نمایش مبدأ برای أ ج ر / الإجارة

<span id="الإجارة-نسخه-آزمایشی"></span>
= <span dir="rtl">الإجارة (نسخه آزمایشی)</span> =

<span dir="rtl">اجاره (پيمانكارى)</span>

= <span dir="rtl">درآمد</span> =

<span id="اجاره-در-لغت"></span>
== <span dir="rtl">اجاره، در لغت</span> ==

<span dir="rtl">اجاره، از ريشه «أجر» به معناى «مزدى كه در برابر كارى پرداخت مى شود»</span> <ref><span dir="rtl">العين: ص38.</span></ref> <span dir="rtl">است.</span>

<span dir="rtl">راغب، در معناى «اجير» و «مستأجر» مى گويد:</span>

<span dir="rtl">وَ الأَجيرُ، فَعيلٌ بِمَعنى فاعِل أو مُفاعِلَ، وَ الاِستِئجارُ، طَلَبُ الشَّى ءِ بِالاُجرَةِ، ثُمَّ يُعَبَّرُ بِهِ عَن تَناوُلِهِ بِالاُجرَةِ نَحوَ الاِستيجابِ فِى استِعارَتِهِ الإِيجاب وَ عَلى هَذا قَولُهُ تَعالى: «اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ »</span> <ref><span dir="rtl">قصص: آيه 26.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">مفردات ألفاظ القرآن: ص65.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">اجير بر وزن «فعيل» به معناى اسم فاعلى، يعنى: «واگذار كننده نيروى كار خود به ديگرى، در برابر مزد» است. و استئجار، [ابتدا،] «درخواست چيزى براى مزد» بوده و سپس براى «دريافت مزد» به كار رفته است، مانند واژه استيجاب (درخواست موافقت) كه براى ايجاب (موافقت) به كار مى رود. بر همين اساس است اين سخن خداوند: «او را استخدام كن ؛ چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى كنى: نيرومند امانتدار است».</span>

<span id="اجاره-در-قرآن-و-حديث"></span>
== <span dir="rtl">اجاره، در قرآن و حديث</span> ==

<span dir="rtl">كلمه اجاره و مشتقّات آن در متون (نصوص) اسلامى، كاربردهاى مختلفى دارد كه در اين جا تنها دو كاربرد آن، مورد توجّه است:</span>

<span dir="rtl">1. قرارداد ميان كارگر و كارفرما، كه به آن، «اجاره نفْس»</span> <ref><span dir="rtl">استخدام شدن و استخدام كردن.</span></ref> <span dir="rtl">گفته مى شود.</span>

<span dir="rtl">2. انـتقال منافع چيزى بـه ديگرى در بـرابر عوض، كه «اجاره عـين» ناميده مى شود.</span>

<span dir="rtl">گفتنى است كه آنچه در راستاى اهداف اين دانش نامه قرار دارد، مباحث مربوط به «حكمت اجاره» و مباحث اخلاقى و اجتماعىِ مربوط به «اجاره نفْس» است ؛ امّا مباحث فقهى مربوط به اين موضوع، به طور كامل، در دانش نامه احاديث فقهى، خواهد آمد، إن شاء اللّه!</span>

<span dir="rtl">احاديثى كه در اين بخش، جمع آورى و تنظيم گرديده، به چند نكته مهمّ اجتماعى، اقتصادى و اخلاقى اشاره دارند:</span>

<span id="حكمت-اجاره"></span>
=== <span dir="rtl">1. حكمت اجاره</span> ===

<span dir="rtl">انسان، موجودى اجتماعى است و زندگى اجتماعى و پيشرفت و تكامل جامعه، جز از طريق همكارى انسان ها با يكديگر امكان پذير نيست و هر چه جامعه بيشتر پيشرفت كند، نياز مردم به يكديگر بيشتر مى شود.</span>

<span dir="rtl">از اين رو، آفريدگار حكيم جهان، انسان ها را از نظر استعداد و توانايى هاى جسم و جان و انديشه، متفاوت آفريده تا هر فرد يا گروهى بتواند بخشى از نيازهاى جامعه را تأمين نمايد و اين سخن خداوند بزرگ، اشاره به همين نكته اساسى در تبيين حكمت اجاره است:</span>

<span dir="rtl">«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا.</span> <ref><span dir="rtl">زخرف: آيه 32.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">ما وسيله زندگانى آنان را در دنيا، در ميانشان تقسيم كرديم».</span>

<span id="تقويت-فرهنگ-كار"></span>
=== <span dir="rtl">2. تقويت فرهنگ كار</span> ===

<span dir="rtl">پيامِ فصل دوم اين بخش، اين است كه خدمت به ديگران براى تأمين هزينه زندگى، نه تنها ننگ نيست، بلكه يك ارزش محسوب مى شود. تأمّل در سرگذشت اجير شدن انسان هاى بزرگوار و باكرامتى مانند: موسى عليه السلام (پيامبر اولو العزم الهى)، خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و على عليه السلام (خاتم اوصيا)، براى همه، بخصوص نسل جوان، بسيار آموزنده است تا براى تأمين هزينه زندگى، هيچ كار مشروعى را ننگ ندانند و از انجام دادن آن سر باز نزنند. گسترش اين انديشه در جامعه، بى ترديد به تقويت و ترويج فرهنگ كار مى انجامد.</span>

<span id="كار-آزاد-بهتر-از-اجير-شدن-است"></span>
=== <span dir="rtl">3. كار آزاد، بهتر از اجير شدن است</span> ===

<span dir="rtl">پيام فصل سوم، اين است كه بازدهى كار آزاد، بيش از اجيرى (كارگر شدن براى ديگران) است. بنا بر اين، انتخاب اجير شدن براى تأمين هزينه زندگى، براى كسانى مناسب است كه داشتن كار آزاد براى آنان ميسّر نيست و يا خدمت به ديگران را به عنوان يك وظيفه انتخاب كرده اند ؛ امّا كسانى كه كار براى آنان انجام دادن مسئوليت نيست و توانِ انجام دادن كار آزاد، مانند: توليد، زراعت و تجارت را دارند، از اين راه، بهتر مى توانند نيازهاى اقتصادى خود را تأمين كنند. از اين رو، امام صادق عليه السلام در باره اين گونه افراد مى فرمايد:</span>

<span dir="rtl">مَن آجَرَ نَفسَهُ فَقَد حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص264 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">هر كس خود را اجير ديگرى نمايد، مانع روزى خود شده است.</span>

<span id="معيار-حلال-و-حرام-بودن-اجاره"></span>
=== <span dir="rtl">4. معيار حلال و حرام بودن اجاره</span> ===

<span dir="rtl">از منظر اسلام، به طور كلّى، هر كارى كه به مصلحت انسان باشد و براى آينده نزديك و يا دور او زيانبار نباشد، حلال، و هر كارى كه مفسده داشته باشد، حرام است. از اين رو، امام على عليه السلام مى فرمايد:</span>

<span dir="rtl">إنَّهُ لَم يَأمُركَ إلّا بِحَسَنٍ، وَ لَم يَنهَكَ إلّا عَن قَبيحٍ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: نامه 31، تحف العقول: ص73 ؛ كنز العمّال: ج16 ص172 ح44215.</span></ref>

<span dir="rtl">او تو را جز به كار خوب، فرمان نداده و جز از كار زشت، باز نداشته است.</span>

<span dir="rtl">و نيز مى فرمايد:</span>

<span dir="rtl">لَو لَم يَنهَ اللّهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن يَجتَنِبَهَا العاقِلُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص117 ح7595، عيون الحكم و المواعظ: ص417 ح7082.</span></ref>

<span dir="rtl">اگر خداوند از حرام هايش نهى نمى كرد، باز هم واجب بود كه خردمند از آنها دورى كند.</span>

<span dir="rtl">اجاره نيز از اين قانون كلّى مستثنا نيست. از اين رو، از انواع اجاره ـ كه در فصل چهارم به تفصيل آمده ـ تنها مواردى تحريم شده اند كه به فساد مى انجامند و براى جامعه انسانى، زيانبارند.</span>

<span id="آداب-انتخاب-كردن-اجير"></span>
=== <span dir="rtl">5. آداب انتخاب كردن اجير</span> ===

<span dir="rtl">در فصل پنجم، نصوص مربوط به مهم ترين آداب انتخاب اجير، آمده است. بديهى است هر چه كار، اهمّيت بيشترى داشته باشد، رعايت اين آداب، ضرورت افزون ترى خواهد داشت. اين آداب، عبارت اند از:</span>

<span id="الف-ـ-تخصص"></span>
==== <span dir="rtl">الف ـ تخصّص</span> ====

<span dir="rtl">نخستين شرط در انتخاب كارگزار، تخصّص و توانمندى او در انجام دادن كارى است كه به او واگذار مى شود. در قرآن، اين شرط با اين تعبير آمده است:</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ.</span> <ref><span dir="rtl">قصص: آيه 26.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">[او] بهترين كسى است كه استخدام مى كنى. نيرومند و امانتدار است».</span>

<span dir="rtl">با هيچ عذرى نمى توان اين شرط اساسى را بويژه در واگذارى كارهاى مربوط به عامّه مردم، ناديده گرفت ؛ چرا كه به فرموده امام على عليه السلام:</span>

