نمایش مبدأ برای أ م ن / الأمانة

[[رده:ا]]
<span id="الأمانة-نسخه-آزمایشی"></span>
= <span dir="rtl">الأمانة (نسخه آزمایشی)</span> =

<span dir="rtl">امانت</span>

= <span dir="rtl">درآمد</span> =

<span id="امانت-در-لغت"></span>
== <span dir="rtl">امانت، در لغت</span> ==

<span dir="rtl">واژه «امانت»، ضدّ «خيانت»، مصدر و از ريشه «أمن» به معناى آرامش قلب است. امين، به كسى گفته مى شود كه دل، در سپردن چيزى به او احساسِ آرامش كند. همچنين به چيزى كه سپرده شده نيز «امانت» اطلاق مى گردد. ابن فارس، در معناى «أمَنَ» مى گويد:</span>

<span dir="rtl">الهمزة و الميم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التى ضدّ الخيانة، و معناها سكون القلب، و الآخر التصديق.</span> <ref><span dir="rtl">معجم مقاييس اللغة: ج1 ص133 مادّه «أمن».</span></ref>

<span dir="rtl">همزه و ميم و نون، دو اصل [معنايىِ] نزديك به هم دارد: يكى امانت كه ضدّ خيانت و به معناى آرامش دل است، و ديگرى گواهى دادن.</span>

<span dir="rtl">راغب اصفهانى نيز در تبيين معناى «أمَنَ» آورده است:</span>

<span dir="rtl">أصل الأمن طمأنينة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فى الأصل مصادر، و يجعل الأمان تارةً إسما للحالة التى يكون عليها الإنسان فى الأمن، و تارة اسما لما يؤمن عليه الإنسان.</span> <ref><span dir="rtl">مفردات ألفاظ القرآن: ص90.</span></ref>

<span dir="rtl">ريشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانى است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهى اسم حالتى است كه انسان در آن حالت، آرام است، و گاهى هم اسم چيزى است كه انسان با آن، آرامش مى يابد.</span>

<span id="امانت-در-قرآن-و-حديث"></span>
== <span dir="rtl">امانت، در قرآن و حديث</span> ==

<span dir="rtl">واژه «امانت» در قرآن و احاديث اسلامى، در همان معناى لغوى آن به كار رفته است؛ امّا در تبيين عرصه هاى «امانت» و اقسام امينان، نوآورى هاى جالب توجّه و نكاتِ تنبّه آفرينى در متون اسلامى ديده مى شود.</span>

<span dir="rtl">در اين بخش، ره نمودهاى اسلام در باره ارزش و آثار امانتدارى، روش فرهنگ سازىِ امانتدارى در جامعه، انواع امانت ها و امينان، و آيين امانت سپارى، در شش فصل خواهد آمد كه در اين جا به خلاصه آنها اشاره مى شود:</span>

<span id="يك.-نهايت-تأكيد-بر-كسب-خصلت-امانتدارى"></span>
=== <span dir="rtl">يك. نهايت تأكيد بر كسب خصلت امانتدارى</span> ===

<span dir="rtl">تأمّل در فصول مختلف اين بخش، بيانگر اهمّيت فوق العاده امانتدارى در اسلام است، به گونه اى كه اين آيين مبين، با تكيه بر احساسات فطرى و دينى و با بهره گيرى از شيوه هاى مختلف تبليغاتى، تلاش مى كند پيروان خود را به امانتدارى وا دارد.</span>

<span dir="rtl">از منظر اسلام، شخص مسلمان، موظّف است كه انواع امانت ها را، كوچك باشند يا بزرگ، در هر حال و به همه اشخاص، حتى بدترين انسان هاى روى زمين، ادا نمايد و مسلمان، حق ندارد حتّى به كسى كه به او خيانت كرده، خيانت كند.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص333 (امانت / فصل يكم / وجوب بازگرداندن امانت).</span></ref>

<span id="دو.-روش-فرهنگ-سازى-امانتدارى-در-جامعه"></span>
=== <span dir="rtl">دو. روش فرهنگ سازى امانتدارى در جامعه</span> ===

<span dir="rtl">فرهنگ سازى امانتدارى در جامعه، نيازمند برنامه ريزى دقيق و همه جانبه در جهت اقدامات زير است:</span>

<span dir="rtl">الف ـ تقويت ايمان و باورهاى دينى؛</span>

<span dir="rtl">ب ـ گسترش پيوند با پيشوايان بزرگ اسلام و انتقال سيره عملى آنان در امانتدارى به سطوح مختلف جامعه؛</span>

<span dir="rtl">ج ـ تقويت عقل عملى و وجدان اخلاقى مردم؛</span>

<span dir="rtl">د ـ توسعه اقتصادى و مبارزه با زمينه هاى اقتصادى خيانت در جامعه (مانند تورّم)؛</span>

<span dir="rtl">ه ـ مراقبت ويژه دولت از كارمندان خود در جهت تقويت امانتدارى و حفظ حقوق مردم؛</span>

<span dir="rtl">و ـ احياى روح نيايش و استعانت از حضرت حق، براى رعايت امانت هاى بزرگ و سنگين.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص385 (امانت / فصل دوم: موجبات امانتدارى / كمك خواستن از خدا).</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">موفّقيت در انجام دادن اين اقدامات، در گرو تلاش پيگير و مداوم كلّيه مديران سياسى، فرهنگى، اقتصادى و قضايى در جامعه است.</span>

<span id="سه.-نقش-امانتدارى-در-كاميابى-مادى-و-معنوى"></span>
=== <span dir="rtl">سه. نقش امانتدارى در كاميابى مادّى و معنوى</span> ===

<span dir="rtl">در متون اسلامى، جهت گسترش هر چه بيشتر فرهنگ امانتدارى در جامعه، فوايد مادّى و معنوى فراوانى براى امانتدارى مطرح شده است. خلاصه آنچه در تبيين نقش امانتدارى در زندگى انسان در اين متون آمده، عبارت است از:</span>

<span dir="rtl">الف ـ علاقه خداوند متعال و پيامبر صلى الله عليه و آله به شخص امين؛</span>

<span dir="rtl">ب ـ رمز جايگاه رفيع امام على عليه السلام نزد پيامبر خدا؛</span>

<span dir="rtl">ج ـ زمينه سازى ارزش اخلاقى صداقت؛</span>

<span dir="rtl">د ـ مشاركت در اموال ديگران، فراوان شدن روزى و ثروتمندى؛</span>

<span dir="rtl">ه ـ ذخيره شدن پاداش انفاق كنندگان در راه خدا براى شخص امين؛</span>

<span dir="rtl">و ـ رهايى از آتش دوزخ و بهره گيرى از بهشت جاويد و محشور شدن با پيامبران و صدّيقان و شهيدان؛</span>

<span dir="rtl">ز ـ كاميابى مادّى و معنوى و خيرِ دنيا و آخرت.</span>

<span id="چهار.-گستره-عرصه-امانت"></span>
=== <span dir="rtl">چهار. گستره عرصه امانت</span> ===

<span dir="rtl">از نظر اسلام، عرصه امانت، بسيار گسترده است و هر نعمتى كه خداوند متعال به انسان داده، و هر كار و مسئوليتى كه به او واگذار شده، در حقيقت، امانتى است كه به او سپرده شده است. بنا بر اين، آياتى كه مردم را به رعايتِ امانت، ترغيب مى كنند، شامل همه عرصه هاى امانت مى گردد. عرصه هاى امانت بر پايه جمع بندى اى كه در فصل چهارم شده، عبارت است از:</span>

<span dir="rtl">1. عرصه سياسى. در نظام اسلامى، هر كس از قدرت سياسى برخوردار است، امانتدار خداوند متعال و مردم است، و هر كه جايگاه سياسىِ بالاتر و قدرت افزون ترى دارد، بارِ امانت او سنگين تر است. بر اين اساس، بار امانت رهبر، از همه سنگين تر است. از اين رو، پيشوايان بزرگ اسلام، براى به انجام رساندن مسئوليت سنگين خود، از خداوند متعال يارى مى جستند.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص385 (امانت / فصل دوم: موجبات امانتدارى / كمك خواستن از خدا).</span></ref> <span dir="rtl">2. عرصه فرهنگى. پس از مسئولان سياسى، بار امانتِ علما و رهبران فرهنگى جامعه، از ديگران سنگين تر است. دانش و معرفت، امانت الهى اى است كه مسئولان فرهنگى، هم خود بايد بدان عمل كنند، و هم زمينه را براى عمل كردن ديگران، فراهم سازند.</span>

