانها مىدرخشد و فرشتگان خداى عزّ و جلّ، در آسمانها برايش طلب آمرزش مىکنند و فرشتۀ گمارده شده بر مزار پيامبر خدا صلی الله علیه و آله، تا قيامِ قيامت، برايش آمرزش مىطلبد.

46. عنه علیه السلام: الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ أضعافاً.[۹۸]

46. امام صادق علیه السلام: [پاداش] صدقه دادن در روز جمعه، چندین برابر مىشود.

47. عنه علیه السلام - فِي الرَّجُلِ يُريدُ أن يَعمَلَ شَيئاً مِنَ الخَيرِ، مِثلَ: الصَّدَقَةِ، وَ الصَّومِ، و نَحوِ هٰذا -: يُستَحَبُّ أن يَكونَ ذٰلِكَ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّ العَمَلَ يَومَ الجُمُعَةِ يُضاعَفُ.[۹۹]

47. امام صادق علیه السلام - در بارۀ کسى که مىخواهد کار خيرى همچون: صدقه، روزه و مانند آن انجام دهد -: مستحب است که آن کار، در روز جمعه باشد؛ چرا که در روز جمعه، [پاداش] عمل، چند برابر مىشود.

48. عنه علیه السلام: اِجتَنِبُوا المَعاصِيَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّ السَّيِّئَةَ مُضاعَفَةٌ وَ الحَسَنَةَ مُضاعَفَةٌ، و مَن تَرَكَ مَعصِيَةَ اللّهِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ كُلَّما سَلَفَ فيهِ، و قيلَ لَهُ: اِستَأنِفِ العَمَلَ. و مَن بارَزَ اللّهَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ بِمَعصِيَةٍ، أخَذَهُ اللّهُ بِكُلِّ ما عَمِلَ في عُمُرِهِ، و ضاعَفَ عَلَيهِ العَذابَ بِهذِهِ المَعصِيَةِ. فَإِذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ، رَفَعَت حيتانُ[۱۰۰] البُحورِ رُؤوسَها و دَوابُّ البَراري، ثُمَّ نادَت بِصَوتٍ ذَلِقٍ: رَبَّنا لا تُعَذِّبنا بِذُنوبِ الآدَمِيّينَ.[۱۰۱]

48. امام صادق علیه السلام: در شب جمعه، از گناهان بپرهيزيد؛ چون بدی، چند برابر و نیکی هم چند برابر مىشود. هر کس در شب جمعه، نافرمانى خدا را ترک کند، خداوند، از همۀ گناهان گذشتهاش در مىگذرد و به او مىگويند: «کار را از سر بگير» و هر کس در شب جمعه، با انجام دادن گناهى، به مبارزه با خدا برخیزد، خداوند، او را به همۀ کردههای طول عمرش مؤاخذه مىکند و به سبب اين گناه، عذابش را دوچندان مىسازد.

چون شب جمعه مىشود، ماهيان درياها و جانوران بیابانها، سر خود را بالا میگیرند و به سخنی رسا مىگويند: «پروردگارا! به سبب گناهان آدميان، ما را کیفر مده».

۱ / ۹: عَرضُ الأَعمالِ

۱/۹: عرضه شدن کارها

49. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: إنَّ أعمالَ بَني آدَمَ تُعرَضُ عَلَى اللّهِ تَبارَكَ و تَعالىٰ عَشِيَّةَ كُلِّ خَميسٍ، لَيلَةَ الجُمُعَةِ، فَلا يُقبَلُ عَمَلُ قاطِعِ رَحِمٍ.[۱۰۲]

49. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در شبانگاه هر پنجشنبه، [یعنی] شب جمعه، کارهای فرزندان آدم علیه السلام بر خداوند متعال عرضه میشود؛ امّا عمل کسی که پیوند خویشاوندی را میگسلد، پذیرفته نمیشود.

50. عنه صلی الله علیه و آله: تُعرَضُ أعمالُ النّاسِ في كُلِّ جُمعَةٍ[۱۰۳] مَرَّتَينِ: يَومَ الإثنَينِ و يَومَ الخَميسِ[۱۰۴]، فَيُغفَرُ لِكُلِّ عَبدٍ مُؤمِنٍ، إلّا عبداً بَينَهُ و بَينَ أخيهِ شَحناءُ، فَيُقالُ: اُترُكوا هٰذَينِ حَتّىٰ يَفيئا[۱۰۵].[۱۰۶]

50. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: کارهای مردم در هر هفته دو بار، در روزهاى دوشنبه و پنجشنبه[۱۰۷] [بر خداوند] عرضه میگردد. پس هر بندۀ مؤمنى آمرزيده مىشود، مگر آن که ميان او و برادرش کينهاى باشد که در اين صورت، گفته میشود: اين دو را رها کنيد، تا آن گاه که باز گردند [و آشتى کنند].

51. الإمام الباقر علیه السلام: إنَّ أعمالَ العِبادِ تُعرَضُ عَلىٰ نَبِيِّكُم كُلَّ عَشِيَّةِ الخَميسِ، فَليَستَحيِ أحَدُكُم أن يُعرَضَ عَلىٰ نَبِيِّهِ العَمَلُ القَبيحُ.[۱۰۸]

51. امام باقر علیه السلام: کارهاى بندگان، شبانگاه هر پنجشنبه (شب جمعه) بر پيامبرتان عرضه مىشود. بنا بر اين، هر يک از شما بايد شرم کند از اين که کار زشت بر پيامبرش عرضه شود.

52. عنه علیه السلام: الأَعمالُ تُعرَضُ كُلَّ خَميسٍ عَلىٰ رَسولِ اللّٰهصلی الله علیه و آله.[۱۰۹]

52. امام باقر علیه السلام: کارها هر پنجشنبه بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عرضه میشود.

53. الإمام الصادق علیه السلام: يُعرَضُ في كُلِّ خَميسٍ أعمالُ العِبادِ عَلَى اللّهِ عزّ و جلّ.[۱۱۰]

53. امام صادق علیه السلام: در هر پنجشنبه، کارهای بندگان به خداوند عزّ و جلّ عرضه میشود.

54. عنه علیه السلام - في قَولِ اللّٰه تَبارَكَ و تَعالىٰ: (ٱعْمَلُوا فَسَيَرَى ٱللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ ٱلْمُؤْمِنُونَ)[۱۱۱] -: هُوَ رَسولُ اللّٰهصلی الله علیه و آله وَ الأَئِمَّةُ علیهم السلام، تُعرَضُ عَلَيهِم أعمالُ العِبادِ كُلَّ خَميسٍ.[۱۱۲]

54. امام صادق علیه السلام - در بارۀ این سخن خداوند تبارک و تعالی:([آنچه در سر داريد،] انجام دهيد. به زودى، خداوند و پيامبرش و مؤمنان، کار شما را خواهند ديد) -: [مؤمنان] پیامبر خداصلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام هستند که کارهای بندگان، هر پنجشنبه بر آنان عرضه میشود.

۱ / ۱۰: غُفرانُ ذُنوبِ العِبادِ

۱/۱۰: بخشیده شدن گناهانِ بندگان

55. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنَّ اللّٰه تَبارَكَ و تَعالىٰ لَيسَ بِتارِكٍ أحَداً مِنَ المُسلِمينَ يَومَ الجُمُعَةِ إلّا غَفَرَ لَهُ.[۱۱۳]

55. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند - تبارک و تعالی -، در روز جمعه، هیچ مسلمانی را رها نمیکند، مگر این که از [گناهان] وی در میگذرد.

56. عنهصلی الله علیه و آله: يَقولُ اللّٰهتَعالىٰ أَن يَفتَحوا أَبوَابَ السَّماءِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ، و يَطَّلِعُ اللّٰهُتَعالىٰ عَلَى المُؤِمِنِينَ فِي الأَرضِ، فَمِنهُم مَن يُصَلّي، و مِنهُم مَن هُوَ نائِمٌ، فَيَقُولُ: إِنّا نُجَازي كُلّاً عَلَىٰ حَسَبِ عَمَلِهِ؛ المُصَلّينَ وَ النّائِمينَ، فَإِذا كانَ آخِرُ اللَّيلِ، يَطَّلِعُ عَلَيهِم مَرَّةً أُخرىٰ فَيَقولُ: لَيسَ مِن شَأنِيَ البُخلُ، إِنّي غَفَرتُ لِلمُصَلّينَ، و وَهَبتُ لَهُمُ النّائِمينَ.[۱۱۴]

56. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خدای متعال فرمان میدهد تا در شب جمعه، درهای آسمان را بگشایند و خود به مؤمنان در روی زمین مینگرد که برخی به نماز ایستادهاند و برخی در خواباند. آن گاه میفرماید: «هر یک از نمازگزاران و خفتگان را مطابق عملش پاداش میدهم»؛ امّا هنگامی که پایان شب فرا میرسد، دیگر بار به آنان مینگرد و میفرماید: «بخل (تنگ‌‌چشمی) در کار من نیست. از نمازگزاران در گذشتم و خفتگان را به آنان بخشیدم».

57. عنهصلی الله علیه و آله: إنَّ للّهِ عزّ و جلّ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ، كُلُّهُم قَدِ استَوجَبَ النّارَ.[۱۱۵]

57. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ را در هر روز جمعه، ششصدهزار آزاد شده از آتش است که همۀ آنان مستحقّ آتشاند.

58. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ للّهِ تَعالىٰ في آخِرِ كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عِندَ الإِفطارِ ألفَ ألفِعَتيقٍ مِنَ النّارِ، فَإذا كانَت لَيلَةُ الجُمُعَةِ و يَومُ الجُمُعَةِ، أُعتِقَ في كُلِّ ساعَةٍ مِنهُما ألفُ ألفِ عَتيقٍمِنَالنّارِ، و كُلُّهُم قَدِ استَوجَبُوا العَذابَ.[۱۱۶]

58. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند متعال را در پایان هر روز از ماه رمضان، به هنگام افطار، هزار هزار آزاد شده از آتش است و چون شب جمعه و روز جمعه شود، در هر ساعتی از آن دو روز، هزار هزار از کسانی که همگی سزاوار آتش اند، آزاد میشوند.

۱ / ۱۱: رَفعُ عَذابِ القَبرِ عَمَّن ماتَ فیها أو في لَیلَتِها[۱۱۷]

۱/۱۱: برطرف شدن عذاب قبر از درگذشتگان شب و روز جمعه[۱۱۸]

59. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن ماتَ يَومَ الجُمُعَةِ أو لَيلَةَ الجُمُعَةِ، رَفَعَ اللّهُ عَنهُ عَذابَ القَبرِ.[۱۱۹]

59. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که در روز جمعه یا شب جمعه بمیرد، خداوند، عذاب قبر را از وی بر میدارد.

60. الإمام الباقر علیه السلام: مَن ماتَ يَومَ الجُمُعَةِ عارِفاً بِحَقِّ أهلِ هٰذَا البَيتِ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ، و بَراءَةً مِنَ العَذابِ، و مَن ماتَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ اُعتِقَ مِنَ النّارِ.[۱۲۰]

60. امام باقر صلی الله علیه و آله: هر کس در حالی که حقّ این خاندان [رسالت] را میشناسد، در روز جمعه بمیرد، خداوند، برایش دوری از آتش و عذاب را مینویسد و هر کس در شب جمعه بمیرد، از آتش [جهنّم] رها میشود.

61. الإمام الصادق علیه السلام: مَن ماتَ ما بَينَ زَوالِ الشَّمسِ مِن يَومِ الخَميسِ إلى زَوالِ الشَّمسِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ، أمِنَ مِن ضَغطَةِ القَبرِ.[۱۲۱]

61. امام صادق صلی الله علیه و آله: هر که میان ظهرِ پنجشنبه تا ظهر جمعه بمیرد، از فشار قبر در امان است.

62. عنه علیه السلام: إِنَّ لِلهِ عُتَقاءَ في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ،[۱۲۲] فَتَعَرَّضوا لِرَحمَةِ اللّٰهفي لَيلَةِ الجُمُعَةِ و يَومِ الجُمُعَةِ، و مَن ماتَ لَيلَةَ الجُمُعَةِ أو يَومَ الجُمُعَةِ وَقاهُ اللّهُفِتنَةَ القَبرِ، و طَبَعَ عَلَيهِ طَبائِعَ الشُّهَداءِ، لا يَقولَنَّ أحَدُكُم: كانَ و كانَ، و كَتَبَ لَهُ بَراءَةً مِن ضَغطَةِ القَبرِ، و كانَ شَهيداً.[۱۲۳]

62. امام صادق صلی الله علیه و آله: خدا، در هر شب جمعه، آزاد شدگانی دارد. پس خود را در شب جمعه و روز جمعه، در پیشگاه رحمت الهی قرار دهید. هر کس در شب جمعه یا روز جمعه بمیرد، خداوند، او را از گرفتاری قبر حفظ میکند و مُهر شهیدان را بر او میزند. مبادا کسی از شما [در بارۀ او] بگوید: «وی چنین و چنان بود!» در حالی که خدا، برایش اماننامهای از فشار قبر مینویسد و او شهید است.

63. الإمام الرضا علیه السلام:مَن ماتَ يَومَ الجُمُعَةِ أو لَيلَتَهُ، ماتَ شَهيداً و بُعِثَ آمِناً.[۱۲۴]

63. امام رضا علیه السلام:‌ هر که روز جمعه یا شب آن بمیرد، شهیدْ مرده است و ایمن برانگیخته میشود.

۱ / ۱۲: یَومُ المَزیدِ

۱/۱۲: روز افزایش

64. تفسير ابن كثير عن أنس: أتىٰ جَبرائيلُ بِمِرآةٍ بَيضاءَ فيها نُكتَةٌ إلىٰ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، فَقالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: مٰا هٰذِهِ؟

فَقالَ: هٰذِهِ الجُمُعَةُ، فُضِّلتَ بِها أنتَ و اُمَّتُكَ، فَالنّاسُ لَكُم فيها تَبَعٌ؛ اليَّهودُ وَ النَّصارىٰ، و لَكُم فيها خَيرٌ، و لَكُم فيها ساعَةٌ لا يُوافِقُها مُؤمِنٌ يَدعُو اللّهَ بِخَيرٍ إلّا استُجيبَ لَهُ، و هُوَ عِندَنا يَومُ المَزيدِ.

قالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: يا جِبريلُ، و ما يَومُ المزَيدِ؟

قالَ: إنَّ رَبَّكَ اتَّخَذَ فِي الفِردَوسِ و ادِياً أفيَحَ[۱۲۵] فيهِ كَثيبُ المِسكِ، فَإِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ أنزَلَ اللّهُ ما شاءَ مِن مَلائِكَتِهِ، و حَولَهُ مَنابِرُ مِن نورٍ، عَلَيها مَقاعِدُ النَّبِيّينَ، و حُفَّ تِلكَ المَنابِرُ بِمَنابِرَ مِن ذَهَبٍ مُكَلَّلَةً بِالياقوتِ وَ‌ الزَّبَرجَدِ، عَلَيهَا الشُّهَداءُ وَ الصِّدّيقونَ، فَجَلَسوا مِن وَرائِهِم عَلىٰ تِلكَ الكُثُبِ، فَيَقولُ اللّهُ: أنَا رَبُّكُم، قَد صَدَقَتُكُم وَ عدي، فَسَلوني اُعطِكُم. فَيَقولونَ: رَبَّنا نَسأَلُكَ رِضوانَكَ، فَيَقولُ: قَد رَضيتُ عَنكُم، و لَكُم عَلَيَّ ما تَمَنَّيتُم وَ لَدَيَّ مَزيدٌ. فَهُم يُحِبّونَ يَومَ الجُمُعَةِ لِما يُعطيهِم فيهِ رَبُّهُم مِنَ الخَيرِ.[۱۲۶]

64. تفسير ابن كثير - به نقل از اَ نَس -: جبرئيل، آیینهای سفید برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آورد که در میانۀ آن، نقطهای بود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «این چیست؟».

گفت: این جمعه است که تو و امّتت بدان برتری داده شدهاید و یهودیان و مسیحیان، در آن، دنبالهرو شمایند. برایتان در آن، خیر است و برایتان در آن، ساعتی است که هر مؤمنی آن را دریابد و در آن دعای خیر کند، بی تردید اجابت میشود و آن در نزد ما روزِ افزایش است.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ای جبرئیل! روز افزایش چیست؟».

گفت: پروردگارت در فردوس، گذرگاهی فراخ را برگزیده که در آن، تلّی از مُشک است. چون روز جمعه فرا رسد، خداوند، آن تعداد از فرشتگانی را که بخواهد، فرو میفرستد، در حالی که پیرامون آن، منبرهایی نورانی قرار دارند که نشیمنگاه پیامبراناند و گرداگرد آنها منبرهای زرّین دیگری پوشیده از یاقوت و زبرجد است و شهیدان و صدّیقان بر آنها جای دارند و در اطراف آن، پیامبران بر آن تل مینشینند. خداوند میفرماید: «من پروردگار شمایم. به وعدۀ خویش عمل کردم؛ از من بخواهید تا عطایتان کنم». آنان میگویند: خشنودیات را خواستاریم.

خداوند میفرماید: «از شما خشنودم. هر چه را آرزو کنید، من عهدهدار آنم و خود نیز بر آن میافزایم». از این رو، آنان جمعه را به خاطر آنچه پروردگارشان از خیر ارزانیشان میکند، دوست دارند.

65. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله عن جَبرَئيلَ علیه السلام: إنّا نَدعو يَومَ الجُمُعَةِ «يَومَ المَزيدِ»، إنَّ رَبَّكَ يَتَجلّىٰ لأَهلِ الجَنَّةِ و يَزيدُهُم مِن فَضلِهِ.[۱۲۷]

65. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - به نقل از جبرئیل -: ما روز جمعه را روز افزایش میخوانیم؛ زیرا پروردگارت برای بهشتیان، تجلّی میکند و از فضل خود بر آنان میافزاید.

66. مستدرك الوسائل عن أنس: خَرَجَ عَلَينَا رَسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَوماً في غَيرِ ميعادِهِ، فَقالَتِ الصَّحابَةُ: يا رَسولَ اللَّهِ، أبطَأْتَ اليَومَ فِي الخُروجِ!

فَقالَ: كانَ عِندي جَبرَئيلُ في صورَةِ امرَأَةٍ ذاتِ جَمالٍ، أَبيَض الوَجهِ، عَلىٰ وَجهِهِ خالٌ، و قالَ: هٰذِهِ هَيئَةُ يَومِ الجُمُعَةِ، و هُوَ اليَومُ الَّذي لَكَ و لِأُمَّتِكَ فيهِ خَيرٌ كَثيرٌ، و أَرادَ اليَهودُ وَ النَّصٰارىٰ أن يَكونَ هٰذَا اليَومُ لَهُم فَلَم يُعطَوهُ.

فَقُلتُ لَهُ: ما هٰذِهِ النُّكتَةُ السَّوداءُ؟

قالَ: هٰذِهِ ساعَةُ الِاستِجابَةِ، فَإن صادَفَهَا الدُّعاءُ اقتَرَنَ بِالقَبولِ، فَإن لَم يُستَجَب لَهُ فِي الدُّنيا ادُّخِرَ لَهُ فِي القِيامَةِ، فَيُصرَفُ عَنهُ مَكارِهُهُ، و هُوَ أفضَلُ الأیّام عِندَ اللَّهِ تَعالیٰ، و يَدعونَهُ أهلُ الجَنَّةِ: يَومَ المَزيدِ.

قُلتُ: و مَا يَومُ المَزيدِ؟

قالَ: فِي الجَنَّةِ وادٍ وَسيعٌ، تُرابُهُ مِنَ المِسكِ الأَبيَضِ، فَإِذا كانَ فِي القِيامَةِ يَومُالجُمُعَةِ، أمَرَ اللَّهُ تَعالىٰ أن يُنصَبَ فيهِ كَراسِيُّ مِن ذَهَبٍ، فَيَأتي رُسُلُ اللَّهِ تَعالىٰ و يَجلِسونَ عَلَيهَ، و يَأتِي الصِّدّيقونَ وَ الشُّهَداءُ وَ المُؤمِنونَ، فَيَجلِسونَ حَولَهُم، فَيَقولُ اللَّهُ تَعالىٰ: يا عِبادي، سَلُوا حَوائِجَكُم، فَيَقولونَ: إِلٰهَنا! نَطلُبُ رِضاكَ، فَيَقولُ اللَّهُ تَعالىٰ: رَضيتُ عَنكُم، سَلوا حاجَةً أُخرىٰ. فَيَسأَلُهُ كُلٌّ ما يَتَمَنّاهُ، فَيُعطيهِمُ اللَّهُ ما لا عَينٌ رَأَت و لا أُذُنٌ سَمِعَت و لَم يَخطُر عَلىٰ قَلبِ بَشَرٍ ثُمَّ يَقولُ اللَّهُ تَعالىٰ: رَضيتُ عَنكُم، و  أَنجَزتُ ما وَعَدتُكُم، وَ أَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي، و هٰذا مَحَلُّ كَرامَتي. فَيَرجِعُ كُلٌّ إِلىٰ غُرفَتِهِ إِلَى الجُمُعَةِ الأُخرىٰ فَيَحضُرونَ فيهِ.

قُلتُ: يا جَبرَئيلُ، و مِمَّ غُرَفُهُم؟

قالَ: مِنَ اللُّؤلُؤِ الأَبيَضِ وَ الياقوتِ الأَحمَرِ وَ الزُّمُرُّدِ الأَخضَرِ، عَلَيها أَبوابٌ مُفَتَّحَةٌ تَجري فيهَا الأَنهارُ، يَحضُرُ فيها كُلٌّ مَعَ زَوجِهِ.[۱۲۸]

66. مستدرک الوسائل - به نقل از اَنَس -: روزی پيامبر خدا صلی الله علیه و آله ديرتر از موعد هميشگىاش نزد ما آمد. ياران گفتند: اى پيامبر خدا! امروز، ديرتر بيرون آمدید!

فرمود: «جبرئيل به صورت زنى زيبا، با چهرهاى سفيد با خال بر گونه، نزد من بود و گفت: اين، سيماى روزِ جمعه است، و آن، روزى است که در آن براى تو و امّتت، خير و برکتِ فراوان است. يهود و نصارا خواستند که اين روز براى آنان باشد؛ ولی به ايشان داده نشد.

به او گفتم: اين نقطۀ سياه [خال] چيست؟

گفت: اين، ساعت استجابت [دعا] است که اگر دعا با آن مصادف شود، به اجابت میرسد، و اگر در دنیا برای او به اجابت نرسد، در قیامت برایش ذخیره میشود و ناپسندهای او از وی زدوده میشوند و آن، برترین روزها در پیشگاه خداوند متعال است. بهشتیان، آن را روز افزایش میخوانند.

گفتم: روز افزایش چیست؟

گفت: گذرگاهی فراخ در بهشت وجود دارد که خاک آن از مشک سپید است. هنگامی که در قیامت، روز جمعه فرا رسد، خداوند متعال فرمان میدهد تا در آن جا کرسیهای زرّینی بر پا شوند. آن گاه فرستادگان خداوند متعال میآیند و بر آنها مینشینند و صدّیقان و شهیدان و مؤمنان نیز حضور مییابند و گرداگرد آنها مینشینند. خداوند متعال میفرماید: "بندگانم! حاجتهای خویش را بخواهید". آنان میگویند: بار الها! رضایت تو را خواهانیم. خداوند متعال میفرماید: "از شما راضی شدم، حاجتی دیگر بخواهید". آن گاه هر یک، آنچه آرزو دارد، درخواست میکند و خداوند، آنچه را که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به ذهنی خطور نکرده، عطایشان میکند. سپس خداوند میفرماید: "از شما راضی شدم و به وعدهای که به شما دادم، وفا کردم و نعمتم را بر شما کامل ساختم و این است جایگاه کرامت و بزرگواریام". در پی آن، هر یک به سرای خویش باز میگردند تا جمعۀ بعد که [دوباره] در آن جا حاضر میشوند.

گفتم: ای جبرئیل! سرای آنان از چیست؟

گفت: از مروارید سفید و یاقوت سرخ و زمرّد سبز. سرای ایشان درهایی گشوده دارد.

و از زیر آن، نهرها روان اند و در آن خانهها هر کسی با همسر خویش حضور دارد»

67. الإمام الصادق علیه السلام: إِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَى المُؤمِنينَ مَلَكاً مَعَهُ حُلَّتانِ، فَيَنتَهي إِلىٰ بابِ الجَنَّةِ فَيَقولُ: اِستَأذِنوا لي عَلىٰ فُلانٍ، فَيُقالُ لَهُ: هٰذا رَسولُ رَبِّكَ عَلَى البابِ، فَيَقولُ لأَزواجِهِ: أَيَّ شَيءٍ تَرَينَ عَلَيَّ أَحسَنَ؟ فَيَقُلنَ: يا سَيِّدَنا، وَ الَّذي أباحَكَ الجَنَّةَ! ما رَأَينا عَلَيكَ شَيئاً أَحسَنَ مِن هٰذا قَد بَعَثَ إِلَيكَ رَبُّكَ، فَيَتَّزِرُ بِواحِدَةٍ و يَتَعَطَّفُ بِالأُخرىٰ، فَلا يَمُرُّ بِشَيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ، حَتّىٰ يَنتَهِيَ إِلَى المَوعِدِ.

فَإِذَا اجتَمَعوا تَجَلّىٰ لَهُمُ الرَّبُّ تَبارَكَ و تَعالىٰ، فَإِذا نَظَروا إِلَيهِ - أَي إِلىٰ رَحمَتِهِ - خَرّوا سُجَّداً، فَيَقولُ: عِبادي، ارفَعوا رُؤوسَكُم، لَيسَ هٰذا يَومَ سُجودٍ و لا عِبادَةٍ، قَد رَفَعتُ عَنكُمُ المَؤونَةَ، فَيَقولونَ: يا رَبِّ، و أَيُّ شَيءٍ أَفضَلُ مِمّا أَعطَيتَنا [أَعطَيتَناهُ] الجَنَّةَ؟! فَيَقولُ: لَكُم مِثلُ ما في أيديكُم سَبعينَ ضِعفاً. فَيَرَى المُؤمِنُ في كُلِّ جُمُعَةٍ سَبعينَ ضِعفاً مِثلَ ما في يَدِهِ، و هُوَ قَولُهُ: (وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ) و هُوَ يَومُ الجُمُعَةِ.

إِنَّها لَيلَةٌ غَرّاءُ و يَومٌ أَزهَرُ، فَأَكثِروا فيها مِنَ التَّسبِيحِ وَ التَّهليلِ وَ التَّكبيرِ، وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ، وَ الصَّلاةِ عَلىٰ رَسولِهِ.

قالَ: فَيَمُرُّ المُؤمِنُ، فَلا يَمُرُّ بِشَيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ حَتّىٰ يَنتَهِيَ إِلىٰ أزواجِهِ، فَيَقُلنَ: وَ الَّذِي أباحَنَا الجَنَّةَ! يا سَيِّدَنا، ما رَأيناكَ أحسَنَ مِنكَ السّاعَةَ! فَيَقولُ: إِنّي قَد نَظَرتُ إِلىٰ نورِ رَبِّي.[۱۲۹]

67. امام صادق علیه السلام: هر گاه روز جمعه فرا رسد، خداوند، فرشتهاى را با دو جامه نزد مؤمنان [بهشتی] مىفرستد. آن فرشته، به درِ بهشت مىرسد و مىگويد: از فلانى برايم اجازۀ ورود بگيريد. به آن کس گفته مىشود: فرستادۀ پروردگارت، بر دَر است. آن مؤمن به همسرانش مىگويد: چه چيزى را برايم مناسبتر و زيباتر مىبينيد؟ آنان مىگويند: سَرور ما! سوگند به آن که بهشت را بر تو روا ساخت، چيزى را برايت نیکوتر از اين که پروردگارت براى تو فرستاده است، نمىشناسيم. پس، يکى از آن دو جامه را پایینپوش قرار میدهد و ديگرى را بر دوش خويش مىاندازد و بر هر چه مىگذرد، آن را روشن مىکند، تا آن که به وعدهگاه مىرسد. پس چون گرد هم آیند، پروردگار - تبارک و تعالی - بر آنان تجلّى مىکند. پس هنگامی که او را - یعنی رحمتش را - مىبينند، به سجده مىافتند.

آن گاه خداوند مىفرمايد: «اى بندگان من! سرهايتان را بلند کنيد. اين، روز سجده و عبادت نيست. رنج تکليف را از شما برداشتم». مؤمنان مىگويند: پروردگارا! چه چيز، برتر از این بهشتی است که به ما دادهاى؟ خداوند مىفرمايد: «هفتاد برابر آنچه داريد، برايتان باد!». از آن پس، مؤمن در هر جمعه، هفتاد برابر آنچه در اختیار دارد، به چشم میبیند. این، سخن خداوند است که فرمود: (افزون بر آن، نزد ماست).

[آری] آن، روزِ جمعه است؛ شبی تابنده و روزی درخشنده. در آن بر تسبیح کردن خدا و لا إله إلّا اللّٰه گفتن و خدا را به بزرگی یاد کردن و ثناگویی او و صلوات بر پیامبرش بیفزایید.

... در پی آن، مؤمن [ساکن در بهشت] میگذرد؛ ولی بر هر چه مىگذرد، آن را روشن مىکند تا به همسرانش میرسد. آنان میگویند: سوگند به آن که بهشت را بر ما روا ساخت، تو را نیکوتر از این ساعت ندیدیم و او میگوید: من به نور پروردگارم نگریستهام.

۱ / ۱۳: تَضاعُفُ سُرورِ أهلِ الجَنّةِ و حُزنُ أهلِ النّارِ

۱/۱۳: چند برابر شدن شادمانی بهشتیان و اندوه جهنّمیان

68. الزهد للحسين بن سعيد عن أبي بصير عن أحدهما علیهما السلام: إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ و أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ و أَهلُ النّارِ فِي النّارِ، عَرَفَ أهلُ الجَنَّةِ يَومَ الجُمُعَةِ لِما يَرَونَ مِن تَضاعُفِ اللَّذَّةِ وَ  السُّرورِ، و عَرَفَ أهلُ النّارِ يَومَ الجُمُعَةِ و ذلِكَ أنَّهُ تَبطِشُ بِهِمُ الزَّبانِيَةُ.[۱۳۰]

68. الزهد، حسين بن سعيد - به نقل از ابو بصير -: امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: «هر گاه روز جمعه فرا رسد، در حالی که بهشتیان در بهشتو جهنّمیان در آتش اند، بهشتیان، جمعه را به خاطر آن که میبینند کامیابی و شادمانی، چند برابر شده، میشناسند و اهل آتش نیز روز جمعه را میشناسند؛ زیرا مأموران جهنّم در آن روز بر آنان بسیار سخت میگیرند».

۱ / ۱۴: النَّوادِرُ

۱/۱۴: گوناگون

69. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: تَقومُ السّاعَةُ يَومَ الجُمُعَةِ بَينَ صَلاةِ الظُّهرِ وَ العَصرِ.[۱۳۱]

69. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: قیامت، میان نماز ظهر و عصر روز جمعه بر پا میشود.

70. الإمام عليّ علیه السلام: كُنّا مَعَ رَسولِ اللّٰهصلی الله علیه و آله، إذ جاءَ رَجُلٌ فَقالَ:... بِأَبي أنتَ و اُمّي يا رَسولَ اللّٰه، أخبِرني عَن يَومِ الجُمُعَةِ. فَبَكىٰ رَسولُ اللّٰهصلی الله علیه و آله و قالَ: سَأَلتَني عَن يَومِ الجُمُعَةِ؟ فَقالَ: نَعَم.

فَقالَ رَسولُ اللّٰهصلی الله علیه و آله: هِيَ تُسَمّيهِ المَلائِكَةُ فِي السَّماءِ يَومَ المَزيدِ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ خَلَقَ اللّهُ فيهِ آدَمَ علیه السلام. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ نَفَخَ اللّهُ في آدَمَ الرّوحَ. يَومُ الجُمُعَةِ يومٌ أسكَنَ اللّهُ فيهِ آدَمَ الجَنَّةَ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ أسجَدَ اللّهُ مَلائِكَتَهُ لِآدَمَ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ جَمَعَ اللّهُ فيهِ لِآدَمَ حَوّاءَ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ قالَ اللّهُ لِلنّارِ: (كُونِي بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ)[۱۳۲]. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ استُجيبَ فيهِ دُعاءُ يَعقوبَ علیه السلام. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ غَفَرَ اللّهُ فيهِ ذَنبَ آدَمَ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ كَشَفَ اللّهُ فيهِ البَلاءَ عَن أيّوبَ. يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ فَدَى اللّهُ فيهِ إسماعيلَ بِذِبحٍ عَظيمٍ، يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ خَلَقَ اللّهُ فيهِ السَّماواتِ وَ الأَرضَ و ما بَينَهُما، يَومُ الجُمُعَةِ يَومٌ يُتَخَوَّفُ فيهِ الهَولُ و شِدَّةُ القِيامِ وَ الفَزَعُ الأَكبَرُ.[۱۳۳]

70. امام علی علیه السلام: همراه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودیم که مردی آمد و گفت:... پدر و مادرم فدایت، ای پیامبر خدا! به من از روز جمعه خبر بده.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گریست و فرمود: «در بارۀ روز جمعه از من پرسیدی؟». گفت: آری.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فرشتگان، در آسمان آن را "روز افزایش" مینامند. روز جمعه، روزی است که خداوند، آدم علیه السلام را آفرید. روز جمعه، روزی است که خداوند، روح را در آدم دمید. روز جمعه، روزی است که خداوند، آدم را در بهشت اسکان داد. روز جمعه، روزی است که خداوند، فرشتگان را برای آدم به سجده افکند. روز جمعه، روزی است که خداوند، حوّا را برای آدم گرد هم آورد. روز جمعه، روزی است که خداوند به آتش فرمود: (بر ابراهیم، سرد و سلامت باش). روز جمعه، روزی است که خداوند، دعای یعقوب علیه السلام را اجابت کرد. روز جمعه، روزی است که خداوند، از گناه آدم در گذشت. روز جمعه، روزی است که خداوند، گرفتاری را از ایّوب زدود. روز جمعه، روزی است که خداوند برای اسماعیل، قربانی بزرگی را فدیه داد. روز جمعه، روزی است که خداوند در آن، آسمانها و زمین و هر چه را میان آنهاست، پدید آورد. روز جمعه، روز ترسان بودن از هولناکی و سختیِ رستاخیز و بزرگترین بیتابی است».

71. عنه علیه السلام: إنَّ اللّهَ تَعالىٰ... جَعَلَ الجُمُعَةَ مَجمَعاً نَدَبَ إلَيهِ لِتَطهيرِ ما كانَ قَبلَهُ، و غَسلِ ما کانَ أوقَعَتهُ مَكاسِبُ السَّوءِ مِن مِثلِهِ إلىٰ مِثلِهِ، و ذِكرىٰ لِلمُؤمِنينَ، و تِبيانَ خَشيَةِ المُتَّقينَ، و  وَهَبَ مِن ثَوابِ الأعمالِ فيهِ أضعافَ ما وَهَبَ لِأَهلِ طاعَتِهِ فِي الأَیّام قَبلَهُ، و جَعَلَهُ لا يَتِمُّ إلّا بِالاِيتِمارِ لِما أمَرَ بِهِ، وَ الإنتِهاءِ عَمّا نَهىٰ عَنهُ، وَ البُخوعِ[۱۳۴] بِطاعَتِهِ فيما حَثَّ عَلَيهِ و نَدَبَ إلَيهِ.[۱۳۵]

71. امام علی علیه السلام: خداوند متعال... جمعه را روز همایش [مسلمانان] قرار داد و به سوی آن فرا خواند برای پاکسازی گذشتهها و برای زدودن پیامدهایی که کارکردهای ناشایست از جمعهاى تا جمعه ديگر پدید میآورند و برای آن که تذکّرى براى مؤمنان و نمايشى براى بيمناکىِ پرهيزگاران باشد. نیز پاداش کارها را در این روز، چندين برابرِ پاداش فرمانبرداران در ديگر روزها قرار داد که جز با پذيرش آنچه بدان فرمان داده و باز ايستادن از آنچه از آن نهی کرده و سر فرود آوردن به اطاعتش در آنچه نسبت به آن تشویق و دعوت فرموده است، به انجام نمیرسد.

72. عنه علیه السلام: إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ لَمّا أرادَ أن يَخلُقَ آدَمَ علیه السلام، بَعَثَ جَبرَئيلَ علیه السلام في أوَّلِ ساعَةٍ مِن يَومِ الجُمُعَةِ، فَقَبَضَ بِيَمينِهِ قَبضَةً.…[۱۳۶]

72. امام علی علیه السلام: آن گاه که خداوند عزّ و جلّ اراده کرد تا آدم علیه السلام را بیافریند، جبرئیل علیه السلام را در نخستین ساعت روز جمعه برانگیخت تا با دست راست خود، مشتی خاک بر گیرد.…

73. الإمام الكاظم علیه السلام: خَلَقَ اللّهُ الأَنبِياءَ وَ الأَوصِياءَ يَومَ الجُمُعَةِ، و هُوَ اليَومُ الَّذي أخَذَ اللّهُ فيهِ ميثاقَهُم.[۱۳۷]

73. امام کاظم علیه السلام: خداوند، پیامبران و جانشینان [آنان] را در روز جمعه آفرید و آن، روزی است که در آن، از آنها پیمان گرفت.

74. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ نادَتِ الطَّيرُ الطَّيرَ، وَ الوَحشُ الوَحشَ، وَ السِّباعُ السِّباعَ: سَلامٌ عَلَيكُم، هذا يَومٌ صالِحٌ.[۱۳۸]

74. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر گاه روز جمعه فرا میرسد، پرندگان و جانوران وحشی و درندگان، همجنسان خود را چنین بانگ میدهند: سلام بر شما! امروز، روز شایستهای است.

75. الإمام الباقر أو الإمام الصادق علیهما السلام: ما طَلَعَتِ الشَّمسُ بِيَومٍ أفضلَ مِن يَومِ الجُمُعَةِ، و إنَّ كَلامَ الطَّيرِ فيهِ إذَا التَقى بَعضُها بَعضاً: سَلامٌ سَلامٌ، يَومٌ صالِحٌ.[۱۳۹]

75. امام باقر یا امام صادق علیهما السلام: خورشید در روزی برتر از روز جمعه طلوع نکرد. پرندگان چون در این روز به یکدیگر میرسند، سخنشان این است: سلام، سلام! [امروز] روز شایستهای است.

الفصل الثاني: آدابُ لَیلَةِ الجُمُعَةِ

فصل دوم: آداب شب جمعه

۲ / ۱: قِراءَةُ القُرآنِ

۲/۱: خواندن قرآن

76. الكافي عن زيد الشحّام: قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام و نَحنُ فِي الطَّريقِ في لَيلَةِ الجُمُعَةِ: اِقرَأْ - فَإِنَّها لَيلَةُ الجُمُعَةِ - قُرآناً.[۱۴۰]

76. الکافى - به نقل از زيد شَحّام -: شب جمعه بود و ما در راه مىرفتيم که امام صادق علیه السلام به من فرمود: «قرآن بخوان؛ زيرا شب جمعه است».

77. تأويل الآيات الظاهرة عن زيد الشحّام: كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ علیه السلام لَيلَةَ جُمُعَةٍ، فَقالَ لي: اِقرَأْ، فَقَرَأتُ، ثُمَّ قالَ لي: اِقرَأْ، فَقَرَأتُ، ثُمَّ قالَ لي: يا شَحّامُ، اِقرَأْ؛ فَإِنَّها لَيلَةُ قُرآنٍ.[۱۴۱]

77. تأويل الآيات الظاهرة - به نقل از زيد شَحّام -: شب جمعهاى نزد امام صادق علیه السلام بودم که به من فرمود: «[قرآن] بخوان». من خواندم. دوباره فرمود: «بخوان» و من خواندم. دیگر بار فرمود: «اى شحّام! بخوان؛ زيرا امشب، شب قرآن است».

۲ / ۲: الدُّعاءُ

۲/۲: دعا کردن

78. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ يُنزِلَ مَلَكاً إلَى السَّماءِ الدُّنيا كُلَّ لَيلَةٍ فِي الثُّلُثِ الأَخيرِ، و لَيلَةَ الجُمُعَةِ في أوَّلِ اللَّيلِ، فَيَأمُرُهُ فَيُنادي: هَل مِن سائِلٍ فَاُعطِيَهُ؟ هَل مِن تائِبٍ فَأَتوبَ عَلَيهِ؟ هَل مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ يا طالِبَ الخَيرِ أقبِل، و يا طالِبَ الشَّرِّ أقصِر.[۱۴۲]

78. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند - تبارک و تعالی - در یکسوم پایانیِ هر شب و در آغاز هر شب جمعه، فرشتهای را به آسمان دنیا فرو میفرستد و به وی فرمان میدهد تا بانگ برآورد: «آيا درخواستکنندهاى هست که عطايش کنم؟ آيا توبهکنندهاى هست تا توبهاش را بپذيرم؟ آيا آمرزشخواهى هست تا از او در گذرم؟ اى جویندۀ خوبىها! بيا و اى جویندۀ بدىها! [از بدى] دست بدار».

79. عنهصلی الله علیه و آله - لِعَليٍّ علیه السلام -: يا أبَا الحَسَنِ، أ فَلا اُعَلِّمُكَ كَلِماتٍ يَنفَعُكَ اللّهُ بِهِنَّ و يَنفَعُ بِهِنَّ مَن عَلَّمتَهُ، و يُثَبِّتُ ما تَعَلَّمتَ في صَدرِكَ؟.…

إذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ، فَإِنِ استَطَعتَ أن تَقومَ في ثُلُثِ اللَّيلِ الآخِرِ؛ فَإِنَّها ساعَةٌ مَشهودَةٌ، وَ الدُّعاءُ فيها مُستَجابٌ، و قَد قالَ أخي يَعقوبُ لِبَنيهِ: (سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى)، يَقولُ: حَتّىٰ تَأتِيَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ. فَإِن لَم تَستَطِع فَقُم في وَسَطِها، فَإِن لَم تَستَطِع فَقُم في أوَّلِها، فَصَلِّ أربَعَ رَكَعاتٍ تَقَرأُ فِي الرَّكعَةِ الاُولىٰ بِفاتِحَةِ الكِتابِ و سورَةِ يس، و فِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ بِفاتِحَةِ الكِتابِ و «حٰم» الدُّخانَ، و فِي الرَّكعَةِ الثّالِثَةِ بِفاتِحَةِ الكِتابِ و «الم تَنزيلُ» السَّجدَةَ، و فِي الرَّكعَةِ الرّابِعَةِ بِفاتِحَةِ الكِتابِ و «تَبارَكَ» المُفَصَّلَ. فَإِذا فَرَغتَ مِنَ التَّشَهُّدِ فَاحمَدِ اللّهَ و أَحسِنِ الثَّناءَ عَلَى اللّهِ، و صَلِّ عَلَيَّ و أَحسِن، و عَلىٰ سائِرِ النَّبِييّنَ، وَ استَغفِر لِلمُؤمنينَ وَ المُؤمناتِ، و لإخوانِكَ الَّذينَ سَبَقوكَ بِالإِيمانِ، ثُمَّ قُل في آخِرِ ذٰلِكَ:

«اللّٰهُمَّ ارحَمني بِتَركِ المَعاصي أبَداً ما أبقَيتَني، وَ ارحَمني أن أتَكَلَّفَ ما لا يَعنيني، وَ ارزُقني حُسنَ النَّظَرِ فيما يُرضيكَ عَنّي. اللّٰهُمَّ بَديعَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، ذَا الجَلالِ وَ الإِكرامِ، وَ العِزَّةِ الَّتي لا تُرامُ، أسأَلُكَ يا اللّهُ يا رَحمنُ، بِجَلالِكَ و نورِ وَجهِكَ، أن تُلزِمَ قَلبي حِفظَ كِتابِكَ كَمّا عَلَّمتَني، وَ ارزُقني أن أتلُوَهُ عَلَى النَّحوِ الَّذي يُرضيكَ عَنّي. اللّٰهُمَّ بَديعَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، ذَا الجَلالِ وَ الإِكرامِ وَ العِزَّةِ الَّتي لا تُرامُ، أسأَلُكَ يا اللّهُ يا رَحمٰنُ بِجَلالِكَ و نورِ وَجهِكَ، أن تُنَوِّرَ بِكِتابِكَ بَصَري، و أَن تُطْلِقَ بِهِ لِساني، و أَن تُفَرِّجَ بِهِ عَن قَلبي، و أَن تَشرَحَ بِهِ صَدري، و أَن تَعمَلَ بِهِ بَدَني، فَإِنَّهُ لا يُعينُني عَلَى الحَقِّ غَيرُكَ، و لا يُؤتيهِ إلّا أنتَ، و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ».

يا أبَا الحَسَنِ، فَافعَل ذٰلِكَ ثَلاثَ جُمَعٍ أو خَمسَ أو سَبعَ، یُجابُ بِإِذنِ اللّهِ. وَ الَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ! ما أخطَأَ مُؤمناً قَطُّ.[۱۴۳]

79. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله - خطاب به على علیه السلام -: اى ابو الحسن! آيا سخنانی به تو نياموزم که خداوند، بدانها تو و هر که آنها را به وی بياموزى، سود ببخشد و آموختهات را در سينهات استوار گردانَد؟... چون شب جمعه فرا رسد، اگر توانستى، در یکسوم پایانی شب برخيز؛ زيرا آن زمان، زمان حضور [فرشتگان رحمت] است و دعا در آن، پذيرفته مىشود. برادرم يعقوب به پسرانش فرمود: (به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش میخواهم) و [مقصودش] فرا رسيدن شب جمعه بود.

پس اگر نمیتوانى [در آن ساعت بيدار شوى]، در نیمۀ شب برخیز و باز اگر نمیتوانی، در آغاز شب. آن گاه چهار رکعت نماز بخوان. در رکعت اوّل، فاتحة الکتاب و سورۀ ياسين را مىخوانى و در رکعت دوم، فاتحة الکتاب و سورۀ دخان را و در رکعت سوم، فاتحة الکتاب و سورۀ سجدهرا و در رکعت چهارم، فاتحة الکتاب و سورۀ مُلک را. پس هنگامی که تشهّد خواندی، خدا را سپاس بگزار و شایسته، ثنایش بگو و بر من و دیگر پیامبران، نیک صلوات بفرست و براى مردان و زنان باایمان و برادرانت که در ایمان از تو پیشی گرفتهاند، آمرزش بخواه. سپس در پایان آن بگو: «خدايا! پیوسته تا زمانى که زندهام مىدارى، به ترک گناهان، بر من رحم آر، و به این که در کارهاى بيهوده، خود را به زحمت نیفکنم، مورد رحمت قرارم ده، و زیبا دیدن آنچه را که مايۀ خشنودیات از من مىشود، روزیام فرما. خداوندا! اى پديدآورندۀ آسمانها و زمين! اى دارندۀ شُکوه و بزرگواری و عزّتِ دستنايافتنى! اى خدا! اى مهربان! به شُکوهت و نور رخسارت، از تو مىخواهم که دلم را به حفظ کردن کتابت، آن گونه که آن را به من آموختهاى، وادار سازى و روزىام فرمايى که آن را به گونهاى که تو را از من خشنود مىسازد، تلاوت کنم. خدایا! اى پديدآورندۀ آسمانها و زمين! اى دارندۀ شُکوه و بزرگواری و عزّتِ دستنايافتنى! اى خدا! اى مهربان! به شُکوهت و نور رخسارت، از تو مىخواهم که ديدهام را به کتابت، نورانى گردانى و زبانم را بِدان، باز کنى و با آن غمگسار دلم باشی و سينهام را به آن بگشايى و به آن بدنم را به کار گيرى؛ چه این که کسى جز تو، به من در [مسیر] حق، یاری نمىرسانَد و کسى جز تو، آن را عطا نمىکند، و هيچ توان و نيرويى نيست، جز از سوى خداى والا و بزرگ».

ای ابو الحسن! سه، پنج یا هفت جمعه، این کار را انجام بده تا با رخصت الهی، اجابت صورت پذیرد. سوگند به آن که مرا به حق برانگیخته، این اجابت، هرگز در بارۀ هیچ مؤمنی به خطا نمیرود.

80. تهذيب الأحكام عن أبي بصير عن الإمام الباقر علیه السلام: إنَّ اللّهَ تَعالىٰ لَيُنادي كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ مِن فَوقِ عَرشِهِ مِن أوَّلِ اللَّيلِ إلىٰ آخِرِهِ: «ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ يَدعوني لِآخِرَتِهِ و دُنياهُ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ لِاُجيبَهُ؟ ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ يَتوبُ إلَيَّ مِن ذُنوبِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَتوبَ عَلَيهِ؟ ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ قَد قَتَّرتُ[۱۴۴] عَلَيهِ رِزقَهُ فيَسأَلُنِي الزِّيادَةَ في رِزقِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَزيدَهُ و اُوَسِّعَ عَلَيهِ؟ ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ سَقيمٌ يَسأَلُني أن أشفِيَهُ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَاُعافِيَهُ، ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَحبوسٌ مَغمومٌ يَسأَلُني أن اُطلِقَهُ مِن حَبسِهِ و اُخَلِّيَ سَربَهُ؟ ألا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَظلومٌ يَسأَلُني أن آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَأَنتَصِرَ لَهُ و آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ؟».

قالَ: فَلا يَزالُ يُنادي بِهٰذا حَتّىٰ يَطلُعَ الفَجرُ.[۱۴۵]

80. تهذيب الأحکام - به نقل از ابو بصير -: امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند متعال، هر شبِ جمعه، از آغاز شب تا پايان آن، از بلندایِ عرش خويش بانگ بر میآورد: "آيا بندۀ مؤمنى نيست که تا پيش از سپيدهدَم، مرا براى آخرت و دنيايش بخوانَد و من، پاسخش دهم؟ آيا بندۀ مؤمنى نيست که تا پيش از سپيدهدم، از گناهانش به درگاه من توبه کند و من هم به سوى او باز گردم [و توبهاش را بپذيرم]؟ آيا بندۀ مؤمنى نيست که من، روزىاش را بر او تنگ کرده باشم و او تا پيش از سپيدهدم، افزايش در روزىاش را از من بخواهد و من، بر روزى او بيفزايم و به آن گشايش دهم؟ آيا بندۀ مؤمنِ بيمارى نيست که تا پيش از سپيدهدم، از من شفا بخواهد و شفايش دهم؟ آيا بندۀ مؤمنِ زندانى و غمزدهاى نيست که از من بخواهد از زندان، آزاد و رهايش کنم؟ آيا بندۀ مؤمنِ ستمديدهاى نيست که تا پيش از سپيدهدم، از من بخواهد که دادش را بستانم و من، انتقام او را بگيرم و داد وى بستانم؟" و تا سپيدهدم، به اين سخنان ادامه مىدهد».

81. الإمام الصادق علیه السلام - في قَولِ يَعقوبَ علیه السلام لِبَنيهِ: (سَوفَ أَستَغفِرُ لَكُم رَبِّى)[۱۴۶] -: أخَّرَها إلَى السَّحَرِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ.[۱۴۷]

81. امام صادق علیه السلام - در بارۀ این سخن يعقوب علیه السلام به فرزندانش: (به زودى از پروردگارم برایتان آمرزش خواهمخواست) -: دعا کردن براى آنان را تا سحرگاه شب جمعه، به تأخير انداخت.