<span dir="rtl">آفَةُ الأَعمالِ عَجزُ العُمّالِ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص272 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">آفت كارها، ناتوانى كارگزاران است.</span>

<span id="ب-ـ-تعهد"></span>
==== <span dir="rtl">ب ـ تعهّد</span> ====

<span dir="rtl">تخصّص بدون «تعهّد»، كارساز نيست. در قرآن، اين شرط با تعبير امانتدارىِ اجير، ذكر شده است:</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ.</span>

<span dir="rtl">[او] بهترين كسى است كه استخدام مى كنى، نيرومند و امانتدار است».</span>

<span dir="rtl">متخصّص، اگر امانتدار نباشد، نه تنها به كارفرما خيانت مى كند، بلكه در پُست هاى حسّاس، چه بسا كشورى را بر باد مى دهد.</span>

<span id="ج-ـ-تعيين-اجرت"></span>
==== <span dir="rtl">ج ـ تعيين اُجرت</span> ====

<span dir="rtl">در احاديث بسيارى، تأكيد شده كه بدون تعيين اجرت، اجيرى به كار گمارده نشود تا علاوه بر پيشگيرى از اختلاف و مشاجره ميان كارگر و كارفرما، زمينه براى تقويت رابطه ميان آنان در صورت پرداخت چيزى اضافه بر مبلغِ تعيين شده، فراهم گردد.</span>

<span id="د-ـ-رعايت-حقوق-اجير"></span>
==== <span dir="rtl">د ـ رعايت حقوق اجير</span> ====

<span dir="rtl">پرداخت كامل حقوق كارگر، از مسائلى است كه اسلام فوق العاده بر آن تأكيد كرده است، تا آن جا كه تجاوز به حقوق اجير را از گناهان كبيره اى شمرده كه مورد بخشش الهى قرار نخواهند گرفت.</span>

<span id="ه-ـ-عدم-تأخير-در-پرداخت-حقوق-اجير"></span>
==== <span dir="rtl">ه ـ عدم تأخير در پرداخت حقوق اجير</span> ====

<span dir="rtl">يكى از آداب اجاره، اين است كه كارفرما پس از انجام شدن كار، بدون تأخير، مزد كارگر را پرداخت كند.</span>

<span dir="rtl">البتّه اين ادب در شرايط مختلف، متفاوت است: در مورد كارگر روزمزد، همان طور كه در احاديث توصيه شده، بايد اجرت او قبل از خشك شدن عرقش پرداخت شود ؛ امّا در مورد كارگرانى كه حقوق آنان ماهيانه پرداخته مى شود، بايد كارفرمايان، ترتيبى دهند كه در پايان هر ماه، كارگران، بدون تأخير، حقوق خود را دريافت كنند و همان طور كه در برخى از مراكز خدماتى مرسوم است، در وسط ماه نيز در صورت نياز كارگران، به آنان «مساعده» داده شود.</span>

<span id="و-ـ-جلوگيرى-نكردن-از-رفتن-اجير-به-نماز-جمعه"></span>
==== <span dir="rtl">و ـ جلوگيرى نكردن از رفتن اجير به نماز جمعه</span> ====

<span dir="rtl">در احاديث اسلامى، توصيه شده كه مسلمانان در روز جمعه كارهاى روزمره را تعطيل كنند تا براى كسب معارف دينى و بهره گيرى بيشتر از عبادات و نيز رسيدگى به امور شخصى، فراغت داشته باشند ؛ امّا در صورتى كه ضرورتْ ايجاب كند و شخصى براى تأمين هزينه زندگى و يا به دليل ديگر نتواند روز جمعه از كار دست بكشد ـ طبق احاديثى كه در متن آمده ـ، كارفرما موظّف است به او اجازه دهد كه به نماز جمعه برود، و اگر اجازه ندهد، در صورتى كه نماز جمعه وجوب عينى داشته باشد، كارفرما مرتكب گناه شده است.</span>

<span id="الفصل-الأول-حكمة-الإجارة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الأوّل: حكمة الإجارة</span> =

<span dir="rtl">فصل يكم: حكمت اجاره</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">الزخرف: 32.</span></ref>

<span dir="rtl">«ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم و برخى از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضى [ديگر] قرار داده ايم تا بعضى از آنان بعضى [ديگر ]را در خدمت بگيرند، و رحمت پروردگار تو، از آنچه آنان مى اندوزند، بهتر است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في بَيانِ أصنافِ آياتِ القُرآنِ ـ: وأمّا ما جاءَ في القُرآنِ مِن ذِكرِ مَعايِشِ الخَلقِ وأسبابِها فَقَد أعلَمَنا سُبحانَهُ ذلِكَ مِن خَمسَةِ أوجُهٍ: وَجهِ الإِمارَةِ، ووَجهِ العِمارَةِ، ووَجهِ الإِجارَةِ، ووَجهِ التِّجارَةِ، ووَجهِ الصَّدَقاتِ... وأمّا وَجهُ الإِجارَةِ فَقَولُهُ عز و جل: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ» فَأَخبَرَنا سُبحانَهُ أنَّ الإِجارَةَ أحَدُ مَعايِشِ الخَلقِ، إذ خالَفَ بِحِكمَتِهِ بَينَ هِمَمِهِم وإرادَتِهِم وسائِرِ حالاتِهِم، وجَعَلَ ذلِكَ قِواما لِمَعايِشِ الخَلقِ، وهُوَ الرَّجُلُ يَستَأجِرُ الرَّجُلَ في ضَيعَتِهِ وأعمالِهِ وأحكامِهِ وتَصَرُّفاتِهِ وأملاكِهِ.</span>

<span dir="rtl">ولَو كانَ الرَّجُلُ مِنّا يُضطَرُّ إلى أن يَكونَ بَنّاءً لِنَفسِهِ أو نَجّارا أو صانِعا في شَيءٍ مِن جَميعِ أنواعِ الصَّنائِعِ لِنَفسِهِ، ويَتَوَلّى جَميعَ ما يَحتاجُ إليهِ مِن إصلاحِ الثِّيابِ وما يَحتاجُ إلَيهِ مِنَ المَلِكِ فَمَن دونَهُ، مَا استَقامَت أحوالُ العالَمِ بِتِلكَ، ولَا اتَّسَعوا لَهُ، ولَعَجَزوا عَنهُ. ولكِنَّهُ أتقَنَ تَدبيرَهُ لِمُخالَفَتِهِ بَينَ هِمَمِهِم، وكُلَّ ما يَطلُبُ مِمّا تَنصَرِفُ إلَيهِ هِمَّتُهُ مِمّا يَقومُ بِهِ بَعضُهُم لِبَعضٍ، ولِيَستَغنِيَ بَعضُهُم بِبَعضٍ في أبوابِ المَعايِشِ الَّتي بِها صَلاحُ أحوالِهِم.</span> <ref><span dir="rtl">وسائل الشيعة: ج6 ص341 ح12560 و ج13 ص244 ح24245 كلاهما نقلاً عن السيد المرتضى في رسالة المحكم والمتشابه عن تفسير النعماني، بحار الأنوار: ج93 ص46 نقلاً عن رسالة النعماني.</span></ref>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توضيح انواع آيات قرآن ـ: و امّا آنچه در قرآن در باره بيان معيشت هاى خَلق و اسباب آنها آمده است: خداوند سبحان به ما خبر داده است كه آن از پنج راه است: حكومت، آبادانى (ساخت و ساز)، اجاره، بازرگانى، و صدقات.</span>

<span dir="rtl">... و امّا راه اجاره، [دليلش] اين سخن خداى عز و جل است كه: «ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم و برخى از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضى [ديگر] قرار داده ايم تا بعضى از آنان بعضى [ديگر] را در خدمت بگيرند، و رحمت پروردگار تو، از آنچه آنان مى اندوزند، بهتر است».</span>

<span dir="rtl">پس [در اين آيه] خداوند سبحان به ما خبر داد كه اجاره، يكى از راه هاى گذران زندگى مردمان است ؛ زيرا او، از روى حكمت خويش، خواست ها و اراده و ساير حالات [و خصوصيات] آدميان را متفاوت آفريد و اين [تفاوت ها ]را مايه امرار معاش خَلق قرار داد.</span>

<span dir="rtl">و اجاره، آن است كه يك فرد، فرد ديگرى را براى [اداره كردن] مِلك خود و معاملاتش و كارها و اعمال و دارايى هايش اجير كند.</span>

<span dir="rtl">اگر هر فردى از ما، خواه پادشاه باشد يا غير او، ناچار بود كه بنّاى خودش يا نجّار خودش باشد و يا در انواع صنايع، خود، صنعتگر خويش باشد و تمام نيازهاى خود را (از قبيل تعمير لباس و ديگر نيازهايش) خود به عهده بگيرد، امور عالم سامان نمى گرفت و مردم از عهده اين كار بر نمى آمدند و در انجام دادن آن، در مى ماندند ؛ امّا خداوند، با تدبير استوار خويش، ميان خواست ها و توانايى هاى آدميان، تفاوت نهاد تا هر يك به كارى بپردازد و [به كمك هم ]نيازهاى خويش را بر آورند و به وسيله يكديگر، امور معاش خود را كه مايه صلاح حالشان است، بچرخانند و هر يك به وسيله ديگرى رفع نياز كند.</span>

