نمایش مبدأ برای أ خ ر / الآخرة

[[رده:ا]]
<span id="الآخرة-نسخه-آزمایشی"></span>
= <span dir="rtl">الآخرة (نسخه آزمایشی)</span> =

<span dir="rtl">آخرت</span>

= <span dir="rtl">درآمد</span> =

<span id="آخرت-در-لغت"></span>
== <span dir="rtl">آخرت، در لغت</span> ==

<span dir="rtl">واژه «آخرة» مؤنّث «آخِر» (بر وزن فاعل) و مقابل «اوّل» و «متقدِّم» است.</span>

<span dir="rtl">در العين آمده است:</span>

<span dir="rtl">الآخِرُ وَ الآخِرَةُ: نَقيضُ المُتَقَدِّمُ وَ المُتَقَدِّمَةُ، وَ مُقَدَّمُ الشَّيءِ وَ مُؤَخَّرُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">العين: ص39 مادّه «أخر».</span></ref>

<span dir="rtl">آخِر و آخرة، نقيض متقدّم و متقدّمه هستند، و [گفته مى شود:] مقدَّم (جلوى) يك چيز و مؤخَّر (عقب/ آخر) آن.</span>

<span dir="rtl">در المقاييس نيز مى خوانيم:</span>

<span dir="rtl">الهَمزَةُ وَ الخاءُ وَ الرّاءُ أصلٌ واحِدٌ إلَيهِ تَرجعُ فُروعُهُ، وَ هُوَ خِلافُ التَّقَدُّمِ. وَ هذا قِياسٌ أخَذناهُ مِنَ الخَليلِ.…</span> <ref><span dir="rtl">معجم مقاييس اللغة: ج1 ص70.</span></ref>

<span dir="rtl">همزه و خاء و راء، يك ريشه معنايى را تشكيل مى دهند و فروعش به آن باز مى گردند. و آن، خلاف «تقدّم» است. اين قياس است كه ما از خليل گرفته ايم.</span>

<span id="آخرت-در-قرآن-و-حديث"></span>
== <span dir="rtl">آخرت، در قرآن و حديث</span> ==

<span dir="rtl">قرآن كريم، زندگىِ پيش از مرگ را زندگى اوّل و زندگىِ پس از مرگ را زندگىِ آخِر ناميده است، مانند:</span>

<span dir="rtl">«لَهُ الْحَمْدُ فِى الْأُولَى وَ الْأَخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">قصص: آيه 70.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">در اين [سراى] نخستين و در آخرت، ستايش، از آنِ اوست».</span>

<span dir="rtl">«وَ إِنَّ لَنَا لَلْأَخِرَةَ وَ الْأُولَى.</span> <ref><span dir="rtl">ليل: آيه 13.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">و در حقيقت، دنيا و آخرت، از آنِ ماست».</span>

<span dir="rtl">«وَ لَلْأَخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى.</span> <ref><span dir="rtl">ضحى: آيه 4.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">و آخرت، براى تو، بهتر از سراى نخستين است».</span>

<span dir="rtl">در واقع، قرآن كريم و نيز احاديث اسلامى، كلمه «آخرة» را در يكى از بارزترين مصاديق لغوى آن به كار مى برند. از اين رو، هنگامى كه يزيد بن سلام از پيامبر صلى الله عليه و آله مى پرسد: «چرا آخرت را آخرت ناميده اند؟»، ايشان در جواب مى فرمايد:</span>

<span dir="rtl">لِأَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجى ءُ مِن بَعدِ الدُّنيا، لا توصَفُ سِنينُها، وَ لا تُحصى أيّامُها، وَ لا يَموتُ سُكّانُها.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص332 ح1.</span></ref> <span dir="rtl">چون آن، متأخّر است و پس از دنيا مى آيد. سال هاى آن، وصف ناشدنى و روزهايش ناشمردنى هستند و ساكنان آن، هيچ گاه نمى ميرند.</span>

<span dir="rtl">و از امام على عليه السلام در وجه تسميه آخرت نقل شده كه:</span>

<span dir="rtl">سُمِّيَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً، لِأَنَّ فيهَا الجَزاءَ وَ الثَّوابَ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص332 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">آخرت، آخرت ناميده شده است؛ چون سزا و پاداش در آن جاست.</span>

<span dir="rtl">همان طور كه علّامه مجلسى توضيح داده،</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: بحار الأنوار: ج10 ص13.</span></ref> <span dir="rtl">مقصود، آن است كه چون در آخرت، سزا و ثواب است و جزا متأخّر از عمل است، زندگى پس از مرگ، آخرت ناميده شده است.</span>

<span dir="rtl">اين واژه در قرآن، گاه صفت «النشأة» است (مانند: «ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْأَخِرَةَ؛</span> <ref><span dir="rtl">عنكبوت: آيه 20.</span></ref> <span dir="rtl">پس خداوند است كه نشئه آخرت را پديد مى آورد» )، گاه صفت «الدار» (مانند: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ؛</span> <ref><span dir="rtl">عنكبوت: آيه 64. نيز، ر. ك: قصص: آيه 83.</span></ref> <span dir="rtl">و زندگى حقيقى، همان سراى آخرت است» )، گاه مضاف إليه «دار» (مانند: «وَ لَدَارُ الْأَخِرَةِ خَيْرٌ؛</span> <ref><span dir="rtl">يوسف: آيه 109.</span></ref> <span dir="rtl">و سراى آخرت، بهتر است» ) و گاه صفت «اليوم» (مانند: «مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْأَخِرِ؛</span> <ref><span dir="rtl">بقره: آيه 8.</span></ref> <span dir="rtl">و برخى از مردم مى گويند كه به خدا و روز واپسين ايمان آورديم» ) قرار گرفته است. البتّه در بيشتر موارد، موصوف، حذف گرديده و كلمه «آخرت» در مقابل «دنيا» و در باره زندگى پس از مرگ به كار رفته است.</span>

<span dir="rtl">در قرآن كريم، اين كلمه در مجموع، 143 بار تكرار شده است: چهار بار به معناى لغوى آن و 139 بار به معناى «زندگى پس از مرگ»، و از اين تعداد، 88 بار به صورت «الآخرة» و 22 بار به صورت «بالآخرة» و سه بار به صورت «لَلآخرة» و 26 بار به صورت «الآخِر» (كه صفت «اليوم» قرار گرفته است).</span>

<span dir="rtl">نكته قابل توجّه، اين كه: در نگاه ابتدايى، ممكن است تصوّر شود كه كلمه «آخرت» معادل كلمه قيامت (يوم الحساب) است؛ امّا دقّت در ريشه لغوى و كاربردهاى آن در قرآن و حديث، به روشنى نشان مى دهد كه مقصود از كلمه آخرت، مقابل «دنيا»ست و شامل همه منازل و مواقف پس از مرگ مى شود. پس قيامت، تنها يكى از منازل آخرت محسوب مى گردد، چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله قبر را نخستين منزل آخرت معرّفى مى كند:</span>

<span dir="rtl">القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ؛ فَإِن يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أيسَرُ مِنهُ، وَ إن لَم يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص334 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">گور، نخستين منزلگاه آخرت است. اگر [انسان] از آن به سلامت برَهَد، منزلگاه هاى پس از آن، آسان تر از آن است و اگر به سلامت نرَهَد، منزلگاه هاى پس از آن، سخت تر از آن خواهد بود.</span>

<span dir="rtl">بنا بر اين، آنچه در اين بخش مورد توجّه است، ارائه متونى است كه مجموع زندگىِ پس از مرگ را مورد بررسى قرار داده اند؛ امّا آنچه مربوط به هر يك از منازل و عوالم آخرت مى شود (مانند: عالم برزخ، قيامت، حساب، ميزان، صراط، بهشت و دوزخ) در عناوين مربوط به خود خواهند آمد، إن شاء اللّه.</span>

<span dir="rtl">مهم ترين نكاتى كه در اين بخش آمده، به طور خلاصه عبارت اند از:</span>

<span id="آخرت-در-مقايسه-با-دنيا"></span>
=== <span dir="rtl">1. آخرت در مقايسه با دنيا</span> ===

<span dir="rtl">قلم و زبان، از تبيين عظمت آخرت در مقايسه با دنيا ناتوان است؛ چرا كه فانى را نمى توان با باقى سنجيد و «متاع قليل» با «مُلك كبير»</span> <ref><span dir="rtl">اشاره است به آيه 20 از سوره انسان: «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا» وآيه 77 از سوره نساء: «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ».</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">قابل مقايسه نيست. از اين رو، هر توضيحى براى تفسير ابديّت در برابر زندگى موقّت، نارساست. در احاديث اسلامى با چند مثال به اين حقيقت، اشاره شده است:</span>

<span dir="rtl">مثال اوّل:</span>

<span dir="rtl">مَا الدُّنيا فِى الآخِرَةِ إلّا مِثلُما يَجعَلُ أحَدُكُم إصبَعَهُ هذِهِ فِى اليَمِّ، فَليَنظُر بِمَ تَرجِعُ!</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص336 ح8.</span></ref> <span dir="rtl">دنيا در مقايسه با آخرت نيست، مگر همانند اين كه يكى از شما اين انگشتش را در دريا فرو ببرد. پس بنگرد كه انگشتش با چه [مقدار آب] باز مى گردد!</span>

<span dir="rtl">مثال دوم:</span>

<span dir="rtl">ما أخَذَتِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ إلّا كَما أخَذَ مِخيَطٌ غُرِسَ فِى البَحرِ مِن مائِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص336 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">دنيا از آخرت بر نگرفته است، مگر آن سان كه سوزنى فرو رفته در دريا از آب آن، بر گرفته است.</span>

<span dir="rtl">مثال سوم:</span>

<span dir="rtl">مَا الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ إلّا كَنَفحَةِ أرنَبٍ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص338 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">دنيا در برابر آخرت نيست، مگر چونان يك نَفَس خرگوشى.</span>

<span dir="rtl">بديهى است كه اين مَثَل ها تنها براى تقريب به ذهن است، وگرنه حقيقت آخرت، فوق اين معانى است و با ابزار شناخت اين جهان، قابل فهماندن و فهميدن نيست و به بيان ژرف امير مؤمنان عليه السلام:</span>

<span dir="rtl">كُلُّ شَى ءٍ مِنَ الدُّنيا سَماعُهُ أعظَمُ مِن عِيانِهِ، وَ كُلُّ شَى ءٍ مِنَ الآخِرَةِ عِيانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص338 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">هر چيز دنيا، شنيدنش بزرگ تر از ديدن آن است، و هر چيز آخرت، ديدنش بزرگ تر از شنيدن آن است.</span>

<span id="ويژگى-هاى-آخرت"></span>
=== <span dir="rtl">2. ويژگى هاى آخرت</span> ===

<span dir="rtl">مهم ترين ويژگى هاى آخرت و برجسته ترين تفاوت هاى آن با دنيا از اين قرار است:</span>

<span id="الف-ـ-قرارگاه"></span>
==== <span dir="rtl">الف ـ قرارگاه</span> ====

<span dir="rtl">دنيا محلّ عبور انسان است و از همين رو، از آن به «پل» تعبير شده است؛ امّا آخرت، جايى است كه انسان در آن جا خواهد ماند. و هوشيار، كسى است كه به فكر قرارگاه خود باشد.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص343 (آخرت / فصل يكم / سراى ماندگارى).</span></ref>

<span id="ب-ـ-خانه-هميشگى"></span>
==== <span dir="rtl">ب ـ خانه هميشگى</span> ====

<span dir="rtl">دنيا، مسافرخانه انسان، و آخرت، خانه هميشگى اوست، و هر انسان عاقلى به تأمين و تجهيز خانه هميشگى خود، بيش از مسافرخانه اهمّيت مى دهد.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص339 (آخرت / فصل يكم / سراى ماندن).</span></ref>

<span id="ج-ـ-خانه-زندگى-حقيقى"></span>
==== <span dir="rtl">ج ـ خانه زندگىِ حقيقى</span> ====

<span dir="rtl">از منظر قرآن، زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت، بازيچه اى بيش نيست، بدين معنا كه انسان، تنها در آخرت مى تواند طعم هشيارى و زندگى حقيقى را بچشد و بفهمد زنده بودن يعنى چه.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص349 (آخرت / فصل يكم / سراى زندگىِ حقيقى) و ص353 (سراى بيدارى).</span></ref>

<span id="د-ـ-حاكميت-مطلق-حق"></span>
==== <span dir="rtl">د ـ حاكميت مطلق حق</span> ====

<span dir="rtl">دنيا آزمايشگاه انسان است. از اين رو، حق و باطل در آن آميخته است؛ امّا آخرت، جايگاه ظهور نتيجه آزمايش هاست و به همين جهت، در آن جا چيزى جز حق، حاكم نخواهد بود.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص353 (آخرت / فصل يكم / سراى يقين).</span></ref>

<span id="ه-ـ-شهود-حقايق-غيبى"></span>
==== <span dir="rtl">ه ـ شهود حقايق غيبى</span> ====

<span dir="rtl">همه انسان ها حقايق غيبى را در آخرت مى بينند و آنچه را خداوند متعال در دنيا به آنان وعده داده، بالعيان مشاهده مى كنند. بنا بر اين، آنچه در دنيا براى آنان غيب محسوب مى شود، در آخرت به شهادت تبديل مى گردد و همه مردم به مرتبه يقين مى رسند.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص353 (آخرت / فصل يكم / سراى يقين).</span></ref>

<span id="و-ـ-خانه-پاداش-كردار-نيك-و-بد"></span>
==== <span dir="rtl">و ـ خانه پاداش كردار نيك و بد</span> ====

<span dir="rtl">دنيا خانه كار است و آخرت، خانه پاداش؛</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص353 (آخرت / فصل يكم / سراى سزا).</span></ref> <span dir="rtl">امّا نه به صورت پاداش هاى دنيوى؛ بلكه بدين گونه كه كار انسان در خانه دنيا، در خانه آخرت، به پاداش تبديل مى شود:</span>

<span dir="rtl">«فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">زلزله: آيه 7 و 8.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">هر كس هم وزن ذرّه اى نيكى كند، [نتيجه] آن را مى بيند، و هر كس هم وزن ذرّه اى بدى كند، [نتيجه] آن را مى بيند».</span>

<span id="ز-ـ-دشوارى-راه"></span>
==== <span dir="rtl">ز ـ دشوارى راه</span> ====

<span dir="rtl">يكى از خصوصيات مهمّ خانه آخرت، دشوارى راه آن است كه تا انسان از بخشى از خواسته ها و هوس هاى خود نگذرد، نمى تواند اين راه را طى كند، به عكسِ راه دنيا كه در جهت تمايلات نفسانى است. از اين رو، احاديث اسلامى تأكيد مى كنند كه راه آخرت را ـ كه به بهشت منتهى مى گردد ـ سختى و رنج، فرا گرفته است؛</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص355 (آخرت / فصل يكم / سراى محصور در ناملايمات).</span></ref> <span dir="rtl">امّا راه دنيا ـ كه به دوزخ منتهى مى گردد ـ در ميان هوس ها و شهوات است.</span>

<span id="ح-ـ-كاميابى-شايستگان"></span>
==== <span dir="rtl">ح ـ كاميابى شايستگان</span> ====

<span dir="rtl">كاميابى هاى دنيا لزوما با شايستگى افراد، مرتبط نيست و چه بسا انسان هاى شايسته اى كه عمر خود را در محروميت به سر مى برند و حقوق آنان به وسيله انسان هاى ناشايست، مورد تجاوز قرار مى گيرد؛ امّا كاميابى هاى آخرت، ويژه انسان هاى شايسته است و به فرموده امام على عليه السلام:</span>

<span dir="rtl">أحوالُ الدُّنيا تَتبَعُ الاِتِّفاقَ، وَ أحوالُ الآخِرَةِ تَتبَعُ الاِستِحقاقَ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص357 (آخرت / فصل يكم / سرايى كه احوال آن، تابع شايستگى است).</span></ref>

<span dir="rtl">احوال دنيا تابع اتّفاق است و احوال آخرت، تابع استحقاق.</span>

<span id="ط-ـ-احاطه-آخرت-بر-دنيا"></span>
==== <span dir="rtl">ط ـ احاطه آخرت بر دنيا</span> ====

<span dir="rtl">آخرين ويژگى برجسته آخرت، احاطه آن بر دنياست، بدين معنا كه آخرت هم اكنون وجود دارد و دوزخ، هم اكنون بر انسان هاى ناشايست، و بهشت، هم اكنون بر انسان هاى شايسته احاطه دارد، و به تعبير ديگر، دنيا نمادى از آخرت است.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص358، پانوشت 3.</span></ref> <span dir="rtl">البتّه انسان تا وقتى كه در نَشئه دنيا قرار دارد، نمى تواند حقيقت آخرت و بهشت و دوزخ را بفهمد؛ ليكن با خروج از اين نشئه، حقايق و منازل آخرت، يكى پس از ديگرى براى او آشكار مى گردد، چنان كه امام على عليه السلام فرموده است:</span>

<span dir="rtl">النّاسُ نِيامٌ، فإِذا ماتُوا انتَبَهوا.</span> <ref><span dir="rtl">خصائص الأئمّة: ص112، عيون الحكم و المواعظ: ص66 ح1673، عوالى اللآلى: ج4 ص73 ح48، بحار الأنوار: ج73 ص39 ؛ جواهر المطالب: ج2 ص150 ح60، مئة كلمة، جاحظ: ص18 ح2، المناقب، خوارزمى: ص375 ح395. نيز، ر. ك: تنبيه الخواطر: ج1 ص150، تفسير الثعالبى: ج5 ص286، إحياء علوم الدين: ج4 ص35.</span></ref>

<span dir="rtl">مردمان خواب اند و زمانى كه مى ميرند، بيدار مى شوند.</span>

<span dir="rtl">و قرآن نيز تصريح مى كند كه:</span>

<span dir="rtl">«لَّقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ.</span> <ref><span dir="rtl">ق: آيه 22.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">واقعا كه سخت از اين حال در غفلت بودى. و ما پرده ات را از چشمانت برداشتيم و ديده ات امروز تيز است».</span>

<span id="اهتمام-به-آباد-ساختن-خانه-آخرت"></span>
=== <span dir="rtl">3. اهتمام به آباد ساختن خانه آخرت</span> ===

<span dir="rtl">در فصل دوم تا پنجم اين بخش، با رساترين بيان ها و بليغ ترين موعظه ها، بر چهار نكته تأكيد شده است:</span>

<span dir="rtl">نكته اوّل. لزوم توجّه تام به آبادسازى خانه آخرت و توصيه به كسب ارزش هاى معنوى براى تهيّه امكانات لازم جهت تجهيز آن.</span>

<span dir="rtl">نكته دوم. بيان آنچه موجب يادآورى آخرت و نيز سرمايه گذارى براى دستيابى به آخرت و آبادانى آن مى گردد.</span>

<span dir="rtl">نكته سوم. آثار و بركات آبادسازى خانه آخرت و تأكيد بر اين كه آبادسازى خانه آخرت، به معناى تخريب خانه دنيا نيست؛ بلكه يكى از بركات آبادانى آخرت، آباد شدن دنياست و اگر كسى با خدا و معنويت، پيوند برقرار كند، خير دنيا و آخرت را براى خود، فراهم كرده است:</span>

<span dir="rtl">«مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نساء: آيه 134.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">هر كس پاداش دنيا مى خواهد، پاداش دنيا و آخرت در پيشگاه خداست».</span>

<span dir="rtl">نكته چهارم. بر حذر داشتن از: عدم اهتمام به آخرت، فراموش كردن آن، آنچه موجب فراموشىِ آخرت و ويرانى آن است، و آثار و مفاسد ويران شدن خانه آخرت.</span>

<span dir="rtl">و اينك، توضيح اين اجمال از متن قرآن و حديث:</span>

<span id="الفصل-الأول-معرفة-الآخرة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الأوّل: معرفة الآخرة</span> =

<span dir="rtl">فصل يكم: آخرت شناسى</span>

<span dir="rtl">1 / 1: تَسمِيَةُ الآخِرَةِ</span>

<span dir="rtl">1 / 1: نام گذارى آخرت</span>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">علل الشرائع عن يزيد بن سلام ـ أنَّه سَألَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ ـ: أخبِرني لِمَ سُمِّيَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً؟</span>

<span dir="rtl">قالَ [صلى الله عليه و آله]: لِأَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجيءُ مِن بَعدِ الدُّنيا، لا توصَفُ سِنينُها</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «سنيها»، والتصويب من بحار الأنوار. قال ابن الأثير: تجمع السنة على سنَهات وسَنَوات، فإذا جمعتها جمع الصحّة كسرت السين فقلت: سِنون وسِنين، وبعضهم يضمّها، ومنهم من يقول: سِنين على كلّ حال في الرفع والنصب والجرّ ويجعل الإعراب على النون الأخيرة، فإذا أضفتها على الأول حذفت نون الجمع للإضافة وعلى الثاني لا تحذفها فتقول: سِني زيد وسنينُ زيد (النهاية: ج2 ص414 «سنه»).</span></ref><span dir="rtl">، ولا تُحصى أيّامُها، ولا يَموتُ سُكّانُها.</span> <ref><span dir="rtl">علل الشرائع: ص470 ح33، بحار الأنوار: ج57 ص356 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">علل الشرائع ـ به نقل از يزيد بن سلام، در گفتگو با پيامبر خدا ـ: [گفتم:] مرا خبر دهيد كه چرا آخرت را آخرت ناميده اند؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «چون متأخّر از دنياست و پس از آن مى آيد. سال هاى آن به وصف نمى آيد، و روزهايش شماره نمى شود و ساكنانش نمى ميرند».</span>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: سُمِّيَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً؛ لِأَنَّ فيهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ.</span> <ref><span dir="rtl">علل الشرائع: ص2 ح1 عن عليّ بن محمّد، بحار الأنوار: ج57 ص355 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آخرت را به اين دليل، آخرت ناميده اند كه سزا و پاداش در آن جاست.</span>

<span id="أول-منازل-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 2: أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَة</span> ==

<span dir="rtl">1 / 2: نخستين منزلگاه آخرت</span>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ؛ فَإِن يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أيسَرُ مِنهُ، وإن لَم يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج1 ص140 ح454، المستدرك على الصحيحين: ج1 ص526 ح1373 كلاهما عن عثمان، ربيع الأبرار: ج4 ص204 وفيهما «شرّ» بدل «أشدّ» ؛ جامع الأخبار: ص485 ح1351،روضة الواعظين: ص542، بحارالأنوار: ج6 ص242 ح64.</span></ref>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: گور، نخستين منزلگاه آخرت است. اگر [انسان] از آن به سلامت برَهَد، منزلگاه هاى پس از آن، آسان تر از آن است، و اگر از آن به سلامت نَرَهد، منزلگاه هاى پس از آن، سخت تر از آن خواهد بود.</span>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أوَّلُ عَدلِ الآخِرَةِ القُبورُ؛ لا يُعرَفُ [فيها]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين أثبتناه من المصادر الاُخرى.</span></ref> <span dir="rtl">شَريفٌ مِن وَضيعٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الجعفريّات: ص205 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، دعائم الإسلام: ج1 ص233 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج81 ص283 ح40 بزيادة «وغنيّ من فقير» في آخره.</span></ref>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نخستين مرحله عدالت آخرت، گورهايند كه در آنها ميان شريف و دون پايه، فرقى نهاده نمى شود.</span>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: المَوتُ أوَّلُ عَدلِ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص376 ح1435، عيون الحكم والمواعظ: ص28 ح381.</span></ref>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مرگ، نخستين مرحله عدالت [و داورىِ] آخرت است.</span>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: المَوتُ بابُ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص84 ح319، عيون الحكم والمواعظ: ص39 ح860.</span></ref>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مرگ، دروازه آخرت است.</span>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ مِن كَلامِهِ عِندَ قَبرٍ حَضَرَهُ ـ: إنَّ شَيئاً هذا آخِرُهُ لَحَقيقٌ أن يُزهَدَ في أوَّلِهِ، وإنَّ شَيئاً هذا أوَّلُهُ لَحَقيقٌ أن يُخافَ آخِرُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص343، تحف العقول: ص408 كلاهما عن حفص بن غياث النخعي، بحار الأنوار: ج73 ص103 ح91.</span></ref>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ در سخنانى بر سر قبرى كه بر آن حاضر شده بود ـ: چيزى (دنيا) كه پايانش اين است، سزاوار است كه به ابتداى آن، دل بسته نشود، و چيزى (آخرت) كه ابتدايش اين جاست، سزاوار است كه از پايان آن، ترسيده شود.</span>

<span id="المقارنة-بين-الآخرة-والدنيا"></span>
== <span dir="rtl">1 / 3: المُقارَنَةُ بَينَ الآخِرةِ وَالدُّنيا</span> ==

<span dir="rtl">1 / 3: مقايسه ميان آخرت و دنيا</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">السجدة: 17.</span></ref>

<span dir="rtl">«هيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است، به [پاداش] آنچه انجام مى داده اند، براى آنان پنهان شده است».</span>

<span dir="rtl">«انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَلْاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً ».</span> <ref><span dir="rtl">الإسراء: 21.</span></ref>

<span dir="rtl">«بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده ايم، و قطعا درجات آخرت، بزرگ تر و برتر است».</span>

<span dir="rtl">«وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا ».</span> <ref><span dir="rtl">الإنسان: 20.</span></ref>

<span dir="rtl">«و چون بدان جا بنگرى، [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى بينى».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: وَاللّهِ مَا الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إلّا مِثلُما يَجعَلُ أحَدُكُم إصبَعَهُ هذِهِ</span> <ref><span dir="rtl">أي السبّابة، فقد جاء في المصدر بعد كلمة هذه: «وأشار يحيى بالسبّابة» ويحيى هو ابن سعيد، من رجال سند الرواية.</span></ref> <span dir="rtl">فِي اليَمِّ، فَليَنظُر بِمَ تَرجِعُ!</span> <ref><span dir="rtl">صحيح مسلم: ج4 ص2193 ح55، سنن الترمذي: ج4 ص561 ح2323، سنن ابن ماجة: ج2 ص1376 ح4108، كنز العمّال: ج3 ص195 ح6138 ؛ مشكاة الأنوار: ص467 ح1558، تنبيه الخواطر: ج1 ص150، بحار الأنوار: ج73 ص119 ح110.</span></ref>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به خدا سوگند كه دنيا در مقايسه با آخرت، جز مانند اين كه فردى از شما اين انگشتش</span> <ref><span dir="rtl">يعنى انگشت نشانه اش را. در مأخذ، پس از كلمه «اين» آمده است: «يحيى با انگشت نشانه اش، اشاره كرد». مقصود از يحيى، «يحيى بن سعيد»، از رجال سند اين روايت است.</span></ref> <span dir="rtl">را در دريا فرو ببرد، نيست. پس بنگرد كه انگشتش با چه [مقدار آب] باز مى گردد.</span>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">المستدرك على الصحيحين عن المستورد</span> <ref><span dir="rtl">هو المُستورِد بن شدّاد بن عَمرو القَرَشيّ (راجع: ترجمته في تهذيب الكمال: ج27 ص439).</span></ref><span dir="rtl">: كُنّا عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَتَذاكَرُوا الدُّنيا وَالآخِرَةَ، فَقالَ بَعضُهُم: إنَّمَا الدُّنيا بَلاغٌ لِلآخِرَةِ، فيهَا العَمَلُ وفيهَا الصَّلاةُ وفيهَا الزَّكاةُ. وقالَت طائِفَةٌ مِنهُم: الآخِرَةُ فيهَا الجَنَّةُ. وقالوا ما شاءَ اللّهُ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مَا الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إلّا كَما يَمشي أحَدُكُم إلَى اليَمِّ فَأَدخَلَ إصبَعَهُ فيهِ؛ فَما خَرَجَ مِنهُ فَهِيَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">المستدرك على الصحيحين: ج4 ص355 ح7898، كنز العمّال: ج3 ص195 ح6136.</span></ref>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از مُستورِد</span> <ref><span dir="rtl">مراد، مستورد بن شدّاد بن عمرو قرشى است. براى ديدن شرح حال او، ر. ك: تهذيب الكمال: ج27 ص439.</span></ref> <span dir="rtl">ـ: در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بودم كه حاضران، سخن از دنيا و آخرت به ميان آوردند.</span>

<span dir="rtl">بعضى گفتند: دنيا، در حقيقت، جاى توشه برداشتن براى آخرت است. در آن، عمل است و نماز است و زكات.</span>

<span dir="rtl">گروهى گفتند: در آخرت، بهشت است. و هر كس سخنى گفت.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا فرمود: «دنيا در برابر آخرت، جز به مانند اين نيست كه فردى از شما به كنار دريا برود و انگشتش را در آن فرو برد. آنچه از [نَم] دريا [با انگشتش] بيرون مى آيد، همان دنياست».</span>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: ما أخَذَتِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ إلّا كَما أخَذَ مِخيَطٌ غُرِسَ فِي البَحرِ مِن مائِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج20 ص308 ح733 عن المستورد، كنز العمّال: ج3 ص195 ح1637.</span></ref>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آنچه دنيا از آخرت گرفته است، جز به اندازه آبى كه سوزنى فرو رفته در دريا به خود مى گيرد، نيست.</span>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَثَلُكُم أيُّهَا الاُمَّةُ كَمَثَلِ عَسكَرٍ قَد سارَ أوَّلُهُم ونودِيَ بِالرَّحيلِ؛ فَما أسرَعَ ما يَلحَقُ آخِرُهُم بِأَوَّلِهِم! وَاللّهِ مَا الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ إلّا كَنَفحَةِ</span> <ref><span dir="rtl">كذا في المصدر بالحاء المهملة، والظاهر أنّها مصحّفة عن «نفجة» بالجيم، قال ابن الأثير: كنفجة أرنب: أي كوثبته من مَجثَمه، يريد تقليل مدّتها (النهاية: ج5 ص88 «نفج»).</span></ref> <span dir="rtl">أرنَبٍ، الجِدَّ الجِدَّ عِبادَ اللّهِ! وَاستَعينوا بِاللّهِ رَبِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج4 ص148 ح6456 عن عمر، كنز العمّال: ج15 ص797 ح43163.</span></ref>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: حكايت شما ـ اى مردم ـ همانند سپاهى است كه ابتداى آن رفته و نداى كوچ [در آن،] سر داده شده است. پس چه زود، آخر آن سپاه به اوّلش مى رسد! به خدا سوگند، دنيا در برابر آخرت، جز به مانند يك نَفَس (جهش)</span> <ref><span dir="rtl">در مأخذ، «نفحة (با حاء)» آمده است ؛ ولى ظاهرا تصحيف شده «نفجة» (با جيم) باشد. ابن اثير مى گويد: «كنفجة أرنب ؛ مانند يك جهش خرگوش. و مراد، كم بودن مدّت دنياست» (النهاية: ج5 ص88 مادّه «نفج»).</span></ref> <span dir="rtl">خرگوشى نيست. بكوشيد، بكوشيد ـ اى بندگان خدا ـ و از خداوند، پروردگارتان، كمك بجوييد.</span>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: كُلُّ شَيءٍ مِنَ الدُّنيا سَماعُهُ أعظَمُ مِن عِيانِهِ، وكُلُّ شَيءٍ مِنَ الآخِرَةِ عِيانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ، فَليَكفِكُم مِنَ العِيانِ السَّماعُ، ومِنَ الغَيبِ الخَبَرُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 114، عدّة الداعي: ص99 عنهم عليهم السلام وليس فيه ذيله من «فليكفكم...»، غرر الحكم: ج4 ص542 ح6908 و ص541 ح6907 و ج5 ص41 ح7360، بحار الأنوار: ج8 ص191 ح168.</span></ref>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر چيز دنيا [از خير و شرّش]، شنيدنش بزرگ تر از ديدن آن است، و هر چيز آخرت [از پاداش ها و كيفرهايش]، ديدنش بزرگ تر از شنيدن آن است. پس براى ديدن [امور آخرت] به شنيدن [اوصاف آنها] بسنده كنيد و براى [آگاهى از] غيب، به خبر[ى كه پيامبران و مُخبرانِ صادق در باره آن به شما داده اند]، اكتفا نماييد.</span>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ما المَغرورُ الَّذي ظَفِرَ مِنَ الدُّنيا بِأَعلى هِمَّتِهِ، كَالآخَرِ الَّذي ظَفِرَ مِنَ الآخِرَةِ بِأَدنى سُهمَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 370، تنبيه الخواطر: ج1 ص79، بحار الأنوار: ج73 ص124 ح112.</span></ref>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: فريب [دنيا] خورده اى كه از دنيا به بالاترين خواست خويش رسيده، همانند كسى نيست كه از آخرت به كمترين بهره خويش دست يافته است.</span>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في تَمجيدِ اللّهِ عز و جل ـ: سُبحانَكَ ما أعظَمَ ما نَرى مِن خَلقِكَ! وما أصغَرَ كُلَّ عَظيمَةٍ في جَنبِ قُدرَتِكَ! وما أهوَلَ ما نَرى مِن مَلَكوتِكَ! وما أحقَرَ ذلِكَ فيما غابَ عَنّا مِن سُلطانِكَ! وما أسبَغَ</span> <ref><span dir="rtl">سَبَغَت النعمةُ: اتّسعَت. وأسبَغَ اللّهُ عليه النعمةَ: أَي أتَمّها (الصحاح: ج4 ص1321 «سبغ»).</span></ref> <span dir="rtl">نِعَمَكَ فِي الدُّنيا! وما أصغَرَها في نِعَمِ الآخِرَةِ!</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 109، بحار الأنوار: ج4 ص318 ح43 ؛ المعيار والموازنة: ص257 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در تمجيد خداوند ـ: منزّهى تو، اى خداوند! وه كه چه باعظمت است آنچه از آفرينش تو مى بينيم! و چه ناچيز است هر عظمتى در برابر قدرت تو! و چه هول انگيز است آنچه از ملكوت تو مى بينيم! و چه حقيرند اينها در برابر آنچه از پادشاهى تو از ما پنهان است! و چه [فراوان و] فراگير است نعمت هاى تو در دنيا! و چه خُردند اينها در برابر نعمت هاى آخرت!</span>

<span id="خصائص-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 4: خَصائِصُ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 4: ويژگى هاى آخرت</span>

<span id="أ-ـ-دار-القرار"></span>
=== <span dir="rtl">أ ـ دارُ القَرارِ</span> ===

<span dir="rtl">الف ـ سراى ماندن</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«يَاقَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الْاخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَارِ ».</span> <ref><span dir="rtl">غافر: 39.</span></ref>

<span dir="rtl">«اى قوم من! اين زندگى دنيا، تنها، كالايى [ناچيز] است، و در حقيقت، آخرت است كه سراى ماندن است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إيّاكَ أن تُخدَعَ عن دارِ القَرارِ ومَحَلِّ الطَّيِّبينَ الأَخيارِ وَالأَولياءِ الأَبرارِ، الَّتي نَطَقَ القُرآنُ بِوَصفِها وأثنى عَلى أهلِها، ودَلَّكَ اللّهُ سُبحانَهُ عَلَيها ودَعاكَ إلَيها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص320 ح2734، عيون الحكم والمواعظ: ص100 ح2300.</span></ref>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: زنهار كه سراى ماندن و آن جايگاهِ پاكانِ نيك سرشت و اولياى نيكوكار را به فريب [شيطان]، از كف بدهى؛ سرايى كه قرآن، آن را وصف كرده و اهلش را ستوده، و خداوند سبحان، تو را به آن ره نمون شده و تو را به سوى آن فرا خوانده است!</span>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّمَا الدُّنيا دارُ مَجازٍ وَالآخِرَةُ دارُ قَرارٍ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 203، تنبيه الخواطر: ج2 ص218 نحوه، بحار الأنوار: ج73 ص134 ح138 ؛ تذكرة الخواصّ: ص132 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا، در حقيقت، سراى گذر است و آخرت، سراى ماندن. پس، از گذرگاه خود، براى ماندْگاهتان توشه برداريد.</span>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّمَا الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ وَالآخِرَةُ دارُ مُستَقَرٍّ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمُستَقَرِّكُم، ولا تَهتِكُوا أستارَكُم عِندَ مَن يَعلَمُ أسرارَكُم.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص87 ح3898، عيون الحكم والمواعظ: ص177 ح3639.</span></ref>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا در حقيقت، سراى گذر است و آخرت، سراى ماندن. پس، از گذرگاه خود، براى ماندْگاهتان توشه برگيريد و پرده هايتان را در نزد كسى كه رازهاى شما را مى داند، ندريد.</span>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ أهلِ الجَنَّةِ ـ: قَومٌ لَم تَزَلِ الكَرامَةُ تَتَمادى بِهِم حَتّى حَلّوا دارَ القَرارِ، وأمِنوا نُقلَةَ الأَسفارِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 165، تنبيه الخواطر: ج1 ص68، بحار الأنوار: ج8 ص163 ح104.</span></ref>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توصيف بهشتيان ـ: آنان گروهى هستند كه همواره از كرامت [الهى] بهره مندند، تا آن گاه كه در سراى ماندن فرود آيند و از جا به جايى هاى سفر، آسوده گردند.</span>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الآخِرَةُ دارُ مُستَقَرِّكُم، فَجَهِّزوا إلَيها ما يَبقى لَكُم.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص121 ح2050، عيون الحكم والمواعظ: ص62 ح1616 وفيه «قراركم» بدل «مستقرّكم».</span></ref>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آخرت، سراى ماندن شماست. پس آنچه را براى شما مى ماند، براى آن سرا آماده سازيد.</span>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ الدُّنيا لَم تُخلَق لَكُم دارَ مُقامٍ، بَل خُلِقَت لَكُم مَجازا لِتَزَوَّدوا مِنهَا الأَعمالَ إلى دارِ القَرارِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 132، غرر الحكم: ج2 ص662 ح3699 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا براى شما، سراى ماندن آفريده نشده است؛ بلكه برايتان گذرگاهى آفريده شده تا از آن، توشه عمل براى سراى ماندن برگيريد.</span>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ يَومَ الثُّلاثاءِ ـ: اللّهُمَّ أصلِح لي ديني؛ فَإِنَّهُ عِصمَةُ أمري، وأصلِح لي آخِرَتي؛ فَإِنَّها دارُ مَقَرّي وإلَيها مِن مُجاوَرَةِ اللِّئامِ مَفَرّي.</span> <ref><span dir="rtl">البلد الأمين: ص123، المصباح للكفعمي: ص164، بحار الأنوار: ج90 ص187 ح25.</span></ref>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى روز سه شنبه ـ: بار خدايا! دينم را برايم درست گردان؛ چرا كه آن، نگهبان امور من است، و آخرتم را برايم درست گردان؛ چرا كه آن، سراى ماندن من و گريزگاه من از همسايگى با فرومايگان است.</span>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَعاشِرَ أصحابي، الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ وَالآخِرَةُ دارُ مَقَرٍّ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص289 ح321 عن طاووس اليماني، بحار الأنوار: ج78 ص147 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: اى گروه ياران من! دنيا سراى گذر است و آخرت، سراى ماندن. پس، از گذرگاه خويش براى اقامتگاهتان توشه برگيريد.</span>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: الآخِرَةُ دارُ قَرارٍ وَالدُّنيا دارُ فَناءٍ وزَوالٍ، ولكِنَّ أهلَ الدُّنيا أهلُ غَفلَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص133 ح16، تنبيه الخواطر: ج2 ص193 كلاهما عن جابر، تحف العقول: ص377 عن سفيان الثوري عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج73 ص36 ح17.</span></ref>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: آخرت، سراى ماندن است و دنيا سراى رفتن و نيست شدن؛ امّا اهل دنيا اهل غفلت اند.</span>

<span id="ب-ـ-دار-البقاء"></span>
=== <span dir="rtl">ب ـ دارُ البَقاءِ</span> ===