<span dir="rtl">امّا برخى از معارف، امانت هايى هستند كه جزء اسرار الهى محسوب مى شوند و انتقال آنها به افراد فاقد ظرفيت، خيانت و خطرناك است.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص409 (امانت / فصل چهارم / امانت هاى فرهنگى) و ص477 (فصل ششم / كسى كه شايسته اعتماد و امانت سپارى نيست / خيانتكار).</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">3. عرصه اقتصاد. واضح ترين عرصه امانت نزد عموم مردم، عرصه هاى اقتصادى است. نكته قابل توجّه در امانتدارى اقتصادى از نگاه اسلام، اين است كه شخص مسلمان، نه تنها حق ندارد به حقوق ديگران تجاوز كند، بلكه اموال شخصى خودش نيز امانتى نزد اوست و نمى تواند آن را در هر راهى كه مى خواهد، مصرف كند. لذا اسرافكارى در مال خود نيز خيانت محسوب مى گردد.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص411 (امانت / فصل چهارم / امانت هاى اقتصادى) و ص477 (فصل ششم / كسى كه شايسته اعتماد و امانت سپارى نيست / خيانتكار).</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">4. عرصه اخلاقى. گستره امانتدارى در عرصه اخلاقى، بسيار وسيع است. در واقع، اتّصاف به انواع صفات نيكو و اجتناب از همه صفات ناشايست، امانتدارى وجدان اخلاقى است كه خداوند متعال به انسان ارزانى داشته است. از اين رو، در روايات اسلامى، امورى مانند: صداقت، وَرَع، عفّت، وفا، همكارى براى اقامه حق، پاداشِ نيكى با نيكى، و حفظ اسرار مردم، از مصاديق امانتدارى شمرده شده است.</span>

<span dir="rtl">5. عرصه عملى. در اسلام، هر كارى كه به انسان سپرده شود، امانت محسوب مى گردد. لذا اجير،</span> <ref><span dir="rtl">ر.ك: ص469 (امانت / فصل پنجم / امانتداران / پيمانكار).</span></ref> <span dir="rtl">يكى از امانتداران است. پيامبر خدا مى فرمود:</span>

<span dir="rtl">أنَّ اللّهَ عز و جل يُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً أن يُتقِنَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الأوسط: ج1 ص275 ح897، مسند أبى يعلى: ج4 ص253 ح4369، الطبقات الكبرى: ج8 ص216، تاريخ دمشق: ج34 ص290، كنز العمّال: ج3 ص907 ح9128.</span></ref>

<span dir="rtl">خداوند دوست دارد كه هر گاه يكى از شما كارى را انجام مى دهد، به درستى انجام دهد.</span>

<span dir="rtl">كارى كه به كسى سپرده شد، هر چه آن را بهتر و كامل تر تحويل دهد، امانتدار بهترى است و نزد خداوند متعال، محبوب تر.</span>

<span dir="rtl">6. عرصه واجبات الهى. برنامه اى كه خداوند متعال براى زندگى انسان ارائه كرده، در حقيقت، بزرگ ترين نعمت و امانت الهى براى تكامل مادّى و معنوى و سعادت دنيوى و اُخروى اوست، و همه انبياى الهى، با هدف انتقالِ اين امانت به جامعه بشر، مبعوث شده اند. بدين سان، بهره گيرى از اين برنامه، امانتدارى، و مخالفت با آن، خيانت محسوب مى گردد.</span>

<span id="پنج.-اقسام-امانتداران"></span>
=== <span dir="rtl">پنج. اقسام امانتداران</span> ===

<span dir="rtl">اقسام امانتداران، به تناسبِ سِعه و ضيق عرصه هاى مختلف امانت است كه در اين جا با الهام از فصل پنجم اين مجموعه، بدانها اشاره مى كنيم:</span>

<span dir="rtl">الف ـ بالاترين عرصه امانت، ويژه خداوند متعال است. به همين مناسبت، او «امين» و «مؤمن» و «مُهَيمِن» ناميده مى شود. آرى. او «امينِ» مطلق است و همه امانت ها از اوست و به او باز مى گردد و هيچ حقّى نزد او ضايع نمى گردد. لذا پيشوايان بزرگ اسلام، همه چيز خود را به خدا مى سپردند و پيامبر اكرم، در مقام نيايش مى فرمود:</span>

<span dir="rtl">اللّهُمّ إنّى أستَودِعُكَ نَفسى و أهلى و مالى و دينى و دُنياىَ و آخِرَتى و أمانَتى و خَواتيمَ عَمَلى.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص430 ح194.</span></ref>

<span dir="rtl">خداوندا! خود و خانواده و مال و دين و دنيا و آخرت و امانت و عاقبتِ كارم را به تو مى سپارم.</span>

<span dir="rtl">ب ـ فرشتگان وحى، اُمناى خداوند سبحان در ابلاغ وحى به پيامبران الهى هستند.</span>

<span dir="rtl">ج ـ انبياى الهى، امينان خداوند منّان در ابلاغ وحى به مردم هستند.</span>

<span dir="rtl">د ـ اوصيا، پيامبران و اهل بيت خاتم انبيا، امينانِ خداوند متعال در تبيين وحى و رهبرى مردم اند.</span>

<span dir="rtl">ه ـ انسان، در ميان همه موجودات، بزرگ ترين امانتدار خداوند منّان است. او امانتى را به دوش مى كشد كه آسمان ها و زمين و كوه ها از حمل آن ناتوان بودند:</span>

<span dir="rtl">«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا.</span> <ref><span dir="rtl">احزاب: آيه 72.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">ما امانت را به آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم و آنها از قبول آن خوددارى كردند و از آن بيمناك شدند، و[لى] انسان آن را پذيرفت. او ستمگر و نادان بود».</span>

<span dir="rtl">حافظ شيرازى، مضمون اين آيه را به زبان شعر، چنين بيان مى كند:</span>

<span dir="rtl">آسمان، بار امانت نتوانست كشيد قرعه كار به نام من ديوانه زدند.</span>

<span dir="rtl">بار گران قدر امانتى كه انسان، تاب تحمّل آن را دارد و موجودات ديگر ندارند، مسئوليتى است كه استعداد تكامل اختيارى و رسيدن به مقام خليفة اللّهى بر عهده او مى نهد. آنچه از ابزار و امكانات مادّى و معنوى به انسان داده شده است، همه و همه، اجزاى همان مقامى است كه بار اين امانت را بر دوش وى مى گذارد، و اگر انسانى شكوفا شد و اين بار امانت را به مقصد رساند، خود نيز تبديل به امانت ارزشمند ديگرى براى جامعه بشرى مى گردد كه به وسيله او انواع بلاها از مردم، دفع مى گردند.</span> <ref><span dir="rtl">ر.ك: ص451 (امانت / فصل پنجم: امانتداران / انسان).</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">بنا بر اين، تفسير «امانتى كه توان تحمّل آن در نظام آفرينش، ويژه انسان است»، به: ولايت يا نماز و يا ساير آنچه خداوند متعال براى شكوفايىِ انسان در اختيار او قرار داده، در واقع، اشاره به بخشى از زمينه تكامل اختيارى انسان است و اين تفاسير، منافاتى با يكديگر ندارند.</span>

<span dir="rtl">و ـ دانشمندان و اهل عرفان، امانتداران خداوند متعال در انتقال دانش و معرفت خود به مردم، بر حَسَب ظرفيت و استعدادهاى آنان هستند.</span>

<span dir="rtl">ز ـ سياست مداران، امانتداران خداوند منّان و مردم، در اداره صحيح امور سياسى جامعه اند.</span>

<span dir="rtl">ح ـ مؤذّنان، امانتداران مردم اند در امورى كه به آنها اعلام مى نمايند (مانند: وقت نماز و روزه).</span>

<span dir="rtl">ط ـ ثروتمندان مسلمان، امينانِ پيشوايان در تأمين نياز نيازمندان اند.</span>

<span dir="rtl">ى ـ مشاور، امانتدارِ كسى است كه با او مشورت مى كند.</span>

<span dir="rtl">ك ـ كسى كه به او وديعه اى يا كارى سپرده مى شود، امانتدار صاحبْ وديعه و صاحبكار است.</span>

<span dir="rtl">ل ـ و در نهايت، شخص مؤمن، در مواردى كه تشخيصِ توان انجام فرايض الهى به عهده او سپرده شده (مانند: حدّ بيمارى كه موجب افطار در روزه است)، امانتدار سلامت خويش است.</span>

<span dir="rtl">م ـ نكته قابل تأمّل در تبيين اقسام امينان، اين كه در احاديث اسلامى، حجر الأسود ـ كه در يكى از اركان كعبه قرار دارد ـ نيز در رديف امانتداران خداوند سبحان و مردم شمرده شده است.</span>

<span id="شش.-آداب-سپردن-امانت"></span>
=== <span dir="rtl">شش. آداب سپردن امانت</span> ===

<span dir="rtl">فصل ششم، ويژه تبيين آداب سپردن امانت است. در اين فصل، توضيح داده شده كه چه كسانى براى سپردن امانت به آنان، صلاحيت دارند و چه كسانى فاقد صلاحيت هستند. از نگاه احاديث اسلامى، مهم ترين نكته در احراز صلاحيت امانتدارى، پَروا داشتن از عقوبت الهى، و مهم ترين آفت امانتدارى، بى اعتقادى به خدا و آلودگى هاى اخلاقى (بويژه اعتياد به مشروبات الكلى) است.</span>

<span id="الفصل-الأول-أهمية-أداء-الأمانة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الأوّل: أهمّية أداء الأمانة</span> =

<span dir="rtl">فصل يكم : اهمّيت باز گرداندن امانت</span>

<span id="وجوب-أداء-الأمانة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 1: وُجوبُ أداءِ الأَمانَةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 1 : وجوب باز گرداندن امانت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعَا بَصِيرًا».</span> <ref><span dir="rtl">النساء: 58.</span></ref>

<span dir="rtl">«خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبان آنها رد كنيد؛ و چون ميان مردم داورى مى كنيد، به عدالتْ داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا ، شما را به آن پند مى دهد. خدا ، شنواىِ بيناست» .</span>