82. علل الشرائع عن إسماعيل بن الفضل الهاشمي: قُلتُ لِجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام: أخبِرني عَن يَعقوبَ علیه السلام لَمَّا قالَ لَهُ بَنوهُ: (قَالُوا يَا أَبَانَا ٱسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى)[۱۴۸] فَأَخَّرَ الاِستِغفارَ لَهُم، و يوسُفَ علیه السلام لَمّا قالوا لَهُ: (تَاللَّهِ لَقَدْ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ * قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ ٱلْيَوْمَ يَغْفِرُ ٱللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ ٱلرَّاحِمِينَ).[۱۴۹]

قالَ: لأَنَّ قَلبَ الشّابِّ أرَقُّ مِن قَلبِ الشَّيخِ، و كانَت جِنايَةُ وُلدِ يَعقوبَ عَلىٰ يوسُفَ، و جِنايَتُهُم عَلىٰ يَعقوبَ إنَّما كانَت بِجِنايَتِهِم عَلىٰ يوسُفَ، فَبادَرَ يوسُفُ إلَى العَفوِ عَن حَقِّهِ، و أَخَّرَ يَعقوبَ العَفوَ؛ لأَنَّ عَفوَهُ إنَّما كانَ عَن حَقِّ غَيرِهِ، فَأَخَّرَهُم إلَى السَّحَرِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ.[۱۵۰]

82. علل الشرائع - به نقل از اسماعيل بن فضل هاشمى -: به امام صادق علیه السلام گفتم: آگاهم کنید که چرا وقتى پسران يعقوب علیه السلام به او گفتند: (اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه، که ما خطاکار بوديم. * گفت: به زودى، از پروردگارم برایتان آمرزش خواهم خواست) آمرزشخواهى براى آنان را به تأخير افکند؛ ولى يوسف علیه السلام وقتى برادرانش به او گفتند: (به خدا سوگند که خدا تو را بر ما برترى داده است و ما خطاکار بوديم * گفت: امروز، بر شما سرزنشى نيست. خدا، از شما در مىگذرد و او مهربان ترينِ مهربانان است)؟

فرمود: «چون دل جوان، نازکتر از دل پيرمرد است. فرزندان يعقوب بر يوسف، ستم روا داشتند و ستم آنان بر يعقوب، به واسطۀ ستم بر يوسف بود. از اين رو، يوسف، به سرعت، از حقّ خود در گذشت؛ ولى يعقوب، گذشت را به تأخير انداخت؛ زيرا گذشتِ او نسبت به حقّ فرد ديگرى بود. وى، از این رو تا سحرِ شب جمعه به تأخيرشان انداخت».

83. الإمام الصادق علیه السلام: مَن دَعَا لِعَشَرَةٍ مِن إِخوَانِهِ المَوتىٰ لَيلَةَ الجُمُعَةِ، أوجَبَ اللّهلَهُ الجَنَّةَ.[۱۵۱]

83. امام صادق علیه السلام: هر که در شب جمعه برای ده تن از برادرانِ درگذشتهاش دعا کند، خداوند، بهشت را بر وی واجب میسازد.

۲ / ۳: الصّلاةُ عَلَیٰ النَّبيَّ و آلِهِ

۲/۳: صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش

84. الإمام الصادق علیه السلام عن رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أكثِروا مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ فِي اللَّيلَةِ الغَرّاءِ وَ اليَومِ الأَزهَرِ؛ لَيلَةِ الجُمُعَةِ و يَومِ الجُمُعَةِ.

فَسُئِلَ: إلى كَمِ الكَثيرُ؟ قالَ: إلىٰ مِئَةٍ، و ما زادَت فَهُوَ أفضَلُ.[۱۵۲]

84. امام صادق علیه السلام: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در شب تابان و روز درخشان، یعنی شب جمعه و روز جمعه، بر من بسیار صلوات بفرستید».

پرسیده شد: «بسیار»، چه اندازه است؟

فرمود: «صد بار و هر چه بیشتر شود، بهتر».

85. رسول اللهصلی الله علیه و آله: أكثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ و لَيلَةَ الجُمُعَةِ، فَمَن صَلّى عَلَيَّ صَلاةً صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ عَشراً.[۱۵۳]

85. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در روز و شب جمعه، بسیار بر من صلوات بفرستید؛ زیرا هر که بر من یک صلوات بفرستد، خداوند بر وی ده صلوات میفرستد.

86. عنهصلی الله علیه و آله: إذا كانَ يَومُ الخَميسِ بَعَثَ اللّهُ عزّ و جلّ مَلائِكَةً مَعَهُم صُحُفٌ مِن فِضَّةٍ و أَقلامٌ مِن ذَهَبٍ، يَكتُبونَ يَومَ الخَميسِ و لَيلَةَ الجُمُعَةِ أكثَرَ النّاسِ صلاةً عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله.[۱۵۴]

86. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر گاه روز پنجشنبه فرا رسد، خداوند عزّ و جلّ فرشتگانی را با دفترهایی سیمین و قلمهایی زرّین بر میانگیزد تا روز پنجشنبه و شب جمعه، [نام] بیشترین صلوات فرستندگان بر پیامبر صلی الله علیه و آله را بنویسند.

87. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ للّهِ عزّ و جلّ مَلائِكَةً فِي الأَرضِ خُلِقوا مِنَ النّورِ، لا يَهبِطونَ إلّا لَيلَةَ الجُمُعَةِ و يَومَ الجُمُعَةِ، بِأَيديهِم أقلامٌ مِن ذَهَبٍ و دَواةٌ مِن فِضَّةٍ و قَراطيسُ مِن نورٍ، لا يَكتُبونَ إلّا الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله.[۱۵۵]

87. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ فرشتگانی در زمین دارد که از نور، آفریده شدهاند. آنان جز در شب جمعه و روز جمعه، فرود نمیآیند. در دستانشان قلمهایی از طلا و دواتی از نقره و کاغذهایی از نور است. آنان چیزی جز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را نمینویسند.

88. عنه صلی الله علیه و آله: إنَّ أقرَبَكُم مِنّي يَومَ القِيامَةِ في كُلِّ مَوطِنٍ، أكثَرُكُم عَلَيَّ صَلاةً فِي الدُّنيا، مَن صَلّىٰ عَلَيَّ في يَومِ الجُمُعَةِ و لَيلَةِ الجُمُعَةِ مِئَةَ مَرَّةٍ، قَضَى اللّهُ لَهُ مِئَةَ حاجَةٍ: سَبعينَ مِن حَوائِجِ الآخِرَةِ و ثَلاثينَ مِن حَوائِجِ الدُّنيا، ثُمّ يُوَكِّلُ اللّهُ بِذٰلِكَ مَلَكاً يُدخِلُهُ في قَبري كَما يُدخِلُ عَلَيكُمُ الهَدايا، يُخبِرُني مَن صَلّىٰ عَلَيَّ بِاسمِهِ و نَسَبِهِ إلىٰ عَشيرَتِهِ، فَأُثبِتُهُ عِندي في صَحيفَةٍ بَيضاءَ.[۱۵۶]

88. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز قیامت در همه جا، نزدیکترین شما به من کسی است که در دنیا بیشتر بر من صلوات بفرستد. هر که در روز جمعه و شب جمعه، صدبار بر من صلوات بفرستد، خداوند، صد حاجتش را که هفتاد حاجت اُخروی و سی نیاز دنیوی باشد، برآورده میسازد. سپس فرشتهای بر آن (صلوات) میگمارد تا آن چنان که هدایا را به دستتان میرسانند، آن را وارد قبر منکند و نام و نشان صلواتفرست را تا عشیرهاش به من خبردهد و من آن را در دفتری سپید نزد خود ثبت میکنم.

89. الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ للّهِ تَعالىٰ كَرائِمَ في عِبادِهِ خَصَّهُم بِها في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ و يَومِ جُمُعَةٍ، فَأَكثِروا فيها مِنَ التَّهليلِ وَ التَّسبيحِ وَ الثَّناءِ عَلَى اللّه عزّ و جلّ، وَ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله.[۱۵۷]

89. امام صادق علیه السلام: خداوند براى بندگان خويش بزرگواریهایی دارد که در هر شب جمعه و روز جمعه ارزانىشان می‌‌کند. از این رو، در این [زمان] بر لا إله إلّا اللّٰه گفتن و تسبیح کردن و ثناگویی خداوند عزّ و جلّ و صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله بیفزایید.

90. الكافي عن عمر بن يزيد: قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام: يا عُمَرُ، إنَّهُ إذا كانَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ مَلائِكَةٌ بِعَدَدِ الذَّرِّ[۱۵۸]، فِي أيدِيهِم أقلامُ الذَّهَبِ و قَراطيسُ الفِضَّةِ، لا يَكتُبونَ[۱۵۹] إلىٰ لَيلَةِ السَّبتِ إلّا الصَّلاةَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ و عَلَيهِم؛ فَأَكثِر مِنها.

و قال: يا عُمَرُ، إنَّ مِنَ السُّنَّةِ أن تُصلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و أَهلِ بَيتِهِ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ ألفَ مَرَّةٍ، و في سائِرِ الأَیّام مِئَةَ مَرَّةٍ.[۱۶۰]

90. الکافی - به نقل از عمر بن يزيد -: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «اى عمر! چون شب جمعه فرا میرسد، فرشتگانی به شمار مورچگان، از آسمان فرود مىآيند که در دستانشان قلمهای زرّين و کاغذهاى سيمين است که تا شب شنبه، جز صلوات بر محمّد و خاندان محمّد - که درودهای خدا به او و بر ايشان باد -، چيزى را نمىنويسند. پس فراوان صلوات بفرست».

و فرمود: «ای عمر! سنّت است که در هر روز جمعه، بر محمّد و خاندانش هزاربار و در دیگر روزها صدبار صلوات بفرستی».

91. الإمام الصادق علیه السلام: إذا كانَت عَشِيَّةُ الخَميسِ و لَيلَةُ الجُمُعَةِ، نَزَلَت مَلائِكَةٌ مِنَ السَّماءِ و مَعَها أقلامُ الذَّهَبِ و صُحُفُ الفِضَّةِ، لا يَكتُبونَ عَشِيَّةَ الخَميسِ و لَيلَةَ الجُمُعَةِ و يَومَ الجُمُعَةِ إِلىٰ أن تَغيبَ الشَّمسُ إلّا الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله.[۱۶۱]

91. امام صادق علیه السلام: چون غروب پنجشنبهو شب جمعه فرا برسد، فرشتگانی از آسمان فرود مىآيند که در دستانشان قلمهای زرّين و دفترهاى سيمين است و غروب پنجشنبه، شب جمعه و روز جمعه تا غروب آفتاب، جز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را نمینویسند.

راجع: ص ۳۸۹ (آداب یوم الجمعة / الأدب العبادي / الصلاة علی النبيّ و آله).

ر.ک: ص ۳۹۹ (آداب روز جمعه / برنامهٔ عبادی / صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش)

۲ / ۴: زیارَةُ الإمامِ الحُسَینِ علیه السلام

۲/۴: زیارت امام حسین علیه السلام

92. الإمام الصادق علیه السلام: مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ علیه السلام في كُلِّ جُمُعَةٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ البَتَّةَ، و لَم يَخرُج مِنَ الدُّنيا و في نَفسِهِ حَسرَةٌ مِنها، و كانَ مَسكَنُهُ فِي الجَنَّةِ مَعَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ علیهما السلام.[۱۶۲]

92. امام صادق علیه السلام: هر کس هر جمعه، قبر حسين علیه السلام را زيارت کند، بى ترديد، خداوند، او را مىآمرزد و بدون هيچ حسرتى از دنيا مىرود و جايگاهش در بهشت، همراه حسين بن على علیه السلام است.

93. كامل الزيارات عن صفوان الجمّال: قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام لَمّا أتَى الحيرَةَ: هَل لَكَ في قَبرِ الحُسَينِ علیه السلام؟

قُلتُ: و تَزورُهُ جُعِلتُ فِداكَ؟!

قالَ: و كَيفَ لا أزورُهُ وَ اللّهُ يَزورُهُ في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ؛ يَهبِطُ مَعَ المَلائِكَةِ إلَيهِ، وَ الأَنبِياءُِ وَ الأَوصِياءُِ، و مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أفضَلُ الأَنبِياءِ و نَحنُ أفضَلُ الأَوصِياءِ!

فَقالَ صَفوانُ: جُعِلتُ فِداكَ، فَنَزورُهُ في كُلِّ جُمُعَةٍ حَتّىٰ نُدرِكَ زِيارَةَ الرَّبِّ؟

قالَ: نَعَم يا صَفوانُ، اِلزَم ذٰلِكَ يُكتَب لَكَ زِيارَةُ قَبرِ الحُسَينِ علیه السلام، و ذٰلِكَ تَفضيلٌ، و ذٰلِكَ تَفضيلٌ.[۱۶۳]

93. کامل الزيارات - به نقل از صفوان جمّال -: امام صادق علیه السلام هنگامى که به حيره آمد، به من فرمود: «آيا به [زيارت] قبر حسين علیه السلام مايلى؟».

گفتم: مىخواهى او را زيارت کنى، فدايت شوم؟!

فرمود: «چگونه او را زيارت نکنم، در حالى که خداوند، او را در هر شبِ جمعه، زيارت مىکند و با فرشتگان و پيامبران و جانشینان، به سوى او فرود مىآيد، و محمّد صلی الله علیه و آله برترينِ پيامبران است و ما برترينِ جانشینانیم؟».

صفوان گفت: فدايت شوم! پس ما هر جمعه، او را زيارت کنيم تا خداوند را زيارت کرده باشيم؟

فرمود: «آرى، اى صفوان! بر اين کار، مداومت کن تا زيارت قبر حسين علیه السلام برايت نوشته شود. اين، فضيلتی دو چندان است. این، فضيلتی دو چندان است».

94. الإمام المهديّ علیه السلام: زِيارَةُ الحُسَينِ علیه السلام في لَيلَةِ الجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ.[۱۶۴]

94. امام مهدی علیه السلام: زیارت حسین علیه السلام در شب جمعه، ایمنیبخش از آتش، در روز قیامت است.

۲ / ۵: الإِحیاء

۲/۵: شبزندهداری

95. الإمام الحسن علیه السلام: رَأَيتُ اُمّي فاطِمَةَ علیها السلام قامَت في مِحرابِها لَيلَةَ جُمُعَتِها، فَلَم تَزَل راكِعَةً ساجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمودُ الصُّبحِ، و سَمِعتُها تَدعو لِلمُؤمِنينَ وَ المُؤمِناتِ و تُسَمّيهم و تُكثِرُ الدُّعاءَ لَهُم، و لا تَدعو لِنَفسِها بِشَيءٍ. فَقُلتُ لَها: يا اُمّاه! لِمَ لا تَدعينَ لِنَفسِكَ كَما تَدعينَ لِغَيرِكَ؟ فَقالَت: يا بُنَيَّ، الجارَ ثُمَّ الدارَ.[۱۶۵]

95. امام حسن علیه السلام: مادرم فاطمه علیها السلام را دیدم که در شب جمعه در محلّ نمازش ایستاده و پیوسته تا روشنىِ بامداد، در رکوع و سجود بود. شنيدم که برای مردان و زنان مؤمن دعا مىکرد و آنان را نام مىبُرد و برایشان فراوان دعا مىکرد، بیآن که براى خود دعايى کند. به ايشان گفتم: مادر جان! چرا همانند ديگران براى خود دعا نمىکنى؟ فرمود: «پسرکم! نخستْ همسایه، سپس خانه!».

96. الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ يَومَهُ [أيِ الجُمُعَةِ] مِثلُ لَيلَتِهِ، فَإِنِ استَطَعتَ أن تُحييها بِالصَّلاةِ وَ  الدُّعاءِ فَافعَل.[۱۶۶]

96. امام صادق علیه السلام: روز جمعه [در فضیلت]، به سان شب جمعه است. پس اگر میتوانی آن را با نماز و دعا زنده بداری، چنین کن.

۲ / ۶: التَّصَدُّق

۲/۶: صدقه دادن

97. الإمام الصّادق علیه السلام: الصَّدَقَةُ لَيلَةَ الجُمُعَةِ بِأَلفٍ، وَ الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ بِألَفٍ، و... لَيلَةُ الجُمُعَةِ و يَومُ الجُمُعَةِ فِي الفَضلِ سَواءٌ.[۱۶۷]

97. امام صادق علیه السلام: صدقه در شب جمعه، هزار برابر و صدقه در روز جمعه نیز هزار برابر میشود و... شب جمعه و روز جمعه در فضیلت، مانند یکدیگرند.

راجع: ۳۴۴ (فضائل الجمعة و خصائصها / تضاعف الأعمال).

ر.ک: ص ۳۴۵ (فضیلتها و ویژگیهای جمعه / چند برابر شدن جزای کارها).

الفصل الثالث: آدابُ یَومِ الجُمُعَةِ

فصل سوم: آداب روز جمعه

۳ / ۱: الأَدَبُ الثَّقافِيُّ

۳/۱: برنامۀ فرهنگی

۳ / ۱ - ۱: التَّهَیُّؤُ لِصَلاةِ الجُمُعَةِ مِن یَومِ الخَمیسِ

۳/۱ - ۱: آمادگی برای نماز جمعه، از روز پنجشنبه

98. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: كَيفَ أنتُم إذا تَهَيَّأَ أحَدُكُمُ لِلجُمُعَةِ عَشيَّةَ الخَميسِ كَما تَتَهَيَّأُ اليَهودُ عَشِيَّةَ الجُمُعَةٍ لسَبتِهِم؟[۱۶۸]

98. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: چگونه خواهيد بود هنگامی که از غروب پنجشنبه، خود را برای جمعه مهیّا میسازید، همچون یهود که خود را از غروب جمعه برای شنبهشان آماده میکنند؟!

99. الكافي عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر علیه السلام، قال: قُلتُ لَهُ: قَولُ اللّهِ عزّ و جلّ: (فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ ٱللَّهِ)[۱۶۹]؟

قالَ: اِعمَلوا و عَجِّلوا؛ فَإِنَّهُ يَومٌ مُضَيَّقٌ عَلَى المُسلِمينَ فيهِ، و ثَوابُ أعمالِ المُسلِمينَ فيهِ عَلىٰ قَدرِ ما ضُيِّقَ عَلَيهِم، وَ الحَسَنَةُ وَ السَّيِّئَةُ تُضاعَفُ فيهِ.

و قالَ أبو جَعفَرٍ [الباقِرُ] علیه السلام: وَ اللّهِ، لَقَد بَلَغَني أنَّ أصحابَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله كانوا يَتَجَهَّزونَ لِلجُمُعَةِ يَومَ الخَميسِ؛ لأَنَّهُ يَومٌ مُضَيَّقٌ عَلَى المُسلِمينَ.[۱۷۰]

99. الکافی - به نقل از جابر بن يزيد -: [مقصود از] این سخن خدای عزّ و جلّ: (به سوی یاد خدا بشتابید) [چیست]؟.

فرمود: «[یعنی] عمل کنید و بشتابید؛ زیرا آن (جمعه)، روزی است که مسلمانان در آن دچار تنگنا[ی آداب زیاد و کمبود وقت] هستند و پاداش کارهایشان نیز متناسب با محدودیتی است که برایشان وجود دارد، و نیکی و بدی در آن چند برابر میشود».

امام باقر علیه السلام همچنین فرمود: «به خدا سوگند، به من خبر رسیده است که چون مسلمانان در روز جمعه، دچار محدودیتاند، یاران پیامبر صلی الله علیه و آله از روز پنجشنبه، خود را برای آن مهیّا میکردند!».

100. الإمام الصادق علیه السلام: إذا زالَتِ الشَّمسُ يَومَ الجُمُعَةِ فَلا نافِلَةَ؛ و ذٰلِكَ أنَّ يَومَ الجُمُعَةِ يَومٌ ضَيِّقٌ، و كانَ أصحابُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله يَتَجَهَّزونَ لِلجُمُعَةِ يَومَ الخَميسِ لِضيقِ الوَقتِ.[۱۷۱]

100. امام صادق علیه السلام: آن گاه که ظهر روز جمعه فرا رسد، نافلهای انجام نمیشود؛ زیرا روز جمعه، روز تنگی (محدودیت) است و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل تنگیِ وقت، روز پنجشنبه برای جمعه آماده میشدند.

101. كتاب من لا يحضره الفقيه: كانَ موسَى بنُ جَعفَرٍ علیهما السلام يتَهَيَّأُ يَومَ الخَميسِ لِلجُمُعَةِ.[۱۷۲]

101. کتاب من لا يحضره الفقيه: امام کاظم علیه السلام روز پنجشنبه برای جمعه آماده میشد.

راجع: وسائل الشیعة: ج ۷ ص ۳۵۳ (باب استحباب تعجیل ما یخاف فوته من آداب الجمعة یوم الخمیس...).

ر.ک: وسائل الشیعة: ج ۷ ص۳۵۳ (باب استحباب شتاب کردن به کاری از آداب جمعه که نگرانی از دست رفتن آن هست، در روز پنجشنبه...).

۳ / ۱ - ۲: التَّفَقُّهُ فِي الدّینِ

۳/۱ - ۲: دینآموزی

102. الإمام الصادق علیه السلام: اُفٍّ لِلرَّجُلِ المُسلِمِ أن لا يُفَرِّغَ نَفسَهُ فِي الاُسبوعِ يَومَ الجُمُعَةِ لِأَمرِ دينِهِ فَيَسأَلَ عَنهُ.[۱۷۳]

102. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: وای بر کسی که در هر روز جمعه، خود را برای کار دینش فارغ نکند تا [بتواند] بدان بپردازد و در بارۀ دینش پرسش کند!

103. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: اُفٍّ لِرَجُلٍ لا يُفَرِّغُ نَفسَهُ في كُلِّ جُمُعَةٍ لِأَمرِ دينِهِ، فَيَتَعاهَدَهُ و يَسأَلَ عَن دينِهِ.[۱۷۴]

103. امام صادق علیه السلام: وای بر کسی که در روز جمعۀ هر هفته، خود را برای کار دینش فارغ نسازد تا [بتواند] در بارۀ دینش پرسش کند!

104. عنهصلی الله علیه و آله: إذا رَأَيتُمُ الشَّيخَ يُحَدِّثُ يَومَ الجُمُعَةِ فِي المَسجِدِ بِأَحاديثِ الجاهِلِيَّةِ، فَارموا رَأسَهُ و لَو بِالحَصىٰ.[۱۷۵]

104. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر گاه دیدید گویندهای در روز جمعه، حکایات جاهلی را در مسجد بازگو میکند، هر چند با پرتاب سنگریزهای، او را برانید.

۳ / ۲: الأَدَبُ الصِّحِّيُّ

۳/۲: برنامۀ بهداشتی

۳ / ۲ - ۱: تَقلیمُ الأَظفارِ و أخذُ الشّارِبِ

۳/۲ - ۱: چیدن ناخنها و موهای پشت لب

105. الخصال عن رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ الجُمُعَةِ، أخرَجَ اللّهُ مِن أنامِلِهِ الدّاءَ و  أَدخَلَ فيهِ الدَّواءِ.

و رُوِيَ أنَّهُ لا يُصيبُهُ جُنونٌ و لا جُذامٌ و لا بَرَصٌ.[۱۷۶]

105. الخصال صلی الله علیه و آله: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس ناخنهایش را در روز جمعه بچیند، خداوند، بیماری را از سرانگشتانش بیرون میرانَد و درمان را بدان وارد میسازد».

و نیز روایت شده است که: وی به جنون و جذام و پیسی دچار نمیشود.

106. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ الجُمُعَةِ وُقِيَ مِنَ السّوءِ إلىٰ مِثلِها.[۱۷۷]

106. امام صادق علیه السلام: هر کس روز جمعه، ناخنهاى خود را کوتاه کند، سر انگشتانش آشفته نمیشود.

107. المعجم الأوسط عن أبي هريرة: إنَّ رَسولَ اللّٰهصلی الله علیه و آله كانَ يُقَلِّمُ أظفارَهُ و يَقُصُّ شارِبَهُ يَومَ الجُمُعَةِ قَبلَ أن يَروحَ إلَى الصَّلاةِ.[۱۷۸]

107. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس روز جمعه، ناخنهاى خود را کوتاه کند، تا جمعۀ بعد، از بدی در امان خواهد ماند.

108. الإمام عليّ علیه السلام: تَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ قَبلَ الصَّلاةِ يَمنَعُ الدّاءَ الأَعظَمَ.[۱۷۹]

108. المعجم الأوسط - به نقل از ابو هريره -: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه، پیش از آن که روانۀ نماز جمعه شود، ناخنها و موهای پشت لبش را میچید.

109. الإمام الصَّادِقُ علیه السلام: مَن قَلَّمَأظفَارَهُيَومَالجُمُعَةِ لَم تَشعَث[۱۸۰] أَنَامِلُهُ.[۱۸۱]

109. امام علی علیه السلام: چیدن ناخن در روز جمعه پیش از نماز [جمعه]، از بزرگترین بیماری، پیشگیری میکند.

110. عنه علیه السلام: مَن أخَذَ مِن شارِبِهِ و قَلَّمَ مِن أظفارِهِ يَومَ الجُمُعَةِ، ثُمَّ قالَ: «بِسمِ اللّهِ، عَٰلى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و آلِ مُحَمَّدٍ»، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ و كُلِّ قُلامَةٍ عِتقَ رَقَبَةٍ، و لَم يَمرَض مَرَضاً يُصيبُهُ إلّا مَرَضَ المَوتِ.[۱۸۲]

110. امام صادق علیه السلام: هر که از موهای پشت لب و ناخنهایش در روز جمعه بچیند و سپس بگوید: «به نام خدا و مطابق آیین محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان محمّد»، خداوند برایش به ازای هر قطعه مو و ناخن چیده شده، [پاداش] آزاد کردن بندهای را مینویسد و بجز مرض مرگ [در پایان عمرش]، به بیماری دیگری دچار نمیشود.

111. عنه علیه السلام: أخذُ الشّارِبِ وَ الأَظفارِ و غَسلُ الرَّأسِ بِالخِطمِيِّ[۱۸۳] يَومَ الجُمُعَةِ، يَنفِي الفَقرَ و يَزيدُ فِي الرِّزقِ.[۱۸۴]

111. امام صادق علیه السلام: کوتاه کردن موى پشت لب و ناخنها و شستشوى سر با گُل خطمى در روز جمعه، فقر را مىزدايد و روزى را مىافزايد.

112. عنه علیه السلام: مَن أخَذَ مِن شارِبِهِ و قَلَّمَ مِن أظفارِهِ و غَسَلَ رَأْسَهُ بِالخِطمِيِّ يَومَ الجُمُعَةِ، كانَ كَمَن أعتَقَ نَسَمَةً.[۱۸۵]

112. امام صادق علیه السلام: هر که در روز جمعه، موهای پشت لب خود را بچیند و ناخنهای خود را کوتاه سازد و سرش را با گُل خطمی بشوید، [پاداشش] چون کسی است که بندهای را آزاد کرده باشد.

113. عنه علیه السلام: أخذُ الشّارِبِ وَ الأَظفارِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ.[۱۸۶]

113. امام صادق علیه السلام: چیدن موهای پشت لب و ناخنها از جمعه تا جمعه، ايمنى یافتن از جُذام است.

114. الخصال عن أبي كَهمَس: قُلتُ لأَبي عَبدِ اللّهِ علیه السلام: عَلِّمني دُعاءً أستَنزِلُ بِهِ الرِّزقَ. فَقالَ لي: خُذ مِن شارِبِكَ و أَظفارِكَ، وَ ليَكُن ذٰلِكَ في يَومِ الجُمُعَةِ.[۱۸۷]

114. الخصال - به نقل از ابو کهمس -: به امام صادق علیه السلام گفتم: مرا دعایی بیاموزید که با آن، روزی را [از آسمان] فرود آورم. فرمود: «[به جای آن] موهای پشت لب و ناخنهایت را بچین و باید این کار در روز جمعه باشد».

۳ / ۲ - ۲: الغُسلُ

۳/۲ - ۲: غسل

115. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله: اِغتَسِلوا يَومَ الجُمُعَةِ وَ اغسِلوا رُؤوسَكُم.[۱۸۸]

115. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه غسل کنید و سرتان را بشویید.

116. عنهصلی الله علیه و آله: الغُسلُ يَومَ الجُمُعَةِ واجبٌ عَلىٰ كُلِّ مُسلِمٍ.[۱۸۹]

116. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: غسل کردن در روز جمعه، بر هر مسلمانی لازم است.

117. عنهصلی الله علیه و آله: مَنِ اغتَسَلَ يَومَ الجُمُعَةِ كُفِّرَت ذُنوبُهُ و خَطاياهُ.[۱۹۰]

117. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که در روز جمعه غسل کند، گناهان و خطاهایش زدوده میشوند.

118. عنهصلی الله علیه و آله: مَن تَوَضَّأَ يَومَ الجُمُعَةِ فَبِها و نِعمَت، و مَنِ اغتَسَلَ فَهُوَ أفضَلُ.[۱۹۱]

118. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که در روز جمعه وضو بسازد، چه خوب و نیکو! و هر که غسل کند، این، نیکوتر است.

119. عنهصلی الله علیه و آله: أيُّهَا النّاسُ! إذا كانَ هٰذَا اليَومُ [الجُمُعَةُ] فَاغتَسِلوا، وَ ليَمَسَّ أحَدُكُم أفضَلَ ما يَجِدُ مِن دُهنِهِ و طيبِهِ.[۱۹۲]

119. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ای مردم! هر گاه روز جمعه فرا رسید، غسل کنید و هر یک از شما بهترین روغن [مو] و بوی خوشی را که دسترس دارد، استفاده کند.

120. مسند ابن حنبل عن الفاكه بن سعد: إنَّ رَسولَ اللّهصلی الله علیه و آله كانَ يَغتَسِلُ يَومَ الجُمُعَةِ، و يَومَ عَرَفَةَ، و يَومَ الفِطرِ، و يَومَ النَّحرِ.[۱۹۳]

120. مسند ابن حنبل - به نقل از فاکه بن سعد -: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همواره روز جمعه و روز عرفه و روز [عید] فطر و روز [عید] قربان، غسل میکرد.

121. رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله - في وَصيَّتِهِ لِعَليٍّ علیه السلام -: عَلَى النّاسِ في كُلِّ يَومٍ من سَبعَةِ أيّامٍ الغُسلُ، فَاغتَسِل في كُلِّ جُمُعَةٍ و لَو أنَّكَ تَشتَرِي الماءَ بِقوتِ يَومِكَ و تَطويهِ؛ فَإنَّهُ لَيسَ شَيءٌ مِنَ التَّطَوُّعِ أعظَمَ مِنهُ.[۱۹۴]

121. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در سفارش به على علیه السلام -: مردم بايد هر هفتروز يکبار، غسل کنند. بنا بر اين، هر جمعه، غسل کن؛ اگر چه لازم شود براى تهيّۀ آب آن، خوراک روزانهات را بفروشى و گرسنه بمانى؛ زيرا هيچ کار مستحبّى، برتر از غسل جمعه نيست.

122. عنه صلی الله علیه و آله: لَيلَةَ اُسرِيَ بي رَأَيتُ تَحتَ العَرشِ سَبعينَ مَدينَةً، كُلُّ مَدينَةٍ مِثلُ مَدائِنِكُم هٰذِهِ سِبعينِ مِرَّةً، مَملوءَةً مِنَ المَلائِكَةِ يُسَبِّحونَ اللّهَ و يُقَدِّسونَهُ، و يَقولونَ في تَسبيحِهِم: اللّٰهُمَّ اغفِر لِمَن شَهِدَ الجُمُعَةَ، اللّٰهُمَّ اغفِر لِمَن اغتَسَلَ يَومَ الجُمُعَةَ.[۱۹۵]

122. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در شبی که به معراج برده شدم، زیر عرش، هفتاد شهر را دیدم که هر یک، هفتاد برابر شهرهایتان بود، آکنده از فرشتگانی که خدا را تسبیح و تقدیس میکردند و در تسبیحشان میگفتند: «بار الها! هر که را به نماز جمعه حاضر میشود، ببخش. بار الها! هر که را غسل جمعه میکند، ببخش».

123. مسند الشافعيّ عن جعفر بن محمّد عن أبيه علیهم السلام: إنَّ عَليّاً علیه السلام كانَ يَغتَسِلُ يَومَ العيدَينِ، و يَومَ الجُمُعَةِ، و يَومَ عَرَفَةَ، و إذا أرادَ أن يُحرِمَ.[۱۹۶]

123. مسند الشافعی - به نقل از امام صادق علیه السلام، از پدرش -: علی علیه السلام در دو روز عید [قربان و فطر]و در روز جمعه و روز عرفه و هر گاه تصمیم به مُحرِم شدن داشت، غسل میکرد.

124. الكافي عن الأصبغ بن نباتة: كانَ أميرُ المُومِنينَ علیه السلام إذا أرادَ أن يُوَبِّخَ الرَّجُلَ يَقولُ: وَ اللّهِ، لَأَنتَ أعجَزُ مِنَ التّارِكِ الغُسلَ يَومَ الجُمُعَةِ، و إنَّهُ[۱۹۷] لا يَزالُ في طُهرٍ إلَى الجُمُعَةِ الاُخرىٰ.[۱۹۸]

124. الکافی - به نقل از اصبغ بن نباته -: على علیه السلام هر گاه مىخواست کسى را سرزنش کند، مىفرمود: «تو حتّى از کسى که غسل روز جمعه را ترک مىکند، ناتوانترى!».

ایشان خود تا جمعۀ آینده، پیوسته پاک بود.

125. الکافي عن زرارة عن الإمام الباقر علیه السلام: لا تَدَعِ الغُسلَ يَومَ الجُمُعَةِ فَإِنَّهُ سُنَّةٌ، و شَمَّ الطّيبِ، وَ البَس صالِحَ ثِيابِكَ، وَ ليَكُن فَراغُكَ مِنَ الغُسلِ قَبلَ الزَّوالِ، فَإِذا زالَت فَقُم و عَلَيكَ السَّكينَةُ وَ الوَقارُ.

و قالَ: الغُسلُ واجِبٌ يَومَ الجُمُعَةِ.[۱۹۹]

125. الکافی - به نقل از زراره -: امام باقر علیه السلام فرمود: «غسل روز جمعه را ترک مکن؛ چرا که سنّت [دینی] است و نیز استفاده از بوی خوش را. لباس مناسب خود را نیز بپوش. غسلت پیش از ظهر انجام شود و چون ظهر شد، برخيز و با آرامش و وقار، به نماز بپرداز».

نیز فرمود: «غسل روز جمعه، ضروری است».

126. الکافي عن الإمام الباقر علیه السلام: لابُدَّ مِن غُسلِ يَومِ الجُمُعَةِ فِي السَّفَرِ وَ الحَضَرِ، فَمَن نَسِيَ فَليُعِد مِنَ الغَدِ، و رُوِيَ فيهِ رُخصَةٌ لِلعَليلِ.[۲۰۰]

126. الکافی: امام باقر علیه السلام فرمود: «چارهای از غسل روز جمعه، چه در سفر و چه در وطن، نیست. هر که آن را از یاد بَرَد، فردای آن روز باید به جا آوَرَد». در روایتی آمده است که به فرد بیمار اجازه داده شده که آن را ترک کند.

127. تهذيب الأحكام عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام: اِغتَسِل يَومَ الجُمُعَةِ، إلّا أن تَكونَ مَريضاً أو تَخافَ عَلىٰ نَفسِكَ.[۲۰۱]

127. تهذيب الأحکام - به نقل از محمّد بن مسلم -: امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: «غسل جمعه را به جا آور، مگر آن که بیمار باشی یا بر [سلامت] جان خود بترسی».

128. تهذيب الأحكام عن زرارة عن الإمام الصادق علیه السلام، قال: سَأَلتُهُ عَن غُسلِ يَومِ الجُمُعَةِ، فَقالَ: سُنَّةٌ فِي السَّفَرِ وَ الحَضَرِ، إلّا أن يَخافَ المُسافِرُ عَلىٰ نَفسِهِ القُرَّ[۲۰۲].[۲۰۳]

128. تهذيب الأحکام - به نقل از زراره -: از امام صادق علیه السلام در بارۀ غسل روز جمعه پرسیدم. فرمود: «سنّت [دینی] است، چه در سفر و چه در وطن، مگر آن که کسی در سفر از سوز سرما، بر جان خود بترسد».

129. الإمام الصادق علیه السلام: الغُسلُ يَومَ الجُمُعَةِ عَلَى الرِّجالِ وَ النَّساءِ فِي الحَضَرِ، و عَلَى الرِّجالِ فِي السَّفَرِ، و لَيسَ عَلَى النَّساءِ فِي السَّفَرِ.[۲۰۴]

129. امام صادق علیه السلام: غسل روز جمعه، در وطن، بر عهدۀ مردان و زنان است؛ ولی در سفر، تنها بر عهدۀ مردان است و بر عهدۀ زنان نیست.

130. عنه علیه السلام: غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ طَهورٌ و كَفّارَةٌ لِما بَينَهُما مِنَ الذُّنوبِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ.[۲۰۵]

130. امام صادق علیه السلام: غسل کردن در روز جمعه، سبب پاکى است و کفّارۀ گناهان از جمعه تا جمعه است.

131. عنه علیه السلام: كانَتِ الأَنصارُ تَعمَلُ في نَواضِحِها و أَموالِها، فَإِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ جاؤوا؛ فَتَأَذَّى النَّاسُ بِأَروَاحِ آباطِهِم و أَجسادِهِم، فَأَمَرَهُم رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِالغُسلِ يَومَ الجُمُعَةِ، فَجَرَتبِذٰلِكَ السُّنَّةُ.[۲۰۶]

131. امام صادق علیه السلام: انصار (مردم مدینه) به کار شتران آبکش و دیگر حيوانات خود سرگرم بودند. وقتى روز جمعه فرا مىرسيد، [به میان مردم] میآمدند و مردم از بوى زير بغلها و بدنهایشان در آزار بودند. از این رو، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ايشان فرمان داد تا در روز جمعه، غسل کنند و اين سنّت، باقى ماند.

132. تهذیب الأحکام عن عليّ بن أبي حمزة البَطائِنيّ: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِعلیه السلام عَن غُسلِ العيدَينِ أَ واجِبٌ هُوَ؟ فَقالَ: هُوَ سُنَّةٌ.

قُلتُ: فَالجُمُعَةُ؟ قالَ: هُوَ سُنَّةٌ.[۲۰۷]

132. تهذیب الأحکام - به نقل از علی بن ابی حمزهٔ بطائنی -: از امام صادق علیه السلام در بارۀ غسل دو عید [فطر و قربان] پرسیدم که: آیا واجب است؟ فرمود: «سنّت (مستحب) است».

گفتم: [غسل] جمعه چهطور؟ فرمود: «آن نیز سنّت (مستحب) است».

133. تهذیب الأحکام عن سماعة بن مهران عن الإمام الصادقعلیه السلام - فِي الرَّجُلِ لا يَغتَسِلُ يَومَ الجُمُعَةِ في أَوَّلِ النَّهارِ-: يَقضيهِ في آخِرِ النَّهارِ، فَإِن لَم يَجِد فَليَقضِهِ يَومَ السَّبتِ.[۲۰۸]

133. تهذیب الأحکام - به نقل از سَماعة بن مهران -: امام صادق علیه السلام در بارۀ کسی که در آغاز روز جمعه غسل نکرده است، فرمود: «در پایان روز، آن را به جا آوَرَد و اگر [موقعیت مناسبی] نیافت، آن را روز شنبه انجام دهد».

134. تهذیب الأحکام عن عبد اللّٰهبن بكير عن الإمام الصادقعلیه السلام، قالَ: سَأَلتُهُ عَن رَجُلٍ فاتَهُ الغُسلُ يَومَ الجُمُعَةِ، قالَ: يَغتَسِلُ ما بَينَهُ وَ بَينَ اللَّيلِ، فَإِن فاتَهُ اغتَسَلَ يَومَ السَّبتِ.[۲۰۹]

134. تهذیب الأحکام - به نقل از عبد اللّٰهبن بُکير -: از امام صادق علیه السلام در بارۀ کسی پرسیدم که غسل روز جمعه را به جا نیاورده است. فرمود: «روز جمعه تا هنگام شب غسل کند و اگر انجام نداد، روز شنبه غسل کند».

135. الكافي عن الحسين بن خالد: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الأَوَّلَ علیه السلام: كَيفَ صارَ غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ واجِباً؟ فَقالَ: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ أتَمَّ صَلاةَ الفَريضَةِ بِصَلاةِ النّافِلَةِ، و أَتَمَّ صِيامَ الفَريضَةِ بِصِيامِ النّافِلَةِ، و أَتَمَّ وُضوءَ الفَريضَةِ بِغُسلِ يَومَ الجُمُعَةِ، ما كانَ في ذٰلِكَ مِن سَهوٍ أو تَقصيرٍ أو نِسيانٍ (أو نُقصانٍ).[۲۱۰]

135. الکافی - به نقل از حسين بن خالد -: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: از چه رو غسل جمعه لازم شده است؟ فرمود: «خداوند متعال، نماز واجب را با نماز نافله جبران کرد و نیز روزۀ واجب را با روزۀ نافله و وضوى واجب را با غسل جمعه جبران ساخت، [یعنی] آنچه را از سهو و کوتاهی و فراموشی و کمبود که در آن واجبات، پدید آمده باشد».

136. الكافي عن الحسين بن موسى بن جعفر علیهما السلام عن اُمّه و اُمّ أحمد بنت موسى: كُنّا مَعَ أبِي الحَسَنِ علیه السلام بِالبادِيَةِ و نَحنُ نُريدُ بَغدادَ، فَقالَ لَنا يَومَ الخَميسِ: اِغتَسِلَا اليَومَ لِغَدٍ يَومِ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّ الماءَ بِها غَداً قَليلٌ.

فَاغتَسَلنا يَومَ الخَميسِ لِيَومِ الجُمُعَةِ.[۲۱۱]

136. الکافی - به نقل از حسين پسر موسى بن جعفر (امام کاظم) علیه السلام، به نقل از مادرش و اُمّ احمد دختر موسى -: در بیابان همراه امام کاظم علیه السلام بودیم و قصد رفتن به بغداد را داشتیم. در روز پنجشنبه به ما فرمود: «امروز برای فردا جمعه غسل کنید؛ زیرا فردا آب در آن جا کم است». ما هم روز پنجشنبه برای روز جمعه، غسل کردیم.

137. الكافي عن عبد اللّهبن المُغيرَة عن الإمام الرضا علیه السلام، قال: سَأَلتُهُ عَنِ الغُسلِ يَومَ الجُمُعَةِ، فَقالَ: واجِبٌ عَلىٰ كُلِّ ذَكَرٍ و اُنثىٰ، عَبدٍ أو حُرٍّ.[۲۱۲]

137. الکافی - به نقل از عبد اللّٰهبن مغيره -: از امام رضا علیه السلام در بارۀ غسل روز جمعه پرسیدم. فرمود: «[غسل جمعه] بر هر مرد و زن، برده باشد یا آزاد، لازم است».

138. الإمام الرضا علیه السلام - فيما كَتَبَ لِلمَأمونِ مِن شَرائِعِ الدّينِ -: و غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ سُنَّةٌ.[۲۱۳]

138. امام رضا علیه السلام - در نگاشتهاى خطاب به مأمون در بارۀ احکام دینی -: غسل روز جمعه، سنّت [دینی] است.

139. عنه علیه السلام: عِلَّةُ غُسلِ العيدَينِ وَ الجُمُعَةِ و غَيرِ ذٰلِكَ مِنَ الأَغسالِ؛ لِما فيهِ مِن تَعظيمِ العَبدِ رَبَّهُ، وَ استِقبالِهِ الكَريمَ الجَليلَ، و طَلَبِ المَغفِرَةِ لِذُنوبِهِ، و لِيَكونَ لَهُم يَومَ عيدٍ مَعروفٍ يَجتَمِعونَ فيهِ عَلىٰ ذِكرِ اللّهِ تَعالىٰ، فَجُعِلَ فيهِ الغُسلُ تَعظيماً لِذٰلِكَ اليَومِ، و تَفضيلاً لَهُ عَلىٰ سائِرِ الأَیّام، و زِيادَةً فِي النَّوافِلِ وَ العِبادَةِ، و لِتَكونَ تِلكَ طَهارَةً لَهُ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ.[۲۱۴]

139. امام رضا علیه السلام: علّت غسل دو عيد [فطر و قربان] و جمعه و ديگر غسلها، آن است که نشانۀ بزرگداشت پروردگار از سوى بندۀ اوست و [نیز نشانۀ] روى آوردنش به درگاه پروردگار بزرگوار و باشکوه و درخواست آمرزش براى گناهانش، و همچنین براى اين که یک روز به عنوان عيدی شناختهشده برایشان باشد که بر محور ياد خدا گرد هم آيند. پس، غسل براى بزرگداشت آن روز و نيز برتر دانستن آن بر روزهاى ديگر و براى افزودن بر مستحبّات و عبادت، قرار داده شده است و سرانجام، این که آن [غسل] براى آدمی از اين جمعه تا جمعۀ ديگر، مايۀ پاکيزگى باشد.

۳ / ۲ - ۳: غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيَّ

۳/۲ - ۳: شستن سر با گُل خَتمی

140. الامام الکاظم علیه السلام: غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ يَومَ الجُمُعَةِ مِنَ السُّنَّةِ؛ يُدِرُّ الرِّزقَ، و يَصرِفُ الفَقرَ، و يُحَسِّنُ الشَّعرَ و البَشَرَ[۲۱۵]، و هُوَ أَمانٌ مِنَ الصُّداعِ.[۲۱۶]

140. امام کاظم علیه السلام: «شستن سر با [گُل] ختمی در روز جمعه، از سنّت [دینی] است؛ روزى را فراوان میکند و فقر را بر طرف میسازد و مو و پوست را نیکو میگردانَد و موجب ایمنی از سردرد است».

راجع: ص ۳۸۰ (آداب یوم الجمعة / الأدب الصّحّی / تقلیم الأظفار و أخذ الشارب).

ر. ک: ص ۳۸۱ (آداب روز جمعه / برنامۀ بهداشتی / چیدن ناخن و گرفتن موهای پشت لب).

۳ / ۲ - ۴: التَّطَیُّبُ

۳/۲ - ۴: خوشبو کردن خود

141. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: قالَ لي حَبيبي جَبرَئيلُ علیه السلام: تَطَيَّب يَوماً و يَوماً لا، و يومَ الجُمُعَةِ لا بُدَّ مِنهُ و لا تَترُك لَهُ.[۲۱۷]

141. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دوستم جبرئیل علیه السلام به من گفت: [دستِ کم] یک روز در میان، خود را خوشبو کن؛ امّا در روز جمعه، گریزی از آن نیست، آن را ترک نکن.

142. الإمام الصادق علیه السلام: قالَ عُثمانُ بنُ مَظعونٍ لِرَسولِ اللّهِصلی الله علیه و آله: قَد أرَدتُ أن أدَعَ الطّيبَ - و أشيَاءَ ذَكَرَها -‌، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: لا تَدَعِ الطّيبَ؛ فَإِنَّ المَلائِكَةَ تَستَنشِقُ ريحَ الطّيبِ مِنَ المُؤمِنِ، فَلاتَدَعِ الطّيبَ في كُلِّ جُمُعَةٍ.[۲۱۸]

142. امام صادق علیه السلام: عثمان بن مظعون به پيامبر خدا صلی الله علیه و آله گفت: مىخواهم استفاده از عطر - و چند چيز ديگر را که نام بُرد - کنار بگذارم. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «عطر را کنار نگذار؛ زيرا فرشتگان، بوى خوشِ مؤمن را مىبويند. بنا بر اين، استفاده از بوى خوش را [دستِ کم] در روزهاى جمعه ترک نکن».

143. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: ثَلاثٌ حَقٌّ عَلىٰ كُلِّ مُسلِمٍ: الغُسلُ يَومَ الجُمُعَةِ، وَ السِّواكُ، و يَمَسُّ مِن طيبٍ إن وَجَدَ.[۲۱۹]

143. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سه چیز بر عهدۀ هر مسلمانی است: غسل کردن در روز جمعه، مسواک زدن، و به کار گرفتن بوی خوش اگر دسترس داشته باشد.

144. الإمام الصادق علیه السلام: حَقٌّ عَلىٰ كُلِّ مُحتَلِمٍ[۲۲۰] في كُلِّ جُمُعَةٍ أخذُ شارِبِهِ و أَظفارِهِ، و مَسُّ شَيءٍ مِنَ الطّيبِ. و كانَ رَسولُ اللّهِصلی الله علیه و آله إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ و لَم يَكُن عِندَهُ طيبٌ، دَعا بِبَعضِ خُمُرِ نِسائِهِ فَبَلَّها بِالماءِ ثُمَّ وَضَعَها عَلىٰ وَجهِهِ.[۲۲۱]

144. امام صادق علیه السلام: بر هر فرد بالغی است که در هر جمعه، موى پشت لب و ناخنهای خود را بچیند و از خوشبو کنندهای استفاده کند. هر گاه جمعه فرا میرسید و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عطری در اختیار نداشت، یکی از مقنعههای زنان خود را [که به خاطر استفادۀ مداوم از عطر، خوشبو بود] میگرفت و با آب،تر مىکرد و آن را بر صورت خود مىگذاشت [و خود را معطّر مىساخت].

145. عنه علیه السلام: تَطَيَّبوا بِأَطيَبِ طيبِكُم يَومَ الجُمُعَةِ.[۲۲۲]

145. امام صادق علیه السلام: در روز جمعه، با خوشبوترین عطرهایتان، خود را خوشبو سازید.

146. قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عن الإمام الکاظم علیه السلام، قال: سَأَلتُهُ عَنِ النَّساءِ هَل عَلَيهِنَّ مِنَ التَّطَيُّبِ وَ التَّزَيُّنِ فِي الجُمُعَةِ وَ العيدَينِ ما عَلَى الرِّجالِ؟ قالَ: نَعَم.[۲۲۳]

146. قرب الإسناد - به نقل از على بن جعفر -: از امام کاظم علیه السلام پرسيدم: آيا بر عهدۀ زنان است که در روز جمعه و دو عيد [فطر و قربان]، مثل مردان، خود را خوشبو و آراسته کنند؟ فرمود: «آرى».

۳ / ۳: الأَدَبُ العِبادِيُّ

۳/۳: برنامۀ عبادی

۳ / ۳ - ۱: صَلاةُ الجُمُعَةِ

۳/۳ - ۱: نماز جمعه

147. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ فَليَسعَ إلَى الجُمُعَةِ، و مَنِ استَغنىٰ عَنها بِلَهوٍ و تِجارَةٍ استَغنَى اللّهُ عَنهُ، وَ اللّهُ غَنِيٌّ حَميدٌ.[۲۲۴]

147. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس به خدا و آخرت ایمان دارد، به سوی [نماز] جمعه بشتابد، و هر کس با سرگرمی و دادو ستدی، خود را از نماز جمعه بینیاز نشان دهد، خداوند نیز نسبت به وی اظهار بی‌‌نیازی خواهد کرد و البتّه خداوند، بینیازی ستوده است.

راجع: فرهنگ‌نامۀ جمعه: ص ۱۹۱ (القسم الثاني / صلاة الجمعة).

ر. ک: فرهنگنامۀ جمعه: ص ۱۹۱ (بخش دوم: نماز جمعه).

۳ / ۳ - ۲: کَثرَةُ العِبادَةِ

۳/۳ - ۲: بسیار عبادت کردن

148. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: يَومُ الجُمُعَةِ يَومُ عِبادَةٍ؛ فَتَعَبَّدُوا اللّهَ عزّ و جلّ.[۲۲۵]

148. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، روز عبادت است. پس خداوند عزّ و جلّ را [در آن] عبادت کنيد.