<span dir="rtl">ب ـ سراى ماندگارى</span>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: يا أهلَ الخُلودِ، يا أهلَ البَقاءِ، إنَّكُم لَم تُخلَقوا لِلفَناءِ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «للقاء»، والتصويب من المصادر الاُخر.</span></ref><span dir="rtl">، وإنَّما تُنقَلونَ مِن دارٍ إلى دارٍ، كَما نُقِلتُم مِنَ الأَصلابِ إلَى الأَرحامِ، ومِنَ الأَرحامِ إلَى الدُّنيا، ومِنَ الدُّنيا إلَى القُبورِ، ومِنَ المَوقِفِ إلَى الخُلودِ فِي الجَنَّةِ أوِ النّارِ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج5 ص297 ح8237 عن أبي هريرة، تاريخ دمشق: ج10 ص490، تهذيب الكمال: ج4 ص294 الرقم 782، سير أعلام النبلاء: ج5 ص91 الرقم 31 كلّها عن بلال بن سعد من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى اهل جاودانگى، اى اهل ماندگارى! شما براى نابودى آفريده نشده ايد؛ بلكه از سرايى به سرايى انتقال داده مى شويد، همچنان كه از پُشت ها به زهدان ها، و از زهدان ها به دنيا منتقل شديد و از دنيا به گورها، و از موقف (قيامت) به جاودانگى در بهشت يا دوزخ [انتقال مى يابيد].</span>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: يا عَجَبا كُلَّ العَجَبِ لِلمُصَدِّقِ بِدارِ الخُلودِ وهُوَ يَسعى لِدارِ الغُرورِ!</span> <ref><span dir="rtl">مسند الشهاب: ج1 ص348 ح595 عن أبي جعفر عبد اللّه بن مسور الهاشمي، المصنّف لابن أبي شيبة: ج8 ص133 ح61 عن أبي جعفر المدائني، ذمّ الدنيا: ص17 ح14 عن أبي جعفر، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج19 ص330، كنز العمّال: ج3 ص160 ح5962 ؛ المحاسن: ج1 ص377 ح831 عن أبي النعمان عن الإمام الباقر عليه السلام، بحار الأنوار: ج78 ص184 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شگفتا و شگفتا از كسى كه سراى جاودانگى را قبول دارد و با اين حال براى سراى فريب (دنيا) مى كوشد!</span>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: أيُّهَا النّاسُ، ألا إنَّ الدُّنيا دارُ فَناءٍ وَالآخِرَةَ دارُ بَقاءٍ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج1 ص298 ح56 عن أحمد بن الحسن الحسيني عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام، نهج البلاغة: الخطبة 203، الأمالي للصدوق: ص172 ح174، مشكاة الأنوار: ص468 ح1567، روضة الواعظين: ص485، بحار الأنوار: ج73 ص88 ح56.</span></ref>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اى مردم! بدانيد كه دنيا سراى نيستى است و آخرت، سراى ماندگارى است. پس، از گذرگاه خود، براى اقامتگاهتان توشه برگيريد.</span>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَجِبتُ لِعامِرِ دارِ الفَناءِ، وتارِكِ دارِ البَقاءِ!</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 126، خصائص الأئمّة: ص101، تنبيه الخواطر: ج1 ص62 وفيه «لعامل» بدل «لعامر»، غرر الحكم: ج4 ص336 ح6251، بحار الأنوار: ج72 ص199 ح28.</span></ref>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در شگفتم از كسى كه سراى نيستى را آباد مى كند و سراى ماندگارى را فرو مى گذارد!</span>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: دارُ البَقاءِ مَحَلُّ الصِّدّيقينَ، ومَوطِنُ الأَبرارِ وَالصّالِحينَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص15 ح5126، عيون الحكم والمواعظ: ص251 ح4702.</span></ref>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سراى ماندگارى، جايگاه صدّيقان و اقامتگاه نيكان و درستكاران است.</span>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فيما كَتَبَهُ إلَى ابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ـ: اِعلَم يا بُنَيَّ، أنَّكَ إنَّما خُلِقتَ لِلآخِرَةِ لا لِلدُّنيا، ولِلفَناءِ لا لِلبَقاءِ، و لِلمَوتِ لا لِلحَياةِ، وإنَّكَ في قُلعَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">أي دار تحوّل وارتحال (النهاية: ج4 ص102 «قلع»).</span></ref> <span dir="rtl">ودارِ بُلغَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">البُلغة ـ بالضمّ ـ: الكفاية ؛ وهو ما يكتفى به في العيش ؛ أي دار عَمَل يُتَبلّغ فيها من صالح الأعمال ويُتَزَوّد (مجمع البحرين: ج1 ص187 «بلغ»).</span></ref> <span dir="rtl">وطَريقٍ إلَى الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 31، تحف العقول: ص76، كشف المحجّة: ص228 عن عمر بن أبي المقدام عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام، خصائص الأئمّة: ص117 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص205 ح1 ؛ كنز العمّال: ج16 ص173 ح44215 نقلاً عن وكيع والعسكري في المواعظ نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در نامه اى به پسرش حسن عليه السلام ـ: بدان ـ اى پسرم ـ كه تو در حقيقت، براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، و براى رفتن نه براى ماندن [در اين سراى خاكى]، و براى مُردن نه براى زيستن. تو در يك كوچگاه هستى؛ در سرايى كه بايد از آن [براى سفر آخرت]، توشه بردارى و در راهى منتهى به آخرت.</span>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّكُم إنَّما خُلِقتُم لِلآخِرَةِ لا لِلدُّنيا، ولِلبَقاءِ لا لِلفَناءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص96 ح3843، عيون الحكم والمواعظ: ص174 ح3629.</span></ref>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همانا شما براى آخرت آفريده شده ايد، نه براى دنيا، و براى ماندگارى آفريده شده ايد، نه براى نابودى.</span>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: غايَةُ الآخِرَةِ البَقاءُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص370 ح6353، عيون الحكم والمواعظ: ص348 ح5908.</span></ref>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پايان آخرت، ماندگارى است.</span>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لِكُلِّ شَيءٍ مِنَ الآخِرَةِ خُلودٌ وبَقاءٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص17 ح7298، عيون الحكم والمواعظ: ص402 ح6783.</span></ref>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر چيزِ آخرت، جاويدان و ماناست.</span>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الدُّنيا أمَدٌ، الآخِرَةُ أبَدٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص10 ح4، عيون الحكم والمواعظ: ص36 ح712.</span></ref>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا موقّتى است و آخرت، ابدى.</span>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: يَنبَغي لِمَن أيقَنَ بِبَقاءِ الآخِرَةِ ودَوامِها أن يَعمَلَ لَها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص442 ح10934، عيون الحكم والمواعظ: ص555 ح10229.</span></ref>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به ماندگارى و پايدارى آخرت يقين دارد، سزاوار است كه براى آن كار كند.</span>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: قالَ اللّهُ عز و جل: ... يا أحمَدُ... إنَّ أهلَ الآخِرَةِ قُلوبُهُم في أجوافِهِم قَد قُرِحَت، يَقولونَ: مَتى نَستَريحُ مِن دارِ الفَناءِ إلى دارِ البَقاءِ؟</span> <ref><span dir="rtl">بحار الأنوار: ج77 ص21 و 25 ح6 نقلاً عن إرشاد القلوب.</span></ref>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در بيان حديث معراج ـ: خداوند عز و جل فرمود: «... اى احمد!... همانا اهل آخرت، دل هايشان در درونشان مجروح گشته است و مى گويند: كِى از سراى نيستى آسوده مى شويم و به سراى ماندگارى مى رويم؟».</span>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ في صَلاةِ اللَّيلِ ـ: اللّهُمَّ وإذ سَتَرتَني بِعَفوِكَ، وتَغَمَّدتَني بِفَضلِكَ في دارِ الفَناءِ بِحَضرَةِ الأَكفاءِ، فَأَجِرني من فَضيحاتِ دارِ البَقاء عِندَ مَواقِفِ الأَشهادِ مِنَ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ، وَالرُّسُلِ المُكَرَّمينَ، وَالشُّهَداءِ، وَالصّالِحينَ.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّاديّة: ص131 الدعاء 32، مصباح المتهجّد: ص190 ح272، المصباح للكفعمي: ص83، الإقبال: ج2 ص154 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج98 ص265.</span></ref>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعايش در نماز شب ـ: بار خدايا! همچنان كه در اين سراىِ رفتنى و در حضور همگنان، با گذشت خودت [گناهان] مرا پوشاندى و مرا غرق در فضل و لطفت نمودى، از رسوايى هاى سراى ماندگارى، در هنگام ايستادن در محضر فرشتگان مقرّب و فرستادگان گرامى و شهدا و نيكان نيز پناهم ده.</span>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: العَجَبُ كُلُّ العَجَبِ لِمَن عَمِلَ لِدارِ الفَناءِ، وتَرَكَ دارَ البَقاءِ!</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص664 ح1387، المحاسن: ج1 ص378 ح832 نحوه وكلاهما عن الثمالي،فقه الرضا: ص372 عن العالم عليه السلام وفيه «وهو يرى» بدل «ترك»، جامع الأخبار: ص296 ح810، بحار الأنوار: ج78 ص142 ج4.</span></ref>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: شگفتا و شگفتا از كسى كه براى سراى نيستى كار مى كند و سراى ماندگارى را رها مى نمايد!</span>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام: فيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام: ... يَابنَ مَريَمَ، لَو رَأَت عَينُكَ ما أعدَدتُ لِأَولِيائِيَ الصّالِحينَ ذابَ قَلبُكَ وزَهَقَت نَفسُكَ شَوقا إلَيهِ، فَلَيسَ كَدارِ الآخِرَةِ دارٌ تَجاوَرَ فيهَا الطَّيِّبونَ، ويَدخُلُ عَلَيهِم فيهَا المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ، وهُم مِمّا يَأتي يَومَ القِيامَةِ مِن أهوالِها آمِنونَ، دارٌ لايَتَغَيَّرُ فيهَا النَّعيمُ ولا يَزولُ عَن أهلِها.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص131 و 135 ح103، تحف العقول: ص497، أعلام الدين: ص230 كلاهما من دون اسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، بحار الأنوار: ج14 ص293 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از على بن اسباط، از امامان عليهم السلام ـ: از جمله اندرزهاى خداوند عز و جل به عيسى عليه السلام اين بود كه: «... اى پسر مريم! اگر ديده ات آنچه را كه براى دوستان درستكارم آماده ساخته ام، مى ديد، دلت از شوق آنها آب مى شد و جانت بر مى آمد. هيچ سرايى چون سراى آخرت نيست. در آن سراى، پاكان، همسايه يكديگرند و فرشتگان مقرّب بر آنان وارد مى شوند. آنان از هول و هراس هاى روز قيامت، در امان اند. آخرت، سرايى است كه در آن، نعمت ها دگرگون نمى شوند و از كف صاحبان آنها نمى روند».</span>

<span id="ج-ـ-دار-الحيوان"></span>
=== <span dir="rtl">ج ـ دارُ الحَيَوان</span> ===

<span dir="rtl">ج ـ سراى زندگىِ حقيقى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ</span> <ref><span dir="rtl">الحَيَوان: الباقية، أي ليس فيها إلّا حياةٌ مستمرّة دائمة خالدة لا موت فيها، فكأنّها في ذاتها حياة (مجمع البحرين: ج1 ص483 «حيى»).</span></ref> <span dir="rtl">لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">العنكبوت: 64.</span></ref>

<span dir="rtl">«اين زندگى دنيا، جز سرگرمى و بازى نيست و زندگى [حقيقى]، همانا [در] سراى آخرت است، اگر مى دانستند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ يَومَ صِفّينَ ـ: اللّهُمَّ وأسأَلُكَ... نَشاطا لِذِكرِكَ مَا استَعمَرتَني في أرضِكَ، فَإِذا كانَ ما لابُدَّ مِنهُ المَوتُ فَاجعَل ميتَتي قَتلاً في سَبيلِكَ بِيَدِ شَرِّ خَلقِكَ، وَاجعَل مَصيري فِي الأَحياءِ المَرزوقينَ عِندَكَ في دارِ الحَيَوانِ.</span> <ref><span dir="rtl">مُهج الدعوات: ص131 عن سعد بن عبد اللّه، بحار الأنوار: ج94 ص239 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از دعاى ايشان در روز صفّين ـ: بار خدايا! از تو درخواست مى كنم... تا وقتى مرا در زمينت سكونت [و عمر] مى دهى، همواره به ياد خودت كوشا[يم] بدارى. و هر گاه مرگ ـ كه از آن گريزى نيست ـ مرا فرا مى رسد، مردنم را كشته شدن در راه خودت به دست بدترينْ آفريده ات قرار بده، و در آن سراى زندگى [حقيقى]، مرا در ميان زندگانى كه نزد تو روزى مى خورند، جاى ده.</span>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ الجامِعِ ـ: أسأَلُكَ اللّهُمَّ الرَّفاهِيَةَ في مَعيشَتي ما أبقَيتَني، مَعيشَةً أقوى بِها عَلى طاعَتِكَ، وأبلُغُ بِها رِضوانَكَ، وأصيرُ بِها إلى دارِ الحَيَوانِ غَدا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص588 ح26، تهذيب الأحكام: ج3 ص77 ح234، مُهج الدعوات: ص217 كلّها عن أبي حمزة الثمالي، بحار الأنوار: ج94 ص269 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ در دعاى جامع ـ: بار خدايا! از تو درخواست مى كنم كه تا زنده ام، زندگى مرا قرين آسايش بگردانى، چندان كه به واسطه آن بر طاعت تو توانا گردم و به خشنودى تو دست يابم و فردا[ى قيامت] به سراى زندگى[حقيقى]، نايل گردم.</span>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ...: أعوذُ بِكَ يا إلهي مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ ما فيها، لا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجنا ولا فِراقَها عَلَيَّ حُزنا، أخرِجني مِن فِتنَتِها مَرضِيّا عَنّي، مَقبولاً فيها عَمَلي إلى دارِ الحَيَوانِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص554 ح13 عن أبي بصير، جمال الاُسبوع: ص234، مصباح المتهجّد: ص351 ح466 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج90 ص4 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام اين دعا را مى خواند...: «معبود من! از شرّ دنيا و از شرّ هر آنچه در دنياست، به تو پناه مى برم. دنيا را بر من، زندان مگردان و جدايى از آن را مايه اندوهم قرار مده. مرا از فتنه سراى دنيا چنان به سراى زندگى [حقيقى] ببَر كه از من خشنود باشى و اعمالم در آن، پذيرفته شده باشد».</span>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اللّهُمَّ، إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ أهلِها وشَرِّ ما فيها، ولا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجنا، ولا تَجعَل فِراقَها لي حُزنا، أجِرني مِن فِتنَتِها، وَاجعَل عَمَلي فيها مَقبولاً وسَعيي فيها مَشكورا، حَتّى أصِلَ بِذلِكَ إلى دارِ الحَيَوانِ ومَساكِنِ الأَخيارِ.</span> <ref><span dir="rtl">الإقبال: ج1 ص134 عن هارون بن موسى التلعكبري، جمال الاُسبوع: ص241 عن أبي يحيى الصنعاني عن الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلامنحوه، مصباح المتهجّد: ص394، البلد الأمين: ص76 وفيهما ذيله من «لا تجعل الدنيا... » نحوه، بحار الأنوار: ج97 ص338 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: بار خدايا! از شرّ دنيا و شرّ اهل دنيا و شرّ آنچه در دنياست، به تو پناه مى برم. بار خدايا! دنيا را بر من، زندان مگردان و جدايى از آن را مايه اندوهم مساز. از فتنه دنيا پناهم بده و اعمالم در آن را پذيرفته درگاهت و تلاش هايم را مورد قدردانى خود قرار بده تا بدين وسيله به سراى زندگى [حقيقى] و سكونتگاه نيكان، نايل آيم.</span>

<span id="د-ـ-دار-الحق"></span>
=== <span dir="rtl">د ـ دارُ الحَقِّ</span> ===

<span dir="rtl">د ـ سراى حق</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَئابًا ».</span> <ref><span dir="rtl">النبأ: 39.</span></ref>

<span dir="rtl">«آن [روز]، روزِ حق است. پس هر كه مى خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في خُطبَةٍ لَهُ ـ: أيُّهَا النّاسُ، إنَّمَا الدُّنيا عَرَضٌ</span> <ref><span dir="rtl">العَرَض ـ بالتحريك ـ: متاع الدنيا و حُطامها (النهاية: ج3 ص214 «عرض»).</span></ref> <span dir="rtl">حاضِرٌ يَأكُلُ مِنهَا البَرُّ وَالفاجِرُ، وَ الآخِرَةُ وَعدٌ صادِقٌ يَحكُمُ فيها مَلِكٌ عادِلٌ، يُحِقُّ فيهَا الحَقَّ ويُبطِلُ الباطِلَ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج3 ص306 ح5807، المعجم الكبير: ج7 ص288 ح7158، حلية الأولياء: ج1 ص264 ح41 وفيهما «قادر» بدل «عادل» وكلّها عن شدّاد بن أوس، تاريخ دمشق: ج42 ص497 عن أوفى بن دلهم عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه، كنز العمّال: ج3 ص233 ح6310.</span></ref>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در يكى از سخنرانى هايش ـ: اى مردم! دنيا متاعى نقد است كه نيك و بد، از آن مى خورند، و آخرت، وعده اى راست است كه در آن، پادشاهى دادگر، حُكمرانى (قضاوت) مى كند و در آن، احقاق حق مى نمايد و بر باطل، مهر ابطال مى زند.</span>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الدُّنيا عَرَضٌ حاضِرٌ يَأكُلُ مِنهُ البَرُّ وَالفاجِرُ، وَالآخِرَةُ دارُ حَقٍّ يَحكُمُ فيها مَلِكٌ قادِرٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص84 ح1934، عيون الحكم والمواعظ: ص58 ح1480.</span></ref>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا متاعى نقد است كه نيك و بد، از آن استفاده مى كنند، و آخرت، سراى حق است كه پادشاهى مقتدر در آن حكم مى راند.</span>

<span id="ه-ـ-دار-اليقظة"></span>
=== <span dir="rtl">ه ـ دارُ اليَقَظَةِ</span> ===

<span dir="rtl">ه ـ سراى بيدارى</span>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام: الدُّنيا سِنَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">السِّنَةُ: شِدّة النوم، أو أوّلُه (القاموس المحيط: ج4 ص275 «وسن»).</span></ref> <span dir="rtl">وَالآخِرَةُ يَقَظَةٌ، ونَحنُ بَينَهُما أضغاثُ أحلامٍ</span> <ref><span dir="rtl">أضغاثُ الأحلام: الرؤيا التي لا يصحّ تأويلها لاختلاطها (الصحاح: ج1 ص285 «ضغث»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الخواطر: ج2 ص24 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص326 ح737 عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «حلم» بدل «سنة».</span></ref>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: دنيا خواب است و آخرت، بيدارى، و ما [در فاصله] ميان اين دو، خواب هايى آشفته مى بينيم.</span>

<span id="و-ـ-دار-اليقين"></span>
=== <span dir="rtl">و ـ دارُ اليَقينِ</span> ===

<span dir="rtl">و ـ سراى يقين</span>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: رُوِيَ عن بَعضِ الأئِمَّةِ عليهم السلام: النّاسُ في دارِ غَفلَةٍ يَعمَلونَ ولا يَعلَمونَ، ويَكسِبونَ ويَقتَرِفونَ مِن حَيثُ لا يَدرونَ، فَإِذا صاروا إلى دارِ الآخِرَةِ صاروا إلى دارِ يَقينٍ يَعلَمونَ ولا يَعمَلونَ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج1 ص168.</span></ref>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: از يكى از ائمّه عليهم السلام روايت شده است كه: «مردم در سراى غفلت به سر مى برند؛ سرايى كه در آن عمل مى كنند؛ ولى [به حقايق آن و فرجام اعمال آن،] علم ندارند و ندانسته عمل مى كنند و مرتكب [هر كارى] مى شوند. و چون به سراى آخرت روند، به سراى يقين رفته اند؛ سرايى كه در آن، علم دارند؛ ولى [ديگر] عمل نمى توانند بكنند».</span>

<span id="ز-ـ-دار-الجزاء"></span>
=== <span dir="rtl">ز ـ دارُ الجَزاءِ</span> ===

<span dir="rtl">ز ـ سراى سزا</span>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: ما جَعَلَ اللّهُ عز و جل فِي الآخِرَةِ غَيرَ دارَينِ: دارَ الثَّوابِ ودارَ العِقابِ؛ الجَنَّةَ وَالنّارَ، وهُما دَرَجاتٌ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج1 ص25.</span></ref>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند عز و جل در آخرت، جز دو سرا قرار نداده است: سراى پاداش و سراى كيفر، [يعنى] بهشت و دوزخ. و اين دو، درجات دارند.</span>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّ اللّهَ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ وعَزَّ وَجَلَّ قَسَمَ الدُّنيا لِلبَلاءِ، وقَسَمَ الآخِرَةَ لِلجَزاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">الجعفريّات: ص240 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خداوند متعال عز و جل دنيا را براى آزمايش، معيّن كرد و آخرت را براى سزا دادن.</span>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: فِي الآخِرَةِ حِسابٌ ولا عَمَلٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص403 ح6495، عيون الحكم والمواعظ: ص354 ح5977.</span></ref>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در آخرت، حسابرسى است و عمل در كار نيست.</span>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن كِتابِهِ إلى مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ لَمّا وَلّاهُ مِصرَ ـ: الدُّنيا دارُ بَلاءٍ، وَالآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ ودارُ البَقاءِ؛ فَاعمَل لِما يَبقى، وَاعدِل عَمّا يَفنى، ولا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص268 ح3، الأمالي للطوسي: ص30 ح31 بزيادة «ودار فناء» بعد «دار بلاء» وكلاهما عن أبي إسحاق الهمداني، بحار الأنوار: ج77 ص390 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در نامه اش به محمّد بن ابى بكر، آن گاه كه او را به حكومت مصر گماشت ـ: دنيا سراى آزمايش [و عمل] است و آخرت، سراى سزا ديدن و خانه ماندگارى است. پس براى آنچه ماندگار است، كار كن و از آنچه نابود مى شود، روى بگردان و [در عين حال،] بهره ات از دنيا را فراموش مكن.</span>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: ألا وإنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنيا دارَ بَلوى، وَالآخِرَةَ دارَ عُقبى، فَجَعَلَ بَلوَى الدُّنيا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَبا، وثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَى الدُّنيا عِوَضا، فَيَأخُذُ لِيُعطِيَ، ويَبتَلي لِيَجزِيَ، وإنَّها لَسَريعَةُ الذَّهابِ، ووَشيكَةُ الاِنقِلابِ، فَاحذَروا حَلاوَةَ رِضاعِها لِمَرارَةِ فِطامِها.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص344 عن ابن عمر، تحف العقول: ص483 عن الإمام الهادي عليه السلام وفيه صدره إلى «الدنيا عوضا»، بحار الأنوار: ج77 ص186 ؛ الفردوس: ج5 ص281 ح8186 عن ابن عمر وليس فيه «وإنّها لسريعة الذهاب، ووشيكة الانقلاب»، كنزالعمّال: ج3 ص211 ح6203.</span></ref>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بدانيد كه خداوند، دنيا را سراى آزمايش، و آخرت را سراى سزا دادن آفريد. پس، آزمايش دنيا را سبب پاداش آخرت، و پاداش آخرت را عوض آزمايش دنيا قرار داد. بنا بر اين، مى گيرد تا بدهد، و مبتلا مى سازد تا سزا دهد. دنيا زودگذر است و در آستانه دگرگونى. پس، از حلاوت شير خوردن از دنيا، دورى كنيد؛ زيرا گرفته شدن از شير آن، تلخ (سخت) است.</span>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">الإمام العسكري عليه السلام ـ في التَّفسيرِ المَنسوبِ إلَيهِ، في قَولِهِ تَعالى: «وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ »</span> <ref><span dir="rtl">الأنفال: 33.</span></ref> <span dir="rtl">ـ: يُظهِرونَ التَّوبَةَ وَالإِنابَةَ؛ فَإِنَّ مِن حُكمِهِ فِي الدُّنيا أن يَأمُرَكَ بِقَبولِ الظّاهِرِ وتَركِ التَّفتيشِ عَنِ الباطِنِ؛ لِأَنَّ الدُّنيا دارُ إمهالٍ وإنظارٍ، وَالآخِرَةَ دارُ الجَزاءِ بِلا تَعَبُّدٍ.</span> <ref><span dir="rtl">التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام: ص633، بحار الأنوار: ج42 ص42 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">امام عسكرى عليه السلام ـ در تفسير منسوب به ايشان، در باره آيه شريف: «و تا آنان طلب آمرزش مى كنند، خدا عذاب كننده آنان نخواهد بود» ـ: يعنى اظهار توبه و انابه مى كنند؛ زيرا از احكام خداوند در دنيا، اين است كه تو را به پذيرفتن ظاهر و جستجو نكردن از باطن، امر مى فرمايد؛ چون دنيا سراى مهلت و فرصت است، و آخرت، سراى سزاست و نه عبادت و عمل.</span>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الدُّنيا مُنيَةُ الأَشقِياءِ، الآخِرَةُ فَوزُ السُّعَداءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص183 ح694 و 695، عيون الحكم والمواعظ: ص24 ح233 و 232 وفيه «فتنة» بدل «منية».</span></ref>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا آرزوى تيره بختان است. آخرت، كاميابى نيك بختان است.</span>

<span id="ح-ـ-دار-محفوفة-بالمكاره"></span>
=== <span dir="rtl">ح ـ دارٌ مَحفوفَةٌ بِالمَكارِه</span> ===

<span dir="rtl">ح ـ سراى محصور در ناملايمات</span>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">رسـول اللّه صلى الله عليه و آله: ألا إنَّ الآخِـرَةَ اليَـومَ مُحَفَّفَـةٌ بِالمَكـارِهِ، وإنَّ الدُّنيـا مُحَفَّفَـةٌ بالشَّهواتِ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج19 ص200 ح449، اُسد الغابة: ج4 ص470 الرقم 4498 وفيه «النار» بدل «الدنيا» وكلاهما عن كليب بن حزن، كنز العمّال: ج15 ص931 ح43597 نقلاً عن الأمالي لابن صصري عن عبداللّه بن جراد نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بدانيد كه آخرت، امروز، با ناملايمات، در ميان گرفته شده و دنيا با شهوات، احاطه گشته است.</span>

<span id="ط-ـ-دار-أحوالها-تتبع-الاستحقاق"></span>
=== <span dir="rtl">ط ـ دارٌ أحوالُها تَتبَعُ الاِستِحقاقَ</span> ===

<span dir="rtl">ط ـ سرايى كه احوال آن، تابع شايستگى است</span>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّهُ سُبحانَهُ وتَعالى يُعطِي الدُّنيا لِمَن يُحِبُّ ويُبغِضُ، ولا يُعطِي الآخِرَةَ إلّا أهلَ صِفوَتِهِ ومَحَبَّتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص277، بحار الأنوار: ج81 ص195 ح52.</span></ref>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند پاكِ والا، دنيا را به دوست و دشمن مى دهد؛ امّا آخرت را جز به كسانى كه برگزيده و محبوب او باشند، نمى دهد.</span>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الدُّنيا بِالاِتِّفاقِ، الآخِرَةُ بِالاِستِحقاقِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص59 ح228، عيون الحكم والمواعظ: ص27 ح363 و 364.</span></ref>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا به حسب اتّفاق است و آخرت به حسب شايستگى است.</span>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أحوالُ الدُّنيا تَتبَعُ الاِتِّفاقَ، وأحوالُ الآخِرَةِ تَتبَعُ الاِستِحقاقَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص116 ح2036.</span></ref>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: احوال دنيا، تابع اتّفاق است و احوال آخرت، تابع شايستگى.</span>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: إنَّ اللّهَ عز و جل يُعطِي الدُّنيا مَن يُحِبُّ ويُبغِضُ، ولا يُعطِي الآخِرَةَ إلّا مَن أحَبَّ.</span> <ref><span dir="rtl">فضائل الشيعة: ص71 ح32، التمحيص: ص51 ح92 كلاهما عن محمّد بن مسلم، المؤمن: ص27 ح47، بحار الأنوار: ج93 ص368 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: خداوند، دنيا را به دوست و دشمنش مى دهد؛ امّا آخرت را جز به كسى كه دوستش مى دارد، نمى دهد.</span>

<span id="ي-ـ-دار-محيطة-بالدنيا"></span>
=== <span dir="rtl">ي ـ دارٌ محيطةٌ بالدُّنيا</span> ===

<span dir="rtl">ى ـ سراى محيط بر دنيا</span>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ لِلجاثَليقِ</span> <ref><span dir="rtl">الجَاثَلِيق: رئيس النصارى في بلاد الإسلام (مجمع البحرين: ج1 ص270 «الجاثليق»).</span></ref> <span dir="rtl">وقَد سَأَلَهُ عَنِ الجَنَّةِ أ فِي الدُّنيا هِيَ أم فِي الآخِرَةِ؟ وأينَ الآخِرَةُ مِنَ الدُّنيا؟ ـ: الدُّنيا فِي الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ مُحيطَةٌ بِالدُّنيا، إذ كانَتِ النُّقلَةُ مِنَ الحَياةِ إلَى المَوتِ ظاهِرَةً، وكانَتِ الآخِرَةُ هِيَ دارُ الحَيَوانِ لَو كانوا يَعلَمونَ؛ وذلِكَ أنَّ الدُّنيا نُقلَةٌ وَالآخِرَةَ حَياةٌ ومُقامٌ، مَثَلُ ذلِكَ كَالنّائِمِ؛ وذلِكَ أنَّ الجِسمَ يَنامُ، وَالرّوحَ لا تَنامُ، والبَدَنَ يَموتُ وَالرّوحَ لا تَموتُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «يموت»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">، قالَ اللّهُ عز و جل: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ»</span> <ref><span dir="rtl">العنكبوت: 64.</span></ref><span dir="rtl">.</span>

<span dir="rtl">وَالدُّنيا رَسمُ الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ رَسمُ الدُّنيا</span> <ref><span dir="rtl">الرسم: تمثيل الشيء، يطلق على ما يقابل الحقيقة كقول الشاعر: «أرى ودّكم رسما وودّي حقيقة»، والظاهر أنّ المراد أنّ الدنيا تمثيل الآخرة والآخرة تمثيل الدنيا، فيكون مثل قوله سبحانه وتعالى: «وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَـبِهًا»(البقرة: 25).</span></ref><span dir="rtl">، ولَيسَ الدُّنيا الآخِرَةَ ولَا الآخِرَةُ الدُّنيا. إذا فارَقَ الرُّوحُ الجِسمَ يَرجِعُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما إلى ما مِنهُ بَدَأَ وما مِنهُ خُلِقَ، وكَذلِكَ الجَنَّةُ وَالنّارُ فِي الدُّنيا مَوجودَةٌ وفِي الآخِرَةِ؛ لِأَنَّ العَبدَ إذا ماتَ صارَ في دارٍ مِنَ الأَرضِ؛ إمّا رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ، وإمّا بُقعَةٍ مِن بِقاعِ النّارِ، وروحُهُ إلى أحَدِ دارَينِ؛ إمّا في دارِ نَعيمٍ مُقيمٍ لا يَموتُ فيها، وإمّا في دارِ عَذابٍ أليمٍ لايَموتُ فيها، وَالرَّسمُ لِمَن عَقَلَ مَوجودٌ واضِحٌ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل: «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْئلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ »</span> <ref><span dir="rtl">التكاثر: 5 ـ 8.</span></ref> <span dir="rtl">وعَنِ الكافِرينَ، فَقالَ: إنَّهُم كانوا في شُغُلٍ عَن ذِكري، وكانوا لا يَستَطيعونَ سَمعا</span> <ref><span dir="rtl">إشارة إلى الآية: 101 من سورة الكهف.</span></ref><span dir="rtl">، ولَو عَلِمَ الإِنسانُ ما هُوَ فيهِ ماتَ خَوفا مِنَ المَوتِ، ومَن نَجا فَبِفَضلِ اليَقينِ.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص309 عن سلمان، بحار الأنوار: ج30 ص72 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در پاسخ جاثليق</span> <ref><span dir="rtl">رئيس مسيحيان در كشورهاى اسلامى آن روزگار (مجمع البحرين: ج1 ص270 مادّه «جثلق»).</span></ref> <span dir="rtl">كه پرسيد: آيا بهشت در همين دنياست، يا در آخرت است؟ و آخرت در كجاى دنياست؟ ـ: دنيا در [دل] آخرت است و آخرت، محيط بر دنياست؛ زيرا انتقال از زندگى به مرگ، آشكار است و در واقع، اين آخرت است كه سراى زندگانى است. اى كاش مردم مى دانستند كه دنيا گذرگاه است و آخرت، زندگى و اقامتگاه! حكايت آن، حكايت شخص خفته است: جسم مى خوابد؛ امّا روح نمى خوابد. [همين طور] بدن مى ميرد؛ امّا روح نمى ميرد. خداوند عز و جل مى فرمايد: «و سراى آخرت، سراى زندگانى است، اگر مى دانستند».</span>

<span dir="rtl">دنيا نمادِ (مثالِ) آخرت است و آخرت، نماد دنياست. نه دنيا، [خودِ] آخرت است و نه آخرت، دنياست. هر گاه روح از بدن جدا شود، هر يك از آن دو، به آن جايى كه از آن شروع شده و آفريده شده است، باز مى گردد.</span>

<span dir="rtl">بهشت و دوزخ نيز، هم در دنيا موجودند و هم در آخرت؛ زيرا بنده، هر گاه بميرد، به خانه اى در زمين مى رود كه يا باغى از باغ هاى بهشت است و يا سرزمينى از سرزمين هاى دوزخ. و روحش نيز به يكى از دو سراى مى رود: يا به سراى پرنعمتِ مانا كه در آن نمى ميرد و يا به سراى عذابى دردناك كه در آن [نيز] نمى ميرد.</span>

<span dir="rtl">تمثيل (تشابه ميان دنيا و آخرت)، براى كسى كه خردمند است، موجود و آشكار است. خداوند عز و جل مى فرمايد: «هرگز چنين نيست! اگر علم اليقين داريد، به يقين، دوزخ را مى بينيد. سپس آن را قطعا به عين اليقين درمى يابيد. سپس در همان روز است كه از نعمت [روى زمين]، پرسيده خواهيد شد».</span>

<span dir="rtl">و در باره كافران مى فرمايد: «آنان از ياد من غافل بودند و توانايى شنيدن [حق را] نداشتند.</span> <ref><span dir="rtl">اشاره است به آيه 101 از سوره كهف.</span></ref> <span dir="rtl">اگر انسان مى دانست كه پس از مرگ، چه خبر است، از ترسِ مرگ مى مُرد، و هر كس نجات يابد، به بركت يقين است».</span>

<span id="الفصل-الثاني-الاهتمام-بالآخرة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثاني: الاهتمام بالآخرة</span> =

<span dir="rtl">فصل دوم: اهتمام به آخرت</span>

<span id="الحث-على-الاهتمام-بالآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 1: الحَثُّ عَلَى الاِهتِمامِ بِالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 1: تشويق به آخرت گرايى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«وَ مَنْ أَرَادَ الْاخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ».</span> <ref><span dir="rtl">الإسراء: 19.</span></ref>

<span dir="rtl">«و كسانى كه خواهان آخرت باشند و نهايت كوشش را براى آن بكنند، در حالى كه مؤمن اند، آنان اند كه از تلاششان قدردانى خواهد شد».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اِجعَلوا هِمَّتَكُم الآخِرَةَ، لا يَنفَدُ فيها ثَوابُ المَرضِيِّ عَنهُ، ولا يَنقَطِعُ فيها عِقابُ المَسخوطِ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص342 ح30 عن أنس، بحار الأنوار: ج77 ص185 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: همّت خود را آخرتْ قرار دهيد؛ آخرتى كه در آن، پاداش كسى كه مورد رضايت [الهى] است، پايان نمى يابد و كيفر (مجازات) شخصى كه مورد خشم [خداوند] است، قطع نمى گردد.</span>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: اِجعَلوا آخِرَتَكُم لِأَنفُسِكُم، وسَعيَكُم لِمُستَقَرِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص340 ح26 عن أبي أيّوب الأنصاري، بحار الأنوار: ج77 ص182 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آخرتتان را وجهه همّت خود، و تلاشتان را براى محلّ استقرار [هميشگى]تان قرار دهيد.</span>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّكُم إلَى الآخِرَةِ صائِرونَ، وعَلَى اللّهِ مَعروضونَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص59 ح3821، عيون الحكم والمواعظ: ص174 ح3615.</span></ref>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شما به سوى آخرت ره سپاريد و به پيشگاه خداوند، بُرده مى شويد.</span>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اللّهُمَّ لا عَيشَ إلّا عَيشُ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج5 ص2357 ح6050، صحيح مسلم: ج3 ص1431 ح127، سنن الترمذي: ج5 ص694 ح3857، مسند ابن حنبل: ج4 ص343 ح12757 كلّها عن أنس، كنزالعمّال: ج3 ص379 ح7038 ؛ المناقب لابن شهر آشوب: ج1 ص185، بحار الأنوار: ج19 ص124 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به خدا كه زندگى اى جز زندگى آخرت نيست.</span>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">صحيح البخاري عن أنسـ في أحداثِ غَزوَةِ الخَندَقِ ـ: جَعَلَ المُهاجِرونَ وَالأَنصارُ يَحفِرونَ الخَندَقَ حَولَ المَدينَةِ، ويَنقُلونَ التُّرابَ عَلى مُتونِهِم وهُم يَقولونَ:</span>

<span dir="rtl">نَحنُ الَّذينَ بايَعوا مُحَمَّدا عَلَى الإِسلامِ ما بَقينا أبَدا</span>

<span dir="rtl">قالَ: يَقولُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وهُوَ يُجيبُهُم: «اللّهُمَّ إنَّهُ لا خَيرَ إلّا خَيرُ الآخِرَةِ، فَبارِك لِلأَنصارِ وَالمُهاجِرَةِ».</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج4 ص1504 ح3874، صحيح مسلم: ج3 ص1432 ح130، مسند ابن حنبل: ج4 ص339 ح12732، المصنّف لابن أبي شيبة: ج7 ص543 ح22 كلّها نحوه، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص131 ح7123، كنز العمّال: ج10 ص456 ح30104.</span></ref>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">صحيح البخارىـ به نقل از اَنَس، در رويدادهاى جنگ خندق ـ: مهاجران و انصار، شروع به كندن خندق بر گرد مدينه كردند و خاك آن را بر پشت خود مى بردند و در همان حال، اين بيت را مى خواندند:</span>

<span dir="rtl">ماييم آنان كه با محمّد بيعت كردند بر اسلام، تا زنده ايم و تا ابد</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله نيز در جواب آنان مى فرمود: «به خدا كه خيرى جز خير آخرت نيست. خدايا! به انصار و مهاجران، بركت بده».</span>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّ الدُّنيا دَنِيَّةٌ خُلِقَت لِلفَناءِ، وَالخَيرُ خَيرُ الآخِرَةِ، فَإِنَّها خُلِقَت لِلبَقاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">المناقب للخوارزمي: ص247.</span></ref>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا پَست است و براى نيست شدن، آفريده شده است. و خير، خير آخرت است؛ زيرا آخرت براى ماندگارى، آفريده شده است.</span>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّمَا الحازِمُ مَن كانَ بِنَفسِهِ كُلُّ شُغلِهِ، ولِدينِهِ كُلُّ هَمِّهِ، ولِاخِرَتِهِ كُلُّ جِدِّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص87 ح3897، عيون الحكم والمواعظ: ص179 ح3675.</span></ref>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دورانديش واقعى، كسى است كه تمام مشغوليتش به [اصلاح] نفْسش، تمام همّتش براى دينش، و تمام تلاشش براى آخرتش باشد.</span>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: هَمُّ المُؤمِنِ لِاخِرَتِهِ، وكُلُّ جِدِّهِ لِمُنقَلَبِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص209 ح10052، عيون الحكم والمواعظ: ص511 ح9310.</span></ref>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همّ و غم مؤمن، براى آخرتش است و تمام كوشش او براى بازگشتگاهش است.</span>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّكُم إلَى الاِهتِمامِ بِما يَصحَبُكُم إلَى الآخِرَةِ أحوَجُ مِنكُم إلى كُلِّ ما يَصحَبُكُم مِنَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص62 ح3830، عيون الحكم والمواعظ: ص174 ح3617.</span></ref>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شما به اهتمام ورزيدن به آنچه تا آخرت همراهتان است، نيازمندتريد تا به آنچه در دنيا با شماست.</span>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِجعَل هَمَّكَ وجِدَّكَ لِاخِرَتِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص179 ح2288، عيون الحكم والمواعظ: ص78 ح1879 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همّت و تلاشت را براى آخرتت قرار بده.</span>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِجعَل هَمَّكَ لِاخِرَتِكَ وحُزنَكَ عَلى نَفسِكَ؛ فَكَم مِن حَزينٍ وَفَدَ بِهِ حُزنُهُ عَلى سُرورِ الأَبَدِ، وكَم مِن مَهمومٍ أدرَكَ أمَلَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص230 ح2453، عيون الحكم والمواعظ: ص76 ح1842.</span></ref>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همّت خود را متوجّه آخرتت كن و اندوهت را بر خودت قرار ده؛ زيرا بسا اندوهناكى كه اندوهش، او را به شادى ابد رسانْد و بسا [دلواپس و] غم زده اى كه به آرزوى خود رسيد.</span>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في خُطبَةٍ لَهُ ـ: أمّا بَعدُ؛ فَإِنَّ الدُّنيا أدبَرَت وآذَ نَت بِوَداعٍ، وإنَّ الآخِرَةَ قَد أقبَلَت وأشرَفَت بِاطِّلاعٍ، ألا وإنَّ اليَومَ المِضمارُ</span> <ref><span dir="rtl">أي اليومَ العملُ في الدنيا للاستباق في الجنّة. والمِضمار: الموضع الذي تُضمّر فيه الخيل، وتضمير الخيل: هو أن يُظاهِر عليها بالعَلَف حتّى تسمن، ثمّ لا تعلف إلّا قوتا لتخفّ (النهاية: ج3 ص99 «ضمر»).</span></ref> <span dir="rtl">وغَدا السِّباقُ... ألا وإنَّكُم في أيّامِ أمَلٍ مِن وَرائِهِ أجَلٌ... فَمَن عَمِلَ في أيّامِ أمَلِهِ قَبلَ حُضورِ أجَلِهِ فَقَد نَفَعَهُ عَمَلُهُ و لَم يَضرُرهُ أجَلُهُ، ومَن قَصَّرَ في أيّامِ أمَلِهِ قَبلَ حُضورِ أجَلِهِ فَقَد خَسِرَ عَمَلَهُ وضَرَّهُ أجَلُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 28، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج1 ص516 ح1482 وفيه صدره إلى «السباق»، الإرشاد: ج1 ص235 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص417 ح39 ؛ البداية والنهاية: ج8 ص7 عن أوفى بن دلهم، تاريخ دمشق: ج42 ص497، مطالب السؤول: ج1 ص216 كلّها نحوه، كنز العمّال: ج16 ص202 ح44225.</span></ref>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در يكى از سخنرانى هايش ـ: دنيا پشت نموده و اعلام بدرود كرده است و آخرت، روى آورده و در آستانه ورود است. بدانيد كه امروز، روز آماده شدن است و فردا هنگام مسابقه.… بدانيد كه شما در روزهاى اميد و آرزويى هستيد كه از پس آن، مرگ است.… پس هر كه در روزهاى اميدوارى اش، پيش از آن كه مرگش فرا رسد، كار كند، كارش او را سود مى بخشد و مُردنش او را زيان نمى رساند، و هر كس در ايّام اميدوارى اش، پيش از فرا رسيدن اَجَلش، كوتاهى ورزد، زيانكار مى شود و مرگش به او زيان مى رساند.</span>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أعرِضوا عَن كُلِّ عَمَلٍ بِكُم غِنىً عَنهُ، وَاشغَلوا أنفُسَكُم مِن أمرِ الآخِرَةِ بِما لابُدَّ لَكُم مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص263 ح2558، عيون الحكم والمواعظ: ص92 ح2158.</span></ref>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از هر كارى كه شما را بدان نيازى نيست، روى بگردانيد و از كار آخرت، به آنچه شما را گزيرى از آن نيست، بپردازيد.</span>

<span dir="rtl">73.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في قَولِ اللّهِ عز و جل: «وَ لَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا »</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 77.</span></ref> <span dir="rtl">ـ: لا تَنسَ صِحَّتَكَ وقُوَّتَكَ وفَراغَكَ وشَبابَكَ ونَشاطَكَ أن تَطلُبَ بِهَا الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص325 ح1، الأمالي للصدوق: ص299 ح336، الجعفريّات: ص176 كلّها عن إسماعيل عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، الدعوات: ص122 ح299 بزيادة «وغناك» بعد «نشاطك»،روضة الواعظين: ص518، بحار الأنوار: ج71 ص177 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">73.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در باره آيه شريف: «و بهره ات را از دنيا، فراموش مكن» ـ: بهره گيرى از تن درستى و توانايى و فراغت و جوانى و نيرويت را در راه تحصيل آخرت، فراموش مكن.</span>

<span dir="rtl">74.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِجعَل لِاخِرَتِكَ مِن دُنياكَ نَصيبا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص219 ح2429، عيون الحكم والمواعظ: ص85 ح2057.</span></ref>

<span dir="rtl">74.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از دنيايت براى آخرتت سهمى قرار بده.</span>

<span dir="rtl">75.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: طوبى لِمَن وُفِّقَ لِطاعَتِهِ، وحَسُنَت خَليقَتُهُ، وأحرَزَ أمرَ آخِرَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص244 ح5965، عيون الحكم والمواعظ: ص314 ح5484.</span></ref>

<span dir="rtl">75.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوشا به حال كسى كه موفّق به طاعت خداوند شود و اخلاقش نيكو گردد و كار آخرتش را پاس بدارد!</span>

<span dir="rtl">76.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ أفضَلَ النّاسِ عِندَ اللّهِ مَن أحيا عَقلَهُ، وأماتَ شَهوَتَهُ، وأتعَبَ نَفسَهُ لِصَلاحِ آخِرَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص563 ح3579.</span></ref>

<span dir="rtl">76.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: برترينِ مردم در نزد خداوند، كسى است كه خِرَدش را زنده گرداند و شهوتش را بميراند و براى اصلاح آخرتش، خود را به زحمت اندازد.</span>

<span dir="rtl">77.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كُن فِي الدُّنيا بِبَدَنِكَ، وفِي الآخِرَةِ بِقَلبِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">حلية الأولياء: ج2 ص37 الرقم 132 عن أبان بن الطفيل ؛ كشف الغمّة: ج2 ص193، غرر الحكم: ج4 ص606 ح7164.</span></ref>

<span dir="rtl">77.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با بدنت در دنيا باش و با قلبت در آخرت.</span>

<span dir="rtl">78.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: الَّذي يَستَحِقُّ اسمَ السَّعادَةِ عَلَى الحَقيقَةِ سَعادَةُ الآخِرَةِ، وهِيَ أربَعَةُ أنواعٍ: بَقاءٌ بِلا فَناءٍ، وعِلمٌ بِلا جَهلٍ، وقُدرَةٌ بِلا عَجزٍ، وغِنىً بِلا فَقرٍ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص306 ح509.</span></ref>