<span id="الفصل-الثاني-لا-عار-في-إجارة-النفس"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثاني: لا عار في إجارة النفس</span> =

<span dir="rtl">فصل دوم: اجير شدن، ننگ نيست</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«قَالَ إِنِّى أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَىَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِى ثَمَـنِىَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِى إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ».</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 27.</span></ref>

<span dir="rtl">«[شعيب] گفت: من مى خواهم يكى از اين دو دختر خود را به همسرىِ تو در آورم، به اين [شرط] كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى، اختيار با توست. و نمى خواهم بر تو سخت بگيرم. إن شاء اللّه، مرا از درستكاران خواهى يافت».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ موسى عليه السلام آجَرَ نَفسَهُ ثَمانِيَ سِنينَ أو عَشرا، عَلى عِفَّةِ فَرجِهِ وطَعامِ بَطنِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص817 ح2444، المعجم الكبير: ج17 ص135 ح333، البداية والنهاية: ج1 ص244 كلّها عن عتبة بن النُدَّر، الفردوس: ج1 ص227 ح872 عن عنبسة بن حصين نحوه، كنز العمّال: ج4 ص5 ح9201.</span></ref>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: موسى عليه السلام هشت يا ده سال، خود را اجير كرد، براى پاك دامنى (ازدواج با دختر شعيب) و سير كردن شكمش.</span>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ لَمّا سَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ سِنانٍ عَنِ الإِجارَةِ ـ: صالِحٌ لا بَأسَ بِهِ إذا نَصَحَ قَدرَ طاقَتِهِ، قَد آجَرَ موسى عليه السلام نَفسَهُ وَاشتَرَطَ فَقالَ: إن شِئتَ ثَمانِيَ وإن شِئتَ عَشرا، فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل فيهِ: «أَن تَأْجُرَنِى ثَمَـنِىَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ ».</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص90 ح2، تهذيب الأحكام: ج6 ص353 ح1003، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص173 ح3655، عوالي اللآلي: ج3 ص254 ح5 كلّها عن محمّد بن سنان، وسائل الشيعة: ج12 ص176 ح22420.</span></ref>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ در پاسخ سؤال محمّد بن سنان در باره اجير شدن ـ: خوب است. عيبى ندارد، اگر اندازه توانش را در نظر بگيرد. موسى عليه السلام خودش را اجير كرد و با او شرط شد و [شعيب] گفت: «اگر خواستى، هشت [سال ]و اگر خواستى، ده [سال برايم كار كن]». خداوند عز و جل در اين باره فرموده است: «[به اين شرط] كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى، اختيار با توست».</span>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: آجَرتُ نَفسي مِن خَديجَةَ سَفرَتَينِ بِقَلوصٍ</span> <ref><span dir="rtl">القَلُوص من الإبل: بمنزلة الجارية من النساء، وهي الشابّة (المصباح المنير: ص513 «قَلَصَ»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج6 ص195 ح11642 عن أبي محمّد، دلائل النبوّة للبيهقي: ج2 ص66، السيرة النبويّة لابن كثير: ج1 ص266 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه، كنز العمّال: ج3 ص906 ح9123.</span></ref>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: من در دو سفر، خود را در مقابل دريافت يك ماده شتر جوان، اجير خديجه كردم [و براى او به سفر تجارت رفتم].</span>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: خَرَجتُ في يَومٍ شاتٍ مِن بَيتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، وَقَد أخَذتُ إهاباً</span> <ref><span dir="rtl">الإهاب: الجِلد ما لم يُدبَغ (الصحاح: ج1 ص89 «أهب»).</span></ref> <span dir="rtl">مَعطونا</span> <ref><span dir="rtl">في الطبعة المعتمدة: «معطوباً» وهو ضعيف، والصحيح من طبعة دار الفكر والمعطون: المنتن المتمزق الشعر، يقال عطن الجلد فهو عطن ومعطون إذا فرق شعره وانتن في الدباغ (النهاية: ج3 ص259 «عطن»).</span></ref><span dir="rtl">، فَحَوَّلتُ وَسَطَهُ فَأَدخَلتُهُ عُنُقي، وشَدَدتُ وَسَطي فَحَزَمتُهُ بِخوصِ النَّخلِ، وإنّي لَشَديدُ الجوعِ، وَلَو كانَ في بَيتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله طَعامٌ لطَعِمتُ مِنهُ.</span>

<span dir="rtl">فَخَرَجتُ ألتَمِسُ شَيئاً، فَمَرَرتُ بِيَهودِيٍّ في مالٍ لَهُ وهُوَ يَسقي بِبَكرَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">البَكرُ: الفَتِيّ من الإبل، والبَكرَةُ الاُنثى (المصباح المنير: ص59 «بكر»).</span></ref> <span dir="rtl">لَهُ، فَاطَّلَعتُ عَلَيهِ مِن ثُلمَةٍ فِي الحائِطِ، فَقالَ: ما لَكَ يا أعرابِيُّ؟ هَل لَكَ في كُلِّ دَلوٍ بِتَمرَةٍ؟</span>

<span dir="rtl">قُلتُ: نَعَم، فَافتَحِ البابَ حَتّى أدخُلَ، فَفَتَحَ فَدَخَلتُ فَأَعطاني دَلوَهُ، فَكُلَّما نَزَعتُ دَلواً أعطاني تَمرَةً حَتّى إذَا امتَلَأت كَفّي أرسَلتُ دَلوَهُ وقُلتُ: حَسبي.</span>

<span dir="rtl">فَأَكَلتُها، ثُمَّ جَرَعتُ مِنَ الماءِ فَشَرِبتُ، ثُمَّ جِئتُ المَسجِدَ فَوَجَدتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص645 ح2473 عن محمّد بن كعب القرظي، مسند أبي يعلى: ج1 ص262 ح498 عن زيد بن رومان القرظي نحوه، كنز العمّال: ج6 ص616 ح17110.</span></ref>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در يك روز زمستانى، از خانه پيامبر خدا خارج شدم و پوست فرسوده اى با خود برداشتم و وسط آن را شكافتم و از گردنم رد كردم و ميان آن را با برگ درخت خرما به كمرم بستم. سخت گرسنه بودم و اگر در خانه پيامبر خدا غذايى بود، حتما از آن مى خوردم [ ؛ امّا چيزى نبود كه با آن، سدّ جوع كنم].</span>

<span dir="rtl">پس در پى به دست آوردن چيزى بيرون رفتم. در راه، از مِلك يك يهودى گذشتم كه با ماده اشتر جوانش آب مى كشيد. از شكاف ديوار نگاهش كردم. گفت: چه مى خواهى، اى اعرابى؟ آيا حاضرى در مقابلِ [كشيدن ]هر دلو آب، يك دانه خرما بگيرى؟</span>

<span dir="rtl">گفتم: آرى. در را باز كن تا داخل شوم.</span>

<span dir="rtl">او در را باز كرد و من داخل شدم. دلوَش را به من داد. هر يك دلو آبى كه مى كشيدم، يك دانه خرما به من مى داد، تا وقتى كه مُشتم پر شد. دلوش را گذاشتم و گفتم: مرا بس است. خرماها را خوردم و سپس قدرى آب نوشيدم و آن گاه به مسجد آمدم. ديدم پيامبر خدا در مسجد است.</span>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">سنن ابن ماجة عن ابن عبّاس: أصابَ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَصاصَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">الخَصاصَة: الجوع والضَّعف. وأصلها الفقر والحاجة إلى الشيء (النهاية: ج2 ص37 «خصص»).</span></ref> <span dir="rtl">فَبَلَغَ ذلِكَ عَلِيّا عليه السلام، فَخَرَجَ يَلتَمِسُ عَمَلاً يُصيبُ فيهِ شَيئا لِيُقيتَ</span> <ref><span dir="rtl">يقال: أقاتَه يُقِيته: إذا أعطاه قُوتَه (النهاية: ج4 ص118 «قوت»).</span></ref> <span dir="rtl">بِهِ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَأَتى بُستانا لِرَجُلٍ مِنَ اليَهودِ فَاستَقى لَهُ سَبعَةَ عَشَرَ دَلوا ؛ كُلَّ دَلوٍ بِتَمرَةٍ، فَخَيَّرَهُ اليَهودِيُّ مِن تَمرِهِ سَبعَ عَشَرَةَ عَجوَةً</span> <ref><span dir="rtl">العَجْوَة: هو نوع من تمر المدينة أكبر من الصَّيحاني، يضرب إلى السواد (النهاية: ج3 ص188 «عجا»).</span></ref><span dir="rtl">، فَجاءَ بِها إلى نَبِيِّ اللّهِ صلى الله عليه و آله.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص818 ح2446، السنن الكبرى: ج6 ص197 ح11649، تاريخ دمشق: ج6 ص385 ح1565 نحوه، كنز العمّال: ج6 ص618 ح17111 ؛ المناقب للكوفي: ج2 ص586 ح1097 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر خدا را گرسنگى و ضعف گرفت. خبر به على عليه السلام رسيد. پس در جستجوى كارى بيرون رفت تا چيزى به كف آورد و به پيامبر خدا بخوراند.</span>