<span dir="rtl">«وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِى اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ».</span> <ref><span dir="rtl">البقرة: 283.</span></ref>

<span dir="rtl">«و اگر در سفر بوديد و نويسنده اى نيافتيد ، وثيقه اى بگيريد؛ و اگر برخى از شما ، برخى ديگر را امين دانست، پس آن كس كه امين شمرده شده، بايد سپرده وى را بازپس دهد؛ و بايد از خداوند ـ كه پروردگار اوست ـ ، پروا كند» .</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لا تَخونَنَّ أحَدا في مالٍ يَضَعُهُ عِندَكَ، أو أمانَةٍ ائتَمَنَكَ عَلَيها؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا».</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق: ج2 ص355 ح2660 عن عبد اللّه بن مسعود، بحار الأنوار: ج77 ص105 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله</span> :<span dir="rtl">مبادا كسى از شما به شخصى در باره مالى كه نزد او نهاده يا امانتى كه به او سپرده است ، خيانت كند ؛ زيرا خداى متعال مى فرمايد : «خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبان آنها باز گردانيد» .</span>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أدِّ الأَمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص348 ح981، عن ابن أخ الفضيل بن يسار عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج47 ص155 ح218؛ سنن أبي داود: ج3 ص290 ح3535، سنن الترمذي: ج3 ص564 ح1264، سنن الدارمي: ج2 ص715 ح2499، المستدرك على الصحيحين: ج2 ص53 ح2296 كلّهاعن أبي هريرة، كنز العمّال: ج3 ص61 ح5494.</span></ref>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله</span> :<span dir="rtl">امانت را به كسى كه به تو سپرده است ، باز گردان .</span>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إذَا ائتُمِنتَ فَلا تَخُن.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص118 ح3998، عيون الحكم والمواعظ: ص134 ح3046.</span></ref>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام</span> :<span dir="rtl">هرگاه امين دانسته شدى [و امانتى به تو سپرده شد] ، خيانت مكن .</span>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَقَفَ بِمِنىً حينَ قَضى مَناسِكَها في حَجَّةِ الوَداعِ، فَقالَ: ... ألا مَن كانَت عِندَهُ أمانَةٌ فَليُؤَدِّها إلى مَنِ ائتَمَنَهُ عَلَيها.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج7 ص273 ح12 عن أبي اُسامة زيد الشحام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص92 ح5151 عن سماعة، الخصال: ص 487 ح63 عن عبد اللّه بن عمر، تحف العقول: ص31 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج83 ص279 ح6؛ مسند ابن حنبل: ج7 ص377 ح20720، كنز العمّال: ج5 ص131 ح12357 وراجع: السنن الكبرى: ج6 ص160 ح11526.</span></ref>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام</span> :<span dir="rtl">پيامبر خدا ، چون در حجّة الوداع ، آيين هاى مِنا را به جا آورد ، در آن جا توقّف كرد و فرمود : « ... هان! هر كه در نزدش امانتى است ، آن را به سپارنده اش بازگردانَد» .</span>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ: «وَ جِاْى ءَ يَوْمَئِذِ بِجَهَنَّمَ»</span> <ref><span dir="rtl">الفجر: 23.</span></ref> <span dir="rtl">سُئِلَ عَن ذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَقالَ: أخبَرَنِي الرّوحُ الأَمينُ أنَّ اللّهَ لا إلهَ غَيرُهُ إذا جَمَعَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ، اُتِيَ بِجَهَنَّمَ... ثُمَّ يوضَعُ عَلَيها صِراطٌ أدَقُّ مِن حَدِّ السَّيفِ، عَلَيهِ ثَلاثُ قَناطِرَ.</span>

<span dir="rtl">أمّا واحِدَةٌ فَعَلَيهَا الأَمانَةُ وَالرَّحِمُ، وأمَّا الاُخرى فَعَلَيهَا الصَّلاةُ، وأمَّا الاُخرى فَعَلَيها عَدلُ رَبِّ العالَمينَ لا إلهَ غَيرُهُ، فَيُكَلَّفونَ المَمَرَّ عَلَيهِ فَتَحبِسُهُمُ الرَّحِمُ وَالأَمانَةُ، فَإِن نَجَوا مِنها حَبَسَتهُمُ الصَّلاةُ، فَإِن نَجَوا مِنها كانَ المُنتَهى إلى رَبِّ العالَمينَ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص241 ح256، تفسير القمي: ج2 ص421 كلاهما عن جابر، الكافي: ج8 ص312 ح486 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج8 ص293 ح36 وراجع: الزهد للحسين بن سعيد: ص107 ح112.</span></ref>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام</span> :<span dir="rtl">چون اين آيه : «و جهنّم را در آن روز [حاضر] آورند» فرود آمد ، در باره آن از پيامبر خدا سؤال شد . ايشان فرمود : «روح الأمين به من خبر داد كه خداى يكتا ، چون همه خلايق را ، از آغاز تا پايان عالم ، گِرد آورَد ، دوزخ را بياورند ... آن گاه ، راهى باريك تر از دَم تيغ بر روى آن نهاده شود و بر آن راه ، سه پل باشد .</span>

<span dir="rtl">بر روى يكى از آنها امانت و خويشاوندى است ، بر روى ديگرى نماز ، و بر روى سومين [پل] ، دادگرى پروردگار يگانه جهانيان . پس مردم ، مكلّف شوند كه از آن راه بگذرند . نخست ، خويشاوندى و امانت ، راه را بر آنها مى گيرند . اگر از آنها به سلامت رستند ، نماز ، نگاهشان مى دارد ، و اگر از آن رهيدند ، به پروردگار جهانيان مى رسند» .</span>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: تَعاهَدوا أمرَ الصَّلاةِ وحافِظوا عَلَيها... ثُمَّ أداءَ الأَمانَةِ، فَقَد خابَ مَن لَيسَ مِن أهلِها، إنَّها عُرِضَت عَلَى السَّماواتِ المَبنِيَّةِ، وَالأَرَضينَ المَدحُوَّةِ، وَالجِبالِ ذاتِ الطّولِ المَنصوبَةِ ـ فَلا أطوَلَ ولا أعرَضَ ولا أعلى ولا أعظَمَ مِنها ـ.</span>

<span dir="rtl">ولَوِ امتَنَعَ شَيءٌ بِطولٍ أو عَرضٍ أو قُوَّةٍ أو عِزٍّ لَامتَنَعنَ، ولكِن أشفَقنَ مِنَ العُقوبَةِ وعَقَلنَ ما جَهِلَ مَن هُوَ أضعَفُ مِنهُنَّ وهُوَ الإِنسانُ، «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»</span> <ref><span dir="rtl">الأحزاب: 72.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 199، بحار الأنوار: ج75 ص116 ح16 وراجع: الكافي: ج5 ص36 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: به نماز اهتمام ورزيد و آن را پاس بداريد... ديگر، گزاردن امانت است؛ زيرا آن كه امانت را به صاحبش باز نگردانَد، زيانكار است. امانت به آسمان هاى افراشته و زمين هاى گسترده و كوه هاى بلند، پيشنهاد گرديد ـ كه چيزى بلندتر و گسترده تر و بالاتر و بزرگ تر از اين سه چيز وجود ندارد ـ. و اگر بنا بود چيزى به سبب درازى يا گستردگى يا نيرومندى يا صلابت، از پذيرش امانتْ خوددارى ورزد، هر آينه، اين سه چيزْ [سزاوارترين] بودند؛ ليكن آنها از كيفر [به جا نياوردن مسئوليت امانت] ترسيدند، و چيزى را دانستند كه ناتوان تر از آنها نمى دانست، و او انسان بود «كه او ستمكار و نادان بود».</span>

<span id="أداء-الأمانة-فيما-جل-وقل"></span>
== <span dir="rtl">1 / 2: أداءُ الأَمانَةِ فيما جَلَّ وقَلَّ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 2: باز گرداندن امانت، ارزشمند باشد يا كم ارزش</span>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في وَصاياهُ لِكُمَيلِ ـ: يا كُمَيلُ، اِفهَم وَاعلَم أنّا لا نُرَخِّصُ في تَركِ أداءِ الأَماناتِ لِأَحَدٍ مِنَ الخَلقِ، فَمَن رَوى عَنّي في ذلِكَ رُخصَةً فَقَد أبطَلَ وأثِمَ، وجَزاؤُهُ النّارُ بِما كَذَبَ.</span>

<span dir="rtl">اُقسِمُ لَسَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ لي قَبلَ وَفاتِهِ بِساعَةٍ مِرارا ثلاثا: يا أبَا الحَسَنِ أدِّ الأَمانَةَ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ فيما قَلَّ وجَلَّ، [حَتَّى]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين سقط من الصدر، وأثبتناه من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">فِي الخَيطِ وَالمِخيَطِ</span> <ref><span dir="rtl">المِخْيَطُ ـ بالكسر ـ: الإبرة (النهاية: ج2 ص92 «خَيَطَ»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص175، بشارة المصطفى: ص29، بحار الأنوار: ج77 ص273 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سفارش هايش به كميل بن زياد ـ: اى كميل! درياب و بدان كه ما به هيچ كس، اجازه ترك امانت گُزارى را نمى دهيم. پس هر كه از ما در اين باره تجويزى روايت كند، نادرست گفته و گناه كرده است و سزاى دروغگويى اش آتش است.</span>