<span dir="rtl">78.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: آنچه حقيقتا سزاوار نام سعادت است، سعادت آخرت است و آن، چهار نوع است: ماندگارى اى كه فنا ندارد، علمى كه با جهل همراه نيست، قدرتى كه با عجز همراه نيست، و توانگرى اى كه با فقر همراه نيست.</span>

<span dir="rtl">79.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: الخَيرُ كُلُّهُ أمامَكَ، وإنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ أمامَكَ، ولَن تَرَى الخَيرَ وَالشَّرَّ إلّا بَعدَ الآخِرَةِ؛ لِأنَّ اللّهَ ـ جَلَّ وعَزَّ ـ جَعَلَ الخَيرَ كُلَّهُ فِي الجَنَّةِ، وَالشَّرَّ كُلَّهُ فِي النّارِ؛ لِأَنـَّهُما الباقِيانِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص306، بحار الأنوار: ج78 ص284 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">79.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: همه خوبى، فراروى توست و همه بدى نيز فراروىِ توست و تو خوب و بد را جز پس از آخرت نمى بينى؛ زيرا خداوند عز و جل تمام خوب را در بهشت، و تمام بد را در جهنّم قرار داد؛ چرا كه اين دو، ماندگارند.</span>

<span dir="rtl">80.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مُخاطِبا أصحابَهُ يَوما ـ: إخواني، اُوصيكُم بِدارِ الآخِرَةِ، ولا اُوصيكُم بِدارِ الدُّنيا؛ فَإِنَّكُم عَلَيها حَريصونَ وبِها مُتَمَسِّكونَ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص43 ح1 عن أبي حمزة الثمالي، بحار الأنوار: ج73 ص107 ح107.</span></ref>

<span dir="rtl">80.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ روزى، خطاب به يارانش ـ: برادرانم! من شما را به سراى آخرت سفارش مى كنم و به سراى دنيا سفارشتان نمى كنم؛ زيرا شما [خود به خود] به دنيا حريص هستيد و به آن چسبيده ايد.</span>

<span id="كونوا-من-أبناء-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 2: كونوا من أبناءِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 2: فرزند آخرت باشيد</span>

<span dir="rtl">81.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أيُّهَا النّاسُ، كونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا؛ فَإِنَّ كُلَّ اُمٍّ يَتبَعُها وَلَدُها... فَاعمَلوا وأنتُم مِنَ اللّهِ عَلى حَذَرٍ، وَاعلَموا أنَّكُم مَعروضونَ عَلى أعمالِكُم وأنَّكُم مُلاقُو اللّهِ لابُدَّ مِنهُ «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»</span> <ref><span dir="rtl">الزلزلة: 7 و 8.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">حلية الأولياء: ج1 ص265 الرقم 41، المعجم الكبير: ج7 ص288 ح7158 وفيه صدره إلى «يتبعها ولدها» وكلاهما عن شدّاد بن أوس، كنز العمّال: ج3 ص233 ح6310 ؛ غرر الحكم: ج4 ص617 ح7194 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه وفيه صدره إلى «يتبعها ولدها».</span></ref>

<span dir="rtl">81.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى مردم! از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد؛ زيرا هر بچّه اى، دنبال مادرش حركت مى كند.… پس عمل كنيد، در حالى كه از خدا بر حذريد. بدانيد كه به اعمال شما رسيدگى مى شود و خواه ناخواه، خدا را ملاقات مى كنيد. «پس هر كه به وزن ذرّه اى نيكى كند، آن را مى بيند و هر كه به وزن ذرّه اى بدى كند، آن را مى بيند».</span>

<span dir="rtl">82.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ لِلدُّنيا أبناءً ولِلآخِرَةِ أبناءً، فَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا؛ فَإِنَّ كُلَّ وَلَدٍ يَتبَعُ بِاُمِّهِ، وإنَّ الدُّنيا قَد تَرَحَّلَت مُدبِرَةً، وَالآخِرَةَ قَد تَجَمَّلَت مُقبِلَةً.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص21، أعلام الدين: ص345 ح39 عن أبي هريرة، فقه الرضا: ص370 عن العالم عليه السلام وليس فيهما «فإنّ كلّ ولد يتبع باُمّه» وكلاهما نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">82.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دنيا را فرزندانى است و آخرت را نيز فرزندانى. شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا مباشيد؛ زيرا هر بچّه اى، دنبال مادر خود حركت مى كند. همانا دنيا پشت كرده و مى رود، و آخرت، روى كرده و مى آيد.</span>

<span dir="rtl">83.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: هذِهِ الدُّنيا قَدِ ارتَحَلَت مُدبِرَةً وهذِهِ الآخِرَةُ قَدِ ارتَحَلَت مُقبِلَةً ولِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما بَنونَ؛ فَإِنِ استَطَعتُم أن تَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا فَافعَلوا؛ فَإِنَّكُمُ اليَومَ في دارِ عَمَلٍ ولا حِسابَ، وأنتُم غَدا في دارِ حِسابٍ ولا عَمَلَ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص51 ح62 عن جابر بن عبداللّه، الكافي: ج8 ص58 ح21 عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام، الأمالي للمفيد: ص93 ح1 عن حبّة العرني عن الإمام عليّ عليه السلام كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص117 ح13 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة: ج8 ص155 ح1 عن الإمام عليّ عليه السلام، شُعب الإيمان: ج7 ص370 ح10616 عن جابر بن عبداللّه نحوه، كنز العمّال: ج3 ص819 ح8856.</span></ref>

<span dir="rtl">83.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اين دنيا، پشت كرده و مى رود و اين آخرت، روى كرده و مى آيد، و براى هر يك از اين دو، فرزندانى است. پس چنانچه مى توانيد از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد، چنين كنيد. امروز، شما در سرايى هستيد كه جاى عمل است و حسابرسى نيست، و فردا در سرايى خواهيد بود كه جاى حسابرسى است و عمل نيست.</span>

<span dir="rtl">84.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: فَليَصدُق رائِدٌ</span> <ref><span dir="rtl">أصل الرائد: الذي يتقدّم القوم يبصر لهم الكلأ ومساقط الغيث (النهاية: ج2 ص275 «رود»). ويحتمل أن يكون المراد بالرائد ـ هنا ـ الإنسان نفسه ؛ فإنّه كالرائد لنفسه في الدنيا يطلب فيه لآخرته ماءً ومرعى... أي لينصح نفسه ولا يغشّها بالتسويف والتعليل. أو المعنى: ليصدق كلّ منكم أهله وعشيرته ومن يعنيه أمره، وليبلّغهم ما عرف من فضلنا وعلوّ درجتنا (بحار الأنوار: ج29 ص603).</span></ref> <span dir="rtl">أهلَهُ، وَليُحضِر عَقلَهُ، وَليَكُن مِن أبناءِ الآخِرَةِ؛ فَإِنَّهُ مِنها قَدِمَ، وإلَيها يَنقَلِبُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 154، غرر الحكم: ج4 ص418 ح6558، بحار الأنوار: ج1 ص209 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">84.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پيشرو</span> <ref><span dir="rtl">واژه «رائد» كه در متن عربى حديث آمده، به معناى كسى است كه جلوتر از كاروان حركت مى كند تا براى آنها چراگاه و آبگاه بيابد (النهاية: ج2 ص275 مادّه «رود»). احتمال دارد كه مراد از «پيشرو» در اين جا خودِ انسان باشد ؛ زيرا انسان در دنيا چونان پيشرو براى خويشتن است كه در آن، براى آخرت خود، آب و چراگاه جستجو مى كند... ؛ يعنى انسان بايد خيرخواه خويشتن باشد و با امروز و فردا كردن و تعلّل ورزيدن، به خود، خيانت و ناراستى نكند. يا احتمال دارد معناى حديث اين باشد: هر يك از شما بايد با خانواده و عشيره و افراد تحت تكفّل خود، روراست و صادق باشد و حقيقت را به آنها بگويد و از فضايل و علوّ درجات ما، آنچه را مى داند، به آنان نيز معرّفى كند (بحار الأنوار: ج29 ص602).</span></ref> <span dir="rtl">بايد به كسان خود، راست بگويد و خِردَش را به كار بگيرد و فرزند [و اهلِ] آخرت باشد؛ زيرا از آن جا آمده و به آن جا بر مى گردد.</span>

<span id="خصائص-أبناء-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 3: خَصائِصُ أبناءِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 3: ويژگى هاى آخرت گرايان</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ».</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 83.</span></ref>

<span dir="rtl">«آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين، خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام، از آنِ پرهيزگاران است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">85.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في قَولِ اللّهِ عز و جل: «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» ـ: التَّجَبُّرُ فِي الأَرضِ وَالأَخذُ بِغَيرِ الحَقِّ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ دمشق: ج65 ص121، الأمالي للمحاملي: ص229، الدر المنثور: ج6 ص443 نقلاً عن مسند الفردوس وكلّها عن أبي هريرة.</span></ref>

<span dir="rtl">85.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در باره آيه شريف: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه خواستار برترى و فساد نيستند» ـ: [يعنى] گردنكشى در زمين [و جامعه] و گرفتن به ناحق.</span>

<span dir="rtl">86.</span> <span dir="rtl">الأمالي للطوسي عن عبد اللّه بن مسعود: نَعى إلَينا حَبيبُنا ونَبِيُّنا صلى الله عليه و آله نَفسَهُ ـ فَبِأَبي واُمّي ونَفسي لَهُ الفِداءُ! ـ قَبلَ مَوتِهِ بِشَهرٍ، فَلَمّا دَنَا الفِراقُ جَمَعَنا في بَيتٍ فَنَظَرَ إلَينا فَدَمَعَت عَيناهُ، ثُمَّ قالَ: مَرحَبا بِكُم، حَيّاكُمُ اللّهُ، حَفِظَكُمُ اللّهُ، نَصَرَكُمُ اللّهُ، نَفَعَكُمُ اللّهُ، هَداكُمُ اللّهُ، وَفَّقَكُمُ اللّهُ، سَلَّمَكُمُ اللّهُ، قَبِلَكُمُ اللّهُ، رَزَقَكُمُ اللّهُ، رَفَعَكُمُ اللّهُ!</span>

<span dir="rtl">اُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ، واُوصِي اللّهَ بِكُم إنّي لَكُم نَذيرٌ مُبينٌ، ألّا تَعلوا عَلَى اللّهِ في عِبادِهِ وبِلادِهِ؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى قالَ لي ولَكُم: «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ »وقالَ سُبحانَهُ: «أَلَيْسَ فِى جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ»</span> <ref><span dir="rtl">الزمر: 60.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص207 ح354، بحار الأنوار: ج22 ص455 ح1 ؛ المعجم الأوسط: ج4 ص208 ح3996، حلية الأولياء: ج4 ص168 الرقم 269، الكامل في التاريخ: ج2 ص7، الطبقات الكبرى: ج2 ص256 كلّها نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">86.</span> <span dir="rtl">الأمالى، طوسى ـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ: محبوب ما و پيامبر ما صلى الله عليه و آله ـ كه پدر و مادرم و جانم فدايش باد ـ يك ماه پيش از مرگش، خبر رحلتش را به ما داد و چون زمان فراق نزديك شد، ما را در اتاقى جمع كرد و نگاهى به ما انداخت و چشمانش پر از اشك شد و سپس فرمود: «خوش آمديد! خداوند، شما را زنده بدارد! خداوند، شما را حفظ كند!</span>

<span dir="rtl">خداوند، شما را نصرت دهد! خداوند، به شما نفع برساند! خداوند، شما را هدايت فرمايد! خداوند، شما را توفيق بخشد! خداوند، شما را به سلامت دارد! خداوند، شما را بپذيرد! خداوند، به شما روزى دهد! خداوند، شما را رفعت بخشد!</span>

<span dir="rtl">شما را به پروامندى از خداوند، سفارش مى كنم، و به خداوند نيز سفارش شما را مى كنم، و آشكارا به شما هشدار مى دهم كه در ميان بندگان خدا و در زمين او، بر خدا برترى نجوييد؛ چرا كه خداوند متعال، به من و به شما فرموده است: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين، خواستار برترى و فساد نيستند و فرجام، از آنِ پرهيزگاران است» و نيز فرموده است: «آيا جايگاه متكبّران، در دوزخ نيست؟» ».</span>

<span dir="rtl">87.</span> <span dir="rtl">المناقب لابن شهرآشوب عن زاذانـ في ذِكرِ سيرَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ـ: إنَّهُ كانَ عليه السلام يَمشي فِي الأَسواقِ وَحدَهُ، وهُوَ ذاكَ يُرشِدُ الضّالَّ ويُعينُ الضَّعيفَ، ويَمُرُّ بِالبَيّاعِ وَالبَقّالِ فَيَفتَحُ عَليهِ القُرآنَ ويَقرَأُ «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا » الآيةَ.</span> <ref><span dir="rtl">المناقب لابن شهرآشوب: ج2 ص104، بحار الأنوار: ج41 ص54 ح1 ؛ تاريخ دمشق: ج42 ص489 نحوه، كنز العمّال: ج13 ص180 ح36538.</span></ref>

<span dir="rtl">87.</span> <span dir="rtl">المناقب، ابن شهرآشوبـ به نقل از زادان، در بيان سيره امير مؤمنان عليه السلام ـ: ايشان در بازارها تنها مى گشت و گم شده را راه نمايى مى نمود و به ناتوان كمك مى كرد. از فروشنده و بقّال مى گذشت و قرآن را برايش مى گشود و اين آيه را مى خواند: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم...» تا آخر آيه.</span>

<span dir="rtl">88.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ فِي الخُطبَةِ المَعروفَةِ بِالشِّقشِقِيَّةِ ـ: فَلَمّا نَهَضتُ بِالأَمرِ نَكَثَت</span> <ref><span dir="rtl">النَّكْث: النَّقْض. والناكثون: أهل الجَمَل؛ لأنّهم نكثوا البيعة (مجمع البحرين: ج3 ص1830 «نكث»).</span></ref> <span dir="rtl">طائِفَةٌ ومَرَقَت</span> <ref><span dir="rtl">المارِق: الخارج عن الدين. والمارقون: هم الذين مَرَقوا من دين اللّه، وكانت بينهم وبين أمير المؤمنين عليه السلام وَقعة، وتُعرَف تلك الوَقعة بيوم النَّهرَوان (مجمع البحرين: ج3 ص1689 «مرق»).</span></ref> <span dir="rtl">اُخرى وقَسَطَ</span> <ref><span dir="rtl">القاسِطون: الذين قَسَطوا ؛ أي جَاروا حين حاربوا إمامَ الحقّ، كمعاوية وأتباعه وأعوانه الذين عَدَلوا عن أمير المؤمنين عليه السلام وحاربوه في وقعة صفّين (مجمع البحرين: ج3 ص1478 «قسط»).</span></ref> <span dir="rtl">آخَرونَ، كَأَنَّهُم لَم يَسمَعُوا اللّهَ سُبحانَهُ يَقولُ: «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» بَلى وَاللّهِ، لَقَد سَمِعوها ووَعَوها، ولكِنَّهُم حَلِيَتِ الدُّنيا في أعيُنِهِم وراقَهُم زِبرِجُها</span> <ref><span dir="rtl">الزِّبْرِج: الزينة والذهب (النهاية: ج2 ص294 «زبرج»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 3، الإرشاد: ج1 ص289، معاني الأخبار: ص361 ح1، الاحتجاج: ج1 ص457 ح105 والثلاثة الأخيرة عن ابن عبّاس، المناقب لابن شهرآشوب: ج2 ص205، بحار الأنوار: ج29 ص499 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">88.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در خطبه معروف به شِقشِقيّه ـ: و آن گاه كه خلافت را به دست گرفتم، جمعى پيمان شكستند و گروهى از دين، بيرون شدند و عدّه اى كجرَوى پيشه كردند، گويا اين سخن خداى سبحان را نشنيده بودند كه مى فرمايد: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين، خواستار برترى (سركشى) و فساد نيستند، و فرجام، از آنِ پرهيزگاران است».</span>

<span dir="rtl">آرى، به خدا سوگند كه آن را شنيدند و نيك دريافتند؛ امّا دنيا در ديدگان آنان، زيبا جلوه نمود و زر و زيور آن، چشمانشان را خيره كرد.</span>

<span dir="rtl">89.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ الرَّجُلَ لَيُعجِبُهُ مِن شِراكِ نَعلِهِ أن يَكونَ أجوَدَ مِن شِراكِ صاحِبِهِ فَيَدخُلُ في قَولِهِ: «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ».</span> <ref><span dir="rtl">تفسير الطبري: ج11 الجزء 20 ص122 عن أبي سلمان الأعرج، تفسير ابن كثير: ج6 ص269 عن أبي سلام الأعرج، الكشّاف: ج3 ص180 ؛ سعد السعود: ص88، مجمع البيان: ج7 ص420 عن أبي سلام الأعرج نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">89.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آدمى را از اين كه بند كفشش نيكوتر از بند كفش دوستش باشد، خوش مى آيد و [بدين سبب،] مشمول اين سخن خداوند مى شود كه: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين، خواستار برترى (سركشى) و فساد نيستند، و فرجام، از آنِ پرهيزگاران است».</span>

<span dir="rtl">90.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» ـ: العُلُوُّ: الشَّرَفُ. وَالفَسادُ: النِّساءُ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير القمّي: ج2 ص147.</span></ref>

<span dir="rtl">90.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در باره آيه شريف: «در زمين، خواستار عُلُوّ و فساد نيستند» ـ: مراد از «عُلُوّ»، برترى است، و مراد از «فساد»، زنان (زنبارگى و فساد جنسى).</span>

<span dir="rtl">91.</span> <span dir="rtl">تفسير القمّي عن حفص بن غياث: قال أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: يا حَفصُ، ما مَنزِلَةُ الدُّنيا مِن نَفسي إلّا بِمَنزِلَةِ المَيتَةِ إذَا اضطُرِرتُ إلَيها أكَلتُ مِنها.</span> <ref><span dir="rtl">إنّ إعمار الدنيا من المسائل التي أوصى بها القرآن الكريم ؛ قال اللّه تعالى: «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا»، وبناءً على هذا فليس المراد في هذه الروايات وما يجري مجراها هو العزوف عن الدنيا وعدم إعمارها، بل المراد الإكتفاء من إمكاناتها المادّية بقدر الحاجة، وحينئذٍ ستكون الدنيا مقدّمة للآخرة وموجبة للثواب الاُخروي.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">يا حَفصُ، إنَّ اللّهَ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ عَلِمَ مَا العِبادُ عامِلونَ وإلى ما هُم صائِرونَ، فَحَلُمَ عَنهُم عِندَ أعمالِهِمُ السَّيِّئَةِ لِعِلمِهِ السّابِقِ فيهِم، فَلا يَغُرَّنَّكَ حُسنُ الطَّلَبِ مِمَّن لا يَخافُ الفَوتَ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ تَلا قَولَهُ: «تِلْكَ الدَّارُ الْاخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ »وجَعَلَ يَبكي، ويَقولُ: ذَهَبَت وَاللّهِ الأَمانِيُّ عِندَ هذِهِ الآيَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير القمّي: ج2 ص146، سعد السعود: ص87، بحار الأنوار: ج78 ص193 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">91.</span> <span dir="rtl">تفسير القمّىـ به نقل از حفص بن غياث ـ: امام صادق عليه السلام فرمود: «اى حفص! دنيا در نزد من به منزله مُردار است، كه در صورت اضطرار، از آن مى خورم.</span>

<span dir="rtl">اى حفص! خداوند متعال مى داند كه بندگان چه خواهند كرد و به كجا ره سپار خواهند شد. پس به سبب علم قبلى اى كه در باره آنان دارد، به هنگام اعمال بدشان، با آنها بردبارى مى ورزد. بنا بر اين، حُسن تعقيب (عجله نكردن در مجازات) از جانب كسى كه بيمِ از دست رفتن [و فرار مجرم] را ندارد، تو را نفريبد».</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت كرد: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در زمين، خواستار برترى (سركشى) و فساد نيستند، و فرجام، از آنِ پرهيزگاران است» و شروع به گريستن كرد و فرمود: «به خدا سوگند كه با اين آيه، آرزوها بر باد رفت».</span>

<span dir="rtl">92.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن أرادَ الآخِرَةَ تَرَكَ زينَةَ الدُّنيا؛ فَمَن فَعَلَ ذلِكَ فَقَدِ استَحيا مِن اللّهِ حَقَّ الحَياءِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص637 ح2458، مسند ابن حنبل: ج2 ص33 ح3671، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص359 ح7915 كلّها عن عبداللّه بن مسعود، كنز العمّال: ج3 ص118 ح5753 ؛ الخصال: ص293 ح58 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، قرب الإسناد: ص23 ح79 عن عبداللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج6 ص131 ح25.</span></ref>

<span dir="rtl">92.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس خواستار آخرت است، زيور دنيا را وا نهد، و هر كس چنين كند، به راستى كه از خداوند، حيا كرده است.</span>

<span dir="rtl">93.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: طوبى لِلزّاهِدينَ فِي الدُّنيا، الرّاغِبينَ فِي الآخِرَةِ، اُولئِكَ قَومٌ اِتَّخَذُوا الأَرضَ بِساطا وتُرابَها فِراشا وماءَها طيبا، وَالقُرآنَ شِعارا وَالدُّعاءَ دِثارا</span> <ref><span dir="rtl">الشِّعار: هو ما تحت الدثار من اللباس ؛ وهو ما يلي شعر الجسد. ومعنى «اتّخذوا القرآن شعارا»: اتّخذوه لكثرة ملازمته بالقراءة بمنزلة الشِّعار. و«الدعاء دثارا» أي سلاحا يقي البدن كالدثار (مجمع البحرين: ج2 ص957 «شعر»).</span></ref><span dir="rtl">، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنيا قَرضا عَلى مِنهاجِ المَسيحِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 104، الخصال: ص337 ح40، خصائص الأئمّة: ص97، الأمالي للمفيد: ص133 ح1 نحوه وكلّها عن نوف البكالي، بحار الأنوار: ج41 ص16 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">93.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوشا به حال بى رغبتان به دنيا و مشتاقان آخرت! اينان، گروهى هستند كه زمين را فرش خود، خاك آن را بستر، و آبش را عطر خويش، و قرآن را جامه زيرين و دعا را جامه رويينشان ساختند</span> <ref><span dir="rtl">معناى عبارت: «قرآن را جامه زيرين قرار دادند» اين است كه قرآن، به خاطر زياد قرائت شدنش، همچون جامه زيرين كه به بدن چسبيده، چسبيده به تن آنهاست و «دعا را جامه رويين (لباسِ رو) ساختند» نيز به اين معناست كه دعا، همانند زره، از بدن آنها محافظت مى كند.</span></ref> <span dir="rtl">و آن گاه مسيح وار از دنيا بُريدند.</span>

<span dir="rtl">94.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ عَلامَةَ الرّاغِبِ في ثَوابِ الآخِرَةِ، زُهدُهُ في عاجِلِ زَهرَةِ الدُّنيا، أما إنَّ زُهدَ الزّاهِدِ في هذِهِ الدُّنيا لا يَنقُصُهُ مِمّا قَسَمَ اللّهُ عز و جل لَهُ فيها وإن زَهِدَ، وإنَّ حِرصَ الحَريصِ عَلى عاجِلِ زَهرَةِ الحَياةِ الدُّنيا لا يَزيدُهُ فيها وإن حَرَصَ، فَالمَغبونُ مَن حُرِمَ حَظَّهُ مِنَ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص129 ح6 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص206 ح554 عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج73 ص52 ح24.</span></ref>

<span dir="rtl">94.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: نشانه كسى كه خواهان پاداش آخرت است، زُهدورزىِ او به زرق و برق اين دنياى گذراست. بدانيد كه زهدِ زهدورزِ به اين دنيا، چيزى از آنچه خداوند در دنيا قسمت او كرده است، نمى كاهد، هرچند به آن بى ميل باشد، و آزمندىِ شخص آزمند به زرق و برق زندگى دنيايى، چيزى در آن، [افزون بر آنچه خداوند در دنيا قسمت او كرده است،] بر او نمى افزايد، هرچند حرص بورزد. زيان ديده، كسى است كه از بهره آخرتش محروم گردد.</span>

<span dir="rtl">95.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ الآخِرَةَ لَها أهلٌ ظَلِفَت</span> <ref><span dir="rtl">ظَلِفَت نفسي عن كذا: أي كَفَّت (الصحاح: ج4 ص1399 «ظلف»).</span></ref> <span dir="rtl">أنفُسُهُم عَن مُفاخَرَةِ أهلِ الدُّنيا، لا يَتَنافَسونَ فِي الدُّنيا ولا يَفرَحونَ بِغَضارَتِها</span> <ref><span dir="rtl">غَضارةُ الدنيا: أي طيبها ولذّتها. يقال: إنّهم لفي غضارة من العيش: أي في خصب وخير (النهاية: ج3 ص370 «غضر»).</span></ref> <span dir="rtl">ولا يَحزَنونَ لِبُؤسِها.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص478 ح644، الأمالي للطوسي: ص435 ح974 وفيه «طلّقت» بدل «ظلفت» وكلاهما عن عبداللّه بن بكر [بكران] المرادي عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، تنبيه الخواطر: ج2 ص173 عن الإمام زين العابدين عنه عليهماالسلام، مشكاة الأنوار: ص208 ح566، بحار الأنوار: ج73 ص89 ح57.</span></ref>

<span dir="rtl">95.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همانا آخرت را اهلى است كه جان هايشان از فخرفروشى به اهل دنيا باز ايستاده است. [آنان،] نه در باره دنيا به رقابت بر مى خيزند، نه به لذّت ها و خوشى هاى آن شادمان مى شوند، و نه از ناخوشى هاى آن اندوهگين مى گردند.</span>

<span dir="rtl">96.</span> <span dir="rtl">الكافي عن عليّ بن عيسى رفعه: إنَّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّهُ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ فَقالَ لَهُ في مُناجاتِهِ: ... ياموسى، أبناءُ الدُّنيا وأهلُها فِتَنٌ بَعضُهُم لِبَعضٍ، فَكُلٌّ مُزَيَّنٌ لَهُ ما هُوَ فيهِ، وَالمُؤمِنُ مَن زُيِّنَت لَهُ الآخِرَةُ فَهُوَ يَنظُرُ إلَيها ما يَفتُرُ</span> <ref><span dir="rtl">الفَترَة: الانكسار والضّعف، وقد فَتَر يَفتُر فُتورا (الصحاح: ج2 ص777 «فتر»).</span></ref><span dir="rtl">، قَد حالَت شَهوَتُها بَينَهُ وبَينَ لَذَّةِ العَيشِ فَأدلَجَتهُ</span> <ref><span dir="rtl">الإدلاج: السير بالليل، وظاهر العبارة أنّه استُعمل هنا متعدّيا بمعنى التسيير بالليل، ولم يأتِ فيما عندنا من كتب اللغة... ويمكن أن يكون على الحذف والإيصال ؛ أي أدلجت الشهوة معه وسيّرته بالأسحار كالراكب الذي يسابق قرنه إلى الغاية التي يتسابقان إليها (مرآة العقول: ج25 ص102).</span></ref> <span dir="rtl">بِالأَسحارِ، كَفِعلِ الرّاكِبِ السّائِقِ إلى غايَتِهِ يَظَلُّ كَئيبا ويُمسي حَزينا، فَطوبى لَهُ لَو قَد كُشِفَ الغِطاءُ ماذا يُعايِنُ مِنَ السُّرورِ؟!</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص42 و 47 ح8، تحف العقول: ص494 نحوه، بحار الأنوار: ج13 ص336 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">96.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از على بن عيسى، از يكى از امامان اهل بيت عليهم السلام ـ: خداوند متعال با موسى عليه السلام به نجوا سخن گفت و در نجوايش به او فرمود: «... اى موسى! فرزندان دنيا و اهل آن، مايه فتنه (فريب و گم راهىِ) يكديگرند و هر يك، آنچه را كه [از دنيا] دارد، در نظرش زيبا جلوه مى كند؛ ولى مؤمن، كسى است كه آخرت در نظرش آراسته و زيبا گرديده است و پيوسته به آن مى نگرد، بى آن كه از توجّه به آن خسته شود. عشق به آخرت، ميان او و لذّت زندگى مانع گشته و او را در سحرگاهان به تكاپو [و عبادت] كشانده است، همانند سوارى كه به سوى مقصدش مى راند و شبش را به اندوه و روزش را به غمناكى سپرى مى كند. خوشا به حال او، كه اگر پرده كنار برود، چه شادمانى ها كه خواهد ديد!».</span>

<span dir="rtl">97.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: إنَّ أبناءَ الآخِرَةِ هُمُ المُؤمِنونَ العامِلونَ الزّاهِدونَ، أهلُ العِلمِ وَالفِقهِ، وأهلُ فِكرَةٍ وَاعتِبارٍ وَاختِبارٍ، لا يَمَلّونَ مِن ذِكرِ اللّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص287، بحار الأنوار: ج78 ص165 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">97.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: فرزندان آخرت، آنان اند كه ايمان دارند و عمل مى كنند و زُهدپيشه اند، و اهل دانش و فقه اند و مرد انديشه و عبرت آموزى و آزمون اند و از ياد خدا خسته نمى شوند.</span>

<span dir="rtl">98.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: قالَ اللّهُ تَعالى... يا أحمَدُ، إنَّ أهلَ الخَيرِ وأهلَ الآخِرَةِ رَقيقَةٌ وُجوهُهُم، كَثيرٌ حَياؤُهُم، قَليلٌ حُمقُهُم، كَثيرٌ نَفعُهُم، قَليلٌ مَكرُهُم، النّاسُ مِنهُم في راحَةٍ، أنفُسُهُم مِنهُم في تَعَبٍ، كَلامُهُم مَوزونٌ، مُحاسِبينَ لِأَنفُسِهِم مُتَعَيِّبينَ</span> <ref><span dir="rtl">في بحار الأنوار: «متعبين لها».</span></ref> <span dir="rtl">لَها، تَنامُ أعيُنُهُم ولا تَنامُ قُلوبُهُم، أعيُنُهم باكِيَةٌ وقُلوبُهُم ذاكِرَةٌ، إذا كُتِبَ النّاسُ مِنَ الغافِلينَ كُتِبوا مِنَ الذّاكِرينَ، في أوَّلِ النِّعمَةِ يَحمَدونَ وفي آخِرِها يَشكُرونَ، دُعاؤُهُم عِندَ اللّهِ مَرفوعٌ وكَلامُهُم مَسموعٌ، تَفرَحُ بِهِمُ المَلائِكَةُ ويَدورُ دُعاؤُهُم تَحتَ الحُجُبِ، يُحِبُّ الرَّبُّ أن يَسمَعَ كَلامَهُم كَما تُحِبُّ الوالِدَةُ الوَلَدَ ولا يُشغَلونَ عَنهُ طَرفَةَ عَينٍ، ولا يُريدونَ كَثرَةَ الطَّعامِ ولا كَثرَةَ الكَلامِ ولا كَثرَةَ اللِّباسِ، النّاسُ عِندَهُم مَوتى وَاللّهُ عِندَهُم حَيٌّ كَريمٌ، يَدعونَ المُدبِرينَ كَرَما ويَزيدونَ المُقبِلينَ تَلَطُّفا، قَد صارَتِ الدُّنيا وَالآخِرَةُ عِندَهُم واحِدَةً.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص199 و 201، بحار الأنوار: ج77 ص24 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">98.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله ـ: خداى متعال فرمود: «... اى احمد! همانا اهل خير و اهل آخرت، كم رو و پُرحيايند، حماقتشان اندك و سودشان بسيار است، كمتر نيرنگ مى زنند، مردم از آنان در آسايش اند، نفْس هايشان از آنان در رنج است، گفتارشان سنجيده است، محاسبه نفْس مى كنند و بر آن خُرده مى گيرند، چشمانشان مى خوابد و دل هايشان نمى خوابد، ديدگانشان گريان است و دل هايشان به ياد خداست، آن گاه كه مردم از غافلان نوشته مى شوند، آنان از ذاكرانْ قلمداد مى شوند، در آغاز هر نعمتى حمد مى گويند و در آخرش شكر به جا مى آورند، دعاى آنان به درگاه خداوند، بالا مى رود و سخنشان [به نزد او] شنيده مى شود، فرشتگان به آنان شاد مى شوند و دعايشان در زير حجاب ها مى گردد، [چون] پروردگار دوست دارد كه سخنشان را بشنود ـ چنان كه مادر، فرزند را دوست مى دارد ـ، چشم بر هم زدنى از او باز نمى مانند، علاقه اى به پرخورى و پرگويى و جامه زياد ندارند، مردم در نظر آنان مردگان اند و خداوند در نظرشان زنده و كريم است، پشت كنندگان را از روى كَرَم فرا مى خوانند و روى آورندگان را مهربانى مى افزايند، و دنيا و آخرت در نزد آنان، يكى شده است».</span>

<span dir="rtl">99.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: قالَ اللّهُ عز و جل: ... يا أحمَدُ، إنَّ أهلَ الآخِرَةِ لا يَهنَؤُهُمُ الطَّعامُ مُنذُ عَرَفوا رَبَّهُم، ولايَشغَلُهُم مُصيبَةٌ مُنذُ عَرَفوا سَيِّئاتِهِم، يَبكونَ عَلى خَطاياهُم، يُتعِبونَ أنفُسَهُم ولا يُريحونَها، وإنَّ راحَةَ أهلِ الجَنَّةِ فِي المَوتِ، وَالآخِرَةُ مُستَراحُ العابِدينَ، مُؤنِسُهُم دُموعُهُمُ الَّتي تَفيضُ عَلى خُدودِهِم، وجُلوسُهُم مَعَ المَلائِكَةِ الَّذينَ عَن أيمانِهِم وعَن شَمائِلِهِم، ومُناجاتُهُم مَعَ الجَليلِ الَّذي فَوقَ عَرشِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">بحار الأنوار: ج77 ص21 و 25 ح6 نقلاً عن إرشاد القلوب.</span></ref>

<span dir="rtl">99.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله ـ: خداوند عز و جل فرمود: «... اى احمد! همانا اهل آخرت، از آن هنگام كه پروردگارشان را شناختند، غذايى خوش از گلويشان پايين نرفت و از آن هنگام كه گناهانشان را شناختند، هيچ مصيبتى آنان را به خود مشغول نساخت. بر گناهان خويش مى گريند، نفْس هايشان را به رنج مى افكنند و آنها را آسوده نمى گذارند. آسايش اهل بهشت، در مردن است و آخرت، آسايشگاه عبادت پيشگان است. مونس آنان، اشك هايشان است كه بر گونه هايشان سرازير مى شود، و همنشينى آنان، با فرشتگانى است كه در راست و چپ آنان قرار گرفته اند، و راز و نيازشان با خداوند شكوهمندى است كه بر فراز عرشِ خويش است».</span>

<span id="التحذير-من-عدم-الاهتمام-بالآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 4: التَّحذيرُ مِن عَدَمِ الاِهتِمامِ بِالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 4: زنهاردهى از بى توجّهى به آخرت</span>

<span dir="rtl">100.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ يُبغِضُ كُلَّ جَعظَرِيٍّ</span> <ref><span dir="rtl">الجَعْظَرِيّ: الفَظّ الغليظ المتكبّر (النهاية: ج1 ص276 «جعظر»).</span></ref> <span dir="rtl">جَوّاظٍ</span> <ref><span dir="rtl">الجَوّاظ: الجَموع المَنوع (النهاية: ج1 ص316 «جوظ»).</span></ref> <span dir="rtl">سَخّابٍ</span> <ref><span dir="rtl">السَّخَب والصَّخَب: الصياح (النهاية: ج2 ص349 «سخب»).</span></ref> <span dir="rtl">بِالأَسواقِ، جيفَةٍ بِاللَّيلِ حِمارٍ بِالنَّهارِ، عالِمٍ بِأَمرِ الدُّنيا جاهِلٍ بِأَمرِ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح ابن حبّان: ج1 ص274 ح72، السنن الكبرى: ج10 ص327 ح20804، موارد الظمآن: ص485 ح1975 كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج16 ص4 ح43679.</span></ref>

<span dir="rtl">100.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: همانا خداوند، انسان هاى تندخوى گردن كلفت بى خير را كه در بازارها هياهو به راه مى اندازند و در شب، مُردار و در روز، الاغ و در كار دنيا دانا و در كار آخرت، نادان اند، دشمن مى دارد.</span>

<span dir="rtl">101.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اِحذَر كُلَّ قَولٍ وفِعلٍ يُؤَدّي إلى فَسادِ الآخِرَةِ وَالدّينِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص275 ح2597، عيون الحكم والمواعظ: ص104 ح2343.</span></ref>

<span dir="rtl">101.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بپرهيز از هر گفتار و كردارى كه به تباهى آخرت و دين، مى انجامد.</span>

<span dir="rtl">102.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَيسَ بِمُؤمِنٍ مَن لَم يَهتَمَّ بِإِصلاحِ مَعادِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص92 ح7531، عيون الحكم والمواعظ: ص412 ح7012.</span></ref>

<span dir="rtl">102.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مؤمن نيست كسى كه به اصلاح مَعادش اهتمام نورزد.</span>

<span dir="rtl">103.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ مِنَ الشَّقاءِ إفسادَ المَعادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص491 ح3399، عيون الحكم والمواعظ: ص143 ح3195.</span></ref>

<span dir="rtl">103.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: تباه كردن مَعاد، از بدبختى است.</span>

<span dir="rtl">104.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن لَم يَعمَل لِلآخِرَةِ لَم يَنَل أمَلَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص416 ح8994، عيون الحكم والمواعظ: ص427 ح7246.</span></ref>

<span dir="rtl">104.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه براى آخرت كار نكند، به آرزويش نمى رسد.</span>

<span dir="rtl">105.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ما أخسَرَ مَن لَيسَ لَهُ فِي الآخِرَةِ نَصيبٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص86 ح9625، عيون الحكم والمواعظ: ص480 ح8821.</span></ref>

<span dir="rtl">105.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: چه زيانكار است كسى كه او را در آخرت، بهره اى نيست!</span>

<span dir="rtl">106.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ما بالُكُم تَفرَحونَ بِاليَسيرِ مِنَ الدُّنيا تُدرِكونَهُ ولا يَحزُنُكُمُ الكَثيرُ مِنَ الآخِرَةِ تُحرَمونَهُ، ويُقلِقُكُمُ اليَسيرُ مِنَ الدُّنيا يَفوتُكُم حَتّى يَتَبَيَّنَ ذلِكَ في وُجوهِكُم، وقِلَّةِ صَبرِكُم عَمّا زُوِيَ مِنها عَنكُم؛ كَأَنَّها دارُ مُقامِكُم وكَأَنَّ مَتاعَها باقٍ عَلَيكُم؟!</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 113، غرر الحكم: ج6 ص95 ح9652 وفيه صدره إلى «تُحرمونه».</span></ref>

<span dir="rtl">106.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شما را چه مى شود كه به اندك چيزى از دنيا كه به دست مى آوريد، شادمان مى شويد؛ ولى از دست دادن بسيارى از آخرت، شما را اندوهگين نمى سازد؟! و اندكِ دنيا كه از دستتان مى رود، شما را ناراحت و بى تاب مى سازد، چندان كه اين بى تابى در چهره هاى شما و در ناشكيبايى تان بر آنچه از شما گرفته شده است، آشكار مى گردد. گويى دنيا اقامتگاه دائمى شماست و كالايش برايتان ماندگار است!</span>

<span dir="rtl">107.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: دَعاكُمُ اللّهُ سُبحانَهُ إلى دارِ البَقاءِ وقَرارَةِ الخُلودِ وَالنَّعماءِ ومُجاوَرَةِ الأَنبِياءِ وَالسُّعَداءِ، فَعَصَيتُم وأعرَضتُم، ودَعَتكُمُ الدُّنيا إلى قَرارَةِ الشَّقاءِ ومَحَلِّ الفَناءِ وأنواعِ البَلاءِ وَالعَناءِ، فَأَطَعتُم وبادَرتُم وأسرَعتُم.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص24 ح5158، عيون الحكم والمواعظ: ص250 ح4692 و 4693 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">107.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خداوند سبحان، شما را به سوى سراى ماندگارى و اقامتگاه جاودانى و نعمت ها و همسايگى با پيامبران و نيك بختان فرا خوانْد و شما نافرمانى كرديد و روى گردانديد؛ امّا دنيا شما را به اقامتگاه بدبختى و جايگاه نيستى و انواع گرفتارى ها و رنج ها فرا خوانْد و شما اطاعت كرديد و از يكديگر پيشى گرفتيد و شتافتيد!</span>

<span dir="rtl">108.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ ـ: رَبِّ دَعَتني دَواعِي الدُّنيا فَأَجَبتُها سَريعا ورَكَنتُ إلَيها طائِعا، ودَعَتني دَواعِي الآخِرَةِ فَتَثَبَّطتُ عَنها وأبطَأتُ فِي الإِجابَةِ وَالمُسارَعَةِ إلَيها، كَما سارَعتُ إلى دَواعِي الدُّنيا وحُطامِهَا الهامِدِ</span> <ref><span dir="rtl">الهامِد: اليابس (النهاية: ج5 ص273 «همد»).</span></ref> <span dir="rtl">وهَشيمِهَا</span> <ref><span dir="rtl">الهَشيم: النبات اليابس المتكسّر (النهاية: ج5 ص264 «هشم»).</span></ref> <span dir="rtl">البائِدِ وسَرابِهَا الذّاهِبِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص591 ح31 عن عبد الرحمن بن سيّابة، مصباح المتهجّد: ص276 ح383، جمال الاُسبوع: ص143 وفيهما «نسيمها» بدل «هشيمها»، بحار الأنوار: ج89 ص302 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">108.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در دعا ـ: پروردگارا! دعوتگرانِ دنيا مرا فرا خواندند و من سراسيمه دعوت آنان را پذيرفتم و داوطلبانه اطاعتشان كردم؛ و دعوتگرانِ آخرت مرا فرا خواندند و من درنگ كردم و در پذيرفتن دعوت آنان و شتافتن به سوى آنان كُندى ورزيدم، چنان كه [بر عكس] به سوى دعوتگران دنيا و خس و خاشاك و علف هاى خشكيده نابود شونده آن (متاع پوچ و بى ارزش دنيا) و سراب از بين رفتنى اش، شتاب كردم.</span>

<span id="حد-الاهتمام-بالآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 5: حَدُّ الاِهتِمامِ بِالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 5: اندازه پرداختن به آخرت</span>

<span dir="rtl">109.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اِعمَل لِدُنياكَ كَأَنَّكَ تَعيشُ أبَدا، وَاعمَل لِاخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَموتُ غَدا.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الخواطر: ج2 ص234، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص156 ح3569 عن العالم عليه السلام، كفاية الأثر: ص227 عن جنادة بن أبي اُميد (اُميّة) عن الإمام الحسن عليه السلام، بحار الأنوار: ج44 ص139 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">109.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: براى دنيايت چنان كار كن كه گويى تا ابد زنده مى مانى، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى همين فردا خواهى مُرد.</span>

<span dir="rtl">110.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أصلِحوا دُنياكُم وَاعمَلوا لِاخِرَتِكُم كَأَنَّكُم تَموتونَ غَدا.</span> <ref><span dir="rtl">مسند الشهاب: ج1 ص417 ح717، الفردوس: ج1 ص101 ح334 كلاهما عن أبي هريرة،كنزالعمّال: ج15 ص546 ح42111.</span></ref>

<span dir="rtl">110.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دنيايتان را آباد كنيد، و براى آخرتتان چنان كار كنيد كه گويى همين فردا مى ميريد.</span>

<span dir="rtl">111.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: اِعمَل عَمَلَ مَن يَرجو أن يَموتَ هَرِما، وَاحذَر حَذَرَ مَن يَتَخَوَّفُ أن يَموتَ غَدا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص87 ح6 عن عمرو بن جميع عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج71 ص214 ح8 ؛ السنن الكبرى: ج3 ص28 ح4744، شُعب الإيمان: ج3 ص402 ح3886 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص، تاريخ دمشق: ج31 ص266 عن عبداللّه بن عمرو بن العاص من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج3 ص672 ح8418.</span></ref>