149. الإمام الصادق علیه السلام: مَن وافَقَ مِنكُم يَومَ الجُمُعَةِ فَلا يَشتَغِلَنَّ بِشَيءٍ غَيرِ العِبادَةِ؛ فَإِنَّ فيها يُغفَرُ لِلعِبادِ و تَنزِلُ عَلَيهِمُ الرَّحمَةُ.[۲۲۶]

149. امام صادق علیه السلام: هر کس روز جمعه را دریافت، به کاری جز عبادت مشغول نشود؛ زیرا در آن روز، بندگان بخشیده میشوند و رحمت بر آنان فرو میریزد.

150. الكافي عن أبان بن عثمان عن الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ لِلجُمُعَةِ حَقّاً و حُرمَةً، فَإِيّاكَ أن تُضَيِّعَ أو تُقَصِّرَ في شَيءٍ مِن عِبادَةِ اللّهِ، وَ التَّقَرُّبِ إلَيهِ بِالعَمَلِ الصّالِحِ، و تَركِ المَحارِمِ كُلِّها؛ فَإِنَّ اللّهَ يُضاعِفُ فيهِ الحَسَناتِ، و يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ، و يَرفَعُ فيهِ الدَّرَجاتِ.

قالَ: و ذَكَرَ أنَّ يَومَهُ مِثلُ لَيلَتِهِ، فَإِنِ استَطَعتَ أن تُحيِيَها بِالصَّلاةِ وَ الدُّعاءِ فَافعَل.[۲۲۷]

150. الكافی - به نقل از ابان بن عثمان -: امام صادق علیه السلام فرمود: «جمعه را حق و حرمتی است. مبادا در چیزی از بندگی خدا و نزدیک شدن به سوی او با درستکاری و ترک تمامیِ کارهای ناروا، تباهی و کوتاهیای روا داری؛ زیرا خداوند در آن روز، نیکیها را چند برابر میکند و بدیها را میزداید و درجات را بالا میبرد».

نیز فرمود: «روز جمعه [در فضیلت] به سان شب جمعه است. پس اگر میتوانی آن را با نماز و دعا زنده بداری، چنین کن».

۳ / ۳ - ۳: الصَّلاةُ عَلَی النَّبِيَّ و آلِهِ

۳ / ۳ - ۳: صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش

151. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أكثِروا مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّهُ يَومٌ تُضاعَفُ فيهِ الأَعمالُ.[۲۲۸]

151. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در روز جمعه، فراوان بر من صلوات بفرستيد، زیرا آن روزی است که کارها در آن چند برابر میشوند.

152. عنهصلی الله علیه و آله: مَن صَلّىٰ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ إيماناً وَ احتِساباً، استَأنَفَ العَمَلَ.[۲۲۹]

152. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس که از روى ايمان و برای خدا، بر من صلوات بفرستد، اعمالش را از نو آغاز کند [که بخشیده شده است].

153. عنهصلی الله علیه و آله: أكثِروا عَلَيَّ الصَّلاةَ في يَومِ الجُمُعَةِ و لَيلَةِ الجُمُعَةِ؛ فَمَن فَعَلَ ذٰلِكَ كُنتُ لَهُ شَهيداً و شافِعاً يَومَ القِيامَةِ.[۲۳۰]

153. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در روز جمعه و شب جمعه، فراوان بر من صلوات بفرستيد، که هر کس چنين کند، من در روز رستاخیز، گواه و شفيع او خواهم بود.

154. عنهصلی الله علیه و آله: مَن صَلّىٰ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ مِئَةَ مَرَّةٍ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ و مَعَهُ نورٌ لَو قُسِّمَ ذٰلِكَ النّورُ بَينَ الخَلقِ كُلِّهِم لَوَسِعَهُم.[۲۳۱]

154. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس در روز جمعه، صد مرتبه بر من صلوات بفرستد، با چنان نورى در روز رستاخیز میآيد که اگر آن نور در ميان همۀ مردم تقسيم شود، همگان را فرا میگیرد.

155. عنهصلی الله علیه و آله: أكثِروا عَلَيَّ الصَّلاةَ في يَومِ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ أحَدٌ يُصَلّي عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ إلّا عُرِضَت عَلَيَّ صَلاتُهُ.[۲۳۲]

155. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در روز جمعه، فراوان بر من صلوات بفرستيد؛ زيرا هيچ کس نيست که در روز جمعه بر من صلوات بفرستد، مگر آن که صلواتش به من رسانده مىشود.

156. عنهصلی الله علیه و آله: الصَّلاةُ عَلَيَّ نورٌ عَلَى الصِّراطِ، و مَن صَلّىٰ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ ثَمانينَ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ ذُنوبُ ثَمانينَ عاماً.[۲۳۳]

156. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: صلوات بر من، نوری بر صراط است. هر کس در روز جمعه، هشتاد بار بر من صلوات بفرستد، گناهان هشتاد سالۀ وی آمرزیده میشوند.

157. عنهصلی الله علیه و آله: أكثِروا عَلَيَّ مِنَ الصَّلاةِ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ؛ فَإِنَّ صَلاةَ اُمَّتي تُعرَضُ عَلَيَّ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ، فَمَن كانَ أكثَرَهُم عَلَيَّ صلاةً كانَ أقرَبَهُم مِنّي مَنزِلَةً.[۲۳۴]

157. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در هر روز جمعه، فراوان بر من صلوات بفرستيد؛ زيرا صلوات امّتم، در هر روز جمعهای به من عرضه مىشود. پس هر کس بيشتر بر من صلوات بفرستد، جایگاهش به من نزديکتر است.

158. سنن أبي داود عن أوس بن أوس الثقفيّ عن رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنّ مِن أفضَلِ أيّامِكُم يَومَ الجُمُعَةِ... فَأَكثِروا عَلَيَّ مِنَ الصَّلاةِ فيهِ؛ فَإِنَّ صَلاتَكُم مَعروضَةٌ عَلَيَّ.

قال: قالوا: يا رَسولَ اللّهِ، و كَيفَ تُعرَضُ صَلاتُنا عَلَيكَ و قَد أرِمتَ - يَقولونَ: بَليتَ - ؟

فقالَ: إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ حَرَّمَ عَلَى الأَرضِ أجسادَ الأَنبِياءِ.[۲۳۵]

158. سنن أبی داوود - به نقل از اوس بن اوس ثقفی -: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز جمعه از بهترین روزهای شماست.… پس در آن روز، بر من بسیار صلوات بفرستید که صلواتتان بر من عرضه خواهد شد».

گفتند: ای پیامبر خدا! چگونه صلواتمان بر تو عرضه خواهد شد، حال آن که [پس از مرگ،] بدنت پوسیده میشود؟

فرمود: «خداوند عزّ و جلّ [پوساندن] بدن پیامبران را بر زمین، حرام کرده است».

159. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أكثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ؛ فَإِنَّهُ مَشهودٌ تَشهَدُهُ المَلائِكَةُ، و إنَّ أحَداً لَن يُصَلِّيَ عَلَيَّ إلّا عُرِضَت عَلَيَّ صَلاتُهُ حَتّىٰ يَفرُغَ مِنها.[۲۳۶]

159. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در روز جمعه، بر من بسیار صلوات بفرستيد؛ زيرا این روز، روز مشهود است. فرشتگان، این روز را مشاهده میکنند [و حاضر مىشوند]. کسی بر من صلوات نمیفرستد، جز آن که صلواتش به من عرضه مىشود، تا آن گاه که از صلوات فرستادن، فارغ شود.

160. عنهصلی الله علیه و آله: مَن صَلّىٰ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ مِئَةَ مَرَّةٍ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ خَطيئَتَهُ ثَمانينَ سَنَةً.[۲۳۷]

160. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس در روز جمعه، صدبار بر من صلوات بفرستد، خداوند، از خطاهای هشتادسالۀ وی در میگذرد.

161. عنهصلی الله علیه و آله: مَن صَلّىٰ عَلَيَّ يَومَ الجُمُعَةِ مِئَةَ مَرَّةٍ، قَضَى اللّهُ لَهُ سِتّينَ حاجَةً؛ ثَلاثونَ مِنها لِلدُّنيا و ثَلاثونَ لِلآخِرَةِ.[۲۳۸]

161. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس در روز جمعه، صد بار بر من صلوات بفرستد، خداوند، شصت حاجت او را برآورده میسازد: سى حاجت برای دنیا و سى حاجت برای آخرت.

162. عنهصلی الله علیه و آله: مَن صَلّىٰ عَلَيَّ في يَومِ الجُمُعَةِ ألفَ مَرَّةٍ، لَم يَمُت حَتّىٰ يَرىٰ مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ.[۲۳۹]

162. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس در روز جمعه، هزار بار بر من صلوات بفرستد، بی تردید، پیش از آن که بمیرد، جایگاه بهشتیِ خود را خواهد دید.

163. الإمام عليّ علیه السلام: مَن صَلّىٰ عَلَى النَّبيِّ صلی الله علیه و آله يَومَ الجُمُعَةِ مِئَةَ مَرَّةٍ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ و عَلىٰ وَجهِهِ مِنَ النّورِ نورٌ، يَقولُ النّاسُ: أيَّ شَيءٍ كانَ يَعمَلُ هٰذا؟![۲۴۰]

163. امام علی علیه السلام: هر کس در روز جمعه، صدبار بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستد، با نوری ویژه که به چهره دارد، در قیامت خواهد آمد. مردم میگویند: مگر او چه میکرده؟!

164. الإمام الباقر علیه السلام: ما مِن شَيءٍ يُعبَدُ اللّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ.[۲۴۱]

164. امام باقر علیه السلام: در روز جمعه هیچ عبادتی نزد من دوست داشتنىتر از صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندانش نيست.

165. الإمام الصادق علیه السلام: ما مِن عَمَلٍ يَومَ الجُمُعَةِ أفضَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ.[۲۴۲]

165. امام صادق علیه السلام: در روز جمعه، عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندانش نيست.

166. المحاسن عن حمّاد بن عثمان - أنَّهُ سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام، قالَ -: أخبِرنا عَن أفضَلِ الأَعمالِ يَومَ الجُمُعَةِ؟ فَقالَ: الصَّلاةُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ مِئَةَ مَرَّةٍ بَعدَ العَصرِ، و ما زِدتَ فَهُوَ أفضَلُ.[۲۴۳]

166. المحاسن - به نقل از حمّاد بن عثمان -: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ما را از بهترین کارها در روز جمعه آگاه فرما. فرمود: «پس از [نماز] عصر، صد بار صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان محمّد، و هر چه بیشتر بفرستی، بهتر است».

167. الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ يَبعَثُ لَيلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ مَلائِكَةً، فَإِذَا انفَجَرَ الفَجرُ مِن يَومِ الجُمُعَةِ لَم يَكتُبوا إلّا الصَّلاةَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و عَلىٰ آلِ مُحَمَّدٍ حَتّىٰ تَغرُبَ الشَّمسُ.[۲۴۴]

167. امام صادق علیه السلام: خداوند در هر شب جمعه، فرشتگانی را بر می‌‌انگیزد که از سپیدهدم روز جمعه تا غروب خورشید، جز صلوات بر محمّد و خاندان محمّد را نمینویسند.

168. عنه علیه السلام: مَن قالَ بَعدَ العَصرِ يَومَ الجُمُعَةِ: «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ الأَوصِياءِ المَرضِيّينَ بِأَفضَلِ صَلَواتِكَ، و بارِك عَلَيهِم بِأَفضَلِ بَرَكاتِكَ، وَ السَّلامُ عَلَيهِم و عَلىٰ أرواحِهِم و أَجساِدِهم و رَحمَةُ اللّهِ و بَرَكاتُهُ»، كانَ لَهُ مِثلُ ثَوابِ عَمَلِ الثَّقَلَينِ في ذٰلِكَ اليَومِ.[۲۴۵]

168. امام صادق علیه السلام: هر کس پس از نماز عصر روز جمعه بگوید: «بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد، آن جانشینان پسندیده، برترین درودهایت را نثار فرما و برترین برکتهایت را ارزانیشاندار. سلام و رحمت و برکات خدا بر آنان و روحها و پیکرهایشان باد»، در آن روز، همچون پاداش کار جن و اِنس، از آنِ او خواهد بود.

169. جمال الاُسبوع عن زید الشحّام عن الإمام الصادق علیه السلام: ما مِن عَمَلٍ يَومَ الجُمُعُةِ أفضَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و عَلىٰ آلِ مُحَمَّدٍ و لَو مِئَةَ مَرَّةٍ و مَرَّةٍ. قال: قُلتُ: كَيفَ اُصَلّي عَلَيهِم؟ قالَ تَقولُ:

اللّٰهُمَّ اجعَل صَلواتِكَ و صَلواتِ مَلائِكَتِكَ و أنبِيائِكَ و رُسُلِكَ و جَميعِ خَلقِكَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ و عَلَيهِمُ السَّلامُ و رَحمَةُ اللّهِو بَرَكاتُهُ.[۲۴۶]

169. جمال الاُسبوع - به نقل از زید شحّام -: امام صادق علیه السلام فرمود: «در روز جمعه، کاری برتر از صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد نیست، اگر چه صد و یک بار باشد».

گفتم: چگونه بر آنان صلوات بفرستم؟

فرمود: «میگویی: "بار الها! صلوات خود و صلوات فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و همۀ آفریدگانت را بر محمّد و خاندان محمّد - که سلام و رحمت خدا و برکاتش بر او و آنان باد - قرار ده"».

راجع: ص ۳۷۰ (آداب لیلة‌ الجمعة / الصلاة علی النبيّ و آله).

ر.ک: ص ۳۷۱ (آداب شب جمعه / صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش).

۳ / ۳ - ۴: صَلاةُ جَعفَرٍ الطَّیّارِ[۲۴۷]

۳/۳ - ۴: نماز جعفر طیّار[۲۴۸]

170. الإمام الصادق علیه السلام - في ذِکرِ کَیفِیَّةِ صَلاةِ الحاجَةِ -: صُم يَومَ الأَربِعاءِ وَ الخَميسِ وَ الجُمُعَةِ، فَإِذا كانَ عَشِيَّةُ يَومِ الخَميسِ تَصَدَّقتَ عَلىٰ عَشَرَةِ مَساكينَ مُدّاً مُدّاً مِن طَعامٍ، فَإِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ اغتَسَلتَ و بَرَزتَ إلَى الصّحراءِ، فَصَلِّ صَلاةَ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ علیه السلام، وَ اكشِف رُكبَتَيكَ و ألزِمهُمَا الأَرضَ، و قُل:

«يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ، يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ، يا عَظيمَ العَفوِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ، يا صاحِبَ كُلِّ نَجوىٰ و مُنتَهىٰ كُلِّ شَكوىٰ، يا مُقيلَ العَثَراتِ، يا كَريمَ الصَّفحِ، يا عَظيمَ المَنَّ، يا مُبتَدِئاً بِالنَّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها، يا رَبّاه يا رَبّاه - عَشراً - يا اللّهُ يا اللّهُ - عَشراً - يا سَيِّداه يا سَيِّداه - عَشراً - يا مَولاه يا مَولاه - عَشراً - يا رَجاياه - عَشراً - يا غِياثاه - عَشراً - يا غايَةَ رَغبَتاه - عَشراً - يا رَحمانُ - عَشراً - يا رَحيمُ - عَشراً - يا مُعطِيَ الخَيراتِ - عَشراً - صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ كَثيراً طَيِّباً، كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلىٰ أحَدٍ مِن خَلقِكَ - عَشراً - ».

و تَسأَلُ حاجَتَكَ.[۲۴۹]

170. امام صادق علیه السلام - در بارۀ چگونگی نماز حاجت -: روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیر و چون عصر پنجشنبه فرارسید، به ده فقیر، هر یک، مُشتی خوراک، صدقه بده و هنگامی که روز جمعهشد، غسلکن و روانۀ صحراشو. آن گاه نماز جعفر بن ابی طالب علیه السلام را بخوان و زانوان خود را برهنه ساز و آنها را به زمین بچسبان و بگو: «اى آن که زيبايى را آشکار کرد و زشتى را پوشاند! اى آن که به خاطر گناه، کیفر نداد و پرده را ندريد! اى بزرگْدرگذرنده! اى نيکوگذشت! اى گستردهآمرزش! اى گشادهدست در رحمت! اى همراه هر نجوا و نهايت هر شِکوه و حاجتمندى! ای نادیده انگارندۀ لغزشها! اى درگذرندهٔ بزرگوار! اى نعمتبخش بزرگ! اى آغازگر نعمت پيش از شايستگى [یافتن ما] به آن! [آن گاه بگو:]"پروردگارا، پروردگارا! (ده بار)، خدایا، خدایا! (ده بار)، سَرورا، سَرورا! (ده بار)، يا مولا، یا مولا! (ده بار)، امیدا! (ده بار)، فریادرسا! (ده بار)، ای نهایت میل و رغبت! (ده بار)، ای بخشایشگر! (ده بار)، ای مهربان! (ده بار)، ای خیررسان! (ده بار)، بر محمّد و خاندان محمّد فراوان و پاکیزه درود فرست، همچون نیکوترین درودی که بر یکی از بندگانت فرستادهای» و [سپس] حاجت خود را بخواه.

171. الاحتجاج عن محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر الحِميَري عن الامام المهديّ علیه السلام - لَمّا سَأَلَهُ عَن أفضَلِ الأَوقاتِ تُصَلّیٰ فیها صَلاةُ جَعفَرِ بنِ أَبي طالِبٍ؟ و هَل فيها قُنوتٌ؟ و إن كانَ، فَفي أيِّ رَكعَةٍ مِنها؟ -: أفضَلُ أوقاتِها صَدرُ النَّهارِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ، ثُمَّ في أيِّ الأَیّام شِئتَ، و أيَّ وَقتٍ صَلَّيتَها مِن لَيلٍ أَو نَهارٍ فَهُوَ جائِزٌ، وَ القُنوتُ فیها مَرَّتانِ: فِي الثّانِیَةِ قَبلَ الرُّکوعِ، و فِي الرّابِعَةِ بَعدَ الرُّکوعِ.[۲۵۰]

171. الاحتجاج:-به نقل از محمّد بن عبد اللّٰه بن جعفر حِميَری، از امام مهدی علیه السلام در پاسخ این پرسش که «بهترین زمانهایی که نماز جعفر بن ابی طالب در آن خوانده میشود، کداماند؟ و آیا قنوت دارد؟ و اگر آری در کدام رکعت آن؟» -: بافضیلتترین زمانها آغاز روز جمعه است. سپس در هر روز و هر ساعتی از شبانهروز که بخواهی آن را به جا آوری، جایز است. قنوت در آن، دو بار است: در رکعت دوم قبل از رکوع و در رکعت چهارم بعد از رکوع.

۳ / ۳ - ۵: الدُّعاءُ

۳/۳ - ۵: دعا کردن

172. سنن أبي داود عن رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: يَومُ الجُمُعَةِ ثِنتا[۲۵۱] عَشرَةَ - يُريدُ ساعَةً - لا يوجَدُ مُسلِمٌ يَسأَلُ اللّهَ عزّ و جلّ شَيئاً إلّا آتاهُ اللّهُ عزّ و جلّ، فَالتَمِسوها آخِرَ ساعَةٍ بَعدَ العَصرِ.[۲۵۲]

172. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، دوازده ساعت است. [در اين دوازده ساعت،] هیچ بندۀ مسلمانى از خداوند عزّ و جلّ چيزى نخواست، مگر آن که خداوند، آن را به او عطاکرد. پس آن [لحظۀ استجابت دعا] را در آخرين ساعت بعد از عصر بجوييد.

173. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: إنَّ فِي الجُمُعَةِ لَساعَةً، لا يُوافِقُها مُسلِمٌ يَسأَلُ اللّهَ فيها خَيراً إلّا أعطاهُ إيّاهُ.[۲۵۳]

173. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در جمعه، ساعتی [ویژه] هست که هر مسلمانى آن ساعت را در يابد و در آن، از خداوند عزّ و جلّ خيرى بخواهد، آن را به وی عطا مىفرمايد.

174. عنهصلی الله علیه و آله - في فَضلِ یَومِ الجُمُعَةِ -: اليَومُ المَوعودُ يَومُ القِيامَةِ، وَ اليَومُ المَشهودُ يَومُ عَرَفَةَ، وَ الشّاهِدُ[۲۵۴] يَومُ الجُمُعَةِ، و ما طَلَعَتِ الشَّمسُ و لا غَرَبَت عَلىٰ يَومٍ أفضَلَ مِنهُ، فيهِ ساعَةٌ لا يُوافِقُها عَبدٌ مُؤمِنٌ يَدعُو اللّهَ بِخَيرٍ إلّا استَجابَ اللّهُ لَهُ، و لا يَستَعيذُ مِن شَرٍّ إلّا أعاذَهُ اللّهُ مِنهُ.[۲۵۵]

174. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در بيان فضيلت روز جمعه -: روز موعود، روز رستاخيز است، روز مشهود، روز عرفه است و شاهد، روز جمعه است. خورشيد به هيچ روزى، طلوع و غروب نکرده است که برتر از اين روز (جمعه) باشد. در اين روز، ساعتى است که هر بندۀ مؤمنى، آن را در يابد و در آن ساعت به درگاه خداوند، دعاى خير کند، حتماً دعايش مستجاب مىشود و از هر شرّى به خدا پناه بَرَد، بی تردید، خداوند عزّ و جلّ او را از آن شر در پناه خود مىگيرد.

175. معاني الأخبار عن زيد بن عليّ علیه السلام عن آبائه علیهم السلام: عن فاطمة علیها السلام: سَمِعتُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله: إنَّ فِي الجُمُعَةِ لَساعَةً لا يُراقِبُها رَجُلٌ مُسلِمٌ يَسأَلُ اللّهَ عزّ و جلّ فيها خَيراً إلّا أعطاهُ إيّاهُ.

قالَت: فَقُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ، أيُّ ساعَةٍ هِيَ؟

قالَ صلی الله علیه و آله: إذا تَدَلّىٰ نِصفُ عَينِ الشَّمسِ لِلغُروبِ.

قالَ: و كانَت فاطِمَةُ علیها السلام تَقولُ لِغُلامِها: اِصعَد عَلَى الظِّرابِ[۲۵۶]، فَإِذا رَأَيتَ نِصفَ عَينِ الشَّمسِ قَد تَدَلّىٰ لِلغُروبِ فَأَعلِمني حَتّىٰ أدعُوَ.[۲۵۷]

175. معانى الأخبار - به نقل از زيد بن على علیه السلام، از پدرانش علیهم السلام -: فاطمه علیها السلام فرمود: «از پيامبر صلی الله علیه و آله شنيدم: "در جمعه، ساعتى است که هر مرد مسلمانى، آن را در يابد و در آن ساعت از خداوند عزّ و جلّ خيرى بخواهد، حتماً به او مىدهد".

گفتم: اى پيامبر خدا! آن، کدام ساعت است؟

فرمود: "هر گاه نیمی از قرص خورشيد، غروب کرده باشد"».

فاطمه علیها السلام به خدمتکارش مىفرمود: «بر تپّهای بِایست و هر گاه ديدى که نصف قرصِ خورشيد غروب کرده است، مرا آگاه کن تا دعا کنم».

176. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله - فِي بَیانِ السّاعَةِ الَّتي يُستَجابُ فيهَا الدُّعاءُ مِن يَومِ الجُمُعَةِ -: هِيَ ما بَينَ أن يَجلِسَ الإِمامُ، إلىٰ أن تُقضَى الصَّلاةُ.[۲۵۸]

176. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در بارۀ ساعتی از روز جمعه که دعا در آن مستجاب است -: آن وقت، میان زمان نشستنِ امام [جمعه] تا پايان يافتن نماز است.

177. المحاسن عن جابر بن عبداللّٰه: كانَ عَلِيٌّ علیه السلام يَقولُ: أكثِرُوا المَسأَلَةَ في يَومِ الجُمُعَةِ وَ الدُّعاءَ، فَإِنَّ فيهِ ساعاتٍ يُستَجابُ فيهَا الدُّعاءُ وَ المَسأَلَةُ، ما لَم تَدعوا بِقَطيعَةٍ أو مَعصِيَةٍ أو عُقوقٍ، وَ اعلَموا أنَّ الخَيرَ وَ الشَّرَّ يُضاعَفانِ يَومَ الجُمُعَةِ.[۲۵۹]

177. المحاسن - به نقل از جابر بن عبد اللّٰه -: امامعلی علیه السلام مىفرمود: «در روز جمعه، بر حاجتخواهی و دعا کردن بیفزاييد؛ زيرا در اين روز، ساعاتى هستند که در آنها دعا و درخواست، مستجاب مىشود، به شرط آن که دعایتان براى گسستن پیوند خویشاوندی يا معصيت، يا نافرمانى [از والدين] نباشد. بدانيد که در روز جمعه، [پاداش] خیر و شر، چند برابر مىشود».

178. الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ المُؤمِنَ لَيَدعو فَيُؤَخَّرُ إجابَتُهُ إلىٰ يَومِ الجُمُعَةِ.[۲۶۰]

178. امام صادقعلیه السلام: مؤمن دعا مىکند و اجابتش تا روز جمعه به تأخير مىافتد.

179. الكافي عن معاوية بن عمّار: قُلتُ لَأَبي عَبدِ اللّهِ علیه السلام: السّاعَةُ الَّتي في يَومِ الجُمُعَةِ الَّتي لا يَدعو فيها مُؤمِنٌ إلّا استُجيبَ لَهُ؟

قالَ: نَعَم، إذا خَرَجَ الإِمامُ.

قُلتُ: إنَّ الإِمامَ يُعَجِّلُ و يُؤَخِّرُ!

قالَ: إذا زاغَتِ الشَّمسُ[۲۶۱].[۲۶۲]

179. الکافى - به نقل از معاوية بن عمّار -: به امام صادق علیه السلام گفتم: آن ساعت از روز جمعه که هر مؤمنى در آن دعا کند، دعايش مستجاب مىشود، چه وقت است؟

فرمود: «بله، زمانى که امام [جمعه، برای ادای خطبه] حضور یابد».

گفتم: امام، زود و دير مىآيد!

فرمود: «[ظهر] هنگام زوال خورشيد».

180. الإمام الصادق علیه السلام: السّاعَةُ الَّتي يُستَجابُ فيهَا الدُّعاءُ يَومَ الجُمُعَةِ، ما بَينَ فَراغِ الإِمامِ مِنَ الخُطبَةِ إلىٰ أن يَستَوِيَ النّاسُ فِي الصُّفوفِ، و ساعَةٌ اُخرىٰ مِن آخِرِ النَّهارِ إلىٰ غُروبِ الشَّمسِ.[۲۶۳]

180. امام صادق علیه السلام: آن ساعت از روز جمعه که دعا در آن مستجاب مىشود، [نخست] از وقت پایان یافتن خطبۀ امام تا زمان منظّم ايستادن مردم در صفهاست و ديگرى، از پايان روز تا غروبِ آفتاب.

181. كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي بصیر عن أحدهما علیهما السلام: إنَّ العَبدَ المُؤمِنَ لَيَسأَلُ اللّهَ عزّ و جلّ الحاجَةَ، فَيُؤَخِّرُ اللّهُ عزّ و جلّ قَضاءَ حاجَتِهِ الَّتي سَأَلَ إلىٰ يَومِ الجُمُعَةِ؛ لِيَخُصَّهُ بِفَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ.[۲۶۴]

181. کتاب من لا يحضره الفقيه - به نقل از ابو بصیر -: امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: «بندۀ مؤمن از خداوند عزّ و جلّ درخواست حاجت میکند و خداوند عزّ و جلّ برآوردن حاجتی را که خواسته است، تا روز جمعه به تأخیر میاندازد تا از افزونیِ روز جمعه، بهرهمندشان گردانَد».

182. مصباح المتهجّد: مَروِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فِي السّاعَةِ الَّتي يُستَجابُ فيهَا الدُّعاءُ يَومَ الجُمُعَةِ، أن يَقولَ: سُبحانَكَ لا إلٰهَ إلّا أنتَ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ، يا بَديعَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، يا ذَا الجَلالِ و الإِكرامِ.[۲۶۵]

182. مصباح المتهجّد: خواندن این دعا در روز جمعه در ساعتی که دعا در آن مستجاب میشود، از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است: «منزّهی تو، هیچ معبودی جز تو نیست، ای مهربان و ای نعمتبخش! ای پدیدآورندۀ آسمانها و زمین! ای شکوهمند و بزرگوار!».

۳ / ۳ - ۶: الصِّیامُ

۳/۳ - ۶: روزه گرفتن

183. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن صامَ يَومَ الجُمُعَةِ صَبراً وَ احتِساباً، اُعطِيَ ثَوابَ صِيامِ عَشَرَةِ أيّامٍ غُرٍّ[۲۶۶] زُهرٍ[۲۶۷] لا تُشاكِلُ أيّامَ الدُّنيا.[۲۶۸]

183. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس روز جمعه را از سرِ شکيبايى و براى خدا روزه بگيرد، پاداش روزۀ ده روز نورانى و تابان - که شباهتى به روزهاى دنيا ندارد -، به وی داده مىشود.

184. عنهصلی الله علیه و آله: لا يَتَعَمَّدَنَّ[۲۶۹] صَومَ يَومِ الجُمُعَةِ، إلّا أن يُوافِقَ ذٰلِكَ يَومَ صَومِكَ.[۲۷۰]

184. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه را عمدی و از سر قصد، نباید روزه گرفت، مگر آن که [تصادفی] با روزی کهباید روزه میگرفتی، مصادف شود.

185. الإمام عليّ علیه السلام: مَن صامَ يَومَ الجُمُعَةِ مُحتَسِباً، فَكَأَنَّما صامَ ما بَينَ الجُمُعَتَينِ، و لٰكِن لا يَخُصَّ يَومَ الجُمُعَةِ بِالصَّومِ وَحدَهُ إلّا أن يَصومَ مَعَهُ غَيرَهُ قَبلَهُ أو بَعدَهُ؛ لأَنَّ رَسولَ اللّهِصلی الله علیه و آله نَهىٰ أن يُخَصَّ يَومُ الجُمُعَةِ بِالصَّومِ مِن بَينِ الأَیّام.[۲۷۱]

185. امام علی علیه السلام: هر کس روز جمعه را برای رضای خدا روزه بگیرد، گویا میان دو جمعه را روزه گرفته است؛ ولی نباید به تنهایی، روز جمعه را به روزه گرفتن اختصاص دهد؛ بلکه روز قبل یا بعدش را نیز با آن روزه بگیرد؛ زیرا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از این که تنها در روز جمعه روزه گرفته شود، نهی فرمود.

۳ / ۳ - ۷: زِیارَةُ الإِمامِ المَهدِيَّ علیه السلام

۳ / ۳ - ۷: زیارت امام مهدی علیه السلام

186. جمال الاُسبوع: يَومُ الجُمُعَةِ، و هُوَ يَومُ صاحِبِ الزَّمانِ - صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِ - و بِاسمِهِ، و هُوَ اليَومُ الَّذي يَظهَرُ فيهِ - عَجَّلَ اللّهُ فَرَجَهُ-.

[زِيارَتُهُ علیه السلام][۲۷۲]: السَّلامُ عَلَيكَ يا حُجَّةَ اللّهِ في أرضِهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا عَينَ اللّهِ في خَلقِهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا نورَ اللّهِ الَّذي يَهتَدي بِهِ المُهتَدونَ، و يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ المُؤمِنينَ، السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا المُهَذَّبُ الخائِفُ، السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الوَلِيُّ النّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا عَينَ الحَياةِ، السَّلامُ عَلَيكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ و عَلىٰ آلِ بَيتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، السَّلامُ عَلَيكَ عَجَّلَ اللّهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصرِ و ظُهورِ الأَمرِ.

السَّلامُ عَلَيكَ يا مَولايَ، أنَا مَولاكَ، عارِفٌ بِأُولاكَ و أُخراكَ، أتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ تَعالىٰ بِكَ و بِآلِ بَيتِكَ، و أَنتَظِرُ ظُهورَكَ و ظُهورَ الحَقِّ عَلىٰ يَدَيكَ، و أَسأَلُ اللّهَ أن يُصَلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و أَن يَجعَلَني مِنَ المُنتَظِرينَ لَكَ، وَ التّابِعينَ وَ النّاصِرينَ لَكَ عَلىٰ أعدائِكَ، وَ المُستَشهَدينَ بَينَ يَدَيكَ في جُملَةِ أولِيائِكَ.

يا مَولايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيكَ و عَلىٰ آلِ بَيتِكَ، هٰذا يَومُ الجُمُعَةِ، و هُوَ يَومُكَ المُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهورُكُ وَ الفَرَجُ فيهِ لِلمُؤِمنينَ عَلىٰ يَدِكَ، و قَتلُ الكافِرينَ بِسَيفِكَ، و أَنَا يا مَولايَ فيهِ ضَيفُكَ و جارُكَ، و أَنتَ يا مَولايَ كَريمٌ مِن أولادِ الكِرامِ، و مَأمورٌ بِالضِّيافَةِ وَ  الإِجارَةِ، فَأَضِفني و أَجِرني، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيكَ و عَلىٰ أهلِ بَيتِكَ الطّاهِرينَ.[۲۷۳]

186. جمال الاُسبوع: روز جمعه، روز امام زمان - که درود خدا بر او باد - و به نام اوست و همان روزی است که وی در آن ظهور خواهد کرد. خداوند، فرجش را تعجیل فرماید!

[زیارت ایشان چنین است:] «سلام بر تو، ای حجّت خدا در زمینش! سلام بر تو، ای چشم خدا در میان بندگانش! سلام بر تو، ای نور خدا، آن که هدایتجویان به آن، ره مییابند و به وسیلۀ او مؤمنان در گشایش قرار میگیرند! سلام بر تو، ای وارستۀ ترسان! سلام بر تو، ای ولیّ خیرخواه! سلام بر تو، ای کشتی نجات! سلام بر تو، ای چشمۀ زندگانی! سلام بر تو و درود بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزهات! سلام بر تو! خداوند، آنچه را از یاری و آشکار شدن کار [ظهورت] به تو وعده داده، تعجیل فرماید!

سلام بر تو، ای مولای من! من غلام تو هستم و آغاز و انجام تو را میشناسم و با تو و خاندانت به سوی خداوند تقرّب میجویم و چشم به راه ظهور تو و آشکار شدن حق به دست تو هستم و از خدا میخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرستد و از منتظران و پیروان و یاوران تو علیه دشمنانت و از شهیدان در رکابت و در ردیف دوستان تو قرارم دهد.

ای مولای من، ای صاحب الزمان! درود خدا بر تو و خاندانت! امروز، روز جمعه و روزی است که ظهورت و گشایش کار مؤمنانْ به دست تو، و کشته شدن کافرانْ با شمشیر تو، در آن واقع خواهد شد و من - ای مولای من - در این روز، میهمان و پناهندۀ تو هستم و تو - ای مولای من - بزرگوارِ بزرگوارزادهای و به میهماننوازی و پناه دادن، فرمان یافتهای! مرا بنواز و پناهم بده که درود خدا بر تو و خاندان پاک تو باد!».

راجع: ص ۴۲۲ (أدعیة لیلة الجمعة و یومها).

ر.ک: ص ۴۲۳ (دعاهای شب و روز جمعه).

۳ / ۳ - ۸: زِیارَةُ قُبورِ المُسلِمینَ لا سِیّما قَبرَيِ الأَبَوَینِ

۳/۳ - ۸: زیارت مزار مسلمانان، بویژه پدر و مادر

187. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: مَن زارَ قَبرَ أبَوَيهِ أو أحَدَهُما في كُلِّ جُمُعَةٍ، غُفِرَ لَهُ و كُتِبَ بَرّاً.[۲۷۴]

187. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس قبر پدر و مادرش یا یکی از آنها را در هر جمعه زیارت کند، بخشیدهمی‌گردد و نیکوکار شمرده میشود.

188. الأمالي للطوسي عن عبداللّهبن سليمان: سَأَلتُهُ [الإمامَ الباقِرَ علیه السلام] عَن زِيارَةِ القُبورِ، قالَ: إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ فَزُرهُم؛ فَإِنَّهُ مَن كانَ فيهِم في ضيقٍ وُسِّعَ عَلَيهِ ما بَينَ طُلوعِ الفَجرِ إلىٰ طُلوعِ الشَّمسِ، يَعلَمونَ بِمَن أتاهُم في كُلِّ يَومٍ، فَإِذا طَلَعَتِ الشَّمسُ كانوا سُدىً[۲۷۵].

قالَ: قُلتُ: فَيَعلَمونَ بِمَن أتاهُم فَيَفرَحونَ بِهِ؟

قالَ: نَعَم، و يَستَوحِشونَ لَهُ إذَا انصَرَفَ عَنهُم.[۲۷۶]

188. الأمالی، طوسی - به نقل از عبد اللّٰهبن سليمان -: از امام باقر علیه السلام در بارۀ زیارت قبور پرسیدم. فرمود: «چون روز جمعه میشود، آنان را زیارت کن؛ زیرا کسانی که از میانشان در تنگنایند، میان سپیدۀ صبح تا طلوع خورشید [روز جمعه]، گشایشی به آنان داده می‌‌شود. آنها از هر کسی که در طول روز به دیدارشان میآید، آگاهاند و چون خورشید طلوع میکند، به خود وا نهاده میشوند».

گفتم: آیا از این که میبینند کسانی به سراغشان می‌‌آیند، شادمان میشوند؟

فرمود: «آری و چون از نزدشان میرود، احساس تنهایی میکنند».

۳ / ۴: الأَدَبُ الاِجتِماعيُّ

۳/۴: برنامۀ اجتماعی

۳ / ۴ - ۱: التَّصَدُّقُ

۳/۴ - ۱: صدقه دادن

189. علل الشرائع عن أبي حمزة الثُّماليّ: صَلَّيتُ مَعَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ علیهما السلام الفَجرَ بِالمَدينَةِ يَومَ الجُمُعَةِ، فَلَمّا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ و سُبحَتِهِ نَهَضَ إلىٰ مَنزِلِهِ و أَنَا مَعَهُ، فَدَعا مَولاةً لَهُ تُسَمّىٰ سُكَينَةَ، فَقالَ لَها: لا يَعبُر عَلىٰ بابي سائِلٌ إلّا أطعَمتُموهُ؛ فَإِنَّ اليَومَ يَومُ الجُمُعَةِ.[۲۷۷]

189. علل الشرائع - به نقل از ابو حمزۀ ثُمالى -: نماز صبح روز جمعه را در مدينه با امام زین العابدین علیه السلام خواندم. وقتى ايشان از نماز و تسبيحات فارغ شد، برای رفتنِ به خانه از جا برخاست و من همراه ایشان شدم. [به درِ خانه که رسيديم،] خدمتکار خود به نام سکينه را صدا زد و به وی فرمود: «به هر سائلى که از درِ منزل من عبور کرد، حتماً غذا بدهيد؛ چرا که امروز، روز جمعه است».

190. تفسیر القمّي عن حریز عن الإمام الصادقعلیه السلام: إنَّ الرَّبَّ تَبارَكَ و تَعالىٰ يَنزِلُ أمرُهُ كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ إلَى السَّماءِ الدُّنيا مِن أوَّلِ اللَّيلِ، و في كُلِّ لَيلَةٍ فِي الثُّلُثِ الأَخيرِ، و أمامَهُ مَلَكٌ يُنادي: «هَل مِن تائِبٍ يُتابُ عَلَيهِ؟ هَل مِن مُستَغفِرٍ فَيُغفَرَ لَهُ؟ هَل مِن سائِلٍ فَيُعطىٰ سُؤلَهُ؟ اللّٰهُمَّ أعطِ لِكُلِّ مُنفِقٍ خَلَفَاً، و لِكُلِّ مُمسِكٍ تَلَفاً»، إلىٰ أن يَطلُعَ الفَجرُ، فَإِذا طَلَعَ الفَجرُ عادَ أمرُ الرَّبِّ إلىٰ عَرشِهِ فَيُقَسِّمُ الأَرزاقُ بَينَ العِبادِ.

ثُمّٰ قالَ لِفُضَيلِ بنِ يَسارٍ: يا فُضَيلُ، نَصيبَكَ مِن ذٰلِكَ، و هُوَ قَولُ اللّهِ:(وَ مَا أَنفَقْتُم مِّن شَىْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ ٱلرَّازِقِينَ)[۲۷۸].[۲۷۹]

190. تفسیر القمی - به نقل از حریز -: امام صادق علیه السلام فرمود: «امر پروردگار - تبارک و تعالی - در هر شب جمعه، از آغاز شب و در دیگر شبها در یکسوم پایانی، به پایینترین آسمان (آسمان دنیا) فرود میآید و پیشاپیش آن، فرشتهای است که تا سپیدۀ صبح ندا میدهد: "آیا توبهکنندهای هست تا توبهاش پذیرفته شود؟ آیا آمرزشخواهی هست تا آمرزیده شود؟ آیا درخواست کنندهای هست تا خواستهاش به وی داده شود؟ بار الها! به هر انفاقگرى عوض ده و هر امساک کننده [از انفاق] را بىچيز گردان". و چون سپیدۀ صبح بدمد، امر پروردگار به عرش باز میگردد و روزیها را میان بندگان تقسیم میکند».

آن گاه به فضيل بن يسار فرمود: «ای فُضَيل! نصيب خود را از آن بگیر. این، همان سخن خداوند است: (آنچه را انفاق کنید، او جایگزین میکند و او بهترینِ روزیرسانان است)».

۳ / ۴ - ۲: عِیادَةُ المَریضِ و حُضورُ الجَنازَةِ و زِیارَةُ الإِخوانِ

۳/۴ - ۲: عیادت بیمار، تشییع جنازه و دیدار برادران

191. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله - في قَولِهِ تَعالىٰ: (فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَانتَشِرُوا فِى ٱلأَرْضِ وَ ٱبْتَغُوا مِن فَضْلِ ٱللَّهِ)[۲۸۰] - لَيسَ لِطَلَبِ دُنيا، و لٰكِن عِيادَةُ مَريضٍ، و حُضورُ جِنازَةٍ، و زِيارَةُ أخٍ فِي اللّهِ.[۲۸۱]

191. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در بارۀ این سخن خدای متعال: (و چون نماز گزارده شد، در زمين پراکنده شويد و [روزىِ خود را] از بخشش خداوند جویا شوید) -: این برای دنیاطلبی نیست؛ بلکه عیادت بیمار، تشییع جنازه و دیدار برادر دینی است.

۳ / ۵: الأَدَبُ الاُسَرِيُّ

۳/۵: برنامۀ خانوادگی

۳ / ۵ - ۱: التَّوسِعَةُ عَلَی الأَهلِ

۳/۵ - ۱: افزایش رفاه خانواده

192. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أطرِفوا أهالِيَكُم في كُلِّ جُمُعَةٍ بِشَيءٍ مِنَ الفاكِهَةِ أوِ اللَّحمِ؛ حَتّىٰ يَفرَحوا بِالجُمُعَةِ.[۲۸۲]

192. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: در هر جمعه، چيزى مثل ميوه يا گوشت براى خانوادهتان هديه آوريد تا از آمدنِ جمعه، شاد شوند.

193. عنه صلی الله علیه و آله: اشتَروا لِصِبيانِكُمُ اللَّحمَ وَ ذَكِّروهُم يَومَ الجُمُعَةِ.[۲۸۳]

193. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برای کودکانتان گوشت بخرید و روز جمعه را به آنان یادآور شوید.

۳ / ۵ - ۲: طَلَبُ الوَلَدِ الصَالِحِ

۳/۵ - ۲: فرزند صالح خواستن

194. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله - في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ علیه السلام -: يا عَلِيُّ، وَ إن جامَعتَها لَيلَةَ الجُمُعَةِ و كانَ بَينَكُما وَلَدٌ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ خَطيباً قَوّالاً مُفَوَّهاً، وَ إن جامَعتَها يَومَ الجُمُعَةِ بَعدَ العَصرِ فَقُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ مَعروفاً مَشهوراً عَالِماً، و إن جامَعتَها في لَيلَةِ الجُمُعَةِ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ؛ فَإِنَّهُ يُرجىٰ أن يَكونَ الوَلَدُ مِنَ الأبدالِ[۲۸۴]، إن شاءَ اللّهُ تَعالىٰ.[۲۸۵]

194. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله - در سفارش به على علیه السلام -: اى على! اگر شب جمعه با همسرت آميزش كردى و فرزنددار شديد، گويندۀ سخنورِ زبانآوری مىشود و اگر عصرِ جمعه با او آميزش كردى و فرزندى ميان شما به وجود آمد، دانشمندى معروف و مشهور مىگردد و اگر جمعه شب، بعد از نماز عشا، با او آميزش كردى، اميد است كه آن فرزند، از اَبدال[۲۸۶] باشد، إن شاء اللّٰه تعالى!

195. الإمام الصادق علیه السلام: مَن أرادَ أن يُحبَلَ لَهُ، فَليُصَلِّ رَكعَتَينِ بَعدَ الجُمُعَةِ، يُطيلُ فيهِمَا الرُّكوعَ وَ السُّجودَ، ثُمَّ يَقولُ:

«اللّٰهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما سَأَلَكَ بِهِ زَكَرِيّا علیه السلام، يا رَبِّ (لَا تَذَرْنِى فَرْدًا وَ أَنتَ خَيْرُ ٱلْوَارِثِينَ)[۲۸۷]، اللّٰهُمَّ (هَبْ لِى مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ ٱلدُّعَاءِ)[۲۸۸]، اللّٰهُمَّ بِاسمِكَ استَحلَلتُها، و في أمانَتِكَ أخَذتُها، فَإِن قَضَيتَ لي في رَحِمِها وَلَداً فَاجعَلهُ غُلاماً مُبارَكاً زَكِيّاً، و لا تَجعَل لِلشَّيطانِ فيهِ شِركاً و لا نَصيباً.[۲۸۹]

195. امام صادق علیه السلام: كسى كه مىخواهد همسرش باردار گردد، بعد از نماز جمعه، دو ركعت نماز با ركوع و سجودِ طولانى بخواند و سپس بگويد: «بار الها! همان چيزى را از تو مىخواهم كه زكريّا از تو خواست. بار الها! (مرا تنها مگذار و تو بهترين وارثى). بار الها! (از جانب خودت نسلى پاک به من ببخش. همانا تو شنواى دعايى). بار الها! به نام تو او (همسرم) را بر خود حلال كردم و به عنوان امانت تو، او را گرفتم. پس اگر در رَحِم او فرزندى تقدير كردى، او را پسرى مبارک و پاک قرار ده و براى شيطان، نه شراكتى در او قرار ده، نه بهرهاى».

196. رسول اللّٰهصلی الله علیه و آله: أ يَعجِزُ أحَدُكُم أن يُجامِعَ أهلَهُ في كُلِّ جُمُعَةٍ؛ فَإِنَّ لَهُ أجرَينِ اثنَينِ: أجرَ غُسلِهِ، و أَجرَ غُسلِ امرَأَتِهِ.[۲۹۰]

196. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آیا هر یک از شما نمیتواند در هر هفته، با همسرش همبستر شود تا بی تردید، از دو اجر، یعنی غسل خود و غسل همسرش، برخوردار شود؟

197. عنهصلی الله علیه و آله - في فضل یوم الجمعة -: إِنَّ لِلمُجامِعِفيهِأجرَينِاثنَينِ: أجرَ غُسلِهِ، وَ أَجرَ غُسلِ امرَأَتِهِ.[۲۹۱]

197. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله - در فضیلت روز جمعه -: همانا برای کسی که در این روز با همسرش آمیزش کند، دو ثواب هست: ثواب غسل جمعه و ثواب غسل نزدیکی با همسر.

198. الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام: إنَّ رَسولَ اللّهصلی الله علیه و آله قالَ لِرَجُلٍ مِن أصحابِهِ يَومَ جُمُعَةٍ: هَل صُمتَ اليَومَ؟

قالَ: لا.

قالَ لَهُ: هَل تَصَدَّقتَ اليَومَ بِشَيءٍ؟

قالَ: لا.

قالَ لَهُ: قُم فَأَصِب مِن أهلِكَ؛ فَإِنَّ ذٰلِكَ صَدَقَةٌ مِنكَ عَلَيها.[۲۹۲]

198. امام صادق علیه السلام - به نقل از پدرانش علیهم السلام -: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعهای به یکی از یاران خود فرمود: «آیا امروز روزه گرفتی؟».

گفت: نه!

فرمود: «آیا صدقه دادی؟».

گفت: نه!

فرمود: «پس برخیز و با همسرت آمیزش کن که این، صدقهای از جانب توست بر او».

199. رسول اللّٰه‌‌ صلی الله علیه و آله: يَومُ الجُمُعَةِ يَومُ خِطبَةٍ و نِكاحٍ.[۲۹۳]

199. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روز جمعه، روز خواستگاری و ازدواج است.

200. فقه الرّضَا علیه السلام: عَلَيكُم بِالسُّنَنِ يَومَ الجُمُعَةِ، وَ هِيَ سَبعَةٌ: إِتيَانُ النَّساءِ، و غَسلُ الرَّأْسِ وَ اللِّحيَةِ بِالخِطمِيَّ، و أَخذُ الشّارِبِ، و تَقليمُ الأَظافيرِ، وَ تَغييرُ الثِّيابِ، و مَسُّ الطّيبِ؛ فَمَنأَتَىٰبِواحِدَةٍ مِنهُنَّ مِن هذِهِ السُّنَنِ نابَت عَنهُنَّ و هِيَ الغُسلُ.[۲۹۴]

200. فقه الرضا: در روز جمعه بر شما رعایت سنّتها لازم است و آنها هفت تاست: آمیزش با زنان و شستن سر و ریش با گل ختمی و کوتاه کردن شارب و گرفتن ناخنها و عوض کردن لباسها و پوشیدن لباسهای تمیز و نو و استعمال بوی خوش. یکی از این سنّتهای هفتگانه هست که اگر کسی آن را انجام دهد، جای بقیّه را میگیرد و آن، غسل [آمیزش با زنان] است.

201. فقه الرّضا علیه السلام: عَن بَعضِ أَهلِالباطِنِ في قَولِ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «اِدَّهِنوا غِبّاً»: بَرّوا أَهالِيَكُم و أولَادَكُم جُمُعَةً إِلىٰ جُمُعَةٍ بِالجِمَاعِ وَ اللُّحومِ، و وَسِّعوا فِي النَّفَقَاتِ؛ حَتَّىٰ تَحَبَّبَ إلَيهِمُ الجُمُعَةُ.[۲۹۵]

201. فقه الرضا علیه السلام - از قول برخی اهل باطن در شرح حدیث پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «یک روز در میان، روغن بمالید» - هر جمعه به خانواده و فرزندان خود نیکی کنید؛ به همسرتان با آمیزش و به خانواده با خوراندن گوشت و توسعه در رفاه، تا آنان جمعه را دوست داشته باشند.

الفصل الرابع: أدعِیَةُ لَیلَةِ الجُمُعَةِ وَ یَومِها

فصل چهارم: دعاهای شب و روز جمعه

۴ / ۱: دُعاءُ أمیرِ المُومِنینَ علیه السلام المَعروفُ بِدُعاءِ کُمَیلٍ

۴/۱: دعای امیرِ مؤمنان علیه السلام مشهور به دعای کمیل

202. الإقبال: و مِنَ الدَّعَواتِ في هٰذِهِ اللَّيلَةِ ما رَوَيناهُ بِإِسنادِنا إلىٰ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ، قالَ: رُوِيَ أنَّ كُمَيلَ بنَ زِيادٍ النَّخَعِيَّ رَأىٰ أميرَ المُؤمِنينَ علیه السلام ساجِداً يَدعو بِهٰذَا الدُّعاءِ في لَيلَةِ النَّصفِ مِن شَعبانَ.