<span dir="rtl">او به باغ مردى يهودى آمد و هفده دلو آب برايش كشيد، به ازاى هر دلو آب، يك دانه خرما. مرد يهودى به وى اختيار داد كه هفده دانه از خرماى عَجْوه</span> <ref><span dir="rtl">عجوه، نوعى از انواع خرماى مدينه است كه از خرماى صيحانى بزرگ تر است و رنگش به سياهى مى زند (النهاية: ج2 ص188).</span></ref> <span dir="rtl">بردارد. على عليه السلام خرماها را گرفت و براى پيامبر خدا برد.</span>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: ذَهَبَ عَلِيٌّ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام فَآجَرَ نَفسَهُ عَلى أن يَستَقِيَ كُلَّ دَلوٍ بِتَمرَةٍ يَختارُها، فَجَمَعَ تَمرا فَأَتى بِهِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله وعَبدُ الرَّحمنِ بنِ عَوفٍ عَلَى البابِ، فَلَمَزَهُ ـ أي وَقَعَ فيهِ ـ فَاُنزِلَت هذِهِ الآيَةُ: «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِى الصَّدَقَاتِ» إلى قَولِهِ: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ »</span> <ref><span dir="rtl">التوبة: 79 ـ 80.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير العيّاشي: ج2 ص101 ح93، مستدرك الوسائل: ج14 ص28 ح16015 نقلاً عن أحمد بن محمّد السياري في كتاب التنزيل والتحريف نحوه وكلاهما عن أبي الجارود، بحار الأنوار: ج38 ص306 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: امير مؤمنان على عليه السلام رفت و خودش را اجير كرد كه در مقابل كشيدن هر سطل آب، يك دانه خرما بگيرد و نوع خرما را خودش انتخاب كند. پس بدين وسيله مقدارى خرما فراهم آورد و آنها را براى پيامبر صلى الله عليه و آله برد.</span>

<span dir="rtl">عبد الرحمان بن عوف كه جلوى در [ ـِ خانه پيامبر خدا] ايستاده بود، بر وى خرده گرفت. پس اين آيات، نازل شد: «آنان كه بر مؤمنانى كه صدقه داوطلبانه مى دهند، خرده مى گيرند» تا «براى آنان، آمرزش بخواهى يا برايِشان آمرزش نخواهى، [يكسان است، و حتّى] اگر هفتاد بار برايِشان آمرزش بخواهى، هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد».</span> <ref><span dir="rtl">ترجمه كامل اين دو آيه چنين است: «آنان كه بر مؤمنانى كه صدقه داوطلبانه مى دهند، خُرده مى گيرند و [نيز] بر كسانى كه [در انفاق،] جز به اندازه توانشان نمى يابند، براى آنان، آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى، [يكسان است، و حتّى] اگر هفتاد بار برايِشان آمرزش بخواهى، هرگز خدا آنان را خواهد آمرزيد».</span></ref>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">عوالي اللآلي: فِي الحَديثِ أنَّ عَلِيّا عليه السلام آجَرَ نَفسَهُ مِن يَهودِيٍّ لِيَستَقِيَ الماءَ كُلَّ دَلوٍ بِتَمرَةٍ، وجَمَعَ التَّمَراتِ وحَمَلَهُ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَأَكَلَ مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">عوالي اللآلي: ج3 ص254 ح4، المناقب لابن شهرآشوب: ج2 ص125 عن محمّد بن كعب القرطبي نحوه، بحار الأنوار: ج41 ص39 ح17 ؛ سنن ابن ماجة: ج2 ص818 ح2446 عن ابن عبّاس نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">عوالى اللآلى: در حديث آمده است كه على عليه السلام خود را اجير يك نفر يهودى كرد كه برايش آب بكشد و در مقابل هر دلو آب، يك دانه خرما بستاند. او خرماها را جمع كرد و براى پيامبر صلى الله عليه و آله برد و پيامبر صلى الله عليه و آله از آن خرماها تناول نمود.</span>

<span id="الفصل-الثالث-الاستقلال-في-العمل-أفضل-من-الإجارة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثالث: الاستقلال في العمل أفضل من الإجارة</span> =

<span dir="rtl">فصل سوم: كار آزاد، بهتر از اجير شدن است</span>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">الكافي عن عمّار الساباطي: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: الرَّجُلُ يَتَّجِرُ فَإِن هُوَ آجَرَ نَفسَهُ اُعطِيَ ما يُصيبُ في تِجارَتِهِ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: لا يُؤاجِرُ نَفسَهُ ولكِن يَستَرزِقُ اللّهَ عز و جل ويَتَّجِرُ ؛ فَإِنَّهُ إذا آجَرَ نَفسَهُ حَظَرَ</span> <ref><span dir="rtl">حَظَر الشيء وعَلَيه: مَنَعَه (القاموس المحيط: ج2 ص11 «حظر»).</span></ref> <span dir="rtl">عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص90 ح3، تهذيب الأحكام: ج6 ص353 ح1002، كتاب من لايحضره الفقيه: ج3 ص174 ح3656، عوالي اللآلي: ج3 ص254 ح6 كلاهما بزيادة «أكثر من» بعد «اُعطِيَ»، وسائل الشيعة: ج12 ص176 ح22421.</span></ref>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از عمّار ساباطى ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: انسان [مى تواند خودش ]تجارت كند، و اگر خودش را اجير كند (براى ديگرى كارگرى نمايد) نيز همان مقدارى كه از تجارت خودش به دست مى آورد، به او داده مى شود [. آيا خودش تجارت كند يا اجير ديگرى شود؟].</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «خودش را اجير نكند ؛ بلكه از خداوند عز و جل طلب روزى كند و به تجارتْ دست بزند ؛ زيرا هر گاه خودش را اجير كند، مانع روزىِ [بيشتر] خود شده است».</span>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">الكافي عن المفضّل بن عمر: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ: مَن آجَرَ نَفسَهُ فَقَد حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ.</span>

<span dir="rtl">وفي رواية اُخرى: وكَيفَ لا يَحظُرُهُ وما أصابَ فيهِ فَهُوَ لِرَبِّهِ الّذي آجَرَهُ؟!</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص90 ح1، كتاب من لايحضره الفقيه: ج3 ص174 ح3657 عن عبد اللّه بن محمّد الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام، وسائل الشيعة: ج12 ص176 ح22422.</span></ref>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از مفضّل بن عمر ـ: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «هر كس خود را اجير كند، روزى را از خويشتن باز داشته است».</span>

<span dir="rtl">در روايت ديگرى آمده است: «[انسان،] چگونه آن (روزى) را باز نمى دارد، در حالى كه آنچه [از سود تجارت] به او مى رسد، از آنِ كارفرماى اوست كه وى را اجير كرده است؟!».</span>

<span id="الفصل-الرابع-ميزان-حلية-الإجارة-وحرمتها"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الرابع: ميزان حلّيّة الإجارة وحرمتها</span> =

<span dir="rtl">فصل چهارم: معيار حلال و حرام بودن اجاره</span>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">تحف العقول ـ في ذِكرِ ما وَرَدَ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ـ: سَأَلَهُ سائِلٌ، فَقالَ: كَم جِهاتُ مَعايِشِ العِبادِ الَّتي فيهَا الاِكتِسابُ أوِ التَّعامُلُ بَينَهُم، ووُجوهُ النَّفَقاتِ؟ فَقالَ عليه السلام:</span>

<span dir="rtl">جَميعُ المَعايِشِ كُلِّها مِن وُجوهِ المُعامَلاتِ فيما بَينَهُم ممّا يَكونُ لَهُم فيهِ المَكاسِبُ أربَعُ جِهاتٍ مِنَ المُعامَلاتِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ: أ كُلُّ هؤُلاءِ الأَربَعَةِ الأَجناسِ حَلالٌ، أو كُلُّها حَرامٌ، أو بَعضُها حَلالٌ وبَعضُها حَرامٌ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ عليه السلام: قَد يَكونُ في هؤلاءِ الأَجناسِ الأَربَعَةِ حَلالٌ مِن جِهَةٍ حَرامٌ مِن جِهَةٍ، وهذِهِ الأَجناسُ مُسَمَّياتٌ مَعروفاتُ الجِهاتِ.</span>