<span dir="rtl">111.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عمل كن همانند عمل كردن كسى كه اميد دارد در پيرى بميرد، و حذر كن همانند حذر كردن كسى كه مى ترسد همين فردا بميرد.</span>

<span dir="rtl">112.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ مِمّا أوصى بِهِ ابنَهُ الحَسَنَ عليه السلام عِندَ وَفاتِهِ ـ: إذا عَرَضَ شَيءٌ مِن أمرِ الآخِرَةِ فَابدَأ بِهِ، وإذا عَرَضَ شَيءٌ مِن أمرِ الدُّنيا فَتَأَنَّهُ حَتّى تُصيبَ رُشدَكَ فيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص221 ح1، الأمالي للطوسي: ص7 ح8 كلاهما عن الفجيع العقيلي عن الإمام الحسن عليه السلام، بحار الأنوار: ج71 ص215 ح16.</span></ref>

<span dir="rtl">112.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از سفارش هاى ايشان به فرزندش حسن عليه السلام، در هنگام وفاتش ـ: هر گاه چيزى از كار آخرت برايت پيش آمد، [زود،] آن را شروع كن، و هر گاه چيزى از كار دنيا برايت پيش آمد، درنگ كن تا راه درست را در آن بيابى.</span>

<span dir="rtl">113.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّمَا الدَّهرُ ثَلاثَةُ أيّامٍ أنتَ فيما بَينَهُنَّ:</span>

<span dir="rtl">مَضى أمسِ بِما فيهِ فَلا يَرجِعُ أبَدا؛ فَإِن كُنتَ عَمِلتَ فيهِ خَيرا لَم تَحزَن لِذَهابِهِ وفَرِحتَ بِمَا استَقبَلتَهُ مِنهُ، وإن كُنتَ قَد فَرَّطتَ فيهِ فَحَسرَتُكَ شَديدَةٌ لِذَهابِهِ وتَفريطِكَ فيهِ. وأنتَ في يَومِكَ الَّذي أصبَحتَ فيهِ مِن غَدٍ في غِرَّةٍ</span> <ref><span dir="rtl">الغِرّة: الغفلة (النهاية: ج3 ص355 «غرر» ).</span></ref> <span dir="rtl">ولا تَدري لَعَلَّكَ لاتَبلُغُهُ، وإن بَلَغتَهُ لَعَلَّ حَظَّكَ فيهِ فِي التَّفريطِ مِثلُ حَظِّكَ فِي الأَمسِ الماضي عَنكَ.</span>

<span dir="rtl">فَيَومٌ مِنَ الثَّلاثَةِ قَد مَضى أنتَ فيهِ مُفَرِّطٌ، ويَومٌ تَنتَظِرُهُ لَستَ أنتَ مِنهُ عَلى يَقينٍ مِن تَركِ التَّفريطِ، وإنَّما هُوَ يَومُكَ الَّذي أصبَحتَ فيهِ، وقَد يَنبَغي لَكَ إن عَقَلتَ وفَكَّرتَ فيما فَرَّطتَ فِي الأَمسِ الماضي مِمّا فاتَكَ فيهِ مِن حَسَناتٍ ألّا تَكونَ اكتَسَبتَها ومِن سَيِّئاتٍ ألّا تَكونَ أقصَرتَ عَنها، وأنتَ مَعَ هذا مَعَ استِقبالِ غَدٍ عَلى غَيرِ ثِقَةٍ مِن أن تَبلُغَهُ وعَلى غَيرِ يَقينٍ مِن اكتِسابِ حَسَنَةٍ أو مُرتَدَعٍ عَن سَيِّئَةٍ مُحبِطَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">حَبِطَ عَملُه: بَطَل ثوابه. وأحبَطَه اللّه تعالى (الصحاح: ج3 ص1118 «حبط»).</span></ref><span dir="rtl">، فَأَنتَ مِن يَومِكَ الَّذي تَستَقبِلُ عَلى مِثلِ يَومِكَ الَّذي استَدبَرتَ.</span>

<span dir="rtl">فَاعمَل عَمَلَ رَجُلٍ لَيسَ يَأمُلُ مِنَ الأَيّامِ إلّا يَومَهُ الَّذي أصبَحَ فيهِ ولَيلَتَهُ، فَاعمَل أو دَع وَاللّهُ المُعينُ عَلى ذلِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص453 ح1 عن أبي حمزة عن الإمام زين العابدين عليه السلام، وسائل الشيعة: ج11 ص375 ح21069.</span></ref>

<span dir="rtl">113.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: روزگار، سه روز است و تو در ميانه آنهايى:</span>

<span dir="rtl">ديروزى كه با هر آنچه در آن بود، گذشت و هرگز بر نمى گردد. پس اگر در آن نيكى انجام داده اى، از رفتنش اندوهى ندارى و از آمدنش خوش حال گشته اى، و اگر در آن [در انجام دادن اعمال نيك] كوتاهى كرده اى، از رفتنش و كوتاهى كردنت در آن، سخت افسوس مى خورى.</span>

<span dir="rtl">و تو، در امروزى كه در آن به سر مى برى، از فردايش خبر ندارى، و نمى دانى، كه شايد به آن نرسى و اگر هم برسى، شايد در آن، همان گونه كوتاهى ورزى كه در ديروزِ گذشته كوتاهى كرده اى.</span>

<span dir="rtl">پس، از آن سه روز، يكى، روزى است كه گذشته است و تو در آن، كوتاهى ورزيده اى، و ديگرى، روزى است كه چشم به راهش هستى و يقين ندارى كه در آن، كوتاهى نمى كنى. تنها روز تو، آن روزى است كه در آن به سر مى برى، و تو را سِزَد كه در كوتاهى كردن ديروزِ از دست رفته ات بينديشى و فكر كنى كه چه كارهاى نيكى را از دست داده اى و در صدد كسب آنها بر نيامده اى و چه بدى ها و گناهانى كه در انجام دادنشان كوتاهى نكرده اى. و تو، با اين حال، با فردايى رو به رو هستى كه مطمئن نيستى بِدان مى رسى، و يقين ندارى كه در آن، كار نيكى (ثوابى) كسب مى كنى و يا از بدى (گناهى) تباه كننده[ى اعمال نيك] باز مى ايستى.</span>

<span dir="rtl">بنا بر اين، حالتِ تو نسبت به روزى كه پيش رو دارى، همانند روزى است كه پشت سر گذاشته اى. پس همانند كسى عمل كن كه از روزها اميدى ندارد، مگر به همان روز و شبى كه در آن به سر مى برد. پس عمل كن يا وا گذار، و خدا بر اين كار، ياور است.</span>

<span id="خصائص-طالب-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 6: خصائص طالب الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 6: ويژگى هاى طالبان آخرت</span>

<span id="أ-ـ-الرغبة"></span>
=== <span dir="rtl">أ ـ الرَّغبَة</span> ===

<span dir="rtl">الف ـ رغبت</span>

<span dir="rtl">114.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: خِيارُكُم عِندَ اللّهِ أزهَدُكُم فِي الدُّنيا وأرغَبُكُم فِي الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">مستدرك الوسائل: ج12 ص51 ح13488 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب ؛ جامع العلوم والحكم: ج2 ص204 عن الحسن نحوه، شُعب الإيمان: ج7 ص377 ح10646 عن أبي ذرّ من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، كنزالعمّال: ج3 ص192 ح6116.</span></ref>

<span dir="rtl">114.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بهترينِ شما در نزد خداوند، زاهدترينِ شما به دنيا و راغب ترينتان به آخرت است.</span>

<span dir="rtl">115.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: كُن فِي الدُّنيا زاهِدا، وفِي الآخِرَةِ راغِبا.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص119 ح3 عن الحسن البصري، غرر الحكم: ج2 ص366 ح2827، بحار الأنوار: ج77 ص422 ح41.</span></ref>

<span dir="rtl">115.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: به دنيا بى رغبت باش و به آخرت، راغب.</span>

<span id="ب-ـ-الوله"></span>
=== <span dir="rtl">ب ـ الوَلَه</span> ===

<span dir="rtl">ب ـ شيفتگى</span>

<span dir="rtl">116.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: طوبى لِمَن رَكِبَ الطَّريقَةَ الغَرّاءَ ولَزِمَ المَحَجَّةَ البَيضاءَ، وتَوَلَّهَ</span> <ref><span dir="rtl">الوَلَه: ذهاب العقل، والتحيّر من شدّة الوجد، وقد وَلِهَ وتَوَلَّهَ واتَّلَهَ (الصحاح: ج6 ص2256 «وله»).</span></ref> <span dir="rtl">بِالآخِرَةِ وأعرَضَ عَنِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص246 ح5972، عيون الحكم والمواعظ: ص314 ح5487.</span></ref>

<span dir="rtl">116.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوشا به حال كسى كه راه روشن، در پيش گرفت و در مسير درست، حركت كرد و شيفته آخرت شد و از دنيا روى گرداند!</span>

<span dir="rtl">117.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كونوا عَنِ الدُّنيا نُزّاها وإلَى الآخِرَةِ وُلّاها.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 191، غرر الحكم: ج4 ص616 ح7190.</span></ref>

<span dir="rtl">117.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: وارسته از دنيا و شيفته آخرت باشيد.</span>

<span dir="rtl">118.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: شيمَةُ ذَوِي الأَلبابِ وَالنُّهى: الإِقبالُ عَلى دارِ البَقاءِ، وَالإِعراضُ عَن دارِ الفَناءِ، وَالتَّوَلُّهُ بِجَنَّةِ المَأوى.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص192 ح5791، عيون الحكم والمواعظ: ص297 ح5305.</span></ref>

<span dir="rtl">118.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوى و خصلت صاحب دلانِ خردمند، روى آوردن به سراى ماندگارى، روى گرداندن از سراى ناپايدارى، و شيفتگى به قرارگاه بهشتى است.</span>

<span id="ج-ـ-الاستعداد"></span>
=== <span dir="rtl">ج ـ الاِستِعداد</span> ===

<span dir="rtl">ج ـ آمادگى</span>

<span dir="rtl">119.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اِستَعِدّوا لِيَومٍ تَشخَصُ فيهِ الأَبصارُ، وتَتَدَلَّهُ</span> <ref><span dir="rtl">دلَّهَ عقلي: حيّرَه وأدهشَه، وقد دَلِهَ يَدْلَهُ (النهاية: ج2 ص131 «دله»).</span></ref> <span dir="rtl">لِهَولِهِ العُقولُ، وتَتَبَلَّدُ</span> <ref><span dir="rtl">تبلَّدَ: تردّد متحيّرا (الصحاح: ج2 ص449 «بلد»).</span></ref> <span dir="rtl">البَصائِرُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص269 ح2573، عيون الحكم والمواعظ: ص91 ح2147 وفيه «وتزلّ» بدل «وتتدلّه».</span></ref>

<span dir="rtl">119.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خود را آماده سازيد براى آن روزى كه در آن، چشم ها خيره مى گردند و از هراس آن، خِرَدها از كف مى روند و دل ها سرگردان مى شوند.</span>

<span dir="rtl">120.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: خَيرُ الاِستِعدادِ ما اُصلِحَ بِهِ المَعادُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص431 ح5010، عيون الحكم والمواعظ: ص238 ح4529.</span></ref>

<span dir="rtl">120.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بهترين [ابزار] آمادگى، آن است كه با آن، مَعاد [انسان] آباد شود.</span>

<span id="د-ـ-الجد-والاجتهاد"></span>
=== <span dir="rtl">د ـ الجِدُّ وَالاِجتِهاد</span> ===

<span dir="rtl">د ـ كوشش و تلاش</span>

<span dir="rtl">121.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّكَ في سَبيلِ مَن كانَ قَبلَكَ، فَاجعَل جِدَّكَ لِاخِرَتِكَ ولا تَكتَرِث بِعَمَلِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص49 ح3786، عيون الحكم والمواعظ: ص171 ح3580.</span></ref>

<span dir="rtl">121.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: تو در همان راهى مى روى كه پيشينيان تو رفتند. پس، كوششت را براى آخرتت قرار بده و به كار دنيا اعتنا مكن.</span>

<span dir="rtl">122.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَيكَ بِالجِدِّ وَالاِجتِهادِ في إصلاحِ المَعادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص529 ح6135، عيون الحكم والمواعظ: ص334 ح5690.</span></ref>

<span dir="rtl">122.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بر تو باد تلاش و كوشش در راه آباد كردن مَعاد!</span>

<span dir="rtl">123.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِصرِف إلَى الآخِرَةِ وَجهَكَ، وَاجعَل للّهِِ جِدَّكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص211 ح2407، عيون الحكم والمواعظ: ص82 ح1963 وليس فيه ذيله.</span></ref>

<span dir="rtl">123.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: روى خويش را به سوى آخرت بگردان و كوششت را براى خدا قرار بده.</span>

<span dir="rtl">124.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: جاهِد نَفسَكَ وَاعمَل لِلآخِرَةِ جَهدَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص212 ح2406.</span></ref>

<span dir="rtl">124.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با نفْس خود، مبارزه كن و با تمام توانت، براى آخرت كار كن.</span>

<span dir="rtl">125.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَزيمَةُ الكَيِّسِ وجِدُّهُ لِاءِصلاحِ المَعادِ، وَالاِستِكثارِ مِنَ الزّادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص365 ح6338، عيون الحكم والمواعظ: ص232 ح4451 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">125.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: تصميم شخص زيرك و تلاش او، براى آباد كردن مَعاد و فراهم آوردن هر چه بيشترِ توشه و زاد است.</span>

<span id="ه-ـ-العمل"></span>
=== <span dir="rtl">ه ـ العَمَل</span> ===

<span dir="rtl">ه ـ عمل</span>

<span dir="rtl">126.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أيُّهَا النّاسُ، اِسعَوا في فَكاكِ رِقابِكُم، وَاعمَلُوا الخَيرَ لِيَومِ فَقرِكُم وفاقَتِكُم.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الغافلين: ص554 ح898 عن عبد خير عن الإمام عليّ عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">126.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى مردم! در آزادسازىِ خود بكوشيد و براى روز نادارى و نيازمندى تان، كار نيك كنيد.</span>

<span dir="rtl">127.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: اللَّيلُ وَالنَّهارُ مَطِيَّتانِ، فَاركَبوهُما بَلاغا إلَى الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للشجري: ج1 ص197 ؛ تاريخ دمشق: ج61 ص255 ح12625 كلاهما عن ابن عبّاس،كنز العمّال: ج3 ص37 ح5359.</span></ref>

<span dir="rtl">127.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شب و روز، دو مَركب اند. براى رسيدن به آخرت، بر آن دو، سوار شويد.</span>

<span dir="rtl">128.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّكَ مَخلوقٌ لِلآخِرَةِ فَاعمَل لَها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص57 ح3810، عيون الحكم والمواعظ: ص172 ح3597.</span></ref>

<span dir="rtl">128.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: تو براى آخرت، آفريده شده اى. پس براى آن، كار كن.</span>

<span dir="rtl">129.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: سالِمِ النّاسَ تَسلَم، وَاعمَل لِلآخِرَةِ تَغنَم.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص139 ح5605، عيون الحكم والمواعظ: ص285 ح5148.</span></ref>

<span dir="rtl">129.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با مردم در آشتى باش تا سلامت بمانى، و براى آخرت كار كن تا سود ببَرى.</span>

<span dir="rtl">130.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا يَشغَلَنَّكَ عَنِ العَمَلِ لِلآخِرَةِ شُغلٌ؛ فَإِنَّ المُدَّةَ قَصيرَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص289 ح10286، عيون الحكم والمواعظ: ص522 ح9502 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">130.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مبادا هيچ كارى تو را از كار براى آخرت باز دارد؛ زيرا فرصت، كم است.</span>

<span dir="rtl">131.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أن يَعِظَهُ ـ: لا تَكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ، ويُرَجِّي التَّوبَةَ بِطولِ الأَمَلِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 150، خصائص الأئمّة ص109، تحف العقول: ص157 وفيه «يرجو» بدل «يرجّي»، بحار الأنوار: ج6 ص37 ح60 ؛ تذكرة الخواصّ: ص134 نحوه، كنزالعمّال: ج16 ص205 ح44229 نقلاً عن ابن النجّار.</span></ref>

<span dir="rtl">131.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ خطاب به مردى كه از ايشان موعظتى خواست ـ: از آن كسانى مباش كه بدون عمل، به آخرت چشم اميد بسته اند و بر اثر آرزوى دراز، توبه را به تأخير مى افكنند.</span>

<span dir="rtl">132.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: تَعمَلونَ لِلدُّنيا وأنتُم تُرزَقونَ فيها بِغَيرِ عَمَلٍ، ولا تَعمَلونَ لِلآخِرَةِ وأنتُم لا تُرزَقونَ فيها إلّا بِالعَمَلِ!</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص319 ح13، الأمالي للطوسي: ص208 ح356 كلاهما عن حفص بن غياث عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج71 ص175 ح13 ؛ سنن الدارمي: ج1 ص109 ح374،الزهد لابن حنبل: ص96 كلاهما عن هشام صاحب الدستوائي.</span></ref>

<span dir="rtl">132.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: براى دنيا كار مى كنيد، حال آن كه در دنيا بدون كار، روزىِ شما داده مى شود، و براى آخرت كه در آن جز با عمل، روزى داده نمى شويد، كار نمى كنيد!</span>

<span id="و-ـ-التزود"></span>
=== <span dir="rtl">و ـ التَّزَوُّد</span> ===

<span dir="rtl">و ـ توشه بر گرفتن</span>

<span dir="rtl">133.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: ألا مُتَزَوِّدٌ لِاخِرَتِهِ قَبلَ اُزوفِ</span> <ref><span dir="rtl">أزِفَ: دنا وقَرُب (النهاية: ج1 ص45 «أزف»).</span></ref> <span dir="rtl">رِحلَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص329 ح2755، عيون الحكم والمواعظ: ص108 ح2378.</span></ref>

<span dir="rtl">133.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آيا كسى نيست كه پيش از نزديك شدن زمان كوچيدنش [از دنيا،] براى آخرتش توشه بر گيرد؟</span>

<span dir="rtl">134.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: تَفَكَّـروا أيُّهَـا النّـاسُ وتَبَصَّـروا وَاعتَبِـروا وَاتَّعِظـوا، وتَـزَوَّدوا لِلآخِـرَةِ تَسعَدوا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص432 ح6589، عيون الحكم والمواعظ: ص359 ح6089.</span></ref>

<span dir="rtl">134.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اى مردم! بينديشيد و بينا شويد و درس عبرت بگيريد و پند بياموزيد و براى آخرت توشه برداريد تا سعادتمند شويد.</span>

<span dir="rtl">135.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِجعَلوا عِبادَ اللّهِ اجتِهادَكُم في هذِهِ الدُّنيا التَّزَوُّدَ مِن يَومِهَا القَصيرِ لِيَومِ الآخِرَةِ الطَّويلِ؛ فَإِنَّها دارُ عَمَلٍ، وَالآخِرَةُ دارُ القَرارِ وَالجَزاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص174 ح194 عن الإمام الصادق عليه السلام، تنبيه الخواطر: ج2 ص150، بحار الأنوار: ج77 ص351 ح31.</span></ref>

<span dir="rtl">135.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اى بندگان خدا! كوشش خود را در اين دنيا صرف توشه بر گرفتن از اين چند روزِ كوتاهِ آن براى دوره طولانى آخرت كنيد؛ زيرا دنيا سراى كار است و آخرت، سراى اقامت و پاداش.</span>

<span dir="rtl">136.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ لِابنِهِ وهُوَ يَعِظُهُ ـ: يا بُنَيَّ، مِن حينِ سَقَطتَ مِن بَطنِ اُمِّكَ استَدبَرتَ الدُّنيا وَاستَقبَلتَ الآخِرَةَ، وأنتَ في كُلِّ يَومٍ إلى مَا استَقبَلتَ أقرَبُ مِنكَ إلى مَا استَدبَرتَ، فَتَزَوَّد لِدارٍ أنتَ مُستَقبِلُها، وعَلَيكَ بِالتَّقوى؛ فَإِنَّهُ أربَحُ التِّجاراتِ.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص72، الاختصاص: ص338 عن الأوزاعي نحوه، بحار الأنوار: ج13 ص429 ح23.</span></ref>

<span dir="rtl">136.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ در اندرز به فرزندش ـ: پسرم! از همان زمان كه از شكم مادرت افتادى، دنيا را پشت سر خود نهادى و آخرت را پيش رويت قرار دادى، و تو در هر روز، به آنچه پيش رو دارى، نزديك تر مى شوى تا به آنچه پشت سر دارى. پس براى سرايى كه پيش رو دارى، توشه برگير و بر تو باد تقوا كه سودمندترين سوداگرى است.</span>

<span id="آثار-الاهتمام-بالآخرة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 7: آثارُ الاِهتِمامِ بِالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 7: آثار اهمّيت دادن به آخرت</span>

<span dir="rtl">137.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن كانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ جَعَلَ اللّهُ غِناهُ في قَلبِهِ، وجَمَعَ لَهُ شَملَهُ وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ راغِمَةٌ، ومَن كانَتِ الدُّنيا هَمَّهُ جَعَلَ اللّهُ فَقرَهُ بَينَ عَينَيهِ، وفَرَّقَ عَلَيهِ شَملَهُ ولَم يَأتِهِ مِنَ الدُّنيا إلّا ما قُدِّرَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص642 ح2465 عن أنس، سنن ابن ماجة: ج2 ص1375 ح4105، سنن الدارمي: ج1 ص80 ح233، مسند ابن حنبل: ج8 ص140 ح21646 كلّها عن زيد بن ثابت،المعجم الكبير: ج11 ص213 ح11690 عن ابن عبّاس وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج3 ص205 ح6186.</span></ref>

<span dir="rtl">137.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه آخرتْ همّ و غم او باشد، خداوند، دلش را بى نياز مى گرداند و پريشانى اش را سامان مى دهد و دنيا به رغم ميلش، به او روى مى آورد؛ و كسى كه دنيا همّ و غم او باشد، خداوند، فقر را در پيشانى او (/ در پيش چشمانش) قرار مى دهد و خاطرش را آشفته مى سازد و از دنيا جز همان كه برايش مقدّر شده است، نصيب او نمى شود.</span>

<span dir="rtl">138.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن كانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ وسَدَمَهُ</span> <ref><span dir="rtl">السَّدَم: اللّهَج والولوع بالشيء (النهاية: ج2 ص355 «سدم»).</span></ref><span dir="rtl">، لَها يَشخَصُ وإيّاها يَنوي؛ جَعَلَ اللّهُ عز و جلالغِنى في قَلبِهِ، وجَمَعَ عَلَيهِ ضَيعَتَهُ</span> <ref><span dir="rtl">الضَّيعة: ما يكون منه معاشه، كالصنعة والتجارة والزراعة (النهاية: ج3 ص108 «ضيع»).</span></ref><span dir="rtl">، وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ صاغِرَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الأوسط: ج6 ص123 ح5990 وج 8 ص364 ح8882 كلاهما عن أنس، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج6 ص231 كلاهما نحوه، كنز العمّال: ج3 ص224 ح264.</span></ref>

<span dir="rtl">138.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه آخرت، همّ و غم و وِردش باشد و چشم به آن بدوزد و همواره انديشه آن را در سر بپروراند، خداوند، دلش را بى نياز مى گرداند و زندگى اش را سامان مى بخشد و دنيا، با حالت زبونى و تسليم، به او روى مى آورد.</span>

<span dir="rtl">139.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن جَعَلَ الهُمومَ هَمّا واحِدا هَمَّ آخِرَتِهِ، كَفاهُ اللّهُ هَمَّ دُنياهُ، ومَن تَشَعَّبَت بِهِ الهُمومُ في أحوالِ الدُّنيا لَم يُبالِ اللّهُ في أيِّ أودِيَتِها هَلَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج1 ص95 ح257 و ج2 ص1375 ح4106 كلاهما عن عبداللّه بن مسعود،المستدرك على الصحيحين: ج2 ص481 ح3658 عن ابن عمر نحوه، كنز العمّال: ج3 ص203 ح6178.</span></ref>

<span dir="rtl">139.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه همّ و غمش را يكسره همّ و غم آخرتش قرار دهد، خداوند، او را از همّ و غم دنيايش مى رهاند؛ و كسى كه همه همّ و غمش، امور دنيا باشد، خداوند عز و جل باك ندارد كه او در كدام درّه از درّه هاى دنيا به هلاكت در مى افتد.</span>

<span dir="rtl">140.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن أصبَحَ وأمسى وَالآخِرَةُ أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ لَهُ الغِنى في قَلبِهِ، وجَمَعَ لَهُ أمرَهُ، ولَم يَخرُج مِنَ الدُّنيا حَتّى يَستَكمِلَ رِزقَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">ثواب الأعمال: ص201 ح1، الكافي: ج2 ص319 ح15 كلاهما عن عبد اللّه بن أبي يعفور عن الإمام الصادق عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص464 ح1546 عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيهما ذيله، تحف العقول: ص48، بحار الأنوار: ج73 ص104 ح96.</span></ref>

<span dir="rtl">140.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه شب و روز، بزرگ ترين همّ و غمش آخرت باشد، خداوند دلش را بى نياز مى گرداند و كارش را سامان مى بخشد و از دنيا نمى رود تا آن كه روزى اش را كامل دريافت كند.</span>

<span dir="rtl">141.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: تَفَرَّغوا مِن هُمومِ الدُّنيا مَا استَطَعتُم؛ فَإِنَّهُ مَن كانَتِ الدُّنيا أكبَرَ هَمِّهِ أفشَى اللّهُ ضَيعَتَهُ، وجَعَلَ فَقرَهُ بَينَ عَينَيهِ، ومَن كانَتِ الآخِرَةُ أكبَرَ هَمِّهِ جَمَعَ اللّهُ لَهُ اُمورَهُ، وجَعَلَ غِناهُ في قَلبِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الأوسط: ج5 ص186 ح5025، حلية الأولياء: ج1 ص227 الرقم 35 كلاهما عن أبي الدرداء، كنز العمّال: ج3 ص184 ح6077.</span></ref>

<span dir="rtl">141.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: تا مى توانيد، خويشتن را از همّ و غم دنيا فارغ گردانيد؛ زيرا هر كس كه دنيا بزرگ ترين همّ و غم او باشد، خداوند، زندگى اش را نا به سامان مى سازد و فقر را پيش چشم او قرار مى دهد؛ و هر كس كه آخرت، بزرگ ترين همّ و غم او باشد، خداوند، امورش را سر و سامان مى دهد و دلش را بى نياز مى گرداند.</span>

<span dir="rtl">142.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ العَبدَ إن كانَ هَمُّهُ الآخِرَةَ كَفَّ اللّهُ عَلَيهِ ضَيعَتَهُ وجَعَلَ غِناهُ في قَلبِهِ، وإن كانَ هَمُّهُ الدُّنيا أفشَى اللّهُ عَلَيهِ ضَيعَتَهُ وجَعَلَ فَقرَهُ بَينَ عَينَيهِ؛ فَلا يُمسي إلّا فَقيرا ولا يُصبِـحُ إلّا فَقيرا.</span> <ref><span dir="rtl">الزهد لابن حنبل: ص42 عن الحسن، سنن الدارمي: ج1 ص101 ح337 عن الحسن من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، الزهد لهنّاد: ج2 ص354 ح667 عن أنس وكلاهما نحوه، كنز العمّال: ج3 ص190 ح6105.</span></ref>

<span dir="rtl">142.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بنده اگر همّ و غمش آخرت باشد، خداوند، زندگى اش را براى او سامان مى بخشد و بى نيازى اش را در دلش قرار مى دهد؛ و اگر همّ و غمش دنيا باشد، خداوند زندگى اش را براى او پريشان و پُرمشغله مى سازد و فقر را پيش چشم او قرار مى دهد. در نتيجه، شب و روزش را جز با نيازمندى سپرى نمى كند (هميشه احساس فقر مى نمايد).</span>

<span dir="rtl">143.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن كانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ جَعَلَ اللّهُ غِناهُ في قَلبِهِ، وجَمَعَ لَهُ شَملَهُ، وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ راغِمَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص642 ح2465 عن أنس، مسند ابن حنبل: ج8 ص140 ح21646 عن زيد بن ثابت، كنز العمّال: ج3 ص205 ح6186 ؛ مجمع البيان: ج9 ص41 نحوه، بحار الأنوار: ج70 ص225.</span></ref>

<span dir="rtl">143.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه همّ و غمش آخرت باشد، خداوند عز و جل دلش را بى نياز مى گرداند و امورش را سامان مى بخشد و دنيا، تسليم شده، به او روى مى آورد.</span>

<span dir="rtl">144.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ: يَابنَ آدَمَ، تَفَرَّغ لِعِبادَتي أَملَأ صَدرَكَ غِنىً وأسُدَّ فَقرَكَ، وإلّا تَفعَلَ مَلَأتُ يَدَيكَ شُغلاً ولَم أسُدَّ فَقرَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص643 ح2466، مسند ابن حنبل: ج3 ص279 ح8704، المستدرك على الصحيحين: ج2 ص481 ح3657، شُعب الإيمان: ج7 ص289 ح10339 كلّها عن أبي هريرة وفي الثلاثة الأخيرة «صدرك» بدل «يديك»، كنزالعمّال: ج15 ص770 ح43022.</span></ref>

<span dir="rtl">144.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداى والامرتبه مى فرمايد: «اى فرزند آدم! خود را وقف عبادت من كن تا سينه ات را از بى نيازى پر كنم و فقرت را بزدايم. در غير اين صورت، دستانت را پر از كار [و مشغله] مى گردانم و فقرت را برطرف نمى سازم».</span>

<span dir="rtl">145.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آلهـ عِندَ مُنصَرَفِهِ مِن اُحُدٍ وَالنّاسُ مُحدِقونَ بِهِ ـ: أيُّهَا النّاسُ، أقبِلوا عَلى ما كُلِّفتُموهُ مِن إصلاحِ آخِرَتِكُم وأعرِضوا عَمّا ضُمِنَ لَكُم مِن دُنياكُم، ولا تَستَعمِلوا جَوارِحَ غُذِّيَت بِنِعمَتِهِ فِي التَّعَرُّضِ لِسَخَطِهِ بِمَعصِيَتِهِ، وَاجعَلوا شُغلَكُم فِي التِماسِ مَغفِرَتِهِ، وَاصرِفوا هِمَّتَكُم بِالتَّقَرُّبِ إلى طاعَتِهِ، مَن بَدَأَ بِنَصيبِهِ مِنَ الدُّنيا فَإِنَّهُ</span> <ref><span dir="rtl">في أعلام الدين: «فاته» بدل «فإنَّه».</span></ref> <span dir="rtl">نَصيبُهُ مِنَ الآخِرَةِ ولَم يُدرِك مِنها مايُريدُ، ومَن بَدَأَ بِنَصيبِهِ مِنَ الآخِرَةِ وَصَلَ إلَيهِ نَصيبُهُ مِنَ الدُّنيا وأدرَكَ مِنَ الآخِرَةِ مايُريدُ.</span> <ref><span dir="rtl">عدّة الداعي: ص288، أعلام الدين: ص339 ح23 كلاهما عن أبي سعيد الخدري، بحار الأنوار: ج77 ص182 ح23.</span></ref>

<span dir="rtl">145.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در بازگشتش از جنگ اُحُد، در حالى كه مردمْ ايشان را در ميان گرفته بودند ـ: اى مردم! به آباد كردن آخرتتان ـ كه بِدان مكلّف شده ايد ـ روى آوريد و از دنيايتان كه براى شما تضمين شده است [و روزىِ تان در آن، خواه ناخواه مى رسد]، روى گردانيد و اعضا و جوارحى را كه به نعمت هاى او تغذيه شده است، در معصيت او ـ كه موجب خشم خداوند مى شود ـ به كار نگيريد و به طلب آمرزش از او بپردازيد و همّ و غم خود را صرف تقرّب به طاعت او كنيد. كسى كه به بهره اش از دنيا آغاز كند، بهره اش از آخرت را از كف مى دهد و به آنچه از آخرت مى خواهد، نمى رسد؛ و كسى كه به بهره اش از آخرت آغاز كند، سهمش از دنيا به او مى رسد و از آخرت نيز به آنچه مى خواهد، دست مى يابد.</span>

<span dir="rtl">146.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَن أصبَحَ وَالآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنى بِغَيرِ مالٍ، وَاستَأنَسَ بِغَيرِ أهلٍ، وعَزَّ بِغَيرِ عَشيرَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص580 ح1198 عن عبد اللّه بن محمّد بن عبيد عن الإمام الهادي عن آبائه عن الإمام الصادق عليهم السلام، تنبيه الخواطر: ج2 ص71 عن محمّد بن عجلان عن الإمام الهادي عن آبائه عن الإمام الصادق عنه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج70 ص318 ح29.</span></ref>

<span dir="rtl">146.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس روز خود را آغاز كند، در حالى كه همّ و غم او آخرت باشد، در عين بى پولى، بى نياز خواهد بود و در عين بى كسى، از تنهايى به در مى آيد و با وجود نداشتن قوم و قبيله، عزيز و قدرتمند خواهد بود.</span>

<span dir="rtl">147.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِجعَل هَمَّكَ لِمَعادِكَ تَصلَح.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص183 ح2308، عيون الحكم والمواعظ: ص78 ح1879.</span></ref>

<span dir="rtl">147.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همّت خود را صرف مَعادَت كن تا مَعادَت آباد شود.</span>

<span dir="rtl">148.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن كانَت هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفاهُ اللّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص307 ح477 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص396 ح5845 عن إسماعيل بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام، الخصال: ص129 ح133 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج71 ص181 ح36.</span></ref>

<span dir="rtl">148.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه همّتش آخرتش باشد، خداوند، همّ و غم دنياى او را برطرف مى سازد.</span>

<span dir="rtl">149.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن جَعَلَ كُلَّ هَمِّهِ لِاخِرَتِهِ ظَفِرَ بِالمَأمولِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص310 ح8512، عيون الحكم والمواعظ: ص449 ح7991.</span></ref>

<span dir="rtl">149.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس تمام همّ و غمش را براى آخرتش قرار دهد، به آرزو مى رسد.</span>

<span dir="rtl">150.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن كانَتِ الآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَيرِ غايَةَ اُمنِيَّتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص393 ح8902، عيون الحكم والمواعظ: ص434 ح7489.</span></ref>

<span dir="rtl">150.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه آخرتْ همّت او باشد، در خوبى، به نهايت آرزويش مى رسد.</span>

<span dir="rtl">151.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِشتِغالُكَ بِإِصلاحِ مَعادِكَ يُنجيكَ مِن عَذابِ النّارِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص385 ح1484، عيون الحكم والمواعظ: ص70 ح1775 وص 127 ح2911 وليس فيهما «عذاب».</span></ref>

<span dir="rtl">151.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پرداختن تو به آباد كردن مَعادَت، تو را از عذاب آتش مى رهاند.</span>

<span dir="rtl">152.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَنِ ابتاعَ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ رَبِحَهُما.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص257 ح8236، عيون الحكم والمواعظ: ص445 ح7817.</span></ref>

<span dir="rtl">152.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه آخرتش را با دنيايش بخرد، هر دوى آنها را مى بَرد.</span>

<span dir="rtl">153.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن حَرَصَ عَلَى الآخِرَةِ مَلَكَ، مَن حَرَصَ عَلَى الدُّنيا هَلَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص294 ح8441 و 8442.</span></ref>

<span dir="rtl">153.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس حريص آخرتش باشد، آن را به دست مى آورد؛ و هر كس براى دنيا حرص بزند، نابود مى شود.</span>

<span dir="rtl">154.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: حَلاوَةُ الآخِرَةِ تُذهِبُ مَضاضَةَ</span> <ref><span dir="rtl">مَضِضْت من الشيء: تَألَّمت (المصباح المنير: ص574 «مضض»).</span></ref> <span dir="rtl">شَقاءِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص398 ح4880، عيون الحكم والمواعظ: ص232 ح4435.</span></ref>

<span dir="rtl">154.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شيرينى آخرت، رنج و درد گرفتارى دنيا را مى بَرد.</span>

<span dir="rtl">155.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَن كانَتِ الآخِرَةُ أكبَرَ هَمِّهِ، كَشَفَ اللّهُ عَنهُ ضيقَهُ، وجَمَعَ لَهُ أمرَهُ، وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ راغِمَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الزهد للحسين بن سعيد: ص117 ح135 عن أبي هاشم، بحار الأنوار: ج73 ص126 ح122.</span></ref>

<span dir="rtl">155.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: كسى كه آخرت، بزرگ ترين همّ و غم او باشد، خداوند، سختى و تنگنايى را از او برطرف مى سازد و امورش را سامان مى بخشد و دنيا به رغم ميلش، به او روى مى آورد.</span>

<span dir="rtl">راجع: ص 430 (الآخرة / الفصل الرابع / بركات عمارة الآخرة) و ص 420 (الفصل الثالث / آثار ذكر الآخرة).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص 431 (آخرت / فصل چهارم / بركات آباد كردن آخرت) و ص 421 (فصل سوم / آثار ياد كردن آخرت).</span>

<span id="الفصل-الثالث-ذكر-الآخرة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثالث: ذكر الآخرة</span> =

<span dir="rtl">فصل سوم: ياد آخرت</span>

<span id="الحث-على-ذكر-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 1: الحَثُّ عَلى ذِكرِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 1: تشويق به يادآورى آخرت</span>

<span dir="rtl">156.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: يَكفيكُم مِنَ التَّفَكُّرِ ذِكرُ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">جامع الأخبار: ص359 ح1000 ؛ الفردوس: ج5 ص544 ح9038 عن أسماء بنت أبي بكر، وفيه «النفل» بدل «التفكّر».</span></ref>

<span dir="rtl">156.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: براى تفكّر، همين شما را بس كه به ياد آخرت باشيد.</span>

<span dir="rtl">157.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آلهـ لِعَلِيٍّ عليه السلام ـ: يا عَلِيُّ، مَثِّلِ الآخِرَةَ في قَلبِكَ وَالمَوتَ نَصبَ عَينَيكَ، ولا تَنسَ مَوقِفَكَ بَينَ يَدَيِ اللّهِ، وكُن مِنَ اللّهِ عَلى وَجَلٍ، وَاذكُر نِعَمَ اللّهِ، وَاكفُف عَن مَحارِمِ اللّهِ، ونابِذ</span> <ref><span dir="rtl">نابَذَ: خالَفَ (انظر: المصباح المنير: ص590 «نبذ»).</span></ref> <span dir="rtl">هَواكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج5 ص317 ح8307 عن الإمام عليّ عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">157.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ خطاب به على عليه السلام ـ: اى على! آخرت را در دلت مجسّم كن [و همواره به ياد آن باش] و مرگ را پيش چشم خود قرار بده و ايستادنت را در پيشگاه خداوند [در روز رستاخيز براى داورى و رسيدگى به اعمال]، فراموش مكن و از خدا بيمناك باش و نعمت هاى خدا را [همواره] به ياد داشته باش و از حرام هاى خدا باز ايست و با هوس خود، مخالفت كن.</span>

<span dir="rtl">158.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: رَحِمَ اللّهُ عَبدا اِستَحيا مِن رَبِّهِ حَقَّ الحَياءِ؛ فَحَفِظَ الرَّأسَ وما حَوى، وَالبَطنَ وما وَعى، وذَكَرَ القَبرَ وَالبِلى، وذَكَرَ أنَّ لَهُ فِي الآخِرَةِ مَعادا.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص229، مشكاة الأنوار: ص412 ح1376 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج71 ص336 ح21.</span></ref>

<span dir="rtl">158.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: رحمت خدا بر آن بنده اى كه از پروردگارش، چنان كه مى بايد، شرم كرد و سر و آنچه را در سر است، و شكم و آنچه را [از خوراك] در شكم قرار مى گيرد، [از ناپاكى و حرام] نگه داشت و قبر و پوسيدن را [همواره] ياد كرد و به ياد داشت كه او را در آخرت، بازگشتى است!</span>

<span dir="rtl">159.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: بِئسَ العَبدُ عَبدٌ سَها ولَها ونَسِيَ المَقابِرَ وَالبِلى، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ عَتا وطَغى ونَسِيَ المُبتَدَأَ وَالمُنتَهى.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص632 ح2448، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص351 ح7885، المعجم الكبير: ج24 ص156 ح401، شُعب الإيمان: ج6 ص287 ح8181 كلّها عن أسماء بنت عميس،الفردوس: ج2 ص22 ح2144 عن أسماء بنت عمر وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج16 ص97 ح44054.</span></ref>

<span dir="rtl">159.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بد بنده اى است آن بنده اى كه دچار سرگرمى و غفلت است و قبرستان و پوسيده شدن را از ياد برده است! بد بنده اى است آن كه نافرمانى و سركشى كرده و آغاز و فرجام را به فراموشى سپرده است!</span>

<span dir="rtl">160.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: ذِكرُ الآخِرَةِ دَواءٌ وشِفاءٌ، ذِكرُ الدُّنيا أدوَأُ الأَدواءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص30 ح5175 و ص31 ح5176، عيون الحكم والمواعظ: ص256 ح4748 وص 255 ح4721.</span></ref>

<span dir="rtl">160.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: يـاد آخـرت، دارو و درمـان اسـت. يـاد دنيا، بـدترينِ دردهاست.</span>

<span dir="rtl">161.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَقَد رَأَيتُ أصحابَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، فَما أرى أحَدا يُشبِهُهُم مِنكُم! لَقَد كانوا يُصبِحونَ شُعثا غُبرا، وقَد باتوا سُجَّدا وقِياما يُراوِحونَ بَينَ جِباهِهِم وخُدودِهِم، ويَقِفونَ عَلى مِثلِ الجَمرِ مِن ذِكرِ مَعادِهِم.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 97، بحار الأنوار: ج69 ص307 ح29.</span></ref>

<span dir="rtl">161.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: من ياران محمّد صلى الله عليه و آله را ديده ام و هيچ يك از شما را شبيه آنان نمى بينم! آنان صبح مى كردند، در حالى كه موهايشان ژوليده و چهره هايشان غبارآلود بود و شب را تا صبح به سجده و قيام مى گذراندند و پيشانى ها و گونه هايشان را [در پيشگاه خداوند] به خاك مى ساييدند و از ياد مَعادشان چنان ناآرام بودند كه گويى بر روى آتش ايستاده اند.</span>