<span dir="rtl">سوگند مى خورم كه با گوش خود شنيدم كه پيامبر خدا، ساعتى پيش از رحلتش سه بار به من فرمود: «اى ابو الحسن! امانت را به نيكوكار و تبهكار، بازگردان، اندك باشد يا بسيار، [حتّى اگر به ناچيزىِ] نخى باشد يا سوزنى».</span>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: أدُّوا الأمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكُم عَلَيها، بَرّا أو فاجِرا، فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَأمُرُ بِأَداءِ الخَيطِ وَالمِخيَطِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص636 ح5 عن أبي اُسامة زيد الشحّام، تحف العقول: ص299 عن الإمام الباقر عليه السلام وليس فيه ذيله من «فان رسول اللّه صلى الله عليه و آله...»، تنبيه الخواطر: ج1 ص12، بحار الأنوار: ج78 ص179 ح57.</span></ref>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: امانت را به كسى كه آن را به شما سپرده است، باز گردانيد، نيكوكار باشد يا نابه كار؛ زيرا پيامبر خدا مى فرمود: «كه [حتّى] نخ و سوزن را به صاحبش پس دهيد».</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-الخائن"></span>
== <span dir="rtl">1 / 3: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلَى الخائِنِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 3: باز گرداندن امانت، حتّى به خيانتكار</span>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أدِّ الأَمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكَ، ولا تَخُن مَن خانَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج3 ص290 ح3535، سنن الترمذي: ج3 ص564 ح1264، سنن الدارمي: ج2 ص715 ح2499 كلّها عن أبي هريرة، المستدرك على الصحيحين: ج2 ص53 ح2297 عن أنس، كنز العمّال: ج3 ص61 ح5494.</span></ref>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانت را به كسى كه تو را امين شمرده است، باز گردان، و اگر كسى به تو خيانت كرد، تو به او خيانت مكن.</span>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام عن ابن أخ الفضيل بن يسار: كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام، ودَخَلَتِ امرَأَةٌ ـ وكُنتُ أقرَبَ القَومِ إلَيها ـ فَقالَت لي: اِسأَلهُ. فَقُلتُ: عَمّاذا؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَت: إنَّ ابني ماتَ، وتَرَكَ مالاً كانَ في يَدِ أخي فَأَتلَفَهُ، ثُمَّ أفادَ مالاً فَأَودَعَنيهِ، فَلي أن آخُذَ مِنهُ بِقَدرِ ما أتلَفَ مِن شَيءٍ؟</span>

<span dir="rtl">فَأَخبَرتُهُ بِذلِكَ، فَقالَ: لا، قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: «أدِّ الأَمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكَ، ولا تَخُن مَن خانَكَ».</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص348 ح981، وسائل الشيعة: ج12 ص202 ح22499 وراجع: مستدرك الوسائل: ج14 ص11 ح15960 وسنن أبي داود: ج3 ص290 ح3534 ومسند ابن حنبل: ج5 ص256 ح15424.</span></ref>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام ـ به نقل از برادر زاده فضيل بن يسار ـ: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه زنى وارد شد ـ و من از همه به او نزديك تر بودم ـ. به من گفت: از ايشان سؤال كن. گفتم: چه سؤالى؟</span>

<span dir="rtl">گفت: فرزندم از دنيا رفت و مالى از او در دست برادرم ماند و او، آن را از بين بُرد. سپس برادرم مالى به دست آورد و آن را به من سپرد. آيا من حق دارم به اندازه مالى كه از بين برده است، از آن مال بردارم؟</span>