<span dir="rtl">فَأَوَّلُ هذِهِ الجِهاتِ الأَربَعَةِ الوِلايَةُ وتَولِيَةُ بَعضِهِم عَلى بَعضٍ ؛ فَالأَوَّلُ وِلايَةُ الوُلاةِ، ووُلاةِ الوُلاةِ إلى أدناهُم بابا مِن أبوابِ الوِلايَةِ عَلى مَن هُوَ والٍ عَلَيهِ، ثُمَّ التِّجارَةُ في جَميعِ البَيعِ والشِّراءِ بَعضُهُم مِن بَعضٍ، ثُمَّ الصَّناعاتُ في جَميعِ صُنوفِها، ثُمَّ الإِجاراتُ في كُلِّ ما يُحتاجُ إلَيهِ مِنَ الإِجاراتِ... وأمّا تَفسيرُ الإجاراتِ: فَإِجارَةُ الإِنسانِ نَفسَهُ أو ما يَملِكُ أو يَلي أمرَهُ مِن قَرابَتِهِ أو دابَّتِهِ أو ثَوبِهِ بِوَجهِ الحَلالِ مِن جِهاتِ الإِجاراتِ، أن يُؤجِرَ نَفسَهُ أو دارَهُ أو أرضَهُ أو شَيئا يَملِكُهُ فيما يُنتَفَعُ بِهِ مِن وُجوهِ المَنافِعِ، أوِ العَمَلِ بِنَفسِهِ ووَلَدِهِ ومَملوكِهِ أو أجيرِهِ مِن غَيرِ أن يَكونَ وَكيلاً لِلوالي أو والِيا لِلوالي، فَلا بَأسَ أن يَكونَ أجيرا يُؤجِرَ نَفسَهُ أو وَلَدَهُ أو قَرابَتَهُ أو مِلكَهُ أو وَكيلَهُ في إجارَتِهِ ؛ لِأَ نَّهُم وُكَلاءُ الأَجيرِ مِن عِندِهِ لَيسَ هُم بِوُلاةِ الوالي، نَظيرُ الحَمّالِ الَّذي يَحمِلُ شَيئا بِشَيءٍ مَعلومٍ إلى مَوضِعٍ مَعلومٍ، فَيَحمِلُ ذلِكَ الشَّيءَ الَّذي يَجوزُ لَهُ حَملُهُ بِنَفسِهِ أو بِمِلكِهِ أو دابَّتِهِ، أو يُؤاجِرُ نَفسَهُ في عَمَلٍ يَعمَلُ ذلِكَ العَمَلَ بِنَفسِهِ أو بِمَملوكِهِ أو قَرابَتِهِ أو بِأَجيرٍ مِن قِبَلِهِ. فَهذِهِ وُجوهٌ مِن وُجوهِ الإِجاراتِ حَلالٌ لِمَن كانَ مِنَ النّاسِ مَلِكا أو سوقَةً</span> <ref><span dir="rtl">السُّوقة ـ بالضمّ ـ: الرعيّة ومَن دون الملك (النهاية: ج2 ص424 «سوق» ).</span></ref> <span dir="rtl">أو كافِرا أو مُؤمِنا، فَحَلالٌ إجارَتُهُ وحَلالٌ كَسبُهُ مِن هذِهِ الوُجوهِ.</span>

<span dir="rtl">فَأَمّا وُجوهُ الحَرامِ مِن وُجوهِ الإِجارَةِ نَظيرُ أن يُؤاجِرَ نَفسَهُ عَلى حَملِ ما يَحرُمُ عَلَيهِ أكلُهُ أو شُربُهُ أو لُبسُهُ، أو يُؤاجِرَ نَفسَهُ في صَنعَةِ ذلِكَ الشَّيءِ أو حِفظِهِ أو لُبسِهِ، أو يُؤاجِرَ نَفسَهُ في هَدمِ المَساجِدِ ضِرارا أو قَتلِ النَّفسِ بِغَيرِ حِلٍّ، أو حَملِ التَّصاويرِ وَالأَصنامِ وَالمَزاميرِ وَالبَرابِطِ</span> <ref><span dir="rtl">البَرْبَط: مَلهاة تُشبه العُود، وهو فارسي معرّب (النهاية: ج1 ص112 «بربط» ).</span></ref> <span dir="rtl">وَالخَمرِ وَالخَنازيرِ وَالمَيتَةِ وَالدَّمِ، أو شَيءٍ مِن وُجوهِ الفَسادِ الَّذي كانَ مُحَرَّما عَلَيهِ مِن غَيرِ جِهَةِ الإِجارَةِ فيهِ، وكُلُّ أمرٍ مَنهِيٍّ عَنهُ مِن جِهَةٍ مِنَ الجِهاتِ فَمُحَرَّمٌ عَلَى الإِنسانِ إِجارَةُ نَفسِهِ فيهِ أو لَهُ أو شَيءٍ مِنهُ أو لَهُ إلّا لِمَنفَعَةِ مَنِ استَأجَرتَهُ ؛ كَالَّذي يَستَأجِرُ الأَجيرَ يَحمِلُ لَهُ المَيتَةَ يُنجيها</span> <ref><span dir="rtl">نَجَوتُ عنه كذا: ألقَيته (المحيط في اللغة: ج7 ص189 «نجو» ).</span></ref> <span dir="rtl">عَن أذاهُ أو أذى غَيرِهِ وما أشبَهَ ذلِكَ.</span>

<span dir="rtl">وَالفَرقُ بَينَ مَعنَى الوِلايَةِ وَالإِجارَةِ ـ وإن كانَ كِلاهُما يَعمَلانِ بِأَجرٍ ـ أنَّ مَعنَى الوِلايَةِ أن يَلِيَ الإِنسانُ لِوالِي الوُلاةِ أو لِوُلاةِ الوُلاةِ فَيَليَ أمرَ غَيرِهِ فِي التَّولِيَةِ عَلَيهِ وتَسليطِهِ وجَوازِ أمرِهِ ونَهيِهِ وقِيامِهِ مَقامَ الوَلِيِّ إلَى الرَّئيسِ، أو مَقامَ وُكَلائِهِ في أمرِهِ وتَوكيدِهِ في مَعونَتِهِ وتَسديدِ وِلايَتِهِ وإن كانَ أدناهُم وِلايَةً، فَهُوَ والٍ عَلى مَن هُوَ والٍ عَلَيهِ يَجري مَجرَى الوُلاةِ الكِبارِ الَّذينَ يَلونَ وِلايَةَ النّاسِ في قَتلِهِم مَن قَتَلوا وإظهارِ الجَورِ وَالفَسادِ.</span>

<span dir="rtl">وأمّا مَعنَى الإِجارَةِ فَعَلى ما فَسَّرنا مِن إجارَةِ الإِنسانِ نَفسَهُ أو ما يَملِكُهُ مِن قَبلِ أن يُؤاجِرَ لِشَيءٍ مِن غَيرِهِ، فَهُوَ يَملِكُ يَمينَهُ ؛ لِأَ نَّهُ [ لا]</span> <ref><span dir="rtl">الظاهر أنّ «لا» هنا زائدة.</span></ref> <span dir="rtl">يَلي أمرَ نَفسِهِ وأمرَ ما يَملِكُ قَبلَ أن يُؤاجِرَهُ مِمَّن هُوَ آجَرَهُ. وَالوالي لا يَملِكُ مِن اُمورِ النّاسِ شَيئا إلّا بَعدَما يَلي اُمورَهُم ويَملِكُ تَولِيَتَهُم. وكُلُّ مَن آجَرَ نَفسَهُ أو آجَرَ ما يَملِكُ نَفسَهُ أو يَلي أمرَهُ مِن كافِرٍ أو مُؤمِنٍ أو مَلِكٍ أو سوقَةٍ عَلى ما فَسَّرنا مِمّا تَجوزُ الإِجارَةُ فيهِ فَحَلالٌ مُحَلَّلٌ فِعلُهُ وكَسبُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص331 و333، بحار الأنوار: ج103 ص46 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">تحف العقول ـ در بيان حديثى از امام صادق عليه السلام ـ: پرسنده اى از ايشان پرسيد و گفت: راه هاى كسب و كار بندگان [خدا] ـ كه در آنها درآمدى به دست بياورند يا با يكديگر داد و ستد كنند ـ و راه هاى هزينه كردن، چند تاست؟</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «تمام راه هاى كسب و كار، كلّاً، از انواع داد و ستدها ميان آنان كه با آنها كسب و كار كنند، چهار گونه داد و ستد است».</span>

<span dir="rtl">پرسنده گفت: آيا همه اين چهار گونه [طريق معيشت]، حلال است، يا تمام آنها حرام است و يا برخى شان حلال و برخى شان حرام است؟</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «بسا كه در اين چهار گونه، از جهتى حلال و از جهتى ديگر حرام باشد. اين چهار گونه، نام گذارى شده و جهات شناخته شده اى دارند.</span>

<span dir="rtl">نخستينِ اين راه هاى چهارگانه، حكمرانى و كارگزارى براى يكديگر است كه در رأس آن، كارگزارىِ حكمرانان است و سپس كارگزارى كارگزاران، تا برسد به پايين ترين آنان، كه همگى نوعى تصدّى بر كسى است كه بر او رياست است.</span>

<span dir="rtl">دوم، بازرگانى است در همه انواع داد و ستد [مردم] با يكديگر.</span>

<span dir="rtl">سوم، صنعت هاست در تمام گونه هاى آن.</span>

<span dir="rtl">و چهارم، اجاره ها [و كارمُزدها] است، از هر گونه اجاره اى كه بدان نياز باشد.</span>

<span dir="rtl">... امّا توضيح اجاره ها [و كارمُزدها]: انسان، [نيروى كار] خودش را، يا آنچه را كه مِلك اوست و يا چيزهايى را كه سرپرستى آنها به عهده اوست (مانند: خويشاوند و چارپا و جامه)، به صورتى حلال از انواع اجاره ها اجاره مى دهد، به اين صورت كه [شخص،] خودش را يا خانه و زمينش را و يا آنچه را كه مِلك اوست، به كارى كه به نوعى براى او سودمند است، اجاره دهد، يا خودش [شخصا] كار را انجام دهد يا فرزندش و غلامش و يا مزدورش را به كار گمارد، بدون آن كه وكيل حاكم يا كارگزار حاكم شده باشد.</span>