<span dir="rtl">162.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ من خُطبَةٍ يَصِفُ فيها زَمانَهُ بِالجَورِ ويُقَسِّمُ النّاسَ فيهِ خَمسَةَ أصنافٍ، ثُمَّ يُزَهِّدُ فِي الدُّنيا ـ: وبَقِيَ رِجالٌ غَضَّ أبصارَهُم ذِكرُ المَرجِعِ، وأراقَ دُموعَهُم خَوفُ المَحشَرِ، فَهُم بَينَ شَريدٍ نادٍّ</span> <ref><span dir="rtl">نَدَّ: أي شرد وذهب على وجهه (النهاية: ج5 ص35 «ندد») و في بحار الأنوار: «ناءٍ».</span></ref><span dir="rtl">، وخائِفٍ مَقموعٍ</span> <ref><span dir="rtl">قَمَعْتهُ: قَهَرْتهُ (المحيط في اللغة: ج1 ص204 «قمع»).</span></ref><span dir="rtl">، وساكِتٍ مَكعومٍ</span> <ref><span dir="rtl">مكعوم: مِن كَعْم البعير ؛ وهو أن يشدّ فمه إذا هاج (النهاية: ج4 ص180 «كعم»).</span></ref><span dir="rtl">، وداعٍ مُخلِصٍ، وثَكلانَ موجَعٍ، قَد أخمَلَتهُمُ</span> <ref><span dir="rtl">خَمَل ذِكْرُه وصوته: خفي. وأخمَلَه اللّه تعالى، فهو خامل ساقط لا نباهة له (القاموس المحيط: ج3 ص371 «خَمَلَ»).</span></ref> <span dir="rtl">التَّقِيَّةُ، وشَمِلَتهُمُ الذِّلَّةُ، فَهُم في بَحرٍ اُجاجٍ، أفواهُهُم ضامِزَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">الضّامِز: المُمسِك (النهاية: ج3 ص100 «ضمز»).</span></ref><span dir="rtl">، وقُلوبُهُم قَرِحَةٌ، قَد وَعَظوا حَتّى مَلّوا، وقُهِروا حَتّى ذَلُّوا، وقُتِلوا حَتّى قَلّوا.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 32، بحار الأنوار: ج78 ص5 ح54 ؛ مطالب السؤول: ج1 ص149 وفيه «ناء» بدل «ناد».</span></ref>

<span dir="rtl">162.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در بخشى از سخنرانى ايشان كه در آن، از جور زمانه اش مى گويد و مردم روزگارش را به پنج گروه تقسيم مى كند و سپس به زهد (بى رغبتى به دنيا) فرا مى خواند ـ: و [معدود] مردانى باقى مانده اند كه ياد بازگشتگاه (قيامت)، ديدگان آنان را [بر هر حرام و ناروايى] فرو بسته است و ترس رستاخيز، اشك هايشان را جارى ساخته است.</span>

<span dir="rtl">برخى از آنان رانده و آواره شده اند، برخى ترسان و مقهور گشته اند، برخى خاموشى اختيار كرده و لب فرو بسته اند، برخى مخلصانه همچنان [به حق و حقيقت] دعوت مى كنند، برخى گريان و دردمندند و تقيّه آنها را به گم نامى كشانده و ناتوانى، وجودشان را فرا گرفته است، چنان كه گويى در دريايى تلخ فرو رفته اند. دهان هايشان بسته و دل هايشان جريحه دار است. آن قدر نصيحت كرده اند كه خسته شده اند، و چندان مقهور [و سركوب] گشته اند كه به خوارى و ناتوانى در افتاده اند، و چندان كشته داده اند كه شمارشان اندك گشته است.</span>

<span id="ما-يذكر-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 2: ما يُذَكِّرُ الآخِرَةَ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 2: عوامل يادآورى آخرت</span>

<span dir="rtl">163.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: عودُوا المَرضى، وَاتبَعُوا الجَنائِزَ؛ تُذَكِّركُمُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج4 ص96 ح11445، الأدب المفرد: ص158 ح518، صحيح ابن حبّان: ج7 ص221 ح2955 كلّها عن أبي سعيد الخدري، كنز العمّال: ج9 ص95 ح25143 ؛ الدعوات: ص227 ح635، إرشاد القلوب: ص12، بحار الأنوار: ج81 ص224 ح32.</span></ref>

<span dir="rtl">163.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: از بيماران، عيادت كنيد و در تشييع جنازه ها شركت نماييد، كه اينها آخرت را به ياد شما مى آورند.</span>

<span dir="rtl">164.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: عودوا مَرضاكُم، وَاشهَدوا جَنائِزَكُم، وزوروا قُبورَ مَوتاكُم؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُذَكِّرُكُمُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند زيد: ص180 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عليهماالسلام.</span></ref>

<span dir="rtl">164.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از بيمارانتان عيادت كنيد و در تشييع جنازه هايتان شركت نماييد و به زيارت قبور مردگانتان برويد؛ زيرا اين كارها شما را به ياد آخرت مى اندازد.</span>

<span dir="rtl">165.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في بيانِ حِكمَةِ زِيارَةِ القُبورِ ـ: زوروها؛ فَإِنَّها تُزَهِّدُ فِي الدُّنيا وتُذَكِّرُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج1 ص501 ح1571، السنن الكبرى: ج4 ص129 ح7197 كلاهما عن ابن مسعود، مسند ابن حنبل: ج1 ص306 ح1235 عن ربيعة بن النابغة عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه «تزهد في الدنيا» كنز العمّال: ج15 ص646 ح42554.</span></ref>

<span dir="rtl">165.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در بيان حكمت زيارت قبور ـ: آنها را زيارت كنيد؛ زيرا اين كار، موجب بى رغبتى به دنيا و يادآورى آخرت مى شود.</span>

<span dir="rtl">166.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آلهـ في رِوايةٍ اُخرى ـ: زوروها؛ فَإِنَّها تُرِقُّ القَلبَ، وتُدمِعُ العَينَ، وتُذَكِّرُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج4 ص129 ح7198، المستدرك على الصحيحين: ج1 ص532 ح1393 نحوه وكلاهما عن أنس، كنزالعمّال: ج15 ص646 ح42555.</span></ref>

<span dir="rtl">166.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در حديثى ديگر ـ: به زيارت قبور برويد؛ زيرا اين كار، دل را نازك مى كند و چشم را اشكبار مى سازد و آخرت را به ياد مى آورد.</span>

<span dir="rtl">167.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: زورُوا القُبورَ؛ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج1 ص500 ح1569، المصنّف لابن أبي شيبة: ج3 ص223 ح4 كلاهما عن أبي هريرة، كنزالعمّال: ج15 ص646 ح42551.</span></ref>

<span dir="rtl">167.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به زيارت قبور برويد كه اين كار، شما را به ياد آخرت مى اندازد.</span>

<span dir="rtl">168.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إذا دُعيتُم إلَى الجَنائِزِ فَأَسرِعوا؛ فَإِنَّها تُذَكِّرُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص86 ح281 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، الجعفريّات: ص33 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، دعائم الإسلام: ج1 ص220 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج72 ص296 ح20.</span></ref>

<span dir="rtl">168.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر گاه به تشييع جنازه دعوت شديد، شتاب كنيد؛ زيرا شما را به ياد آخرت مى اندازد.</span>

<span dir="rtl">169.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آلهـ لِأَبي ذَ رٍّ ـ: زُرِ القُبورَ تَذكُر بِها الآخِرَةَ، وَاغسِلِ المَوتى؛ فَإِنَّ مُعالَجَةَ جَسَدٍ خاوٍ مَوعِظَةٌ بَليغَةٌ، وصَلِّ عَلَى الجَنائِزِ لَعَلَّ ذلِكَ يَحزُنُكَ؛ فَإِنَّ الحَزينَ في ظِلِّ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">المستدرك على الصحيحين: ج4 ص366 ح7941 وج 1 ص533 ح1395، شُعب الإيمان: ج7 ص15 ح9291 وفيهما «يتعرّض كلّ خير» بدل «يوم القيامة» وكلّها عن أبي ذرّ، كنز العمّال: ج15 ص649 ح42568 ؛ تنبيه الخواطر: ج1 ص288 عن أبي ذرّ نحوه وراجع: الدعوات: ص277 ح801.</span></ref>

<span dir="rtl">169.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ خطاب به ابو ذر ـ: به زيارت قبور برو و از اين طريق، ياد آخرت كن. مردگان را غسل بده؛ زيرا زير و رو كردن يك جسد بى جان، اندرزى مؤثّر است، و بر جنازه ها نماز بخوان. باشد كه اين كار، تو را اندوهگين سازد، كه شخص اندوهناك، روز قيامت در سايه [و پناه] خداست.</span>

<span dir="rtl">170.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: كَفى بِالمَوتِ مُزَهِّدا فِي الدُّنيا ومُرَغِّبا فِي الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">المصنّف لابن أبي شيبة: ج8 ص129 ح28 عن الربيع، كنز العمّال: ج15 ص547 ح42117.</span></ref>

<span dir="rtl">170.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مرگ، بهترين عامل بى رغبتى به دنيا و شوق به آخرت است.</span>

<span id="ما-ينسي-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 3: ما يُنسِي الآخِرَةَ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 3: عوامل از ياد بردن آخرت</span>

<span id="أ-ـ-طول-الأمل"></span>
=== <span dir="rtl">أ ـ طولُ الأَمَلِ</span> ===

<span dir="rtl">الف ـ آرزوى دراز</span>

<span dir="rtl">171.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلى اُمَّتِيَ الهَوى وطُولُ الأَمَلِ؛ أمَّا الهَوى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الحَقِّ، وأمّا طولُ الأَمَلِ فَيُنسِي الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص51 ح62 عن جابر بن عبداللّه، الكافي: ج2 ص335 ح3 عن يحيى بن عقيل عن الإمام عليّ عليه السلام، الأمالي للمفيد: ص93 ح1 عن حبّة العرني عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج73 ص163 ح16 ؛ شُعب الإيمان: ج7 ص370 ح10616 عن جابر بن عبداللّه، الزهد لابن المبارك: ص86 ح255 عن الإمام عليّ عليه السلام كلاهما نحوه، كنز العمّال: ج16 ص22 ح43764.</span></ref>

<span dir="rtl">171.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ترسناك ترين چيزهايى كه از آنها بر امّتم مى ترسم، هواى نفْس و آرزوى دراز است. هواى نفْس، از حق باز مى دارد و آرزوى دراز، آخرت را از ياد [انسان] مى برد.</span>

<span dir="rtl">172.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّما أهلَكَ النّاسَ خَصلَتانِ؛ هُما أهلَكَتا مَن كانَ قَبلَكُم وهُما مُهلِكَتانِ مَن يَكونُ بَعدَكُم: أمَلٌ يُنسِي الآخِرَةَ، وهَوىً يُضِلُّ عَنِ السَّبيلِ.</span> <ref><span dir="rtl">الغارات: ج2 ص501 عن يحيى بن سعيد عن أبيه، بحار الأنوار: ج73 ص167 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">172.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در حقيقت، دو خصلت، مردم را به نابودى كشانده است. اين دو، كسانى را كه پيش از شما بوده اند، نابود كرده و همين دو، كسانى را كه بعد از شما نيز مى آيند، نابود خواهد كرد: آرزو كه آخرت را از ياد [انسان] مى برد، و هواى نفْس كه [انسان را] گم راه مى سازد.</span>

<span dir="rtl">173.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ اللّهَ تَعالى إذا أرادَ بِعَبدٍ خَيرا حالَ بَينَهُ وبَينَ ما يَكرَهُ، ووَفَّقَهُ لِطاعَتِهِ، وإذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ سوءا أغراهُ بِالدُّنيا وأنساهُ الآخِرَةَ، وبَسَطَ لَهُ أمَلَهُ، وعاقَهُ عَمّا فيهِ صَلاحُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج16 ص153 ؛ بحار الأنوار: ج33 ص97 ح403.</span></ref>

<span dir="rtl">173.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خداى متعال هر گاه خير بنده اى را بخواهد، ميان او و آنچه ناخوش مى دارد، حائل مى شود و او را به طاعت خودش موفّق مى دارد؛ و خدا هر گاه براى بنده اى بدى اراده كند، او را فريفته دنيا مى گرداند و آخرت را از يادش مى برد و آرزويش را دراز مى سازد و او را از آنچه صلاح او در آن است، باز مى دارد.</span>

<span id="ب-ـ-كثرة-المال"></span>
=== <span dir="rtl">ب ـ كَثرَةُ المالِ</span> ===

<span dir="rtl">ب ـ دارايى بسيار</span>

<span dir="rtl">174.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اِحذَرُوا المالَ، فَإِنَّهُ كانَ فيما مَضى رَجُلٌ قَد جَمَعَ مالاً ووَلَدا وأقبَلَ عَلى نَفسِهِ وعِيالِهِ وجَمَعَ لَهُم فَأَوعى، فَأَتاهُ مَلَكُ المَوتِ فَقَرَعَ بابَهُ وهُوَ في زِيِّ مِسكينٍ، فَخَرَجَ إلَيهِ الحُجّابُ فَقالَ لَهُم: اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم.</span>

<span dir="rtl">قالوا: أ وَ يَخرُجُ سَيِّدُنا إلى مِثلِكَ! ودَفَعوهُ حَتّى نَحَّوهُ عَنِ البابِ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ عادَ إلَيهِم في مِثلِ تِلكَ الهَيئَةِ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «الهيبة»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">، وقالَ: اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم وأخبِروهُ أنّي مَلَكُ المَوتِ، فَلَمّا سَمِعَ سَيِّدُهُم هذَا الكَلامَ قَعَدَ خائِفا فَرِقا</span> <ref><span dir="rtl">الفَرَق: الخوف والفزع (النهاية: ج3 ص438 «فرق»).</span></ref><span dir="rtl">، وقالَ لِأَصحابِهِ: لينوا لَهُ فِي المَقالِ، وقولوا لَهُ: لَعَلَّكَ تَطلُبُ غَيرَ سَيِّدِنا، بارَكَ اللّهُ فيكَ!</span>

<span dir="rtl">قالَ لَهُم: لا، ودَخَلَ عَلَيهِ وقالَ لَهُ: قُم فَأَوصِ ما كُنتَ موصِيا؛ فَإِنّي قابِضٌ روحَكَ قَبلَ أن أخرُجَ. فَصاحَ أهلُهُ وبَكَوا.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: اِفتَحُوا الصَّناديقَ وَاكتُبوا (أكِبّوا) ما فيهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَى المالِ يَسُبُّهُ ويَقولُ لَهُ: لَعَنَكَ اللّهُ يا مالُ! أنسَيتَني ذِكرَ رَبّي وأغفَلتَني</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «أغفلتي»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">عَن أمرِ آخِرَتي حَتّى بَغَتَني من أمرِ اللّهِ ما قَد بَغَتَني؟!</span> <ref><span dir="rtl">عدّة الداعي: ص95، بحار الأنوار: ج103 ص24 ح27.</span></ref>

<span dir="rtl">174.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: از ثروت حذر كنيد؛ زيرا در گذشته مردى بود كه مال و اولاد گرد آورد و به خود و خانواده اش پرداخت و براى آنان جمع كرد و اندوخت. ملك الموت در هيئت شخصى فقير به نزد او آمد و درِ خانه اش را كوبيد. دربانان بيرون آمدند. ملك الموت به آنان گفت: خواجه خويش را صدا بزنيد كه نزد من بيايد.</span>

<span dir="rtl">دربانان گفتند: «خواجه ما براى چون تو كسى، بيرون آيد؟!» و او را عقب راندند و از درِ خانه دورش كردند.</span>

<span dir="rtl">ملك الموت دوباره با همان هيئت به سوى آنان آمد و گفت: خواجه خويش را صدا بزنيد و به او بگوييد من ملك الموت هستم.</span>

<span dir="rtl">خواجه چون اين سخن را شنيد، ترسان و هراسان نشست و به يارانش گفت: با او به نرمى سخن بگوييد و به او بگوييد: خدا خيرت دهد! شايد دنبال كس ديگرى غير از خواجه ما هستى!</span>

<span dir="rtl">ملك الموت به آنان گفت: خير. و نزد خواجه رفت و به وى گفت: برخيز و آنچه مى خواهى، وصيّت كن؛ زيرا پيش از آن كه بيرون روم، جانت را خواهم گرفت.</span>

<span dir="rtl">اهل خانه فرياد زدند و گريستند.</span>

<span dir="rtl">خواجه به آنان گفت: صندوق ها را باز كنيد و آنچه را از زر و سيم در آنهاست، بنويسيد (/ بريزيد). آن گاه رو به پول ها كرده و به بد و بيراه گفتن به آنها پرداخت و گفت: لعنت خدا بر شما پول ها! پروردگارم را از ياد من برديد و مرا از كار آخرتم غافل ساختيد تا آن كه فرمان خدا چنين مرا غافلگير كرد!</span>

<span dir="rtl">175.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: كانَ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مُؤمِنٌ فَقيرٌ شَديدُ الحاجَةِ مِن أهلِ الصُّفَّةِ</span> <ref><span dir="rtl">أهلُ الصُّفَّة: هم فقراء المهاجرين، ومن لم يكُن له منهم منزل يسكنه، فكانوا يأوُون إلى مَوضعٍ مُظَلَّل في مسجد المدينة يسكنونه (النهاية: ج3 ص37 «صفف»).</span></ref><span dir="rtl">، وكانَ مُلازِما لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله عِندَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كُلِّها لا يَفقِدُهُ في شَيءٍ مِنها، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَرِقُّ لَهُ ويَنظُرُ إلى حاجَتِهِ وغُربَتِهِ، فَيَقولُ: يا سَعدُ، لَو قَد جاءَني شَيءٌ لَأَغنَيتُكَ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَأَبطَأَ ذلِكَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَاشتَدَّ غَمُّ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِسَعدٍ، فَعَلِمَ اللّهُ سُبحانَهُ ما دَخَلَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن غَمِّهِ لِسَعدٍ. فَأَهبَطَ عَلَيهِ جَبرَئيلَ عليه السلام و مَعَهُ دِرهَمانِ، فَقالَ لَهُ: يا مُحَمَّدُ، إنَّ اللّهَ قَد عَلِمَ ما قَد دَخَلَكَ مِنَ الغَمِّ لِسَعدٍ، أفَتُحِبُّ أن تُغنِيَهُ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: نَعَم.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ: فَهاكَ هذَينِ الدِّرهَمَينِ فَأَعطِهِما إيّاهُ ومُرهُ أن يَتَّجِرَ بِهِما.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَأَخَذَ</span> <ref><span dir="rtl">في بحار الأنوار: «فأخذهما»، وهو الأنسب.</span></ref> <span dir="rtl">رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ثُمَّ خَرَجَ إلى صَلاةِ الظُّهرِ، وسَعدٌ قائِمٌ عَلى بابِ حُجُراتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَنتَظِرُهُ، فَلَمّا رَآهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ: يا سَعدُ، أتُحسِنُ التِّجارَةَ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ سَعدٌ: وَاللّهِ ما أصبَحتُ أملِكُ مالاً أتَّجِرُ بِهِ! فَأَعطاهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله الدِّرهَمَينِ، وقالَ لَهُ: اِتَّجِر بِهِما وتَصَرَّف لِرِزقِ اللّهِ. فَأَخَذَهُما سَعدٌ ومَضى مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله حَتّى صَلّى مَعَهُ الظُّهرَ وَالعَصرَ، فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: قُم فَاطلُبِ الرِّزقَ، فَقَد كُنتُ بِحالِكَ مُغتَمّا يا سَعدُ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَأَقبَلَ سَعدٌ لا يَشتَري بِدِرهَمٍ شَيئا إلّا باعَهُ بِدِرهَمَينِ ولا يَشتَري شَيئا بِدِرهَمَينِ إلّا باعَهُ بِأَربَعَةِ دَراهِمَ، فَأَقبَلَتِ الدُّنيا عَلى سَعدٍ فَكَثُرَ مَتاعُهُ ومالُهُ</span>

<span dir="rtl">وعَظُمَت تِجارَتُهُ، فَاتَّخَذَ عَلى بابِ المَسجِدِ مَوضِعا وجَلَسَ فيهِ فَجَمَعَ تِجارَتَهُ إلَيهِ، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أقامَ بِلالٌ لِلصَّلاةِ يَخرُجُ وسَعدٌمَشغولٌ بِالدُّنيا، لَم يَتَطَهَّر ولَم يَتَهَيَّأ كَما كانَ يَفعَلُ قَبلَ أن يَتَشاغَلَ بِالدُّنيا، فَكانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَقولُ: يا سَعدُ، شَغَلَتكَ الدُّنيا عَنِ الصَّلاةِ! فَكانَ يَقولُ: ما أصنَعُ، اُضَيِّعُ مالي؟! هذا رَجُلٌ قَد بِعتُهُ فَاُريدُ أن أستَوفِيَ مِنهُ، وهذا رَجُلٌ قَدِ اشتَرَيتُ مِنهُ فاُريدُ أن اُوَفِّيَهُ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَدَخَلَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن أمرِ سَعدٍ غَمٌّ أشَدُّ مِن غَمِّهِ بِفَقرِهِ، فَهَبَطَ عَلَيهِ جَبرَئيلُ عليه السلام، فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، إنَّ اللّهَ قَد عَلِمَ غَمَّكَ بِسَعدٍ، فَأَيُّما أحَبُّ إلَيكَ حالُهُ الاُولى أو حالُهُ هذِهِ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: يا جَبرَئيلُ، بَل حالُهُ الاُولى، قَد ذَهَبَت</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر «أذهَبَت»، والتصويب من بحارالأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">دُنياهُ بِآخِرَتِهِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام: إنَّ حُبَّ الدُّنيا وَالأَموالِ فِتنَةٌ ومَشغَلَةٌ عَنِ الآخِرَةِ، قُل لِسَعدٍ يَرُدُّ عَلَيكَ الدِّرهَمَينِ اللَّذَينِ دَفَعتَهُما إلَيهِ، فَإِنَّ أمرَهُ سَيَصيرُ إلَى الحالَةِ الَّتي كانَ عَلَيها أوَّلاً.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَخَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَمَرَّ بِسَعدٍ، فَقالَ لَهُ: يا سَعدُ، أما تُريدُ أن تَرُدَّ عَلَيَّ الدِّرهَمَينِ اللَّذَينِ أعطَيتُكَهُما؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ سَعدٌ: بَلى ومِئَتَينِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ: لَستُ اُريدُ مِنكَ يا سَعدُ إلَا الدِّرهَمَينِ، فَأَعطاهُ سَعدٌ دِرهَمَينِ. قالَ: فَأَدبَرَتِ الدُّنيا عَلى سَعدٍ حَتّى ذَهَبَ ما كانَ جَمَعَ، وعادَ إلى حالِهِ الَّتي كانَ عَلَيها.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص312 ح38 عن أبي بصير، مشكاة الأنوار: ص473 ح1583 نحوه، بحار الأنوار: ج22 ص122 ح92.</span></ref>

<span dir="rtl">175.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: در عهد پيامبر خدا، مؤمنى فقير و سخت نيازمند در ميان صُفّه نشينان</span> <ref><span dir="rtl">صفّه نشينان، مهاجران تهى دستى بودند كه منزلى براى سكونت نداشتند و از اين رو در سايه گاهى از مسجد مدينه، زندگى مى كردند (النهاية: ج3 ص37 مادّه «صفف»).</span></ref> <span dir="rtl">به سر مى برد. او در تمام اوقات با پيامبر خدا بود و در هيچ نمازى نبود كه با پيامبر خدا نباشد.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا دلش براى او مى سوخت و به نيازمندى و غربت او مى نگريست و مى فرمود: «اى سعد! اگر چيزى به دستم برسد، تو را بى نياز مى كنم».</span>

<span dir="rtl">مدّت ها گذشت و چيزى به دست پيامبر خدا نرسيد. اندوه پيامبر خدا بر سعد، شدّت گرفت. خداوند سبحان از غصّه پيامبر خدا براى سعد، آگاه شد و جبرئيل عليه السلام را با دو درهم نزد پيامبر صلى الله عليه و آله فرو فرستاد.</span>

<span dir="rtl">جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشت: اى محمّد! خداوند از غصّه تو براى سعد، آگاه شد. حال آيا دوست دارى او را بى نياز گردانى؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آرى».</span>

<span dir="rtl">جبرئيل عليه السلام گفت: اين دو درهم را بگير و به او بده و دستور بده تا با آنها كاسبى كند.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا درهم ها را گرفت. سپس براى نماز ظهر بيرون رفت. سعد بر درِ حجره هاى پيامبر خدا ايستاده و منتظر ايشان بود. پيامبر خدا چون او را ديد، فرمود: «اى سعد! كاسبى كردن بلدى؟».</span>

<span dir="rtl">سعد گفت: به خدا سوگند، تاكنون مالى نداشته ام كه با آن كاسبى كنم!</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله دو درهم را به او داد و فرمود: «با اينها كاسبى كن و [آنها را] براى به دست آوردن روزىِ خدا به كار بينداز».</span>

<span dir="rtl">سعد، آن دو درهم را گرفت و همراه پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و نماز ظهر و عصر را با ايشان خواند.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «برخيز و در طلب روزى برو كه من از حال و روز تو غمناك بودم، اى سعد!».</span>

<span dir="rtl">وضع سعد، چنان شد كه هر چه با يك درهم مى خريد، با دو درهم مى فروخت و اگر با دو درهم مى خريد، به چهار درهم مى فروخت. بدين ترتيب، دنيا به سعد، رو كرد و مال و منالش بسيار شد و كسب و كارش بالا گرفت. پس در كنار درِ مسجد، دكانى زد و در آن جا نشست و در همان جا به كسب و كار پرداخت.</span>

<span dir="rtl">هر گاه بلال براى نماز، اقامه مى گفت و پيامبر خدا بيرون مى آمد، سعد همچنان سرگرم دنيا بود و بر خلاف گذشته و زمانى كه هنوز گرفتار دنيا نشده بود، ديگر نه وضويى مى ساخت و نه آماده نماز مى شد. پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: «اى سعد! دنيا تو را از نماز، باز داشته است!» و او مى گفت: چه كنم؟ اموالم را ضايع كنم؟! به اين آدم، جنس فروخته ام و مى خواهم بهايش را از او بگيرم. از اين يكى، جنس خريده ام و مى خواهم پولش را بدهم.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا از اين وضع سعد، ناراحت شد، بيشتر از وقتى كه از نادارىِ او ناراحت شده بود. در پىِ اين بود كه جبرئيل عليه السلام بر ايشان فرود آمد و گفت: اى محمّد! خداوند از اندوه تو براى سعد، آگاه شد. كدام يك را دوست تر مى دارى: حالِ اوّل او را، يا اين حالِ او را؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «جبرئيلا! حال اوّلِ او را؛ چرا كه دنياى او آخرتش را بر باد داده است».</span>

<span dir="rtl">جبرئيل عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشت: همانا دوستىِ دنيا و مال و منال، مايه فتنه و باز داشتن از آخرت است. به سعد بگو آن دو درهمى را كه به او دادى، به تو برگردانَد. در اين صورت، به زودى به حالى كه در ابتدا داشت، باز مى گردد.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون رفت و به سعد برخورد و به او فرمود: «سعد! نمى خواهى آن دو درهمى را كه به تو دادم، به من پس بدهى؟».</span>

<span dir="rtl">سعد گفت: چرا؛ دويست درهم مى دهم.</span>

<span dir="rtl">[پيامبر صلى الله عليه و آله] فرمود: «اى سعد! من بيش از دو درهم از تو نمى خواهم».</span>

<span dir="rtl">سعد، دو درهم به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. از آن پس، دنيا به سعد پشت كرد، به طورى كه هر چه گرد آورده بود، رفت و سعد، به حال و روز اوّلش باز گشت.</span>

<span id="ج-ـ-الحرص-على-الدنيا"></span>
=== <span dir="rtl">ج ـ الحِرصُ عَلَى الدُّنيا</span> ===

<span dir="rtl">ج ـ آزمندى به دنيا</span>

<span dir="rtl">176.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: النّاسُ فِي الدُّنيا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنيا لِلدُّنيا، قَد شَغَلَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ، يَخشى عَلى مَن يَخلُفُهُ الفَقرَ، ويَأمَنُهُ عَلى نَفسِهِ، فَيُفني عُمُرَهُ في مَنفَعَةِ غَيرِهِ، وعامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنيا لِما بَعدَها، فَجاءَهُ الَّذي لَهُ مِنَ الدُّنيا بِغَيرِ عَمَلٍ، فَأَحرَزَ الحَظَّينِ مَعا، ومَلَكَ الدّارَينِ جَميعا، فَأَصبَحَ وَجيها عِندَ اللّهِ لا يَسأَلُ اللّهَ حاجَةً فَيَمنَعُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 269، خصائص الأئمّة: ص98، نزهة الناظر: ص53 ح32 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج73 ص131 ح135.</span></ref>

<span dir="rtl">176.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مردم در دنيا دو گونه عمل مى كنند:</span>

<span dir="rtl">يكى، آن كس كه در دنيا براى دنيا كار مى كند و دنيا او را از آخرتش باز مى دارد و نگران فقر بازماندگان خود است؛ ليكن براى فقر خويش [در آخرت] نگران نيست. پس عمر خويش را در راه منفعت ديگران صرف مى كند.</span>

<span dir="rtl">و ديگرى، آن كس كه در دنيا براى پس از آن، كار مى كند. چنين كسى نصيبش از دنيا، بدون كار و تلاش، به او مى رسد و بهره اش را از هر دو جهان به دست مى آورد و هر دو سراى را با هم دارد. پس نزد خداوند آبرومند مى شود، چندان كه هر حاجتى از او بخواهد، [خداوند] آن را از او دريغ نمى كند.</span>

<span dir="rtl">177.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إيّاكَ أن تَغتَرَّ بِما تَرى مِن إخلادِ أهلِ الدُّنيا إلَيها، وتَكالُبِهِم عَلَيها؛ فَقَد نَبَّأَكَ اللّهُ عَنها، ونَعَت هِيَ لَكَ عَن نَفسِها، وتَكَشَّفَت لَكَ عَن مَساوِئِها؛ فَإِنَّما أهلُها كِلابٌ عاوِيَةٌ، وسِباعٌ ضارِيَةٌ، يَهِرُّ بَعضُها عَلى بَعضٍ، ويَأكُلُ عَزيزُها ذَليلَها، ويَقهَرُ كَبيرُها صَغيرَها، نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">المعَقَّلَة: المشدودة (النهاية: ج3 ص281 «عقل»).</span></ref><span dir="rtl">، واُخرى مُهمَلَةٌ، قَد أضَلَّت عُقولَها، ورَكِبَت مَجهولَها، سُروحُ عاهَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">العاهَة: الآفة. وأعاهَ القَومُ: أصابَت ماشِيَتَهم العاهة (الصحاح: ج6 ص2242 «عوه»).</span></ref> <span dir="rtl">بِوادٍ وَعثٍ</span> <ref><span dir="rtl">الوَعْث: الرمل، والمشي فيه يشتدّ على صاحبه ويشقّ (النهاية: ج5 ص206 «وعث»).</span></ref><span dir="rtl">، لَيسَ لَها راعٍ يُقيمُها، ولا مُسيمٌ يُسيمُها</span> <ref><span dir="rtl">السائمة من الماشية: الراعية ؛ يقال: سامَت تَسُوم سَوْما، وأسَمْتُها أنا (النهاية: ج2 ص426 «سوم»).</span></ref><span dir="rtl">، سَلَكَت بِهِمُ الدُّنيا طَريقَ العَمى، وأخَذَت بِأَبصارِهِم عَن مَنارِ الهُدى، فَتاهوا في حَيرَتِها، وغَرِقوا في نِعمَتِها، وَاتَّخَذوها رَبّا، فَلَعِبَت بِهِم ولَعِبوا بِها، ونَسوا ما وَراءَها، رُوَيدا يُسفِرُ الظَّلامُ كَأَن قَد وَرَدَتِ الأَظعانُ، يوشِكُ مَن أسرَعَ أن يَلحَقَ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 31، كشف المحجّة: ص229 عن عمر بن أبي المقدام عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام،تحف العقول: ص76 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص224 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">177.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مبادا چسبيدن دنياپرستان به دنيا و آزمندى شان به آن، تو را بفريبد؛ چرا كه خداوند، تو را از حال دنيا آگاه ساخته، و دنيا، خود نيز از حقيقت خويش، پرده برداشته و بدى هايش را براى تو آشكار ساخته است!</span>

<span dir="rtl">همانا دنياپرستان، [چونان] سگان پارس كننده و ددان درنده اند كه بر يكديگر خُرناس مى كشند. نيرومندشان، ناتوانشان را مى خورد و بزرگ ترهايشان، كوچك ترهايشان را مغلوب مى كنند، [يا چونان] اُشترانى (/ چارپايانى) هستند، برخى پاى بسته و برخى ديگر رها شده [در بيابان] كه خِرَدهايشان را از دست داده اند و راه بيابان خشك در پيش گرفته اند، [يا چونان] رمه هايى آفت زده كه به صحرايى شنزار رو كنند، نه چوپانى دارند كه آنها را سر و سامان دهد و نه چراننده اى كه به چراگاهشان بَرد.</span>

<span dir="rtl">دنيا، آنان (دنياپرستان) را به راه كورى (بيراهه) كشانده و ديدگانشان را از مناره هدايت فرو پوشانده است. از اين رو، در حيرانى هاى دنيا سرگردان اند و در ناز و نعمت هاى آن غرقه گشته اند و آن را به پروردگارى گرفته اند. دنيا آنها را به بازى گرفته است و آنان نيز با دنيا بازى مى كنند و فراسوى دنيا (آخرت) را از ياد برده اند. مشتاب، كه به زودى، تاريكى برطرف مى شود. گويا مسافران به منزل رسيده اند و آنان كه مى شتابند، به زودى [به كاروانيان] مى پيوندند.</span>

<span dir="rtl">178.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مَفاتيحَ الخَيرِ وخَواتيمَهُ... اللّهُمَّ انهَج إلَيَّ أسبابَ مَعرِفَتِهِ، وَافتَح لي أبوابَهُ، وغَشِّني بِبَرَكاتِ رَحمَتِكَ، ومُنَّ عَلَيَّ بِعِصمَةٍ عَنِ الإِزالَةِ عَن دينِكَ، وطَهِّر قَلبي مِنَ الشَّكِّ، ولا تَشغَل قَلبي بِدُنيايَ، وعاجِلِ مَعاشي عَن آجِلِ ثَوابِ آخِرَتي.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص588 ح26، تهذيب الأحكام: ج3 ص76 ح234، مُهج الدعوات: ص217 كلّها عن أبي حمزة الثمالي، المقنعة: ص178 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، بحار الأنوار: ج94 ص269 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">178.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: بار خدايا! من از تو آنچه را نيكى با آن آغاز مى شود و پايان مى يابد، درخواست مى كنم.…</span>

<span dir="rtl">بار خدايا! اسباب شناخت خير (خوبى) را برايم روشن بگردان و درهاى آن را به رويَم بگشاى و مرا غريق بركات رحمتت بگردان و با مصون داشتنم از انحراف از دينت، مرا رهين منّتت ساز و قلبم را از ترديد، پاك بگردان و دلم را با مشغول كردن به دنيايم و مَعاش اين جهان گذرا، از پاداش آينده آخرتم باز مدار.</span>

<span dir="rtl">179.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: كَم مِن طالِبٍ لِلدُّنيا لَم يُدرِكها، ومُدرِكٍ لَها قَد فارَقَها، فَلا يَشغَلَنَّكَ طَلَبُها عَن عَمَلِكَ، وَالتَمِسها مِن مُعطيها ومالِكِها، فَكَم مِن حَريصٍ عَلَى الدُّنيا قَد صَرَعَتهُ، وَاشتَغَلَ بما أدرَكَ مِنها عَن طَلَبِ آخِرَتِهِ حَتّى فَنِيَ عُمُرُهُ وأدرَكَهُ أجَلُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص455 ح9، مشكاة الأنوار: ص464 ح1549 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">179.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: چه بسيار دنياطلبانى كه به آن نرسيدند و چه بسيار كسانى كه به دنيا رسيدند و از آن جدا شدند [و رفتند]! پس مبادا كه طلب دنيا، تو را از عمل كردن [براى آخرت] باز بدارد. و دنيا را از دهنده آن و مالكش (خداوند) بخواه. اى بسا آزمندِ به دنيا كه دنيا او را به خاك افكنْد و به جهت آنچه از دنيا به دست آورْد، از طلب آخرتش باز مانْد، تا آن كه عمرش سپرى شد و مرگش فرا رسيد!</span>

<span id="د-ـ-مجالسة-أهل-المعاصي"></span>
=== <span dir="rtl">د ـ مُجالَسَةُ أهلِ المَعاصي</span> ===

<span dir="rtl">د ـ همنشينى با گنه پيشگان</span>

<span dir="rtl">180.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: لا تُجالِسوا أهلَ المَعاصي! فَيُرَغِّبوكُم فِي الدُّنيا ويُنسوكُم الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">نثر الدرّ: ج7 ص36.</span></ref>

<span dir="rtl">180.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: با اهل معاصى، همنشينى نكنيد كه شما را به دنيا علاقه مند مى سازند و آخرت را از يادتان مى برند.</span>

<span id="ه-ـ-سماع-اللهو"></span>
=== <span dir="rtl">ه ـ سَماعُ اللَّهوِ</span> ===

<span dir="rtl">ه ـ گوش سپردن به آلات لهو و لعب</span>

<span dir="rtl">181.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ ـ: لا تَسمَعِ المَلاهي؛ فَإِنَّها تُنسيكَ الآخِرَةَ، ولكِنِ احضُرِ الجَنائِزَ وزُرِ المَقابِرَ وتَذَكَّرِ المَوتَ وما بَعدَهُ مِنَ الأَهوالِ فَتَأخُذَ حِذرَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص72.</span></ref>

<span dir="rtl">181.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ در سفارش به فرزندش ـ: به آلات لهو و لعب، گوش مكن؛ چرا كه آخرت را از ياد تو مى برند؛ بلكه در تشييع جنازه ها شركت كن، به زيارت قبور برو و مُردن و هراس هاى پس از آن را ياد كن تا همواره هشيار [و آماده] باشى.</span>

<span id="آثار-ذكر-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 4: آثارُ ذِكرِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 4: آثار ياد كردن آخرت</span>

<span dir="rtl">182.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ـ: أكثِر ذِكرَ الآخِرَةِ وما فيها مِنَ النَّعيمِ وَالعَذابِ الأَليمِ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُزَهِّدُكَ فِي الدُّنيا ويُصَغِّرُها عِندَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص76، بحار الأنوار: ج77 ص205 ح1 نقلاً عن كشف المحجّة.</span></ref>

<span dir="rtl">182.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزندش حسن عليه السلام ـ: آخرت و نعمت ها و عذاب دردناكِ آن را بسيار ياد كن؛ زيرا اين كار، تو را به دنيا بى رغبت مى سازد و آن را در نزد تو كوچك مى گرداند.</span>

<span dir="rtl">183.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ الآخِرَةِ قَلَّت مَعصِيَتُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص365 ح8769، عيون الحكم والمواعظ: ص437 ح7563.</span></ref>

<span dir="rtl">183.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس بسيار ياد آخرت كند، كمتر مرتكب گناه مى شود.</span>

<span dir="rtl">184.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: طوبى لِمَن ذَكَرَ المَعادَ فَاستَكثَرَ مِنَ الزّادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص241 ح5954، عيون الحكم والمواعظ: ص314 ح5494.</span></ref>

<span dir="rtl">184.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوشا آن كه به ياد مَعاد بود و در نتيجه، توشه افزود!</span>

<span dir="rtl">185.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: طوبى لِمَن ذَكَرَ المَعادَ فَأَحسَنَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص248 ح5980، عيون الحكم والمواعظ: ص313 ح5478.</span></ref>

<span dir="rtl">185.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خوشا آن كه به ياد مَعاد بود و در نتيجه، كار نيك كرد!</span>

<span dir="rtl">راجع: ص 406 (الآخرة / الفصل الثالث / ما يذكّر الآخرة).</span>

<span dir="rtl">و ص 392 (الفصل الثاني / آثار الاهتمام بالآخرة).</span>

<span dir="rtl">وص 426 (الفصل الرابع / عمارة الآخرة).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص 407 (آخرت / فصل سوم / عوامل يادآورى آخرت)</span>

<span dir="rtl">و ص 393 (فصل دوم / آثار اهمّيت دادن به آخرت)</span>

<span dir="rtl">و ص 427 (فصل چهارم / آباد كردن آخرت).</span>

<span id="آثار-نسيان-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 5: آثارُ نِسيانِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 5: آثار از ياد بردنِ آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">« وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ * الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِايَاتِنَا يَجْحَدُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">الأعراف: 50 و 51.</span></ref>

<span dir="rtl">«و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى دهند كه: از آن آب، يا از آنچه روزىِ شما كرده است، بر ما فرو ريزيد. [بهشتيان] مى گويند: «خدا آنها را بر كافران، حرام كرده است»؛ همانان كه دين خود را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا فريبشان داد. پس همان گونه كه آنان ديدار امروز خود را از ياد بردند و آيات ما را انكار مى كردند، ما نيز امروز، آنان را از ياد مى بريم».</span>

<span dir="rtl">« وَ لَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُواْ رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ * وَ لَوْ شِئْنَا لَاتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَ لَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّى لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ * فَذُوقُواْ بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">السجدة: 12 ـ 14.</span></ref>

<span dir="rtl">«و كاش هنگامى را كه مجرمان، سرهايشان را پيش پروردگارشان به زير افكنده اند، مى ديدى [كه مى گويند]: «پروردگارا! ديديم و شنيديم. پس، ما را باز گردان تا كار شايسته كنيم؛ چرا كه ما يقين داريم»! و اگر مى خواستيم، حتما به هر كسى به اجبار، هدايتش را مى داديم؛ ليكن سخن من، محقّق گرديده كه: «هر آينه جهنّم را از همه جِنّيان و آدميان خواهم آكند». پس به [سزاى] آن كه ديدار اين روزتان را از ياد برديد، [عذاب را] بچشيد و به [سزاى] آنچه انجام مى داديد، عذاب جاودان را بچشيد».</span>

<span dir="rtl">«وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ * ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ غَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ لَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">الجاثية: 34 و 35.</span></ref>

<span dir="rtl">«و گفته مى شود: «همان گونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، امروز، شما را فراموش خواهيم كرد، و جايگاهتان در آتش است و شما را ياورانى نخواهد بود». اين، بِدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد. پس امروز، نه از اين [آتش]، بيرون آورده مى شوند و نه عذرشان پذيرفته مى گردد».</span>

<span dir="rtl">«يَادَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الْحِسَابِ ».</span> <ref><span dir="rtl">ص: 26.</span></ref>

<span dir="rtl">«اى داوود! ما تو را در زمين، خليفه (جانشين) قرار داديم. پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس، پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در مى كند. در حقيقت، كسانى كه از راه خدا به در مى روند، به [سزاى] آن كه روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت خواهند داشت».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">186.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في ذَمِّ عَمرِو بنِ العاصِ ـ: عَجَبا لِابنِ النّابِغَةِ! يَزعُمُ لِأَهلِ الشّامِ أنَّ فِيَّ دُعابَةً وأنِّي امرُؤٌ تِلعابَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">التِّلعابَةُ: الكثير اللعب والمرَح. والتاء زائدة (النهاية: ج1 ص194 «تلعب»).</span></ref><span dir="rtl">، اُعافِسُ</span> <ref><span dir="rtl">المُعافَسَة: المعالجة والممارسة والملاعبة (النهاية: ج3 ص263 «عفس»).</span></ref> <span dir="rtl">واُمارِسُ! لَقَد قالَ باطِلاً ونَطَقَ آثِما. أما ـ وشَرُّ القَولِ الكَذِبُ ـ إنَّهُ لَيَقولُ فَيَكذِبُ، ويَعِدُ فَيُخلِفُ، ويُسأَلُ فَيَبخَلُ، ويَسأَلُ فَيُلحِفُ</span> <ref><span dir="rtl">يقال: ألْحفَ في المسألة يُلحِف إلحافا: إذا ألحّ فيها ولزمها (النهاية: ج4 ص237 «لحف»).</span></ref><span dir="rtl">، ويَخونُ العَهدَ ويَقطَعُ الإِلَّ</span> <ref><span dir="rtl">الإلّ: النسب والقرابة (النهاية: ج1 ص61 «ألل»).</span></ref><span dir="rtl">؛ فَإِذا كانَ عِندَ الحَربِ فَأَيُّ زاجِرٍ وآمِرٍ هُوَ ما لَم تَأخُذِ السُّيوفُ مَآخِذَها، فَإِذا كانَ ذلِكَ كانَ أكبَرُ مَكيدَتِهِ أن يَمنَحَ القَرمَ</span> <ref><span dir="rtl">القَرْم من الرجال: السيّد المعظّم (لسان العرب: ج12 ص473 «قرم»).</span></ref> <span dir="rtl">(القَوم) سُبَّتَهُ</span> <ref><span dir="rtl">السُّبَّة: الاست ؛ أي العجز أو حلقة الدبر. والمراد به كشفه سوأته شاغرا برجليه لمّا لقيه أمير المؤمنين عليه السلام في بعض أيّام صفّين وقد اختلطت الصفوف واشتعل نار الحرب (بحار الأنوار: ج33 ص222).</span></ref><span dir="rtl">، أما ـ وَاللّهِ ـ إنّي لَيَمنَعُني مِنَ اللَّعِبِ ذِكرُ المَوتِ، وإنَّهُ لَيَمنَعُهُ مِن قَولِ الحَقِّ نِسيانُ الآخِرَةِ، إنَّهُ لَم يُبايِع مُعاويَةَ حَتّى شَرَطَ أن يُؤتِيَهُ أتِيَّةً، ويَرضَخَ لَهُ عَلى تَركِ الدّينِ رَضيخَةً</span> <ref><span dir="rtl">الرَّضْخ: العطيّة القليلة (النهاية: ج2 ص228 «رضخ»). والمراد بالأتيّة والرضيخة ولاية مصر. ولعلّ التعبير عنها بالرضيخة لقلّتها بالنسبة إلى ترك الدين (بحار الأنوار: ج33 ص222).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 84، الاحتجاج: ج1 ص433 ح96، بحار الأنوار: ج33 ص221 ح509.</span></ref>