أقولُ: و وَجَدتُ في رِوايَةٍ اُخرىٰ ما هٰذا لَفظُها: قالَ كُمَيلُ بنُ زِيادٍ: كُنتُ جالِساً مَعَ مَولايَ أميرِ المُؤمِنينَ علیه السلام في مَسجِدِ البَصرَةِ و مَعَهُ جَماعَةٌ مِن أصحابِهِ، فَقالَ بَعضُهُم: ما مَعنىٰ قَولِ اللّهِ عزّ و جلّ: (فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ)[۲۹۶]؟

قالَ علیه السلام: لَيلَةُ النَّصفِ مِن شَعبانَ. وَ الَّذي نَفسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ! إنَّهُ ما مِن عَبدٍ إلّا و جَميعُ ما يَجري عَلَيهِ مِن خَيرٍ و شَرٍّ مَقسومٌ لَهُ في لَيلَةِ النَّصفِ مِن شَعبانَ إلىٰ آخِرِ السَّنَةِ في مِثلِ تِلكَ اللَّيلَةِ المُقبِلَةِ، و ما مِن عَبدٍ يُحييها و يَدعو بِدُعاءِ الخِضرِ علیه السلام إلّا اُجيبَ لَهُ.

فَلَمَّا انصَرَفَ طَرَقتُهُ لَيلاً. فَقالَ علیه السلام: ما جاءَ بِكَ يا كُمَيلُ؟

قُلتُ: يا أميرَ المُؤمِنينَ دُعاءُ الخِضرِ!

فَقالَ: اِجلِس يا كُمَيلُ، إذا حَفِظتَ هٰذَا الدُّعاءَ فَادعُ بِهِ كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ، أو فِي الشَّهرِ مَرَّةً، أو فِي السَّنَةِ مَرَّةً، أو في عُمُرِكَ مَرَّةً؛ تُكفَ و تُنصَر و تُرزَق، و لَن تَعدَمَ المَغفِرَةَ.

يا كُمَيلُ، أوجَبَ لَكَ طولُ الصُّحبَةِ لَنا أن نَجودَ لَكَ بِما سَأَلتَ. ثُمَّ قالَ: اُكتُب:

اللّٰهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ، و بِقُوَّتِكَ الَّتي قَهَرتَ بِها كُلَّ شَيءٍ، و خَضَعَ لَها كُلُّ شَيءٍ، و ذَلَّ لَها كُلُّ شَيءٍ، و بِجَبَروتِكَ الَّتي غَلَبتَ[۲۹۷] بِها كُلَّ شَيءٍ، و بِعِزَّتِكَ الَّتي لا يَقومُ لَها شَيءٌ، و بِعَظَمَتِكَ الَّتي مَلَأَت أركانَ كُلِّ شَيءٍ، و بِسُلطانِكَ الَّذي عَلا كُلَّ شَيءٍ، و بِوَجهِكَ الباقي بَعدَ فَناءِ كُلِّ شَيءٍ، و بِأَسمائِكَ الَّتي غَلَبَت أركانَ كُلِّ شَيءٍ، و بِعِلمِكَ الَّذي أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ، و بِنورِ وَجهِكَ الَّذي أضاءَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ، يا نورُ يا قُدّوسُ، يا أوَّلَ الأَوَّلينَ، و يا آخِرَ الآخِرينَ.

اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَهتِكُ العِصَمَ، اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُنزِلُ النَّقَمَ، اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النَّعَمَ، اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَحبِسُ الدُّعاءَ، اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُنزِلُ البَلاءَ، [اللّٰهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَقطَعُ الرَّجاءَ][۲۹۸]، اللّٰهُمَّ اغفِر لي كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ، و كُلَّ خَطيئَةٍ أخطَأتُها.

اللّٰهُمَّ إنّي أتَقَرَّبُ إلَيكَ بِذِكرِكَ، و أستَشفِعُ بِكَ إلى نَفسِكَ، و أسأَلُكَ بِجودِكَ أن تُدنِيَني مِن قُربِكَ، و أن توزِعَني شُكرَكَ، و أن تُلهِمَني ذِكرَكَ.

اللّٰهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ سُؤالَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ، أن تُسامِحَني و تَرحَمَني، و تَجعَلَني بِقَسمِكَ راضِياً قانِعاً، و في جَميعِ الأَحوالِ مُتَواضِعاً.

اللّٰهُمَّ و أسأَلُكَ سُؤالَ مَنِ اشتَدَّت فاقَتُهُ، و أنزَلَ بِكَ عِندَ الشَّدائِدِ حاجَتَهُ، و عَظُمَ فيما عِندَكَ رَغبَتُهُ.

اللّٰهُمَّ عَظُمَ سُلطانُكَ، و عَلا مَكانُكَ، و خَفِيَ مَكرُكَ، و ظَهَرَ أمرُكَ، و غَلَبَ جُندُكَ[۲۹۹]، و جَرَت قُدرَتُكَ، و لا يُمكِنُ الفِرارُ مِن حُكومَتِكَ.

اللّٰهُمَّ لا أجِدُ لِذُنوبي غافِراً، و لا لِقَبائِحي ساتِراً، و لا لِشَيءٍ مِن عَمَلِيَ القَبيحِ بِالحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيرَكَ، لا إلٰهَ إلّا أنتَ سُبحانَكَ و بِحَمدِكَ، ظَلَمتُ نَفسي، و تَجَرَّأْتُ بِجَهلي، و سَكَنتُ إلىٰ قَديمِ ذِكرِكَ لي، و مَنَّكَ عَلَيَّ.

اللّٰهُمَّ مَولايَ، كَم مِن قَبيحٍ سَتَرتَهُ، و كَم[۳۰۰] فادِحٍ مِنَ البَلاءِ أقَلتَهُ، و كَم مِن عِثارٍ وَقَيتَهُ، و كَم مِن مَكروهٍ دَفَعتَهُ، و كَم مِن ثَناءٍ جَميلٍ لَستُ أهلاً لَهُ نَشَرتَهُ!

اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلائي، و أفرَطَ بي سوءُ حالي، و قَصُرَت بي أعمالي، و قَعَدَت بي أغلالي، و حَبَسَني عَن نَفعي بُعدُ آمالي، و خَدَعَتنِي الدُّنيا بِغُرورِها، و نَفسي بِخِيانَتِها، و مِطالي يا سَيِّدي، فَأَسأَلُكَ بِعِزَّتِكَ ألّا يَحجُبَ عَنكَ دُعائي سوءُ عَمَلي و فِعالي، و لا تَفضَحني بِخَفِيِّ مَا اطَّلَعتَ عَلَيهِ مِن سَريرَتي[۳۰۱]، و لا تُعاجِلني بِالعُقوبَةِ عَلىٰ ما عَمِلتُهُ في خَلَواتي مِن سوءِ فِعلي و إساءَتي، و دَوامِ تَفريطي و جَهالَتي، و كَثرَةِ شَهَواتي و غَفلَتي.

و كُنِ اللّٰهُمَّ بِعِزَّتِكَ لي في كُلِّ الأَحوالِ رَؤوفاً، و عَلَيَّ في جَميعِ الاُمورِ عَطوفاً.

إلٰهي و رَبّي، مَن لي غَيرُكَ أسأَلُهُ كَشفَ ضُرّي، وَ النَّظَرَ في أمري!

إلٰهي و مَولايَ، أجرَيتَ عَلَيَّ حُكماً اتَّبَعتُ فيهِ هَوىٰ نَفسي، و لَم أحتَرِس [فیهِ][۳۰۲] مِن تَزيينِ عَدُوّي، فَغَرَّني بِما أهوىٰ، و أسعَدَهُ عَلىٰ ذلِكَ القَضاءُ، فَتَجاوَزتُ بِما جَرىٰ عَلَيَّ مِن ذلِكَ مِن نَقضِ حُدودِكَ[۳۰۳]، و خالَفتُ بَعضَ أوامِرِكَ، فَلَكَ الحَمدُ عَلَيَّ في جَميعِ ذٰلِكَ، و لا حُجَّةَ لي فيما جَرىٰ عَلَيَّ فيهِ قَضاؤُكَ، و ألزَمَني حُكمُكَ و بَلاؤُكَ.

وقَد أتَيتُكَ يا إلٰهي بَعدَ تَقصيري و إسرافي عَلىٰ نَفسي، مُعتَذِراً نادِماً مُنكَسِراً، مُستَقيلاً مُستَغفِراً مُنيباً، مُقِرّاً مُذعِناً مُعتَرِفاً، لا أجِدُ مَفَرّاً مِمّا كانَ مِنّي، و لا مَفزَعاً أتَوَجَّهُ إلَيهِ في أمري، غَيرَ قَبولِكَ عُذري، و إدخالِكَ إيّايَ في سَعَةٍ مِن رَحمَتِكَ.

إلٰهي[۳۰۴] فَاقبَل عُذري، وَ ارحَم شِدَّةَ ضُرّي، و فُكَّني مِن شَدِّ وَثاقي.

يا رَبِّ ارحَم ضَعفَ بَدَني، و رِقَّةَ جِلدي، و دِقَّةَ عَظمي، يا مَن بَدَأَ خَلقي و ذِكري و تَربِيَتي و بِرّي و تَغذِيَتي، هَبني لِابتِداءِ كَرَمِكَ، و سالِفِ بِرِّكَ بي.

إلٰهي[۳۰۵] و سَيِّدي و رَبّي، أتُراكَ مُعَذِّبي بِالنّارِ[۳۰۶] بَعدَ تَوحيدِكَ، و بَعدَ مَا انطَوىٰ عَلَيهِ قَلبي مِن مَعرِفَتِكَ، و لَهِجَ بِهِ لِساني مِن ذِكرِكَ، وَ اعتَقَدَهُ ضَميري مِن حُبِّكَ، و بَعدَ صِدقِ اعتِرافي و دُعائي خاضِعاً لِرُبوبِيَّتِكَ؟! هَيهاتَ، أنتَ أكرَمُ مِن أن تُضَيِّعَ مَن رَبَّيتَهُ، أو تُبَعِّدَ مَن أدنَيتَهُ، أو تُشَرِّدَ مَن آوَيتَهُ، أو تُسَلِّمَ إلَىٰ البَلاءِ مَن كَفَيتَهُ و رَحِمتَهُ!

و لَيتَ شِعري يا سَيِّدي و إلٰهي و مَولايَ! أ تُسَلِّطُ النّارَ عَلىٰ وُجوهٍ خَرَّت لِعَظَمَتِكَ ساجِدَةً، و عَلىٰ ألسُنٍ نَطَقَت بِتَوحيدِكَ صادِقَةً و بِشُكرِكَ مادِحَةً، و عَلىٰ قُلوبٍ اعتَرَفَت بِإِلٰهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً، و عَلىٰ ضَمائِرَ حَوَت مِنَ العِلمِ بِكَ حَتّىٰ صارَت خاشِعَةً، و عَلىٰ جَوارِحَ سَعَت إلىٰ أوطانِ تَعَبُّدِكَ طائِعَةً، و أشارَت بِاستِغفارِكَ مُذعِنَةً؟!

ما هٰكَذَا الظَّنُّ بِكَ، و لا اُخبِرنا بِفَضلِكَ عَنكَ يا كَريمُ يا رَبِّ، و أنتَ تَعلَمُ ضَعفي عَن قَليلٍ مِن بَلاءِ الدُّنيا و عُقوباتِها، و ما يَجري فيها مِنَ المَكارِهِ عَلىٰ أهلِها، عَلىٰ أنَّ ذٰلِكَ بَلاءٌ و مَكروهٌ قَليلٌ مَكثُهُ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ، فَكَيفَ احتِمالي لِبَلاءِ الآخِرَةِ و جَليلِ وُقوعِ المَكارِهِ فيها؟! و هُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ، و يَدومُ مَقامُهُ، و لا يُخَفَّفُ عَن أهلِهِ؛ لِأَنَّهُ لا يَكونُ إلّا عَن غَضَبِكَ وَ انتِقامِكَ و سَخَطِكَ، و هذا ما لا تَقومُ لَهُ السَّماواتُ وَ الأَرضُ.

يا سَيِّدي، فَكَيفَ لي و أنَا عَبدُكَ الضَّعيفُ، الذَّليلُ الحَقيرُ، المِسكينُ المُستَكينُ؟!

يا إلٰهي و رَبّي و سَيِّدي و مَولايَ، لِأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو، و لِما مِنها أضِجُّ و أبكي؟! لِأَليمِ العَذابِ و شِدَّتِهِ، أم لِطولِ البَلاءِ و مُدَّتِهِ؟ فَلَئِن صَيَّرتَني فِي العُقوباتِ مَعَ أعدائِكَ، و جَمَعتَ بَيني و بَينَ أهلِ بَلائِكَ، و فَرَّقتَ بَيني و بَينَ أحِبّائِكَ و أولِيائِكَ، فَهَبني - يا إلٰهي و سَيِّدي و مَولايَ و رَبّي - صَبَرتُ عَلىٰ عَذابِكَ، فَكَيفَ أصبِرُ عَلىٰ فِراقِكَ؟ وهَبني صَبَرتُ عَلىٰ حَرِّ نارِكَ، فَكَيفَ أصبِرُ عَنِ النَّظَرِ إلىٰ كَرامَتِكَ؟ أم كَيفَ أسكُنُ فِي النّارِ و رَجائي عَفوُكَ؟!

فَبِعِزَّتِكَ - يا سَيِّدي و مَولايَ - اُقسِمُ صادِقاً، لَئِن تَرَكتَني ناطِقاً لأَضِجَّنَّ إلَيكَ بَينَ أهلِها ضَجيجَ الآمِلينَ، و لَأَصرُخَنَّ إلَيكَ صُراخَ المُستَصرِخينَ، وَ لَأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بُكاءَ الفاقِدينَ، و لَأُنادِيَنَّكَ: أينَ كُنتَ يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ، يا غايَةَ آمالِ العارِفينَ، يا غِياثَ المُستَغيثينَ، يا حَبيبَ قُلوبِ الصّادِقينَ، و يا إلٰهَ العالَمينَ؟!

أفَتُراكَ - سُبحانَكَ يا إلٰهي و بِحَمدِكَ - تَسمَعُ فيها صَوتَ عَبدٍ مُسلِمٍ سُجِنَ فيها بِمُخالَفَتِهِ، و ذاقَ طَعمَ عَذابِها بِمَعصِيَتِهِ، و حُبِسَ بَينَ أطباقِها بِجُرمِهِ و جَريرَتِهِ، و هُوَ يَضِجُّ إلَيكَ ضَجيحَ مُؤَمِّلٍ لِرَحمَتِكَ، و يُناديكَ بِلِسانِ أهلِ تَوحيدِكَ، و يَتَوَسَّلُ إلَيكَ بِرُبوبِيَّتِكَ؟!

يا مَولايَ، فَكَيفَ يَبقىٰ فِي العَذابِ و هُوَ يَرجو ما سَلَفَ مِن حِلمِكَ؟! أم كَيفَ تُؤلِمُهُ النّارُ و هُوَ يَأمُلُ فَضلَكَ و رَحمَتَكَ؟! أم كَيفَ تُحرِقُهُ لَهبُها[۳۰۷] و أنتَ تَسمَعُ صَوتَهُ و تَرىٰ مَكانَهُ؟! أم كَيفَ يَشتَمِلُ عَلَيهِ زَفيرُها و أنتَ تَعلَمُ ضَعفَهُ؟! أم كَيفَ يَتَقَلقَلُ بَينَ أطباقِها و أنتَ تَعلَمُ صِدقَهُ؟! أم كَيفَ تَزجُرُهُ زَبانِيَتُها و هُوَ يُناديكَ: يا رَبَّهُ؟! أم كَيفَ يَرجو فَضلَكَ في عِتقِهِ مِنها فَتَترُكُهُ فيها؟!

هَيهاتَ! ما ذٰلِكَ الظَّنُّ بِكَ، و لَا المَعروفُ مِن فَضلِكَ، و لا مُشبِهٌ لِما عامَلتَ بِهِ المُوَحِّدينَ مِن بِرِّكَ و إحسانِكَ.

فَبِاليَقينِ أقطَعُ، لَولا ما حَكَمتَ بِهِ مِن تَعذيبِ جاحِديكَ، و قَضَيتَ بِهِ مِن إخلادِ مُعانِديكَ، لَجَعَلتَ النّارَ كُلَّها بَرداً و سَلاماً، و ما كانَ لِأَحَدٍ فيها مَقَرّاً و لا مُقاماً، لٰكِنَّكَ تَقَدَّسَت أسماؤُكَ أقسَمتَ أن تَملَأَها مِنَ الكافِرينَ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاسِ أجمَعينَ، و أن تُخَلِّدَ فيهَا المُعانِدينَ، و أنتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلتَ مُبتَدِئاً، و تَطَوَّلتَ بِالإِنعامِ مُتَكَرِّماً: (أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ)[۳۰۸].

إلٰهي و سَيِّدي، فَأَسأَلُكَ بِالقُدرَةِ الَّتي قَدَّرتَها، و بِالقَضِيَّةِ الَّتي حَتَمتَها و حَكَمتَها، و غَلَبتَ مَن عَلَيهِ أجرَيتَها، أن تَهَبَ لي في هٰذِهِ اللَّيلَةِ، و في هٰذِهِ السّاعَةِ، كُلَّ جُرمٍ أجرَمتُهُ، و كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ، و كُلَّ قَبيحٍ أسرَرتُهُ، و كُلَّ جَهلٍ عَمِلتُهُ، كَتَمتُهُ أو أعلَنتُهُ، أخفَيتُهُ أو أظهَرتُهُ، و كُلَّ سَيِّئَةٍ أمَرتَ بِإِثباتِهَا الكِرامَ الكاتِبينَ، الَّذينَ وَكَّلتَهُم بِحِفظِ ما يَكونُ مِنّي، و جَعَلتَهُم شُهوداً عَلَيَّ مَعَ جَوارِحي، و كُنتَ أنتَ الرَّقيبَ عَلَيَّ مِن وَرائِهِم، وَ الشّاهِدَ لِما خَفِيَ عَنهُم، و بِرَحمَتِكَ أخفَيتَهُ، و بِفَضلِكَ سَتَرتَهُ، و أن تُوَفِّرَ حَظّي مِن كُلِّ خَيرٍ تُنزِلُهُ، أو إحسانٍ تُفَضِّلُهُ، أو بِرٍّ تَنشُرُهُ، أو رِزقٍ تَبسُطُهُ[۳۰۹]، أو ذَنبٍ تَغفِرُهُ، أو خَطَأٍ تَستُرُهُ.

يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ، يا إلٰهي و سَيِّدي و مَولايَ و مالِكَ رِقّي، يا مَن بِيَدِهِ ناصِيَتي، يا عَليماً بِضُرِّي و مَسكَنَتي، يا خَبيراً بِفَقري و فاقَتي.

يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ، أسأَلُكَ بِحَقِّكَ و قُدسِكَ، و أعظَمِ صِفاتِكَ و أسمائِكَ، أن تَجعَلَ أوقاتي فِي اللَّيلِ وَ النَّهارِ بِذِكرِكَ مَعمورَةً، و بِخِدمَتِكَ مَوصولَةً، و أعمالي عِندَكَ مَقبولَةً، حَتّىٰ تَكونَ أعمالي و أورادي كُلُّها وِرداً واحِداً، و حالي في خِدمَتِكَ سَرمَداً. يا سَيِّدي، يا مَن عَلَيهِ مُعَوَّلي، يا مَن إلَيهِ شَكَوتُ أحوالي.

يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ، قَوِّ عَلىٰ خِدمَتِكَ جَوارِحي، وَ اشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي، و هَب لِيَ الجِدَّ في خَشيَتِكَ، وَ الدَّوامَ فِي الاِتِّصالِ بِخِدمَتِكَ، حَتّىٰ أسرَحَ إلَيكَ في مَيادينِ السّابِقينَ، و اُسرِعَ إلَيكَ فِي المُبادِرينَ[۳۱۰]، و أشتاقَ إلىٰ قُربِكَ فِي المُشتاقينَ، و أدنُوَ مِنكَ دُنُوَّ المُخلَصينَ، و أخافَكَ مَخافَةَ الموقِنينَ، و أجتَمِعَ في جِوارِكَ مَعَ المُؤمِنينَ.

اللّٰهُمَّ و مَن أرادَني بِسوءٍ فَأَرِدهُ، و مَن كادَني فَكِدهُ، وَ اجعَلني مِن أحسَنِ عِبادِكَ[۳۱۱] نَصيباً عِندَكَ، و أقرَبِهِم مَنزِلَةً مِنكَ، و أخَصِّهِم زُلفَةً لَدَيكَ، فَإِنَّهُ لا يُنالُ ذٰلِكَ إلّا بِفَضلِكَ، و جُد لي بِجودِكَ، وَ اعطِف عَلَيَّ بِمَجدِكَ، وَ احفَظني بِرَحمَتِكَ، وَ اجعَل لِساني بِذِكرِكَ لَهِجاً، و قَلبي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً، و مُنَّ عَلَيَّ بِحُسنِ إجابَتِكَ، و أقِلني عَثرَتي، وَ اغفِر زَلَّتي، فَإِنَّكَ قَضَيتَ عَلىٰ عِبادِكَ بِعِبادَتِكَ، و أمَرتَهُم بِدُعائِكَ، و ضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ.

فَإلَيكَ يا رَبِّ نَصَبتُ وَجهي، و إلَيكَ يا رَبِّ مَدَدتُ يَدي، فَبِعِزَّتِكَ استَجِب لي دُعائي، و بَلِّغني مُنايَ، و لا تَقطَع مِن فَضلِكَ رَجائي، وَ اكفِني شَرَّ الجِنَّ وَ الإِنسِ مِن أعدائي.

يا سَريعَ الرِّضَا، اغفِر لِمَن لا يَملِكُ إلَّا الدُّعاءَ، فَإِنَّكَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ.

يا مَنِ اسمُهُ دَواءٌ، و ذِكرُهُ شِفاءٌ، و طاعَتُهُ غِنىً، اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، و سِلاحُهُ البُكاءُ.

يا سابِغَ النَّعَمِ، يا دافِعَ النَّقَمِ، يا نورَ المُستَوحِشينَ فِي الظُّلَمِ، يا عالِماً لا يُعلَّمُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَ افعَل بي ما أنتَ أهلُهُ، و صَلَّى اللّهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ الأَئِمَّةِ المَيامينِ مِن آلِهِ و سَلَّمَ تَسليماً [کَثیراً][۳۱۲].[۳۱۳]

202. الإقبال: از جمله دعاها در اين شب، دعايى است که به سند خود، از جدّم ابو جعفر طوسى روايت کردهام که گفت: روايت شده کميل بن زياد نَخَعى، امير مؤمنان علیه السلام را در نيمۀ شعبان، در حال سجده ديد که اين دعا را مىخواند.

در روايت ديگرى، اين عبارت را ديدم که کميل بن زياد گفت: با مولاى خود، امير مؤمنان علیه السلام، به همراه گروهى از يارانش در مسجد بصره نشسته بوديم که يکى از آنان، از معناى سخن خداوند عزّ و جلّ پرسيد که: (در آن [شب]، هر کار استواری فيصله مىيابد).

على علیه السلام فرمود: «مقصود، نيمۀ شعبان است. سوگند به آن که جان على به دست اوست، هيچ بندهاى نيست، مگر آن که هر آنچه خوبى و بدى تا آخر سال بر وى مىگذرد، در نيمۀ شعبان بر او تقسيم مىگردد، و هيچ بندهاى اين شب را زنده نمىدارد و دعاى خضر علیه السلام را نمىخوانَد، مگر آن که پاسخ گفته مىشود».

هنگامى که از مسجد رفت، شبهنگام، درِ خانهاش را زدم. فرمود: «کميل! چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟».

گفتم: ای امير مؤمنان! دعاى خضر.

فرمود: «بنشين اى کميل! هر گاه اين دعا را حفظ کردى، هر شبِ جمعه، آن را بخوان، يا هر ماه يک بار بخوان، و يا سالى يک بار بخوان، يا دستِ کم در عمرت يک بار بخوان؛ که [در اين صورت،] کفايت مىشوى، يارى مىگردى، روزى داده مىشوى و بخشايش را از دست نمىدهى.

اى کميل! همنشینی طولانى تو با ما، بر ما واجب کرده که خواستت را برآوريم».

آن گاه فرمود: «بنويس:

بار خدايا! من به [حقّ] رحمتت که همه چيز را در بر مىگيرد، از تو درخواست مىکنم، و به قدرتت که با آن بر همۀ چيزها چيرهاى و همۀ چيزها در برابر آن فروتناند و همه چيزْ در برابر آن خوارند، و به جبروتت که با آن، بر همۀ چيزها غلبه پيدا کردهاى، و به عزّتت که هيچ چيز در برابر آن، تاب مقاومت ندارد، و به عظمتت که پایههای همه چيزی را پُر کرده است، و به سلطنتت که بر همۀ چيزها برترى دارد، و به ذات تو که پس از فانى شدنِ همۀ چيزها پاینده است، و به نامهايت که با آنها بر ارکان همۀ چيزها چیره شدهای، و به دانشت که بر همهچيز احاطه دارد، و به نور ذات تو که همهچيز برايش روشن است، اى نور! اى قدّوس! اى اوّلِ اوّلينها و اى آخرِ آخرينها!

بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که پردههای عصمت را مىدَرَند. بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که سبب فرود آمدن کيفر مىشوند. بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که نعمتها را دگرگون مىکنند. بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که دعا را [از رسیدن به اجابت] باز مىدارند. بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که بلا را فرود مىآورند. بار خدايا! بر من ببخش گناهانى را که اميد را قطع مىکنند. بار خدايا! بر من ببخش هر گناهى را که انجام دادهام و هر خطايى را که مرتکب شدهام.

بار خدايا! من با ياد کردن از تو، به تو تقرّب مىجويم، و تو را نزد خودت شفیع قرار میدهم، و به [حقّ] بخششت، از تو مىخواهم که مرا به خود نزديک سازى، و شُکرت را روزىِ من گردانى، و يادت را به من الهام نمايى.

بار خدايا! از تو به سانِ انسانى فروتن، بى ارج و افتاده، درخواست مىکنم که بر من آسان گيرى و رحم آوری، و مرا به تقسیم [روزی از جانب] خود، خشنود و قانع سازى، و در همۀ احوال، فروتنم گردانى.

بار خدايا! به سان کسى از تو درخواست مىکنم که بينوايىاش شدّت يافته، و به هنگام سختىِ نياز، به درگاهت آمده، و اشتياقش به آنچه نزد توست، بسيار است.

بار خدايا! پادشاهىات عظيم، و مکانت والا، و مکرت پوشيده، و فرمانت آشکار، و سپاهت چيره، و قدرتت نافذ است و از قلمرو حکومت تو توانِ گريز نيست.

بار خدايا! براى گناهانم بخشايندهاى، و براى زشتىهايم سرپوشگذارندهاى، و براى هيچ يک از کارهاى زشتم، تغييردهندهاى به کار نيک، جز تو نمىيابم. خدايى جز تو - که منزّهى و به سپاست مشغولم - نيست. به خويش ستم کردم و به خاطر نادانىام [در برابرت] دليرى نمودم، و به يادکردِ دیرین تو از من، و لطفت به من، دلخوش گردانيدم.

بار خدايا! مولاى من! چه بسيار [اعمال] زشتى که بر آنها سرپوش گذاردى، و چه بسيار بلاهاى سنگين که از من باز گرداندى، و چه قدر لغزش که از آنها بازم داشتى، و چه قدر ناخوشى که از من دور ساختى، و چه بسيار مدح و ثناهاى زيبا که شايستهشان نبودم و تو آنها را [میان مردم] منتشر کردى.

بار خدايا! گرفتارىام بزرگ، بدحالىام گذشته از حد، و کارهایم نارساست، و دلبستگىهايم زمينگيرم ساختهاند، و آرزوهاى درازم، از بهرهگیری از آنچه به سود من است، بازم داشتهاند، و دنيا با فریبکاریاش، و نَفْسم با خيانتها و سهلانگارىهايش مرا فريفتهاند.

اى سَرور من! به عزّتت از تو مىخواهم که کارها و رفتارهاى بدم، دعايم را از [اجابت] تو باز ندارند و این که به خاطر آگاهىات از رفتارهاى نهانیام، رسوايم نسازى، و بر آنچه در تنهايىهايم از کارهاى زشت و بىادبى انجام دادهام و يا به خاطر ادامۀ کوتاهی و نادانى و فراوانى شهوت و غفلتم، به مجازاتم شتاب مورزى.

بار خدايا! به عزّتت، در همه حال بر من مهربان باش و در همۀ کارها مرا مورد مهر و توجّه قرار ده.

معبود من و پروردگار من! من جز تو چه کسى را دارم که از او رفع گرفتارىها و توجّه به کارهايم را درخواست کنم؟

معبود من و مولایم! بر من فرمانى جارى ساختى که در آن، از خواهشهاى نفْسم پيروى کردم و از آنچه دشمنم (شیطان) آن را آراسته بود، پرهيز نکردم. در نتیجه با هوسهایم، فريبم داد و تقدير هم در اين کار، ياریاش کرد. من در آنچه بر من گذشت، با زير پا گذاشتن قوانين تو و مخالفت با بعضى فرمانهايت، تجاوزکارى کردم. در همۀ اين امور، تو بر من حجّت دارى، و من در آنچه حکم تو در آن بر من اجرا شده، و فرمان و مجازات تو [آن را] بر من الزامى ساخته، حجّتى ندارم.

معبود من! اينک پس از کوتاهىهايم و زيادهروىهايم در حقّ خويش، عذرخواهانه، پشيمان، شکسته، پوزشجو، آمرزشخواه، برگشته [به سوی حق]، اقرار کننده، قبول کننده و معترف، به درگاهت آمدهام و از آنچه در آن هستم، راه گريزى نمىيابم، و در کارهايم پناهگاهى نيست که بِدان رو کنم، جز آن که تو عذرم را بپذيرى و مرا در گسترۀ رحمت خويش وارد سازى.

معبود من! عذرم را بپذير، و بر سختىِ گرفتارىام رحم نما، و از بند محکم، رهايم کن.

پروردگارا! بر ناتوانیِ بدنم و نرمىِ پوستم و نازکىِ استخوانم رحم کن. اى آن که خلقتم، يادکردم، تربيتم، احسانم و تغذيهام را [بی آن که من نقشی داشته باشم، خود] آغاز کردى! به خاطر کرَم نخستين و خوبىهاى پيشينت در حقّ من، مرا ببخش.

معبود من و سَرور من و پروردگار من! آيا ممکن است پس از اقرارم به توحيدت و پس از آن که قلبم معرفت تو را در بر دارد و زبانم به ياد تو مىچرخد و درونم به مِهر تو گِره خورده است و پس از اعتراف صادقانه و دعاى فروتنانهام براى پروردگارىات، مرا عذاب کنى؟ هرگز! تو کريمتر از آنى که پروردۀ خویش را تباه سازى و آن را که نزديک ساختهای، دور گردانى و آن را که پناه دادهاى، رها کنى و آن را که کفايت کردهاى و بر او رحم آوردهاى، به گرفتارىها تسليم سازى.

اى سَرور من و معبود من و مولاى من! اى کاش مىدانستم که آيا آتش بر چهرههايى که براى عظمت تو به سجده افتادهاند، و بر زبانهايى که صادقانه به توحيد تو گشوده شده و مدحکنان شُکرت را گفتهاند، و بر دلهايى که به راستى بر خداوندىات اعتراف کردهاند، و بر ضميرهايى که به تو آگاهى پيدا کرده و فروتن گشتهاند، و بر اعضاى پيکرى که به سوى جايگاههاى عبوديّت تو مطيعانه مىشتابند و با اقرار [به گناه]، طلب آمرزش مىکنند، تسلّط خواهد يافت؟!

چنين گمانى بر تو نيست و در بارۀ فضل تو چنين به ما خبر داده نشده است. اى کريم! اى پروردگار! تو از ناتوانىِ من در برابر گرفتارىهاى ناچيز دنيا و کيفرهاى آن و ناخشنودىهايى که در دنيا بر اهل آن وارد مىشود، آگاهى، با آن که اين بلاها و ناخشنودىها، زودگذر، ناپايدار و کوتاهمدّتاند. پس چگونه بلاى آخرت و بزرگى ناخشنودىهاى آن را تحمّل کنم، در حالى که بلاى آن، طولانى و هميشگى است و از اهل آن، کاسته نمىشود - چون منشأ آن بلا، جز خشم و انتقام و ناخشنودى تو نيست - ؟ و اين، چيزى است که آسمانها و زمين، تاب تحمّل آن را ندارند. اى سَرور من! چگونه تحمّل کنم، در حالى که من، بندۀ ناتوان، خوار، کوچک، بينوا و افتادۀ تو هستم؟

اى معبود من و پروردگار من و سَرور من و مولاى من! از کدام کارها به تو شکايت آورم و از کداميک، ناله سر دهم و گريه کنم؟ از درد کيفر و شدّت آن يا از طول بلا و مدّت آن؟ اگر در کيفرها در کنار دشمنانت قرارم دهى و میان من و آنان که گرفتارشان کردی، جمع کنى و میان من و دوستان و يارانت جدايى افکنى - اى معبود من و سَرور من و مولاى من و پروردگار من، گیرم که بر عذابت شکيبايى کنم؛ امّا بر جدايىات چگونه تاب آورم؟ گيرم که بر سوز دوزخت شکيبا باشم؛ امّا چگونه از نظر کردن به کرامتت خوددارى کنم؟ يا چگونه در آتش، منزل گزينم و اميدم بخشش تو باشد؟

پس به عزّت تو - اى سَرورم و مولايم - صادقانه سوگند مىخورم که اگر مرا در میان اهل دوزخ اجازۀ سخن دهی، چون ناليدن اميدواران، ناله خواهم کرد و چون فرياد فريادزنان، فرياد خواهم زد، و چون گريۀ داغدیدگان، گريه خواهم کرد و تو را صدا خواهم زد که: اى صاحباختیار مؤمنان! اى نهايت آرزوى عارفان! اى یاریدهندۀ یاریجويان! اى دوست دلِ راستگويان! و اى خداى عالميان کجایی؟

آيا ممکن است - تو که منزّهى و ستوده، اى معبود من - که در دوزخ، صداى بندۀ مسلمانى را که به خاطر مخالفتهايش در آن جا زندانى شده و به خاطر گناهکارىاش طعم عذاب تو را مىچشد و به علّت جرم و جنايتش، در میان طبقههاى دوزخ حبس شده، بشنوى و او چون اميدواران به رحمت تو، به درگاهت نالهکند و به زبان اهل توحيدت، صدايتکند و به [حقّ] ربوبيّتت به تو متوسّل شود؟!

اى مولاى من! چگونه چنين شخصى در کيفر بماند، در حالى که اميد بردبارىِ گذشتۀ تو را دارد؟! و چگونه آتش، او را عذاب دهد، در حالى که آرزوى فضل و رحمتِ تو را دارد؟! يا چگونه شعلههاى آن، وى را بسوزانند، حال آن که تو صدایش را مىشنوى و جايگاهش را مىبينى؟! يا چگونه شعلههاى آن، او را فرا گيرند، حال آن که ناتوانىاش را مىدانى؟! يا چگونه در میان طبقههاى آن، بالا و پايين برود، حال آن که راستگويىِ او را مىدانى؟! و چگونه زبانههاى آن، او را زجر دهند، حال آن که او با خطابِ: "اى پروردگار!"، تو را فرياد مىزند؟ و چگونه اميد به تو براى رهايى از آن دارد و تو او را در آن جا رها مىکنى؟!

هرگز چنين گمانى به تو نمىرود و در کرَم تو، چنين چيزى ناشناخته است و اين، با خوبى و احسانى که در بارۀ موحّدانت روا داشتى، شبيه نيست!

به يقين، قطع دارم که اگر حکم به عذابِ منکرانت نکرده بودى و به جاودانه بودنِ گرفتارىِ دشمنانت فرمان نرانده بودى، همۀ دوزخ را سرد و آرام، قرار مىدادى و هيچ کس را در آن جا جايگزين و مقيم نمىساختى؛ امّا تو - که نامهايت مقدّس باد - سوگند خوردى که دوزخ را از کافرانِ جِن و اِنس، پُر سازى و دشمنان [خویش] را در آن، جاودان گرفتار گردانى و تو - که ثنايت شکوهمند باد - در آغاز گفتى و با نعمتهاى کريمانهات منّت نهادى که: (آيا کسى که مؤمن است، چون کسى است که نافرمان است؟ يکسان نيستند).

معبود من و سِرورِ من! به [حقّ] قدرتى که مقدَّر کردى و به سرنوشتى که آن را حتمى ساختى و استوار گردانيدى و با اجراى آن بر هر کسی چیرگی يافتى، از تو درخواست مىکنم که در اين شب و در اين ساعت، هر جرمى را که مرتکب شدهام و هر گناهى را که انجام دادهام و هر زشتىاى را که مخفى داشتهام و هر کار جاهلانهاى را که انجام دادهام - چه نهان کردهام و چه آشکار، و چه مخفى داشتهام و چه نمايان -، و هر بدىاى را که به فرشتگان نويسنده - که آنان را بر صورتبردارى کارهايم گماردهای - به ثبت آن، فرمان دادى و خود بر آنچه از آنان مخفى مانده، گواهى و از روى رحمتت، آنها را مخفى کردهاى و به کرمَت پوشانيدهاى، بر من ببخش، و نصيب مرا از هر خيرى که فرو مىفرستى، نعمتى که مىبخشى، خوبىاى که مىگسترانى، روزىاى که فراخ مىکنى، گناهى که مىبخشى و خطايى که مىپوشانى، افزون فرما.

اى پروردگار من! اى پروردگار من! اى پروردگار من! اى معبود من و سَرور من و مولاى من و مالک من! اى آن که کاکُل پيشانىِ (اختيار) من، به دست اوست! اى دانا به بدحالى و درماندگىام و آگاه از نيازمندى و حاجتم! اى پروردگارم! اى پروردگارم! اى پروردگارم! به حقّ تو و پاکى تو و بزرگترين صفتها و نامهايت، از تو درخواست مىکنم که در شب و روز، وقتهاى مرا به ياد خودت پُربار، و به خدمتت پيوسته سازی، و اعمالم را در پيشگاهت پذيرفته قرار دهى، تا همۀ اعمال و وِردهايم (دعاهايم) يک وِرد باشند و حالم در خدمت تو جاودانه شود.

اى سَرور من! اى آن که بر او تکيه دارم! اى آن که احوالم را به او شکايت مىبرم! اى پروردگارم! اى پروردگارم! اى پروردگارم! اعضايم را بر خدمتت نيرو ده، و دلم را به همّت و تصميم، استوار کن، و در راه بيمناکى از تو و پيوسته به تو خدمت کردن، توفيق تلاش به من عنايت فرما تا در ميدانهاى پيشتازان، به سوى تو پيشتازى کنم و در میان مسابقهدهندگان، به سوى تو سرعت گيرم و در میان مشتاقان، به جوار تو مشتاق شوم و چون مخلصان، به تو نزديک گردم و به سان يقينکنندگان، از تو بترسم و با مؤمنان، در کنارت قرار گيرم.

بار خدايا! هر کس در بارۀ من، ارادۀ بد دارد، در بارهاش اراده[ى بد] کن، و هر کس به من نيرنگ مىزند، به او نيرنگ زن، و در پيشگاه خود، مرا از نيکبهرهترين بندگانت و مقرّبترين آنان به خود، و خاصتر آنها در نزد خويش قرار ده؛ چون جز به فضل تو نمىتوان به آن [جايگاه] دست يافت. با بخشندگىِ خود بر من ببخش، و با بزرگوارىِ خويش به من توجّه فرما، و با رحمتت مرا حفظ کن و زبانم را به ذکرت گويا، و دلم را به محبّتت شيدا کن، و با نيکو اجابت کردنت بر من منّت گذار، و خطایم را نادیده انگار، و لغزشم را ببخش؛ چرا که تو عبادت را بر بندگانت مقرّر ساخته و به آنان دستور دعا دادهاى و اجابت را برايشان تضمین کردهاى.

پروردگارا! رويم را به سوى تو کردهام. پروردگارا! دستم را به سوى تو دراز کردهام. به عزّتت دعايم را مستجاب کن و مرا به آرزويم برسان، و اميدم را از خودت نبُر، و [ناکارا کردن] شرّ دشمنان جِنّى و اِنسىام را خودت بر عهده بگیر.

اى زود خشنودشونده! آن را که جز دعا چيزى ندارد، ببخش؛ چرا که تو هر آنچه خواهى، انجام خواهى داد.

اى آن که نامش دوا، و يادش شفا، و پيروىاش مایۀ بینیازی است! بر آن که سرمايهاش اميد و ابزارش گريه است، رحم کن. اى گسترندۀ نعمت و اى دفعکنندۀ بدبختى! اى نور وحشت زدگان در تاريکىها! اى داناى آموزشنديده! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست، و با من آن گونه که تو شايستۀ آنى، رفتار فرما، و بر محمّد و امامان خجسته از خاندان او درود فرست و سلام [فراوان] نثار کن».

۴ / ۲: دُعاءُ النُّدبَةِ

۴/۲: دعای ندبه

203. المزار الكبير: الدُّعاءُ لِلنُّدبَةِ. قالَ مُحَمَّدُ بنُ [عَلِيِّ بنِ] أبي قُرَّةَ: نَقَلتُ مِن كِتابِ أبي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ الحُسَينِ بنِ سُفيانَ البَزَوفَرِيِّ رضی الله عنه هٰذَا الدُّعاءَ، و ذَكَرَ فيهِ أنَّهُ الدُّعاءُ لِصاحِبِ الزَّمانِ - صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ و عَجَّلَ فَرَجَهُ و فَرَجَنا بِهِ - و يُستَحَبُّ أن يُدعىٰ بِهِ فِي الأَعيادِ الأَربَعَةِ:[۳۱۴]

الحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمينَ، و صَلَّى اللّهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ و آلِهِ و سَلَّمَ تَسليماً.

اللّٰهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلىٰ ما جَرىٰ بِهِ قَضاؤُكَ في أولِيائِكَ الَّذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ و دينِكَ؛ إذِ اختَرتَ لَهُم جَزيلَ ما عِندَكَ مِنَ النَّعيمِ المُقيمِ الَّذي لا زَوالَ لَهُ و لَا اضمِحلالَ، بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَيهِمُ الزُّهدَ في زَخارِفِ[۳۱۵] هذِهِ الدُّنيَا الدَّنِيَّةِ[۳۱۶] [و زُخرُفِها][۳۱۷] و زِبرِجِها[۳۱۸]، فَشَرَطوا لَكَ ذٰلِكَ، و عَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلتَهُم و قَرَّبتَهُم، و قَدَّمتَ لَهُمُ الذِّكرَ العَلِيَّ وَ الثَّناءَ الجَلِيَّ، و أَهبَطتَ عَلَيهِم مَلائِكَتَكَ، و كَرَّمتَهُم بِوَحيِكَ، و رَفَدتَهُم بِعِلمِكَ، و جَعَلتَهُمُ الذَّرایِعَ[۳۱۹] إلَيكَ، وَ الوَسيلَةَ إلىٰ رِضوانِكَ.

فَبَعضٌ أسكَنتَهُ جَنَّتَكَ إلىٰ أن أخرَجتَهُ مِنها، و بَعضٌ حَمَلتَهُ في فُلكِكَ و نَجَّيتَهُ و مَن آمَنَ مَعَهُ مِنَ الهَلَكَةِ بِرَحمَتِكَ، و بَعضٌ اتَّخَذتَهُ [لِنَفسِكَ][۳۲۰] خَليلاً، و سَأَلَكَ لِسانَ صِدقٍ فِي الآخِرينَ، فَأَجَبتَهُ و جَعَلتَ ذٰلِكَ عَلِيّاً، و بَعضٌ كَلَّمتَهُ مِن شَجَرَةٍ تَكليماً، و جَعَلتَ لَهُ مِن أخيهِ رِدءاً و وَزيراً، و بَعضٌ أولَدتَهُ مِن غَيرِ أبٍ، و آتَيتَهُ البَيِّناتِ، و أَيَّدتَهُ بِروحِ القُدُسِ، وكُلّاً شَرَعتَ لَهُ شَريعَةً، و نَهَجتَ لَهُ مِنهاجاً، و تَخَيَّرتَ لَهُ أَوصِياءَ، مُستَحفِظاً بَعدَ مُستَحفِظٍ، مِن مُدَّةٍ إلىٰ مُدَّةٍ؛ إقامَةً لِدينِكَ، و حُجَّةً عَلىٰ عِبادِكَ، و لِئَلّا يَزولَ الحَقُّ عَن مَقَرِّهِ، و يَغلِبَ الباطِلُ عَلىٰ أهلِهِ، و لا يَقولَ أحَدٌ: لَولا أرسَلتَ إلَينا رَسولاً مُنذِراً، [و أَقَمتَ لَنا عَلَماً هادِیاً][۳۲۱]، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِن قَبلِ أن نَذِلَّ و نَخزىٰ.

إلىٰ أنِ انتَهَيتَ بِالأَمرِ إلىٰ حَبيبِكَ و نَجيبِكَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، فَكانَ كَمَا انتَجَبتَهُ سَيِّدَ مَن خَلَقتَهُ، و صَفوَةَ مَنِ اصطَفَيتَهُ، و أَفضَلَ مَنِ اجتَبَيتَهُ، و أَكرَمَ مَنِ اعتَمَدتَهُ، قَدَّمتَهُ عَلىٰ أنبِيائِكَ، و بَعَثتَهُ إلَى الثَّقَلَينِ مِن عِبادِكَ، و أَوطَأتَهُ مَشارِقَكَ و مَغارِبَكَ، و سَخَّرتَ لَهُ البُراقَ[۳۲۲]، و عَرَجتَ بِهِ إلى سَمائِكَ، و أَودَعتَهُ عِلمَ ما [کان و ما][۳۲۳] يَكونُ إلَىٰ انقِضاءِ خَلقِكَ.

ثُمَّ نَصَرتَهُ بِالرُّعبِ، و حَفَفتَهُ بِجَبرَئيلَ و ميكائيلَ وَ المُسَوِّمينَ[۳۲۴] مِن مَلائِكَتِكَ، و وَعَدتَهُ أن تُظهِرَه[۳۲۵] عَلَى الدّينِ كُلِّهِ و لَو كَرِهَ المُشرِكونَ، و ذٰلِكَ بَعدَ أن بَوَّأتَهُ مُبَوَّأَ صِدقٍ مِن أهلِهِ، و جَعَلتَ لَهُ و لَهُم (أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ * فِيهِ ءَايَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا)[۳۲۶]، وقُلتَ: (إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)[۳۲۷].

ثُمَّ جَعَلتَ أجرَ مُحَمَّدٍ - صَلَواتُكَ عَلَيهِ و آلِهِ - مَوَدَّتَهُم في كِتابِكَ، فَقُلتَ: (قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِسَبِيلاً)[۳۲۸]، فكانوا هُمُ السَّبيلَ إلَيكَ، وَ المَسلَكَ إلىٰ رِضوانِكَ.

فَلَمَّا انقَضَت أيّامُهُ، أقامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ - صَلَواتُك عَلَيهِما و آلِهِما - هادِياً؛ إذ كانَ هُوَ المُنذِرُ، و لِكُلِّ قَومٍ هادٍ، فَقالَ وَ المَلَأُ أمامَهُ: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ، اللّٰهُمَّ والِ مَن والاهُ، و عادِ مَن عاداهُ، وَ انصُر مَن نَصَرَهُ، وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ».

وقالَ: «مَن كُنتُ أنَا نَبِيَّهُ[۳۲۹] فَعَلِيٌّ أميرُهُ».

وقالَ: «أنَا و عَلِيٌّ مِن شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، و سائِرُ النّاسِ مِن أشَجارٍ[۳۳۰] شَتّى».

و أَحَلَّهُ مَحَلَّ هارونَ مِن موسىٰ، فَقالَ لَهُ: «أنتَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسىٰ، إلّا أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي».

و زَوَّجَهُ ابنَتَهُ سَيِّدَةَ نِساءِ العالَمينَ، و أَحَلَّ لَهُ مِن مَسجدِهِ ما حَلَّ لَهُ، و سَدَّ الأَبوابَ إلّا بابَهُ، ثُمَّ أودَعَهُ عِلمَهُ و حِكمَتَهُ، فَقالَ: «أنَا مَدينَةُ العِلمِ و عَلِيٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدينَةَ وَ الحِكمَةَ فَليَأتِها مِن بابِها».

ثُمَّ قالَ: «أنتَ أخي و وَصِيّي و وارِثي، لَحمُكَ مِن لَحمي، و دَمُكَ مِن دَمي، و سِلمُكَ سِلمي، و حَربُكَ حَربي، وَ الإيمانُ مُخالِطٌ لَحمَكَ و دَمَكَ، كَما خالَطَ لَحمي و دَمي، و أَنتَ غَداً عَلَى الحَوضِ معي، و أنت خَليفَتي[۳۳۱]، سو أَنتَ تَقضي دَيني و تُنجِزُ عِداتي[۳۳۲]، و شيعَتُكَ عَلىٰ مَنابِرَ مِن نورٍ مُبيَضَّةً وُ جوهُهُم حَولي فِي الجَنَّةِ، و هُم جيراني، و لَولا أنتَ يا عَلِيُّ لَم يُعرَفِ المُؤمِنونَ بَعدي».

وكانَ بَعدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالَةِ[۳۳۳]، و نوراً مِنَ العَمىٰ، و حَبلَ اللّهِ المَتينَ، و صِراطَهُ المُستَقيمَ. لا يُسبَقُ بِقَرابَةٍ في رَحِمٍ، و لا بِسابِقَةٍ في دينٍ، و لا يُلحَقُ في مَنقَبَةٍ مِن مَناقِبِهِ، يَحذو حَذوَ الرَّسولِ - صَلَّى اللّهُ عَلَيهِما و آلِهِما - و يُقاتِلُ عَلَى التَّأويلِ، و لا تَأخُذُهُ فِي اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ.

قَد وَتَرَ[۳۳۴] فيهِ صَناديدَ العَرَبِ[۳۳۵]، و قَتَلَ أبطالَهُم، و ناهَشَ[۳۳۶] ذُؤبانَهُم[۳۳۷]، و أَودَعَ قُلوبَهُم أحقاداً بَدرِيَّةً و خَيبَرِيَّةً و حُنَينِيَّةً و غَيرَهُنَّ، فَأَضَبَّت[۳۳۸] عَلى عَداوَتِهِ، و أَكَبَّت عَلىٰ مُنابَذَتِهِ، حَتّىٰ قَتَلَ النّاكِثينَ وَ القاسِطينَ وَ المارِقينَ[۳۳۹].

ولَمّا قَضىٰ نَحبَهُ و قَتَلَهُ أشقَى الآخِرينَ يَتبَعُ أشقَى الأَوَّلينَ، لَم يُمتَثَل أمرُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِي الهادينَ بَعدَ الهادينَ، وَ الاُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلىٰ مَقتِهِ، مُجتَمِعَةٌ عَلىٰ قَطيعَةِ رَحِمِهِ و إقصاءِ وُلدِهِ، إلّا القَليلَ مِمَّن وَفىٰ لِرِعايَةِ الحَقِّ فيهِم.