<span dir="rtl">پس اشكالى ندارد كه كسى اجير شود و خودش را، يا فرزندش را، يا خويشاوندش را، يا مِلكش را و يا كسى را كه وى وكيل در اجاره دادن اوست، اجاره دهد ؛ زيرا آنان وكلاى اجير از نزد او هستند و كارگزاران كارگزار نيستند، مانند باربرى كه بار معيّنى را در ازاى مزد معيّنى تا جاى معيّنى مى برد، و آن بار را كه مُجاز به حمل آن است، خودش شخصا، يا به واسطه مملوكش و يا چارپايش حمل مى كند، يا كارى را اجاره مى كند و آن كار را خودش شخصا، يا به وسيله مملوكش، يا خويشاوندش و يا مزدور ديگرى كه قبلاً اجيرش كرده است، انجام مى دهد.</span>

<span dir="rtl">اينها گونه هايى از انواع اجاره ها هستند كه براى هر فردى از مردمْ حلال است، شاه باشد يا رعيّت، كافر باشد يا مؤمن. پس اجاره اش (مزدورى اش)، حلال و درآمدش از اين راه ها حلال است.</span>

<span dir="rtl">امّا گونه هاى حرام از انواع اجاره (مزدورى/ كارگرى)، نظير اين كه شخص، خود را براى حمل چيزى كه خوردن يا نوشيدن و يا پوشيدنش بر او حرام است، اجير كند، يا اين كه براى ساختن يا نگه داشتن و يا پوشيدن چنان چيزى، خود را اجير نمايد، يا اين كه خود را براى خراب كردن مساجد به قصد ضرر زدن، يا كُشتنِ به ناحقّ كسى، يا حمل تصاوير و بت ها و نى و تار و مى و خوك و مردار و خون و يا هر چيز ديگرى از انواع فساد كه غير از جهت اجاره هم بر او حرام است، اجير كند.</span>

<span dir="rtl">[به طور كلّى،] هر چيزى كه به نحوى از انحا از آن نهى شده، حرام است كه انسان خودش را در آن، يا براى آن، يا در بخشى از آن و يا براى بخشى از آن، اجير كند، مگر اين كه براى كسى كه او را اجير مى كنى، نفعى داشته باشد، مانند اين كه كسى ديگرى را اجير كند تا مردارى را ببرد تا او يا ديگرى را از گزند آن برهاند و آنچه شبيه اين است.</span>

<span dir="rtl">تفاوت ميان معناى ولايت (كارگزارى/ كارمندى) و اجاره (مزدورى/ كارگرى)، با اين كه هر دو در برابر مزد انجام مى گيرند، اين است كه در كارگزارى، انسان، متصدّى كارى براى كارگزارِ كارگزاران يا براى كارگزارانِ كارگزاران مى شود. پس كارِ ديگرى را به عهده مى گيرد و در سرپرستى و تسلّط و اجراى امر و نهى او، جانشين وى مى گردد تا به رئيس برسد، يا جانشين وكيلان (مأموران) او مى شود در كار او و تقويت كردن وى با كمك كردن به او و تحكيم ولايت او، هرچند دون پايه ترين كارمند باشد.</span>

<span dir="rtl">پس، او كارگزار [و حكمران] بر كسى است كه متصدّى كار اوست و به منزله كارگزاران بزرگ [و عالى رتبه] است كه متصدّى حكمرانى بر مردم اند و هر كه را بخواهند، مى كشند و ستم و تباهى پديد مى آورند.</span>

<span dir="rtl">امّا معناى اجاره ـ چنان كه توضيح داديم ـ عبارت از اين است كه انسان، خود را يا آنچه را پيش از اجاره دادنش به ديگرى، مالك آن بوده است، به اجيرى بدهد. پس، او مالكِ ما يملكِ خود است ؛ چرا كه او بر كار خود و بر كار مملوك خود، پيش از آن كه آن را به اجاره كننده اجاره دهد، ولايت دارد، در حالى كه والى، مالك چيزى از امور مردم نيست، مگر پس از آن كه متصدّى كارشان شود و سرپرستى بر آنان را در اختيار گيرد. و هر كه خود را، يا ما يملكِ خود را و يا كسى را كه تحت سرپرستى اوست، به شرحى كه گفتيم كه اجاره در آنها جايز است، اجاره دهد، كافر باشد يا مؤمن، شاه باشد يا رعيّت، عملش حلال و درآمدش رواست».</span>

<span id="الفصل-الخامس-آداب-انتخاب-الأجير"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الخامس: آداب انتخاب الأجير</span> =

<span dir="rtl">فصل پنجم: آداب انتخاب اجير</span>

<span id="انتخاب-الأجير-القوي-الأمين"></span>
== <span dir="rtl">5 / 1: اِنتِخابُ الأَجيرِ القَوِيِّ الأَمينِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 1: انتخاب اجير نيرومند و امانتدار</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَاأَبَتِ اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ».</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 26.</span></ref>

<span dir="rtl">«يكى از آن دو دختر [به شعيب] گفت: اى پدر! او را استخدام كن، [كه ]بهترين كسى كه استخدام مى كنى، نيرومند و امانتدار است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ في قَضِيَّةِ موسى عليه السلام وبِنتِ شُعَيبٍ ـ: قالَ لَها شُعَيبٌ عليه السلام: يا بُنَيَّةُ، هذا قَوِيٌّ قَد عَرَفتِهِ بِرَفعِ الصَّخرَةِ، الأَمينُ مِن أينَ عَرَفتِهِ؟!</span>

<span dir="rtl">قالَت: يا أبَةِ، إنّي مَشَيتُ قُدّامَهُ، فَقالَ: اِمشي مِن خَلفي فَإِن ضَلَلتُ فَأَرشِديني إلَى الطَّريقِ، فَإِنّا قَومٌ لا نَنظُرُ في أدبارِ النِّساءِ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص19 ح4974 عن صفوان بن يحيى، فقه القرآن: ج2 ص145،بحار الأنوار: ج13 ص32 ح5 وراجع: تفسير القمّي: ج2 ص138.</span></ref>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ در باره ماجراى موسى عليه السلام و دختر شعيب ـ: شعيب عليه السلام به دخترش گفت: دخترم! نيرومند بودن او را از بلند كردن تخته سنگ فهميدى. امانتدار بودنش را از كجا دانستى؟</span>

<span dir="rtl">دختر گفت: پدر جان! من جلوتر از او راه مى رفتم. او به من گفت: «از پشت سرم بيا و چنانچه راه را اشتباه رفتم، راه نمايى ام كن ؛ زيرا ما جماعتى هستيم كه به پشت زنان نمى نگريم».</span>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: آفَةُ الأَعمالِ عَجزُ العُمّالِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص109 ح3958، عيون الحكم والمواعظ: ص181 ح3711.</span></ref>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آفت كارها، ناتوانى كارگران (/كارگزاران) است.</span>

<span dir="rtl">راجع: موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام: ج 2 ص 395 (القسم الخامس / الفصل الثالث: سياسة الإمام عليّ عليه السلام / السياسة الإدارية / انتخاب العمّال الصالحين).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام: ج 4 ص 19 (بخش پنجم / فصل سوم:</span>

<span dir="rtl">سياست هاى ادارى / گزينش كارگزاران شايسته).</span>

<span id="تعيين-الاجرة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 2: تَعيينُ الاُجرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 2: تعيين مزد</span>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَنِ استَأجَرَ أجيرا فَليُعلِمهُ أجرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج6 ص198 ح11651 عن أبي هريرة، المصنّف لابن أبي شيبة: ج5 ص129 ح1 عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري، نصب الراية: ج4 ص131 ح2، كنز العمّال: ج4 ص57 ح9487 ؛ عوالي اللآلي: ج3 ص253 ح2 عن أبي سعيد الخدري و أبي هريرة.</span></ref>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس اجيرى مى گيرد، بايد [ابتدا] مزد او را به اطّلاعش برساند.</span>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَنِ استَأجَرَ أجيرا فَليُعلِمهُ بِأَجرِهِ، فَإِن شاءَ رَضِيَ وإن شاءَ تَرَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند زيد: ص286 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس اجيرى مى گيرد، مزدش را به او بگويد تا اگر خواست، رضايت بدهد و اگر نخواست، كار نكند.</span>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَنِ استَأجَرَ أجيرا فَليُسَمِّ لَهُ إجارَتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">المصنّف لعبد الرزّاق: ج8 ص235 ح15024، نصب الراية: ج4 ص131 ذيل ح2 وكلاهما عن أبي سعيد الخدري، كنزالعمّال: ج3 ص908 ح9133.</span></ref>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس اجيرى مى گيرد، مزدش را برايش تعيين كند.</span>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدريّ: إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله نَهى عَنِ استِئجارِ الأَجيرِ حَتّى يُبَيَّنَ لَهُ أجرُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج4 ص142 ح11676، السنن الكبرى: ج6 ص198 ح11652 بزيادة «يعني» بعد «الأجير»، نصب الراية: ج4 ص131 ذيل ح2، كنز العمّال: ج3 ص907 ح9127.</span></ref>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو سعيد خدرى ـ: پيامبر خدا از گرفتن اجير، بدون آن كه مزدش تعيين شود، نهى فرمود.</span>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: نَهىٰ [ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ] أن يُستَعمَلَ أجيرٌ حَتّى يُعلَمَ ما اُجرَتُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص10 ح4968، الأمالي للصدوق: ص512 ح707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج76 ص331 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام:[پيامبر خدا] از به كار گرفتن اجير، پيش از آن كه معلوم شود مزدش چيست، نهى فرمود.</span>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَلا يَستَعمِلَنَّ أجيرا حَتّى يُعلِمَهُ ما أجرُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص289 ح4، تهذيب الأحكام: ج7 ص211 ح931 كلاهما عن مسعدة بن صدقة.</span></ref>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد، نبايد اجيرى را به كار بگيرد، مگر آن كه به او بگويد مزدش چيست.</span>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">الكافي عن سليمان بن جعفر الجعفري: كُنتُ مَعَ الرِّضا عليه السلام في بَعضِ الحاجَةِ، فَأَرَدتُ أن أنصَرِفَ إلى مَنزِلي، فَقالَ لي: اِنصَرِف مَعي فَبِت عِندِي اللَّيلَةَ، فَانطَلَقتُ مَعَهُ، فَدَخَلَ إلى دارِهِ مَعَ المُعَتِّبِ فَنَظَرَ إلى غِلمانِهِ يَعمَلونَ بِالطّينِ أوارِيَ الدَّوابِّ</span> <ref><span dir="rtl">ممّا يضعه الناس في غير موضعه قولهم للمِعلَف: آريٌّ، وإنّما الآريّ محبِس الدابّة، والجمع: الأواري يخفّف ويُشدّد (الصحاح: ج6 ص2267 «أرا»).</span></ref> <span dir="rtl">وغَيرَ ذلِكَ، وإذا مَعَهُم أسوَدُ لَيسَ مِنهُم.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: ما هذَا الرَّجُلُ مَعَكُم؟</span>