<span dir="rtl">186.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در نكوهش عمرو بن عاص ـ: شگفتا از پسر نابغه! به اهل شام گفته است كه من مردى لوده و بازيگوشم و [مدام] شوخى و بازيگرى مى كنم!</span>

<span dir="rtl">حقّا كه ياوه گفته و زبان به گناه، آلوده است. بدانيد كه او ـ با آن كه بدترين سخن، دروغ است ـ كارش دروغ گفتن است، كارش خُلف وعده است، كارش بخل ورزيدن است، و در خواستن، سماجت مى كند و عهدشكن و بُرنده پيوند خويشاوندى است.</span>

<span dir="rtl">در هنگام جنگ، تا شمشيرها به حركت در نيامده اند، چه امر و نهى كننده اى است؛ امّا همين كه شمشيرها سرها را نشانه مى روند، بزرگ ترين نيرنگش اين است كه عورتش را براى بزرگ مرد (/ جماعت) نمايان مى سازد!</span>

<span dir="rtl">هان! به خدا سوگند، ياد مرگ، مرا از پرداختن به [سرگرمى و] بازيچه، باز مى دارد، و از ياد بردن آخرت، او را از گفتن حق، باز مى دارد. او با معاويه بيعت نكرد، مگر آن گاه كه با او شرط نمود عطيّه اى به او بدهد و در قبال دست بر داشتن از دينش، آن دِهِش ناچيز (حكومت مصر) را عطايش كند.</span>

<span dir="rtl">راجع: ص 408 (الآخرة / الفصل الثالث / ما ينسي الآخرة).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص 409 (آخرت / فصل سوم / عوامل از ياد بردن آخرت).</span>

<span id="الفصل-الرابع-عمارة-الآخرة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الرابع: عمارة الآخرة</span> =

<span dir="rtl">فصل چهارم: آباد كردن آخرت</span>

<span id="الحث-على-حرث-الآخرة-وعمارتها"></span>
== <span dir="rtl">4 / 1: الحَثُّ عَلى حَرثِ الآخِرَةِ وعِمارَتِها</span> ==

<span dir="rtl">4 / 1: تشويق به كِشتن و آباد كردن آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِى الْاخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ».</span> <ref><span dir="rtl">الشورى: 20.</span></ref>

<span dir="rtl">«كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى بر كِشته اش مى افزاييم، و كسى كه كِشت دنيا بخواهد، به او از آن مى دهيم، و[لى] در آخرت، براى او نصيبى نيست».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">187.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَن عَمَرَ دُنياهُ خَرَّبَ مَآ لَهُ، مَن عَمَرَ آخِرَتَهُ بَلَغَ آمالَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص277 ح8347 و 8348، عيون الحكم والمواعظ: ص455 ح8202 و 8203.</span></ref>

<span dir="rtl">187.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آن كه دنيايش را آباد مى كند، بازگشتگاهش را ويران مى كند؛ [و] آن كه آخرتش را آباد مى كند، به آرزوهايش دست مى يابد.</span>

<span dir="rtl">188.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: المالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَياةِ الدُّنيا، وَالعَمَلُ الصّالِحُ حَرثُ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص62 ح1841.</span></ref>

<span dir="rtl">188.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مال و فرزند، زينت زندگى دنيايى اند و كردار نيك، كِشتِ آخرت است.</span>

<span dir="rtl">189.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: يُنادي مُنادٍ يَومَ القِيامَةِ: ألا إنَّ كُلَّ حارِثٍ مُبتَلىً في حَرثِهِ وعاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيرَ حَرَثَةِ القُرآنِ؛ فَكونوا مِن حَرَثَتِهِ وأتباعِهِ، وَاستَدِلّوهُ عَلى رَبِّكُم، وَاستَنصِحوهُ عَلى أنفُسِكُم، وَاتَّهِموا عَلَيهِ آراءَكُم، وَاستَغِشّوا</span> <ref><span dir="rtl">اسْتَغَشّه: ضدّ انتصحه واستنصحه، أو ظنّ به الغِشّ (القاموس المحيط: ج2 ص281 «غشش»).</span></ref> <span dir="rtl">فيهِ أهواءَكُم.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 176، بحار الأنوار: ج92 ص24 ح24.</span></ref>

<span dir="rtl">189.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: روز قيامت، منادى اى بانگ مى زند: «هان! [امروز،] هر كِشتگرى گرفتار [و در گرو] كِشته خويش و فرجام كار خود است، بجز كِشتگرانِ قرآن».</span>

<span dir="rtl">پس، شما از كشتگرانِ قرآن و پيروان آن باشيد و از آن به پروردگارتان راه ببريد و آن را مشاور خود قرار دهيد و آرايتان را با آن بسنجيد و خواست ها (عقايد و كيش ها)يتان را در برابر آن، ناخالص بدانيد.</span>

<span dir="rtl">190.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ مِن أبغَضِ الرِّجالِ إلَى اللّهِ تَعالى لَعَبدا وَكَلَهُ اللّهُ إلى نَفسِهِ، جائِرا عَن قَصدِ السَّبيلِ سائِرا بِغَيرِ دَليلٍ، إن دُعِيَ إلى حَرثِ الدُّنيا عَمِلَ، وإن دُعِيَ إلى حَرثِ الآخِرَةِ كَسِلَ! كَأَنَّ ما عَمِلَ لَهُ واجِبٌ عَلَيهِ، وكَأَنَّ ما وَنى</span> <ref><span dir="rtl">وَنَى: فَتَرَ وقَصَّر (النهاية: ج5 ص231 «ونا»).</span></ref> <span dir="rtl">فيهِ ساقِطٌ عَنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 103، بحار الأنوار: ج2 ص58 ح37.</span></ref>

<span dir="rtl">190.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از منفورترين مردمان در نزد خداى متعال، بنده اى است كه خداوند، او را به خود وا گذاشته، از راه راست به در رفته و بى راه نما حركت مى كند. اگر به كِشت دنيا فرا خوانده شود، عمل مى كند و اگر به كِشت آخرت دعوت شود، تنبلى مى ورزد! تو گويى آنچه براى آن عمل مى كند (كار دنيايى)، بر او واجب است و آنچه در آن سستى و كوتاهى مى ورزد (كار آخرت)، از او برداشته شده است.</span>

<span dir="rtl">191.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: سارِعوا إلى مَنازِلِكُم ـ رَحِمَكُمُ اللّهُ ـ الَّتي اُمِرتُم بِعِمارَتِهَا، العامِرَةِ الَّتي لا تَخرَبُ، الباقِيَةِ الَّتي لا تَنفَدُ، الَّتي دَعاكُم إلَيها وحَضَّكُم عَلَيها ورَغَّبَكُم فيها، وجَعَلَ الثَّوابَ عِندَهُ عَنها.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص361 ح551 عن الأصبغ بن نباتة، بحار الأنوار: ج77 ص364 ح33.</span></ref>

<span dir="rtl">191.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خدايتان رحمت كند! به سوى منزلگاه هايتان كه به آباد كردن آنها مأمور شده ايد، بشتابيد؛ منزلگاه هاى آبادى كه [هرگز] خراب نمى شوند و منزلگاه هاى ماندگارى كه [هيچ گاه] از بين نمى روند؛ منزلگاه هايى كه [خداوند،] شما را به سوى آنها فرا خوانده و به آنها تشويقتان كرده و پاداش خود را در آنها قرار داده است.</span>

<span dir="rtl">192.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّكُم إلى عِمارَةِ دارِ البَقاءِ أحوَجُ مِنكُم إلى عِمارَةِ دارِ الفَناءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص63 ح3832، عيون الحكم والمواعظ: ص173 ح3611.</span></ref>

<span dir="rtl">192.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شما به آباد كردن سراىِ ماندن، نيازمندتريد تا به آباد كردن سراى رفتن.</span>

<span dir="rtl">193.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يُقَدِّمَ لِاخِرَتِهِ ويَعمُرَ دارَ إقامَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص442 ح10932، عيون الحكم والمواعظ: ص555 ح10231.</span></ref>

<span dir="rtl">193.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سزاوار است كه خردمند، آخرت خويش را مقدّم بدارد و سراى اقامتش را آباد سازد.</span>

<span dir="rtl">194.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ مِن مَوعِظَتِهِ لِـهِشامِ بنِ الحَكَمِ ـ: يا هِشامُ، إنَّ العاقِلَ نَظَرَ إلَى الدُّنيا وإلى أهلِها، فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلّا بِالمَشَقَّةِ، ونَظَرَ إلَى الآخِرَةِ فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلّا بِالمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما.</span>

<span dir="rtl">يا هِشامُ، إنَّ العُقَلاءَ زَهِدوا فِي الدُّنيا ورَغِبوا فِي الآخِرَةِ؛ لِأَنَّهُم عَلِموا أنَّ الدُّنيا طالِبَةٌ [و]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين أثبتناه من تحف العقول.</span></ref> <span dir="rtl">مَطلوبَةٌ وَالآخِرَةَ طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ؛ فَمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنيا حَتّى يَستَوفِيَ مِنها رِزقَهُ، ومَن طَلَبَ الدُّنيا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ فَيَأتيهِ المَوتُ، فَيُفسِدُ عَلَيهِ دُنياهُ وآخِرَتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص18، تحف العقول: ص387 وليس فيه صدره إلى «بالمشقّة أبقاهما» وكلاهما عن هشام بن الحكم، بحار الأنوار: ج78 ص301.</span></ref>

<span dir="rtl">194.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ از اندرزهاى ايشان به هشام بن حَكَم ـ: اى هشام! خردمند، به دنيا و اهل آن نگريست و دريافت كه دنيا جز با مشقّت، به دست نمى آيد، و به آخرت نگريست و دريافت كه آخرت [نيز] جز با مشقّت به كف نمى آيد. پس با اين مشقّت، آن را كه ماندگارتر است، طلب كرد.</span>

<span dir="rtl">اى هشام! خردمندان به دنيا زهد ورزيدند و به آخرت گراييدند؛ زيرا دريافتند كه هم دنيا طالب و مطلوب است و هم آخرت، طالب و مطلوب است. پس هر كه آخرت را بطلبد، دنيا در طلب او بر مى آيد تا او روزىِ خويش را از دنيا به طور كامل دريافت كند، و هر كه دنيا را بطلبد، آخرت در طلب او بر مى آيد تا مرگ، او را در رسد و دنيا و آخرتش را بر وى تباه سازد.</span>

<span dir="rtl">195.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ ـ: اِعلَم يا بُنَيَّ، أن مِن حينِ نَزَلتَ مِن بَطنِ اُمِّكَ استَدبَرتَ الدُّنيا وَاستَقبَلتَ الآخِرَةَ، فَأَصبَحتَ بَينَ دارَينِ: دارٍ تَقرُبُ مِنها ودارٍ تَباعَدُ عَنها، فَلا تَجعَلَنَّ هَمَّكَ إلّا عِمارَةَ دارِكَ الَّتي تَقرُبُ مِنها ويَطولُ مُقامُكَ بِها؛ فَلَها خُلِقتَ وبِالسَّعيِ لَها اُمِرتَ، ثُمَّ أطِعِ اللّهَ بِقَدرِ حاجَتِكَ إلَيهِ، وَاعصِهِ بِقَدرِ صَبرِكَ عَلى عَذابِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص93.</span></ref>

<span dir="rtl">195.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ در سفارش به فرزندش ـ: بدان ـ اى فرزندم ـ از همان زمان كه از شكم مادرت افتادى، دنيا به تو پشت كرد و آخرت به تو روى نمود و تو، در ميان دو سراى، قرار گرفتى: سرايى كه به آن نزديك مى شوى و سرايى [ديگر] كه هماره از آن دور مى گردى.</span>

<span dir="rtl">پس زنهار كه همّ و غم خود را جز براى آباد كردن آن سرايت قرار ندهى، كه به آن نزديك مى شوى و در آن، اقامتت به درازا مى كشد؛ زيرا تو براى آن سرا آفريده شده اى و به تلاش براى آن، مأمور گشته اى.</span>

<span dir="rtl">ديگر، آن كه: از خداوند، به اندازه اى كه به او نياز دارى، اطاعت كن و به اندازه اى كه تحمّل عذابش را دارى، از او نافرمانى كن.</span>

<span id="بركات-عمارة-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">4 / 2: بَرَكاتُ عِمارَةِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 2: بركات آباد كردن آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِى الْاخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ».</span> <ref><span dir="rtl">الشورى: 20.</span></ref>

<span dir="rtl">«كسى كه كِشت آخرت را بخواهد، براى وى بر كِشته اش مى افزاييم، و كسى كه كِشت اين دنيا را بخواهد، به او از آن مى دهيم، و[لى] در آخرت، براى او نصيبى نيست».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">196.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن أصلَحَ أمرَ آخِرَتِهِ أصلَحَ اللّهُ لَهُ أمرَ دُنياهُ.</span> <ref><span dir="rtl">عدّة الداعي: ص216، نهج البلاغة: الحكمة 89، غرر الحكم: ج5 ص383 ح8857 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام، بحار الأنوار: ج72 ص305 ح51.</span></ref>

<span dir="rtl">196.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس كار آخرتش را درست كند، خداوند عز و جل كار دنيايش را براى او درست مى نمايد.</span>

<span dir="rtl">197.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ يُعطِي الدُّنيا عَلى نِيَّةِ الآخِرَةِ، وأبى أن يُعطِيَ الآخِرَةَ عَلى نِيَّةِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">الزهد لابن المبارك: ص193 ح549، مسند الشهاب: ج2 ص164 ح1108، الفردوس: ج1 ص151 ح546 كلّهـا عـن أنس، كنز العمّال: ج3 ص181 ح6056 ؛ إرشاد القلـوب: ص186 وفيه «ولا» بدل «وأبى أن»، بحار الأنوار: ج103 ص25 ح29 نقلاً عن عدّة الداعي وفيه «بعمل» بدل «على نيّة» في كلا الموضعين.</span></ref>

<span dir="rtl">197.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند، دنيا را با انگيزه آخرت مى دهد و امتناع دارد كه آخرت را با انگيزه دنيا بدهد.</span> <ref><span dir="rtl">مقصود، آن است كه اگر كار با انگيزه خدايى و براى اصلاح آخرت باشد، خداوند، دنياى انسان را نيز اصلاح مى كند ؛ امّا اگر كسى كارى را با انگيزه مادّى انجام دهد، پاداشى در آخرت نخواهد داشت.</span></ref>

<span dir="rtl">198.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ثَلاثَةٌ مَن كُنَّ فيهِ يَستَكمِلُ إيمانَهُ: رَجُلٌ لا يَخافُ فِي اللّهِ لَومَةَ لائِمٍ، ولا يُرائي بِشَيءٍ مِن عَمَلِهِ، وإذا عَرَضَ عَلَيهِ أمرانِ أحدُهُما لِلدُّنيا وَالآخَرُ لِلآخِرَةِ، اختارَ أمرَ الآخِرَةِ عَلَى الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ دمشق: ج38 ص13 ح7577 عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج15 ص817 ح43247.</span></ref>

<span dir="rtl">198.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سه چيز است كه هر كس آنها را دارا باشد، ايمانش را كامل گردانيده است، اين كه: در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشگرى نهراسد، و در هيچ كارش ريا نكند، و هر گاه دو كار برايش پيش آيد كه يكى براى دنيا و ديگرى براى آخرت است، كار آخرت را بر دنيا برگزيند.</span>

<span dir="rtl">199.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ العَبدَ المُؤمِنَ إذا كانَ فِي انقِطاعٍ مِنَ الدُّنيا وإقبالٍ مِنَ الآخِرَةِ نَزَلَ إلَيهِ مَلائِكَةٌ مِنَ السَّماءِ، بيضُ الوُجوهِ كَأَنَّ وُجوهَهُمُ الشَّمسُ، مَعَهُم كَفَنٌ مِن أكفانِ الجَنَّةِ، وحُنوطٌ مِن حُنوطِ الجَنَّةِ، حَتّى يَجلِسوا مِنهُ مَدَّ البَصَرِ، ثُمَّ يَجيءُ مَلَكُ المَوتِ حَتّى يَجلِسَ عِندَ رَأسِهِ، فَيَقولَ: أيَّتُهَا النَّفسُ الطَّيِّبَةُ، اُخرُجي إلى مَغفِرَةٍ مِنَ اللّهِ ورِضوانٍ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج6 ص413 ح18559، المصنّف لابن أبي شيبة: ج3 ص256 ح1، شُعب الإيمان: ج1 ص356 ح395، الزهد لهنّاد: ج1 ص205 ح339، المستدرك على الصحيحين: ج1 ص94 ح107 نحوه وكلّها عن البرّاء بن عازب، كنز العمّال: ج15 ص627 ح42495.</span></ref>

<span dir="rtl">199.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بنده مؤمن، هر گاه در حال جدا شدن از دنيا و روى آوردن به آخرت باشد، فرشتگانى سپيدروى، چنان كه گويى چهره هايشان آفتاب درخشان است، از آسمان با كفنى از كفن هاى بهشت و حُنوطى از حنوط هاى بهشت نزد او فرود مى آيند و در فاصله يك چشم رس، نزدش مى نشينند. آن گاه ملك الموت مى آيد و كنار سر او مى نشيند و مى گويد: «اى نفْس پاك! به سوى آمرزش و رضوان خداوند، بيرون شو».</span>

<span dir="rtl">200.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الدُّنيا طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ، وَالآخِرَةُ طالِبَةٌ ومَطلوبَةٌ؛ فَمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنيا حَتّى يَستوفِيَ مِنها رِزقَهُ، ومَن طَلَبَ الدُّنيا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ حَتّى يَأتِيَهُ المَوتُ فَيَأخُذَهُ بَغتَةً.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الغافلين: ص244 ح317 عن أبي عبيدة الأسدي، المعجم الكبير: ج10 ص163 ح10328،حليه الأولياء: ج8 ص120 الرقم 405 كلاهما عن ابن مسعود نحوه وليس فيهما «والآخرة طالبة ومطلوبة»، كنز العمّال: ج3 ص225 ح6266 ؛ الكافي: ج1 ص18 ح12 عن هشام بن الحكم عن الإمام الكاظم عليه السلام، تحف العقول: ص387 عن الإمام الكاظم عليه السلام وفيهما «فيفسد عليه دنياه وآخرته» بدل «فيأخذه بغتة»، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص409 ح5886 عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج78 ص302 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">200.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دنيا طالب است و مطلوب، و آخرت [نيز] طالب است و مطلوب. پس هر كس آخرت را طلب كند، دنيا در طلب او بر مى آيد تا او روزى اش را از آن به تمام و كمال دريافت كند؛ و هر كس دنيا را طلب كند، آخرت در طلب او بر مى آيد تا مرگ به سراغش آيد و ناگهان او را بگيرد.</span>

<span dir="rtl">201.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ألا إنَّ الدُّنيا وَالآخِرَةَ طالِبَتانِ ومَطلوبَتانِ؛ فَطالِبُ الآخِرَةِ تَطلُبُهُ الدُّنيا حَتّى يَستَكمِلَ رِزقَهُ، وطالِبُ الدُّنيا تَطلُبُهُ الآخِرَةُ حَتّى يَأخُذَ المَوتُ بِعُنُقِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص345 ح38 عن ابن عبّاس، تنبيه الخواطر: ج1 ص129 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص188 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">201.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آگاه باشيد كه دنيا و آخرت، هر دو، طالب اند و مطلوب. دنيا، طالب آخرت را طلب مى كند تا اين كه او روزىِ خويش را به تمام و كمال دريافت نمايد؛ و [نيز] آخرت، در طلب طالب دنياست تا اين كه مرگ، گردن او را بگيرد.</span>

<span dir="rtl">202.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ما تَرَكَ عَبدٌ للّهِِ أمرا لا يَترُكُهُ إلّا للّهِِ تَعالى، إلّا عَوَّضَهُ اللّهُ مِنهُ ما هُوَ خَيرٌ لَهُ مِنهُ في دينِهِ ودُنياهُ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ دمشق: ج10 ص374 ح2588 عن عبداللّه بن عمر، كنز العمّال: ج3 ص428 ح7287.</span></ref>

<span dir="rtl">202.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هيچ بنده اى به خاطر خدا كارى [حرام و ناپسند] را ترك نكرد، مگر آن كه خداوند، چيزى را كه براى دين و دنياى او بهتر از آن است، به او عوض داد.</span>

<span dir="rtl">203.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا يَترُكُ النّاسُ شَيئا مِن دُنياهُم لِاءِصلاحِ آخِرَتِهِم إلّا عَوَّضَهُمُ اللّهُ سُبحانَهُ خَيرا مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص413 ح10830، عيون الحكم والمواعظ: ص541 ح10041.</span></ref>

<span dir="rtl">203.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مردم، چيزى از دنيايشان را براى اصلاح آخـرتشان فرو نگذاشتند، مگر آن كه خداوند سبحان، بهتر از آن چيز را عوضشان داد.</span>

<span dir="rtl">204.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ألا وإنَّهُ لا يَضُرُّكُم تَضييعُ شَيءٍ مِن دُنياكُم بَعدَ حِفظِكُم قائِمَةَ دينِكُم، ألا وإنَّهُ لا يَنفَعُكُم بَعدَ تَضييعِ دينِكُم شَيءٌ حافَظتُم عَليهِ مِن أمرِ دُنياكُم.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 173، بحار الأنوار: ج34 ص249 ح1000.</span></ref>

<span dir="rtl">204.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بدانيد كه با وجود حفظ بنيان دينتان، هر چه از دنيايتان از دست بدهيد، زيانى به شما نمى زند. بدانيد كه در صورت ضايع كردن دينتان، هر آنچه از دنيايتان حفظ كنيد، سودى به شما نمى رساند.</span>

<span dir="rtl">205.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ألا وإنَّهُ لا يضُرُّكُم تَواضُعُ شَيءٍ مِن دُنياكُم بَعدَ حِفظِكُم وَصِيَّةَ اللّهِ وَالتَّقوى، ولا يَنفَعُكُم شَيءٌ حافَظتُم عَليهِ مِن أمرِ دُنياكُم بَعدَ تَضييعِ ما اُمِرتُم بِهِ مِنَ التَّقوى.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص184، بحار الأنوار: ج78 ص96 ح1 ؛ المعيار والموازنة: ص112 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">205.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بدانيد كه با وجود پايبندى تان به سفارش خداوند و تقوا، فرو نهادن چيزى از دنيايتان، به شما زيانى نمى زند؛ و در صورت فرو نهادن تقوا كه بدان فرمان داده شده ايد، آنچه از امور دنيايتان حفظ كنيد، به شما سودى نمى رساند.</span>

<span dir="rtl">206.</span> <span dir="rtl">سعد السعود نقلاً عن الزَّبورِ: بَني آدَمَ رِهانَ</span> <ref><span dir="rtl">في الطبعة المحقّقة (بتحقيق فارس الحسّون): ص98 «رهائن» بدل «رهان».</span></ref> <span dir="rtl">المَوتِ! اِعمَلوا لِاخِرَتِكُم وَاشتَروها بِالدُّنيا، ولا تَكونوا كَقَومٍ أخَذوها لَهوا ولَعِبا، وَاعلَموا أنَّ مَن قارَضَني نَمَت بِضاعَتُهُ وتَوَفَّرَ رِبحُها، ومَن قارَضَ الشَّيطانَ [قُرِنَ]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">مَعَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">سعد السعود: ص49، بحار الأنوار: ج14 ص46.</span></ref>

<span dir="rtl">206.</span> <span dir="rtl">سعد السعود ـ به نقل از زَبور ـ: فرزندان آدم! اى گروگان هاى مرگ! براى آخرتتان كار كنيد و آن را با دنيا بخريد، و چونان مردمانى نباشيد كه دنيا را وسيله سرگرمى و بازيچه گرفتند.</span>

<span dir="rtl">بدانيد كه هر كس به من قرض دهد، كالايش (سرمايه اش) رشد مى كند و سود آن فراوان مى شود؛ و هر كس به شيطان قرض دهد، با او قرين مى گردد.</span>

<span dir="rtl">207.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: عَلَيكَ بِالآخِرَةِ تَأتِكَ الدُّنيا صاغِرَةً.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص284 ح6080، عيون الحكم والمواعظ: ص335 ح5711.</span></ref>

<span dir="rtl">207.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: به آخرت چنگ در زن، دنيا خود، زبونانه نزد تو مى آيد.</span>

<span dir="rtl">208.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: طالِبُ الآخِرَةِ يُدرِكُ مِنها أمَلَهُ، ويَأتيهِ مِنَ الدُّنيا ما قُدِّرَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص255 ح6014، عيون الحكم والمواعظ: ص317 ح5521.</span></ref>

<span dir="rtl">208.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: طالب آخرت، به آرزوى خود از آن مى رسد و از دنيا هم آنچه برايش مقدّر شده، به او مى رسد.</span>

<span dir="rtl">209.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّكَ إن عَمِلتَ لِلآخِرَةِ فازَ قِدحُكَ</span> <ref><span dir="rtl">قِدْحُك ـ بالكسر ـ: أي نصيبك، مأخوذ من قِداح الميسِر (بحار الأنوار: ج101 ص251).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص58 ح3816، عيون الحكم والمواعظ: ص171 ح3571.</span></ref>

<span dir="rtl">209.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: تو اگر براى آخرت كار كنى، به نصيبت دست مى يابى.</span>

<span dir="rtl">210.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: من عَمِلَ لِلمَعادِ ظَفِرَ بِالسَّدادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص215 ح8044، عيون الحكم والمواعظ: ص431 ح7418.</span></ref>

<span dir="rtl">210.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كه براى مَعاد كار كرد، به راه درست دست يافت.</span>

<span dir="rtl">211.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أصلَحَ المَعادَ ظَفِرَ بِالسَّدادِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص281 ح8368، عيون الحكم والمواعظ: ص447 ح7901 وفيه «بالرشاد» بدل «بالسداد».</span></ref>

<span dir="rtl">211.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كه مَعاد را آباد كرد، به راه درست دست يافت.</span>

<span dir="rtl">212.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أربَحُ النّاسِ مَنِ اشتَرى بِالدُّنيا الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص413 ح3076، عيون الحكم و المواعظ: ص120 ح2729.</span></ref>

<span dir="rtl">212.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سود كننده ترينِ مردم، كسى است كه آخرت را به دنيا خريد.</span>

<span dir="rtl">213.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الرّابِحُ مَن باعَ العاجِلَةَ بِالآجِلَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص386 ح1488، عيون الحكم والمواعظ: ص28 ح370.</span></ref>

<span dir="rtl">213.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سود بَرنده، كسى است كه اين جهان را با آن جهان، سودا كرد.</span>

<span dir="rtl">راجع: ص 392 (الآخرة / الفصل الثاني / آثار الإهتمام بالآخرة)</span>

<span dir="rtl">وص 420 (الفصل الثالث / آثار ذكر الآخرة).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص 393 (آخرت / فصل دوم / آثار اهمّيت دادن به آخرت)</span>

<span dir="rtl">و ص 421 (فصل سوم / آثار ياد كردن آخرت).</span>

<span id="ما-يعمر-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">4 / 3: ما يَعمُرُ الآخِرَةَ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 3: آنچه آخرت را آباد مى كند</span>

<span dir="rtl">214.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لِكُلِّ خَرابٍ عِمارَةٌ، وعِمارَةُ الآخِرَةِ العَقلُ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز الفوائد: ج1 ص56، بحار الأنوار: ج1 ص95 ح34.</span></ref>

<span dir="rtl">214.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر خرابى را آباد كننده اى است و آباد كننده آخرت، عقل است.</span>

<span dir="rtl">215.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن أرادَ الآخِرَةَ فَليَدَع زينَةَ الحَياةِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص293 ح58، الأمالي للصدوق: ص714 ح983 كلاهما عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، قرب الإسناد: ص23 ح79 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج6 ص131 ح25 ؛ مسند ابن حنبل: ج2 ص33 ح3671، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص359 ح7915 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود نحوه،كنزالعمّال: ج3 ص118 ح5753.</span></ref>

<span dir="rtl">215.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس آخرت را مى خواهد، بايد زيور زندگى دنيا را رها كند.</span>

<span dir="rtl">216.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: اللّهُمَّ أعِنّي عَلى ديني بِدُنيا، وعَلى آخِرَتي بَتَقوى.</span> <ref><span dir="rtl">الدعاء للطبراني: ص427 ح1449 عن جابر، تهذيب الكمال: ج5 ص96 الرقم 950 عن الربيع عن الإمام الصادق عليه السلام، تاريخ دمشق: ج18 ص87 عن الربيع بن يونس عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، الفردوس: ج1 ص470 ح1913 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ؛ العدد القويّة: ص157 ح88 عن الربيع عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج87 ص298 ح85.</span></ref>

<span dir="rtl">216.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بار خدايا! مرا با دنيا به دينم، و با تقوا به آخرتم، كمك كن.</span>

<span dir="rtl">217.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن يَشتَهي كَرامَةَ الآخِرَةِ، يَدَع زينَةَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">الزهد لابن المبارك: ص107 ح317، مسند الشهاب: ج1 ص251 ح407، حلية الأولياء: ج8 ص186 الرقم 407 كلّها عن الحسن، كنز العمّال: ج15 ص938 ح43611 ؛ مكارم الأخلاق: ج2 ص372 ح2661 عن أبي ذرّ، بحار الأنوار: ج77 ص83 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">217.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه كرامت آخرت را مى خواهد، زر و زيور دنيا را رها مى كند.</span>

<span dir="rtl">218.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لا تَنالونَ الآخِرَةَ إلّا بِتَركِكُمُ الدُّنيا وَالتَّعَرّي مِنها، اُوصيكُم أن تُحِبّوا ما أحَبَّ اللّهُ و تُبغِضوا ما أبغَضَ اللّهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مستدرك الوسائل: ج12 ص54 ح13496 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب.</span></ref>

<span dir="rtl">218.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به آخرت دست نمى يابيد، مگر با رها كردن [علاقه مندى تان به] دنيا و برهنه شدن از آن. به شما سفارش مى كنم كه دوست بداريد آنچه را خدا دوست مى دارد و دشمن بداريد آنچه را خدا دشمن مى دارد.</span>

<span dir="rtl">219.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا أغلَقَ عَلَيهِ اُمورَ الدُّنيا، وفَتَحَ لَهُ اُمورَ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج3 ص204 ح6181 نقلاً عن الفردوس عن أنس.</span></ref>

<span dir="rtl">219.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند، هر گاه بنده اى را دوست بدارد، امور دنيا را بر او مى بندد و امور آخرت را بر او مى گشايد.</span>

<span dir="rtl">220.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا يُدرِكُ أحَدٌ رِفعَةَ الآخِرَةِ إلّا بِإِخلاصِ العَمَلِ، وتَقصيرِ الأَمَلِ، ولُزومِ التَّقوى.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص423 ح10864، عيون الحكم والمواعظ: ص543 ح10095.</span></ref>

<span dir="rtl">220.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هيچ كس به جايگاه رفيع آخرت نمى رسد، مگر با اخلاص در عمل، كوتاه كردن آرزو و در پيش گرفتن تقوا.</span>

<span dir="rtl">221.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن عَمَرَ دارَ إقامَتِهِ فَهُوَ العاقِلُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص269 ح8298، عيون الحكم والمواعظ: ص446 ح7845.</span></ref>

<span dir="rtl">221.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه سراى اقامتش را آباد كند، خردمند است.</span>

<span dir="rtl">222.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: العاقِلُ مَن غَلَبَ هَواهُ ولَم يَبِع آخِرَتَهُ بِدُنياهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص103 ح1983، عيون الحكم والمواعظ: ص59 ح1511 وفيه «العالم» بدل «العاقل».</span></ref>

<span dir="rtl">222.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خردمند، كسى است كه بر هوس خويش چيره شود و آخرتش را به دنيايش نفروشد.</span>

<span dir="rtl">223.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: العاقِلُ مَن هَجَرَ شَهوَتَهُ وباعَ دُنياهُ بِآخِرَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص34 ح1727، عيون الحكم والمواعظ: ص52 ح1352.</span></ref>

<span dir="rtl">223.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خردمند، كسى است كه از شهوتش دورى كند و دنيايش را به آخرتش بفروشد.</span>

<span dir="rtl">224.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن لَم يُؤثِرِ الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا فَلا عَقلَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص343 ح1301.</span></ref>

<span dir="rtl">224.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه آخرت را بر دنيا ترجيح ندهد، از خِرَد، بى بهره است.</span>

<span dir="rtl">225.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أحَبَّ فَوزَ الآخِرَةِ فَعَلَيهِ بِالتَّقوى.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص394 ح8906، عيون الحكم والمواعظ: ص434 ح7492.</span></ref>

<span dir="rtl">225.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس رسـتگارى آخـرت را دوسـت دارد، بـايد تقوا پيشه كند.</span>

<span dir="rtl">226.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن سَعى لِدارِ إقامَتِهِ، خَلُصَ عَمَلُهُ وكَثُرَ وَجَلُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص329 ح8599، عيون الحكم والمواعظ: ص459 ح8335.</span></ref>

<span dir="rtl">226.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه براى سراى اقامتش بكوشد، عملش خالص مى گردد و بيمش فزونى مى گيرد.</span>

<span dir="rtl">227.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن سَلِمَ مِنَ المَعاصي عَمَلُهُ، بَلَغَ مِنَ الآخِرَةِ أمَلَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص377 ح8834، عيون الحكم والمواعظ: ص436 ح7532.</span></ref>

<span dir="rtl">227.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس اعمالش از معصيت به سلامت مانَد، به آرزويش از آخرت، دست مى يابد.</span>

<span dir="rtl">228.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أسعَدُ النّاسِ بِالدُّنيا التّارِكُ لَها، وأسعَدُهُم بِالآخِرَةِ العامِلُ لَها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص464 ح3310، عيون الحكم والمواعظ: ص124 ح2839.</span></ref>

<span dir="rtl">228.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كام رواترينِ مردم از دنيا، كسى است كه آن را رها مى كند؛ و كام رواترينِ مردم از آخرت، كسى است كه براى آن، كار مى كند.</span>

<span dir="rtl">229.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إن رَغِبتُم فِي الفَوزِ وكَرامَةِ الآخِرَةِ، فَخُذوا مِنَ الفَناءِ لِلبَقاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص22 ح3746، عيون الحكم والمواعظ: ص163 ح3480.</span></ref>

<span dir="rtl">229.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اگر خواهان رستگارى و عزّتمندىِ آخرت هستيد، از اين سراى فانى، براى سراى باقى [، توشه] برگيريد.</span>

<span dir="rtl">230.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَوِّد نَفسَكَ فِعلَ المَكارِمِ وتَحَمُّلَ أعباءِ المَغارِمِ؛ تَشرُف نَفسُكَ، وتُعمَر آخِرَتُكَ، ويَكثُر حامِدوكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص329 ح6232، عيون الحكم والمواعظ: ص341 ح5817.</span></ref>

<span dir="rtl">230.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خود را به پايبندى به ارزش هاى اخلاقى و به دوش كشيدن بار غرامت ها و بدهى ها[ى ديگران و پرداختن از طرف آنها] عادت بده تا جانت شريف گردد و آخرتت آباد شود و ستايندگانت فزونى گيرند.</span>

<span dir="rtl">231.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أوفَرُ النّاسِ حَظّا مِنَ الآخِرَةِ، أقَلُّهُم حَظّا مِنَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص442 ح3222، عيون الحكم والمواعظ: ص122 ح2780.</span></ref>

<span dir="rtl">231.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پربهره ترينِ مردم از آخرت، آنان اند كه از دنيا كم بهره تر باشند.</span>

<span dir="rtl">232.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: حَصِّلُوا الآخِرَةَ بِتَركِ الدُّنيا، ولا تُحَصِّلوا بِتَركِ الدّينِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص407 ح4911، عيون الحكم والمواعظ: ص233 ح4476.</span></ref>

<span dir="rtl">232.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با ترك [علاقه مندى به] دنيا، آخرت را تحصيل كنيد و با ترك دين، دنيا را تحصيل نكنيد.</span>

<span dir="rtl">233.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن رَغِبَ في نَعيمِ الآخِرَةِ قَنَعَ بِيَسيرِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص309 ح8507، عيون الحكم والمواعظ: ص449 ح7986.</span></ref>

<span dir="rtl">233.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به نعمت هاى آخرت راغب باشد، به اندكِ دنيا قناعت مى ورزد.</span>

<span dir="rtl">234.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أيقَنَ بِالآخِرَةِ سَلا</span> <ref><span dir="rtl">سَلا عنه: نَسِيَه (لسان العرب: ج14 ص394 «سلا») أي نَسِي ذكرها وذهل عنها.</span></ref> <span dir="rtl">عَنِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص342 ح8665، عيون الحكم والمواعظ: ص441 ح7662.</span></ref>

<span dir="rtl">234.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به آخرت يقين داشته باشد، دنيا را فراموش مى كند.</span>

<span dir="rtl">235.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أيقَنَ بِالآخِرَةِ أعرَضَ عَنِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص291 ح8421، عيون الحكم والمواعظ: ص448 ح7947 وفيه «آمن» بدل «أيقن».</span></ref>

<span dir="rtl">235.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به آخرت يقين داشته باشد، از دنيا روى مى گرداند.</span>

<span dir="rtl">236.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ذِلَّ في نَفسِكَ وعِزَّ في دينِكَ، وصُن آخِرَتَكَ وَابذُل دُنياكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص35 ح5192، عيون الحكم والمواعظ: ص256 ح4729.</span></ref>

<span dir="rtl">236.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در نَفْسَت خوار و در دينَت عزيز باش و آخرتت را حفظ كن و دنيايت را ببخش.</span>

<span dir="rtl">237.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كَيفَ يَعمَلُ لِلآخِرَةِ المَشغولُ بِالدُّنيا؟!</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص559 ح6976، عيون الحكم والمواعظ: ص383 ح6461.</span></ref>

<span dir="rtl">237.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه سرگرم دنياست، چگونه براى آخرت كار كند؟!</span>

<span dir="rtl">238.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: صَلاحُ الآخِرَةِ رَفضُ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص196 ح5806، عيون الحكم والمواعظ: ص303 ح5399.</span></ref>

<span dir="rtl">238.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: ساختن (آباد كردن) آخرت، در گرو رها كردن دنياست.</span>

<span dir="rtl">239.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا يُدرِكُ أحَدٌ ما يُريدُ مِنَ الآخِرَةِ إلّا بِتَركِ ما يَشتَهي مِنَ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص411 ح10822.</span></ref>

<span dir="rtl">239.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هيچ كس به آنچه از آخرت مى خواهد، نمى رسد، مگر با رها كردن آنچه از دنيا مى خواهد.</span>

<span dir="rtl">240.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أحَبَّ الدّارَ الباقِيَةَ، لَهِيَ</span> <ref><span dir="rtl">لَهِيتُ عن الشيء: إذا سَلَوتَ عنه وتركتَ ذكرَه وأضربتَ عنه (الصحاح: ج6 ص2487 «لها»).</span></ref> <span dir="rtl">عَنِ اللَّذّاتِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص328 ح8593، عيون الحكم والمواعظ: ص459 ح8330.</span></ref>

<span dir="rtl">240.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كه سراى ماندگار را دوست دارد، از لذّت ها روى مى گرداند.</span>

<span dir="rtl">241.</span> <span dir="rtl">إرشاد القلوب عن سويد بن غفلة: دَخَلتُ عَلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام بَعدَما بويِعَ بِالخِلافَةِ، وهُوَ جالِسٌ عَلى حَصيرٍ صَغيرٍ لَيسَ فِي البَيتِ غَيرُهُ، فَقُلتُ: يا أميرَ المُؤمِنينَ، بِيَدِكَ بَيتُ المالِ ولَستُ أرى فِي بَيتِكَ شَيئا مِمّا يَحتاجُ إلَيهِ البَيتُ!</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: يَابنَ غَفلَةَ، إنَّ اللَّبيبَ لايَتَأثَّثُ في دارِ النُّقلَةِ، ولَنا دارٌ قَد نَقَلنا إلَيها خَيرَ مَتاعِنا، وإنّا عَن قَليلٍ إلَيها صائِرونَ.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص157، عدّة الداعي: ص109، تنبيه الخواطر: ج2 ص22 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج70 ص321 ح38.</span></ref>

<span dir="rtl">241.</span> <span dir="rtl">إرشاد القلوبـ به نقل از سويد بن غفله ـ: پس از آن كه با امير مؤمنان عليه السلام بيعت خلافت شد، بر ايشان وارد شدم. بر بورياى كوچكى نشسته بود و جز آن، چيزى در اتاق نبود. گفتم: اى امير مؤمنان! بيت المال در اختيار شماست و من در اتاق شما از آنچه يك اتاق به آن نياز دارد، چيزى نمى بينم!</span>

<span dir="rtl">فرمود: «اى پسر غفله! خردمند، براى سرايى كه بايد از آن منتقل شود، اثاثْ تهيّه نمى كند. ما را سرايى است كه بهترين كالاى خويش را بدان جا انتقال داده ايم و خود نيز به زودى ره سپار آن خواهيم شد».</span>

<span dir="rtl">242.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ لِـهِشامِ بنِ الحَكَمِ ـ: يا هِشامُ، إنَّ المَسيحَ عليه السلام قالَ لِلحَوارِيّينَ: ... يا عَبيدَ الدُّنيا، بِحَقٍّ أقولُ لَكُم: لا تُدرِكونَ شَرَفَ الآخِرَةِ إلّا بِتَركِ ما تُحِبّونَ، فَلا تُنظِروا بِالتَّوبَةِ غَدا؛ فَإِنَّ دونَ غَدٍ يَوما ولَيلَةً و قَضاءَ اللّهِ فيهِما يَغدو و يَروحُ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص392 و ص508 عن عيسى عليه السلام، بحار الأنوار: ج1 ص145 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">242.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ خطاب به هشام بن حَكَم ـ: اى هشام! مسيح عليه السلام به حواريان فرمود: «... اى بندگان دنيا! حقيقتى را به شما بگويم: به شرافت آخرت نمى رسيد، مگر با وا نهادن آنچه دوست مى داريد. پس، كار توبه را به فردا ميفكنيد؛ زيرا قبل از فردا[ىِ قيامت]، روز و شبى است و قضاى (حُكم) خداوند در آن روز و شب، آمد و شد مى كند».</span>