فَقُتِلَ مَن قُتِلَ، و سُبِيَ مَن سُبِيَ، و اُقصِيَ مَن اُقصِيَ، و جَرَى القَضاءُ لَهُم بِما يُرجىٰ لَهُ حُسنُ المَثوبَةِ، إذ كانَتِ الأَرضُ للّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ الصّالِحينَ[۳۴۰]، وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ، و سُبحانَ رَبِّنا، إن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعولاً، و لَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ، و هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ.

فَعَلَى الأَطائِبِ مِن أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ و عَلِيٍّ - صَلَّى اللّهُ عَلَيهِما و آلِهِما - فَليَبكِ الباكونَ، و إيّاهُم فَليَندُبِ النّادِبونَ، و لِمِثلِهِم فَلتَدُرَّ[۳۴۱] الدُّموعُ، وَ ليَصرُخِ الصّارِخونَ، و يَضِجَّ الضّاجّونَ، و يَعِجَّ العاجّونَ.

أينَ الحَسَنُ؟ أينَ الحُسَينُ؟ أينَ أبناءُ الحُسَينِ؟ صالِحٌ بَعدَ صالِحٍ، و صادِقٌ بَعدَ صادِقٍ، أيَن السَّبيلُ بَعدَ السَّبيلِ؟ أينَ الخِيَرَةُ بَعدَ الخِيَرَةِ؟ أينَ الشُّموسُ الطّالِعَةُ؟ أينَ الأَقمارُ المُنيرَةُ؟ أينَ الأَنجُمُ الزّاهِرَةُ؟ أينَ أعلامُ الدّينِ و قَواعِدُ العِلمِ؟ أينَ بَقِيَّةُ اللّهِ الَّتي لاتَخلو مِنَ العِترَةِ الهادِيَةِ؟ أينَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟ أينَ المُنتَظَرُ لِإِقامَةِ الأَمتِ[۳۴۲] وَ العِوَجِ؟ أينَ المُرتجىٰ لِإزالَةِ الجَورِ وَ العُدوانِ؟ أينَ المُدَّخَرُ لِتَجديدِ الفَرائِضِ وَ السُّنَنِ؟ أينَ المُتَخَيَّرُ لِإعادَةِ المِلَّةِ وَ الشَّريعَةِ؟ أينَ المُؤَمَّلُ لِإِحياءِ الكِتابِ و حُدودِهِ؟ أينَ مُحيي مَعالِمِ الدّينِ و أَهلِهِ؟ أينَ قاصِمُ شَوكَةِ المُعتَدينَ؟ أينَ هادِمُ أبنِيَةِ الشِّركِ وَ النَّفاقِ؟ أينَ مُبيدُ أهلِ الفُسوقِ وَ العِصيانِ [وَ الطُّغیانِ][۳۴۳]؟ أينَ حاصِدُ فُروعِ الغَيِّ وَ الشِّقاقِ؟ أينَ طامِسُ آثارِ الزَّيغِ وَ الأَهواءِ؟ أينَ قاطِعُ حَبائِلِ الكِذبِ وَ الاِفتِراءِ؟ أينَ مُبيدُ العُتاةِ وَ المَرَدَةِ؟ أينَ مُعِزُّ الأَولِياءِ و مُذِلُّ الأَعداءِ؟ أينَ جامِعُ الكَلِمَةِ عَلَى التَّقوىٰ؟ أينَ بابُ اللّهِ الَّذي مِنهُ يُؤتىٰ؟ أيَن وَجهُ اللّهِ الَّذي إلَيهِ تَتَوَجَّهُ الأَولِياءُ[۳۴۴]؟ أينَ السَّبَبُ المُتَّصِلُ بَينَ الأَرضِ وَ السَّماءِ؟ أينَ صاحِبُ يَومِ الفَتحِ و ناشِرُ رايَةِ الهُدىٰ؟ أينَ مُؤَلِّفُ شَملِ الصَّلاحِ وَ الرِّضا؟ أينَ الطّالِبُ بِذُحولِ الأَنبِياءِ و أَبناءِ الأَنبِياءِ؟ أينَ الطّالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلاءَ؟ أينَ المَنصورُ عَلىٰ مَنِ اعتَدىٰ عَلَيهِ وَ افتَرىٰ؟ أينَ المُضطَرُّ الَّذي يُجابُ إذا دَعا؟ أينَ صَدرُ الخَلائِفِ[۳۴۵] ذُو البِرِّ وَ التَّقوىٰ؟ أينَ ابنُ النَبِيِّ المُصطَفىٰ، وَ ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضىٰ، وَ ابنُ خَديجَةَ الغَرّاءِ، وَ ابنُ فاطِمَةَ الكُبرىٰ؟

بِأَبي أنتَ و اُمّي، و نَفسي لَكَ الوِقاءُ وَ الحِمىٰ، يَابنَ السّادَةِ المُقَرَّبينَ، يَابنَ النُّجَباءِ الأَكرَمينَ، يَابنَ الهُداةِ المَهدِيّينَ، يَابنَ الخِيَرَةِ المُهَذَّبينَ، يَابنَ الغَطارِفَةِ[۳۴۶] الأَنجَبينَ، يَابنَ الأَطائِبِ المُطَهَّرينَ، يَابنَ الخَضارِمَةِ[۳۴۷] المُنتَجَبينَ، يَابنَ القَماقِمَةِ[۳۴۸] الأَكرَمينَ، يَابنَ البُدورِ المُنيرَةِ، يَابنَ السُّرُجِ المُضيئَةِ، يَابنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ، يَابنَ الأَنجُمِ الزّاهِرَةِ، يَابنَ السُّبُلِ الواضِحَةِ، يَابنَ الأَعلامِ اللاّئِحَةِ، يَابنَ العُلومِ الكامِلَةِ، يَابنَ السُّنَنِ المَشهورَةِ، يَابنَ المَعالِمِ المَأثورَةِ، يَابنَ المُعجِزاتِ المَوجودَةِ، يَابنَ الدَّلائِلِ المَشهودَةِ، يَابنَ الصِّراطِ المُستَقيمِ، يَابنَ النَّبَأِ العَظيمِ، يَابنَ مَن هُوَ في اُمِّ الكِتابِ لَدَى اللّهِ عَلِيٌّ حَكيمٌ.

يَابنَ الآياتِ وَ البَيِّناتِ، يَابنَ الدَّلائِلِ الظّاهِراتِ، يَابنَ البَراهينِ الباهِراتِ، يَابنَ الحُجَجِ البالِغاتِ، يَابنَ النَّعَمِ السّابِغاتِ، يَابنَ طٰه وَ المُحكَماتِ، يَابنَ يٰس وَ الذّارِياتِ، يَابنَ الطّورِ وَ العادِياتِ، يَابنَ مَن دَنا فَتَدَلّىٰ فَكانَ قابَ قَوسَينِ أو أدنىٰ، دُنُوّاً وَ اقتِراباً مِنَ العَلِيِّ الأَعلىٰ.

لَيتَ شِعري! أينَ استَقَرَّت بِكَ النَّوىٰ[۳۴۹]؟ بَل أيُّ أرضٍ تُقِلُّكَ أو ثَرىٰ؟ أبِرَضوىٰ[۳۵۰]، أو غَيرِها، أم ذي طُوىٰ[۳۵۱]؟ عَزيزٌ عَلَيَّ أن أرَى الخَلقَ و لا تُرىٰ، و لا أسمَعُ لَكَ حَسيساً و لا نَجوىٰ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن تُحيطَ بِكَ دونِيَ البَلوىٰ، و لا يَنالَكَ مِنّي ضَجيجٌ و لا شَكوىٰ.

بِنَفسي أنتَ مِن مُغَيَّبٍ لَم يَخلُ مِنّا، بِنَفسي أنتَ مِن نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بِنَفسي أنتَ اُمنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّىٰ، مِن مُؤمِنٍ و مُؤمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنّا. بِنَفسي أنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامىٰ، بِنَفسي أنتَ مِن أثيلِ[۳۵۲] مَجدٍ لا يُجازىٰ، بِنَفسي أنتَ مِن تِلادِ[۳۵۳] نِعَمٍ لا تُضاهىٰ، بِنَفسي أنتَ مِن نَصيفِ شَرَفٍ لا يُساویٰ.

إلىٰ مَتىٰ أحارُ فيكَ يا مَولايَ و إلىٰ مَتىٰ؟ و أَيَّ خِطابٍ أصِفُ فيكَ و أَيَّ نَجوىٰ؟ عَزيزٌ عَلَيَّ أن اُجابَ دونَكَ و اُناغىٰ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن أبكِيَكَ و يَخذُلَكَ الوَرىٰ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن يَجرِيَ عَلَيكَ دونَهُم ما جَرىٰ!

هَل مِن مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العَويلَ وَ البُكاءَ؟ هَل مِن جَزوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ إذا خَلا؟ هَل قَذِيَت[۳۵۴] عَينٌ فَساعَدَتها عَيني عَلَى القَذىٰ؟ هَل إلَيكَ يَابنَ أحمَدَ سَبيلٌ فَتُلقىٰ؟ هَل يَتَّصِلُ يَومُنا مِنكَ بِغَدِهِ فَنَحظىٰ؟

مَتىٰ نَرِدُ مِناهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَروىٰ؟ مَتى نَنتَقِعُ[۳۵۵] مِن عَذبِ مائِكَ فَقَد طالَ الصَّدىٰ[۳۵۶]؟ مَتىٰ نُغاديكَ و نُراوِحُكَ فَتَقَرَّ عُيونُنا[۳۵۷]؟ مَتىٰ تَرانا و نَراكَ و قَد نَشَرتَ لِواءَ النَّصرِ تُرىٰ؟ أتَرانا نَحُفُّ بِكَ و أَنتَ تَؤُمُّ المَلَأَ و قَد مَلَأْتَ الأَرضَ عَدلاً، و أَذَقتَ أعداءَكَ هَواناً و عِقاباً، و أَبَرتَ[۳۵۸] العُتاةَ و جَحَدَةَ الحَقِّ، وَ قَطَعتَ دابِرَ المُتَكَبِّرينَ، وَ اجتَثَثتَ اُصولَ الظّالِمينَ، و نَحنُ نَقولُ: الحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمينَ؟!

اللّٰهُمَّ أنتَ كَشّافُ الكُرَبِ وَ البَلوىٰ، و إلَيكَ أستَعدي فَعِندَكَ العَدوىٰ[۳۵۹]، و أَنتَ رَبُّ الآخِرَةِ وَ الاُولىٰ، فَأَغِث يا غِياثَ المُستَغيثينَ عُبَيدَك المُبتَلىٰ، و أَرِهِ سَيِّدَهُ يا شَديدَ القُوىٰ، و أَزِل عَنهُ بِهِ الأَسىٰ وَ الجَوىٰ[۳۶۰]، و بَرِّد غَليلَهُ يا مَن عَلَى العَرشِ استَوىٰ، و مَن إلَيهِ الرُّجعىٰ وَ المُنتَهىٰ.

اللّٰهُمَّ و نَحنُ عَبيدُكَ التّائِقونَ[۳۶۱] إلىٰ وَلِيِّكَ، المُذَكِّرِ بِكَ و بِنَبِيِّكَ، خَلَقتَهُ لَنا عِصمَةً و مَلاذاً، و أَقَمتَهُ لَنا قِواماً و مَعاذاً، و جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ مِنّا إماماً، فَبَلِّغهُ مِنّا تَحِيَّةً و سَلاماً، و زِدنا بِذٰلِكَ يا رَبِّ إكراماً، وَ اجعَل مُستَقَرَّهُ لَنا مُستَقَرّاً و مُقاماً، و أَتمِم نِعمَتَكَ بِتَقديمِكَ إيّاهُ أمامَنا، حَتّىٰ تورِدَنا جِنانَكَ، و مُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِن خُلَصائِكَ.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ[۳۶۲]، و صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ رَسولِكَ[۳۶۳] السَّيِّدِ الأَكبَرِ، و عَلىٰ أبيهِ السَّيِّدِ الأَصغَرِ، و جَدَّتِهِ الصِّدّيقَةِ الكُبرىٰ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ، و عَلىٰ مَنِ اصطَفَيتَ مِن آبائِهِ البَرَرَةِ، و عَلَيهِ أفضَلَ و أَكمَلَ، و أَتَمَّ و أَدوَمَ، و أَكبَرَ و أَوفَرَ ما صَلَّيتَ عَلىٰ أحَدٍ مِن أصفِيائِكَ و خِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ، و صَلِّ عَلَيهِ صَلاةً لا غايَةَ لِعَدَدِها، و لا نِهايَةَ لِمَدَدِها و لا نَفَادَ لِأَمَدِها.

اللّٰهُمَّ و أَقِم بِهِ الحَقَّ، و أَدحِض بِهِ الباطِلَ، و أَدِل[۳۶۴] بِهِ أولِياءَكَ، و أَذلِل بِهِ أعداءَكَ، و صِلِ اللّٰهُمَّ بَينَنا و بَينَهُ وُصلَةً تُؤَدّي إلىٰ مُرافَقَةِ سَلَفِهِ، وَ اجعَلنا مِمَّن يَأخُذُ بِحُجزَتِهِم[۳۶۵]، و  يَمكُثُ في ظِلِّهِم. و أَعِنّا عَلىٰ تَأدِيَةِ حُقوقِهِ إلَيهِ، وَ الاِجتِهادِ في طاعَتِهِ، وَ اجتِنابِ مَعصِيَتِهِ. وَ امنُن عَلَينا بِرِضاهُ، و هَب لَنا رَأفَتَهُ و رَحمَتَهُ، و دُعاءَهُ و خَيرَهُ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِن رَحمَتِكَ، و فَوزاً عِندَكَ.

وَاجعَل صَلاتَنا بِهِ مَقبولَةً، وذُنوبَنا بِهِ مَغفورَةً، ودُعاءَنا بِهِ مُستَجاباً، وَ اجعَل أرزاقَنا بِهِ مَبسوطَةً، و هُمومَنا بِهِ مَكفِيَّةً، و حَوائِجَنا بِهِ مَقضِيَّةً.

و أَقبِل إلَينا بِوَجهِكَ الكَريمِ، وَ اقبَل تَقَرُّبَنا إلَيكَ، وَ انظُر إلَينا نَظرَةً رَحيمَةً نَستَكمِلُ بِهَا الكَرامَةَ عِندَكَ، ثُمَّ لا تَصرِفها عَنّا بِجودِكَ، وَ اسقِنا مِن حَوضِ جَدِّهِ صلی الله علیه و آله بِكَأسِهِ و بِيَدِهِ، رَيّاً رَوِيّاً، هَنيئاً سائِغاً[۳۶۶]، لا ظَمَأَ بَعدَها[۳۶۷]، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ.[۳۶۸]

203. المزار الكبير: این، دعای ندبه است. محمّد بن على بن ابى قُرّه میگويد: این دعا را از کتاب ابو جعفر محمّد بن حسین بن سفیان بَزوفَرى - که خدا از او خشنود باد - نقل کردهام. او گفته است که اين دعا براى صاحب الزمان است - که درود خدا بر او باد و خداوند، فرج او و گشایش کار ما را به دست او تعجیل فرماید - و مستحب است که این دعا در عيدهاى چهارگانه (قربان و فطر و جمعه و غدیر) خوانده شود:

«خدا را ستایش که پروردگار جهانيان است و درود و سلام فراوان خداوند بر سَرور ما، محمّد پيامبرش و خاندان او باد.

خداوندا! تو را ستایش بر قضای تو در بارۀ دوستانت، که آنان را براى خود و آيينت، خالصشان ساختهاى؛ چرا که براى آنان نعمت فراوانى را که پيش توست، برگزيدى؛ نعمتى هميشگى که آن را زوال و نابودى نيست، پس از آن که پارسايى در اين دنياى پست [و زینتهای آن] و [نيز در بارۀ] زرق و برق آن را بر آنان شرط کردى. آنان نيز با تو چنين شرط کردند و تو دانستی که آنان به آن وفادارند. پس، آنان را پذيرفتى و مقرّب داشتى و از پيش، برايشان نام بلند و ستايش آشکار روا داشتى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و با وحى خويش، آنان را گرامى داشتى و با علم خود از آنان پذيرايى کردى و وسيلهاى به سوی خشنودیات و راهى به آستانت قرارشان دادى.

يکى از آنان را در بهشت خود جاى دادى، تا آن که از آن برونش ساختی. يکى را بر کِشتى خود سوارش کردی و با رحمت خويش، او و مؤمنان همراهش را از هلاکت رهانيدى. يکى را [برای خودت] دوست ناب قرارش دادى و او از تو در ميان آيندگان، آوازۀ نيکو خواست. تو هم پذيرفتى و آن را والا قرار دادى. با دیگری، از درخت، سخن گفتى و برادرش را ياور و وزيرش ساختى. يکى را نيز بدون پدر به دنيا آوردى و به او نشانههاى روشن دادى و با روح القدس، تأييدش کردى، و براى هر يک، آيينى مقرّر داشتى و راه و روشى گشودى و جانشينانى برگزيدى که يکى پس از ديگرى و از زمانى تا زمان ديگر، نگهبان آيين باشند، براى برپايىِ دينت و حجّت بودن بر بندگانت و براى آن که حق از جايگاهش بر کنده نشود و باطل، بر اهل حق چيره نگردد، و تا هیچ کس نگويد: "چرا به سوى ما پيامبرى بيمدهنده نفرستادى تا پيش از آن که خوار و فرومايه شويم، از نشانههاى تو پيروى کنيم؟"، تا آن که کار را به حبيب و برگزيدهات محمّد صلی الله علیه و آله رساندى و او همان گونه که وى را برگزيده بودى، سَرور آفريدگانت و برگزيدۀ برگزيدگان و برترينِ انتخاب شدگانت بود و گرامىترين کسى که بر او اعتماد کردى. او را بر پيامبرانت مقدّم داشتى و وى را به سوى بندگانت از جن و انس بر انگيختى و مشرقها و مغربهايت را زير پايش قرار دادى و بُراق[۳۶۹] را مسخّر او ساختى و او را به آسمانت بالا بردى و دانش آنچه [بوده و آنچه] خواهد شد تا پايان آفرينشت را، به او سپردى.

سپس او را با رُعب [افکندن در دل دشمنانش] يارى کردى و با جبرئيل و ميکائيل و فرشتگانِ نشاندار خود، احاطهاش فرمودی و به او وعده دادى که دين او را بر همۀ دينها غالب سازى، هر چند مشرکان، خوش نداشته باشند و اين، پس از آن بود که او را جايگاه راستى در خانوادهاش بخشيدى و (نخستين خانهاى را که در مکّه، مايۀ برکت و هدايت براى جهانيان است)، براى او و آنان قرار دادى؛ (خانهاى که در آن، نشانههايى روشن، همچون مقام ابراهيم است و هر که در آن خانه در آيد، در امان است) و فرمودى: (همانا خداوند خواسته است که پليدى را از شما خاندان ببَرَد و شما را کاملاً پاک گرداند). سپس در کتاب خودت، پاداش محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - را مهرورزى با آن خاندان قرار دادى و فرمودى: (بگو: بر آن (رسالت)، پاداشى از شما نمىخواهم، مگر آن کس که بخواهد راهى به سوى پروردگارش بجويد) و آنان، راهِ رسيدن به تو و طريق دست يافتن به رضاى تو بودند.

پس، پيامبر صلی الله علیه و آله چون دورانش سپرى گشت، جانشين خود على بن ابى طالب را - که درودهای خدا بر آن دو و بر خاندانشان باد - به عنوان راهنما بر گماشت؛ چرا که او بيم دهنده بود و هر قومى را هدايتگرى است. پس، در حالى که گروه مردم [در غدير خُم] در برابرش بودند، فرمود: "هر که من سرپرست او بودهام، پس على سرپرست اوست. خداوندا! با دوستدارش دوستى و با دشمنش دشمنى کن و هر که يارىاش مىکند، ياورش باش و هر که خوارش مىکند، خوارش کن!".

و فرمود: "هر که من پيامبرش بودم، على امير و فرماندهِ اوست" و فرمود: "من و على از يک درختيم و مردم ديگر، از درختانى پراکندهاند" و او را نسبت به خود، جايگاهى بخشيد که هارون نسبت به موسى داشت و به او فرمود: "تو برای من، به منزلۀ هارون به موسایى، جز آن که پس از من، پيامبرى نيست".

و دخترش را که سَرور زنان جهان است، به همسرىِ او در آورد و از مسجد خود، آنچه بر خودش حلال بود، بر على هم حلال ساخت و همۀ درها را بست، مگر درِ [خانۀ] او را. سپس دانش و حکمت خود را نزد على به وديعت نهاد و فرمود: "من، شهر عِلمم و على، درِ آن است. پس، هر که خواستار آن شهر باشد، بايد از درِ آن در آيد".

سپس فرمود: "تو، برادر و وصى و وارث منى. گوشت تو از گوشت من، و خون تو از خون من است و صلح با تو، صلح با من است و جنگیدن با تو، جنگیدن با من است. ايمان، با گوشت و خونت آميخته است، آن گونه که با گوشت و خون من آميخته است و تو فردا[ى قيامت،] کنار حوض [کوثر] با من هستی. تو جانشين منى و تويى که بدهىِ مرا ادا مىکنى و وعدههايم را به انجام مىرسانى و پيروان تو، بر منبرهايى از نورند، با چهرههايى روشن که در بهشت، اطراف من و همسايگان منهستند. اى على! اگر تو نبودى، پس از من، مؤمنان باز شناخته نمىشدند".

و او پس از پيامبر، روشنگرى از گمراهى، و فروغى از نابينايى، و ريسمان استوار خدا، و راه راست پروردگار بود. نه کسى در خويشاوندى و سابقه در دين، از او پيشتر بود و نه کسى در فضیلت و منقبت، به او مىرسيد. پا به پاى پيامبر صلی الله علیه و آله پيش مىرفت و برای تأويل قرآن، [با مخالفان] مىجنگيد و در راه خدا از ملامت هيچ ملامتگرى بيم نداشت.

در راه خدا، خون سران [لجباز] عرب را ريخت و دلاورانشان را کُشت و گرگهاى آنان را از هم دريد و در دلهايشان کينههايى از بدر و خيبر و حنين و جز آنها بر جاى نهاد. آن گروه نيز بر دشمنى با او همدست شدند و به جنگ با او روى آوردند، تا آن که او با عهدشکنان [در جنگ جمل] و ستمگران [در صفّين] و بيرون روندگان از دين [در نهروان] جنگيد و آنان را کشت.

و چون روزگارش سر آمد و شقىترينِ مردم - که از نگونبختترينِ پيشينيان، پيروى مىکرد - او را به شهادت رساند، فرمان پيامبر خدا صلی الله علیه و آله در بارۀ هدايتگران، يکى پس از ديگرى، اطاعت نشد و امّت، بر دشمنى با او و همدستى بر قطع رَحِم پيامبر صلی الله علیه و آله و دور ساختن فرزندانش اصرار داشتند، مگر اندکى که به رعايت حقّ پيامبر صلی الله علیه و آله در بارۀ آنان، وفا کردند.

پس برخى کشته شدند، برخى به اسارت رفتند و برخى، از وطن خويش تبعيد شدند و قلم تقدير الهى بر آنان جارى شد، آن گونه که اميد پاداش نيکو بر آن میرفت، که زمين، از آنِ خداوند است و به هر کس از بندگانش که بخواهد، به ميراث مىدهد و سرانجام، از آنِ پرواپيشگان است و پروردگار ما، منزّه است. همانا وعدۀ پروردگارمان شدنى است و خداوند، وعدهاش را خلاف نخواهد کرد و او ارجمند و حکيم است.

پس، بایسته است که گريه کنندگان، بر پاکانِ خاندان محمّد و على - که درود خدا بر آن دو و خاندانشان باد - بگريند و نالهکنندگان، بر آنان ناله کنند و براى مانند آنان، اشکها ريخته شود و فريادکِشان و ضجّهزنان و شيونکُنان، برای آنان فرياد کِشند و ضجّه زنند و شيون کنند که:

حسن کجاست؟ حسين کجاست؟ فرزندان حسين کجايند؟ شايستهاى پس از شايستهای و راستگويى پس از راستگویی کجاست؟ و راهِ پس از راه، کجا؟ کجايند برگزيدگانِ پس از برگزيدگان؟ کجايند خورشيدهاى فروزان؟ کجايند ماههاى تابان؟ کجايند ستارگان درخشان؟ کجايند نشانههاى دين و پايگاههاى دانش؟ کجاست بقيّة اللّٰه[۳۷۰] که از خاندان رسالت، بیرون نيست؟ کجاست آن مهيّا گشته براى ريشهکن کردن ستمگران؟ کجاست آن که انتظار مىرود اختلافها و کجىها را اصلاح کند؟ کجاست آن که اميد است ستم و تجاوز را از میان ببرد؟ کجاست آن که براى بازسازى واجبات و مستحبّات، ذخيره شده است؟ کجاست آن برگزيده براى باز گرداندن آيين و احکام خدا؟ کجاست آن که اميد بستهايم قرآن و حدود آن را زنده سازد؟ کجاست احياگر نشانههاى دين و دينداران؟ کجاست درهمکوبندۀ شوکت تجاوزکاران؟ کجاست ويرانکنندۀ بنيانهاى شرک و نفاق؟ کجاست ريشهبرکنندۀ فاسقان و گنهکاران؟ کجاست درو کنندۀ شاخ و برگ گمراهى و تفرقه؟ کجاست نابود کنندۀ نشانههاى گمراهى و هواپرستى؟ کجاست قطعکنندۀ رشتههاى دروغ و افترا؟ کجاست از میانبرندۀ عنادگران و سرکشان؟ کجاست عزّتبخشِ دوستان و خوار کنندۀ دشمنان؟ کجاست وحدتآفرين بر محور تقوا؟ کجاست آن درِ خدا که از آن وارد مىشوند؟ کجاست آن چهرۀ خدا که اوليا به آن روى مىآورند؟ کجاست آن وسيلۀ پيوند زمين و آسمان؟ کجاست صاحب روز پيروزى و برافرازندۀ پرچم هدايت؟ کجاست آن بههمبافندۀ ریسمان درستکاری و خرسندی؟ کجاست آن خونخواه پيامبران و پيامبرزادگان؟ کجاست آن خونخواه کشته به کربلا؟ کجاست آن يارى شدۀ الهى بر ضدّ هر که بر او ستم کند و افترا بندد؟ کجاست آن ناچارى که چون دعا کند، اجابت شود؟ کجاست آن سرآمد جانشینان، که صاحب نيکى و تقواست؟ کجاست فرزند پيامبرِ برگزيده و پسر علىِ مرتضى و پسر خديجۀ غرّا و فرزند فاطمۀ کبرا؟

پدر و مادرم به فدايت و جانم نگهدارت، اى پسر سَروران مقرّب! اى پسر گرامىترین برگزيدگانِ! اى پسر هدايتگرانِ رهیافته! اى پسر برگزيدگان وارسته! اى پسر سَروران برگزيده! اى پسر پاکان پاکيزه! اى پسر بخشندگان انتخاب شده! اى پسر سالاران و سروران بزرگ! اى پسر ماههاى تابان! اى پسر چراغهاى فروزان! اى پسر شهابهاى درخشان! اى پسر ستارگان نورافشان! اى پسر راههاى روشن! اى پسر نشانهاى آشکار! اى پسر دانشهاى کامل! اى پسر نشانههاى هويدا! اى پسر سنّتهاى پرآوازه! اى پسر نشانهاى ياد شده! اى پسر معجزههاى موجود! اى پسر راه راست! اى پسر خبر بزرگ! اى پسر آن که نزد خدا در اُمّ الکتاب، والا و فرزانه است! اى پسر آيات و بيّنات! اى پسر دليلهاى آشکار! اى پسر برهانهاى درخشان! اى پسر حجّتهاى رسا! اى پسر نعمتهاى سرشار! اى پسر طاها و آيات محکم! اى پسر ياسين و ذاريات! اى پسر طور و عاديات! اى پسر آن که [به خدا] نزديک شد و نزديک شد تا آن که به اندازۀ دو کمان به قُرب خداى والاى برتر رسيد!

کاش مىدانستم در کدامین سو و ناحيه جا گرفتهاى! بلکه در کدامین سرزمين و خاک به سر مىبرى! آيا در رَضوى[۳۷۱] هستی يا در مکانی دیگر؟ يا در ذىطُوى؟[۳۷۲] بر من سخت و ناگوار است که مردم را ببينم و تو ديده نشوى و از تو هيچ صدا و نجوايى نشنوم. بر من سخت است که رنج و بلا تو را احاطه کند و من آسوده باشم و هيچ ناله و شِکوهاى از من به حضورت نرسد.

جانم فدايت، اى پنهانى که از ما دور نيستى! جانم فدايت، اى جدايى که از ما جدا نيستى! جانم فدايت، اى آرزوى هر مرد و زن مشتاق مؤمنى که ياد مىکند و نالۀ شوق سر مىدهد! جانم فدايت، اى عزّتنهادی که کسى برتر از او نيست! جانم فدايت، اى از تبار ریشهدارى که کسى همانندش نيست! جانم فدايت، اى از نعمتهاى ديرينى که کسى چون آنها نيست! جانم فدايت، اى از خاندان شرافتى که کسى با آنان برابر نيست!

مولاى من! تا کى حیران تو باشم، تا کى؟ و با کدامین خطاب و نجوا تو را توصيف کنم؟ بر من، بسى سخت است که از جز تو پاسخ و سخن بشنوم. بر من، بسى ناگوار است که بر تو بگريم و مردم، تو را وا گذارند. بر من، بسى دشوار است که آنچه مىگذرد، بر تو بگذرد، نه بر آنان.

آيا ياورى هست که با او نالۀ فراق و گريۀ طولانى سر دهم؟ آيا بىتاب نالانى هست که چون تنها شود، با او همناله شوم؟ آيا چشمى مىگريد تا چشم من در يارىِ آن، زارزار بگريد؟ آيا - اى پسر احمد - راهى براى ديدار تو هست؟ آيا امروزِ ما به فردايش متّصل مىشود که بهرهمند شويم؟

کى مىشود که بر جويبارهاى پُرآبِ رحمتت در آييم و سيراب شويم؟ کى از چشمۀ زلال آب لطفت بهرهمند مىشويم؛ که عطش، طولانى شده است؟! کى مىشود که صبح و شام، با تو باشيم و چشممان روشن شود؟ کى مىشود که تو ما را ببينى و ما تو را ببينيم و در حالى که پرچم پيروزى را افراشته باشى، ديده شوی؟ آيا ما را خواهى ديد، در حالى که گرداگِرد تو حلقه زدهايم و تو مردم را رهبرى مىکنى و جهان را پر از داد کردهاى و دشمنانت را خوارى و کيفر چشاندهاى و سرکشان و منکران حق را نابود ساختهاى و متکبّران را ريشهکن کردهای و ستمگران را نابود ساختهاى، در حالى که ما [لب به ثناى خدا گشوده] مىگوييم: حمد و ثنا از آنِ خداوند، پروردگار جهانيان است؟

خداوندا! تويى بر طرف کنندۀ غمها و گرفتارىها. از تو دادخواهى مىکنم؛ که دادرسى، نزد توست و تويى پروردگار آخرت و دنيا. پس، اى فريادرس دادخواهان! به فرياد بندۀ کوچک و گرفتارت برس و سَروَرش را نشانش بده - اى خداى بسيار مقتدر - و به سبب وى رنج و سوز غم و هجران را از او بزدا و آتش سوزان دلش را فرو بنشان. اى آن که بر عرش، استوار گشتهاى و اى آن که بازگشت و فرجام، به سوى توست!

خداوندا! ما بندگان تو هستيم که شيفتۀ ولىّ تو هستيم؛ آن که يادآور تو و پيامبر توست. او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفريدى و براى ما مايۀ استوارى و پناهندگى ساختى و وى را براى مؤمنان ما پيشوا قرار دادى. پس، درود و سلام ما را به او برسان و بدين سبب بر کرامت ما - اى پروردگار - بيفزاى و قرارگاه او را براى ما مايۀ قرار و آرامش قرار بده و نعمتت را بر ما چنين کامل کن که او را پيشاپيشِ ما قرار دهى و ما را وارد بهشت خودت سازى و همدم شهيدان از برگزيدگان خودت، قرار دهى!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر جدّش، محمّد، فرستادۀ تو و سَرور بزرگتر، و بر پدرش سَرور کوچکتر، و بر مادربزرگش صدّيقۀ کبرا فاطمه دختر محمّد، و بر هر کدام از پدران نيکويش که برگزيدۀ توهستند، و بر خودِ او، درود فرست؛ برترين، کاملترين، تمامترين، پيوستهترين، بزرگترين و سرشارترين درودى که بر هر يک از بندگان برگزيدهات فرستادهاى؛ و بر او درودى فرست، بىشمار و بىپايان.

خداوندا! به سبب او حق را بر پا بدار و به سبب او باطل را نابود کن و به سبب او دوستان خود را حاکم گردان و به سبب او دشمنانت را خوار کن و - خداوندا - ميان ما و او پيوندى بر قرار ساز که به همنشینى با نياکانش بينجامد و ما را از آنانى قرار ده که به دامان آنان چنگ مىزنند و در سايۀ لطف آنان به سر مىبرند و ما را يارى کن تا حقوقش را به او ادا کنيم و در فرمانبردارىاش بکوشيم و از نافرمانىاش پرهيز کنيم، و با خرسندىِ او بر ما منّت بگذار، و رأفت و مهربانى و دعا و خير او را به ما ببخش، به اندازهاى که با آن به رحمت گستردهات و کاميابى از نزدت، دست يابيم.

و به سبب او نمازمان را پذيرفته، گناهانمان را آمرزيده، و دعاهايمان را اجابت شده قرار ده. و به سبب او روزىهاى ما را گشاده و اندوههاى ما را کفايت شده و نيازهاى ما را برآورده قرار بده.

و با ذات بزرگوارت به من روی کن و با نگاه رحمتبار، بر ما بنگر تا با آن، به کرامت کامل در پيشگاهت نايل آييم. سپس به جود خود، آن نگاه پُر مهر را از ما بر نگردان و ما را از حوض جدّش صلی الله علیه و آله با جام او و با دست او سيراب کن؛ سيراب کردنی کامل و گوارا، که پس از آن، هيچ تشنگىاى نباشد، اى مهربانترينِ مهربانان!».

204. الإقبال - في ذِکرِ الدُّعاءِ بَعدَ دُعاءِ النُّدبَةِ -: فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَتَأَهَّب لِلسُّجودِ بَينَ يَدَي مَولاكَ، و قُل ما رَوَيناهُ بِإِسنادنا إلىٰ أبي عَبدِ اللّهِ علیه السلام، قالَ: إذا فَرَغتَ مِن دُعاءِ العيدِ المَذكورِ، ضَع خَدَّكَ الأَيمَنَ عَلَى الأَرضِ و قُل:

«سَيِّدي سَيِّدي، كَم مِن عَتيقٍ لَكَ! فَاجعَلني مِمَّن أعتَقتَ. سَيِّدي سَيِّدي، و كَم مِن ذَنبٍ قَد غَفَرتَ! فَاجعَل ذَنبي فيمَا[۳۷۳] غَفَرتَ. سَيِّدي سَيِّدي، و كَم مِن حاجَةٍ قَد قَضَيتَ! فَاجعَلحاجَتي فيما قَضَيتَ.سَيِّدي سَيِّدي، و كَم مِن كُربَةٍ قَد كَشَفتَ! فَاجعَل كُربَتي فيما كَشَفتَ. سَيِّدي سَيِّدي، و كَم مِن مُستَغيثٍ قَد أغَثتَ! فَاجعَلني فيمَن أغَثتَ. سَيِّدي سَيِّدي، كَم مِن دَعوَةٍ قَد أجَبتَ! فَاجعَل دَعوَتي فيما أجَبتَ.

سَيِّدي سَيِّدي، اِرحَم سُجودي فِي السّاجِدينَ، وَ ارحَم عَبرَتي فِي المُستَعبِرينَ، وَ ارحَم تَضَرُّعي فيمَن تَضَرَّعَ مِنَ المُتَضَرِّعينَ. سَيِّدي سَيِّدي، كَم مِن فَقيرٍ قَد أغنَيتَ! فَاجعَل فَقري فيما أغنَيتَ. سَيِّدي سَيِّدي، اِرحَم دَعوَتي فِي الدّاعينَ.

سَيِّدي و إلٰهي، أسَأْتُ و ظَلَمتُ و عَمِلتُ سوءاً وَ اعتَرَفتُ بِذَنبي، و بِئسَ ما عَمِلتُ، فَاغفِر لي يا مَولايَ، أي كَريمُ، أي عَزيزُ، أي جَميلُ».

فَإِذا فَرَغتَ وَ انصَرَفتَ رَفَعتَ يَدَيكَ، ثُمَّ حَمِدتَ رَبَّكَ، ثُمَّ تَقولُ ما تَقَدَّمَ عَلَيهِ، و سَلَّمتَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و حَمِدَتَ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالىٰ، وَ الحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمينَ.[۳۷۴]

204. الإقبال - در بیان دعایی که پس از دعای ندبه خوانده میشود -: چون از دعا[ى ندبه] فارغ شدى، آمادۀ به سجده رفتن در پيشگاه مولاى خود باش و آنچه را با سند خود از امام صادق علیه السلام روايت کردهايم، بگو، که فرمود: «چون از آن دعاى عيد - که ذکر شد - فارغ شدى، گونۀ راست خود را بر زمين بگذار و بگو:

سَرورم، سَرورم! چه بسيارند آزاد شدگانت! پس مرا نیز از آنانى قرار دِه که آزادشان ساختى. سَرورم، سَرورم! چه بسيار گناهی که بخشیدى! پس گناه مرا هم در زمرۀ بخشیدهشدگان قرار دِه. سَرورم، سَرورم! چه بسيار حاجت که برآوردى! پس حاجت مرا هم در ميان برآوردهشدهها قرار ده. سَرورم، سَرورم! چه بسيار اندوهی که زدودی! پس اندوه مرا نیز در ميان زدودهها قرار ده.

سَرورم، سَرورم! چه بسيار دادخواهى که به فريادش رسيدى! پس مرا هم از جملۀ کسانى قرار ده که به فریادشان رسيدى.

سَرورم، سَرورم! چه بسيار دعا که اجابت کردى. پس دعاى مرا نيز در ميان اجابتشدهها قرار ده! سَرورم، سَرورم! سجدۀ مرا در زمرۀ ساجدان، مورد رحمت قرار ده و بر سرشک من در زمرۀ اشکريزان، رحمت آر و بر ناليدنم در زمرۀ نالندگانِ به درگاهت، ترحّم کن.

سَرورم، سَرورم! چه بسيار تهىدستى را که بىنياز کردى! پس تهىدستىِ مرا هم در ميان آنچه بىنيازى کردى، قرار ده.

سَرورم، سَرورم! بر دعاى من در زمرۀ دعاکنندگانت، رحمت آر.

سَرورم و معبودم! بدی کردم، ستم کردم، کار بد انجام دادم و به گناهم اقرار دارم و چه بد عمل کردم! اى مولاى من! مرا بيامرز، اى بزرگوار! اى ارجمند! اى زيبا!.

پس چون فراغت یافتی و باز گشتى، دستان خود را بالا مىبرى و پروردگارت را مىستايى. سپس آنچه را پيشتر گفته بودى، مىگويى و بر پيامبر صلی الله علیه و آله درود میفرستی و خداى متعال را مىستايى؛ که ستايش، از آنِ خداوند، پروردگار جهانيان است».

۴ / ۳: الدُّعاء لِلإمامِ المَهديِّ علیه السلام

۴/۳: دعا برای امام مهدی علیه السلام

205. مصباح المتهجّد: جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام: مِن عَمَلِ يَومِ الجُمُعَةِ الدُّعاءُ بَعدَ الظَّهرِ:

اللّٰهُمَّ اشتَرِ مِنّي نَفسِيَ المَوقوفَةَ عَلَيكَ المَحبوسَةَ لِأَمرِكَ بِالجَنَّةِ، مَعَ مَعصومٍ مِن عِترَةٍ نَبِيِّكَ صلی الله علیه و آله، مَخزونٍ لِظُلامَتِهِ، مَنسوبٍ بِوِلادَتِهِ، تَملَأُ به الأَرضَ عَدلاً و قِسطاً كَما مُلِئَت جَوراً و ظُلماً، و لا تَجعَلني مِمَّنَ تَقَدَّمَ فَمَرَقَ، أو تَأَخَّرَ فَمُحِقُ، وَ اجعَلني مِمَّن لَزِمَ فَلَحِقَ، وَ اجعَلني شَهيداً سعيداً في قَبضَتِكَ.[۳۷۵]

205. مصباح المتهجّد - به نقل جابر، از امام باقر علیه السلام -: علی بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام فرمود: «از جمله کارهای روز جمعه این دعا، برای بعد از ظهر است:

«بار الها! جانم را که وقف تو شده و تنها به امر تو اختصاص یافته، به بهای بهشت، از من خريدارى کن، همراه معصومى از عترت پيامبرت صلی الله علیه و آله که ذخيره شده تا حقّ به ستم برده شده را بگيرد؛ همو که به ولادتش منسوب[۳۷۶] است و زمين را به دست وی از عدل و داد پر مىکنى، چنان که از ظلم و ستم پر شده است و مرا از کسانى که [از امامان،] پیش افتاده و از دين، بيرون رفتند و يا عقب ماندند و نابود شدند، قرار مده؛ بلکه از آنان قرارم ده که همراه [امامان]، باقى ماندند و [به سعادت] رسيدند و مرا شهيدى در اختيار خود و سعادتمند مقرّر فرما».

راجع: ص ۴۱۲ (آداب یوم الجمعة/ الأدب العبادي/ زیارة الإمام المهديّ علیه السلام)

و موسوعة الإمام المهدی علیه السلام: ج ۴ ص ۲۳۵ (الدعاء للإمام المهديّ علیه السلام في يوم الجمعة).

ر.ک: ص ۴۱۳ (آداب روز جمعه / برنامهٔ عبادی / زیارت امام مهدی علیه السلام) و دانشنامهٔ امام مهدی علیه السلام: ج ۶ ص ۱۹۵ (دعا برای امام مهدی علیه السلام در روز جمعه).

۴ / ۴: دُعاءُ «هٰذا یَومٌ مُبارَكٌ مَیمونٌ»

۴/۴: دعای «این، روزی خجسته و پُرشُگون است»

206. الإمام زين العابدين علیه السلام - من دُعائِهِ يَومَ الأَضحىٰ و يَومَ الجُمُعَةِ -: اللّٰهُمَّ هٰذا يَومٌ مُبارَكٌ مَيمونٌ، وَ المُسلِمونَ فيهِ مُجتَمِعونَ في أقطارِ أرضِكَ، يَشهَدُ السّائِلُ مِنهُم وَ الطّالِبُ وَ الرّاغِبُ وَ الرّاهِبُ، و أَنتَ النّاظِرُ في حَوائِجِهِم، فَأَسأَلُكَ بِجودِكَ و كَرَمِكَ و هَوانِ ما سَأَلتُكَ عَلَيكَ أن تُصَلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ.

و أَسأَلُكَ اللّٰهُمَّ رَبَّنا بِأَنَّ لَكَ المُلكَ و لَكَ الحَمدَ، لا إلٰهَ إلّا أنتَ الحَليمُ الكَريمُ الحَنّانُ المَنّانُ، ذُو الجَلالِ وَ الإِكرامِ، بَديعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، مَهما قَسَمتَ بَينَ عِبادِكَ المُؤمِنينَ مِن خَيرٍ أو عافِيَةٍ، أو بَرَكَةٍ أو هُدىً، أو عَمَلٍ بِطاعَتِكَ، أو خَيرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيهِم تَهديهِم بِهِ إلَيكَ، أو تَرفَعُ لَهُم عِندَكَ دَرَجَةً، أو تُعطيهِم بِهِ خَيراً مِن خَيرِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ؛ أن تُوَفِّرَ حَظّي و نَصيبي مِنهُ.

و أَسأَ لُكَ اللّٰهُمَّ بِأَنَّ لَكَ المُلكَ وَ الحَمدَ، لا إلٰهَ إلّا أنتَ، أن تُصَلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ عَبدِكَ و رَسولِكَ و حَبيبِكَ و صَفوَتِكَ و خِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ، و عَلىٰ آلِ مُحَمَّدٍ الأَبرارِ الطّاهِرينَ الأَخيارِ، صَلاةً لا يَقوىٰ عَلىٰ إحصائِها إلّا أنتَ، و أَن تُشرِكَنا في صالِحِ مَن دَعاكَ في هٰذَا اليَومِ مِن عِبادِكَ المُؤمِنينَ يا رَبَّ العالَمينَ، و أَن تَغفِرَ لَنا و لَهُم، إنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ.

اللّٰهُمَّ إلَيكَ تَعَمَّدتُ بِحاجَتي، و بِكَ أنزَلتُ اليَومَ فَقري و فاقَتي و مَسكَنَتي، و إنّي بِمَغفِرَتِكَ و رَحمَتِكَ أوثَقُ مِنّي بِعَمَلي، و لَمَغفِرَتُكَ و رَحمَتُكَ أوسَعُ مِن ذُنوبي، فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و تَوَلَّ قَضاءَ كُلِّ حاجَةٍ هِيَ لي بِقُدرَتِكَ عَلَيها، و تَيسيرِ ذٰلِكَ عَلَيكَ، و بِفَقري إلَيكَ و غِناك عَنّي؛ فَإِنّي لَم اُصِب خَيراً قَطُّ إلّا مِنكَ، و لَم يَصرِف عَنّي سوءاً قَطُّ أحَدٌ غَيرُكَ، و لا أرجو لِأَمرِ آخِرَتي و دُنياي سِواكَ.

اللّٰهُمَّ مَن تَهَيَّأَ و تَعَبَّأَ و أَعَدَّ وَ استَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلىٰ مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ و نَوافِلِهِ، و طَلَبَ نَيلِهِ و جائِزَتِهِ، فَإِلَيكَ يا مَولايَ كانَتِ اليَومَ تَهيِئَتي و تَعبِئَتي و إعدادي وَ استِعدادي؛ رَجاءَ عَفوِكَ و رِفدِكَ، و طَلَبَ نَيلِكَ و جائِزَتِكَ.

اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و لا تُخَيِّبِ اليَومَ ذٰلِكَ مِن رَجائي، يا مَن لا يُحفيهِ سائِلٌ[۳۷۷]، و لا يَنقُصُهُ نائِلٌ، فَإِنّي لَم آتِكَ ثِقَةً مِنّي بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمتُهُ، و لا شَفاعَةِ مَخلوقٍ رَجَوتُهُ، إلّا شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ و أَهلِ بَيتِهِ عَلَيهِ و عَلَيهِم سَلامُكَ.

أتَيتُكَ مُقِرّاً بِالجُرمِ وَ الإِساءَةِ إلىٰ نَفسي، أتَيتُكَ أرجو عَظيمَ عَفوِكَ الَّذي عَفَوتَ بِهِ عَنِ الخاطِئينَ، ثُمَّ لَم يَمنَعكَ طولُ عُكوفِهِم عَلىٰ عَظيمِ الجُرمِ أن عُدتَ عَلَيهِم بِالرَّحمَةِ وَ المَغفِرَةِ.

فَيا مَن رَحمَتُهُ واسِعَةٌ، و عَفوُهُ عَظيمٌ، يا عَظيمُ يا عَظيمُ، يا كَريمُ يا كَريمُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وعُد عَلَيَّ بِرَحمَتِكَ، و تَعَطَّف عَلَيَّ بِفَضلِكَ، و تَوَسَّع عَلَيَّ بِمَغفِرَتِكَ.

اللّٰهُمَّ إنَّ هٰذَا المَقامَ لِخُلَفائِكَ و أَصفِيائِكَ و مَواضِعَ اُمَنائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفيعَةِ الَّتِي اختَصَصتَهُم بِها، قَدِ ابتُزّوها و أَنتَ المُقَدِّرُ لِذٰلِكَ، لا يُغالَبُ أمرُكَ، و لا يُجاوَزُ المَحتومُ مِن تَدبيرِكَ، كَيفَ شِئتَ و أنّىٰ شِئتَ، و لِما أنتَ أعلَمُ بِهِ، غَيرُ مُتَّهَمٍ عَلىٰ خَلقِكَ و لا لِإِرادَتِكَ، حَتّىٰ عادَ صَفوَتُكَ و خُلَفاؤُكَ مَغلوبينَ مَقهورينَ مُبتَزّينَ، يَرَونَ حُكمَكَ مُبَدَّلاً، و كِتابَكَ مَنبوذاً، و فَرائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَن جِهاتِ أشراعِكَ، و سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتروكَةً.

اللّٰهُمَّ العَن أعداءَهُم مِنَ الأَوَّلينَ وَ الآخِرينَ، و مَن رَضِيَ بِفِعالِهِم، و أَشياعَهُم و أَتباعَهُم.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، كَصَلَواتِكَ و بَرَكاتِكَ و تَحِيّاتِكَ عَلىٰ أصفِيائِكَ إبراهيمَ و آلِ إبراهيمَ، و عَجِّلِ الفَرَجَ وَ الرَّوحَ وَ النُّصرَةَ وَ التَّمكينَ وَ  التَّأييدَ لَهُم.

اللّٰهُمَّ وَ اجعَلني مِن أهلِ التَّوحيدِ وَ الإيمانِ بِكَ، وَ التَّصديقِ بِرَسولِكَ وَ الأَئِمَّةِ الَّذينَ حَتَمتَ طاعَتَهُم، مِمَّن يَجري ذٰلِكَ بِهِ و عَلىٰ يَدَيهِ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ.

اللّٰهُمَّ لَيسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إلّا حِلمُكَ، و لا يَرُدُّ سَخَطَكَ إلّا عَفوُكَ، و لا يُجيرُ مِن عِقابِكَ إلّا رَحمَتُكَ، و لا يُنجيني مِنكَ إلّا التَّضَرُّعُ إلَيكَ و بَينَ يَدَيكَ، فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و هَب لَنا يا إلٰهي مِن لَدُنكَ فَرَجاً، بِالقُدرَةِ الَّتي بِها تُحيي أمواتَ العِبادِ، و بِها تَنشُرُ مَيتَ البِلادِ، و لا تُهلِكني يا إلٰهي غَمّاً حَتّىٰ تَستَجيبَ لي و تُعَرِّفَنِي الإِجابَةَ في دُعائي، و أَذِقني طَعمَ العافِيَةِ إلىٰ مُنتَهىٰ أجَلي، و لا تُشمِت بي عَدُوّي، و لا تُمَكِّنهُ مِن عُنُقي، و لا تُسَلِّطهُ عَلَيَّ.

إلٰهي! إن رَفَعتَني فَمَن ذَا الَّذي يَضَعُني، و إن وَضَعتَني فَمَن ذَا الَّذي يَرفَعُني، و إن أكرَمتَني فَمَن ذَا الَّذي يُهينُني، و إن أهَنتَني فَمَن ذَا الَّذي يُكرِمُني، و إن عَذَّبتَني فَمَن ذَا الَّذي يَرحَمُني، و إن أهلَكتَني فَمَن ذَا الَّذي يَعرِضُ لَكَ في عَبدِكَ أو يَسأَلُكَ عَن أمرِهِ؟! و قَد عَلِمتُ أنَّهُ لَيسَ في حُكمِكَ ظُلمٌ، و لا في نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، و إنَّما يَعجَلُ مَن يَخافُ الفَوتَ، و إنَّما يَحتاجُ إلَى الظُّلمِ الضَّعيفُ، و قَد تَعالَيتَ يا إلٰهي عَن ذٰلِكَ عُلُوّاً كَبيراً.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و لا تَجعَلني لِلبَلاءِ غَرَضاً، و لا لِنَقِمَتِكَ نَصباً، و مَهِّلني و نَفِّسني، و أَقِلني عَثرَتي، و لا تَبتَلِيَنّي بِبَلاءٍ عَلىٰ أثَرِ بَلاءٍ، فَقَد تَرىٰ ضَعفي و قِلَّةَ حيلَتي و تَضَرُّعي إلَيكَ.