<span dir="rtl">فَقالوا: يُعاوِنُنا ونُعطيهِ شَيئا.</span>

<span dir="rtl">قالَ: قاطَعتُموهُ عَلى اُجرَتِهِ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالوا: لا، هُوَ يَرضى مِنّا بِما نُعطيهِ.</span>

<span dir="rtl">فَأَقبَلَ عَلَيهِم يَضرِبُهُم بِالسَّوطِ وغَضِبَ لِذلِكَ غَضَبا شَديدا. فَقُلتُ: ـ جُعِلتُ فِداكَ! ـ لِمَ تُدخِلُ عَلى نَفسِكَ</span> <ref><span dir="rtl">قال العلّامة المجلسي رحمه الله: أي الضرر أو الهمّ أو الغضب (مرآة العقول: ج19 ص387).</span></ref><span dir="rtl">؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: إنّي قَد نَهيتُهُم عَن مِثلِ هذا غَيرَ مَرَّةٍ أن يَعمَلَ مَعَهُم أحَدٌ حَتّى يُقاطِعوهُ اُجرَتَهُ. وَاعلَم أنَّهُ ما مِن أحَدٍ يَعمَلُ لَكَ شَيئا بِغَيرِ مُقاطَعَةٍ، ثُمَّ زِدتَهُ لِذلِكَ الشَّيءِ ثَلاثَةَ أضعافٍ عَلى اُجرَتِهِ إلّا ظَنَّ أنَّكَ قَد نَقَصتَهُ اُجرَتَهُ، وإذا قاطَعتَهُ ثُمَّ أعطَيتَهُ اُجرَتَهُ حَمِدَكَ عَلَى الوَفاءِ، فَإِن زِدتَهُ حَبَّةً عَرَفَ ذلِكَ لَكَ ورَأى أنَّكَ قَد زِدتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص288 ح1، تهذيب الأحكام: ج7 ص212 ح932 وفيه «المغيّب» بدل «المعتّب»،بحار الأنوار: ج49 ص106 ح34.</span></ref>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ بـه نقل از سـليمان بـن جعفر جعفرى ـ: براى كارى همراه امام رضا عليه السلام بودم. من خواستم به منزلم برگردم كه فرمود: «با من بيا و امشب را نزد من بمان».</span>

<span dir="rtl">با ايشان رفتم. با مُعتِّب، وارد خانه اش شد. ديد غلامانش مشغول گِلكارى</span>

<span dir="rtl">آخور و استطبل ستوران و غير آن هستند و در ميانشان، غلام سياهى است كه جزو غلامان ايشان نيست.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «اين مردى كه با شماست، كيست؟».</span>

<span dir="rtl">گفتند: به ما كمك مى كند و [در عوض،] چيزى به او مى دهيم.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «مزدش را تعيين كرده ايد؟».</span>

<span dir="rtl">گفتند: خير. هر چه به او بدهيم، راضى است.</span>

<span dir="rtl">در اين هنگام، امام عليه السلام با تازيانه شروع به تأديب آنها كرد و از اين كارِ غلامان، به شدّت عصبانى شد.</span>

<span dir="rtl">من گفتم: فدايت شوم! چرا خودتان را ناراحت مى كنيد؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «من بارها اينها را از چنين كارى نهى كرده ام كه كسى با آنها كار كند، مگر آن كه مزدش را تعيين كنند. اين را بدان كه هر كس بدون آن كه مزدش را تعيين كنى، برايت كارى انجام دهد و بعد، تو براى آن كار، سه برابر مزدش را هم بدهى، باز خيال مى كند كه مزدش را كم داده اى ؛ ولى اگر با او طى كنى و سپس مزدش را به او بدهى، از اين كه مزد او را كامل داده اى، از تو سپاس گزارى مى كند و اگر يك دانه بيشتر بدهى، قدرشناسى مى كند و مى داند كه بيشتر به او داده اى».</span>

<span id="التجنب-عن-ظلم-الأجير"></span>
== <span dir="rtl">5 / 3: التَّجَنُّبُ عَن ظُلمِ الأَجيرِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 3: پرهيز از ظلم كردن به اجير</span>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ عز و جل غافِرُ كُلِّ ذَنبٍ، إلّا مَن أحدَثَ دينا، أوِ اغتَصَبَ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «أغصب»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">أجيرا أجرَهُ، أو رَجُلٌ باعَ حُرّا.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص33 ح60 عن داوود بن سليمان الفرّاء عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام،صحيفة الإمام الرضا عليه السلام: ص171 ح107 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، النوادر للراوندي: ص179 ح304 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، دعائم الإسلام: ج2 ص220 ح821 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلّها نحوه، بحارالأنوار: ج72 ص219 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند عز و جل آمرزنده هر گناهى است، مگر [گناه] كسى كه دينى را بدعت نهد، يا مزد كارگرى را غصب كند، يا [گناه] مردى كه [انسانِ] آزادى را بفروشد.</span>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ يَغفِرُ كُلَّ ذَنبٍ يَومَ القِيامَةِ، إلّا مَهرَ امرَأَةٍ، ومَنِ اغتَصَبَ أجيرا أجرَهُ، ومَن باعَ حُرّا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص382 ح17 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، الجعفريّات: ص98 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، وسائل الشيعة: ج15 ص22 ح27057 نقلاً عن عليّ بن إبراهيم عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج103 ص129 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند در روز قيامت، هر گناهى را مى آمرزد، مگر [گناه نپرداختن ]مهريه زن را، و [گناه] كسى را كه مزد كارگرى را غصب كند، و [گناه] كسى را كه [انسانِ ]آزادى را بفروشد.</span>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ظُلمُ الأَجيرِ أجرَهُ مِنَ الكَبائِرِ.</span> <ref><span dir="rtl">جامع الأحاديث للقمّي: ص98، بحار الأنوار: ج103 ص170 ح27 نقلاً عن الإمامة والتبصرة.</span></ref>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ستم روا داشتن بر كارگر در دادن مزد او، از گناهان كبيره است.</span>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ثَلاثٌ مِن أكبَرِ الكَبائِرِ: مَن قَتَلَ بَهيمَةً بِغَيرِ حَقِّها، ومَنِ انتَقَصَ مِن مَهرِ امرَأَتِهِ، ومَن ظَلَمَ أجيرا أجرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج2 ص88 ح2473 عن عمر بن الخطّاب.</span></ref>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سه چيز، از بزرگ ترين گناهان كبيره است: كسى كه حيوان بى زبانى را به ناحق بكشد، كسى كه از مهريه زنش كم بگذارد، و كسى كه بر كارگرى در دادن مزد او ستم كند.</span>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: أقذَرُ الذُّنوبِ ثَلاثَةٌ: قَتلُ البَهيمَةِ، وحَبسُ مَهرِ المَرأَةِ، ومَنعُ الأَجيرِ أجرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج1 ص506 ح1752، بحار الأنوار: ج64 ص268 ح29.</span></ref>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: كثيف ترين گناهان، سه چيز است: كشتن حيوان بى زبان، نپرداختن مهريه زن، و ندادن مزد اجير.</span>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَلعونٌ مَن ظَلَمَ أجيرا اُجرَتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج2 ص74 ح206 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، مستدرك الوسائل: ج14 ص29 ح16018.</span></ref>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ملعون است كسى كه مزد اجيرى را پايمال كند.</span>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ـ: يا عَلِيُّ، مَن مَنَعَ أجيرا أجرَهُ فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص362 ح5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، مكارم الأخلاق: ج2 ص326 ح2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج77 ص53 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در سفارش به على عليه السلام ـ: اى على! هر كس مزد اجيرى را نپردازد، در نزد خداوند، ملعون است.</span>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّهُ: ثَلاثَةٌ أنَا خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ: رَجُلٌ أعطى بي</span> <ref><span dir="rtl">أعطى بي: أي أعطى الأمان باسمي أو بذكري أو بما شرعته من الدين كأن يقول: عليك عهد اللّه أو ذمّته (فيض القدير: ج3 ص416).</span></ref> <span dir="rtl">ثُمَّ غَدَرَ، ورَجُلٌ باعَ حُرّا فَأَكَلَ ثَمَنَهُ، ورَجُلٌ استَأجَرَ أجيرا فَاستَوفى مِنهُ ولَم يُعطِ أجرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج2 ص776 ح2114، سنن ابن ماجة: ج2 ص816 ح2442، مسند ابن حنبل: ج3 ص278 ح8700 كلاهما نحوه و كلّها عن أبي هريرة، كنزالعمّال: ج16 ص36 ح43826 ؛ عوالي اللآلي: ج3 ص253 ح3 عن ابن عمر نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند فرمود: «سه كس است كه در روز قيامت، من [، خود]، طرف دعواى آنان هستم: مردى كه به نام من امانى بدهد و سپس آن را بشكند، مردى كه [انسانِ] آزادى را بفروشد و بهاى آن را بخورد، و مردى كه اجيرى را به خدمت بگيرد و از او كاملاً كار بكشد و مزدش را ندهد».</span>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن ظَلَمَ أجيرا أجرَهُ أحبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ وحَرَّمَ عَلَيهِ ريحَ الجَنَّةِ، وإنَّ ريحَها لَيوجَدُ مِن مَسيرَةِ خَمسِمِئَةِ عامٍ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لايحضره الفقيه: ج4 ص12 ح4968، الأمالي للصدوق: ص513 ح707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، ثواب الأعمال: ص331 ح1 عن أبي هريرة وابن عبّاس، عوالي اللآلي: ج1 ص365 ح58، بحار الأنوار: ج76 ص332 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس در دادن مزد كارگر به او ستم روا دارد، خداوند، عمل او را باطل مى سازد و بوى بهشت را ـ كه از فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد ـ، بر وى حرام مى گرداند.</span>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ لِعَلِيٍّ عليه السلام بَعدَما نَزَلَت عَلَيهِ: «قُل لَا أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى »</span> <ref><span dir="rtl">الشورى: 23.</span></ref> <span dir="rtl">ـ: اِصعَدِ المِنبَرَ وَادعُ النّاسَ إلَيكَ، ثُمَّ قُل: أيُّهَا النّاسُ، مَنِ انتَقَصَ أجيرا أجرَهُ فَليَتَبَوَّأ مَقعَدَهُ [ مِنَ ]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين سقط من ح525 من المصدر وأثبتناه من ح699 منه.</span></ref> <span dir="rtl">النّارِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير فرات: ص393 ح525 و ص544 ح699 كلاهما عن فاطمة بنت الحسين عن أبيها عليه السلام،بحار الأنوار: ج23 ص243 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ خطاب به على عليه السلام، پس از آن كه اين آيه بر ايشان نازل شد: «بگو: من براى اين رسالت، از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى در حقّ خويشاوندان» ـ: بر منبر برو و مردم را فرا بخوان و سپس بگو: اى مردم! هر كس مزد اجيرى را كم بدهد، جايگاهش را آتش بداند.</span>