<span dir="rtl">243.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: مِن خُبثِ الدُّنيا أنَّ اللّهَ عُصِيَ فيها، وأنَّ الآخِرَةَ لا تُنالُ إلّا بِتَركِها.</span> <ref><span dir="rtl">ربيع الأبرار: ج1 ص93 ؛ تنبيه الخواطر: ج1 ص129 نحوه، بحار الأنوار: ج14 ص327 ح49.</span></ref>

<span dir="rtl">243.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام: از پليدى دنيا، اين است كه خداوند در آن معصيت مى شود، و آخرت به دست نمى آيد، مگر با ترك دنيا.</span>

<span dir="rtl">244.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن مَواعِظِهِ فِي الإِنجيلِ وغَيرِهِ ـ: بِحَقٍّ أقولُ لَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا، كَيفَ يُدرِكُ الآخِرَةَ مَن لا تَنقُصُ شَهوَتُهُ مِنَ الدُّنيا ولا تَنقَطِعُ مِنها رَغبَتُهُ؟</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص511، بحار الأنوار: ج14 ص315 ح17.</span></ref>

<span dir="rtl">244.</span> <span dir="rtl">عيسى عليه السلام ـ از اندرزهايش در انجيل و جز آن ـ: حقيقتى را به شما بگويم: اى بندگان دنيا! كسى كه دنياخواهىِ او كم نمى شود و رشته رغبتش به دنيا قطع نمى گردد، چگونه به آخرت دست يابد؟!</span>

<span id="ما-يخرب-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">4 / 4: ما يُخَرِّبُ الآخِرَةَ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 4: آنچه آخرت را ويران مى كند</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى ».</span> <ref><span dir="rtl">النازعات: 37 ـ 39.</span></ref>

<span dir="rtl">«امّا هر كه طغيان كرد و زندگى دنيوى را برگزيد، پس جايگاه او همان آتش است».</span>

<span dir="rtl">«وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِى حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ</span> <ref><span dir="rtl">الهُون: أي الهَوان، يريد العذاب المتضمّن لشدّة وإهانة (مجمع البحرين: ج3 ص1887 «هون»).</span></ref> <span dir="rtl">بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">الأحقاف: 20.</span></ref>

<span dir="rtl">«و روزى كه آنانى كه كفر ورزيده اند، بر آتش عرضه مى شوند، [به آنان مى گويند:] نعمت هاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان صرف كرديد و از آنها برخوردار شديد. پس امروز به سزاى آن كه در زمين، به ناحق سركشى مى نموديد و به سبب اين كه نافرمانى مى كرديد، به عذاب خفّت آور، كيفر داده مى شويد».</span>

<span dir="rtl">«مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">هود: 15 و 16.</span></ref>

<span dir="rtl">«كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند، [جزاى] كارهايشان را در آن به طور كامل به آنها مى دهيم و به آنان در آن جا كم داده نخواهد شد. اينان، كسانى هستند كه در آخرت، جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آن جا (دنيا) كرده اند، به هدر رفته و آنچه انجام مى داده اند، باطل گرديده است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">245.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في وَصاياهُ لِابنِ مَسعودٍ ـ: يَابنَ مَسعودٍ... اِتَّقِ اللّهَ فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ... فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ: «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ »</span> <ref><span dir="rtl">الرحمن: 46.</span></ref><span dir="rtl">. ولا تُؤثِرَنَّ الحَياةَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ بِاللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ؛ فَإِنَّهُ تَعالى يَقولُ في كِتابِهِ: «فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» يَعنِي الدُّنيا المَلعونَةَ، وَالمَلعونَ ما فيها إلّا ما كانَ للّهِِ.</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج2 ص354 ح2660 عن عبد اللّه بن مسعود، بحار الأنوار: ج77 ص105 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">245.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در سفارش هايش به ابن مسعود ـ: اى پسر مسعود!... در نهان و آشكار از خدا بترس...؛ زيرا خداى متعال مى فرمايد: «و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت است» و با در پيش گرفتن لذّات و شهوات، زندگى دنيا را بر آخرت بر مگزين؛ زيرا خداى متعال در كتابش مى فرمايد: «و امّا هر كه طغيان كرد و زندگى دنيوى را برگزيد، پس جايگاه او، همان آتش است». مقصود، دنياى لعنت شده است. هر آنچه در دنياست، لعنت شده است، مگر آنچه براى خدا باشد.</span>

<span dir="rtl">246.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آلهـ لعليٍّ عليه السلام ـ: يا عَلِيُّ، مَن عَرَضَت لَهُ دُنياهُ وآخِرَتُهُ فَاختارَ الآخِرَةَ وتَرَكَ الدُّنيا فَلَهُ الجَنَّةُ، ومَن أخَذَ الدُّنيا استِخفافا بِآخِرَتِهِ فَلَهُ النّارُ.</span> <ref><span dir="rtl">جامع الأخبار: ص296 ح805 عن جابر بن عبد اللّه.</span></ref>

<span dir="rtl">246.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ خطاب به على عليه السلام ـ: اى على! هر كس دنيا و آخرت برايش پيش آيد (بر سر دو راهىِ دنيا و آخرت قرار گيرد) و آخرت را برگزيند و دنيا را وا نهد، بهشت، از آنِ اوست؛ و هر كس، از روى سبك شمردن آخرتش، دنيا را برگيرد، آتش، از آنِ اوست.</span>

<span dir="rtl">247.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ألا ومَن عَرَضَت لَهُ دُنيا وآخِرَةٌ فَاختارَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ لَقِيَ اللّهَ يَومَ القِيامَةِ ولَيسَت لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقي بِهَا النّارَ، ومَنِ اختارَ الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا وتَرَكَ الدُّنيا رَضِيَ اللّهُ عَنهُ وغَفَرَ لَهُ مَساوِئَ عَمَلِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص14 ح4968، الأمالي للصدوق: ص515 ح707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، مكارم الأخلاق: ج2 ص314 ح2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، ثواب الأعمال: ص334 ح1 عن ابن عبّاس، عوالي اللآلي: ج1 ص365 ح58 وليس فيه ذيله وكلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج76 ص362 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">247.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بدانيد كه هر كس، امرى دنيوى و اخروى برايش پيش آيد و او دنيا را بر آخرت برگزيند، روز قيامت در حالى خداوند را ملاقات مى كند كه براى وى حسنه اى نيست كه به واسطه آن، خود را از آتش نگه بدارد؛ و هر كس آخرت را بر دنيا برگزيند و دنيا را وا گذارَد، خداوند از او خشنود مى گردد و اعمال بدش را مى آمرزد.</span>

<span dir="rtl">248.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: زِيادَةُ الدُّنيا تُفسِدُ الآخِرَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص113 ح5490، عيون الحكم والمواعظ: ص275 ح5000 وفيه «النقصان في» بدل «تفسد».</span></ref>

<span dir="rtl">248.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: فزونى دنيا، آخرت را تباه مى كند.</span>

<span dir="rtl">249.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن رَضِيَ بِالدُّنيا فاتَتهُ الآخِرَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص282 ح8376، عيون الحكم والمواعظ: ص448 ح7923.</span></ref>

<span dir="rtl">249.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به دنيا رضايت بدهد، آخرت از دستش مى رود.</span>

<span dir="rtl">250.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ما ظَفِرَ بِالآخِرَةِ مَن كانَتِ الدُّنيا مَطلَبَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص71 ح9558، عيون الحكم والمواعظ: ص477 ح8748.</span></ref>

<span dir="rtl">250.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه دنيا مقصود او باشد، به آخرت دست نمى يابد.</span>

<span dir="rtl">251.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ما زادَ فِي الدُّنيا نَقَصَ فِي الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص85 ح9619، عيون الحكم والمواعظ: ص480 ح8817.</span></ref>

<span dir="rtl">251.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آنچه بر دنيا بيفزايد، از آخرت مى كاهد.</span>

<span dir="rtl">252.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: حَلاوَةُ الدُّنيا توجِبُ مَرارَةَ الآخِرَةِ وسوءَ العُقبى.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص398 ح4881، عيون الحكم والمواعظ: ص232 ح4436.</span></ref>

<span dir="rtl">252.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شيرينى دنيا، موجب تلخى آخرت و بدىِ عاقبت مى شود.</span>

<span dir="rtl">253.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ مَن كانَتِ العاجِلَةُ أملَكَ بِهِ مِنَ الآجِلَةِ واُمورُ الدّنيا أغلَبَ عَلَيهِ مِن اُمورِ الآخِرَةِ، فَقَد باعَ الباقِيَ بِالفاني وتَعَوَّضَ البائِدَ عَنِ الخالِدِ، وأهلَكَ نَفسَهُ ورَضِيَ لَها بِالحائِلِ</span> <ref><span dir="rtl">حائل: أي متغيّر، وكلّ متغيّر حائل (النهاية: ج1 ص463 «حول»).</span></ref> <span dir="rtl">الزّائِلِ، ونَكَبَ</span> <ref><span dir="rtl">نَكَبَ عن الطريق: عَدَل (الصحاح: ج1 ص288 «نكب»).</span></ref> <span dir="rtl">بِها عَن نَهجِ</span> <ref><span dir="rtl">نَهَجَ الطريقُ: وَضَحَ واستَبان (المصباح المنير: ص627 «نهج»).</span></ref> <span dir="rtl">السَّبيلِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص584 ح3607، عيون الحكم والمواعظ: ص153 ح3351 وزاد فيه «القليل» بعد «الزائل».</span></ref>

<span dir="rtl">253.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه اين جهان، بيشتر مالك او باشد تا آن جهان، و امور دنيا بر او چيره تر باشد تا امور آخرت، هر آينه پايدار را به ناپايدار فروخته و جاويدان را با نيست شونده عوض كرده و خويشتن را به هلاكت در افكنده و به دگرگون شونده از ميان رونده، رضايت داده و از راه روشن، به در گشته است.</span>

<span dir="rtl">254.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن عَبَدَ الدُّنيا وآثَرَها عَلَى الآخِرَةِ استَوخَمَ</span> <ref><span dir="rtl">استَوخَمَها: أي استثقلها فلم يستعذبها (انظر: مجمع البحرين: ج3 ص1918 «وخم»).</span></ref> <span dir="rtl">العاقِبَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص632 ح10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، تحف العقول: ص122، بحار الأنوار: ج73 ص104 ح95.</span></ref>

<span dir="rtl">254.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس بنده دنيا شود و آن را بر آخرت برگزيند، عاقبت [و مَعاد خويش] را ناگوار كرده است.</span>

<span dir="rtl">255.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام: ما آثَرَ قَومٌ قَطُّ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ، إلّا ساءَ مُنقَلَبُهُم وساءَ مَصيرُهُم.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص16 ح2، الأمالي للمفيد: ص202 ح33، تنبيه الخواطر: ج2 ص38 كلّها عن أبي حمزة الثمالي، تحف العقول: ص253، بحار الأنوار: ج78 ص150 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">255.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: هرگز مردمى دنيا را بر آخرت ترجيح ندادند، مگر آن كه بازگشتگاه و عاقبتشان بد شد.</span>

<span id="الفصل-الخامس-تجارة-الآخرة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الخامس: تجارة الآخرة</span> =

<span dir="rtl">فصل پنجم: سوداى آخرت</span>

<span id="الحث-على-تجارة-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 1: الحَثُّ عَلى تِجارَةِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 1: تشويق به سوداى آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَاةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ ».</span> <ref><span dir="rtl">فاطر: 29.</span></ref>

<span dir="rtl">«كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزى شان كرده ايم، پنهانى و آشكارا انفاق مى كنند، به سودايى اميد بسته اند كه هرگز كساد نمى شود».</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ».</span> <ref><span dir="rtl">التوبة: 111.</span></ref>

<span dir="rtl">«همانا خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اين كه بهشت براى آنان باشد، خريده است».</span>

<span dir="rtl">«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ».</span> <ref><span dir="rtl">البقرة: 207.</span></ref>

<span dir="rtl">«و از ميان مردم، كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى فروشد، و خدا به بندگان، مهربان است».</span>

<span dir="rtl">«فَلْيُقَاتِلْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْاخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ».</span> <ref><span dir="rtl">النساء: 74.</span></ref>

<span dir="rtl">«پس بايد كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت سودا مى كنند، در راه خدا بجنگند، و هر كس در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود، به زودى، مُزدى بزرگ به او خواهيم داد».</span>

<span dir="rtl">«رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ».</span> <ref><span dir="rtl">النور: 37.</span></ref>

<span dir="rtl">«مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زكات، غافل نمى سازد و از روزى كه در آن، دل ها و ديده ها دگرگون مى شود، مى هراسند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">256.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ ـ: يَابنَ مَسعودٍ، وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا، إنَّ مَن يَدَعِ الدُّنيا ويُقبِل عَلى تِجارَةِ الآخِرَةِ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَتَّجِرُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَتِهِ ويُربِحُ اللّهُ تِجارَتَهُ، يَقولُ اللّهُ تَعالى: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ».</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج2 ص356 ح2660 عن عبد اللّه بن مسعود، بحار الأنوار: ج77 ص106 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">256.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در اندرز ايشان به ابن مسعود ـ: اى پسر مسعود! سوگند به آن كه مرا به حق به پيامبرى برگزيد، كسى كه دنيا را وا نهد و به سوداى آخرت روى آورد، خداوند متعال از پس سوداگرى اش، براى او تجارت مى كند و سوداگرى اش را سودآور مى گرداند. خداى متعال مى فرمايد: «مردانى كه نه تجارتى و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زكات، غافل نمى سازد و از روزى كه در آن، دل ها و ديده ها دگرگون مى شود، مى هراسند».</span>

<span dir="rtl">257.</span> <span dir="rtl">سعد السعود نقلاً عن الزَّبور: يا داوُدُ، مَن تاجَرَني فَهُوَ أربَحُ المَتاجِرِ.</span> <ref><span dir="rtl">سعد السعود: ص49، بحار الأنوار: ج14 ص46.</span></ref>

<span dir="rtl">257.</span> <span dir="rtl">سعد السعود ـ به نقل از زَبور ـ: اى داوود! كسى كه با من سودا كند، سوداى او سودآورترينِ تجارت هاست.</span>

<span dir="rtl">258.</span> <span dir="rtl">المعجم الكبير عن معاذ بن جبل: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: يا أيُّهَا النّاسُ، اِتَّخِذوا تَقوَى اللّهِ تِجارَةً يَأتِكُمُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «يأتيكم»، والتصويب من المصادر الاُخرى.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">الرِّزقُ بِلا بِضاعَةٍ ولا تِجارَةٍ، ثُمَّ قَرَأَ: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ »</span> <ref><span dir="rtl">الطلاق: 2 و 3.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج20 ص97 ح190، مسند الشاميّين: ج1 ص234 ح415، حلية الأولياء: ج6 ص96 الرقم 345، الفردوس: ج5 ص270 ح8154، كنز العمّال: ج3 ص96 ح5666.</span></ref>

<span dir="rtl">258.</span> <span dir="rtl">المعجم الكبيرـ به نقل از معاذ بن جبل ـ: از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد: «هان، اى مردم! پروامندى از خدا را تجارت بگيريد تا بى هيچ كالا و تجارتى، به شما روزى برسد». ايشان سپس اين آيه را خواند: «و هر كس از خدا پروا كند، خدا براى او برون شُدى قرار مى دهد و از جايى كه گمان نمى برد، روزى اش مى دهد».</span>

<span dir="rtl">259.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّهُ تَعالى: وعِزَّتي وجَلالي وعَظَمَتي وقُدرَتي وعَلائي وَارتِفاعِ مَكاني، لايُؤثِرُ عَبدٌ هَوايَ عَلى هَواهُ إلّا جَعَلتُ غِناهُ في نَفسِهِ، وكَفَيتُهُ هَمَّهُ، وكَفَفتُ عَلَيهِ ضَيعَتَهُ، وضَمَّنتُ السَّماواتِ وَالأَرضَ رِزقَهُ، وكُنتُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَةِ كُلِّ تاجِرٍ.</span> <ref><span dir="rtl">المحاسن: ج1 ص97 ح63 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام، الكافي: ج2 ص137 ح2 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام، الخصال: ص3 ح5 عن أبي عبيدة الحذّاء عن الإمام الباقر عليه السلام، تحف العقول: ص395 عن الإمام الكاظم عليه السلام وكلّها نحوه، بحار الأنوار: ج70 ص75 ح2 ؛ المعجم الكبير: ج12 ص113 ح12719 عن ابن عبّاس نحوه، كنز العمّال: ج1 ص232 ح1161.</span></ref>

<span dir="rtl">259.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداى متعال مى فرمايد: «به عزّت و جلالم و عظمت و قدرتم و بلندى و رفعت مقامم سوگند، هيچ بنده اى دلخواه مرا بر دلخواه خودش ترجيح نمى دهد، مگر آن كه جانش را بى نياز مى گردانم و خواستش را بر مى آورم و مَعاش او را سامان مى بخشم و آسمان ها و زمين را ضامن روزىِ او مى گردانم و از پس تجارت هر تاجرى، هواى او را دارم».</span>

<span dir="rtl">260.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: منَ خافَ أدلَجَ</span> <ref><span dir="rtl">يقال: أدلَجَ ـ بالتخفيف ـ إذا سار من أوّل الليل، وادّلج ـ بالتشديد ـ إذا سارَ من آخره... ومنهم من يجعل الإدلاج للّيل كلّه (النهاية: ج2 ص129 «دلج»). قال الشيخ البهائي: ربّما يطلق الإدلاج على العبادة في الليل مجازا ؛ لأنّ العبادة سير إلى اللّه تعالى (بحار الأنوار: ج87 ص189).</span></ref><span dir="rtl">، ومَن أدلَجَ بَلَغَ المَنزِلَ، ألا إنَّ سِلعَةَ اللّهِ غالِيَةٌ، ألا إنَّ سِلعَةَ اللّهِ الجَنَّةُ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص633 ح2450 عن أبي هريرة، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص343 ح7852 عن اُبيّ بن كعب، كنز العمّال: ج3 ص142 ح5885.</span></ref>

<span dir="rtl">260.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آن كه ترسيد، سرِ شب راه پيمود و آن كه سرِ شب راه پيمود، به منزل رسيد. بدانيد كه كالاى خدا گران است. بدانيد كه كالاى خدا بهشت است.</span>

<span dir="rtl">261.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن أحَبَّ دُنياهُ أضَرَّ بِآخِرَتِهِ، ومَن أحَبَّ آخِرَتَهُ أضَرَّ بِدُنياهُ، فَآثِروا ما يَبقى عَلى ما يَفنى.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج7 ص165 ح19718، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص343 ح7853 كلاهما عن أبي موسى الأشعري، كنز العمّال: ج3 ص197 ح6146.</span></ref>

<span dir="rtl">261.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه دنيا را دوست داشت، به آخرتش زيان زد، و هر كه آخرتش را دوست داشت، به دنيايش زيان زد. پس آنچه را كه ماندنى است، بر آنچه فانى است، برگزينيد.</span>

<span dir="rtl">262.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ في طَلَبِ الدُّنيا إضرارا بِالآخِرَةِ، وفي طَلَبِ الآخِرَةِ إضرارا بِالدُّنيا، فَأَضِرّوا بِالدُّنيا فَإِنَّها أولى بِالإِضرارِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص131 ح12 عن ابن بكير عن الإمام الصادق عليه السلام، تنبيه الخواطر: ج2 ص192 عن الإمام الصادق عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص209 ح569 وليس فيه «فأضرّوا بالدنيا»، بحار الأنوار: ج73 ص61 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">262.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: در دنياطلبى، زيان هايى براى آخرت است و در آخرت طلبى، زيان هايى براى دنياست. پس به دنيا زيان بزنيد كه آن به زيان زدن، سزاوارتر است.</span>

<span dir="rtl">263.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَن تاجَرَ اللّهَ رَبِحَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص180 ح7872، عيون الحكم والمواعظ: ص453 ح8131.</span></ref>

<span dir="rtl">263.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آن كه با خدا سودا كرد، سود بُرد.</span>

<span dir="rtl">264.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: تاجِرِ اللّهَ تَربَح.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص276 ح4461، عيون الحكم والمواعظ: ص201 ح4066.</span></ref>

<span dir="rtl">264.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با خدا سودا كن تا سود برى.</span>

<span dir="rtl">265.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في وَصفِ المُتَّقينَ ـ: صَبَروا أيّاما قَصيرَةً أعقَبَتهُم راحَةً طَويلَةً، تِجارَةٌ مُربِحَةٌ يَسَّرَها لَهُم رَبُّهُم.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 193، الأمالي للصدوق: ص667 ح897 عن عبد الرحمان بن كثير الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام، تحف العقول: ص159 وليس فيه «تجارة»، كنز الفوائد: ج1 ص90 عن نوف البكالي نحوه، بحار الأنوار: ج67 ص315 ح50.</span></ref>

<span dir="rtl">265.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توصيف تقواپيشگان ـ: چند روزى كوتاه، شكيبايى كردند و در پى آن، به آسايش طولانى دست يافتند؛ سودايى سودآور كه پروردگارشان برايشان فراهم آورد.</span>

<span dir="rtl">266.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنّي لَم أرَ مِثلَ الجَنَّةِ نامَ طالِبُها، ولا كَالنّارِ نامَ هارِبُها، ولا أكثَرَ مُكتَسِبا مِمَّن كَسَبَهُ اليَوم</span> <ref><span dir="rtl">في بحار الأنوار: «لِيَومٍ»، والظاهر أنّه هو الصواب.</span></ref> <span dir="rtl">تُذخَرُ فيهِ الذَّخائِرُ وتُبلى فيهِ السَّرائِرُ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص152، غرر الحكم: ج2 ص331 ح2761 وفيه صدره إلى «هاربها»، بحار الأنوار: ج77 ص293 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">266.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: چيزى چون بهشت نديدم كه طالب آن خفته باشد؛ و چيزى همانند آتش نديدم كه گريزانِ از آن، در خواب رفته باشد؛ و سود بَرنده تر از كسى نديدم كه براى روزى كسب كرده كه در آن روز، اندوخته ها اندوخته مى شود و نهان ها آشكار مى گردد.</span>

<span dir="rtl">267.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: بيعوا ما يَفنى بِما يَبقى، وتَعَوَّضوا بِنَعيمِ الآخِرَةِ عَن شَقاءِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص269 ح4455، عيون الحكم والمواعظ: ص196 ح4017.</span></ref>

<span dir="rtl">267.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آنچه را از بين مى رود، به آنچه مى ماند، بفروشيد و سختى دنيا را با [ناز و] نعمت آخرت، عوض كنيد.</span>

<span dir="rtl">268.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كونوا مِمَّن عَرَفَ فَناءَ الدُّنيا فَزَهَدَ فيها، وعَلِمَ بَقاءَ الآخِرَةِ فَعَمِلَ لَها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص616 ح7191، عيون الحكم والمواعظ: ص396 ح6691.</span></ref>

<span dir="rtl">268.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از كسانى باشيد كه دانست دنيا فانى است و بِدان زُهد ورزيد، و دريافت كه آخرت، باقى است و براى آن كار كرد.</span>

<span dir="rtl">269.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِعلَموا أنَّ ما نَقَصَ مِنَ الدُّنيا وزادَ فِي الآخِرَةِ خَيرٌ مِمّا نَقَصَ مِنَ الآخِرَةِ وزادَ فِي الدُّنيا، فَكَم مِن مَنقوصٍ رابِـحٍ ومَزيدٍ خاسِرٍ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 114.</span></ref>

<span dir="rtl">269.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بدانيد كه آنچه از دنيا مى كاهد و به آخرت مى افزايد، بهتر است از آنچه از آخرت مى كاهد و به دنيا مى افزايد؛ زيرا چه بسيار اندكى كه سود كرد و [چه بسيار] افزونى كه زيان كرد!</span>

<span dir="rtl">270.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ألا حُرٌّ يَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ</span> <ref><span dir="rtl">اللُّماظةُ: ما يبقى في الفم من أثر الطعام (النهاية: ج4 ص271 «لمظ»). والمراد بها الدنيا ؛ أي: ألا يوجد حرّ يترك هذا الشيء الدنيءَ لأهله؟</span></ref> <span dir="rtl">لِأَهلِها؟! إنَّهُ لَيسَ لِأَنفُسِكُم ثَمَنٌ إلَا الجَنَّةَ؛ فَلا تَبيعوها إلّا بِها.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 456، تحف العقول: ص391 عن الإمام زين العابدين عليه السلام، تنبيه الخواطر: ج1 ص68، بحار الأنوار: ج78 ص306 ح1 وراجع: الكافي: ج1 ص19 ح12 و غرر الحكم: ج2 ص512 ح3473.</span></ref>

<span dir="rtl">270.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آيا آزاده اى يافت نمى شود كه اين ته مانده غذا در دهان را براى كسى كه در خورِ آن است، وا نهد؟</span> <ref><span dir="rtl">مقصود از ته مانده غذا، دنياست. معناى عبارت، اين است: آيا آزادمردى پيدا نمى شود كه اين دنياى پست و بى ارزش را به اهلش وا گذارد؟</span></ref> <span dir="rtl">به راستى كه جان هاى شما را بهايى جز بهشت نيست. پس آنها را جز به بهشت مفروشيد.</span>

<span dir="rtl">271.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ مَن باعَ نَفسَهُ بِغَيرِ الجَنَّةِ فَقَد عَظُمَت عَلَيهِ المِحنَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص512 ح3474، عيون الحكم والمواعظ: ص150 ح3309.</span></ref>

<span dir="rtl">271.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس خود را به چيزى جز بهشت بفروشد، رنج بسيار مى كشد.</span>

<span dir="rtl">272.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ألا إنَّهُ قَد أدبَرَ مِنَ الدُّنيا ما كانَ مُقبِلاً وأقبَلَ مِنها ما كانَ مُدبِرا، وأزمَعَ</span> <ref><span dir="rtl">أزمَعَ الأمرَ وبه وعليه: مَضى فيه وثَبَّتَ عليه عَزمَه (لسان العرب: ج8 ص143 «زمع»).</span></ref> <span dir="rtl">التَّرحالَ عِبادُ اللّهِ الأَخيارُ، وباعوا قَليلاً مِنَ الدُّنيا لايَبقى بِكَثيرٍ مِنَ الآخِرَةِ لا يَفنى.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 182، غرر الحكم: ج2 ص338 ح2781 و ص339 ح2782، بحار الأنوار: ج34 ص126 ح953.</span></ref>

<span dir="rtl">272.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آگاه باشيد كه آنچه از دنيا روى آورده بود، پشت كرده و آنچه از آن پشت كرده بود، روى آورده است و بندگان نيك خدا، بار كوچيدن بر بستند و اين دنياى اندكِ نامانا را به بسيارِ آخرتِ مانا فروختند.</span>

<span dir="rtl">273.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في يَومِ صِفّينَ ـ: أ لا رَجُلٌ يَشري نَفسَهُ للّهِِ ويَبيعُ دُنياهُ بِآخِرَتِهِ؟</span> <ref><span dir="rtl">وقعة صفّين: ص308 عن عمر بن سعد، الغارات: ج2 ص479، بحار الأنوار: ج32 ص483 ح419 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج5 ص243.</span></ref>

<span dir="rtl">273.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در روز صفّين ـ: آيا مردى نيست كه جان خويش را به خدا بفروشد و آخرتش را به دنيايش بخرد؟</span>

<span dir="rtl">274.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ، وَالنّاسُ فيها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فيها نَفسَهُ فَأَوبَقَها</span> <ref><span dir="rtl">وَبَق: هلك. وأَوبَقَه غيرُه، فهو مُوبَق (النهاية: ج5 ص146 «وبق»).</span></ref> <span dir="rtl">ورَجُلٌ ابتاعَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 133، نثر الدرّ: ج1 ص295 وفيه «فأوثقها» بدل «فأوبقها»، بحار الأنوار: ج73 ص130 ح135.</span></ref>

<span dir="rtl">274.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا سراى گذر است، نه سراى ماندن. و مردم در آن، دو دسته اند: يكى آن كه در دنيا جان خود را فروخت و آن را به هلاكت ( / اسارت) در افكند، و ديگرى آن كه جانش را خريد و آن را آزاد كرد.</span>

<span dir="rtl">275.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَيسَ مَنِ ابتاعَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها كَمَن باعَ نَفسَهُ فَأَوبَقَها.</span> <ref><span dir="rtl">الإرشاد: ج1 ص298، كشف اليقين: ص181 ح223، معدن الجواهر: ص26 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص419 ح40.</span></ref>

<span dir="rtl">275.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آن كه جان خويش را خريد و آزادش ساخت، همانند آن كسى نيست كه جانش را فروخت و به هلاكتش افكند ( / اسير و خوارش كرد).</span>

<span dir="rtl">276.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الرّابِـحُ مَن باعَ الدُّنيا بِالآخِرَةِ، وَاستَبدَلَ بِالآجِلَةِ عَنِ العاجِلَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص70 ح1879، عيون الحكم والمواعظ: ص56 ح1442 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">276.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سود برنده، كسى است كه دنيا را به آخرت فروخت و اين جهان را با آن جهان، عوض كرد.</span>

<span dir="rtl">277.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: بِضاعَةُ الآخِرَةِ كاسِدَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">كَسَد الشيءُ: لم ينفُق ؛ لِقلَّة الرغبات (المصباح المنير: ص533 «كَسَدَ»).</span></ref><span dir="rtl">، فَاستَكثِر مِنها في أوانِ كَسادِها.</span> <ref><span dir="rtl">كنز الفوائد: ج1 ص279، بحار الأنوار: ج78 ص90 ح95.</span></ref>

<span dir="rtl">277.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: [بازارِ] كالاى آخرت، كساد است. پس در زمان كساد آن، از اين كالا بسيار فراهم آور.</span>

<span dir="rtl">278.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَنِ اتَّخَذَ طاعَةَ اللّهِ بِضاعةً أتَتهُ الأَرباحُ مِن غَيرِ تِجارَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص385 ح8864، عيون الحكم والمواعظ: ص458 ح8289.</span></ref>

<span dir="rtl">278.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه طاعت خدا را كالا (سرمايه تجارت) قرار دهد، بى آن كه تجارتى كند، سودها به سوى او سرازير مى شوند.</span>

<span dir="rtl">279.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا رِبحَ كَالثَّوابِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 113، غرر الحكم: ج6 ص351 ح10467، عيون الحكم والمواعظ: ص531 ح9657، بحار الأنوار: ج69 ص409 ح122 ؛ الفصول المهمّة لابن الصبّاغ: ص115، مطالب السؤول: ج1 ص236.</span></ref>

<span dir="rtl">279.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هيچ سودى چون ثواب نيست.</span>

<span dir="rtl">280.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِكتِسابُ الثَّوابِ أفضَلُ الأَرباحِ، وَالإِقبالُ عَلَى اللّهِ رَأسُ النَّجاحِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص93 ح1971.</span></ref>

<span dir="rtl">280.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسب كردن ثواب، برترين سود است، و روى آوردن به خدا، اساس كاميابى است.</span>

<span dir="rtl">281.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِكتِسابُ الحَسَناتِ مِن أفضَلِ المَكاسِبِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص5 ح1572، عيون الحكم والمواعظ: ص125 ح2860.</span></ref>

<span dir="rtl">281.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسب كردن حسنات، از برترين درآمدهاست.</span>

<span dir="rtl">282.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الدُّنيا دارُ صِدقٍ لِمَن عَرَفَها، ومِضمارُ الخَلاصِ لِمَن تَزَوَّدَ مِنها، هِيَ مَهبَطُ وَحيِ اللّهِ ومَتجَرُ أولِيائِهِ، اتَّجَروا فَربِحُوا الجَنَّةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الإرشاد: ج1 ص296، بحار الأنوار: ج77 ص418 ح40 ؛ تاريخ دمشق: ج42 ص498 عن عاصم بن ضمرة وكذلك عن محمّد بن معروف المكّي عن أبيه وكلاهما نحوه، كنز العمّال: ج3 ص732 ح8603.</span></ref>

<span dir="rtl">282.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دنيا سراى راستى است براى آن كس كه آن را شناخت، و ميدان رهايى است براى آن كس كه از آن توشه برداشت. دنيا فرودگاه وحى خداوند و تجارت خانه اولياى اوست. [آنان] تجارت كردند و بهشت را سود بردند.</span>

<span dir="rtl">283.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الرّابِـحُ مَن باعَ العاجِلَةَ بِالآجِلَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص386 ح1488، عيون الحكم والمواعظ: ص28 ح370.</span></ref>

<span dir="rtl">283.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سود برنده، كسى است كه اين جهان را به آن جهان فروخت.</span>

<span dir="rtl">284.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَنِ ابتاعَ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ رَبِحَهُما.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص257 ح8236، عيون الحكم والمواعظ: ص445 ح7817.</span></ref>

<span dir="rtl">284.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه آخرتش را با دنيايش بخرد، هر دو را سود مى برد.</span>

<span dir="rtl">285.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: صُن دينَكَ بِدُنياكَ تَربَحهُما، ولا تَصُن دُنياكَ بِدينِكَ فَتَخسَرهُما.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص211 ح5861، عيون الحكم والمواعظ: ص303 ح5378.</span></ref>

<span dir="rtl">285.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دينت را با دنيايت نگه دار تا هر دو را سود ببرى، و دينت را ابزار نگهدارى دنيايت قرار مده كه هر دو را از كف مى دهى.</span>

<span dir="rtl">286.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام: مَن تَعزّى عَنِ الدُّنيا بِثَوابِ الآخِرَةِ فَقَد تَعزّى عَن حَقيرٍ بِخَطيرٍ، وأعظَمُ مِن ذلِكَ مَن عَدَّ فائِتَها سَلامَةً نالَها وغَنيمَةً أُعينَ عَلَيها.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص613 ح1266 عن زيد بن عليّ عليه السلام، بحار الأنوار: ج82 ص131 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">286.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: كسى كه به خاطر ثواب آخرت، در برابر [از دست دادن] دنيا شكيبايى ورزد، هر آينه به خاطر امر مهمّى، در برابر چيزى حقير، شكيبايى ورزيده است. از اين مهم تر، كسى است كه آنچه را از دنيا از دستش رفته، سلامتى مى داند كه به آن دست يافته و غنيمتى مى شمارد كه براى [به دست آوردن] آن، يارى شده است.</span>

<span dir="rtl">287.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ ـ: اللّهُمَّ ومَتى وَقَفنا بَينَ نَقصَينِ في دينٍ أو دُنيا فَأَوقِعِ النَّقصَ بِأَسرَعِهِما فَناءً، وَاجعَلِ التَّوبَةَ في أطوَلِهِما بَقاءً. وإذا هَمَمنا بِهَمَّينِ يُرضيكَ أحَدُهُما عَنّا ويُسخِطُكَ الآخَرُ عَلَينا، فَمِل بِنا إلى ما يُرضيكَ عَنّا، وأوهِن قُوَّتَنا عَمّا يُسخِطُكَ عَلَينا، ولا تُخَلِّ في ذلِكَ بَينَ نُفوسِنا وَاختِيارِها؛ فَإِنَّها مُختارَةٌ لِلباطِلِ إلّا ما وَفَّقتَ، أمّارَةٌ بِالسّوءِ إلّا ما رَحِمتَ.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّاديّة: ص47 الدعاء 9.</span></ref>

<span dir="rtl">287.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ: بار خدايا! هر گاه ميان دو نقصان، يكى در دين و يكى در دنيا، قرار گرفتيم، نقصان را در همانى قرار بده كه زودگذرتر است و توبه را در همانى قرار بده كه ماندگارتر است، و هر گاه ميان دو خواست قرار گرفتيم كه يكى از آن دو، تو را از ما خشنود مى سازد و آن ديگرى، تو را بر ما خشمگين مى نمايد، ما را به آنى متمايل گردان كه تو را از ما خشنود مى سازد و نيروى ما را به آن يك كه تو را بر ما خشمگين مى نمايد، سست بگردان و در آن، ما را به اختيار خودمان وا مگذار؛ زيرا نفْس هاى ما، اگر توفيق خود را يارشان نگردانى، باطل را بر مى گزينند و در صورتى كه تو رحم نكنى، به بدى فرمان مى دهند.</span>

<span dir="rtl">288.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في مُناجاةِ العارِفينَ ـ: إلهي فَاجعَلنا مِنَ الَّذينَ تَوَشَّحَت</span> <ref><span dir="rtl">الوِشاح: شيء يُنسج من أديم عريضا، ويرصّع بالجواهر، وتشدّه المرأة بين عاتقيها. توشّحت هي: أي لبسته (الصحاح: ج1 ص415 «وشح»). والظاهر أنّ الصواب: «توشّجت»، قال الجوهري الوشيجة: عِرق الشجرة، ووشجت العروق والأغصان: اشتبكت (الصحاح: ج1 ص347 «وشج») وعلى ايّ حال فالكلام هنا على سبيل الاستعارة والمعنى أنّ أشجار الشوق اليك اشتبكت وتجذّرت في قلوبهم.</span></ref> <span dir="rtl">أشجارُ الشَّوقِ إلَيكَ في حَدائِقِ صُدورِهِم... وَاستَقَرَّ بِإِدراكِ السُّؤولِ ونَيلِ المَأمولِ قَرارُهُم، ورَبِحَت في بَيعِ الدُّنيا بِالآخِرَةِ تِجارَتُهُم.</span> <ref><span dir="rtl">بحار الأنوار: ج94 ص150.</span></ref>

<span dir="rtl">288.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجاة العارفين ـ: معبود من! ما را از كسانى قرار بده كه باغ هاى سينه هاى آنان، كمربند مرصّع نشانِ شوقِ به تو را بر كمر بسته اند</span> <ref><span dir="rtl">ظاهرا در متن عربى حديث «توشَّجت» صحيح باشد ؛ يعنى درختان شوقِ به تو، در باغ هاى سينه هاى آنان در هم تنيده و ريشه دوانيده است.</span></ref><span dir="rtl">... و نهادِ آنان با رسيدن به خواسته شان و نِيل به آرزويشان آرام گرفته است و با فروختن دنيا به آخرت، تجارتى سودآور كرده اند.</span>

<span dir="rtl">289.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ في وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ ـ: وأنتَ الَّذي زِدتَ فِي السَّومِ عَلى نَفسِكَ لِعِبادِكَ، تُريدُ رِبحَهُم في مُتاجَرَتِهِم لَكَ وفَوزَهُم بِالوِفادَةِ عَلَيكَ وَالزِّيادَةِ مِنكَ فَقُلتَ تَبارَكَ اسمُكَ وتَعالَيتَ: «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا»</span> <ref><span dir="rtl">الأنعام: 160. 5. البقرة: 261.6. البقرة: 245.</span></ref> <span dir="rtl">وقُلتَ: «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ</span> » <ref><span dir="rtl">وقُلتَ: «مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً»</span></ref> <span dir="rtl">وما أنزَلتَ مِن نَظائِرِهِنَّ فِي القُرآنِ مِن تَضاعيفِ الحَسَناتِ.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّاديّة: ص172 الدعاء 45، المصباح للكفعمي: ص846، مصباح المتهجّد: ص642 ح718، الإقبال: ج1 ص423 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج98 ص173 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">289.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ از دعاى ايشان در وداع با ماه رمضان ـ: و تو كسى هستى كه در معامله با بندگانت، همواره به سود آنان، بر بها مى افزايى و مى خواهى كه در سوداى با تو، آنان سود برند و كامياب و با دست پُر از جانب تو، به پيشگاهت وارد شوند. پس تو ـ كه خجسته نام و بلندمرتبه اى ـ فرمودى: «هر كس كار نيكى بياورَد، ده برابر به او پاداش داده مى شود و هر كه بدى بياورَد، تنها همانند آن كيفر مى بيند» و نيز فرمودى: «مَثَل آنان كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، مَثَل دانه اى است كه هفت خوشه بر آورَد و در هر خوشه اى، صد دانه باشد. خدا پاداش هر كس را كه بخواهد، چند برابر مى كند» و نيز فرمودى: «كيست كه به خدا قرض الحسنه بدهد تا خدا بر آن، چند برابر بيشتر بيفزايد؟» و امثال اين آيات كه در قرآن در باره چند برابر كردن حسنات، فرو فرستاده اى.</span>

<span dir="rtl">290.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: تَقولُ إذا أصبَحتَ وأمسَيتَ: ... اللّهُمَّ إنَّ اللَّيلَ وَالنَّهارَ خَلقانِ مِن خَلقِكَ فَلا تَبتَلِيَنّي فيهِما بِجُرأَةٍ عَلى مَعاصيكَ، ولا رُكوبٍ لِمَحارِمِكَ، وَارزُقني فيهِما عَمَلاً مُتَقَبَّلاً وسَعيا مَشكورا وتِجارَةً لَن تَبورَ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج1 ص337 ح982 عن عمّار بن موسى، مصباح المتهجّد: ص206 ح299 نحوه، بحار الأنوار: ج86 ص287 ح48.</span></ref>

<span dir="rtl">290.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: در هر بام و شام مى گويى: «... بار خدايا! شب و روز، دو آفريده از آفريده هاى تو هستند. پس در آنها مرا گرفتار گستاخى بر معاصى ات و ارتكاب حرام هايت مگردان، و در آنها مرا عملى پذيرفته، تلاشى در خورِ تقدير، و تجارتى كه هرگز كساد نمى شود، روزى فرما.</span>

<span dir="rtl">291.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ عَقيبَ الفَريضَةِ ـ: اللّهُمَّ بِبِرِّكَ القَديمِ... أنتَ اللّهُ الَّذي لا إلهَ إلّا أنتَ لَقَد فازَ مَن والاكَ، وسَعَدَ مَن ناجاكَ، وعَزَّ مَن ناداكَ، وظَفِرَ مَن رَجاكَ، وغَنِمَ مَن قَصَدَكَ، ورَبِحَ مَن تاجَرَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص59 ح92، البلد الأمين: ص13، المصباح للكفعمي: ص35 من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام وفيه «ورُحِمَ» بدل «وربح»، بحار الأنوار: ج86 ص53 ح58 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي.</span></ref>

<span dir="rtl">291.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ از دعاى ايشان در تعقيبات نماز ـ: بار خدايا! به حقّ احسان ديرين و ازلى ات...؛ تويى آن خدايى كه معبودى جز تو نيست. هر آينه رستگار شد آن كه پيروى تو كرد، و نيك بخت شد آن كه با تو به راز و نياز پرداخت، و عزّتمند شد آن كه تو را صدا زد، و كامياب شد آن كه به تو اميد بست، و غنيمت بُرد آن كه آهنگ [كوى] تو كرد، و سود بُرد آن كه با تو سودا كرد.</span>

<span dir="rtl">292.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا رِبحَ إلّا لِمَن باعَ اللّهَ نَفسَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص120.</span></ref>

<span dir="rtl">292.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام: سود نبُرد، مگر آن كس كه خويشتن را به خدا فروخت.</span>

<span dir="rtl">293.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ لِابنِهِ يَعِظُهُ ـ: يا بُنَيَّ، اِتَّخِذ تَقوَى اللّهِ تِجارَةً تَأتِكَ الأَرباحُ مِن غَيرِ بِضاعَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الخواطر: ج2 ص231، بحار الأنوار: ج13 ص426 ح21.</span></ref>

<span dir="rtl">293.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام ـ در اندرز به فرزندش ـ: فرزندم! پروا از خدا را تجارت خود گردان تا بى هيچ سرمايه اى، سودها به سوى تو سرازير شوند.</span>