أعوذُ بِكَ اللّٰهُمَّ اليَومَ مِن غَضَبِكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ و أَعِذني. و أَستَجيرُ بِكَ اليَومَ مِن سَخَطِكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ و أَجِرني. و أسأَلُكَ أمناً مِن عَذابِكَ؛

فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ و آمِنّي. و أَستَهديكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ اهدِني. و أَستَنصِرُكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ انصُرني. و أَستَرحِمُكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ ارحَمني. و أَستَكفيكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ اكفِني. و أَستَرزِقُكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ ارزُقني. و أَستَعينُكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ و أَعِنّي. و أَستَغفِرُكَ لِما سَلَفَ مِن ذُنوبي؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ اغفِر لي. و أَستَعصِمُكَ؛ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ اعصِمني؛ فَإِنّي لَن أعودَ لِشَيءٍ كَرِهتَهُ مِنّي إن شِئتَ ذلِكَ.

يا رَبِّ يا رَبِّ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ، يا ذَا الجَلالِ وَ الإِكرامِ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ، وَ  استَجِب لي جَميعَ ما سَأَلتُكَ و طَلَبتُ إلَيكَ و رَغِبتُ فيهِ إلَيكَ، و أَرِدهُ و قَدِّرهُ وَ اقضِهِ و أَمضِهِ، و خِر لي فيما تَقضي مِنهُ، و بارِك لي في ذٰ‌لِكَ، و تَفَضَّل عَلَيَّ بِهِ، و أَسعِدني بِما تُعطيني مِنهُ، و زِدني مِن فَضلِكَ و سَعَةِ ما عِندَكَ، فَإِنَّكَ واسِعٌ كَريمٌ، و صِل ذٰلِكَ بِخَيرِ الآخِرَةِ و نَعيمِها، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ.[۳۷۸]

206. امام زين العابدين علیه السلام - در دعایش در روز عيد قربان و روز جمعه -: بار خدایا! اين روز، روزى بابرکت و پر یُمن است و مسلمانان در اين روز، در سراسر زمينِ تو گرد هم آمدهاند. خواهنده، جوينده، اميدوار و بيمناکشان، همه حاضرند و تو، به نيازهايشان مىنگرى. به [حقّ] بخشش و بزرگواریات و ناچیز بودن خواستههایم در پیشگاه تو از تو میخواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

و - ای خدا و ای پروردگار ما - از آن رو که پادشاهی تو راست و ستایش از آنِ توست و معبودی جز تو نیست، و بردبار، بزرگوار، مهربان و صاحب نعمت، شکوهمند و باکرامت و پديد آورندۀ آسمانها و زمين هستى، از تو مىخواهم که هر گاه ميان بندگان مؤمن خود، نیکی، یا عافيت، یا برکت، یا هدايت، یا عمل به طاعتت را تقسيم مىکنى، يا هر خيرى که بر آنان منّت مىنهى [و] با آن نعمتبخشى، آنان را به سوى خودت رهنمون مىشوى، يا درجۀ آنان را نزد خویش بالا مىبَرى، يا به آنان خيرى از خيرهاى دنيا و آخرت مىبخشى، بهره و سهم مرا نيز از آن، سرشار سازى.

بار خدایا! از آن رو که پادشاهی تو راست و سپاس از آنِ توست و معبودی جز تو نیست، از تو میخواهم که بر محمّد، بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و انتخاب شده از میان آفریدگانت و بر خاندان محمّد، آن نيکان پاک و برگزيده، درود فرستى؛ درودى که جز تو کسى را ياراى شمارش آن نباشد، و نیز ما را در زمرۀ درستکاران از بندگان مؤمنت که در اين روز تو را مىخوانند، در آورى - اى پروردگار جهانيان - و ما و ايشان را بيامرزى؛ که تو بر هر کار توانايى.

بار خدايا! نیازم را با تو در ميان گذاشتم و امروز فقر و ناداری و بیچارگیام را به درگاه تو آوردم، در حالى که من به آمرزش تو بیشتر دلبستهام تا به کار خود؛ زيرا گسترۀ آمرزش و رحمت تو، پهناورتر از گناهان من است. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برآوردن همۀ نيازهایم را با توجّه به قدرتت بر آنهاو آسانیشان بر تو و حاجتمندیام به تو و بینیازیات از من، عهدهدار باش؛ چرا که من به خیری دست نیافتهام جز از جانب تو و هرگز کسی جز تو بدیای را از من دور نساخته است و در کار آخرت و دنیایم، جز به تو امیدی ندارم.

خدايا! هر کس براى وارد شدن بر مخلوقى، به اميد میهماننوازى و بخششها و درخواست عطايا و جايزهاش آماده و مهیّا شود و امکاناتى فراهم آورد، پس - ای مولای من - امروز آماده و مهيّا شدن و فراهم آوردن امکانات من، تنها به توست، به اميد عفو و ميهماننوازى و درخواست عطايا از تو و جايزهات.

خدايا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و امروز، ناامیدم مساز - ای آن که فزونیخواهیِ هیچ درخواستکنندهای از او، فراوان به چشم نمیآید و کسى که [به خواستهاش] رسيده، از او نمیکاهد که بی تردید، نه به اتّکای کار شایستهای که از پیش فرستاده باشم، به پیشگاهت آمدهام و نه به پشتوانۀ شفاعت مخلوقی که بِدان امید بسته باشم، جز شفاعت محمّد و خاندانش - که سلام تو بر او و آنان باد -.

در حالی به پیشگاهت آمدهام که به گنهکاری و بدى به خويشتن معترفم. به پیشگاهت آمدم، در حالى که به بزرگیِ عفو تو امید بستهام؛ همان عفوی که با آن از خطاکاران در میگذری و درنگ طولانیمدّتشان در گناهان بزرگ، تو را از بازگشت به سویشان با مهربانی و آمرزش باز نمیدارد. پس اى آن که رحمتش گسترده و عفوش بزرگ است! ای بزرگ، ای بزرگ! ای بزرگوار، ای بزرگوار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و رحمت خود را نصيب من کن و به فضل خود بر من مهربان باش و آمرزش خويش را بر من بگستران.

خدايا! اين جايگاه، از آنِ خلفاى تو و برگزيدگان توست؛ ولىجايگاه رفيع امينان تو را - که آنان را بدان اختصاص دادهاى - ديگران ربودهاند و اين تقدير توست و فرمان تو مغلوب نمیگردد و از تدبير محتومت، به هر گونه که بخواهى و هر جا که بخواهى، کسی را ياراى تجاوز نيست، و چون تو به هر کارى که کنى، داناترى و در آفرينش و ارادۀ خود متّهم نيستى. پس برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور شدند و حقّشان از کف رفت. اکنون مىنگرند که احکامت دگرگون شده و کتابت به يکسو افتاده و واجباتت به غیر روش تو، به جاى آورده مىشود و آیینهای پيامبرت متروک ماندهاند.

خدايا! دشمنان پیشین و پسینشان را گرفتار لعن خود ساز و نیز هر کس را که از کارهای آنان خشنودند و همچنین پيروانشان را.

خدايا! بر محمّد و خاندانش درود بفرست - که تويى خداوند ستودۀ باعظمت -، آن سان که به برگزیدگانت ابراهيم و خاندان ابراهيم درود فرستادى و برکات و سلامهای خود را ارزانىشان داشتی، و در گشايش و آسايش و يارى کردن و تسلّط بخشيدن و تأييدشان تعجيل فرما.

خدايا! مرا از یکتاپرستان و مؤمنان به خودت قرار ده که پيامبر تو را و امامانی را تصديق میکنند؛ همانها که اطاعتشان را واجب کردهای و آن [ايمان]، به واسطۀ آنان و به دستشان اجرا مىشود. آمين، ربّ العالمين!

خدایا! خشمت را جز بردباریات فرو نمىنشانَد و کیفرت را جز عفو تو باز نمىگردانَد و در برابر مجازات تو، جز رحمتت پناهگاهى نيست و جز زاری به درگاه تو و برابر تو، چيزی مرا از دست تو نمىرهانَد. پس اى معبود من! بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرست و با آن توانی که بندگانِ مرده را بدان حيات مىبخشى و سرزمینهای مرده را زنده مىکنى، از جانب خود در کار من گشايشى پديد آر و - اى معبود من - مرا به اندوه هلاک مکن تا دعايم را اجابت کنى و آگاهم سازى که دعايم را اجابت کردهاى، و تا زندهام، طعم عافيت را به من بچشان و دشمن مراشاد مگردان و بر گردن من سوارش مکن و بر من مسلّطش منماى.

معبود من! اگر تو مرا بر فرازى، چه کسى میتواند پَستم کند؟! و اگر تو پَستم کنی، چه کسى میتواند مرا بالا برد؟! اگر گرامیام دارى، چه کسى خوارم تواند ساخت؟! و اگر خوارم کنی، چه کسى گرامیام تواند داشت؟! اگر کیفرم دهى، چه کسى بر من رحمت آوَرَد؟! و اگر هلاکم سازى، چه کسى به دفاع از بندهات در برابر تو ياراى ايستادن دارد، يا در بارهاش از تو جویا شود؟! در حالی که میدانم که در فرمانت، ستم روا نمیدارى و در انتقام، شتاب نمیورزی؛ زيرا تنها آن کسی در کارى شتاب میکند که مىترسد از کف او برود و کسى ستم میکند که ضعيف و ناتوان باشد، حال آن که تو - اى معبود من -، بسی برتر از اینهايى.

خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرست و مرا هدفِ بلا مگردان و آماج کیفر خود مساز. مهلتم ده و از اندوهم برهان و از لغزشها و خطاهايم در گذر و به گرفتاریهای پیدرپی دچارم مکن؛ که تو خود، ناتوانى و بيچارگى و زارىِ مرا به درگاهت، مىبينى.

خدايا! امروز از خشم تو به خودت پناه مىبرم. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و پناهم ده. امروز از کیفرت به پناه تو مىآيم. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا در پناه خود گیر. از تو میخواهم که مرا از عذاب خود در امان دارى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا امان ده. از تو میخواهم که رهنماى من باشى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا راه بنما. از تو ياری میطلبم. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا يارى کن. از تو میخواهم که بر من رحم کنى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و بر من رحم کن. از تو میخواهم که کفايتم کنى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا کفايت کن. از تو میخواهم که روزیام دهى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا روزى ده. از تو میخواهم که مرا مدد فرمايى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا مدد فرما. از تو میخواهم که از گناهان گذشتهام در گذری. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و از من در گذر. از تو میخواهم که مرا [از گناه] مصون دارى. پس بر محمّد و خاندانش درود بفرست و مرا [از گناه] مصون دار، که اگر خواست تو باشد، هرگز به کارى که تو نپسندى، باز نگردم.

پروردگارا، پروردگارا! اى بسیار مهربان! اى بسیار بخشنده! اى شکوهمند و بزرگوار! بر محمّد و خاندان او درود بفرست و همۀ آنچه را از تو خواستهام و از تو طلبيدهام و براى آن به تو روى آوردهام، اجابت کن. آن را براى من بخواه و مقدّر کن و حکم کن و روا دار، و خير مرا در آنچه از خواستههايم بر مىآورى، قرار ده، و مرا در آن برکت ده، و به آن بر من تفضّل فرما، و در آنچه مرا عطا مىکنى، نيکبختمگردان، و براى من در فضل و احسان خود بيفزاى؛ که تو گشاینده و بزرگواری، و آن را به خير و نعمت آخرت، پيوند ده، ای مهربانترین مهربانان!

۴ / ۵: دُعاءُ «یا مَن یَرحَمُ مَن لا یَرحَمُهُ العِبادُ»

۴/۵: دعای «اى رحمکننده به کسى که بندگان به او رحم نمىکنند!»

207. الإمام زین العابدین علیه السلام - مِن دُعائِهِ لِلعیدَینِ وَ الجُمُعَةِ -: یا مَن يَرحَمُ مَن لا يَرحَمُهُ العِبادُ، و  يا مَن يَقبَلُ مَن لا تَقبَلُه البِلادُ، و يا مَن لا يَحتَقِرُ أَهلَ الحاجَةِ إِلَيهِ، و يا مَن لا يُخَيِّبُ المُلِحّينَ عَلَيه، و يا مَن لا يَجبَهُ[۳۷۹] بِالرَّدِّ أَهلَ الدّالَّةِ[۳۸۰] عَلَيه، يا مَن يَجتَبي صَغيرَ ما يُتحَفُ بِه، و يَشكُرُ يَسيرَ ما يُعمَلُ لَه، و يا مَن يَشكُرُ عَلَى القَليلِ و يُجازي بِالجَليلِ، و يا مَن يَدنو إِلىٰ مَن دَنا مِنه، و يا مَن يَدعُو إِلىٰ نَفسِهِ مَن أدبَرَ عَنهُ، و يا مَن لا يُغَيِّرُ النَّعمَةَ و لا يُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ، و يا مَن يُثمِرُ الحَسَنَةَ حَتّىٰ يُنمِيَها، و يَتَجاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتّىٰ يُعَفِّيَها[۳۸۱]؛ اِنصَرَفَتِ الآمالُ دونَ مَدىٰ كَرَمِكَ بِالحاجاتِ، وَ امتَلَأَت بِفَيضِ جودِكَ أوعِيَةُ الطَّلِباتِ، و تَفَسَّخَت دونَ بُلوغِ نَعتِكَ الصِّفاتُ، فَلَكَ العُلُوُّ الأَعلىٰ فَوقَ كُلِّ عالٍ، وَ الجَلالُ الأَمجَدُ فَوقَ كُلِّ جَلالٍ، كُلُّ جَليلٍ عِندَكَ صَغيرٌ، و كُلُّ شَريفٍ في جَنبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ.

خابَ الوافِدونَ عَلىٰ غَيرِكَ، و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إِلّا لَكَ، و ضاعَ المُلِمّونَ إِلّا بِكَ، و  أَجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَكَ.

بابُكَ مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ، و جودُكَ مُباحٌ لِلسّائِلينَ، و إِغاثَتُكَ قَريبَةٌ مِنَ المُستَغيثينَ.

لا يَخيبُ مِنكَ الآمِلونَ، و لا يَيأَسُ مِن عَطائِكَ المُتَعَرِّضونَ، و لا يَشقىٰ بِنَقِمَتِكَ المُستَغفِرونَ.

رِزقُكَ مَبسوطٌ لِمَن عَصاكَ، و حِلمُكَ مُعتَرِضٌ لِمَن نَاواكَ.

عادَتُكَ الإِحسانُ إِلَى المُسيئينَ، و سُنَّتُكَ الإِبقاءُ عَلَى المُعتَدينَ؛ حَتّىٰ لَقَد غَرَّتهُم أناتُكَ عَنِ الرُّجوعِ، و صَدَّهُم إمهالُكَ عَنِ النُّزوعِ، و إِنَّما تَأَنَّيتَ بِهِم لِيَفيئوا إلىٰ أمرِكَ، و أَمهَلتَهُم ثِقَةً بِدَوامِ مُلكِكَ، فَمَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ خَتَمتَ لَه بِها، و مَن كانَ مِن أهلِ الشَّقاوَةِ خَذَلتَه لَها. كُلُّهُم صائِرونَ إلىٰ حُكمِكَ، و اُمورُهُم آئِلَةٌ إِلىٰ أمرِكَ، لَم يَهِن عَلىٰ طولِ مُدَّتِهِم سُلطانُكَ، و لَم يَدحَض لِتَركِ مُعاجَلَتِهِم بُرهانُكَ.

حُجَّتُكَ قائِمَةٌ لا تُدحَضُ، و سُلطانُكَ ثابِتٌ لا يَزولُ، فَالوَيلُ الدّائِمُ لِمَن جَنَحَ عَنكَ، وَ الخَيبَةُ الخاذِلَةُ لِمَن خابَ مِنكَ، وَ الشَّقاءُ الأَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِكَ! ما أكثَرَ تَصَرُّفَهُ في عَذابِكَ! و ما أطوَلَ تَرَدُّدَهُ في عِقابِكَ! و ما أبعَدَ غايَتَهُ مِنَ الفَرَجِ! و ما أقنَطَهُ مِن سُهولَةِ المَخرَجِ!

عَدلاً مِن قَضائِكَ لا تَجورُ فيه، و إِنصافاً مِن حُكمِكَ لا تَحيفُ[۳۸۲] عَلَيه، فَقَد ظاهَرتَ الحُجَجَ، و أَبلَيتَ الأَعذارَ، و قَد تَقَدَّمتَ بِالوَعيدِ، و تَلَطَّفتَ فِي التَّرغيبِ، و ضَرَبتَ الأَمثالَ، و أَطَلتَ الإِمهالَ، و أَخَّرتَ و أَنتَ مُستَطيعٌ لِلمُعاجَلَةِ، و تَأَنَّيتَ و أَنتَ مَليءٌ بِالمُبادَرَةِ.

لَم تَكُن أناتُكَ عَجزاً، و لا إمهالُكَ وَهناً، و لا إمساكُكَ غَفلَةً، و لَا انتِظارُكَ مُداراةً، بَل لِتَكونَ حُجَّتُكَ أبلَغَ، و كَرَمُكَ أكمَلَ، و إحسانُكَ أوفىٰ، و نِعمَتُكَ أتَمَّ، كُلُّ ذٰلِكَ كانَ و لَم تَزَل، و هُوَ كائِنٌ و لا تَزالُ.

حُجَّتُكَ أجَلُّ مِن أن توصَفَ بِكُلِّها، و مَجدُكَ أرفَعُ مِن أن تُحَدَّ بِكُنهِهِ، و نِعمَتُكَ أكثَرُ مِن أن تُحصىٰ بِأَسرِها، و إحسانُكَ أكثَرُ مِن أن تُشكَرَ عَلىٰ أقَلِّهِ، و قَد قَصَّرَ بيَ السُّكوتُ عَن تَحميدِكَ، و فَهَّهَنيَ[۳۸۳] الإِمساكُ عَن تَمجيدِكَ، و قُصارايَ الإِقرارُ بِالحُسورِ، لا رَغبَةً يا إِلٰهي بَل عَجزاً، فَها أَنَا ذا أؤُمُّكَ بِالوِفادَةِ، و أَسأَلُكَ حُسنَ الرِّفادَةِ[۳۸۴].

فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِه، و اسمَع نَجوايَ، وَ استَجِب دُعائي، و لا تَختِم يَومي بِخَيبَتي، و  لا تَجبَهني بِالرَّدِّ في مَسأَلَتي، و أَكرِم مِن عِندِكَ مُنصَرَفي و إِلَيكَ مُنقَلَبي، إنَّكَ غَيرُ ضائِقٍ بِما تُريدُ، و لا عاجِزٍ عَمّا تُسأَلُ، و أَنتَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ، و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ العَليِّ العَظیمِ.[۳۸۵]

207. امام زین العابدین علیه السلام - در دعای خود در دو عید (فطر و قربان)و نیز روز جمعه -: اى رحمکننده به کسى که بندگان به او رحم نمىکنند! اى پذيراى آن که سرزمينها پذيرايش نيستند! اى آن که نيازمندانِ به خود را کوچک نمىشمارد! اى آن که اصرار کنندگانِ به درگاهش را محروم نمىسازد! اى آن که ناز [و دليرى] کنندگان بر خود را با درشتگویی نمىرنجاند! اى آن که کار کوچکى را که به درگاهش هديه مىشود، بر مىگزيند و کار ناچیزی را که براى او انجام مىشود، سپاس مىگزارد! و اى آن که اندک را قدر مینهد و پاداش فراوان مىدهد!

اى آن که هر کس به او نزديک شود، او به وى نزديک مىشود! اى آن که هر کس به او پشت کند، او را به سوى خود مىخوانَد! اى آن که نعمت را تغيير نمىدهد و در کيفر، شتاب نمىورزد! اى آن که کار نيک را به ثمر مىرسانَد تا آن را رشد دهد! اى آن که از بدى در مىگذرد تا آن را محو کند! آرزوها از آستان کرَم تو حاجتروا بر مىگردند و ظرفهای خواهش از فيض بخشش تو لبريز مىشوند و توصیفها، پيش از آن که به کنه وصف تو رسند، از هم میگسلند. بالاتر از هر بالا، بالايىِ والايى توست و بالاتر از هر شُکوه، شُکوه والاتر تو. هر بزرگى در پيشگاه تو، کوچک، و هر شريفى در کنار شرافت تو، ناچيز است.

ناکاماند آنان که به غير تو روى آورند، و زيانکارند آنان که جز به درگاه تو آيند و تباهاند آنان که جز در آستان تو فرود آیند و تهىدستاند جز آنان که جوياى فضل و احسان تو باشند.

درِ رحمتت به روى خواهندگان، باز و بخششت ارزانی درخواستکنندگان است و فريادرسىات به پناهجويان، نزديک است.

آرزومندان، از تو نوميد نمىشوند و عطاجويان، از عطاى تو مأيوس نمىگردند و آمرزشخواهان، از انتقام تو نگونبخت نمىشوند.

روزىِ تو براى آن که نافرمانىات کند، گشوده است و بردبارىِ تو، آن را که با تو دشمنى ورزد، شامل است.

عادتت نيکى کردن [حتّی] به بدکاران است و سنّتت باقى داشتن تجاوزکاران، تا آن جا که تأنّی و شکیب تو، از ترک گناه، مغرورشان میسازد و مهلت دادنت، از بازگشت به سوى تو، بازشان میدارد. تنها از آن رو در حقّشان درنگ کردهای که به سویت باز گردند و فرصتشان دادهاى از آن رو که به دوام فرمانروايىات اطمينان دارى. پس، هر که اهل سعادت باشد، فرجام او را به سعادت رساندهاى و هر که از تيرهبختان باشد، او را به تيرهبختى وا گذاشتهاى. همگی به سوی حکم تو رواناند و کارهايشان به کار تو بر مىگردد. با طولانى شدن زمانشان، فرمانروايىات سست نگشته و درنگ در کيفرشان، تو را بىبرهان و دليل، نساخته است.

برهان تو، پا بر جا و بىتغيير است و حکومت تو، پايدار و بىزوال. واىِ هميشگى بر آن که از تو روىگردان شود، و ناکامىِ ذلّتبار، بر آن که از درگاه تو ناکام باز آيد، و بدترین نگونبختى، بر آن که به تو مغرور شود! چه عذاب بسيارى که خواهد چشيد و چه زمان طولانىاى که در کیفرت خواهد ماند و چه دور است فرجام گشايش براى او و چه يأسآور است خروج آسانش از گرفتارىها!

همۀ اينها، بر اساس داورىِ عادلانۀ توست که در حقّ او ستم نمىکنى و حکم منصفانۀ تو که بر او ظلم نمىکنى؛ چرا که حجّتها را پياپى آوردهاى و بهانهها را از میان بردهاى و پيشتر هشدار دادهاى و از روى لطف، تشویق کردهاى و مثالها زدهاى و مهلتها را طولانى کردهاى و با آن که مىتوانستى در کيفرْ شتاب ورزی، به تأخير انداختهاى و با آن که بر اقدام قدرت داشتى، صبر کردهاى. نه درنگ و مهلت دادنت، از روى عجز و سستى است و نه خوددارىات، از روى غفلت، و نه مهلت دادنت، از روى مدارا؛ بلکه برای آن است که حجّتت رساتر و بزرگوارىات کاملتر و احسانت سرشارتر و نعمتت تمامتر باشد، و همۀ اينها پيوسته چنين بودهاند و هميشه چنين خواهند بود.

نعمتت، والاتر از آن است که تمامش توصيف شود و شُکوهت، والاتر از آن است که به کنه آن دست يابند و نعمتت، بيش از آن است که همهاش به شمار آيد و احسانت، بيش از آن است که به کمترينش سپاس شود. بىزبانى، مرا از ستايشت باز داشته و جلوگيرى، زبان ستايشم را بسته است. نهايت، آن که از سپاس شايستۀ تو سکوت کنم و از تمجيد تو، آن گونه که شايستۀ آنى، لب فرو بندم، نه از روى بىاعتنايى - اى معبود من -؛ بلکه از روى ناتوانى. اينک، اين منم که به درگاهت آمدهام و از تو پذيرايىِ خوب مىخواهم.

پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و نجوايم را بشنو و دعايم را بپذير و امروزم را با نوميدى به پايان مبر و به خواستهام دست رد مزن و بازگشتم را از پيشگاهت، و برگشتنم را به حضرتت، گرامى بدار. همانا تو در آنچه بخواهى، دچار تنگنا نمىشوى و از آنچه از تو بخواهند، ناتوان نيستى و تو بر هر چيز، توانايى و هيچ قدرت و نيرويى، جز از سوی خداى والاى بزرگ نيست.

۴ / ۶: دُعاءُ «اللّٰهُمَّ إنّي تَعَمّدتُ إلَیكَ بِحاجَتي»

۴/۶: دعای «بارخدايا! نیازم را با تو در ميان گذاشتم»

208. الكافي عن إبراهيم الكرخي: عَلَّمَنا أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام دُعاءً و أَمَرَنا أن نَدعُوَ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ:

اللّٰهُمَّ إنّي تَعَمَّدتُ إلَيكَ بِحاجَتي، و أَنزَلتُ بِكَ اليَومَ فَقري و مَسكَنَتي، فَأَنَا اليَومَ لِمَغفِرَتِكَ أرجىٰ مِنّي لِعَمَلي، و لَمَغفِرَتُكَ و رَحمَتُكَ أوسَعُ مِن ذُنوبي، فَتَوَلَّ قَضاءَ كُلِّ حاجَةٍ هِيَ لي بِقُدرَتِكَ عَلَيها، و تَيسيرِ ذٰلِكَ عَلَيكَ، و لِفَقري إلَيكَ، فَإنّي لَم اُصِب خَيراً قَطُّ إلّا مِنكَ، و لَم يَصرِف عَنّي أحَدٌ شَرّاً قَطُّ غَيرُكَ، و لَيسَ أرجو لِآخِرَتي و دُنيايَ سِواكَ، و لا لِيَومِ فَقري و يَومِ يُفرِدُنِي النّاسُ في حُفرَتي و اُفضي إلَيكَ يا رَبِّ بِفَقري.[۳۸۶]

208. الکافی - به نقل از ابراهيم کَرْخى -: امام صادق علیه السلام به ما دعايى آموخت و فرمان داد که آن را در روز جمعه بخوانيم:

«بار خدايا! نیازم را با تو در ميان گذاشتم و فقر و ناداری و بیچارگی خويش را امروز به درگاه تو آوردم، در حالى که امروز، من به آمرزش تو بیشتر دلبستهام تا به کار خود؛ زيرا گسترۀ آمرزش و رحمت تو، پهناورتر از گناهان من است. پس برآوردن همۀ نيازهایم را با توجّه به قدرتت بر آنهاو آسانیشان بر تو و حاجتمندیام به تو، خود عهدهدار باش؛ چه این که من به خیری دست نیافتهام جز از جانب تو و هرگز کسی جز تو بدیای را از من دور نساخته است و در کار آخرت و دنیایم و نیز برای روز تنگدستیام و روزی که مردم مرا در قبرم تنها میگذارند، جز به تو امیدی ندارم و - پروردگارا - فقر و ناداریام را به پیشگاه تو میآورم».

۴ / ۷: دُعاءُ السِّماتِ

۴/۷: دعای سِمات

209. مصباح المتهجّد: دُعاءُ السِّماتِ[۳۸۷] مَروِيٌِّ عَنِ [محّمدِ بنِ عُثمانَ] العَمرِيِّ، يُستَحَبُّ الدُّعاءُ بِهِ آخِرَ ساعَةٍ مِن نَهارِ يَومِ الجُمُعَةِ:

«اللّٰهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ العَظيمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ، الأَعَزِّ الأَجَلِّ الأَكرَمِ، الَّذي إذا دُعيتَ بِهِ عَلىٰ مَغالِقِ أبوابِ السَّماءِ لِلفَتحِ بِالرَّحمَةِ انفَتَحَت، و إذا دُعيتَ بِهِ عَلىٰ مَضائِقِ أبوابِ الأَرضِ لِلفَرَجِ انفَرَجَت، و إذا دُعيتَ بِهِ عَلَى العُسرِ لِليُسرِ تَيَسَّرَت، و إذا دُعيتَ بِهِ عَلَى الأَمواتِ لِلنُّشورِ انتَشَرَت، و إذا دُعيتَ بِهِ عَلىٰ كَشفِ البَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ انكَشَفَت، و بِجَلالِ وَجهِكَ الكَريمِ، أكرَمِ الوُجوهِ، و أَعَزِّ الوُجوهِ، الَّذي عَنَت لَهُ الوُجوهُ، و خَضَعَت لَهُ الرِّقابُ، و خَشَعَت لَهُ الأَصواتُ، و وَجِلَت لَهُ القُلوبُ مِن مَخافَتِكَ. و بِقُوَّتِكَ الَّتي تُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِكَ، و تُمسِكُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ أن تَزولا. و بِمَشِيَّتِكَ الَّتي دانَ لَهَا العالَمونَ. و بِكَلِمَتِكَ الَّتي خَلَقتَ بِهَا السَّماواتِ وَ الأَرضَ. و بِحِكمَتِكَ الَّتي صَنَعتَ بِهَا العَجائِبَ، او خَلَقتَ بِهَا الظُّلمَةَ و جَعَلتَها لَيلاً، و جَعَلتَ اللَّيلَ سَكَناً، و خَلَقتَ بِهَا النّورَ و جَعَلتَهُ نَهاراً، و جَعَلتَ النَّهارَ نُشوراً مُبصِراً، و خَلَقتَ بِهَا الشَّمسَ، و جَعَلتَ الشَّمسَ ضِياءً، و خَلَقتَ بِهَا القَمَرَ، و جَعَلتَ القَمَرَ نوراً، و خَلَقتَ بِهَا الكَواكِبَ، و جَعَلتَها نُجوماً و بُروجاً و مَصابيحَ و زينَةً و رُجوماً، و جَعَلتَ لَها مَشارِقَ و مَغارِبَ، و جَعَلتَ لَها مَطالِعَ و مَجارِيَ، و جَعَلتَ لَها فَلَكاً و مَسابِحَ، و قَدَّرتَها فِي السَّماءِ مَنازِلَ فَأَحسَنتَ تَقديرَها، و صَوَّرتَها فَأَحسَنتَ تَصويرَها، و أَحصَيتَها بِأَسمائِكَ إحصاءً، و دَبَّرتَها بِحِكمَتِكَ تَدبيراً و أَحسَنتَ تَدبيرَها، و سَخَّرتَها بِسُلطانِ اللَّيلِ و سُلطانِ النَّهارِ وَ السّاعاتِ، و عَرَّفتَ بِها عَدَدَ السِّنينَ وَ الحِسابَ، و جَعَلتَ رُؤيَتَها لِجَميعِ النّاسِ مَرأىً واحِداً.

و أَسأَلُكَ اللّٰهُمَّ بِمَجدِكَ الَّذي كَلَّمتَ بِهِ عَبدَكَ و رَسولَكَ موسَى بنَ عِمرانَ علیه السلام فِي المُقَدَّسينَ، فَوقَ إحساسِ الكَروبِيّينَ[۳۸۸]، فَوقَ غَمائِمِ النّورِ، فَوقَ تابوتِ الشَّهادَةِ، في عَمودِ النّارِ[۳۸۹]، و في طورِ سَيناءَ، و في جَبَلِ حوريثَ[۳۹۰] فِي الوادِي المُقَدَّسِ، فِي البُقعَةِ المُبارَكَةِ مِن جانِبِ الطّورِ الأَيمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ، و في أرضِ مِصرَ، بِتِسعِ آياتٍ بَيِّناتٍ، و يَومَ فَرَقتَ لِبَني إسرائيلَ البَحرَ، و فِي المُنبَجِساتِ[۳۹۱] الَّتي صَنَعتَ بِهَا العَجائِبَ في بَحرِ سوفٍ[۳۹۲]، و عَقَدتَ ماءَ البَحرِ في قَلبِ الغَمرِ كَالحِجارَةِ، و جاوَزتَ بِبَني إسرائيلَ البَحرَ، و تَمَّت كَلِمَتُكَ الحُسنى عَلَيهِم بِما صَبَروا، و أَورَثتَهُم مَشارِقَ الأَرضِ و مَغارِبَهَا الَّتي بارَكتَ فيها لِلعالَمينَ، و أَغرَقتَ فِرعَونَ و جُنودَهُ و مَراكِبَهُ فِي اليَمِّ.

و بِاسمِكَ العَظيمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ، الأَعَزِّ الأَجَلِّ الأَكرَمِ. و بِمَجدِكَ الَّذي تَجَلَّيتَ بِهِ لِموسى كَليمِكَ علیه السلام في طورِ سَيناءَ، و لإِبراهيمَ علیه السلام خَليلِكَ مِن قَبلُ في مَسجِدِ الخَيفِ، و لإِسحاقَ صَفِيِّكَ علیه السلام في بِئرِ شِيَعٍ، و لِيَعقوبَ نَبِيِّكَ علیه السلام في بَيتِ إيلٍ، و أَوفَيتَ لإِبراهيمَ علیه السلام بِميثاقِكَ، و لإِسحاقَ علیه السلام بِحِلفِكَ، و لِيَعقوبَ علیه السلام بِشَهادَتِكَ، و لِلمُؤمِنينَ بِوَعدِكَ، و لِلدّاعينَ بِأَسمائِكَ، فَأَجَبتَ. و بِمَجدِكَ الَّذي ظَهَرَ لِموسَى بنِ عِمرانَ علیه السلام عَلىٰ قُبَّةِ الرُّمّانِ. و بِأَيدِكَ الَّذي رَفَعتَ[۳۹۳] عَلى أرضِ مِصَرَ بِمَجدِ العِزَّةِ وَ الغَلَبَةِ بِآياتٍ عَزيزَةٍ، و بِسُلطانِ القُوَّةِ، و بِعِزَّةِ القُدرَةِ. و بِشَأنِ الكَلِمَةِ التّامَّةِ، و بِكَلِماتِكَ الَّتي تَفَضَّلتَ بِها عَلىٰ أهلِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ، و أَهلِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ. و بِرَحمَتِكَ الَّتي مَنَنتَ بِها عَلىٰ جَميعِ خَلقِكَ. و بِاستِطاعَتِكَ الَّتي أقَمتَ بِها عَلَى العالَمينَ. و بِنورِكَ الَّذي قَد خَرَّ مِن فَزَعِهِ طورُ سَيناءَ. و بِعِلمِكَ و جَلالِكَ و كِبرِيائِكَ و عِزَّتِكَ و جَبَروتِكَ الَّتي لَم تَستَقِلَّهَا الأَرضُ، وَ انخَفَضَت لَهَا السَّماواتُ، وَ انزَجَرَ لَهَا العُمقُ الأَكبَرُ، و رَكَدَت لَهَا البِحارُ وَ الأَنهارُ، و خَضَعَت لَهَا الجِبالُ، و سَكَنَت لَهَا الأَرضُ بِمَناكِبِها، وَ استَسلَمَت لَهَا الخَلائِقُ كُلُّها، و خَفَقَت لَهَا الرِّياحُ في جَرَيانِها، و خَمَدَت لَهَا النّيرانُ في أوطانِها. و بِسُلطانِكَ الَّذي عُرِفَت لَكَ بِهِ الغَلَبَةُ دَهرَ الدُّهورِ، و حُمِدتَ بِهِ فِي السَّماواتِ وَ الأَرَضينَ. و بِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِّدقِ الَّتي سَبَقَت لأَبينا آدَمَ و ذُرِّيَّتِهِ بِالرَّحمَةِ.

و  أَسأَلُكُ بِكَلِمَتِكَ الَّتي غَلَبَت كُلَّ شَيءٍ، و بِنورِ وَجهِكَ الَّذي تَجَلَّيتَ بِهِ لِلجَبَلِ فَجَعَلتَهُ دَكّاً، و خَرّ موسىٰ صَعِقاً، و بِمَجدِكَ الَّذي ظَهَرَ عَلىٰ طورِ سَيناءَ، فَكَلَّمتَ بِهِ عَبدَكَ و  رَسولَكَ موسَى بنَ عِمرانَ، و بِطَلعَتِكَ في ساعيرَ[۳۹۴]، و ظُهورِكَ في جَبَلِ فارانَ[۳۹۵] بِرَبَواتِ المُقَدَّسينَ، و جُنودِ المَلائِكَةِ الصّافّينَ، و خُشوعِ المَلائِكَةِ المُسَبِّحينَ، و بِبَرَكاتِكَ الَّتي بارَكتَ فيها عَلىٰ إبراهيمَ خَليلِكَ علیه السلام في اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، و بارَكتَ لإِسحاقَ صَفِيِّكَ في اُمَّةِ عيسىٰ علیه السلام، و بارَكتَ لِيَعقوبَ إسرائيلِكَ في اُمَّةِ موسىٰ علیه السلام، و بارَكتَ لِحَبيبِكَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله في عِتَرتِهِ و ذُرِّيَّتِهِ و اُمَّتِهِ.

اللّٰهُمَّ، و كَما غِبنا عَن ذٰلِكَ و لَم نَشهَدهُ، و آمَنّا بِهِ و لَم نَرَهُ صِدقاً و عَدلاً، أن تُصَلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و أَن تُبارِكَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و تَرَحَّمَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ و بارَكتَ و تَرَحَّمتَ عَلىٰ إبراهيمَ و آلِ إبراهيمَ، إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، فَعّالٌ لِما تُريدُ، و أَنتَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ شَهيدٌ».

ثُمَّ تَذكُرُ ما تُريدُ، ثُمَّ تَقولُ:

«اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الدُّعاءِ، و بِحَقِّ هٰذِهِ الأَسماءِ الَّتي لا يَعلَمُ تَفسيرَها و لا يَعلَمُ باطِنَها غَيرُكَ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افعَل بي ما أنتَ أهلُهُ و لا تَفعَل بي ما أنَا أهلُهُ، وَ  اغفِر لي مِن ذُنوبي ما تَقَدَّمَ مِنها و ما تَأَخَّرَ، و وَسِّع عَلَيَّ مِن حَلالِ رِزقِكَ، وَ اكفِني مَؤونَةَ إنسانِ سَوءٍ، و جارِ سَوءٍ، و قَرينِ سَوءٍ، و سُلطانِ سَوءٍ، إنَّكَ عَلىٰ ما تَشاءُ قَديرٌ، و بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ».[۳۹۶]

209. مصباح المتهجّد: دعای سِمات از [محمد بن عثمان] عَمری روایت شده و خواندن آن در ساعت پایانی روز جمعه، مستحب است:

«خدایا! از تو درخواست میکنم به نامت که بزرگ و بزرگترین و بزرگترین و عزّتمندترین و باشکوهترين و بزرگوارترین است؛ همان نامی که هر گاه به آن بر قفلهای درهای آسمان خوانده شوی تا برای رحمت باز شوند، باز میشوند و هر گاه برای گشایش تنگناهای درهای زمین خوانده شوی، گشوده میشوند و هر گاه با آنها برای آسان شدن دشواریها خوانده شوی، آسان میشوند و هر گاه برای برانگیختن مردگان خوانده شوی، برانگیخته میشوند و هر گاه با آن بر زدودن بدیها و گرفتاریها خوانده شوی، زدوده میشوند و [از تو درخواست میکنم] به شکوهمندیِ ذات کریمت که کریمترین و عزّتمندترین ذاتهاست، همان که همۀ رخسارهها در برابرش فروتنى مىکنند و گردنها برایش خاضع‌‌اند و صداها در برابرش خاشعاند و دلها از ترس او بیمناکاند. [از تو درخواست میکنم] به آن نیرویی که با آن، آسمان را نگه داشتهای تا جز به اجازۀ تو بر زمین فرو نیفتد و آسمانها و زمین را نگه داشتهای تا فرو نپاشند و [از تو درخواست میکنم] به آن خواستنت که دانایان، دل در گرو آن دارند و به آن گفتهات که آسمانها و زمین را با آن آفریدی و به آن حکمتت که با آن، شگفتیها را بنیان نهادی و با آن، تاریکی را پدید آوردی و آن را شب قرار دادی و شب را نیز مایۀ آرامش ساختی و با آن، نور را آفریدی و آن را روز قرار دادی و روز را مایۀ حرکت و جنبش و روشنایی نمودی و با آن، خورشید را آفریدی و خورشید را روشنیبخش قرار دادی و ماه را پدید آوردی و ماه را نورانی ساختی و با آن، ستارگان را آفریدی و طلوع کننده و برج و چراغ و زینتبخش و وسيلۀ راندن [شيطانها] قرارشان دادى و برایشان مشرق و مغرب و طلوعگاه و مسیر حرکت و مدار و چرخشگاه قرار دادی و براى آنها در آسمان، منزلگاههايى مقدّر کردی و نیکو مقدّرشان کردی و صورتشان بخشیدی و نیکو صورتشان بخشیدی و با نامهایت آنها را کاملاً شمارش کردی و با حکمت خود، آنها را به طور کامل تدبیر کردی و نیکو تدبیرشان کردی و با حاکمیت شب و روز و ساعات، آنها را رام فرمودی و به مددشان شمار سالها و حساب را شناساندی و دیدنشان را برای همگان یکسان قرار دادی.

خدایا! از تو میخواهم به آن شُکوهت که در میان قدسیان با آن با بنده و فرستادهات موسی بن عمران علیه السلام سخن گفتی، [سخن گفتنی] برتر از درک کرّوبیان، آن سوی ابرهای نور، فراتر از صندوق شهادت[۳۹۷] در ستون نور و در طور سینا و در کوه حوریث، در آن درّۀ مقدّس، در آن پارهزمين پربرکتاز کنارۀ راست [کوه] طور، از آن درخت و در سرزمین مصر با نُه معجزۀ آشکار و روزی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافتی و در چشمههای جوشندهای که با آن شگفتیها در دریای سوف (سرخ) پدید آوردی و آب دریا را در گرداب، همانند سنگ سخت ساختی و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادی و به خاطر آن که شکیبایی ورزیدند، کلمۀ نیکویت بر آنان کامل شد و آنان را وارث مشرق و مغرب سرزمينى کردی؛ همان که در آن جهانيان را برکت دادى و فرعون و سپاهيان و مرکبهايش را در دريا غرق کردى.

و به آن نامت که بزرگ و بزرگترین و بزرگترین و عزّتمندترین و باشُکوهترين و گرامیترین استو به آن شُکوهت که با آن بر موساى کليمت علیه السلام در طور سينا جلوه کردى و نيز پيش از آن در مسجد خيف براى ابراهيم خليلت علیه السلام و براى اسحاق برگزيدهات علیه السلام در چاه شيع و براى يعقوب پيامبرت علیه السلام در بيت ايل، و وفا کردى به پيمانت برای ابراهيم علیه السلام و به سوگندت براى اسحاق علیه السلامو به شهادتت براى يعقوب علیه السلام و به وعدهات براى اهل ايمان و براى دعاخوانان به نامهايت که اجابتشان کردى و به آن شُکوهتکه براى موسى بن عمران علیه السلام در قُبّة الرمّان (عبادتگاه او) نمايان شد، و به نشانههايت کهدر زمين مصر، پدیدار شد همراه با شُکوه عزّتمندی و چیرگیِ برخاسته از نشانههایی ارجمند و حاکميتی نيرومند و عزّت اقتدار. و به مقام کلمۀ تامّه، و به کلماتت که با آن بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودى و به رحمتت که با آن به همۀآفريدگانت نعمت فراوان بخشیدی، و به توانايىات که با آن [سلطهات را] بر جهانيان حاکم داشتى، و به نورت که از هراسشطور سينا بر خاک افتاد و به دانش و شُکوه و بزرگى و عزّت و جبروتت که زمينتاب آن را نياورد، و آسمانها در برابرش زانو زدند و ژرفناکترین مکان در برابرش خود را واپس کشید و درياها و نهرها در آستانش از حرکت ايستادند، و کوهها برایش فروتن شدند و شانههای زمين آرام گرفتند و همۀ آفريدگان در برابر آن تسليم شدند و وزش بادها در برابرش پريشان گشت، و آتشها در جايگاهخويش به خاطرش خاموش شدند و به فرمانروايىات که با آن همواره به پيروزى شناخته شدى، و با آن در آسمانها و زمين ستوده گشتی، و به سخنت، راستین سخنی که به رحمت براى پدرمان آدم و فرزندانش پيشى گرفت.

و از تو میخواهم به آن کلمهات که بر هر چيز چيره گشت و به نور چهرهات که با آن بر کوه تجلّى یافتی و آن را فرو پاشيدى و موسى مدهوش افتاد، و به آن شُکوهت که بر طور سينا آشکار شد و با آن با بنده و فرستادهات موسى بن عمران سخن گفتى، و به پرتو فروزانت در [کوه] ساعير و جلوهگر شدنتو در [کوه] فاران در جايگاه بلند قدسيان و به سپاهيان صف کشيده از فرشتگان، و به خشوع فرشتگان تسبيح کننده، و به برکات تو که بدانها بر ابراهيم خليلت علیه السلام در امّت محمّد صلی الله علیه و آله و بر اسحاق برگزيدهات در امّتعيسى علیه السلام و بر يعقوب اسرائيلت در امّت موسى علیه السلام و بر محبوب خويش محمّد صلی الله علیه و آله و عترت و فرزندانش و امّتش برکت عطا فرمودى.

خدايا! آن چنانکه از آن رخدادها به دور بوديم و آنها را در نیافتیم، و به آنها درحالىکه نديديم، به راستى و درستى ايمان آورديم، از تو خواستارم بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و بر محمّد و خاندان محمّد، برکت دهى و بر محمّد و خاندان محمّد، رحمت آوری همچون بهترين درود و برکت و رحمتت بر ابراهيم و خاندان ابراهيم تو ستوده و والايى، هرچه را بخواهى، انجام مىدهى و تو بر هر چيز، توانا و شاهدی».

پس حاجت خود را ذکر مىکنى و مىگويى:

«خدايا! به حقّ اين دعا و به حقّاين نامهايى که تفسير و باطن آنها را جز تو کسى نمىداند، بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستو با من چنان کن که شايستۀ توست، نه آنچه شایستۀ من است، و از گناهان پیشین و پسین من در گذر، و بر من از روزىِ حلالت وسعت بخش، و مرا از رنج انسان بد و همسايۀ بد و همنشین بد و پادشاه بد، کفايت کن. همانا تو بر هر چه بخواهى، توانايى و به همه ‏چيز، دانايى. [دعاهايم را] اجابت کن،‏ اى پروردگار جهانيان!».