<span dir="rtl">من اين را از امام عليه السلام پرسيدم. ايشان فرمود: «نه. پيامبر خدا فرمود: امانت را به صاحبش باز گردان، و اگر كسى به تو خيانت كرد، تو به او خيانت مكن».</span>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا تَخُن مَنِ ائتَمَنَكَ وإن خانَكَ، ولا تُذِع سِرَّهُ وإن أذاعَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص81، بحار الأنوار: ج77 ص228 ح2؛ كنز العمّال: ج16 ص178 ح44215 نقلاً عن وكيع والعسكري في المواعظ.</span></ref>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: به كسى كه تو را امين شمرده [و امانتى را به تو سپرده] است، خيانت مكن، اگر چه او به تو خيانت كرده باشد، و راز او را فاش مساز، هر چند او راز تو را فاش ساخته باشد.</span>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ الأَمانَةَ تُؤَدّى إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ، وَالعَهدَ يوفى بِهِ لِلبَرِّ وَالفاجِرِ، فَأَدِّ الأَمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكَ، ولا تَخُن مَن خانَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج2 ص488 ح1743، نزهة الناظر: ص30 ح21، عوالي اللآلي: ج1 ص453 ح187 وليس فيهما صدره إلى «والفاجر».</span></ref>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: امانت را به نيكوكار و بدكار بايد بازگردانْد، و به پيمانِ با نيكوكار و بدكار، بايد وفا كرد. پس امانت را به كسى كه به تو امانت سپرده است، باز گردان، و به كسى كه به تو خيانت كرده است، خيانت مكن.</span>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَنِ ائتَمَنَكَ بِأَمانَةٍ فَأَدِّها إلَيهِ، ومَن خانَكَ فَلا تَخُنهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص186 ح3698 عن زيد الشحّام، وسائل الشيعة: ج12 ص205 ح22508.</span></ref>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: هر كس به تو امانتى سپرد، آن را به او بازگردان، و كسى كه به تو خيانت [در امانت] كرده است، تو به او خيانت مكن.</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-الفاجر"></span>
== <span dir="rtl">1 / 4: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلَى الفاجِرِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 4: پس دادن امانت، حتّى به تبهكار</span>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">تفسير الطبري عن سعيد بن جبير: لَمّا نَزَلَت: «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَادُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ»</span> <ref><span dir="rtl">آل عمران: 75.</span></ref> <span dir="rtl">قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: كَذَبَ أعداءُ اللّهِ، ما مِن شَيءٍ كانَ فِي الجاهِلِيَّةِ إلّا وهُوَ تَحتَ قَدَمَيَّ، إلَا الأَمانَةَ؛ فَإِنَّها مُؤَدّاةٌ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير الطبري: ج3 الجزء 3 ص318، تفسير ابن كثير: ج2 ص51، تفسير القرطبي: ج4 ص119؛ مجمع البيان: ج2 ص778.</span></ref>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">تفسير الطبرى ـ به نقل از سعيد بن جُبَير ـ: چون اين آيه فرود آمد: «و از اهل كتاب، كسى است كه اگر او را بر خروارى مال، امين شِمُرى، آن را به تو باز مى گردانَد. و از آنان كسى است كه اگر او را بر دينارى امين شِمُرى، آن را به تو پس نمى دهد، مگر آن كه دائما بر [سر] وى به پا ايستى. اين، بدان سبب است كه آنان گفتند: در مورد كسانى كه كتاب آسمانى ندارند، بر زيان ما راهى نيست»، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دشمنان خدا دروغ مى گويند. هر آنچه [از عادات و رفتار] در جاهليت بود، زيرپاى من [و بى اعتبار] است، مگر امانتدارى كه بايد امانت را به [صاحبش] نيكوكار و تبهكار،</span> <ref><span dir="rtl">كلمه «الفاجر» كه در متن عربى حديث آمده، بدين معانى به كار رفته است: تبهكار؛ منحرف از حق؛ نافرمان از خدا؛ كسى كه مرتكب معاصى و گناهان مى شود؛ زناكار؛ دروغگو.</span></ref> <span dir="rtl">بازگرداند».</span>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: ثَلاثٌ لَم يَجعَلِ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ لِأَحَدٍ فيهِنَّ رُخصَةً: أداءُ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ، وَالوَفاءُ بِالعَهدِ لِلبَرِّ وَالفاجِرِ، وبِرُّ الوالِدَينِ بَرَّينِ كانا أو فاجِرَينِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص162 ح15 عن عنبسة بن مصعب، تهذيب الأحكام: ج6 ص350 ح988، الخصال: ص123 ح118 كلاهما عن الحسين بن مصعب الهمداني عن الإمام الصادق عليه السلام، تحف العقول: ص367، مشكاة الأنوار: ص280 ح483 نحوه، بحار الأنوار: ج75 ص92 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: سه چيز است كه خداوند عز و جل در آنها به هيچ كس رخصت [خلاف] نداده است: برگرداندن امانت به نيكوكار و تبهكار؛ وفا كردن به پيمان با نيكوكار و تبهكار؛ و نيكى كردن و فرمان بُردارى از پدر و مادر، نيكوكار باشند يا تبهكار.</span>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَبعَث نَبِيّا إلّا بِصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص104 ح1 عن الحسين بن أبي العلاء، مشكاة الأنوار: ص96 ح213 نحوه، بحار الأنوار: ج71 ص2 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: خداوند عز و جل هيچ پيامبرى را برنينگيخت، مگر با راستگويى، و بازگرداندن امانت به نيكوكار و بدكار.</span>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">الأمالي للطوسي عن يحيى بن العلاء وإسحاق بن عمّار جميعا عن الإمام الصادق عليه السلام، قالا: ما وَدَّعَنا قَطُّ إلّا أوصانا بِخَصلَتَينِ: عَلَيكُم بِصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ، فَإِنَّهُما مِفتاحُ الرِّزقِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص676 ح1429، بحار الأنوار: ج103 ص92 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">الأمالى، طوسى: يحيى بن علاء و اسحاق بن عمّار، در باره امام صادق عليه السلام گفتند: ايشان، هيچ گاه با ما خداحافظى نكرد، مگر آن كه به دو مطلب، توصيه مان كرد [و فرمود]: «بر شما باد راستگويى و بازگردانيدن امانت به نيكوكار و بدكار؛ زيرا اين دو خصلت، كليد روزى اند».</span>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">الإمام العسكريّ عليه السلام ـ لِشيعَتِهِ ـ: اُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ، وَالوَرَعِ في دينِكُم، وَالاِجتِهادِ للّهِِ، وصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ إلى مَنِ ائتَمَنَكُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص487، بحار الأنوار: ج78 ص372 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">امام عسكرى عليه السلام ـ به شيعيانش ـ: سفارش مى كنم شما را به ترس از خدا، و پارسايى در دينتان، و كوشش براى خدا، و راستگويى، و پس دادن امانت به كسى كه به شما امانتى سپرده است، نيكوكار باشد يا تبهكار.</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-العدو"></span>
== <span dir="rtl">1 / 5: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلَى العَدُوِّ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 5: بازگرداندن امانت، حتّى به دشمن</span>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: اِتَّقُوا اللّهَ، وأدُّوا الأَماناتِ إلَى الأَسوَدِ وَالأَبيَضِ، وإن كانَ حَرورِيّا</span> <ref><span dir="rtl">الحَرورِيُّ: هو الذي يبرأ من عليّ بن أبي طالب عليه السلام ويشهد عليه بالكفر (مجمع البحرين: ج1 ص385 «حرر»).</span></ref><span dir="rtl">، وإن كانَ شامِيّا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص236 ح316 عن أبي شبل، تنبيه الخواطر: ج1 ص12، دعائم الإسلام: ج1 ص75 بزيادة «وإن كان اُمويّا» في آخره و ج2 ص491 ح1752 بزيادة «وإن كان عدوّا» في آخره، بحار الأنوار: ج27 ص164 ح16.</span></ref>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: از خدا بترسيد، و امانت ها را به [صاحبانشان] سياه و سفيد بازگردانيد، اگر چه حَرورى (خوارج) باشد، و اگر چه شامى (پيرو بنى اميّه) باشد.</span>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام عن محمّد بن عليّ الحلبيّ: اِستَودَعَني رَجُلٌ مِن مَوالي بَني مَروانَ ألفَ دينارٍ، فَغابَ ولَم أدرِ ما أصنَعُ بِالدَّنانيرِ، فَأَتَيتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَذَكَرتُ ذلِكَ لَهُ، وقُلتُ: أنتَ أحَقُّ بِها.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: لا، إنَّ أبي عليه السلام كانَ يَقولُ: إنَّما نَحنُ فيهِم بِمَنزِلَةِ هُدنَةٍ، نُؤَدّي أماناتِهِم، ونَرُدُّ ضالَّتَهُم، ونُقيمُ الشَّهادَةَ لَهُم وعَلَيهِم، فَإِذا تَفَرَّقَتِ الأَهواءُ لَم يَسَع أحَدا</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «أحد»، وما أثبتناه هو الصحيح كما في وسائل الشيعة.</span></ref> <span dir="rtl">المُقامُ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص350 ح989، وسائل الشيعة: ج13 ص224 ح24184.</span></ref>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام ـ به نقل از محمّد بن على حلبى ـ: مردى از طرفداران مروانيان، هزار دينار به من امانت سپرد و ناپديد شد. من مانده بودم كه با آن دينارها چه كنم. خدمت امام صادق عليه السلام رفتم و داستان را براى ايشان تعريف كردم و گفتم: شما به اينها سزاوارتريد.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «نه، پدرم عليه السلام مى فرمود: ما با آنها همانند زمان صلح و آتش بس هستيم. امانت هايشان را پس مى دهيم، گم شده شان را بر مى گردانيم، له و عليه آنها شهادت مى دهيم؛ زيرا اگر چند دستگى پيش آيد، هيچ كس نمى تواند دوام آورد».</span>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">الكافي عن محمّد بن القاسم: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ ـ يَعني موسى عليه السلام ـ عَن رَجُلٍ استَودَعَ رَجُلاً مالاً لَهُ قيمَةٌ، وَالرَّجُلُ الَّذي عَلَيهِ المالُ رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ، يَقدِرُ عَلى ألّا يُعطِيَهُ شَيئا، ولا يَقدِرُ لَهُ عَلى شَيءٍ، وَالرَّجُلُ الَّذِي استَودَعَهُ خَبيثٌ خارِجِيٌّ ـ فَلَم أدَع شَيئا</span> <ref><span dir="rtl">الظاهر أنّ المراد: فلم أدَع شيئا من قبيل هذه الصفات الخبيثة إلّا ذكرتُ له.</span></ref> <span dir="rtl">ـ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لي: قُل لَهُ: رُدَّهُ عَلَيهِ، فَإِنَّهُ ائتَمَنَهُ عَلَيهِ بِأَمانَةِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح8، تهذيب الأحكام: ج6 ص351 ح996 و ج7 ص181 ح795 عن فضيل، وسائل الشيعة: ج13 ص223 ح24183.</span></ref>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از محمّد بن قاسم ـ: از امام كاظم عليه السلام در باره مردى [از مَوالى و غير عرب]</span> <ref><span dir="rtl">مطلب ميان دو قلّاب را از مختلف الشيعة (ج 6 ص70) و الإستبصار (ج 3 ص122) افزوديم.</span></ref> <span dir="rtl">پرسيدم كه مالى قيمتى نزد مردى امانت مى گذارد. آن كه مال به او سپرده شده، مردى از عرب است و مى تواند چيزى به او پس ندهد، و آن مرد هم كارى از دستش بر نمى آيد. از طرفى مردى كه به او امانت سپرده، شخصى پليد و خارجى مذهب است ـ و چيزى [از بدگويى در باره آن مرد] فروگذار نكردم ـ.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «به او بگو كه آن [امانت] را به وى پس دهد؛ زيرا آن مرد، آن مال را در امان خدا به او سپرده است».</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-قتلة-الأنبياء-عليهم-السلام"></span>
== <span dir="rtl">1 / 6: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلى قَتَلَةِ الأَنبِياءِ عليهم السلام</span> ==

<span dir="rtl">1 / 6: باز گرداندن امانت، حتّى به قاتلان پيامبران</span>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: أدُّوا الأَماناتِ ولَو إلى قَتَلَةِ الأَنبِياءِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص104، كنز الفوائد: ج1 ص279 نحوه، بحار الأنوار: ج78 ص91 ح95.</span></ref>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانت ها را [به صاحبانشان] برگردانيد، اگر چه به قاتلان پيامبران باشد.</span>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أدُّوا الأَمانَةَ ولَو إلى قاتِلِ وُلدِ الأَنبِياءِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح3 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام، تحف العقول: ص217، الخصال: ص614 ح10 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام بزيادة «إلى من ائتمنكم» بعد «الأمانة»، بحار الأنوار: ج75 ص115 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانت را برگردانيد، اگر چه به قاتل فرزندان پيامبران باشد.</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-قاتل-الإمام-علي-عليه-السلام"></span>
== <span dir="rtl">1 / 7: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلى قاتِلِ الإمامِ عَلِيٍّ عليه السلام</span> ==

<span dir="rtl">1 / 7: باز گرداندن امانت، حتّى به قاتل امام على عليه السلام</span>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: اِتَّقُوا اللّهَ، وعَلَيكُم بِأَداءِ الأَمانَةِ إلى مَنِ ائتَمَنَكُم، ولَو أنَّ قاتِلَ عَلِيِّ ابنِ أبي طالِبٍ عليه السلام ائتَمَنَني عَلى أمانَةٍ لَأَدَّيتُها إلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح4، تهذيب الأحكام: ج6 ص351 ح995 كلاهما عن عمر بن أبي حفص، الأماليللصدوق: ص318 ح373 عن عمر بن يزيد، تحف العقول: ص299 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه، مشكاة الأنوار: ص107 ح242، بحار الأنوار: ج75 ص114 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: از خدا بترسيد و امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد. اگر قاتل على بن ابى طالب عليه السلام هم امانتى را به من بسپارد، آن را به او باز مى گردانم.</span>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في وَصِيَّةٍ لَهُ ـ: اِعلَم أنَّ ضارِبَ عَلِيٍّ عليه السلام بِالسَّيفِ وقاتِلَهُ، لَوِ ائتَمَنَني وَاستَنصَحَني وَاستَشارَني ـ ثُمَّ قَبِلتُ ذلِكَ مِنهُ ـ لَأَدَّيتُ إلَيهِ الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح5، تهذيب الأحكام: ج6 ص351 ح994 نحوه وكلاهما عن عمار بن مروان، تحف العقول: ص374، تنبيه الخواطر: ج1 ص12، بحار الأنوار: ج78 ص258 ح144.</span></ref>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در يكى از سفارش هايش ـ: بِدان كه حتّى اگر آن كه با شمشير بر على ضربت زد و او را كُشت، مرا امين بشمارد و از من راه نمايى و مشورت بخواهد ـ و من آن را از او بپذيرم ـ با او امانتدار خواهم بود.</span>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">مشكاة الأنوار عن عبد اللّه بن سنان: دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وقَد صَلَّى العَصرَ، وهُوَ جالِسٌ مُستَقبِلَ القِبلَةِ فِي المَسجِدِ، فَقُلتُ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ، إنَّ بَعضَ السَّلاطينِ يَأمَنُنا عَلَى الأَموالِ يَستَودِعُناها، ولَيسَ يَدفَعُ إلَيكُم خُمُسَكُم، أفَنُؤَدّيها إلَيهِم؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: ورَبِّ هذِهِ القِبلَةِ ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ لَو أنَّ ابنَ مُلجَمٍ قاتِلَ أبي ـ فَإِنّي أطلُبُهُ يَتَسَتَّرُ؛ لِأَنَّهُ قَتَلَ أبِي ـ ائتَمَنَني عَلَى الأَمانَةِ لَأَدَّيتُها إلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">مشكاة الأنوار: ص107 ح243 و ص174 ح447، بحار الأنوار: ج75 ص117 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">مشكاة الأنوار ـ به نقل از عبد اللّه بن سنان ـ: بر امام صادق عليه السلام در مسجد درآمدم، در حالى كه ايشان، نماز عصر را خوانده و رو به قبله نشسته بود. گفتم: اى پسر پيامبر خدا! برخى حكمرانان، ما را امين اموال قرار مى دهند و آنها را به ما مى سپارند، در حالى كه خمس شما را نمى دهند. آيا آنها را به شما بپردازيم؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «به صاحب اين قبله سوگند (سه بار اين سوگند را ياد كرد) اگر ابن ملجم، قاتل پدرم ـ كه خونخواه او هستم، چون پدرم را كُشت ـ امانتى به من مى سپرد، آن را به او بر مى گرداندم».</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-قاتل-الإمام-الحسين-عليه-السلام"></span>
== <span dir="rtl">1 / 8: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلى قاتِلِ الإمامِ الحُسينِ عليه السلام</span> ==