<span id="تفسير-تجارة-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 2: تَفسيرُ تِجارَةِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 2: معناى سوداگرى آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">الصفّ: 10 و 11.</span></ref>

<span dir="rtl">«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى (سودايى) ره نمون شوم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟ به خدا و رسول او ايمان آوريد و در راه خدا با اموال و جان هايتان جهاد كنيد. اين براى شما بهتر است، اگر بدانيد».</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَاةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ».</span> <ref><span dir="rtl">فاطر: 29.</span></ref>

<span dir="rtl">«كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزى شان كرده ايم، پنهانى و آشكارا انفاق مى كنند، به تجارتى اميد بسته اند كه هرگز كساد نمى شود».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">294.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آلهـ مِن وَصاياهُ لِابنِ مَسعودٍ ـ: يَابنَ مَسعودٍ، كُلُّ ما أبصَرتَهُ بِعَينِكَ وَاستَخلاهُ</span> <ref><span dir="rtl">في بحار الأنوار: «واستحلاه».</span></ref> <span dir="rtl">قَلبُكَ فَاجعَلهُ للّهِِ، فَذلِكَ تِجارَةُ الآخِرَةِ؛ لِأَنَّ اللّهَ يَقولُ: «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ »</span> <ref><span dir="rtl">النحل: 96.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج2 ص357 ح2660 عن عبد اللّه بن مسعود، بحار الأنوار: ج77 ص106 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">294.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ از سفارش هاى ايشان به ابن مسعود ـ: اى پسر مسعود! هر آنچه را چشمت ديد و دلت هوس كرد، براى خدا قرارش بده [و به خاطر خدا از آن صرف نظر كن] كه اين، تجارت آخرت است؛ زيرا خداوند مى فرمايد: «آنچه نزد شماست، رفتنى است و آنچه نزد خداست، ماندنى است».</span>

<span dir="rtl">295.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لَيسَ شَيءٌ أطيَبَ عِندَ اللّهِ مِن ريحِ فَمِ صائِمٍ تَرَكَ الطَّعامَ وَالشَّرابَ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ، وآثَرَ اللّهَ عَلى ما سِواهُ، وَابتاعَ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ، فَإِنِ استَطَعتَ أن يَأتِيَكَ المَوتُ وأنتَ جائِعٌ، وكَبِدُكَ ظَمآنُ فَافعَل؛ فَإِنَّكَ تَنالُ بِذلِكَ أشرَفَ المَنازِلِ، وتَحُلُّ مَعَ الأَبرارِ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ.</span> <ref><span dir="rtl">التحصين لابن فهد: ص20 ح39 عن سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل، مستدرك الوسائل: ج7 ص499 ح8741.</span></ref>

<span dir="rtl">295.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نزد خداوند، چيزى خوش تر از بوى دهان روزه دارى نيست كه به خاطر خداى پروردگار جهانيان، از خوردن و آشاميدن، خوددارى ورزيده و خدا را بر ما سِواى او برگزيده و آخرتش را به دنيايش خريده است.</span>

<span dir="rtl">پس اگر مى توانى كارى كنى كه وقتى مرگْ تو را در مى رسد، گرسنه باشى و جگرت تشنه باشد، چنين كن؛ زيرا با اين كار، به عالى ترين منازل مى رسى و با نيكان و شهيدان و شايستگان، همنشين مى شوى.</span>

<span dir="rtl">296.</span> <span dir="rtl">مكارم الأخلاق: قالَ ابنُ مَسعودٍ [لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله] : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ، كَيفَ لي بِتِجارَةِ الآخِرَةِ؟</span>

<span dir="rtl">فقالَ صلى الله عليه و آله: لا تُريحَنَّ لِسانَكَ عَن ذِكرِ اللّهِ، وذلِكَ أن تَقولَ: «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» فَهذِهِ التِّجارَةُ المُربِحَةُ. وقالَ اللّهُ تَعالى: «يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ * لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»</span> <ref><span dir="rtl">فاطر: 29 و 30.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج2 ص356 ح2660، بحار الأنوار: ج77 ص106 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">296.</span> <span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ابن مسعود [به پيامبر خدا] گفت: پدر و مادرم به فدايت، اى پيامبر خدا! چگونه تجارت آخرت كنم؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «هرگز زبانت را از ياد خدا مياساى، يعنى اين كه [پيوسته] بگويى: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر. اين است تجارت سودآور. خداى متعال مى فرمايد: «به تجارتى اميد بسته اند كه هرگز كساد نمى شود، تا مُزدهاى آنان را به تمام و كمال، به آنان بدهد و از فضل خويش بر آنان بيفزايد» ».</span>

<span dir="rtl">297.</span> <span dir="rtl">الإمام الرضا عليه السلام ـ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى: «وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشَى... »</span> <ref><span dir="rtl">الليل: 1.</span></ref> <span dir="rtl">ـ: إنَّ رَجُلاً مِنَ الأَنصارِ كانَ لِرَجُلٍ في حائِطِهِ نَخلَةٌ وكانَ يَضُرُّ بِهِ، فَشَكا ذلِكَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَدَعاهُ، فَقالَ: أعطِني نَخلَتَكَ بِنَخلَةٍ فِي الجَنَّةِ! فَأَبى.</span>

<span dir="rtl">فَبَلَغَ ذلِكَ رَجُلاً مِنَ الأَنصارِ يُكَنّى أبَا الدَّحداحِ، فَجاءَ إلى صاحِبِ النَّخلَةِ، فَقالَ:</span>

<span dir="rtl">بِعني نَخلَتَكَ بِحائِطي</span> <ref><span dir="rtl">الحائط: البستان من النخيل إذا كان عليه حائط ؛ وهو الجدار (النهاية: ج1 ص462 «حوط»).</span></ref><span dir="rtl">، فَباعَهُ، فَجاءَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، قَدِ اشتَرَيتُ نَخلَةَ فُلانٍ بِحائِطي.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: فَلَكَ بَدَلُها نَخلَةٌ فِي الجَنَّةِ، فَأَنزَلَ اللّهُ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ عَلى نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله «وَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنثَى * إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى * فَأَمَّامَنْ أَعْطَى» يَعنِي النَّخلَةَ «وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى »بِوَعدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى»</span> <ref><span dir="rtl">الليل: 3 ـ 7.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص355 ح1273 عن البزنطي، تفسير القمّي: ج2 ص425 عن عليّ بن إبراهيم، مجمع البيان: ج10 ص759 عن ابن عبّاس وكلاهما من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام نحوه، بحار الأنوار: ج103 ص127 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">297.</span> <span dir="rtl">امام رضا عليه السلام ـ در تفسير آيه شريف: «و سوگند به شب، آن گاه كه فرو پوشد...» ـ: مردى در باغ يكى از انصار، درخت خرمايى داشت و اين، موجب آسيب رسانى [و مزاحمتِ] وى براى مرد انصارى شده بود. مرد انصارى، از اين موضوع به پيامبر خدا شكايت كرد.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله او را فرا خواند و فرمود: «درخت خرمايَت را به درخت خرمايى در بهشت به من بفروش!»، ولى مرد نپذيرفت.</span>

<span dir="rtl">اين خبر به گوش مردى ديگر از انصار (معروف به ابو دحداح) رسيد. پس نزد صاحب نخل آمد و گفت: درخت خرمايت را به باغ خرمايم مى خرم. او بدين صورت، باغش را فروخت و سپس نزد پيامبر خدا آمد و گفت: اى پيامبر خدا! نخل فلانى را با باغم خريدم.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا به او فرمود: «به جاى آن، يك نخل در بهشت از آنِ توست».</span>

<span dir="rtl">پس خداوند متعال، اين آيه را بر پيامبرش صلى الله عليه و آله نازل فرمود: «و سوگند به آن كه نر و ماده را آفريد، همانا تلاش شما پراكنده است. امّا آن كه عطا كرد» يعنى درخت خرما را «و پروا داشت و پاداش نيكوتر را تصديق كرد» يعنى وعده پيامبر خدا را، «به زودى، راه آسانى را پيش پاى او خواهيم گذاشت».</span>

<span dir="rtl">298.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبل عن أنس: إنَّ رَجُلاً قالَ: يا رَسولَ اللّهِ، إنَّ لِفُلانٍ نَخلَةً وأنَا اُقيمُ حائِطي بِها، فَأْمرُهُ أن يُعطِيَني حَتّى اُقيمَ حائِطي بِها.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: أعطِها إيّاهُ بِنَخلَةٍ فِي الجَنَّةِ! فَأَبى.</span>

<span dir="rtl">فَأَتاهُ أبو الدَّحداحِ، فَقالَ: بِعني نَخلَتَكَ بِحائِطي، فَفَعَلَ، فَأَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، إنّي قَدِ ابتَعتُ النَّخلَةَ بِحائطي، فَاجعَلها لَهُ فَقَد أعطَيتُكَها.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: «كَم مِن عِذقٍ راحَ لِأَبِي الدَّحداحِ فِي الجَنَّةِ!» قالَها مِرارا.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَأَتَى امرَأَتَهُ فَقالَ: يا اُمَّ الدَّحداحِ اخرُجي مِنَ الحائِطِ؛ فَإِنّي قَد بِعتُهُ بِنَخلَةٍ فِي الجَنَّةِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَت: رَبِـحَ البَيعُ ـ أو كَلِمَةً تُشبِهُها ـ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج4 ص293 ح12484، صحيح ابن حبّان: ج16 ص113 ح7159، المستدرك على الصحيحين: ج2 ص24 ح2194، موارد الظمآن: ص564 ح2271، المعجم الكبير: ج22 ص300 ح763 كلّها نحوه، مجمع الزوائد: ج9 ص538 ح15791.</span></ref>

<span dir="rtl">298.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبلـ به نقل از اَنَس ـ: مردى گفت: اى پيامبر خدا! فلانى درخت خرمايى [در باغ من] دارد و من مى خواهم باغم را با آن، ديواربندى كنم. دستور دهيد درختش را به من بدهد تا با آن، باغم را ديواربندى كنم.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «نخلت را در ازاى نخلى در بهشت، به او بده».</span>

<span dir="rtl">آن مرد نپذيرفت. ابو دَحداح نزد آن مرد آمد و گفت: نخلت را به باغ خرمايم بفروش. مرد فروخت.</span>

<span dir="rtl">ابو دحداح، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من آن نخل را به [بهاى] باغم خريدم. آن نخل را به آن مرد (صاحب باغ) بدهيد؛ زيرا من آن را به شما [هديه] مى دهم.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا چند بار فرمود: «چه بسيار خُرمابُن هايى كه در بهشت، از آنِ ابو دحداح شد!».</span>

<span dir="rtl">ابو دحداح، نزد همسرش آمد و گفت: اى اُمّ دَحداح! باغ را ترك كن؛ زيرا من آن را به نخلى در بهشت فروختم.</span>

<span dir="rtl">همسرش گفت: سوداى سودآورى است (يا جمله اى شبيه به اين).</span>

<span dir="rtl">299.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ » ـ: فَقالوا: لَو نَعلَمُ ما هِيَ لَبَذَلنا فيهَا الأَموالَ وَالأَنفُسَ وَالأَولادَ، فَقالَ اللّهُ: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ـ إلى قَولِهِ ـ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ».</span> <ref><span dir="rtl">تفسير القمّي: ج2 ص365 عن أبي الجارود.</span></ref>

<span dir="rtl">299.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ در باره آيه شريف: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى ره نمون شوم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟» ـ: [مؤمنان] گفتند: اگر بدانيم كه آن تجارت چيست، جان و مال و فرزندانمان را در راه آن مى بخشيم.</span>

<span dir="rtl">پس خداوند فرمود: «به خدا و رسول او ايمان آوريد و در راه خدا با اموال و جان هايتان جهاد كنيد.… اين است رستگارى بزرگ».</span>

<span dir="rtl">300.</span> <span dir="rtl">فتح الباري عن سعيد بن جبيرـ في قَولِهِ تَعالى: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ »الآيةَ ـ: لَمّا نَزَلَت قالَ المُسلِمونَ: لَو عَلِمنا هذِهِ التِّجارَةَ لَأَعطَينا فيهَا الأَموالَ وَالأَهلينَ، فَنَزَلَت: «تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ».</span> <ref><span dir="rtl">فتح الباري: ج6 ص6، زاد المسير: ج8 ص17، الدرّ المنثور: ج8 ص149 نقلاً عن ابن أبي حاتم وكلاهما نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">300.</span> <span dir="rtl">فتح البارىـ به نقل از سعيد بن جبير، در باره آيه شريف: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى ره نمون شوم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟» ـ: چون اين آيه نازل شد، مسلمانان گفتند: اگر بدانيم اين تجارتْ كدام است، مال و خانواده خود را در راه آن مى دهيم.</span>

<span dir="rtl">پس [دنباله آيه] نازل شد: «به خدا و رسول او ايمان آوريد».</span>

<span dir="rtl">301.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في تَحريضِهِ النّاسَ بِصِفّينَ ـ: إنَّ اللّهَ عز و جل دَلَّكُم عَلى تِجارَةٍ تُنجيكُم مِن عَذابٍ أليمٍ وتُشفي</span> <ref><span dir="rtl">أشفى على الشيء: أشرف عليه (الصحاح: ج6 ص2394 «شفى»).</span></ref> <span dir="rtl">بِكُم عَلَى الخَيرِ: الإِيمانِ بِاللّهِ، وَالجِهادِ في سَبيلِ اللّهِ، وجَعَلَ ثَوابَهُ مَغفِرَةً لِلذَّنبِ، ومَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدنٍ، وقالَ عز و جل: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ »</span> <ref><span dir="rtl">الصفّ: 4.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص39 ح4 عن مالك بن أعين، الإرشاد: ج1 ص265، وقعة صفّين: ص235 عن عبد الرحيم بن عبد الرحمن عن أبيه وكلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج32 ص562 ح468 ؛ تاريخ الطبري: ج5 ص16 عن أبي عمرة الأنصاري نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">301.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در تحريك و ترغيب لشكريان در جنگ صفّين ـ: خداوند عز و جل شما را به تجارتى ره نمون شده كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند و شما را به خير، نزديك مى سازد: ايمان آوردن به خدا و جهاد كردن در راه خدا. او پاداش آن را آمرزش گناه و سكونتگاه هايى خوش و پاك در باغ هاى بهشت قرار داد، و خداوند عز و جل فرمود: «همانا خدا دوستدار كسانى است كه در راه او، صف در صف، جهاد مى كنند، چنان كه گويى بنايى سُربى اند».</span>

<span dir="rtl">302.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا تِجارَةَ كَالعَمَلِ الصّالِحِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 113، مشكـاة الأنـوار: ص207 ح563، روضـة الـواعظين: ص475، بحار الأنوار: ج69 ص409 ح122 ؛ الفصول المهمّة لابن الصبّاغ: ص115، مطالب السؤول: ج1 ص236.</span></ref>

<span dir="rtl">302.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هيچ تجارتى چون كار نيك نيست.</span>

<span dir="rtl">303.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَعمالُ فِي الدُّنيا تِجارَةُ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص345 ح1307، عيون الحكم والمواعظ: ص47 ح1193.</span></ref>

<span dir="rtl">303.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اعمال در دنيا، تجارت آخرت اند.</span>

<span dir="rtl">304.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: العَمَلُ بِطاعَةِ اللّهِ أربَحُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص349 ح1320، عيون الحكم والمواعظ: ص29 ح412.</span></ref>

<span dir="rtl">304.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: عمل كردن به فرمان خداوند، سودمندترين [تجارت] است.</span>

<span dir="rtl">305.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: العَمَلُ بِطاعَةِ اللّهِ أربَحُ، ولِسانُ الصِّدقِ أزيَنُ وأنجَحُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص67 ح1862، عيون الحكم و المواعظ: ص55 ح1431 وفيه «أرجح» بدل «أنجح».</span></ref>

<span dir="rtl">305.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: عمل كردن به فرمان خداوند، سودمندتر است و نام نيك، زينت بخش تر و كارگشاتر.</span>

<span dir="rtl">306.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: فِي الطّاعَةِ كُنوزُ الأَرباحِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص394 ح6447، عيون الحكم والمواعظ: ص353 ح5954.</span></ref>

<span dir="rtl">306.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در طاعت [خداوند]، گنج هاى سود، نهفته است.</span>

<span dir="rtl">307.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الطّاعَةُ وفِعلُ البِرِّ هُمَا المَتجَرُ الرّابِحُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص153 ح2158، عيون الحكم والمواعظ: ص68 ح1718.</span></ref>

<span dir="rtl">307.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: طاعت [خداوند] و انجام دادن كار نيك، تجارت هايى سودآورند.</span>

<span dir="rtl">308.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أطِع تَربَح.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص171 ح2241، عيون الحكم والمواعظ: ص78 ح1898.</span></ref>

<span dir="rtl">308.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اطاعت [خدا] كن تا سود برى.</span>

<span dir="rtl">309.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: فِي الاِنفِرادِ لِعِبادَةِ اللّهِ كُنوزُ الأَرباحِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص406 ح6504، عيون الحكم والمواعظ: ص354 ح5979.</span></ref>

<span dir="rtl">309.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در تنهايىِ عبادت خداوند، گنج هاى سود، نهفته است.</span>

<span dir="rtl">310.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن عَمِلَ بِالحَقِّ رَبِحَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص145 ح7694، عيون الحكم والمواعظ: ص423 ح7127.</span></ref>

<span dir="rtl">310.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كه به حق عمل كند، سود مى بَرد.</span>

<span dir="rtl">311.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إذا أملَقتُم</span> <ref><span dir="rtl">الإملاق: الافتقار (الصحاح: ج4 ص1557 «ملق»).</span></ref> <span dir="rtl">فَتاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 258، عدّة الداعي: ص60 عن الإمام الصادق عليه السلام، غرر الحكم: ج3 ص165 ح4019، بحار الأنوار: ج96 ص133 ح66 ؛ مئة كلمة للجاحظ: ص104 ح88، المناقب للخوارزمي: ص376 ح395.</span></ref>

<span dir="rtl">311.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر گاه فقير شُديد، به وسيله صدقه دادن، با خدا سودا كنيد.</span>

<span dir="rtl">312.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أزكَى المالِ مَا اشتُرِيَ بِهِ الآخِرَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص407 ح3040، عيون الحكم والمواعظ: ص119 ح2699.</span></ref>

<span dir="rtl">312.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پاك ترين (/بالنده ترين) مال، مالى است كه با آن، آخرت خريده شود.</span>

<span dir="rtl">313.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الصَّدَقَةُ أعظَمُ الرِّبحَينِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص25 ح1673.</span></ref>

<span dir="rtl">313.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: صدقه، بزرگ ترين سوداست.</span>

<span dir="rtl">314.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَيكَ بِالإِحسانِ؛ فَإِنَّهُ أفضَلُ زِراعَةٍ وأربَحُ بِضاعَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص290 ح6112، عيون الحكم والمواعظ: ص334 ح5704.</span></ref>

<span dir="rtl">314.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: احسان كنيد كه آن، برترين كِشت و سودآورترين كالا (سرمايه) است.</span>

<span dir="rtl">315.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنّي لَاُملِقُ أحيانا فَاُتاجِرُ اللّهَ بِالصَّدَقَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">كشف الغمّة: ج2 ص417، بحار الأنوار: ج78 ص206 ح54.</span></ref>

<span dir="rtl">315.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: من گاهى اوقات، تنگ دست مى شوم و [براى رفع تنگ دستى خود،] با صدقه دادن، به تجارت با خداوند مى پردازم.</span>

<span dir="rtl">316.</span> <span dir="rtl">الإمام المهدي عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ العَلوِيِّ المِصرِيِّ ـ: اللّهُمَّ بِكَ أعوذُ وبِكَ ألوذُ... ومِنكَ أسأَلُ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، و لا تَرُدَّني إلّا بِذَنبٍ مَغفورٍ و سَعيٍ مَشكورٍ و تِجارَةٍ لَن تَبورَ.</span> <ref><span dir="rtl">مُهج الدعوات: ص349 عن محمّد بن عليّ العلوي المصري، بحار الأنوار: ج95 ص278 ح34 وراجع: فقه الرضا: ص404.</span></ref>

<span dir="rtl">316.</span> <span dir="rtl">امام مهدى عليه السلام ـ در دعاى معروف به دعاى عَلوى مِصرى ـ: بار خدايا! به تو پناه مى برم و دست به دامن تو مى شوم... و از تو درخواست مى كنم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از درگاهت بر مگردانى، مگر با آمرزش گناهم و پذيرفته شدن تلاشم و [نيز با] تجارتى كه هرگز كساد نمى شود.</span>

<span id="التحذير-من-اشتراء-الدنيا-بالآخرة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 3: التَّحذيرُ مِنِ اشتِراء الدُّنيا بِالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 3: زنهاردهى از سودا كردنِ آخرت به دنيا</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْاخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ ».</span> <ref><span dir="rtl">البقرة: 86.</span></ref>

<span dir="rtl">«آنان، كسانى هستند كه زندگى دنيا را با آخرت خريدند. پس نه عذابشان سبك مى گردد و نه آنان يارى مى شوند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">317.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: بَشِّر هذِهِ الاُمَّةَ بِالسَّناءِ وَالرِّفعَةِ وَالدّينِ والنَّصرِ وَالتَّمكينِ فِي الأَرضِ؛ فَمَن عَمِلَ مِنهُم عَمَلَ الآخِرَةِ لِلدُّنيا لَم يَكُن لَهُ فِي الآخِرَةِ نَصيبٌ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج8 ص44 ح21278، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص346 ح7862، شُعب الإيمان: ج5 ص334 ح6833 كلّها عن اُبيّ بن كعب، كنز العمّال: ج12 ص157 ح34465 ؛ إعلام الورى: ج1 ص89 عن اُبيّ بن كعب، مجمع البيان: ج5 ص224 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">317.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بشارت باد اين امّت را به بلندى و عظمت و دين و پيروزى و قدرت يافتن در زمين! پس هر كه از آنان كار آخرت را براى دنيا انجام دهد، در آخرت، او را نصيبى نخواهد بود.</span>

<span dir="rtl">318.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إيّاكَ أن تَبيعَ حَظَّكَ مِن رَبِّكَ وزُلفَتَكَ</span> <ref><span dir="rtl">الزُّلْفَة والزُّلْفى: القُربَة والمنزلة (الصحاح: ج4 ص1370 «زلف»).</span></ref> <span dir="rtl">لَدَيهِ بِحَقيرٍ مِن حُطامِ الدُّنيا.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص305 ح2701، عيون الحكم والمواعظ: ص98 ح2263.</span></ref>

<span dir="rtl">318.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: زنهار كه بهره ات از پروردگارت و قرب و منزلتت در نزد او را به متاع كوچك دنيا بفروشى!</span>

<span dir="rtl">319.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا يَترُكُ النّاسُ شَيئا مِن أمرِ دينِهِم لِاستِصلاحِ دُنياهُم، إلّا فَتَحَ اللّهُ عَلَيهِم ما هُوَ أضَرُّ مِنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 106، خصائص الأئمّة: ص97، بحار الأنوار: ج70 ص107 ح5.</span></ref>

<span dir="rtl">319.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مردم، امرى از امور دين خود را به خاطر آباد كردن دنيايشان فرو نمى گذارند، مگر آن كه خداوند، زيانبارتر از آن را برايشان مى گشايد.</span>

<span dir="rtl">320.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا تَبيعُوا الآخِرَةَ بِالدُّنيا، ولا تَستَبدِلُوا الفَناءَ بِالبَقاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص303 ح10335، عيون الحكم والمواعظ: ص524 ح9545 وفيه «البقاء بالفناء» بدل «الفناء بالبقاء».</span></ref>

<span dir="rtl">320.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آخرت را به دنيا مفروشيد و بقا (آخرت) را با فنا (دنيا) عوض نكنيد.</span>

<span dir="rtl">321.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أيُّهَا النّاسُ، إنَّكُم إن آثَرتُمُ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ أسرَعتُم إجابَتَها إلَى العَرَضِ الأَدنى، ورَحَلَت مَطايا آمالِكُم إلَى الغايَةِ القُصوى، تورِدُ مَناهِلَ عاقِبَتُها النَّدَمُ، وتُذيقُكُم ما فَعَلَت بِالاُمَمِ الخالِيَةِ وَالقُرونِ الماضِيَةِ؛ مِن تَغَيُّرِ الحالاتِ وتَكَوُّنِ المَثُلاتِ</span> <ref><span dir="rtl">المَثُلات: عقوبات أمثالهم من المكذّبين. يقال: المثلات: الأشباه والأمثال ممّا يعتبر به (مجمع البحرين: ج3 ص1671 «مثل»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص221، بحار الأنوار: ج78 ص60 ح137.</span></ref>

<span dir="rtl">321.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اى مردم! شما اگر دنيا را بر آخرت برگزينيد، در [قبولِ] كالاى پَست و بى ارزش آن، به آن، زود پاسخ داده ايد و مَركب هاى آرزوهايتان تا دورترين مقصد مى تازند و شما را به آبشخورهايى مى برند كه فرجامش پشيمانى است و طعم دگرگونى حالات و كيفرهايى را كه به امّت هاى پيشين و نسل هاى گذشته چشانيدند، به شما نيز مى چشانند.</span>

<span dir="rtl">322.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن لَم يُبالِ بِما رُزِي</span> <ref><span dir="rtl">الرُّزءُ: النقص (النهاية: ج2 ص218 «رزأ»).</span></ref> <span dir="rtl">مِن آخِرَتِهِ إذا سَلِمَت لَهُ دُنياهُ فَهُوَ هالِكٌ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص382 ح5833، معاني الأخبار: ص198 ح4، الأمالي للصدوق: ص478 ح644 وفيه «زرى» بدل «رزي»، الأمالي للطوسي: ص435 ح974 وفيه «من لم ينل ما يرى» بدل «من لم يبال بما رزي» وكلّها عن عبد اللّه بن بكر [بكران] المرادي عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، مشكاة الأنوار: ص208 ح566 وفيه «زوي» بدل «رزي»، تنبيه الخواطر: ج2 ص173 عن الإمام زين العابدين عنه عليهماالسلام.</span></ref>

<span dir="rtl">322.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس باك نداشته باشد كه براى سالم ماندن دنيايش به آخرتش آسيبى برسد، هلاك شدنى است.</span>

<span dir="rtl">323.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَيسَ عَنِ الآخِرَةِ عِوَضٌ، ولَيسَتِ الدُّنيا لِلنَّفسِ بِثَمَنٍ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص85 ح7502، عيون الحكم والمواعظ: ص411 ح6999.</span></ref>

<span dir="rtl">323.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آخرت، عوض ندارد و دنيا، بهاى جان [آدمى] نيست.</span>

<span dir="rtl">324.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِستَفرِغ جَهدَكَ لِمَعادِكَ تُصلِح مَثواكَ، ولا تَبِع آخِرَتَكَ بِدُنياكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص212 ح2411، عيون الحكم والمواعظ: ص85 ح2052.</span></ref>

<span dir="rtl">324.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: نيرويت را صرف مَعادت كن تا جايگاه [ابدى] خود را آباد كنى، و آخرتت را به دنيايت مفروش.</span>

<span dir="rtl">325.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أصلِح مَثواكَ، ولا تَبِع آخِرَتَكَ بِدُنياكَ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 31، تحف العقول: ص69، كشف المحجّة: ص222 عن عمر بن أبي المقدام عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج77 ص217 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">325.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اقامتگاه [ابدى] خويش را آباد كن و آخرتت را به دنيايت مفروش.</span>

<span dir="rtl">326.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا تَلتَمِسِ الدُّنيا بِعَمَلِ الآخِرَةِ، ولا تُؤثِرِ العاجِلَةَ عَلَى الآجِلَةِ؛ فَإِنَّ ذلِكَ شيمَةُ المُنافِقينَ وسَجِيَّةُ المارِقينَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص333 ح10405، عيون الحكم والمواعظ: ص527 ح9596.</span></ref>

<span dir="rtl">326.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كار آخرت را ابزارِ جُستن دنيا مكن و اين جهان را بر آن جهان بر مگزين؛ زيرا اين كار، خوى منافقان و خصلتِ از دين خارج شدگان است.</span>

<span dir="rtl">327.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَبِئسَ المَتجَرُ أن تَرَى الدُّنيا لِنَفسِكَ ثَمَنا ومِمّا لَكَ عِندَ اللّهِ عِوَضا.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 32، غرر الحكم: ج5 ص39 ح7355 وفيه «ليس» بدل «لبئس»، عيون الحكم والمواعظ: ص404 ح6845.</span></ref>

<span dir="rtl">327.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بد تجارتى است اين كه دنيا را بهاى جانت و عوضى كه نزد خدا دارى، بدانى!</span>

<span dir="rtl">328.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ مَن باعَ جَنَّةَ المَأوى لِعاجِلَةِ</span> <ref><span dir="rtl">في طبعة النجف وبيروت وطهران: «بعاجلة».</span></ref> <span dir="rtl">الدُّنيا تَعِسَ جَدُّهُ</span> <ref><span dir="rtl">المراد بالجَدّ: الحَظّ. وأتعس اللّه جُدُودَكم: أي أهلك حظوظكم (مجمع البحرين: ج1 ص273 «جدد»).</span></ref><span dir="rtl">، وخَسِرَت صَفقَتُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص512 ح3484، عيون الحكم والمواعظ: ص151 ح3318 وفيه «بعاجلة» بدل «لعاجلة».</span></ref>

<span dir="rtl">328.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس بهشت برين را به اين دنياى گذرا بفروشد، بدبخت است و تجارتى زيانبار كرده است.</span>

<span dir="rtl">329.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن أغبَنُ مِمَّن باعَ البَقاءَ بِالفَناءِ؟!</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص309 ح8508، عيون الحكم والمواعظ: ص449 ح7987.</span></ref>

<span dir="rtl">329.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كيست مغبون تر از كسى كه بقا [و آخرت جاويدان] را به فنا [و دنياى گذرا] بفروشد؟</span>

<span dir="rtl">330.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام:</span> «<span dir="rtl">وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ » بِالعَذابِ، إذ باعُوا الآخِرَةَ بِالدُّنيا ورَهَنوا بِالعَذابِ الدّائِم أنفُسَهُم لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ»</span> <ref><span dir="rtl">البقرة: 102.</span></ref> <span dir="rtl">أنَّهُم قَد باعوا أنفُسَهُم بِالعَذابِ ولكِن لا يَعلَمونَ ذلِكَ لِكُفرِهِم بِهِ، فَلَمّا تَرَكُوا النَّظَرَ في حُجَجِ اللّهِ حَتّى يَعلَموا، عَذَّبَهُم عَلَى اعتِقادِهِمُ الباطِلُ وجَحدِهِمُ الحَقَّ.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج1 ص269 ح1 عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام: ص475 ح304، بحار الأنوار: ج59 ص321 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">330.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام:</span> «<span dir="rtl">چه بد است آنچه جان هايشان را به آن فروختند</span>»<span dir="rtl">، يعنى به عذاب؛ زيرا آخرت را به دنيا فروختند و جان هايشان را به گروِ عذابِ هميشگى دادند. «اى كاش مى دانستند» كه جان هايشان را به عذاب فروخته اند؛ امّا به دليل كافر بودنشان به آن (عذاب)، اين را [كه جان خود را به بد چيزى فروخته اند،] نمى دانند.</span>

<span dir="rtl">پس چون انديشيدن در حجّت هاى خدا را فرو نهادند تا [در نتيجه اين انديشه و تأمّل، اين حقيقت را] بدانند، خداوند، آنان را به سبب اعتقاد باطلشان و انكار حق، عذاب كرد.</span>

<span dir="rtl">331.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام يَومَ الأَربَعينِ ـ: اللّهُمَّ، إنّي أشهَدُ أنَّهُ... بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ، وقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا وباعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص113 ح201، مصباح المتهجّد: ص788 ح857 كلاهما عن صفوان بن مهران، بحار الأنوار: ج101 ص331 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">331.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين ـ: بار خدايا! من گواهى مى دهم كه آن بزرگوار... خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و سرگشتگىِ گم راهى برهاند، در حالى كه آنان كه دنيا فريبشان داد و بهره خود [از آخرت] را به [دنياى] پَست فروختند، عليه او هميار شدند.</span>

<span dir="rtl">332.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام ـ: فَأَعذَرَ فِي الدُّعاءِ، وبَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ... حَتّى ثارَ عَلَيهِ مِن خَلقِكَ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا وباعَ الآخِرَةَ بِالثَّمَنِ الأَوكَسِ</span> <ref><span dir="rtl">الثمن الأوكس: الأنقص (مجمع البحرين: ج3 ص1969 «وكس»).</span></ref> <span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">كامل الزيارات: ص401 ح639 عن أبي حمزة الثمالي، تهذيب الأحكام: ج6 ص59 ح131،المزار الكبير: ص376 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه، بحار الأنوار: ج101 ص177 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">332.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در زيارت امام حسين عليه السلام ـ: پس با دعوت [مردم به حق،] حجّت را تمام كرد و خون و جان خود را در راه تو بخشيد... تا آن كه كسانى از خَلق تو كه دنيا فريبشان داد و آخرت را به كمترين بها فروختند، بر او شوريدند.</span>

<span dir="rtl">333.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَن أخسَرُ مِمَّن تَعَوَّضَ عَنِ الآخِرَةِ بِالدُّنيا؟!</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص309 ح8509، عيون الحكم والمواعظ: ص449 ح7988.</span></ref>

<span dir="rtl">333.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كيست زيان ديده تر از كسى كه آخرت را با دنيا عوض كرد؟!</span>

<span dir="rtl">334.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أخسَرُ النّاسِ مَن رَضِيَ الدُّنيا عِوَضا عَنِ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص414 ح3077، عيون الحكم والمواعظ: ص120 ح2730.</span></ref>

<span dir="rtl">334.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: زيانكارترينِ مردم، كسى است كه به جاى آخرت، به دنيا رضايت داد.</span>

<span dir="rtl">335.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ أخسَرَ النّاسِ صَفقَةً وأخيَبَهُم سَعيا رَجُلٌ أخلَقَ</span> <ref><span dir="rtl">خلُقَ وأخلقَ: بَلِيَ. وشيءٌ خَلَقٌ: بالٍ (لسان العرب: ج10 ص88 «خلق»).</span></ref> <span dir="rtl">بَدَنَهُ في طَلَبِ مالِهِ، ولَم تُساعِدهُ المَقاديرُ عَلى إرادَتِهِ؛ فَخَرَجَ مِنَ الدُّنيا بِحَسرَتِهِ وقَدِمَ عَلَى الآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 430، غرر الحكم: ج2 ص570 ح3594، عيون الحكم والمواعظ: ص157 ح3411 وفيهما «آماله» بدل «ماله»، بحار الأنوار: ج103 ص38 ح85.</span></ref>

<span dir="rtl">335.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: زيانبارترين معامله و بيهوده ترين تلاش، معامله و تلاش مردى است كه تن خويش را در طلب مال، فرسود و مقدّرات، او را در خواستش يارى نكردند و با حسرتش از دنيا رفت و با بار گناه به آخرت وارد شد.</span>

<span dir="rtl">336.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: ما أخسَرَ صَفقَةَ المُلوكِ إلّا مَن عَصَمَ اللّهُ؛ باعُوا الآخِرَةَ بِنَومَةٍ!</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص346 ح971.</span></ref>

<span dir="rtl">336.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: چه زيانبار است معاملات شاهان، مگر آن كس كه خدايش نگه بدارد! اينان، آخرت را به خوابى (دنيا) فروختند!</span>

<span dir="rtl">337.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ خَسِرَهُما.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص257 ح8237، عيون الحكم والمواعظ: ص445 ح7817.</span></ref>

<span dir="rtl">337.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه آخرتش را به دنيايش بفروشد، هر دو را باخته است.</span>

<span dir="rtl">338.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام: مَن رَضِيَ مِنَ اللّهِ بِالدُّنيا فَقَد رَضِيَ بِالخَسيسِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص391، بحار الأنوار: ج78 ص306 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">338.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام: كسى كه از خداوند به دنيا رضايت دهد، به پَست، رضايت داده است.</span>

<span dir="rtl">339.</span> <span dir="rtl">الكافي عن عليّ بن عيسى رفعه: إنَّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّهُ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ، فَقالَ لَهُ في مُناجاتِهِ: ... يا موسى، الدُّنيا نُطفَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">الدنيا نُطْفةٌ: أي ماء قليل مكدّر. قال في القاموس: النُّطفة ـ بالضمّ ـ: الماء الصافي قلّ أو كثر، أو قليل ماء يبقى في دلو أو قربة. أي الدنيا شيء قليل ؛ لا يصلح نعمتها ـ لحقارتها ـ أن تكون ثوابا للمؤمن، ولا بلاؤها وشدّتها ـ لقلّتها ـ أن تكون عذابا وانتقاما من فاجر (مرآة العقول: ج25 ص103).</span></ref> <span dir="rtl">لَيسَت بِثَوابٍ لِلمُؤمِنِ ولا نَقِمَةٍ مِن فاجِرٍ؛ فَالوَيلُ الطَّويلُ لِمَن باعَ ثَوابَ مَعادِهِ بِلَعقَةٍ لَم تَبقَ، وبِلَعسَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">اللَّعْس ـ بالفتح ـ: العَضّ، والمراد هنا ما يقطعه بأسنانه من شيء مأكول مرّة واحدة (مرآة العقول: ج25 ص103).</span></ref> <span dir="rtl">لَم تَدُم.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص42 و 47 ح8، بحار الأنوار: ج77 ص37 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">339.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از على بن عيسى، كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله يا اهل بيت عليهم السلام مى رسانَد ـ: خداوند متعال با موسى نجوا كرد و در نجوايش با او گفت: «... اى موسى! دنيا، اندك آبى تيره است و نه پاداشى [در خور] براى مؤمن و نه كيفرى [مناسب] براى بى ايمان است. پس واى و صد واى بر كسى كه پاداش مَعادش را به ليسيدنى ناماندگار و گاز زدنى ناپايدار فروخت!</span>

<span dir="rtl">340.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: يا بُنَيَّ، بِع دُنياكَ بِآخِرَتِكَ تَربَحهُما جَميعا، ولا تَبِع آخِرَتَكَ بِدُنياكَ تَخسَرهُما جَميعا.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الخواطر: ج1 ص137، بحار الأنوار: ج13 ص422 ح17 ؛ البداية والنهاية: ج9 ص273.</span></ref>

<span dir="rtl">340.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: فرزندم! دنيايت را به آخرتت بفروش تا هر دوى آنها را سود بَرى، و آخرتت را به دنيايت مفروش كه هر دوى آنها را مى بازى.</span>

<span id="ذم-من-باع-آخرته-بدنيا-غيره"></span>
== <span dir="rtl">5 / 4: ذَمُّ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 4: نكوهش آن كه آخرتش را به دنياى ديگران بفروشد</span>

<span dir="rtl">341.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: شَرُّ النّاسِ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ، وشَرٌّ مِن ذلِكَ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص353 ح5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، مكارم الأخلاق: ج2 ص319 ح2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج77 ص46 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">341.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بدترينِ مردم، كسى است كه آخرتش را به دنيايش بفروشد، و بدتر از او، كسى است كه آخرت خويش را براى دنياى ديگرى بفروشد.</span>

<span dir="rtl">342.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مِن شَرِّ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ، عَبدٌ أذهَبَ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span><ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص1312 ح3966، المعجم الكبير: ج8 ص123 ح7559 كلاهما عن أبي اُمامة، شُعب الإيمان: ج5 ص358 ح6938 عن أبي هريرة وفيه «أسوأ» بدل «شرّ» وليس فيه «عند اللّه يوم القيامة»، كنزالعمّال: ج3 ص510 ح7661.</span></ref>

<span dir="rtl">342.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: يكى از بدمنزلت ترينِ مردم نزد خداوند در روز قيامت، بنده اى است كه آخرتش را به خاطر دنياى ديگرى از دست بدهد.</span>

<span dir="rtl">343.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ أشَدَّ النّاسِ نَدامَةً يَومَ القِيامَةِ، رَجُلٌ باعَ آخِرَتَه بِدُنيا غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">التاريخ الكبير: ج6 ص128 عن أبي هريرة، كنزالعمّال: ج3 ص510 ح7660.</span></ref>

<span dir="rtl">343.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: پرندامت ترينِ مردم در روز قيامت، مردى است كه آخرتش را براى دنياى ديگرى بفروشد.</span>

<span dir="rtl">344.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: شَرُّ النّاسِ مَن تَأَذّى بِهِ النّاسُ، وشَرٌّ مِن ذلِكَ مَن أكرَمَهُ النّاسُ اتِّقاءَ شَرِّهِ، وشَرٌّ مِن ذلِكَ مَن باعَ دينَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص243، بحار الأنوار: ج75 ص281 ح7 وراجع: كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص353 ح5762 و مستطرفات السرائر: ص111 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">344.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بدترينِ مردم، كسى است كه مردم از او آزار ببينند، و از او بدتر، كسى است كه مردم از بيمِ گزندش، به او احترام بنهند، و از او بدتر، كسى است كه دينش را براى دنياى ديگرى بفروشد.</span>

<span dir="rtl">345.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: قِوامُ الدُّنيا بِأَربَعَةٍ: بِعالِمٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِهِ، وبِغَنِيٍّ باذِلٍ لِمَعروفِهِ، وبِجاهِلٍ لا يَتَكَبَّرُ أن يَتَعَلَّمَ، وبِفَقيرٍ لا يَبيعُ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span>

<span dir="rtl">وإذا عَطَّلَ العالِمُ عِلمَهُ، وأمسَكَ الغَنِيُّ مَعروفَهُ، وتَكَبَّرَ الجاهِلُ أن يَتَعَلَّمَ، وباعَ الفَقيرُ آخِرَتَهُ بِدُنيا غَيرِهِ فَعَلَيهِمُ الثُّبورُ</span> <ref><span dir="rtl">الثَّبور: الهلاك (النهاية: ج1 ص206 «ثبر»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص222، بحار الأنوار: ج78 ص62 ح143.</span></ref>

<span dir="rtl">345.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: استوارى دنيا، به چهار چيز است: عالِمى كه علمش را به كار مى گيرد، توانگرى كه نيكى (بخشش) مى كند، نادانى كه از آموختن، تكبّر نمى ورزد، و نادارى كه آخرتش را براى دنياى ديگرى نمى فروشد.</span>

<span dir="rtl">هر گاه عالِم، علمش را به كار نبندد و توانگر، از نيكى (بخشش) دريغ كند و نادان از آموختن، تكبّر ورزد و نادار، آخرتش را براى دنياى ديگرى بفروشد، نابودى گريبانگيرشان مى شود.</span>

<span dir="rtl">346.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ لَمّا قيلَ لَهُ: أيُّ الخَلقِ أشقى؟ ـ: مَن باعَ دينَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص383 ح5833، معاني الأخبار: ص198 ح4، الأمالي للصدوق: ص478 ح644، الأمالي للطوسي: ص435 ح974 كلّها عن عبد اللّه بن بكر [بكران] المرادي عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام، تنبيه الخواطر: ج2 ص174 عن الإمام زين العابدين عنه عليهماالسلاموفيه «آخرته» بدل «دينه»، بحار الأنوار: ج75 ص301 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">346.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در پاسخ اين پرسش كه: شقاوتمندترينِ مردم كيست؟ ـ: كسى كه دينش را براى دنياى ديگرى بفروشد.</span>

<span dir="rtl">347.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: بِئسَ الرَّجُلُ مَن باعَ دينَهُ بِدُنيا غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص254 ح4403، عيون الحكم والمواعظ: ص193 ح3969.</span></ref>

<span dir="rtl">347.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بد مردى است كسى كه دينش را براى دنياى ديگرى مى فروشد!</span>

<references />