  1. معجم مقاییس اللّغة: ج۱ ص۴۷۹ مادّۀ «جمع».
  2. جمعه: آیۀ ۹.
  3. المصنّف، عبد الرزّاق: ج۳ ص۱۵۹ ح۵۱۴۴، تفسير القرطبی: ج۱۸ ص۹۸، تفسیر الثعلبی: ج۹ ص۳۰۹، الدرّ المنثور: ج۸ ص۱۵۹؛ مجمع البيان: ج۱۰ ص۴۳۱، تفسیر جوامع الجامع: ج۴ ص۲۹۲، بحار الأنوار: ج۱۹ ص۱۲۵ذیل ح۹.
  4. ر.ک: لسان العرب: ج۸ ص۵۸ مادّۀ «جمع».
  5. المصباح المنیر، فیّومی: ص ۱۰۹ (ذیل «جمع»).
  6. پیامبر صلی الله علیه و آله: «إنَّما سُمِّيَتِ الجُمُعَةُ لِأَنَّ آدَمَ جُمِعَ فيها خَلقُهُ» (تاريخ بغداد: ج۲ ص۳۹۷ ش۹۱۸، تفسير الفخر الرازی: ج۳۰ ص۸، تفسير الثعلبی: ج۹ ص۳۰۸، الفردوس: ج۱ ص۳۴۶ ح۱۳۸۴، کنز العمّال: ج۷ ص۷۰۹ ح۲۱۰۳۹؛ روضة الواعظين: ص۴۳۲).
  7. مسند ابن حنبل عن أبی هريرة: «قيلَ لِلنَّبِیّ صلی الله علیه و آله: لِأَیِّ شَيءٍ سُمِّیَ يَومُ الجُمُعَةِ؟ قالَ: لِأَنَّ فيها طُبِعَت طينَةُ أبيک آدَمَ، و فيهَا الصَّعقَةُ وَ البَعثَةُ، و فيهَا البَطشَةُ» (مسند ابن حنبل: ج۳ ص۱۸۴ ح۸۱۰۸، سبل الهدى و الرشاد: ج۹ ص۲۴۶، الدرّ المنثور: ج۸ ص۱۵۵، کنز العمّال: ج۷ ص۷۱۷ ح۲۱۰۷۲). - اُسد الغابة عن قرثع الضبیّ عن سلمان: «قالَ لي رَسولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله: هَل تَدری ما يَومُ الجُمُعَةِ؟ قالَ: قُلتُ: اللّٰهُ و رَسولُهُ أعلَمُ. قالَ: هُوَ الَّذی جَمَعَ اللّٰه عزّ و جلّ فيهِ آباءَکم - أو أباک آدَمَ علیه السلام - »(اُسد الغابة: ج۲ ص۵۱۴ ش۲۱۵۰، المستدرک على الصحيحين: ج۱ ص۴۱۳ ح۱۰۲۸، مسند ابن حنبل: ج۹ ص۱۸۱ ح۲۳۷۷۹، صحيح ابن خزيمة: ج۳ ص۱۱۸ ح۱۷۳۲، کنز العمّال: ج۷ ص۷۴۳ ح۲۱۱۹۶؛ رسائل الشهيد الثانی: ج۱ ص۲۸۱، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۱۴ ح۵۷).
  8. امام صادق علیه السلام: «سُمِّيَتِ الجُمُعَةُ جُمُعَةً لِأَنَّ اللّٰهَ جَمَعَ لِلنَّبيّ صلی الله علیه و آله أمرَهُ» (جامع الأحاديث، قمی (العروس): ص۱۴۸، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۱ ح۲۷).
  9. الکافی عن أبي حمزة الثمالی عن الإمام الباقر علیه السلام قال: «قالَ لَهُ رَجُلٌ: کيفَ سُمِّيَتِ الجُمُعَةُ؟ قالَ: إنَّ اللّٰهَ عزّ و جلّ جَمَعَ فيها خَلقَهُ لِوَلايَةِ محمّد و وَصِيِّهِ فِی الميثاقِ؛ فَسَمّاهُ يَومَ الجُمُعَةِ لِجَمعِهِ فيهِ خَلقَهُ» (الکافی: ج۳ ص۴۱۵ ح۷، تهذيب الأحکام: ج۳ ص۳ ح۴، روضة الواعظين: ص۳۶۳، بحار الأنوار: ج۵۸ ص۳۷۰).
  10. سليمان الديلمی: «سَأَلتُ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام: لِمَ سُمِّيَتِ الجُمُعَةُ جُمُعَةً؟ قالَ: لِأَنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ جَمَعَ فيها خَلقَهُ لِوَلايَةِ محمّد و أَهلِ بَيتِهِ علیهم السلام» (الأمالی، طوسی: ص۶۸۸ ح۱۴۶۱، الخصال: ص۳۸۴ ح۶۱، بحار الأنوار: ج۲۶ ص۳۰۹ ح۷۶).
  11. الاختصاص عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام: «لِمَ سُمِّيَت يَومُ الجُمُعَةِ جُمُعَةً؟ قُلتُ: تُخبِرُني جَعَلَنِیَ اللّٰهُ فِداکَ؟ قالَ: أفَلا اُخبِرُک بِتَأويلِهِ الأَعظَمِ؟ قُلتُ: بَلىٰ جَعَلَنِی اللّهُ فِداکَ. فَقالَ: يا جابِرُ، سَمَّى اللّهُ الجُمُعَةَ جُمُعَةً؛ لِأَنَّ اللّهَ عزّ و جلّ جَمَعَ فی ذٰلِکَ اليَومِ الأَوَّلينَ وَ الآخِرينَ، و جَميعَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ، و کلَّ شَیءٍ خَلَقَ(( رَبُّنا، وَ السَّماواتِ وَ الأَرَضينَ وَ البِحارَ، وَ الجَنَّةَ وَ النّارَ، و کلَّ شَیءٍ خَلَقَ اللّهُ فِی الميثاقِ، فَأَخَذَ الميثاقَ مِنهُم لَهُ بِالرُّبوبِيَّةِ، و لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّةِ، و‏ لِعَلِیٍ علیه السلام بِالِوَلايَةِ، و في ذٰلِکَ اليَومِ قالَ اللّهُ لِلسَّماواتِ وَ الأَرضِ: (ائتِيَا طَوعًا أَو كَرهًا قَالَتَا أَتَينَا طائِعين)، فَسَمَّى اللّهُ ذٰلِکَ اليَومَ الجُمُعَةَ لِجَمعِهِ فيهِ الأَوَّلينَ وَ الآخِرينَ» (الاختصاص: ص۱۲۹، بحار الأنوار: ج۲۴ ص۳۹۹ ح۱۲۶).
  12. گفتنی است - چنان که پیش‌تر گفته شد - «جُمْعَة» (به سکون میم) در لغت عرب، به معنای «هفته» است که نباید آن را با «جُمُعَة» (به ضمّ میم)‏ به معنای «روز آدینه» اشتباه کرد. از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود: «اُفٍّ لِکُلِّ مُسلِمٍ لا یَجعَلُ فی کُلِّ جُمعَةٍ یَوماً یَتَفَقَّهُ فیهِ أمرَ دینِهِ وَ یَسأَلُ عَن دینِهِ» (المحاسن: ج۱ ص۳۵۴). جمعه در این روایت به معنای «هفته» است و پیامبر صلی الله علیه و آله می‏فرماید: «بَدا به حال مسلمانی که در هر هفته روزی را به شناخت دینی و پرسش در بارۀ آن، اختصاص نمی‏دهد!» یا فرمود: «تُعرَضُ أعمالُ الناسِ فی کُلِّ جُمعَةٍ مَرَّتَینِ: یَومَ الإثنَینِ وَ یَومَ الخَمیسِ؛ اعمال مردمان، در هر هفته، دو بار [بر خداوند] عرضه می‏شود: روز دوشنبه و روز پنج‏شنبه» (صحیح مسلم: ج۴ ص۱۹۸۸).
  13. افزون بر فصل‏های چندگانۀ این‏جا، برای آگاهی بیشتر در بارۀ مباحث مربوط به جمعه، ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم: ج۱۰ ص۱۳ - ۳۰، دانش‏نامۀ جهان اسلام: ج۱۰ ص۶۹۰ - ۷۰۰.
  14. ر.ک: ص۳۳۹ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / سلامتش مایۀ سلامت دیگر روزهاست).
  15. ر.ک: ص ۳۳۹ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / شبش تابان و روزش درخشان است).
  16. ر.ک: ص ۳۴۱ ح ۳۲.
  17. ر.ک: ص ۳۴۳ ح ۳۳.
  18. ر.ک: ص ۳۴۵ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / چند برابر شدن جزای کارها).
  19. ر.ک: ص ۳۴۳ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / حضور یافتن پیامبران و جانشین آنان در عرش‏‏).
  20. ر.ک: ص ۳۵۳ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / برطرف شدن عذاب قبر، از درگذشتگان شب و روزجمعه).
  21. ر.ک: ص ۳۵۹ (فضیلت‏ها و ویژگی‏های جمعه / چند برابر شدن شادمانی بهشتیان و اندوهجهنّمیان).
  22. کتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۳ ح۱۲۴۷، الخصال: ص۳۹۲ ح۹۳، جامع الأحاديث، قمی (العروس): ص۱۵۷، منتقى الجمان: ج۲ ص۱۰۴، منتهى المطلب: ج۵ ص۳۳۲، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۳۳ ح۵.
  23. ر.ک: ص ۳۷۵ (آداب شب جمعه / شبْ زنده‏داری).
  24. ر.ک: ص ۳۶۵ (آداب شب جمعه / دعا کردن).
  25. ر.ک: ص ۴۲۳ (دعاهای شب و روز جمعه).
  26. ر.ک: ص ۳۹۹ (آداب روز جمعه / برنامۀ عبادی / صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش).
  27. ر.ک: ص ۳۷۲ ح ۹۰.
  28. ر.ک: دانش‏نامۀ امام حسین علیه السلام: ج۱۲ ص۲۱۳ (زیارت امام علیه السلام در شب و روز جمعه).
  29. ر.ک: دانش‏نامۀ امام حسین علیه السلام ج ۱۲ ص۲۱۳ (زیارت امام علیه السلام در شب و روز جمعه).
  30. ر.ک: ص ۳۷۵ (آداب شب جمعه/ شب‏زنده‏داری).
  31. ر.ک: ص ۳۷۷ (آداب شب جمعه/ صدقه دادن).
  32. ر.ک: ص ۳۷۹ (آداب روز جمعه / برنامۀ فرهنگی / آماده شدن برای نماز جمعه، از روز پنجشنبه).
  33. ر.ک: ص ۳۸۱ (آداب روز جمعه / برنامۀ فرهنگی / دین‏آموزی).
  34. ر.ک: ص ۳۸۱ (آداب روز جمعه / برنامۀ بهداشتی).
  35. دانش‏نامۀ امام مهدی علیه السلام: ج۶ ص۱۹۵ (دعا برای امام مهدی علیه السلام در روز جمعه).
  36. ر.ک: ص ۴۱۳ (آداب روز جمعه / برنامۀ عبادی / زیارت امام مهدی علیه السلام).
  37. ر.ک: دانش‏نامۀ امام مهدی علیه السلام: ج۸ ص۱۲۷ (گزارش‏های رسیده در بارۀ روز قیام).
  38. ر.ک: ص ۴۱۱ (آداب روز جمعه / برنامۀ عبادی/ روزه گرفتن).
  39. ر.ک: فرهنگ‏نامۀ جمعه: ص۲۲۷ (هشدار نسبت به شرکت نکردن در نماز جمعه و سبک شمردن آن).
  40. ر.ک: فرهنگ‏نامۀ جمعه: ص ۲۱۱ (نماز جمعه در عصر غیبت امام عصر؟عج؟ / دو نظریّۀ وجوب تخییری و تعیینی نماز جمعه).
  41. ر.ک: ص ۴۱۵ (آداب روز جمعه / برنامۀ اجتماعی).
  42. ر.ک: ص ۴۱۷ (آداب روز جمعه / برنامۀ خانوادگی/ افزایش رفاه برای خانواده).
  43. ر.ک: ص ۴۱۹ (آداب روز جمعه / برنامۀ خانوادگی / فرزند صالح خواستن).
  44. . الكافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۵، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲ ح۲ كلاهما عن البزنطي عن الإمام الرضا علیه السلام، المقنعة: ص۱۵۳، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۴ ح۲۰؛ المعجم الکبیر: ج۵ ص۳۳ ح۴۵۱۲ عن أبي لبابة الأنصاري، اُسد الغابة: ج۱ ص۵۰۱ الرقم ۶۶۳ عن جارية بن عبد المنذر، کنز العمّال: ج۷ ص۷۱۶ ح۲۱۰۶۹.
  45. . حیاة الحیوان الکبری: ج۲ ص۳۴۹ نقلاً عن الیافعي في کتاب نفحات الأزهار و لمحات الأنوار - و التحقیق: أنّه الغافقي في کتاب لمحات الأنوار و نفحات الأزهار؛ لأنّ الیافعي توفّي سنة ۸۶۸ه‍ و الدمیري توفّي سنة ۸۰۸ه‍، و روایة الدمیري عن الیافعي عجیب و عن الغافقي سهل؛ لأنّه توفّي سنة ۶۱۹ه‍ - عن الإمام عليّ علیه السلام، المعجم الكبير: ج۹ ص۲۰۵ ح۹۰۰۰، المصنّف لابن أبي شيبة: ج۲ ص۵۷ ح۲ كلاهما عن ابن مسعود من دون إسناد إلی النبیّ صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البيت علیهم السلام و لیس فیهما صدره، كنز العمّال: ج۸ ص۴۸۲ ح۲۳۷۳۵؛ بحار الأنوار: ج۶۴ ص۳۰ ذيل ح۸ نقلاً عن كتاب نفحات الأزهار عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، شرح الأخبار: ج۱ ص۲۲۳ ح۲۰۷ عن سلمان و لیس فیه صدره نحوه و راجع المصنّف لعبد الرزّاق: ج۴ ص۳۰۷ ح۷۸۹۴ و مجمع البيان: ج۲ ص۶۲۶.
  46. . أي في قوله تعالی: (وَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ) في سورة البروج الآیة ۳.
  47. . روضة الواعظين: ص۳۶۳، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۰ ذيل ح۹؛ تفسير الطبري: ج۱۵ الجزء ۳۰ ص۱۳۰، تفسير السمرقندي: ج۳ ص۴۶۳ کلاهما عن سعيد بن المسيّب، النهایة في غریب الحدیث: ج۲ ص۵۱۳، تفسير الثعلبي: ج۱۰ ص۱۶۵ عن أبي هريرة، الدرّ المنثور: ج۸ ص۴۶۴.
  48. اشاره است به آیۀ سوم از سورۀ بروج که در آن به «شاهد» و «مشهود» سوگند یاد شده است. گفتنی است در منابع اسلامی، احادیث فراوانی به چشم می‏خورند که در بر گیرندۀ مفهوم‏ها و مصداق‏های متفاوتی برای این دو تعبیر هستند و حدیث یاد شده، یکی از آنهاست.
  49. . سنن ابن ماجة: ج۱ ص۳۴۴ ح۱۰۸۴ عن أبي لبابة الأنصاري.
  50. . الخصال: ص۳۱۶ ح۹۷ عن أبي لبابة، مصباح المتهجّد: ص۲۸۴، جمال الاُسبوع: ص۱۴۸ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۷ ح۵؛ مسند ابن حنبل: ج۵ ص۲۹۲ ح۱۵۵۴۸، حلية الأولياء: ج۱ ص۳۶۶ الرقم ۷۱ كلاهما عن أبي لبابة نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۳ ح۲۱۰۶۱.
  51. . شعب الإيمان: ج۳ ص۳۵۶ ح۳۷۶۰ عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۷ ص۷۰۷ ح۲۱۰۳۳؛ سعد السعود: ص۳۶ عن صحائف إدریس علیه السلام من دون إسنادٍ إلی النبي صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البیت علیهم السلام، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۳ عن الإمام عليّ علیه السلام و کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۱۱ ص۱۹۷ ح۵۲.
  52. . سنن أبي داود: ج۱ ص۲۷۵ ح۱۰۴۷، سنن النسائي: ج۳ ص۹۱، مسند ابن حنبل: ج۵ ص۴۶۳ ح۱۶۱۶۲ كلّها عن أوس بن أوس، سنن ابن ماجة: ج۱ ص۳۴۵ ح۱۰۸۵ عن سُدّاد بن أوس نحوه، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۹ ح۲۲۰۲؛ منتهی المطلب: ج۵ ص۴۷۱ عن أوس بن أوس.
  53. . مسند ابن حنبل: ج۳ ص۴۷۷ ح۹۹۰۳، صحيح ابن خزيمة: ج۳ ص۱۱۵ ح۱۷۲۷، صحیح ابن حبّان: ج۷ ص۵ ح۲۷۷۰، المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۲۵۷ ح۵۵۶۳، المعجم الأوسط: ج۸ ص۳۳۴ ح۸۷۹۰ و الأربعة الأخیرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة، کنز العمّال: ج۷ ص۷۱۸ ح۲۱۰۷۷.
  54. . صحيح مسلم: ج۲ ص۵۸۵ ح۱۸، سنن الترمذي: ج۲ ص۳۵۹ ح۴۸۸، سنن أبي داود: ج۱ ص۲۷۴ ح۱۰۴۶، سنن النسائي: ج۳ ص۱۱۴، الموطّأ: ج۱ ص۱۰۸ ح۱۶ و الثلاثة الأخیرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۱ ح۲۱۰۵۱؛ بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۴ ح۲۰.
  55. . يوم الترويَة: هو اليوم الثامن من ذي الحجّة، سُمّي به لأنّهم كانوا يرتوون فيه من الماء لما بعده (النهاية: ج۲ ص۲۸۰ «روي»).
  56. . الخصال: ص۲۲۵ ح۵۸ عن موسى بن بكر عن الإمام الكاظم علیه السلام، روضة الواعظين: ص۴۴۵، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۷ ح۵؛ تاريخ دمشق: ج۱ ص۲۲۱ عن أبي هريرة نحوه.
  57. روز تَرويَه (روز تأمین آب)، به روز هشتم ذی‏ حجّه گفته می‏شود. در گذشته، حاجیان در چنین روزی برای روزهای نهم تا دوازدهم این ماه، یعنی ایّام حضور خود در مشاعر حج، آب ذخیره می‏کردند.
  58. . كمال الدين: ص۲۸۱ ح۳۲ عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، إثبات الوصیّة: ص۲۸۲ عن أبي بصير عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، الكافي: ج۳ ص۴۱۳ ح۳، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۵ ح۱۰ كلاهما عن عبداللّٰه‏ بن سنان عن الإمام الصادق علیه السلام، المقنعة: ص۱۵۴ عن الإمام الصادق علیه السلام و فیها صدره الی «الجمعة» نحوه، بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۶۳ ح۲۲.
  59. . الفردوس: ج۳ ص۱۳۰ ح۴۳۵۱ عن أنس و ص۱۳۱ ح۴۳۵۲، الدرّ المنثور: ج۱ ص۴۵۴ نقلاً عن الأصبهاني و کلاهما عن البراء بن عازب نحوه، كنز العمّال: ج۸ ص۴۸۲ ح۲۳۷۳۷.
  60. . الكافي: ج۳ ص۴۱۳ ح۱، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲ ح۱، جمال الاُسبوع: ص۱۴۷ كلّها عن أبي بصير، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۱ ح۱۲۴۱ و فیه «و روي»، المقنعة: ص۱۵۴، بحار الأنوار: ج۶۴ ص۳۵ ح۱۱.
  61. . الكافي: ج۳ ص۴۱۵ ح۹، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۴ ح۶، منتقى الجمان:ج۲ ص۱۱۵، منتهی المطلب: ج۵ ص۴۱۶ كلّها عن عبداللّٰه‏ بن سنان، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۱۳ ذيل ح۵۷.
  62. . و في المصدر: «ويوم»، و ما أثبتناه من بحار الأنوار.
  63. . الاُصول الستّة عشر(کتاب زید النرسي): ص۱۸۷ ح۱۵۴، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۴ ح۳۱.
  64. . الإقبال: ج۲ ص۲۶۰ و ص۲۶۴، العدد القويّة: ص۱۶۸ ح۷ كلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج۹۸ ص۳۲۳ ح۶.
  65. . حلیة الأولیاء: ج۳ ص۲۶۶ الرقم ۱۶۷، تنبيه الغافلين للسمرقندي: ص۳۶۹ ح۵۵۲، تفسير الآلوسي: ج۹ ص۵۸ كلّها عن جابر بن عبداللّٰه، الدرّ المنثور: ج۳ ص۵۵۲.
  66. . السنن الكبرى: ج۳ ص۳۴۵ ح۵۹۵۹، الموطّأ: ج۱ ص۶۵ ح۱۱۳ کلاهما عن ابن السبّاق، المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۱۹۷ ح۵۳۰۱، مسند الشاميّين: ج۳ ص۷۲ ح۱۸۲۴ عن أبي سعيد الخدري و کلّها نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۲ ح۲۱۰۵۵؛ منتهی المطلب: ج۲ ص۴۷۰ نحوه.
  67. . مسند ابن حنبل: ج۳ ص۵۸۵ ح۱۰۶۲۱، صحیح مسلم: ج۲ ص۵۸۵ ح۱۹، مسند الطيالسي: ص۳۳۵ ح۲۵۷۱، مسند إسحاق بن راهويه: ج۱ ص۱۲۵ ح۴۵، تفسیر الطبري: ج۲ الجزء۲ ص۳۳۸ و الأربعة الأخیرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة.
  68. . صحيح مسلم: ج۲ ص۵۸۶ ح۲۲، سنن النسائي: ج۳ ص۸۷، شعب الإیمان: ج۳ ص۸۸ ح۲۹۶۷، مسند أبي يعلى: ج۵ ص۴۴۹ ح۶۱۸۸ كلّها عن حذيفة، سنن ابن ماجة: ج۱ ص۳۴۴ ح۱۰۸۳ عن أبي هريرة و كلاهما نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۱ ح۲۱۰۵۲.
  69. . جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۳، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۲ ح۲۸ و راجع کتاب من لا يحضره الفقيه: ج‏۱ ص۴۲۳ ح۱۲۴۶.
  70. . جامع الأحاديث للقميّ (العروس): ص۱۴۶ عن جابر الجعفي، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۰ ح۲۷؛ المصنّف لابن أبي شيبة: ج۲ ص۵۸ ح۱۰، المعجم الأوسط: ج۲ ص۳۱۴ ح۲۰۸۴، بغیة الباحث: ص۳۰۱ ح۱۹۶ کلّها عن أنس عن رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله نحوه، کنز العمّال: ج۷ ص۷۱۴ ح۲۱۰۶۳.
  71. . الخصال: ص۳۹۴ ح۱۰۱، روضة الواعظين: ص۴۳۰ نحوه، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۲۶ ح۸ و راجع کتاب من لا يحضره الفقيه: ج‏۱ ص۴۲۵ ح۱۲۵۴ و عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۴۲ ح۱۴۶.
  72. . في وسائل الشیعة (ج ۷ ص 37۶ ح 9۶22) ومصادر اُخری: «فأمَرَهُ».
  73. . الكافي: ج۱ ص۴۷۹ ح۴ عن يعقوب بن جعفر، بحار الأنوار: ج۱۴ ص۲۱۳ ح۱۱.
  74. . شعب الإيمان: ج۳ ص۳۴۰ ح۳۷۰۸، حلیة الأولیاء: ج۷ ص۱۴۰ الرقم ۳۹۵، الأمالي للشجري: ج۲ ص۱۹، الفردوس: ج۱ ص۳۲۹ ح۱۳۰۴ كلّها عن عائشة، إحیاء العلوم: ج۱ ص۲۶۸ عن أنس و لیس فیه صدره، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۰ ح۲۱۰۴۹ و راجع الملاحم و الفتن: ص۳۱۱ ح۴۳۷.
  75. . حلية الأولياء: ج۷ ص۱۴۰ عن عائشة.
  76. . مسند ابن حنبل: ج۱ ص۵۵۷ ح۲۳۴۶، شعب الإیمان: ج۳ ص۳۷۵ ح۳۸۱۵، عمل الیوم و اللیلة لابن السني: ص۲۳۲ ح۶۵۹، تاريخ دمشق: ج۴۰ ص۵۷ ح۸۰۷۰ کلّها نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۹ ح۱۸۰۴۹؛ المجازات النبوية: ص۳۳۱ ح۲۸۳.
  77. . المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۲۵۶ ح۵۵۵۹، المعجم الأوسط: ج۷ ص۲۱۴ ح۷۳۰۷، المطالب العالیة: ج۱ ص۱۵۷ ح۵۷۸، حلیة الأولیاء: ج۳ ص۷۳، ربیع الأبرار: ج۱ ص۶۸ و الأربعة الأخیرة نحوه و كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۴ ح۲۱۰۶۲.
  78. . المستدرك على الصحيحين: ج۱ ص۴۱۲ ح۱۰۲۷، صحيح ابن خزيمة: ج۳ ص۱۱۷ ح۱۷۳۰، تفسير القرطبي: ج۱۸ ص۱۱۹، شعب الإیمان: ج۳ ص۱۱۳ ح۳۰۴۱، مسند الشامیّین: ج۲ ص۳۹۰ ح۱۵۵۷ کلاهما نحوه و كلّها عن أبي موسى الأشعري، كنز العمّال: ج۷ ص۶۸۴ ح۲۰۹۱۰.
  79. . الكافي: ج۳ ص۴۱۵ ح۸، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۳ ح۵، الاختصاص: ص۱۳۰ کلّها عن جابر الجعفي، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۳۸ ح۳۷۳، المحاسن: ج۱ ص۱۳۰ ح۱۵۶ عن المفضّل بن صالح و كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۲ ذيل ح۱۴ و راجع المجازات النبویة: ص۳۳۱ ح۲۸۳.
  80. . جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۷ عن زریق، و الظاهر أنّه رزیق بن الزبیر الخلقاني، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۳ ح۲۸.
  81. . إرشاد القلوب: ص۱۹۳، مستدرك الوسائل: ج۶ ص۷۵ ح۶۴۷۴.
  82. . السَّربُ: المسلَكُ و الطريق (النهاية: ج۲ ص۳۵۶ «سرب»).
  83. . تهذيب الأحكام: ج۳ ص۵ ح۱۱، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۰ ح۱۲۳۹، المقنعة: ص۱۵۴، عدّة الداعي: ص۳۷، جامع الأحاديث للقميّ (العروس): ص۱۵۲ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۲ ح۲۷.
  84. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۱ ح۱۲۴۰، التوحيد: ص۱۷۶ ح۷، الاحتجاج: ج۲ ص۳۸۶ ح۲۹۳، بحار الأنوار: ج۳ ص۳۱۴ ح۷؛ عمدة القاري: ج۷ ص۱۹۸ عن الحسين بن موسى بن جعفر عن آبائه عن الإمام عليّ علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، كنز العمّال: ج۱۴ ص۱۷۸ ح۳۸۲۹۵ نقلاً عن سنن الدارقطني عن الإمام علي علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و کلاهما نحوه.
  85. . الكافي: ج۱ ص۲۵۴ ح۲ و ۳، بصائر الدرجات: ص۱۳۰ ح۱ و ص۱۳۱ ح۵ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۱۷ ص۱۳۵ ح۱۵.
  86. . اُسبوعاً: أي سبعُ مرّات (النهاية: ج۲ ص۳۳۶ «سبع»).
  87. . قال المجلسي قدس سره: قال في النهایة: ...أصل الکلمة من الجُموم و الجَمَّة؛ و هو الاجتماع و الکثرة و الغفیر: من الغفر؛ و هو التغطیة و الستر. انتهیٰ. فالمعنی هنا: مثل الأنبیاء و الرسل الکثیرین، أو مثل الشيء الکثیر؛ أي علماً کثیراً (مرآة العقول: ج ۳ ص ۱۰۴).
  88. . الكافي: ج۱ ص۲۵۳ ح۱، بصائر الدرجات: ص۱۳۱ ح۴، بحار الأنوار: ج۱۷ ص۱۵۱ ح۵۳.
  89. . بصائر الدرجات: ص۱۳۲ ح۷ عن الحسن بن عبّاس بن حريش عن الإمام الجواد علیه السلام و ح۶ عن الحسن بن عبّاس بن حريش عن الإمام الجواد عن الإمام الصادق علیهما السلام نحوه، بحار الأنوار: ج۲۶ ص۹۰ ح۱۰.
  90. . مصباح المتهجّد: ص۲۸۵، ثواب الأعمال: ص۱۷۲ ح۲۲، جامع الأحاديث للقميّ (العروس): ص۱۵۶ کلاهما عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر علیه السلام، المحاسن: ج۱ ص۱۳۱ ح۱۵۸ عن الإمام عليّ علیه السلام و كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۳ ح۲۸.
  91. . كنز العمّال: ج۴ ص۲۱۷ ح۱۰۲۳۳ نقلاً عن أبي المظفّر السمعاني في أماليه عن سلمان، الجامع الصغير: ج۲ ص۵۱۶ ح۸۰۵۰.
  92. . الكافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۵، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲ ح۲، مصباح المتهجّد: ص۲۶۱، جمال الاُسبوع: ص۱۴۷ كلّها عن البزنطی عن الإمام الرضا علیه السلام، المقنعة: ص۱۵۳ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۴ ح۲۰.
  93. . مسند زيد: ص۱۵۶ عن الإمام زين العابدين عن آبائه علیهم السلام، جامع الأخبار: ص۱۵۷ ح۳۷۰، دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۷۹، المهذّب للقاضي البرّاج (النسخة الألکترونیة): ج۱ ص۱۰۰، الأحکام ليحيى بن الحسين (النسخة الألکترونیة): ج۱ ص۱۲۳، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۶۴ ح۵۶ و راجع السنن الکبری: ج۳ ص۳۵۳ ح۵۹۹۴.
  94. . دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۸۰، المهذّب للقاضي البرّاج (النسخة الألکترونیة): ج۱ ص۱۰۰، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۶۵ ح۵۶.
  95. . عدّة الداعي: ص۳۷، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۴ ح۱۹.
  96. . ثواب الأعمال: ص۲۲۰ ح۱ عن عبداللّٰه‏ بن بكير و غيره، بحار الأنوار: ج۴۶ ص۲۹۴ ح۲۳.
  97. . المقنعة: ص۱۵۶، جامع الأخبار: ص۱۶۱ ح۳۸۶، روضة الواعظين: ص۳۶۵، تأويل الآيات الظاهرة: ج۲ ص۴۶۴ ح۳۵ كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۴ ح۲۱ و راجع جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۱.
  98. . ثواب الأعمال: ص۱۷۲ ح۲۳ عن عبداللّٰه‏ بن سنان، المحاسن: ج۱ ص۱۳۲ ح۱۶۲ عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام، جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۷ عن زريق، و الظاهر أنّه رزیق بن الزبیر الخلقاني و كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۰ ح۲۸؛ التمهید لابن عبد البرّ: ج۲۳ ص۴۰، الاستذكار: ج۲ ص۴۲ کلاهما عن کعب الأحبار من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام و لیس فیهما «أضعافاً».
  99. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۳ ح۱۲۴۷، الخصال: ص۳۹۲ ح۹۳، جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۷، منتقى الجمان: ج۲ ص۱۰۴، منتهى المطلب: ج۵ ص۳۳۲ كلّها عن هشام بن الحكم، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۳۳ ح۵.
  100. . و في النسخة ألتي بأیدینا «حيطانُ» و ما أثبتناه من بحار الأنوار.
  101. . جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۳، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۳ ح۲۸.
  102. . الأدب المفرد: ص۳۲ ح۶۱، مسند ابن حنبل: ج۳ ص۵۳۲ ح۱۰۲۷۶، تهذیب الکمال: ج۸ ص۲۴۲ الرقم۱۶۸۴، شعب الإیمان: ج۶ ص۲۲۴ ح۷۹۶۶، فتح الباري: ج۱۰ ص۴۱۵ ذيل ح۵۹۸۴ و الأربعة الأخیرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۳ ص۳۶۷ ح۶۹۷۳.
  103. . المراد من الجمعة هنا هو الاُسبوع لا یوم الجمعة.
  104. . المراد من «الخمیس» في هذا الحدیث (وکذلك الأحادیث ۵۱ - ۵۳) هو لیلُ الخمیس الذي یطلق علیه «لیلة الجمعة»؛ و الذي یبدأ من غروب الخمیس حتّی فجر الجمعة، و ذلك بقرینة الحدیثین السابق و اللاحق.
  105. . یَفیئا: أي یرجعا. فاء من غضبه: رجع (لسان العرب: ج‌‍۱ ص‌۱۲۵ «فیأ»).
  106. . صحيح مسلم، ج۴ ص۱۹۸۸ ذيل ح۳۶، صحيح ابن خزيمة: ج۳ ص۲۹۹ ح۲۱۲۰ و فیه «ارجئوا» بدل «اركوا»، صحيح ابن حبّان: ج۱۲ ص۴۸۳ ح۵۶۶۷ كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۳ ص۴۶۴ ح۷۴۵۲؛ الأمالي للطوسي: ص۵۳۷ ح۱۱۶۲ عن أبي ذرّ، كنز الفوائد: ج۱ ص۳۰۷ عن أبي هريرة و کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۷۴ ص۲۳۶ ح۳۷.
  107. به قرینۀ حدیث پیشین و حدیث زیرین، مقصود از «پنج شنبه» در این حدیث و نیز احادیث ۵۱ تا ۵۳، شبانگاه پنج‏شنبه است که «شب جمعه» خوانده می‏شود؛ یعنی از غروب پنج‏شنبه تا سپیده‏دم جمعه.
  108. . بصائر الدرجات: ص۴۲۶ ح۱۴ عن محمّد بن مسلم و ص۴۲۵ ح۱۲ عن عبداللّٰه‏ بن سنان نحوه، بحار الأنوار: ج۲۳ ص۳۴۴ ح۳۶.
  109. . بصائر الدرجات: ص۴۲۴ ح۵ و ص۴۲۵ ح۹ کلاهما عن أبي بصير، بحار الأنوار: ج۲۳ ص۳۴۴ ح۳۳.
  110. . عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۱۱۸ ح۱، علل الشرائع: ص۲۷۲ ح۹ كلاهما عن الفضل بن شاذان عن الإمام الرضا علیه السلام، الاُصول الستة عشر(کتاب جعفر بن شریح الحضرمي): ص۲۳۷ ح۲۸۲ عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج۹۷ ص۹۲ ح۱.
  111. . التوبة: ۱۰۵.
  112. . بصائر الدرجات: ص۴۲۷ ح۲ عن معلّى بن خنيس، بحار الأنوار: ج۲۳ ص۳۴۵ ح۳۹.
  113. . المعجم الأوسط: ج۵ ص۱۰۹ ح۴۸۱۷، تاريخ أصبهان: ج۱ ص۳۶۱ الرقم۶۶۰، تهذیب التهذیب: ج۵ ص۵۹۷ الرقم۸۳۵۰، المعجم لابن الأعرابي: ج۲ ص۷۴۷ ح۱۵۱۲ کلاهما نحوه و كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۲ ح۲۱۰۵۳؛ رسائل الشهید الثاني: ج۱ ص۲۸۳.
  114. . مستدرك ‏الوسائل: ج۶ ص۷۴ ح۶۴۷۱ نقلاً عن أبي الفتوح الرازي في تفسيره عن أنس.
  115. . مجمع البيان: ج۹ ص۴۳۶ عن سلمان التمیمي، و الظاهر أنّه سلیمان، جامع الأخبار: ص۲۳۴ ح۶۰۰ عن سليمان التميمي، و الظاهر أنّه التیمي، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۱۳۰؛ مسند أبي يعلى: ج۳ ص۳۸۴ ح۳۴۲۱، شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۴ ح۳۰۴۲، فضائل الأوقات للبيهقي: ص۴۷۱ ح۲۵۶ كلّها عن سلیمان التیمي عن أنس نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۰۷ ح۲۱۰۳۴.
  116. . الأمالي للمفید: ص‌۲۳۱، فضائل الأشهر الثلاثة: ص۱۲۶ نحوه، الإقبال: ج۱ ص‌۲۴ کلّها عن ابن عبّاس، بحار الأنوار: ج‌۹۶ ص۳۳۸ ح۱؛ شعب الإیمان: ج‌۳ ص‌۳۳۶ ح۳۶۹۵، تاریخ دمشق: ج‌۵۲ ص‌۲۹۲ ح‌۱۱۰۲۰ کلاهما عن ابن عبّاس و لیس فیهما «ویوم الجمعة» نحوه، کنز العمّال: ج‌۸ ص‌۵۸۶ ح‌۲۴۲۸۱.
  117. . من الواضح أنّ موت الإنسان في لیلة الجمعة أو یومها هو من الاُمور الخارجة عن اختیاره. فإذا أراد اللّٰه أن یرفع ضغطة القبر عن أحد عباده أو أراد أن یرحمه بسبب أعماله الحسنة؛ یجعل موته في لیلة الجمعة أو یومها، و هذا من اللطف الإلهيّ بحقّ عبده.
  118. واضح است که مردن در شب جمعه یا روز جمعه، در اختیار انسان نیست. پس اگر خداوند، به دلیل اعمال بنده‏ای، مرگ او را در شب یا روز جمعه قرار داد، در واقع، اراده کرده است که فشار قبر را از او بردارد یا او را بیامرزد و این، لطف الهی در حقّ بنده است.
  119. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۳۸ ح۳۷۱، المحاسن: ج۱ ص۱۳۳ ح۱۶۴ عن سعد بن ظريف عن الإمام الباقر علیه السلام، منتهى المطلب: ج۷ ص۴۴۱، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۳۰ ح۳۸؛ كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۹ ح۲۱۰۸۳ نقلاً عن الشيرازي في الألقاب عن ابن عمر نحوه، و راجع دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۸۰.
  120. . الكافي: ج۳ ص۴۱۵ ح۸، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۳ ح۵ كلاهما عن جابر الجعفي، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۳۸ ح۳۷۳، المقنعة، ص۱۵۴ عن الإمام عليّ علیهم السلام، المحاسن: ج۱ ص۱۳۰ ح۱۵۶ عن المفضّل بن صالح و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۲ ح۱۴.
  121. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۳۸ ح۳۷۲، ثواب الأعمال: ص۲۳۱ ح۱ عن أبان بن تغلب، الدعوات: ص۲۴۳ ح۶۸۴، روضة الواعظين: ص۳۶۳، جامع الأخبار: ص۴۷۲ ح۱۳۳۱ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۲۱ ح۱۷.
  122. . في المصدر: «الجمعة»، والتصویب من بحار الأنوار و مستدرك الوسائل (ج ۶ ص ۵۹ ح ۶۴۲۶).
  123. . جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۲، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۲ ح۲۷ و راجع الکافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۵ و سنن الترمذي: ج۳ ص۳۸۶ ح۱۰۷۴ و الفردوس: ج۳ ص۵۰۴ ح۵۵۵۹.
  124. . جمال الاُسبوع: ص۱۸۳.
  125. . أفيح: أي واسع (النهاية: ج۳ ص۴۸۴ «فيح»).
  126. . تفسیر ابن کثیر: ج۷ ص۳۸۴، مسند الشافعي: ص۷۰، معرفة السنن و الآثار: ج۲ ص۵۳۲ ح۱۸۲۱، تفسیر الثعلبي: ج۹ ص۳۱۶ و فیه «یوم المرند» بدل «یوم المزید» و کلّها نحوه، الدرّ المنثور: ج۷ ص۶۰۵ و راجع تاریخ بغداد: ج۹ ص۲۰۸ الرقم۴۷۸۷.
  127. . حلية الأولياء: ج۷ ص۲۶۳ الرقم۳۹۷ عن أنس و راجع بغية الباحث: ج۱ ص۳۰۲ ح۱۹۶.
  128. . مستدرك الوسائل: ج۶ ص۶۲ ح۶۴۳۳ نقلاً عن أبي الفتوح الرازي في تفسيره؛ المعجم الأوسط: ج۷ ص۱۵ ح۶۷۱۷، المصنّف لابن أبي شیبة: ج۲ ص۵۸ ح۱۰، مسند أبي یعلی: ج۴ ص۱۹۴ ح۴۲۱۳، تفسیر الطبري: ج۱۳ الجزء۲۶ ص۱۷۵ کلّها نحوه، کنز العمّال: ج۷ ص۷۱۴ ح۲۱۰۶۳.
  129. . تفسير القمّي: ج۲ ص۱۶۹ عن عاصم بن حميد، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۶ ح۳.
  130. . الزهد لحسين بن سعيد: ص۱۷۹ ح۲۷۱، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۶ نحوه، و فیه «و ذلك أنّهم یزاد في نعیمهم» بدل «لِما يَرَون مِن تضاعُف اللَّذَّة وَ السرورِ» بحار الأنوار: ج۸ ص۱۹۸ ح۱۹۳ و راجع الغارات: ج‏۱ ص۲۴۳.
  131. . الخصال: ص۳۹۰ ح۸۴ عن دارم بن قبيصة عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۴ ح۲۹.
  132. . الأنبیاء: ۶۹.
  133. . جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۴۷، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۱ ح۲۷.
  134. . بخع بالطاعة: أي أذعن و انقاد و سلس (ترتيب كتاب العين: ص۷۱ «بخع»).
  135. . مصباح المتهجّد: ص۷۵۴ ح۸۴۳، الإقبال: ج۲ ص۲۵۶، مصباح الزائر: ص۱۵۶ كلاهما عن الفيّاض بن محمّد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، المصباح للکفعمي: ص۹۲۱ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام و کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۹۷ ص۱۱۴ ح۸.
  136. . الكافي: ج۲ ص۵ ح۷، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۴۸ کلاهما عن إبراهيم بن عمر الیماني، بحار الأنوار: ج۶۷ ص۸۷ ح۱۰ و راجع تاریخ دمشق: ج۷ ص۳۷۵.
  137. . بصائر الدرجات: ص۱۷ ح۱۱، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۴۸ کلاهما عن إبراهيم بن عبد الحميد عن أبيه، بحار الأنوار: ج۲۵ ص۱۲ ص۱۹.
  138. . الجعفريّات: ص۳۹، النوادر للراوندي: ص۱۴۹ ح۲۱۲ كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۲ ح۱۵؛ كنز العمّال: ج۷ ص۷۱۶ ح۲۱۰۶۴ نقلاً عن الديلمي عن الإمام عليّ علیه السلام.
  139. . الكافي: ج۳ ص۴۱۵ ح۱۱، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۴ ح۷، عدّة الداعي: ص۳۷، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۶ نحوه و لیس فیه صدره إلی «يَومِ الجُمُعَةِ» و کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج۶۴ ص۳۵ ح۱۱؛ إحیاء العلوم: ج۱ ص۲۶۸ عن کعب من دون إسناد إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه و راجع المقنعة: ص۱۵۴.
  140. . الكافي: ج۱ ص۴۲۳ ح۵۶، بحار الأنوار: ج۲۴ ص۲۰۵ ح۳.
  141. . تأويل الآيات الظاهرة: ج۲ ص۵۷۴ ح۳، بحار الأنوار: ج۲۴ ص۲۰۶ ح۶.
  142. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۱ ح۱۲۴۰، التوحيد: ص۱۷۶ ح۷، الاحتجاج: ج۲ ص۳۸۶ ح۲۹۳ نحوه و کلّها عن إبراهيم بن أبي محمود عن الإمام الرضا عن أبيه عن جدّه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۳ ص۳۱۴ ح۷؛ عمدة القاري: ج۷ ص۱۹۸ عن الحسين بن موسى بن جعفر عن آبائه علیهم السلام عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، كنز العمّال: ج۱۴ ص۱۷۸ ح۳۸۲۹۵ نقلاً عن سنن الدارقطني عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و کلاهما نحوه.
  143. . سنن الترمذي: ج۵ ص۵۶۴ ح۳۵۷۰، المستدرك على الصحيحين: ج۱ ص۴۶۱ ح۱۱۹۰، سیر أعلام النبلاء: ج۹ ص۲۱۷ الرقم۶۰ كلّها عن ابن عبّاس، المعجم الكبير: ج۱۱ ص۲۹۱ ح۱۲۰۳۶ عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و کلّها نحوه، كنز العمّال: ج۲ ص۵۹ ح۳۱۱۲؛ جمال الاُسبوع: ص۸۶ عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج۹۲ ص۲۹۳ ح۶ و راجع مصباح المتهجّد: ص‏۲۶۴.
  144. . أقتَر اللّٰهُ رِزقَهُ: أي ضيّقهُ و قللّٰه (النهاية: ج۴ ص۱۲ «قتر»).
  145. . تهذيب الأحكام: ج۳ ص۵ ح۱۱، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۰ ح۱۲۳۹، المقنعة: ص۱۵۴، عدّة الداعي: ص۳۷، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۲ و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۷ ص۱۶۶ ح۹.
  146. . يوسف: ۹۸.
  147. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۲ ح۱۲۴۲ عن محمّد بن مسلم، المقنعة: ص۱۵۵، علل الشرائع: ص۵۴ ح۱ عن إسماعيل بنِ الفَضلِ الهاشمي‏، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۱ ح۱۳؛ سنن الترمذي: ج۵ ص۵۶۴ ح۳۵۷۰، المستدرك علی الصحیحین: ج۱ ص۴۶۱ ح۱۱۹۰ كلاهما عن ابن عبّاس عن رسول اللّٰه‏ صلی الله علیه و آله نحوه، کنز العمّال: ج۲ ص۵۹ ح۳۱۱۲.
  148. . يوسف: ۹۷-۹۸.
  149. . يوسف: ۹۱-۹۲.
  150. . علل الشرائع: ص۵۴ ح۱، بحار الأنوار: ج۱۲ ص۲۸۰ ح۵۷.
  151. . جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۲، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۲ ح۱۷.
  152. . الكافي: ج۳ ص۴۲۸ ح۲ عن القدّاح، فقه الرضا: ص۱۳۰ عنه صلی الله علیه و آله و لیس فیه ذیله من «فسئل»، المناقب للكوفي: ج۱ ص۱۰۷ ح۵۴ عن الزهري عنه صلی الله علیه و آله و فيه صدره إلى «الیوم الأزهر»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۳ ح۲۰؛ شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۱ ح۳۰۳۴ عن ابن عبّاس عنه صلی الله علیه و آله، النهایة في غریب الحدیث: ج۲ ص۳۲۲ عنه صلی الله علیه و آله و ليس فيهما ذيله من «فسئل» نحوه، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۴ ح۲۱۸۰.
  153. . السنن الكبرى: ج۳ ص۳۵۳ ح۵۹۹۴، شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۰ ح۳۰۳۰، مسند الشامیّین: ج۴ ص۱۹ ح۲۶۱۰ و فیه صدره إلی «يومَ الجُمُعة» و كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۴ ح۲۱۷۹، مسند زيد: ص۱۵۶ عن الإمام زين العابدين عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، جامع الأخبار: ص۱۵۷ ح۳۷۰ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج‏۸۹ ص۳۶۴ ح۵۶ و راجع صحيح مسلم: ج۱ ص۳۰۶ ح۷۰ و تفسير القرطبي: ج۱۹ ص۲۸۶.
  154. . تاريخ دمشق: ج۴۳ ص۱۴۲ ح۹۱۲۶، الفوائد لتمّام بن محمّد الرازي: ج۲ ص۱۰۶ ح۱۲۶۶ کلاهما عن أبي هریرة، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۴ ح۲۱۷۷.
  155. . الفردوس: ج۱ ص۱۸۴ ح۶۸۸ عن الإمام عليّ علیه السلام، كنز العمّال: ج۱ ص۵۰۶ ح۲۲۳۸.
  156. . شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۱ ح۳۰۳۵، فضائل الأوقات للبیهقي: ص۴۹۹ ح۲۷۶، تاريخ دمشق: ج۵۴ ص۳۰۱ ح۱۱۵۰۰، نظم درر السمطین: ص۶۰ ح۴۸ و الثلاثة الأخیرة نحوه و كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج۱ ص۵۰۶ ح۲۲۳۷؛ جامع الأخبار: ص۱۵۴ ح۳۴۸ عن أنس نحوه.
  157. . المقنعة: ص۱۵۵، روضة الواعظين: ص۳۶۵، تفسير القمّي: ج‏۲ ص۱۶۹ عن عاصم بن حمید و فیه ذیله من «فاکثروا»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۴ ح۲۱.
  158. . الذَرُّ: النملُ الأحمرُ الصغير، واحدتها: ذرّة (النهاية: ج۲ ص۱۵۷ «ذرر»).
  159. . الطبعة المعتمدة للمصدر: «لا تكتبون»، و التصويب من طبعة دار الحدیث و المصادر الاُخرى.
  160. . الكافي: ج۳ ص۴۱۶ ح۱۳، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۴ ح۹، جمال الاُسبوع: ص۱۲۳، منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۱، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۴ ح۲۴.
  161. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۴ ح۱۲۵۱، الخصال: ص۳۹۳ ح۹۵ كلاهما عن عبداللّٰه‏ بن سنان، المقنعة: ص۱۵۶، فقه الرضا: ص۱۲۸ عن المعصوم علیه السلام و كلاهما نحوه، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۱، بحار الأنوار: ج۹۴ ص۵۰ ح۱۱.
  162. . كامل الزيارات: ص۳۴۱ ح۵۷۴ عن داود بن فرقد، بحار الأنوار: ج۱۰۱ ص۹۶ ح۱۷.
  163. . كامل الزيارات: ص‌۲۲۲ ح‌۳۲۶، بحار الأنوار: ج‌۱۰۱ ص‌۶۰ ح‌۳۲.
  164. . جنّة المأوى للميرزا النوري (طبع مؤسّسة السیّدة المعصومة علیها السلام) ص۱۵۲، النجم الثاقب: ج۲ ص۱۵۵ نحوه و راجع المزار الکبیر: ص۳۳۱ ح۱۱ و إلزام الناصب: ج۲ ص۶۸.
  165. . علل الشرائع: ص۱۸۲ ح۱ عن عبادة الكلیبي، دلائل الإمامة: ص۱۵۲ ح۶۵ عن عبّاد الكلبي (و التحقیق أنّهما شخص واحد، و هو عبّاد بن صهیب التمیمي) و کلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه علیهم السلام عن فاطمة الصغرى بنت الحسين علیه السلام عن أبیها علیه السلام، كشف الغمّة: ج۲ ص۹۴، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۱۳ ح۱۹ نقلاً عن مصباح الأنوار و کلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه علیهم السلام عن فاطمة الصغرى بنت الحسين علیه السلام عن أبیها عنه علیهما السلام و ج۴۳ ص۸۱ ح۳.
  166. . الكافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۶، تهذیب الأحکام: ج۳ ص۳ ح۳ کلاهما عن أبان بن عثمان الأحمر، مصباح المتهجّد: ص۲۸۳، جمال الاُسبوع: ص۱۲۳، الدعوات: ص۳۷ ح۹۰ و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۲ ح۱۴.
  167. . جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۳، بحار الأنوار:ج۸۹ ص۲۸۲ ح۲۸.
  168. . الجعفريّات: ص۳۷ و ۶۶ کلاهما عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام عليّ علیهم السلام، النوادر للراوندي: ص۱۵۱ح۲۱۶ عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و لیس فیه «عشیّة الخمیس» نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۱۹۷ ذیل ح۴۴.
  169. . الجمعة: ۹.
  170. . الكافي: ج۳ ص۴۱۵ ح۱۰، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۳۶ ح۶۲۰، منتهى المطلب: ج۵ ص۴۱۶، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۲۲ ح۴.
  171. . الأمالي للطوسي: ص۶۹۶ ح۱۴۸۳ عن رزیق بن الزبیر الخلقاني، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۲۲ ذیل ح۴.
  172. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۱۶ ح۱۲۲۸، وسائل الشيعة: ج۵ ص۴۷ ح۹۵۵۹.
  173. . الخصال: ص۳۹۳ ح۹۶ عن إبراهيم بن عثمان الخزّاز، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۴۷ ح۱۹.
  174. . الكافي: ج۱ ص۴۰ ح۵ عن الإمام الصادق علیه السلام، مجمع البحرین: ج۳ ص۱۳۸۶ و لیس فیه ذیله من «فیتعاهد».
  175. . تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۴۷ ح۶۷۴ عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عن آبائه علیهم السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۳ ح۱۲۵۰، الخصال: ص۳۹۳ ح۹۴ عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۵ و ليس فيها «في المسجد»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۴۷ ح۱۷.
  176. . الخصال: ص۳۹۱ ح۸۸ عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه علیهما السلام، ثواب الأعمال: ص۴۱ ح۱ عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۵۲ ح۳۹۵ عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه و ليس فيهما ذيله من «وروي»، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۳۳ ح۷؛ المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۱۹۹ ح۵۳۱۰ عن أبي حميد الحميري، إحیاء العلوم: ج۱ ص۲۷۱ عن ابن مسعود من دون إسناد إلی النبيّ صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البیت علیهم السلام و ليس فيهما ذيله من «وروي» نحوه و راجع عمدة القاري: ج۲۲ ص۴۶.