<span dir="rtl">1 / 8: باز گرداندن امانت، حتّى به قاتل امام حسين عليه السلام</span>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ يوصي شيعَتَهُ ـ: عَلَيكُم بِأَداءِ الأَمانَةِ، فَوَ الَّذي بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِيّا، لَو أنَّ قاتِلَ أبِي الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلامائتَمَنَني عَلَى السَّيفِ الَّذي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيتُهُ إلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص319 ح374 عن أبي حمزة الثمالي، معاني الأخبار: ص108 ح1 عن يونس بن عبد الرحمن عن الإمام الكاظم عن أبيه عن جدّه عنه عليهم السلام وليس فيه «فو الذي بعث محمّدا بالحق نبيّا»، روضة الواعظين: ص408، بحار الأنوار: ج75 ص114 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در حالى كه به شيعيانش سفارش مى فرمود ـ: در امانت[دارى] بكوشيد: سوگند به آن كه محمّد را به حق، پيامبر قرار داد، [حتّى] اگر قاتل پدرم حسين بن على عليه السلام شمشيرى را كه با آن او را كشت، به من امانت مى داد، آن را به او باز مى گرداندم.</span>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: أدُّوا الأَمانَةَ ولَو إلى قاتِلِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلام.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص318 ح372 عن الحسين بن مصعب الهمداني، الاختصاص: ص241، مشكاة الأنوار: ص107 ح241، دعائم الإسلام: ج2 ص485 ح1731 فيه «الحسن» بدل «الحسين»، بحارالأنوار: ج75 ص113 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: امانت را برگردانيد، حتّى به قاتل حسين بن على عليه السلام.</span>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَيكُم بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ، وصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ لِمَنِ ائتَمَنَكُم، فَلَو أنَّ قاتِلَ الحُسَينِ عليه السلام ائتَمَنَني عَلَى السَّيفِ الَّذي قَتَلَهُ بِهِ لَأَتَيتُهُ إلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">إرشاد القلوب: ص101.</span></ref>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: بر شما باد پارسايى و كوشش و راستگويى و بازگرداندن امانت به كسى كه به شما امانتى سپرده است؛ زيرا اگر قاتل حسين عليه السلام هم شمشيرى را كه با آن، او را به شهادت رساند، به امانت نزد من مى گذاشت، آن را به او پس مى دادم.</span>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">الكافي عن إسماعيل بن عبد اللّه القرشيّ: أتى إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام رَجُلٌ فَقالَ لَهُ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ، رَأَيتُ في مَنامي كَأَنّي خارِجٌ مِن مَدينَةِ الكوفَةِ في مَوضِعٍ أعرِفُهُ، وكَأَنَّ شَبَحا مِن خَشَبٍ، أو رَجُلاً مَنحوتا مِن خَشَبٍ، عَلى فَرَسٍ مِن خَشَبٍ، يُلَوِّحُ بِسَيفِهِ وأنَا اُشاهِدُهُ فَزِعا مَرعوبا.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ عليه السلام: أنتَ رَجُلٌ تُريدُ اغتِيالَ رَجُلٍ في مَعيشَتِهِ، فَاتَّقِ اللّهَ الَّذي خَلَقَكَ ثُمَّ يُميتُكَ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ الرَّجُلُ: أشهَدُ أنَّكَ قَد اُوتيتَ عِلما وَاستَنبَطتَهُ مِن مَعدِنِهِ، اُخبِرُكَ يَابنَ رَسولِ اللّهِ عَمّا قَد فَسَّرتَ لي: إنَّ رَجُلاً مِن جيراني جاءَني وعَرَضَ عَلَيَّ ضَيعَتَهُ، فَهَمَمتُ أن أملِكَها بِوَكسٍ</span> <ref><span dir="rtl">الوكس: النقصان (المصباح المنير: ص670 «وكس»).</span></ref> <span dir="rtl">كَثيرٍ لِما عَرَفتُ أنَّهُ لَيسَ لَها طالِبٌ غَيري، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: وصاحِبُكَ يَتَوَلّانا ويَبرَأُ مِن عَدُوِّنا؟ فَقالَ: نَعَم يَابنَ رَسولِ اللّهِ، رَجُلٌ جَيِّدُ البَصيرَةِ، مُستَحكَمُ الدّينِ، وأنَا تائِبٌ إلَى اللّهِ عَزَّ وجَلَّ وإلَيكَ مِمّا هَمَمتُ بِهِ ونَوَيتُهُ، فَأَخبِرني يَابنَ رَسولِ اللّهِ، لَو كانَ ناصِبا حَلَّ لِيَ اغتِيالُهُ؟ فَقالَ: أدِّ الأَمانَةَ لِمَنِ ائتَمَنَكَ وأرادَ مِنكَ النَّصيحَةَ، ولَو إلى قاتِلِ الحُسَينِ عليه السلام.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص293 ح448، بحار الأنوار: ج47 ص155 ح218.</span></ref>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از اسماعيل بن عبد اللّه قُرَشى ـ: مردى خدمت امام صادق عليه السلام آمد و گفت: اى پسر پيامبر خدا! خواب ديدم كه بيرون از شهر مدينه، در جايى كه مى شناسم هستم، و گويا شَبَحى از چوب يا مردى تراشيده از چوب، بر اسبى چوبين نشسته است و شمشيرش را تكان مى دهد و من، هراسان و وحشت زده، او را تماشا مى كنم.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام به او فرمود: «تو قصد دارى از مردى كلاه بردارى كنى. بترس از آن خدايى كه تو را آفريده است و سپس مى ميراند».</span>

<span dir="rtl">مرد گفت: گواهى مى دهم كه تو از دانش، بهره مند گشته اى و آن را از معدنش گرفته اى. اى پسر پيامبر خدا! اينك، تو را از آنچه برايم تعبير كردى، آگاه مى گردانم. مردى از همسايگانم نزد من آمد و پيشنهاد كرد كه مِلك او را بخرم. من چون مى دانستم آن مِلك، خريدارى غير از من ندارد، تصميم گرفتم آن را به قيمت بسيار نازلى خريدارى كنم. امام صادق عليه السلام فرمود: «آن مرد، دوستدار ما و مخالف دشمنان ماست؟».</span>

<span dir="rtl">گفت: آرى، اى فرزند پيامبر خدا! مردى است بسيار با بينش و داراى دين و عقيده استوار (بر مذهب اهل بيت عليهم السلام). اينك، من از قصد و نيّتى كه داشتم، به درگاه خداوند عز و جلو پيشگاه شما توبه مى كنم. اى فرزند پيامبر خدا! به من بفرما كه اگر آن مرد ناصبى بود، مجاز بودم كه فريبش دهم؟</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «نسبت به كسى كه تو را امين دانسته و از تو راه نمايى خواسته است، امانتدار باش، حتى اگر قاتل حسين عليه السلام باشد».</span>