<span dir="rtl">راجع: الأمالي للمفيد: ص 351 ح 3 و الأمالي للطوسي: ص 122 ح 191</span>

<span dir="rtl">وطُرَف من الأنباء والمناقب: ص 185 الرقم 25 و بحارالأنوار: ج 22 ص 489 ح 34</span>

<span id="عدم-التأخير-في-دفع-الاجرة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 4: عَدَمُ التَّأخيرِ في دَفعِ الاُجرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 4: تأخير نكردن در پرداخت مزد</span>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أعطُوا الأَجيرَ أجرَهُ قَبلَ أن يَجِفَّ عَرَقُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص817 ح2443 عن عبد اللّه بن عمر، السنن الكبرى: ج6 ص200 ح11659 عن أبي هريرة، المعجم الصغير: ج1 ص21، كنز العمّال: ج3 ص906 ح9125 ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام: ص275 ح19 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، عوالي اللآلي: ج3 ص253 ح1 عن أبي هريرة، مستدرك الوسائل: ج14 ص29 ح16017.</span></ref>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مزد اجير را پيش از آن كه عرقش خشك شود، بپردازيد.</span>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أعطُوا الأَجيرَ أجرَهُ قَبلَ أن يَجِفَّ رَشحُهُ</span> <ref><span dir="rtl">الرَّشْح: ندى العَرَقِ على الجسد (لسان العرب: ج2 ص449 «رشح»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">مسند أبي يعلى: ج6 ص136 ح6652 عن أبي هريرة، كنزالعمّال: ج3 ص907 ح9131 نقلاً عن سنن سعيد بن منصور عن ابن عمر وفيه «ما دام في رشحه» بدل «قبل أن يجفّ رشحه».</span></ref>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مزد اجير را پيش از آن كه نَم عرقش خشك شود، پرداخت كنيد.</span>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّهُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ: حُرٌّ باعَ حُرّا، وحُرٌّ باعَ نَفسَهُ، ورَجُلٌ أمطَلَ</span> <ref><span dir="rtl">المَطْل: التسويف والمُدافعة بالعِدَة والدَّين (لسان العرب: ج11 ص624 «مطل»).</span></ref> <span dir="rtl">كِراءَ أجيرٍ حَتّى جَفَّ رَشحُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كنزالعمّال: ج16 ص35 ح43823 نقلاً عن معجم الإسماعيلي: ج2 ص613 عن ابن عمر وفي الطبعة التي بأيدينا «أبطل» بدل «أمطل».</span></ref>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سه كس است كه خداوند در روز قيامت به آنان نظر نمى كند: آزادى كه [انسانِ] آزادى را بفروشد، آزادى كه خودش را بفروشد، و مردى كه در پرداخت مزد اجير، چندان تأخير كند كه نَم عرق او خشك شود.</span>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ فِي الحَمّالِ وَالأَجيرِ ـ: لا يَجِفُّ عَرَقُهُ حَتّى تُعطِيَهُ اُجرَتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص289 ح2، تهذيب الأحكام: ج7 ص211 ح929 كلاهما عن هشام بن الحكم، وسائل الشيعة: ج13 ص246 ح24249.</span></ref>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در باره باربَر و كارگر ـ: عرقش خشك نشده، مزدش را به او بده.</span>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">الكافي عن شعيب: تَكارَينا لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام قَوما يَعمَلونَ في بُستانٍ لَهُ وكانَ أجَلُهُم إلَى العَصرِ، فَلَمّا فَرَغوا، قالَ لِمُعَتِّبٍ: أعطِهِم اُجورَهُم قَبلَ أن يَجِفَّ عَرَقُهُم.</span> <ref><span dir="rtl">الكـافـي: ج5 ص289 ح3، تهـذيب الأحـكـام: ج7 ص211 ح930، بحـار الأنـوار: ج47 ص57 ح105.</span></ref>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از شعيب ـ: عدّه اى را براى كار كردن در يكى از باغ هاى امام رضا عليه السلام اجير كرديم و مدّتشان تا عصر بود. چون كارشان تمام شد، امام عليه السلام به مُعتِّب فرمود: «پيش از آن كه عرقشان خشك شود، مزدشان را پرداخت كن».</span>

<span id="عدم-حبس-الأجير-عن-الجمعة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 5: عَدَمُ حَبسِ الأَجيرِ عَنِ الجُمُعَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 5: جلوگيرى نكردن از رفتن اجير به نماز جمعه</span>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَنِ استَأجَرَ أجيرا فَلا يَحبِسهُ عَنِ الجُمُعَةِ فَيَأثَمَ، وإن لَم يَحبِسهُ عَنِ الجُمُعَةِ اشتَرَكا فِي الأَجرِ.</span> <ref><span dir="rtl">الجعفريّات: ص35، النوادر للراوندي: ص150 ح214 نحوه وكلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج89 ص197 ح44.</span></ref>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس اجيرى را به خدمت گرفت، او را از شركت در نماز جمعه باز ندارد و [در غير اين صورت،] گناه كرده است. و اگر مانع او از شركت در نماز جمعه نشد، هر دو در پاداش [آن]، شريك اند.</span>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَنِ استَأجَرَ أجيرا، ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ تَبَوَّأَ</span> <ref><span dir="rtl">باء: احتمل، يقال: قد بُؤتُ بهذا الذنب ؛ أي احتمله (لسان العرب: ج1 ص37 «بوأ»).</span></ref> <span dir="rtl">بِإِثمِهِ، وإن هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأَجرِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص289 ح4، تهذيب الأحكام: ج7 ص211 ح931 كلاهما عن مسعدة بن صدقة، وسائل الشيعة: ج13 ص245 ح24247.</span></ref>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: هر كس اجيرى را استخدام كند و مانع او از شركت در نماز جمعه شود، گناهش به گردن اوست، و اگر مانع او نشود، هر دو در پاداش [آن]، شريك اند.</span>

<references />
#تغییر_مسیر [[نام صفحهٔ هدف]]
[[رده:ا]]