  177. . المعجم الأوسط: ج۵ ص۸۵ ح۴۷۴۶، كنز العمّال: ج۶ ص۶۵۶ ح۱۷۲۴۱ نقلاً عن المعجم الکبیر و کلاهما عن عائشة، مجمع الزوائد: ج۲ ص۳۸۴ ح۳۰۳۷؛ رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۷۱، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۸ ح۳۴.
  178. . المعجم الأوسط: ج۱ ص۲۵۷ ح۸۴۲، شعب الإيمان: ج۳ ص۲۴ ح۲۷۶۳، مجمع الزوائد: ج۲ ص۳۸۴ ح۳۰۳۶ نقلاً عن البزّار، سبل الهدى و الرشاد: ج۸ ص۲۰۷ کلاهما نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۱۲۷ ح۱۸۳۲۲؛ رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۷۰ نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۸ ح۳۴.
  179. . طبّ الأئمّة لابني بسطام: ص۱۳۸ عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عن أبيه عن جدّه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۷۶ ص۱۲۱ ح۱۱ و راجع الكافي: ج۶ ص۴۹۰ ح۱ و الخصال: ص۶۱۱ ح۱۰.
  180. . الشَّعَث: انتشارُ الأمر و خَلَلُه. و التشَعُّث: التفرّق و التنکّث، کما یتشعّث رأس المسواك (تاج العروس: ج ۳ ص ۲۲۵ «شعث»).
  181. . کتاب من لا يحضره الفقيه: ج‏۱ ص۱۲۷.
  182. . الكافي: ج۳ ص۴۱۷ ح۲، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۱۰ ح۳۳ كلاهما عن محمّد بن العلاء، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۱ ص۱۲۶ ح۳۰۳ عن عبد الرحیم القصیر عن الإمام الباقر علیه السلام، الخصال: ص۳۹۱ ح۸۷، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۵۵ ح۴۱۶ و ليس فيهما ذيله من «و لم يمرض» و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۸ ح۳۵.
  183. . الخِطميّ: ضربٌ من النبات يُغسل به (لسان العرب: ج۱۲ ص۱۸۸ «خطم»).
  184. . الكافي: ج۳ ص۴۱۸ ح۵ و ج۶ ص۴۹۱ ح۱۰ نحوه، جمال الاُسبوع: ص۲۲۶ كلّها عن محمّد بن طلحة، جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۶۰، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۱ ح۲۹ و راجع كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۲۴ ح۲۹۱ و مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۵۱ ح۳۹۴.
  185. . الكافي: ج۳ ص۴۱۸ ح۶ و ج۶ ص۵۰۴ ح۴، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۳۶ ح۶۲۳، جمال الاُسبوع: ص۲۲۶ كلّها عن عبداللّٰه‏ بن سنان، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۴۳ ح۳۷۰، بحار الأنوار: ج۷۶ ص۸۷ ح۸.
  186. . الكافي: ج۳ ص۴۱۸ ح۷، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۳۶ ح۶۲۲، الخصال: ص۳۹ ح۲۴، الأمالي للصدوق: ص۳۸۱ ح۴۸۵ كلّها عن حفص بن البختري، جامع الأخبار: ص۳۳۴ ح۹۳۸ و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۷۶ ص۱۱۰ ح۴ و راجع کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۱ ص۱۲۷ ح۳۰۵.
  187. . الخصال: ص۳۹۱ ح۸۶، الكافي: ج۶ ص۴۹۱ ح۱۱، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۵۳ ح۴۰۰ كلاهما نحوه، ثواب الأعمال: ص۴۲ ح۷، بحار الأنوار: ج۷۶ ص۱۱۰ ح۵.
  188. . صحیح البخاري: ج‌۱ ص‌۳۰۲ ح‌۸۴۴، مسند ابن حنبل: ج‌۱ ص‌۷۰۸ ح‌۳۰۵۹، صحیح ابن حبّان: ج‌۷ ص۲۱ ح‌۲۷۸۲، صحیح ابن خزیمة: ج‌۳ ص‌۱۲۹ ح‌۱۷۵۹، السنن الکبری: ج‌۳ ص‌۳۴۳ ح۵۹۵۳ کلها عن طاووس الیماني، کنز العمّال: ج‌۷ ص‌۷۵۲ ح‌۲۱۲۳۴.
  189. . رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۷۰، عوالي اللآلي: ج۱ ص۴۶ ح۶۳ عن أبي سعید الخدري و فیه «محتلم» بدل «مسلم»، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۷ ح۱۳؛ صحيح البخاري: ج۱ ص۲۹۳ ح۸۲۰، صحيح مسلم: ج۲ ص۵۸۰ ح۵ كلاهما عن أبي سعيد الخدري و فيهما «محتلم» بدل «مسلم»، تاریخ دمشق: ج۲۵ ص۱۴۱ عن عائشة و لیس فیه «عَلى كُلِّ مُسلِمٍ»، كنز العمّال: ج۷ ص۷۵۴ ح۲۱۲۴۸ و راجع مسند ابن حنبل: ج۲ ص۳۰۳ ح۵۰۷۸.
  190. . المعجم الكبير: ج۱۸ ص۱۴۰ ح۲۹۲، المعجم الأوسط: ج۴ ص۳۵۳ ح۴۴۱۳ كلاهما عن أبي بكر، شعب الإیمان: ج۳ ص۱۰۸ ح۳۰۲۱، المطالب العالیة: ج۱ ص۱۶۲ ح۵۸۵ کلاهما عن عمران بن حصین، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۲ ح۲۱۲۹۴؛ رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۷۰، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۷ ح۱۳.
  191. . سنن أبي داود: ج۱ ص۹۷ ح۳۵۴، سنن الترمذي: ج۲ ص۳۶۹ ح۴۹۷، سنن النسائي: ج۳ ص۹۴ كلّها عن سمرة بن جندب، كنز العمّال: ج۷ ص۷۵۵ ح۲۱۲۵۴؛ عوالي اللآلي: ج۱ ص۴۶ ح۶۴، منتهی المطلب: ج۲ ص۴۶۰ کلاهما عن سمرة بن جندب، مستدرك الوسائل: ج‏۲ ص۵۰۵ ح۲۵۷۲.
  192. . سنن أبي داود: ج۱ ص۹۷ ح۳۵۳، المستدرك على الصحيحين: ج۱ ص۴۱۷ ح۱۰۳۸، صحيح ابن خزيمة: ج۳ ص۱۲۸ ح۱۷۵۵، المعجم الکبیر: ج۱۱ ص۱۷۵ ح۱۱۵۴۸ كلّها نحوه، السنن الكبرى: ج۱ ص۴۴۱ ح۱۴۰۷ كلّها عن ابن عبّاس، كنز العمّال: ج۷ ص۷۵۲ ح۲۱۲۳۵.
  193. . مسند ابن حنبل: ج۵ ص۶۱۱ ح۱۶۷۲۰، المعجم الكبير: ج۱۸ ص۳۲۱ ح۸۲۸ و ليس فيه «ويوم الفطر»، المعجم الأوسط: ج۷ ص۱۸۶ ح۷۲۳۰، تهذیب الکمال: ج۲۳ ص۱۳۷ الرقم۴۷۰۳، الاستیعاب: ج۳ ص۳۲۳ الرقم۲۰۹۲، كنز العمّال: ج۷ ص۶۳ ح۱۷۹۷۳، و راجع سنن أبي داود: ج۱ ص۹۶ ح۳۴۸ و قرب الإسناد: ص۳۶۰ ح۱۲۸۵.
  194. . جمال‏ الاُسبوع: ص۲۲۸ عن أبي البختري عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۹ ح۱۸.
  195. . تفسير القرطبي: ج۱۸ ص۱۱۹، تفسير الثعلبي: ج۹ ص۳۱۵ نحوه و کلاهما عن أنس؛ مستدرك‏ الوسائل: ج۶ ص۹۰ ح۶۵۰۴ نقلاً عن تفسیر أبي الفتوح الرازي عن أنس نحوه.
  196. . مسند الشافعي: ص۷۴، معرفة السنن و الآثار: ج۳ ص۲۸ ح۱۸۶۳.
  197. . في وسائل الشیعة (ج ۳ ص ۳۱۸ ح ۳۷۵۱): «فإنّه».
  198. . الكافي: ج۳ ص۴۲ ح۵، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۹ ح۳۰، علل الشرائع: ص۲۸۵ ح۲، المقنعة: ص۱۵۸، روضة الواعظين: ص۳۶۵ كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۴۱ ص۱۲۳ ح۳۱.
  199. . الكافي: ج۳ ص۴۱۷ ح۴، جمال الاُسبوع: ص۲۲۴ نحوه، منتقى الجمان: ج۱ ص۳۳۳ و ج۲ ص۱۲۰ و لیس فیه ذیله، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۱ ح۲۹ و راجع دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۸۱.
  200. . الكافي: ج۳ ص۴۳ ح۷ و ص۴۱۸ ح۹، فقه الرضا علیه السلام ص۱۷۵ من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلی الله علیه و آله أو أحدٍ من أهل البيت علیهم السلام و ليس فيه ذيله من «و روي» نحوه، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۶ ذيل ح۱۰.
  201. . تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۳۸ ح۶۲۹، جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۵۹ عن الإمام الصادق علیه السلام، منتقى الجمان: ج۱ ص۳۳۰، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۹ ح۱۷.
  202. . القُرّ: البرد عامّة، بالضمّ. و قال بعضهم: القُرُّ في الشتاء، و البرد في الشتاء و الصیف، یقال: هذا یوم ذو قُرّ؛ أي ذو برد (لسان العرب: ج۵ ص۸۲ «قرر»).
  203. . تهذيب الأحكام: ج۳ ص۹ ح۲۷، الهدایة للصدوق: ص۱۰۲، المقنعة: ص۱۵۸ نحوه، عوالي اللآلي: ج۲ ص۱۷۱ ح۱۱ و فیه «الضرورة» بدل «القرّ»، منتقى الجمان: ج۱ ص۳۲۹، وسائل الشيعة: ج۲ ص۹۴۵ ح۳۷۳۵.
  204. . الكافي: ج۳ ص۴۲ ح۳ و ص۴۱۷ ح۳ نحوه، منتقى الجمان: ج۱ ص۳۳۰ كلّها عن منصور بن حازم، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۱۱ ح۲۲۶، علل الشرائع: ص۲۸۶ ح۱ کلاهما من دون إسناد إلى النبيّ صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البيت علیهم السلام نحوه، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۴ ح۸ و راجع الخصال: ص۵۸۶ ح۱۲.
  205. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۱۲ ح۲۲۹، الهداية للصدوق: ص۱۰۴، الذکری (المطبوعة في موسوعة الشهید الأوّل: ج۵ ص۱۱۵)، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۸ ح۱۴.
  206. . تهذيب ‏الأحكام: ج۱ ص۳۶۶ ح۱۱۱۲، منتهى المطلب: ج۲ ص۴۶۵، علل الشرائع: ص۲۸۵ ح۳ کلّها عن محمّد بن عبداللّٰه، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۱ ص۱۱۲ ح۲۳۰، الهدایة للصدوق: ص۱۰۳ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۷۸ ص۱۲۴ ح۷ و راجع سنن النسائي: ج۳ ص۹۴.
  207. . تهذيب ‏الأحكام: ج۱ ص۱۱۲ ح۲۹۷، الاستبصار: ج۱ ص۱۰۳ ح۳۳۵، منتهى المطلب: ج۲ ص۴۶۱، وسائل الشيعة: ج۲ ص۹۴۵ ح۳۷۳۷ و راجع فقه الرضا: ص۸۳.
  208. . تهذيب ‏الأحكام: ج۱ ص۱۱۳ ح۲۹۹، الاستبصار: ج۱ ص۱۰۴ ح۳۰۴، منتهى المطلب: ج۲ ص۴۶۵، وسائل الشيعة: ج۲ ص۹۴۹ ح۳۷۵۷.
  209. . تهذيب ‏الأحكام: ج۱ ص۱۱۳ ح۳۰۰، منتهى المطلب: ج۲ ص۴۶۶، وسائل الشيعة: ج۲ ص۹۵۰ ح۳۷۵۸ و راجع الهدایة للصدوق: ص۱۰۳.
  210. . الكافي: ج۳ ص۴۲ ح۴، علل الشرائع: ص۲۸۵ ح۱، تهذيب الأحكام: ج۱ ص۳۶۶ ح۱۱۱۱ و ص۱۱۱ ح۲۹۳، المحاسن: ج۲ ص۲۸ ح۱۱۰۱ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۳ ح۴ و راجع كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۱۲ ح۲۳۱.
  211. . الكافي: ج۳ ص۴۲ ح۶، تهذيب الأحكام: ج۱ ص۳۶۶ ح۱۱۱۰ و ص۳۶۵ ح۱۱۰۹ عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۱۱ ح۲۲۷ عن الحسن بن موسى، و الظاهر أنّه تصحیف، منتهى المطلب: ج۲ ص۴۶۷ و ليس فيه ذيله من «فإنّ الماء»، وسائل الشيعة: ج۲ ص۹۴۹ ح۳۷۵۴.
  212. . الكافي: ج۳ ص۴۱ ح۱‏، تهذيب الأحكام: ج۱ ص۱۱۱ ح۲۹۱‏، المقنعة: ص۱۵۸ عن الإمام الكاظم علیه السلام، عوالي اللآلي: ج۲ ص۱۷۱ ح۱۲ عن محمّد بن عبيداللّٰه‏ عن الإمام الصادق علیه السلام، منتقى الجمان: ج۱ ص۳۳۰ و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۱۲۷ ح۱۱.
  213. . عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۱۲۳ ح۱ عن الفضل بن شاذان، الهداية للصدوق: ص۱۰۲ عن الإمام الصادق علیه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۱۱ ذيل ح۲۲۷، المقنع للصدوق: ص۱۴۴ کلّها بزيادة «واجبة» في آخره، روضة الواعظین: ص۳۶۵ بزیادة «مؤکّدة» في آخره و الثلاثة الأخیرة من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۸۱ ص۹ ح۱۰.
  214. . عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۸۸ ح۱، علل الشرائع: ص۲۸۵ ح۴ كلاهما عن محمّد بن سنان، المناقب لابن شهرآشوب: ج۴ ص۳۵۶ نحوه، بحار الأنوار: ج۶ ص۹۵ ح۱.
  215. . في بحار الأنوار (ج ۸۹ ص ۳۵۶ ذیل ح ۳۳): «البَشَرَة».
  216. . الاُصول الستّة عشر (کتاب زید النرسي): ص‌۲۴۰ ح‌۱۹۰، الکافي: ج‌۳ ص۴۱۸ ح‌۵ عن محمّد بن طلحة عن الإمام الصادق علیه السلام، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج‌۱ ص۱۲۴ ح۲۹۱، مکارم الأخلاق: ج۱ ص۱۴۲ ح۳۶۴ کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام، ثواب الأعمال: ص‌۳۶ ح۲ عن سفیان بن السمط عن الإمام الصادق علیه السلام و فیها صدره الی «الفقر» نحوه، بحار الأنوار: ج‌۷۶ ص‌۸۸ ح‌۹.
  217. . الكافي: ج۶ ص۵۱۱ ح۱۲ عن یاسر الخادم عن الإمام الرضا علیه السلام، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۶۱ نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۷ ح۳۳.
  218. . الكافي: ج۶ ص۵۱۱ ح۱۴، وسائل الشيعة: ج۵ ص۵۵ ح۹۵۹۴.
  219. . مسند ابن حنبل: ج۵ ص۵۲۱ ح۱۶۳۹۷، المصنّف لابن أبي شيبة: ج۲ ص۴ ح۱۰، مسند أبي يعلى: ج۶ ص۳۵۱ ح۷۱۳۲، المطالب العالیة: ج۱ ص۱۶۷ ح۶۱۱، المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۲۰۰ ح۵۳۱۸ عن أبي سعيد الخدري من دون إسناد إلی النبيّ صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البیت علیهم السلام و الثلاثة الأخیرة نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۵۵ ح۲۱۲۵۳؛ و راجع تهذیب الأحکام: ج۳ ص۱۳۶ ح۲۹۷ و السنن الکبری: ج۳ ص۳۴۳ ح۵۹۵۴.
  220. . أي كلّ بالغ، و في بعض نسخ المصدر: «على كلّ مسلم».
  221. . الكافي: ج۶ ص۵۱۱ ح۱۰، الخصال: ص۳۹۲ ح۹۱ و لیس فیه ذیله من «وكان رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله» و كلاهما عن السكن الخزّاز، مکارم الأخلاق: ج۱ ص۱۰۱ ح۱۹۲ و لیس فیه صدره إلی«مِن الطيب» نحوه، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۳۳ ح۸، و راجع کتاب من لا يحضره الفقيه: ج‏۱ ص۴۲۵ ح۱۲۵۷.
  222. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۱۳۱ ح۳۴۲، الخصال: ص۳۹۲ ح۸۹ عن الجعفري و هو سلَيمان بن جعفر بن إبراهیم الجعفري عن الإمام الرضا علیه السلام، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۱۲۹ ح۳۱۷ و ۳۱۸، منتهى المطلب: ج۱ ص۳۱۹ کلاهما عن الإمام الرضا علیه السلام، بحار الأنوار: ج۷۶ ص۷۹ ذيل ح۲۱.
  223. . قرب الإسناد: ص۲۲۴ ح۸۷۳، مسائل عليّ بن جعفر: ص۱۶۰ ح۲۴۰ و فیه «العجوز و العاتق» بدل «النِّساءِ»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۴۸ ح۲۱.
  224. . المعجم الأوسط: ج۷ ص۲۱۹ ح۷۳۲۰ عن أبي سعيد الخدري، سنن الدارقطني: ج۲ ص۳ ح۱، السنن الكبرى: ج۳ ص۲۶۱ ح۵۶۳۴، شعب الإيمان: ج۳ ص۱۰۵ ح۳۰۱۳ كلّها عن جابر، المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۱۷۳ ح۵۲۰۰ عن محمّد بن كعب القرظي و كلّها نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۲۶ ح۲۱۱۲۰؛ بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۱۱ ح۵۶.
  225. . الخصال: ص۳۸۳ ح۵۹ عن حبيب السجستاني عن الإمام الصادق علیه السلام، روضة الواعظين: ص۴۲۹، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۱۸ ح۱.
  226. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۲ ح۱۲۴۵، ثواب الأعمال: ص۵۹ ح۳، مصباح المتهجّد: ص۲۸۳، جمال الاُسبوع: ص۱۴۷ كلّها عن المعلّى بن خنيس، المقنعة: ص۱۵۶ نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۴۸ ح۲۴.
  227. . الكافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۶، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۳ ح۳، مصباح المتهجّد: ص۲۸۳، جمال الاُسبوع: ص۱۴۸، المصباح للکفعمي: ص۵۵۴ و الثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۵ ح۲۱.
  228. . مسند زيد: ص۱۵۶ عن الإمام زین العابدین عن آبائه علیهم السلام، جامع الأخبار: ص۱۵۷ ح۳۷۰ و فیه «الصلوات» بدل «الصلاة»، دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۸۰ عن الإمام الباقر علیه السلام نحوه، الأحكام ليحيى بن الحسين (النسخة الألکترونیة): ج۱ ص۱۲۳، المهذّب للقاضي البراج (النسخة الألکترونیة): ج۱ ص۱۰۰، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۶۴ ح۵۶.
  229. . المحاسن: ج۱ ص۱۳۲ ح۱۶۱ عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه علیهما السلام و راجع كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۷ ح۱۲۶۰.
  230. . شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۱ ح۳۰۳۳، سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۴۴۵ کلاهما عن أنس، كنز العمّال: ج۱ ص۴۸۹ ح۲۱۴۲.
  231. . حلية الأولياء: ج۸ ص۴۷ الرقم ۴۰۲ عن محمّد بن عجلان عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن الإمام عليّ علیهم السلام، كنز العمّال: ج۱ ص۵۰۷ ح۲۲۴۰.
  232. . المستدرك على الصحيحين: ج۲ ص۴۵۷ ح۳۵۷۷، شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۰ ح۳۰۳۰، سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۴۴۴، إمتاع الأسماع: ج۱۱ ص۱۳۴ كلّها عن أبي مسعود الأنصاري، المصنّف لعبد الرزّاق: ج۳ ص۲۰۵ ح۵۳۳۸ عن أبي عمران الجوني و فيه صدره، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۴ ح۲۱۷۸.
  233. . الفردوس: ج۲ ص۴۰۸ ح۳۸۱۴، سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۴۴۵، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۰ ح۲۱۴۹ نقلاً عن سنن الدارقطني في الإفراد و كلّها عن أبي هريرة، تاريخ بغداد: ج۱۳ ص۴۸۹ الرقم۷۳۲۶ عن أنس، إحیاء العلوم: ج۱ ص۲۷۹ و ليس فيهما صدره، الجامع الصغير: ج۲ ص۱۲۱ ح۵۱۹۱.
  234. . السنن الكبرى: ج۳ ص۳۵۳ ح۵۹۹۵، شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۰ ح۳۰۳۲، فتح الباري: ج۱۱ ص۱۶۷ و لیس فیه صدره، الفردوس: ج۱ ص۸۱ ح۲۵۰، سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۴۴۴ كلّها عن أبي أمامة، كنز العمّال: ج۱ ص۴۸۸ ح۲۱۴۱.
  235. . سنن أبي داود: ج۱ ص۲۷۵ ح۱۰۴۷، سنن ابن ماجة: ج۱ ص۳۴۵ ح۱۰۸۵ عن شدّاد بن أوس الأنصاري، سنن النسائي: ج۳ ص۹۱، مسند ابن حنبل: ج۵ ص۴۶۳ ح۱۶۱۶۲ عن أوس بن أبي أوس - الظاهر أنّه أوس بن أوس - و کلّها نحوه، كنز العمّال: ج۱ ص۴۹۹ ح۲۲۰۲؛ منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۱ نحوه.
  236. . سنن ابن ماجة: ج۱ ص۵۲۴ ح۱۶۳۷، تهذيب الكمال: ج۱۰ ص۲۴ الرقم ۲۰۹۰ نحوه، تفسير الطبري: ج۱۵ الجزء ۳۰ ص۱۳۱ و ليس فيه ذيله من «وإنّ أحداً» و كلّها عن أبي الدرداء، كنز العمّال: ج۱ ص۴۸۸ ح۲۱۴۰؛ مجمع البيان: ج۱۰ ص۷۰۸، منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۰ و لیس فیه ذیله من «وإنّ أحداً» و کلاهما عن أبي الدرداء نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۴.
  237. . جامع الأخبار: ص۱۵۵ ح۳۵۷، بحار الأنوار: ج۹۴ ص۶۴ ح۵۲.
  238. . ثواب الأعمال: ص۱۸۷ ح۱ عن محمّد بن الفضيل عن الإمام الرضا علیه السلام، جامع الأخبار: ص۱۵۹ ح۳۸۰ عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۸۸ عن الإمام الكاظم علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج۹۴ ص۶۰ ح۴۳.
  239. . جامع الأخبار: ص۱۵۵ ح۳۵۸ عن أنس، رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۷۴، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۸ ح۳۶؛ سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۴۴۵ عن أنس و راجع إمتاع الأسماع: ج۱۱ ص۹۰.
  240. . شعب الإيمان: ج۳ ص۱۱۲ ح۳۰۳۶ عن محمّد بن عجلان عن أبيه، كنز العمّال: ج۲ ص۲۷۱ ح۳۹۹۰.
  241. . الكافي: ج۳ ص۴۲۹ ح۳، الذکری (المطبوعة في موسوعة الشهید الأوّل): ج۸ ص۶۲ کلاهما عن المفضّل، وسائل الشيعة: ج۵ ص۷۲ ح۹۶۶۰.
  242. . الخصال: ص۳۹۴ ح۱۰۱، جمال الاُسبوع: ص۱۵۵ عن زيد الشحّام، روضة الواعظين: ص۴۳۰، تأويل الآيات الظاهرة: ج۲ ص۴۶۴ ح۳۳ عن الإمام الباقر علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج۹۴ ص۵۰ ح۱۲.
  243. . المحاسن: ج۱ ص۱۳۱ ح۱۵۹، ثواب الأعمال: ص۱۸۹ ح۱، جمال الاُسبوع: ص۲۷۷ ح۸ عن حفص بن أبي البختري و كلاهما نحوه، جامع الأخبار: ص۱۶۱ ح۳۸۴، بحار الأنوار: ج۸۶ ص۷۸ ح۳.
  244. . دعائم الإسلام: ج۱ ص۱۷۹، بحار الأنوار: ج۸۳ ص۱۳۳ ح۱۰۵.
  245. . مستطرفات السرائر (جامع البزنطي): ص۶۰ ح۳۰، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۱۹ ح۶۸، ثواب الأعمال: ص۶۰ ح۱، الأمالي للطوسي: ص۴۴۰ ح۹۸۶ و لیس فیها ذیله، الأمالي للصدوق: ص۴۸۴ ح۶۵۶ کلها نحوه و الأربعة الأخیرة عن ناجية بن أبي عمارة الصیداوي عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج۸۶ ص۷۹ ح۴، و راجع الکافي: ج۳ ص۴۲۹ ح۴.
  246. . جمال‏ الاُسبوع: ص۱۵۵ و ص۲۷۸ ح۹ نحوه، الخصال: ص۳۹۴ ح۱۰۱ و فیه صدره إلی «الصلاة على محمّد و على آل محمّد»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۳۳ ح۶ و راجع المصباح للکفعمي: ص۵۵۷ و أعلام الدین: ص۳۶۶ ح۳۵.
  247. . إنّما سُمّیت هذه الصلاة صلاة جعفرٍ لأنّ رسول اللّٰه علّمها جعفراً کهدیةٍ له عند رجوعه من الحبشة.
  248. این نماز به این دلیلْ «نماز جعفر طیّار» نامیده می‏شود که پیامبر علیه السلام آن را به عنوان هدیه به جعفر طیّار (جعفر بن ابی طالب) در بازگشتش از هجرت به حبشه، تعلیم فرمود.
  249. . مصباح المتهجّد: ص۳۳۰ ح ۴۳۹ عن عبد الملك بن عمرو، البد الأمین: ص ۱۵۲، بحار الأنوار: ج ۹۰ ص ۳۷ ح ۵.
  250. . الاحتجاج: ج۲ ص‌۳۱۴، بحار الأنوار: ج‌۹۱ ص‌۲۰۵ ح۱۰ و راجع فقه الرضا علیه السلام: ص‌۱۲۹.
  251. . و في المصادر الاُخرى: «اثنتا» بدل «ثنتا».
  252. . سنن أبي داود: ج۱ ص۲۷۵ ح۱۰۴۸، سنن النسائي: ج۳ ص۹۹، المستدرك على الصحيحين: ج۱ ص۴۱۵ ح۱۰۳۲، السنن الكبرى: ج۳ ص۳۵۵ ح۶۰۰۱، التمهيد لابن عبد البرّ: ج۲۳ ص۴۵ كلاهما نحوه و كلّها عن جابر بن عبد اللّٰه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۴ ح۲۱۳۰۷.
  253. . صحيح مسلم: ج۲ ص۵۸۴ ح۱۵، صحيح البخاري: ج۵ ص۲۳۵۰ ح۶۰۳۷، سنن ابن ماجة: ج۱ ص۳۶۰ ح۱۱۳۷ کلاهما نحوه و كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۷ ح۲۱۳۱۸؛ کتاب من لا يحضره الفقيه: ج‏۱ ص۴۱۴ ح۱۲۲۵ عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، تفسیر العیّاشي: ج۱ ص۱۲۷ ح۴۱۷ عن زرارة عن الإمام الباقر علیه السلام و کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۱۹۵ ح۳۸.
  254. . أي في قوله تعالی في سورة البروج، الآیة ۲ و ۳: (واليَومِ الموعودِ * و شاهدٍ و مشهودٍ).
  255. . سنن الترمذي: ج۵ ص۴۳۶ ح۳۳۳۹، المعجم الأوسط: ج۲ ص۱۸ ح۱۰۸۷، تفسیر الفخر الرازي: ج۳۱ ص۱۱۶ نحوه و كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۲ ص۱۳ ح۲۹۴۰؛ مجمع البیان: ج۱۰ ص۷۰۸، المصباح للکفعمي: ص۵۵۴ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۳.
  256. . الظِّرابُ: الجِبالُ الصغارُ، واحدها ظَرِبٌ (النهاية: ج۳ ص۱۵۶ «ظرب»).
  257. . معاني الأخبار: ص۳۹۹ ح۵۹، دلائل الإمامة: ص۷۱ ح۱۰ نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۶۹ ح۸؛ شعب الإيمان: ج۳ ص۹۳ ح۲۹۷۷، المطالب العالیة: ج۱ ص۱۶۱ ح۵۸۳، مسند إسحاق بن راهویه: ج۵ ص۱۳ ح۲۱۰۹ کلّها نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۶ ح۲۱۳۱۳.
  258. . صحيح مسلم: ج۲ ص۵۸۴ ح۱۶، سنن أبي داود: ج۱ ص۲۷۶ ح۱۰۴۹، صحیح ابن خزيمة: ج۳ ص۱۲۱ ح۱۷۳۹، السنن الكبرى: ج۳ ص۳۵۴ ح۵۹۹۹ كلّها عن أبي موسى الأشعري، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۵ ح۲۱۳۱۰؛ منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۴ عن أبي موسی الأشعري، الذکری (المطبوعة في موسوعة الشهید الأوّل): ج۸ ص۶۰.
  259. . المحاسن: ج۱ ص۱۳۱ ح۱۵۸، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۴۹ ح۲۵ و راجع مصباح المتهجّد: ص۲۸۵.
  260. . الكافي: ج۲ ص۴۹۰ ح۶، عدّة الداعي: ص۱۹۰ کلاهماعن أبي بصیر، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۳ ح۱۷.
  261. . زاغت الشمس: أي مالت و زالت عن أعلی درجات ارتفاعها؛ و هو ثلاث: زوال یعرفه اللّٰه، و زوال یعرفه الملك، و زوال یعرفه الناس (مجمع البحرین: ج‌۲ ص‌۷۹۵ «زیغ»).
  262. . الكافي: ج۳ ص۴۱۶ ح۱۲، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۴ ح۸، جامع الأحاديث للقمّي (العروس): ص۱۶۶ و فيه «زالت» بدل «زاغت»، منتقى الجمان: ج۲ ص۱۰۴، منتهى المطلب: ج۵ ص۴۷۴، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۸۳ ح۲۸.
  263. . الكافي: ج۳ ص۴۱۴ ح۴، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۲۳۵ ح۶۱۹، مصباح المتهجّد: ص۳۶۳، جمال الاُسبوع: ص۲۵۲، الدعوات: ص۳۶ ح۸۶ و الثلاثة الأخیرة نحوه و كلّها عن عبد اللّٰه‏ بن سنان، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۳ ح۱۷.
  264. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۲ ح۱۲۴۳، تهذیب الأحکام: ج۳ ص۵ ح۱۲، المقنعة: ص۱۵۵ عن الإمام الصادق علیه السلام، المحاسن: ج۱ ص۱۳۱ ح۱۵۷، مصباح المتهجّد: ص۲۶۲ كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۷۱ ح۱۱.
  265. . مصباح المتهجّد: ص۴۱۶ ح۵۳۷، جمال الاُسبوع: ص۲۵۲، البلد الأمین: ص۸۹ نحوه، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۶۱ ح۱؛ تاريخ بغداد: ج۴ ص۱۱۶ الرقم۱۷۸۰ عن جابر نحوه، كنز العمّال: ج۷ ص۷۶۴ ح۲۱۳۰۶.
  266. . و في المصدر: «غزّ» بدل «غرّ»، و ما أثبتناه من المصادر الاُخرى. و الغرّ: يقال لثلاث ليالٍ من الشهر: الغُرَر و الغرّ؛ لبياضها و طلوع القمر في أوّلها، و قد يقال ذلك للأيّام (لسان العرب: ج۵ ص۱۵ «غرر»).
  267. . الزُّهر: ثلاث ليال من أوّل الشهر (لسان العرب: ج۴ ص۳۳۲ «زهر»).
  268. . عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۳۶ ح۹۲، صحيفة الإمام الرضا علیه السلام: ص۱۱۴ ح۷۲ نحوه و كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۹۶ ص۲۶۶ ح۱۲؛ ربیع الأبرار: ج۱ ص۹۴ عن الإمام عليّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه.
  269. . کذا في المصدر، و لعل الصواب: «لا تتعمّدنّ».
  270. . درر الأحاديث النبويّة: ص۸۰ عن يحيى بن الحسين، جامع الأحادیث للقمّي (العروس): ص۱۵۷ عن الإمام عليّ علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج۹۶ ص۲۷۸ ح۳۰ و راجع المصنّف لعبد الرزّاق: ج۴ ص۲۸۲ ح۷۸۱۳.
  271. . دعائم الإسلام: ج۱ ص۲۸۵، بحار الأنوار: ج۹۷ ص۱۲۴ ح۷ و راجع صحیح مسلم: ج۲ ص۸۰۱ ح۱۴۷.
  272. . عبارة «زيارته علیه السلام» لم تُذكر في المصدر، أثبتناها من بحار الأنوار.
  273. . جمال الاُسبوع: ص۴۱، بحار الأنوار: ج۱۰۲ ص۲۱۵ ذيل ح۱.
  274. . المعجم الأوسط: ج۶ ص۱۷۵ ح۶۱۱۴، المعجم الصغير: ج۲ ص۶۹ كلاهما عن أبي هريرة، شعب الإيمان: ج۶ ص۲۰۱ ح۷۹۰۱، مكارم الأخلاق لابن أبي الدنيا: ص۱۷۹ ح۲۴۹، كنز العمّال: ج۱۶ ص۴۶۸ ح۴۵۴۸۶؛ رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۸۶، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۹ ح۳۶.
  275. . سُدىً: أي مُهمَلة (النهایة: ج ۲ ص ۳۵۶ «سدي»).
  276. . الأمالي للطوسي: ص۶۸۸ ح۱۴۶۲، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۶ ح۸۸.
  277. . علل‏ الشرائع: ص۴۵ ح۱، تفسیر العیّاشي: ج۲ ص۱۶۷ ح۵، قصص الأنبیاء للراوندي: ص۱۲۶ ح۱۲۷ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۱۲ ص۲۷۱ ح۴۸.
  278. . سبأ: ۳۹.
  279. . تفسير القمّي: ج۲ ص۲۰۴، بحار الأنوار: ج۳ ص۳۱۵ ح۹ و راجع الكافي: ج۴ ص۶۷ ح۶.
  280. . الجمعة: ۱۰.
  281. . تفسير الطبري: ج۱۴ الجزء ۲۸ ص۱۰۳، تفسير الثعلبي: ج۹ ص۳۱۷، عمدة القاري: ج۶ ص۲۵۱ نحوه و كلّها عن أنس، الدرّ المنثور: ج۸ ص۱۶۴؛ مجمع البيان: ج۱۰ ص۴۳۵، عوالي اللآلي: ج۲ ص۵۶ ح۱۵۰ كلاهما عن أنس، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۱۲۸.
  282. . الكافي: ج۶ ص۲۹۹ ح۱۹، تهذيب الأحكام: ج۹ ص۱۰۰ ح۴۳۴ كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق علیه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۲۳ ح۱۲۴۸، الجعفريّات: ص۴۵ عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله و کلاهما نحوه، الخصال: ص۳۹۱ ح۸۵ عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ: عنه صلی الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج۵۹ ص۳۲ ح۴.
  283. . لبّ اللباب: ج۲ ص۳۹۲، مستدرك الوسائل: ج۶ ص۹۹ ح۶۵۲۵.
  284. . الأبدالُ : هم الأوْلِياءُ و العُبّادُ (النهاية: ج ۱ ص ۱۰۷ «بدل»).
  285. . كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۳ ص۵۵۳ ح۴۸۹۹، علل الشرائع: ص۵۱۷ ح۵، الاختصاص: ص۱۳۴، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۴۵۸ ح۱۵۵۲ كلّها عن أبي سعيد الخدري، بحار الأنوار: ج۱۰۳ ص۲۸۲ ح۱.
  286. اَبدال، به اولیای برگزیدۀ خدا در هر عصرى گفته مى‏شود كه خداوند، آنها را به جاى برگزيدگان پيشين قرار مى‏دهد.
  287. . إشارة إلى الآية : ۸۹ من سورة الأنبياء.
  288. . إشارة إلى الآية : ۳۸ من سورة آل عمران.
  289. . الكافي: ج۶ ص۸ ح۳ عن محمّد بن مسلم و ج۳ ص۴۸۲ ح۳، تهذيب الأحكام: ج۳ ص۳۱۵ ح۹۷۴، مصباح المتهجّد: ص۳۷۸ ح۵۰۴ كلّها عن مسلم بن محمّد عن الإمام الباقر علیه السلام، جمال الاُسبوع: ص۲۷۱ عن محمّد بن مسلم و کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۷۱ ح۱۴.
  290. . شعب الإيمان: ج۳ ص۹۸ ح۲۹۹۱، الفردوس: ج۱ ص۳۹۶ ح۱۵۹۸، سبل الهدى و الرشاد: ج۱۲ ص۲۰۱ كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج۱۶ ص۳۴۹ ح۴۴۸۶۶؛ رسائل الشهيد الثاني: ج۱ ص۲۸۵ و ليس فيه صدره إلی «كلّ جمعة»، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۵۹ ح۳۶.
  291. . رسائل الشهید الثاني: ج۱ ص۲۸۵، بحار الأنوار: ج‏۸۹ ص۳۵۹ ح۳۶؛ شعب الإیمان: ج۳ ص۹۸ ح۲۹۹۱، الفردوس: ج۱ ص۳۹۶ ج۱۵۹۸، سبل الهدی و الرشاد: ج۱۲ ص۲۰۱ کلّها عن أبي هریرة نحوه، کنز العمّال: ج۱۶ ص۳۴۹ ح۴۴۸۶۶.
  292. . قرب الإسناد: ص۶۷ ح۲۱۳ عن مسعدة بن صدقة، بحار الأنوار: ج۱۰۳ ص۲۸۵ ح۱۱.
  293. . تاريخ دمشق: ج۷ ص۲۵۴ ح۱۹۳۷ عن أبي سعيد الخدري، ربیع الأبرار: ج۱ ص۷۲ عن أنس؛ الخصال: ج۱ ص۳۸۴ ح۶۲، عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج۱ ص۲۴۸ ح۱ كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ علیهم السلام، مكارم الأخلاق: ج۱ ص۵۱۶ ح۱۷۹۷ عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ علیهم السلام، بحار الأنوار: ج۱۰۳ ص۲۷۳ ح۲۵.
  294. . فقه الرضا علیه السلام: ص۱۲۸، بحار الأنوار: ج‏۸۹ ص۳۶۰ ح۳۸.
  295. . فقه الرضا علیه السلام: ص۴۰۷، مستدرك الوسائل: ج‏۱۶ ص۲۸۹ ح۱۹۹۱۴.
  296. . الدخان: ۴.
  297. . في بعض المصادر: «ملأت»، و في بعضها: «علت».
  298. . أثبتنا ما بين المعقوفين من مصباح الزائر.
  299. . في بعض المصادر: «و غلب قهرك».
  300. . في الطبعة القدیمة للمصدر و مصادر اُخری: «و کَم مِن فادِحٍ».
  301. . في أکثر المصادر: «سِرّي» بدل «سریرتي».
  302. . الزیادة من المصباح للکفعمي.
  303. . في بعض المصادر: «بعض حدودك» بدل «من نقض حدودك».
  304. . في بعض المصادر: «اللّٰهم»، بدل: «إلٰهي».
  305. . في بعض المصادر: «یا إلٰهي».
  306. . في بعض المصادر:‌«بنارك» بدل «بالنار».
  307. . في بعض المصادر: «یحرقه لهیبها»
  308. . السجدة: ۱۸.
  309. . في بعض المصادر: «من کُلِّ خَیرٍ أنزَلتَهُ، أو إحسانٍ فَضَّلتَهُ، أو بِرٍّ نَشَرتَهُ، أو رِزقٍ بَسَطتَهُ.
  310. . في بعض المصادر: «البارزین» بدل «المبادرین».
  311. . في بعض المصادر: «عَبیدِكَ» بدل «عِبادِكَ».
  312. . الزیادة من مصباح التجهّد و جمال الاُسبوع و غیرهما.
  313. . الإقبال: ج۳ ص۳۳۱، مصباح المتهجّد: ص۸۴۴ ح۹۱۰، مصباح الزائر: ص۳۱۷، المصباح للكفعمي: ص۷۳۷، البلد الأمین: ص۱۸۸ و راجع المصنّف لابن أبي شیبة: ج۷ ص۸۲ ح۲.
  314. . قال في الإقبال: «دعاء آخر بعد صلاة العيد و يُدعى به في الأعياد الأربعة».
  315. . في بعض المصادر: «في درجات».
  316. . الدَنيّ: الضعيف الخسيس (لسان العرب: ج۱۴ ص۲۷۴ «دنو»).
  317. . الزیادة من الإقبال.
  318. . الزِّبرِجُ: الزينة و الذهب (النهاية: ج۲ ص۲۹۴ «زبرج»).
  319. . الذرائع: جمع ذريعة؛ و هي الوسيلة (الصحاح: ج۳ ص۱۲۱۱ «ذرع») و في الإقبال: «الذریعة».
  320. . الزیادة من مصباح الزائر و الإقبال.
  321. . الزیادة من الإقبال و مصباح الزائر.
  322. . البُراق: هي الدابّة التي ركبها رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله ليلة الإسراء، سُمّي بذلك لنصوع لونه و شدّة بريقه (النهاية: ج۱ ص۱۲۰ «برق»).
  323. . الزیادة من مصباح الزائر و الإقبال.
  324. . مسوِّمين: أي مُعَلِّمين أنفسهم أو خيلهم بعلامة يُعرفون بها في الحرب (مجمع البحرين: ج۲ ص۹۱۱ «سوم»).
  325. . في بعض المصادر: «أن تُظهر دینه».
  326. . آل عمران: ۹۶ و ۹۷.
  327. . الأحزاب: ۳۳.
  328. . الفرقان: ۵۷.
  329. . في المصدر: «وَلِيّهُ»، و ما في المتن أثبتناه من المصادر الاُخرى.
  330. . في أکثر المصادر: «شَجَرٍ» بدل «أشجار».
  331. . في أکثر المصادر: «و أنت غداً علی الحوض خلیفتي».
  332. . العِدَة: الوعد، و يُجمع على عدات (الصحاح: ج۲ ص۵۵۱ «وعد»).
  333. . في أکثر المصادر: «الضَّلالِ» بدل «الضَّلالَةِ».
  334. . وَ تَرتُ الرَجُل: إذا قتلت له قتيلاً (لسان العرب: ج۵ ص۲۷۴ «وتر»).
  335. . صَنَادِيدُ العرب: أشرافهم و عظماؤهم و رؤساؤهم (النهاية: ج۳ ص۵۵ «صند»).
  336. . في بعض المصادر: «وناوَشَ» بدل «وناهَشَ».
  337. . قال العلّامة المجلسي قدس سره: قوله: «ناهش ذُؤبانهم» في بعض النسخ: «ناوش»، يُقال: نهشه؛ أي عضّه أو أخذه بأضراسه. و المناوشة: المناولة في القتال. و ذؤبان العرب: صعاليكهم و لصوصهم (بحار الأنوار: ج۱۰۲ ص۱۲۳).
  338. . أضبّوا عليه: أي أكثروا. يقال: أضبّوا؛ إذا تكلّموا متتابعاً، و إذا نهضوا في الأمر جميعاً (النهاية: ج۳ ص۷۰ «ضبب»).
  339. . الناكثون: أهل الجمل؛ لأنّهم نكثوا البيعة؛ أي نقضوها. و القاسطون: أهل صفّين؛ لأنّهم جاروا في حكمهم و بغوا عليهم. و المارقون: الخوارج؛ لأنّهم مرقوا من الدين (مجمع البحرين: ج۳ ص۱۸۳۰ «نکث»).
  340. . خَلَت المصادر الاُخری من کلمة «الصالحین».
  341. . في بعض المصادر: «فلتذرَف» بدل «فلتدرّ».
  342. . الأمت: الانخفاض و الارتفاع و الاختلاف في الشيء (لسان العرب: ج۲ ص۵ «أمت»).
  343. . الزیادة من الإقبال و غیره.
  344. . في أکثر المصادر: «یَتَوَجّه» بدل «تَتَوَجّه».
  345. . في الإقبال: «الخلائق» بدل «الخلائف».
  346. . الغطارفة: جمع الغِطريف؛ و هو السيّد الشريف و السخيّ السَّرِيّ (القاموس المحيط: ج۳ ص۱۸۱ «غطرف»).
  347. . الخِضرِم: الجواد الكثير العطيّة (لسان العرب: ج۱۲ ص۱۸۴ «خضرم»).
  348. . القِمقام: السيّد (النهاية: ج۴ ص۱۱۰ «قمقم»).
  349. . النَّوى: الوجه الّذي يذهب فيه، و البُعد، و الدار، و التحوّل من مكان إلى آخر (القاموس المحيط: ج۴ ص۳۹۷ «نوی»).
  350. . رضوىٰ: جبل في المدينة (معجم البلدان: ج۳ ص۵۱).
  351. . ذو طُوى: موضع عند مكّة (معجم البلدان: ج۴ ص۴۵).
  352. . مَجدٌ أثيل: قديم (لسان العرب: ج۱۱ ص۹ «أثل»).
  353. . التالد: المال القديم الّذي وُلد عندك (النهاية: ج۱ ص۱۹۴ «تلد»).
  354. . القَذَى في العين: ما يسقط فيه من تراب أو تبن أو وسخ، كأنّه يريد الكدورة الّتي حصلت للمؤمن من حوادث الدهر (مجمع البحرين: ج۳ ص۱۴۵۵ «قذي»).
  355. . نقع من الماء: رَوِيَ (لسان العرب: ج۸ ص۳۶۱ «نقع»).
  356. . الصَدَى: العَطَش (الصحاح: ج۶ ص۲۳۹۹ «صدي»).
  357. . في بعض المصادر: «فنقرّ عیناً».
  358. . أبَرَ القَومَ: أهلكهم (القاموس المحيط: ج۱ ص۳۶۱ «أبر»).
  359. . العَدوى: طَلَبُك إلى والٍ ليُعدِيَكَ على من ظَلَمك أي ينتقم منه... و العَدوى: النُّصرة و المَعونة (لسان العرب: ج۱۵ ص۳۹ «عدو»).
  360. . الجوىٰ: الحرقة و شدّة الوجد من عشق أو حزن (الصحاح: ج۶ ص۲۳۰۶ «جوا»).
  361. . نفس تائقة: أي مشتاقة. تاقت نفسه إلى الشيء: اشتاقت و نازعت إليه (مجمع البحرين: ج۱ ص۲۳۴ «توق»).
  362. . في الإقبال: «اللّٰهمَّ صَلِّ عَلى حُجَّتِكَ و وَلِيِّ أمرِكَ» بدل «اللّٰهمَّ صَلِّ عَلى محمّدٍ و آلِ محمّد».
  363. . في بحار الأنوار: «ورسولك» بزیادة واو العطف.
  364. . الإدالة: الغَلَبة. يقال: اُديلَ لنا على أعدائنا؛ أي نُصرنا عليهم و كانت الدولة لنا. و الدولة: الانتقال من حال الشدّة إلى الرخاء (النهاية: ج۲ ص۱۴۱ «دول»).
  365. . أصل الحُجزة: موضع شدّ الإزار، ثمّ قيل للإزار حُجزة للمجاورة، فاستعاره للاعتصام و الالتجاء و التمسّك بالشيء و التعلّق به (النهاية: ج۱ ص۳۴۴ «حجر»).
  366. . سائِغ: عذب (لسان العرب: ج۸ ص۴۳۵ «سوغ»).
  367. . الظاهر: «بعده» کما في المصادر الاُخری.
  368. . المزار الكبير: ص۵۷۳ ح۲، مصباح الزائر: ص۴۴۶، الإقبال: ج۱ ص۵۰۴ كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج۱۰۲ ص۱۰۴ ح۲.
  369. بُراق، نام مَرکبى است که پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شب معراج بر آن سوار شد. به خاطر درخشندگى‏اش، چنين ناميده شد.
  370. بقیّةُ اللّٰه: یادگار خدا، بازماندۀ خدا. تعبیری قرآنی است که در سورۀ هود (آیۀ ۸۸) به کار رفته است.
  371. نام کوهى در مدينه.
  372. جايى نزديک مکّه.
  373. . في المصدر: «فيمن»، و ما أثبتناه من بحار الأنوار.
  374. . الإقبال: ج۱ ص۵۱۳، بحار الأنوار: ج۹۱ ص۲۸ ح۷.
  375. . مصباح المتهجّد: ص‌۳۷۵ ح‌۵۰۲، جمال الاُسبوع: ص‌۲۶۷، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۶۸ ح۱۲.
  376. همان‏ گونه که علّامه مجلسى رحمه الله آورده، ممکن است «منسوب»، مصحّف «مستور» باشد، يعنى از هنگام ولادتش پنهان است؛ امّا اگر نسخه را درست بدانیم، معنايش اين است که امام به دليل وجود روايات متعدّد، پيش از تولّد و هنگام آن، مشهور و معروف بوده است.
  377. . قال المجلسي قدس سره: الإحفاء: المبالغة في الأخذ؛ أي كلّما أخذ السائلون و طلبوا لا يكون إحفاءً؛ مبالغة في جنب سعة خزائنه. و قال الكفعمي: الحفو: المنع؛ أي لا يمنعه سؤال السائلين و كثرته عن العطاء. و ما ذكرنا أظهر، و هو المراد بقوله: «و لا ينقصه نائل» أي لا ينقص خزائنه كثرة العطاء (بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۹۵).
  378. . الصحيفة السجّادية: ص۲۰۳ الدعاء ۴۸، مصباح المتهجّد: ص۳۷۱ ح۵۰۱، المزار الكبير: ص۴۶۷، جمال الاُسبوع: ص۲۶۴، الإقبال: ج۱ ص۲۴۹ و فیه من «اللّٰهمّ إلیك تعمّدت» إلی «یا عظیم یا عظیم» و من «اللّٰهمّ لیس یردّ غضبك» الی آخره و كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۲۱۸ ح۶۵.
  379. . جبهت فلاناً: إذا استقبلته بكلام فيه غِلظة (لسان العرب: ج۱۳ ص ۴۸۳ «جبه»).
  380. . فلانٌ یُدِلّ علیك بصحبته إدلالاً و دَلالاً و دالّةٍ: أي يجتریٔ علیك (لسان العرب: ج ۱۱ ص ۳۴۸ «دلل»).
  381. . أي يَمحوها. یقال: عَفَّتِ الریحُ الدارَ: دَرَسَتها. قال الجوهري: شُدِّد للمبالغة (اُنظر: تاج العروس: ج ۱۹ ص ۶۸۹ «عفو»).
  382. . الحَيف: الجور و الظلم (النهاية: ج۱ ص۴۶۹).
  383. . فَههت: أي عييت. و الفَهُّ: الكليل اللسان العَييّ عن حاجته (لسان العرب: ج۱۳ ص۵۲۵).
  384. . الرِّفادة: الإعانة (النهایةٔ: ج ۲ ص ۲۴۲ «رفد»).
  385. . الصحيفة السجّادية: ص۱۸۱ الدعاء ۴۶، مصباح المتهجّد: ص۳۶۹ ح۵۰۰، المزار الکبیر: ص۴۵۷، جمال الاُسبوع: ص۲۶۲ عن المتوكّل بن هارون عن الإمام الصادق عنه علیهما السلام و کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۹۸ ص۳۸۹ ح۱؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحدید: ج۶ ص۱۷۸ نحوه.
  386. . الكافي: ج۲ ص۵۸۰ ح۱۲، المزار الکبیر: ص۴۶۸ عن الإمام زین العابدین علیه السلام و فیه «دعاء یوم الأضحی» و لیس فیه ذیله من «و لا لیوم فقري»، المقنعة: ص۱۶۱، مصباح المتهجّد: ص۲۸۵ ح۳۹۱، جمال الاُسبوع: ص۲۶۱ و الثلاثة الأخيرة من دون إسنادٍ إلى النبي صلی الله علیه و آله أو أحد من أهل البيت علیهم السلام و کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج۸۹ ص۳۳۱ ح۴.
  387. . السِّمات - بكسر السين - : أي العلامات. و السِّمَةُ: العلامة. كأنّ عليه علامات الإجابة، وهو دعاء شَبّور (بحار الأنوار: ج۹۰ ص۹۶ و ۱۰۲).
  388. . الكروبيّون: هم سادة الملائكة و المقرّبون منهم (مجمع البحرين: ج۳ ص۱۵۶۰ «کرب»).
  389. . في بحار الأنوار: «النور» بدل «النار».
  390. . في الطبعة المعتمدة للمصدر: «حوريت»، و ما أثبتناه من نسخة اُخرى منه و من باقي المصادر. قال العلّامة المجلسي قدس سره: «قال السيّد ابن طاووس: رأيت في بعض تفاسير كلمات هذا الدعاء أنّ جبل حوريث - و قيل: حوريثا - : هو الجبل الذي خاطب اللّٰه عزّ و جلّ موسى عليه في أوّل خطابه (بحار الأنوار: ج۸۷ ص۱۱۱).
  391. . مُنبَجِسَةٌ: أي منفجرة بالماء (مجمع البحرين: ج۱ ص۱۱۶ «بجس»).
  392. . بحر سوف: هو البحر الأحمر (قاموس الكتاب المقدّس: ص۱۶۲).
  393. . في المصادر الاُخرى: «وبِآياتِكَ الَّتي وَقَعَت» بدل «و بأيدك الذي رفعت».
  394. . ساعير: اسمٌ لجبال فلسطين (معجم البلدان: ج۳ ص۱۷۱).
  395. . فاران: اسم لجبال مكّة (معجم البلدان: ج۴ ص۲۲۵).
  396. . مصباح المتهجّد: ص۴۱۶ ح۵۳۸ و ص۴۲۰ ح۵۳۹، البلد الأمين: ص۸۹، المصباح للکفعمي: ص۵۶۰، جمال الاُسبوع: ص۳۲۱ و ليس فيه ذیله من «ثمّ تذكر ما تريد»، بحار الأنوار: ج۹۰ ص۹۷ نقلاً عن خطّ محمّد بن عليّ الجبعي و کلاهما عن محمّد بن عثمان العمري - بعد کلامٍ ذکره - بإسناده عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام و کلّها نحوه.
  397. به نظر، به صندوق چوبی موسی علیه السلام اشاره دارد که در آیۀ ۲۴۸ سورهٔ بقره، از آن به اختصار سخن گفته شده است. توصیف آن به «صندوق شهادت» شاید از آن روست که این صندوق، در بر دارندۀ نشانه‏ها و یادگارهایی بوده که هر یک می‏توانسته شاهدی ماندگار بر پیامبری او باشد.