<span id="أداء-الأمانة-ولو-إلى-المجوسي"></span>
== <span dir="rtl">1 / 9: أداءُ الأَمانَةِ ولَو إلَى المَجوسِيِّ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 9: باز گرداندن امانت حتّى به مجوسى</span>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">الكافي عن الحسين الشّيباني عن الإمام الصادق عليه السلام: قُلتُ لَهُ: رَجُلٌ مِن مَواليكَ يَستَحِلُّ مالَ بَني اُمَيَّةَ ودِماءَهُم، وإنَّهُ وَقَعَ لَهُم عِندَهُ وَديعَةٌ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: أدُّوا الأَماناتِ إلى أهلِها وإن كانوا مَجوسا</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «مجوسيا» وما أثبتناه هو الصواب، كما في تهذيب الأحكام.</span></ref><span dir="rtl">؛ فَإِنَّ ذلِكَ لا يَكونُ حَتّى يَقومَ قائِمُنا ـ أهلَ البَيتِ ـ فَيُحِلُّ ويُحَرِّمُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص132 ح2، تهذيب الأحكام: ج6 ص351 ح993، وسائل الشيعة: ج13 ص223 ح24179.</span></ref>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از حسين شيبانى ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: مردى از پيروان شما، مال و خون اُمَويان را روا مى شمارد و آنان، امانتى نزد او مى سپارند.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «امانت ها را به صاحبانش بازگردانيد، اگر چه مَجوسى باشند. آن كار (پس ندادن امانت)، روا نيست تا آن گاه كه قائم ما (اهل بيت) ظهور كند. در آن زمان، او حلال و حرام خواهد كرد».</span>

<span id="أداء-الأمانة-على-كل-حال"></span>
== <span dir="rtl">1 / 10: أداءُ الأَمانَةِ عَلى كُلِّ حالٍ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 10: باز گرداندن امانت در هر حال</span>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا تَكُن مِمَّن.. يُؤَدِّي الأَمانَةَ ما عُوفِيَ واُرضِيَ، وَالخِيانَةَ إذا سَخِطَ وَابتُلِيَ، إذا عُوفِيَ ظَنَّ أنَّهُ قَد تابَ، وإنِ ابتُلِيَ ظَنَّ أنَّهُ قَد عوقِبَ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص157، بحار الأنوار: ج77 ص411 ح37.</span></ref>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از آنان مباش كه... در وقت عافيت و خوشى، امانتدارى مى كند و در هنگام ناخشنودى و گرفتارى، خيانت مى ورزد. هرگاه عافيت يافت، مى پندارد كه توبه كرده است، و اگر گرفتار شود، گمان مى بَرَد كه مجازات شده است.</span>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">دلائل النبوّة للبيهقي عن موسى بن عقبة: جاءَ عَبدٌ حَبَشِيٌّ أسوَدُ مِن أهلِ خَيبَرَ كانَ في غَنَمٍ لِسَيِّدِهِ، فَلَمّا رَأى أهلَ خَيبَرَ قَد أخَذُوا السِّلاحَ سَأَلَهُم: ما تُريدونُ؟</span>

<span dir="rtl">قالوا: نُقاتِلُ هذَا الرَّجُلَ الَّذي يَزعُمُ أنَّهُ نَبِيٌّ، فَوَقَعَ في نَفسِهِ ذِكرُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، فَأَقبَلَ بِغَنَمِهِ حَتّى عَهِدَ</span> <ref><span dir="rtl">العهد معناه: الالتقاء والإلمام (معجم مقاييس اللغة: ج4 ص167 «عهد»).</span></ref> <span dir="rtl">لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله.</span>

<span dir="rtl">فَلَمّا جاءَهُ قالَ: ماذا تَقولُ وماذا تَدعو إلَيهِ؟ قالَ: أدعو إلَى الإِسلامِ وأن تَشهَدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، وأنّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ، وأن لا نَعبُدَ إلَا اللّهَ.</span>

<span dir="rtl">قالَ العَبدُ: فَماذا إلَيَّ إن أنَا شَهِدتُ وآمَنتُ بِاللّهِ؟ قالَ: لَكَ الجَنَّةُ إن مِتَّ عَلى ذلِكَ، فَأَسلَمَ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: يا نَبِيَّ اللّهِ، إنَّ هذِهِ الغَنَمَ عِندي أمانَةٌ. قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: أخرِجها مِن عَسكَرِنا وَارمِها</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «وارميها»، وما أثبتناه هو الصحيح.</span></ref> <span dir="rtl">بِالحَصباءِ؛ فَإِنَّ اللّهَ سَيُؤَدّي عَنكَ أمانَتَكَ. فَفَعَلَ، فَرَجَعَتِ الغَنَمُ إلى سَيِّدِها، فَعَرَفَ اليَهودِيُّ أنَّ غُلامَهُ قَد أسلَمَ.</span>

<span dir="rtl">فَقامَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَوَعَظَ النّاسَ، فَذَكَرَ الحَديثَ في إعطاءِ الرّايَةِ عَلِيّا، ودُنُوِّهِم مِنَ الحِصنِ وقَتلِ مَرحَبٍ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: وقُتِلَ مِنَ المُسلِمينَ العَبدُ الأَسوَدُ، ورَجَعَت عادِيَةُ اليَهودِ، وَاحتَمَلَ المُسلِمونَ العَبدَ الأَسوَدَ إلى عَسكَرِهِم فَاُدخِلَ فِي الفُسطاطِ، فَزَعَموا أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اطَّلَعَ فِي الفُسطاطِ ثُمَّ أقبَلَ عَلى أصحابِهِ، فَقالَ: لَقَد أكرَمَ اللّهُ هذَا العَبدَ وساقَهُ إلى خَيرٍ، قَد كانَ الإِسلامُ مِن نَفسِهِ حَقّا، وقَد رَأَيتُ عِندَ رَأسِهِ اثنَتَينِ مِنَ الحورِ العينِ.</span> <ref><span dir="rtl">دلائل النبوّة للبيهقي: ج4 ص220، السيرة النبوية لابن هشام: ج3 ص358 عن ابن إسحاق نحوه، البداية والنهاية: ج4 ص190.</span></ref>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">دلائل النبوّة ـ به نقل از موسى بن عقبه ـ: بنده اى سياه حبشى از اهالى خيبر، با گوسفندان سَروَرش بود. چون ديد خيبريان سلاح برگرفته اند، از آنها پرسيد: مى خواهيد چه كنيد؟</span>

<span dir="rtl">گفتند: مى خواهيم با اين مردى كه مى گويد پيامبر است، بجنگيم.</span>

<span dir="rtl">نام پيامبر صلى الله عليه و آله در دلِ آن بنده نشست و گوسفندانش را برداشت و به سوى پيامبر خدا روانه شد. چون به ايشان رسيد. پرسيد: تو چه مى گويى و به چه مى خوانى؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «به اسلام مى خوانم و اين كه گواهى دهى معبودى جز خدا نيست و من، محمّد فرستاده خدا هستم، و اين كه جز خدا را بندگى نمى كنيم».</span>

<span dir="rtl">بنده گفت: اگر گواهى دادم و به خدا ايمان آوردم، چه به من مى رسد؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «اگر بر اسلام بميرى، به بهشت خواهى رفت».</span>

<span dir="rtl">آن بنده ايمان آورد. سپس گفت: اى پيامبر خدا! اين گوسفندها نزد من امانت است. پيامبر خدا فرمود: «آنها را از اُردوى ما بيرون ببَر و در حصباء رهايشان كن. به زودى خداوند، امانتت را از سوى تو [به صاحبش] باز خواهد گردان».</span>

<span dir="rtl">او چنين كرد و گوسفندها به نزد صاحبشان برگشتند و يهودى دريافت كه غلامش مسلمان شده است.</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا، برخاست و مردم را پند داد و از دادن پرچم به على و نزديك شدنشان به قلعه و كُشتن مَرحَب سخن گفت.</span>

<span dir="rtl">از مسلمانان، همان غلام سياه كشته شد و سپاه مهاجم يهود، بازگشت. مسلمانان، پيكر بنده سياه را به اردوگاه خود حمل كردند و به درون خيمه بردند. مى گويند: پيامبر خدا، سرى به خيمه زد. سپس رو به يارانش كرد و فرمود: «خداوند، اين بنده سياه را گرامى داشت و او را به خير و سعادت كشانْد. او به راستى اسلام آورد. من در بالين او، دو حور العين ديدم».</span>

<span id="فضل-أداء-الأمانة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 11: فَضلُ أداءِ الأَمانَةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 11: ارزش امانتدارى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">المؤمنون: 8، المعارج: 32.</span></ref>

<span dir="rtl">«و آنان كه امانت ها و پيمان خود را رعايت مى كنند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أيُّهَا النّاسُ، اللّهَ اللّهَ في دينِكُم وأمانَتِكُم.</span> <ref><span dir="rtl">تنبيه الغافلين: ص553 ح898 عن عبدخير عن الإمام عليّ عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى مردم! شما را به خدا، شما را به خدا، ديندار و امانتدار باشيد!</span>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الشُّفَعاءُ خَمسَةٌ: القُرآنُ، وَالرَّحِمُ، وَالأَمانَةُ، ونَبِيُّكُم، وأهلُ بَيتِ نَبِيِّكُم.</span> <ref><span dir="rtl">المناقب لابن شهر آشوب: ج2 ص164 عن أبي هريرة، بحار الأنوار: ج8 ص43 ح39؛ كنز العمّال: ج14 ص390ح 39041 نقلاً عن الفردوس وكلاهما عن أبي هريرة.</span></ref>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شفاعت كنندگان، پنج كس اند: قرآن، خويشاوند، امانت، پيامبرتان، و خاندان پيامبرتان.</span>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ أهلَ الأَرضِ مَرحومونَ ما تَحابّوا، وأدَّوُا الأَمانَةَ، وعَمِلوا بِالحَقِّ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ اليعقوبي: ج2 ص95، تهذيب الأحكام: ج6 ص350 ح991 وفيه «ما يخافون» بدل «ماتحابوا»، مشكاة الأنوار: ص108 ح244 كلاهما عن الإمام الكاظم عليه السلام، بحار الأنوار: ج75 ص117 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اهل زمين تا زمانى كه به يكديگر مِهر بورزند، و امانتدار باشند، و به حق عمل كنند، مورد رحمت [خدا] هستند.</span>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">المعجم الكبير: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: القَتلُ في سَبيلِ اللّهِ يُكَفِّرُ الذُّنوبَ كُلَّها ـ أو قالَ: كُلَّ شَيءٍ ـ إلَا الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج10 ص219 ح10527، تفسير القرطبي: ج5 ص256 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود، كنزالعمّال: ج4 ص401 ح11116؛ عوالي اللآلي: ج1 ص121 ح50 عن ابن مسعود.</span></ref>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">المعجم الكبير: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «كشته شدن در راه خدا، هر گناهى را پاك مى كند، بجز امانت را [كه بايد به صاحبش بازگردانده شود]» يا فرمود: «هر چيزى را پاك مى كند».</span>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن كانَ عَلى ديني ودينِ داوُدَ وسُلَيمانَ و إبراهيمَ، فَليَتَزَوَّج إن وَجَدَ إلَى النِّكاحِ سَبيلاً، وإلّا فَليُجاهِد في سَبيلِ اللّهِ، إنِ استُشهِدَ يُزَوِّجُهُ مِنَ الحورِ العينِ، إلّا أن يَكونَ يَسعى عَلى والِدَيهِ، أو في أمانَةٍ لِلنّاسِ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج77 ص280 ح44466 نقلاً عن ابن لال عن اُمّ حبيبة.</span></ref>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس بر كيش من و كيش داوود و سليمان و ابراهيم عليهم السلام است، اگر امكان ازدواج برايش هست، بايد ازدواج كند، وگرنه در راه خدا جهاد نمايد؛ و اگر به شهادت رسيد، خداوند، از حوريان بهشتى به همسرىِ او در مى آورد، مگر آن كه براى [تأمين هزينه] پدر و مادرش كار كند، يا امانتى از مردم نزد او باشد [كه در اين دو صورت، لازم نيست به جهاد برود].</span>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أقرَبُكُم غَدا مِنّي فِي المَوقِفِ، أصدَقُكُمُ لِلحَديثِ، وآداكُم لِلأَمانَةِ، وأوفاكُم بِالعَهدِ، وأحسَنُكُم خُلُقا، وأقرَبُكُم مِنَ النّاسِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص229 ح403 عن الحسن بن زيد عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام، بحارالأنوار: ج69 ص375 ح22.</span></ref>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: فردا [ى قيامت]، نزديك ترين شما به من در موقف، كسى است كه راستگوتر، امانتدارتر، به پيمانْ وفادارتر، نيك خوتر، و به مردمْ نزديك تر باشد.</span>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أدُّوا الأَمانَةَ فَإِنَّما ذلِكَ لَكُم، ولا تَظلِموا، ولا تَدخُلوا فيما لا يَحِلُّ لَكُم، فَإِنَّما ذلِكَ عَلَيكُم.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ اليعقوبي: ج2 ص94، الكافي: ج2 ص457 ح17، الأمالي للمفيد: ص157 ح8 وليس فيهما «ولا تظلموا»، الزهد للحسين بن سعيد: ص77 ح33، مشكاة الأنوار: ص139 ح327 والأربعة الأخيرة عن سماعة عن الإمام الكاظم عليه السلام، بحار الأنوار: ج69 ص396 ح83.</span></ref>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدار باشيد؛ زيرا اين به نفع خود شماست. و ستم نكنيد، و كارى را كه بر شما روا نيست، انجام ندهيد؛ زيرا اين به زيان خودِ شماست.</span>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أربَعٌ إذا كُنَّ فيكَ، فَلا عَلَيكَ ما فاتَكَ مِنَ الدُّنيا: حِفظُ أمانَةٍ وصِدقُ حَديثٍ، وحُسنُ خَليقَةٍ، وعِفَّةٌ في طُعمَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج2 ص592 ح6664، شعب الإيمان: ج4 ص205 ح4801 كلّها عن عبداللّه بن عمرو، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص349 ح7876 عن عبد اللّه بن عمر وفيه «لا يضرُّك» بدل «فلا عليك»، كنز العمّال: ج15 ص867ح 42452؛ معدن الجواهر: ص39، نزهة الناظر: ص 32 ح27 وفيه «لم تبال» بدل «فلا عليك».</span></ref>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: چهار چيز است كه اگر در تو بودند، باك مدار اگر دنيا را نداشته باشى: نگهدارى از امانت، راستگويى، خوش خويى، و خوددارى در خوراك.</span>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إذا رَأَيتَ مِن أخيكَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: الحَياءَ، وَالأَمانَةَ، وَالصِّدقَ، وإذا لَم تَرَها فَلا تَرجُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج9 ص26 ح24755 نقلاً عن الفردوس عن ابن عبّاس.</span></ref>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هرگاه از برادرت سه خصلت ديدى، به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى، و راستگويى. و اگر اينها را نديدى، به او اميد مبند.</span>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَكارِمُ الأَخلاقِ عَشرٌ؛ تَكونُ فِي الرَّجُلِ ولا تَكونُ فِي ابنِهِ، وتَكونُ فِي الاِبنِ ولا تَكونُ في أبيهِ، وتَكونُ فِي العَبدِ ولا تَكونُ في سَيِّدِهِ، يَقسِمُهَا اللّهُ لِمَن أرادَ بِهِ السَّعادَةَ: صِدقُ الحَديثِ، وصِدقُ البَأسِ، وإعطاءُ السّائِلِ، وَالمُكافَأَةُ لِلصَّنائِعِ، وحِفظُ الأَمانَةِ، وصِلَةُ الرَّحِمِ، وَالتَّذَمُّمُ</span> <ref><span dir="rtl">الذّمّة والذّمام بمعنى العهد، والتّذّمم للصاحب: هو أن يحفظ ذمامه، ويطرح عن نفسه ذمَّ الناس له، إنّ لم يحفظه (النهاية: ج2 ص169 «ذمم»).</span></ref> <span dir="rtl">لِلجارِ، وَالتَّذَمُّمُ لِلصّاحِبِ، وإقراءُ الضَّيفِ، ورَأسُهُنَّ الحَياءُ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ دمشق: ج61 ص370 ح12655 و ص371 ح12656، الفردوس: ج4 ص151 ح6468، كنزالعمّال: ج3 ص2 ح5129 نقلاً عن الحكيم وشعب الإيمان وكلّها عن عائشة؛الكافي: ج2 ص55 ح1 عن الحسين بن عطيّة عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج70 ص367 ح17 وراجع: الجعفريات: ص151ومعدن الجواهر: ص70.</span></ref>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خوى هاى والا ده تاست. اين خوى ها، گاه در پدر هست و در فرزندش نيست، يا در فرزند هست و در پدرش نيست، يا در بنده هست و در سَرورش نيست. خداوند، آنها را به هر كس كه سعادتش را بخواهد، قسمت مى كند: راستگويى، شهامت، دِهِش به سائل، جبران كردن نيكى ها، نگهدارى از امانت، صله رحم، حفظ حقّ و حرمت همسايه (/ پناهنده)، حفظ حق و حرمت رفيق، ميهمان نوازى، و سرآمد همه اينها حياست.</span>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ما مِن عَبدٍ يُعلَمُ مِنهُ الحِرصُ عَلى أداءِ الأَمانَةِ، إلّا أدَّى اللّهُ تَعالى عَنهُ، فَإِن ماتَ ولَم يُؤَدِّها ـ وقَد عَلِمَ اللّهُ تَعالى مِنهُ الحِرصَ عَلى أدائِها ـ قَيَّضَ اللّهُ تَعالى لَهُ مَن يُؤَدّيها عَنهُ بَعدَ مَوتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج16 ص631 ح46134 نقلاً عن ابن النجّار عن أبي اُمامة.</span></ref>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هيچ بنده اى نيست كه معلوم شود در امانتدارى حريص است، مگر آن كه خداوند متعال از جانب او اداى امانت كند، و اگر مُرد و آن را به صاحبش برنگردانده باشد ـ و خداى متعال بداند كه بر پس دادن آن حريص بوده است ـ خداى متعال، برايش كسى را مى گمارد كه پس از مرگش، آن امانت را باز گرداند.</span>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">صحيح البخاري عن عبد اللّه بن عباس: أخبَرَني أبو سُفيانَ أنَّ هِرَقلَ قالَ لَهُ: سَأَلتُكَ ماذا يَأمُرُكُم؟ فَزَعَمتَ أنَّهُ أمَرَكُم بِالصَّلاةِ، وَالصِّدقِ، وَالعَفافِ، وَالوَفاءِ بِالعَهدِ، وأداءِ الأَمانَةِ. قالَ: وهذِهِ صِفَةُ نَبِيٍّ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج2 ص952 ح2535، مسند ابن حنبل: ج1 ص565 ح2370، السنن الكبرى: ج9 ص300 ح18607 كلاهما نحوه وراجع: رياض الصالحين: ص157.</span></ref>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">صحيح البخارى ـ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس ـ: ابو سفيان برايم نقل كرد كه هِرَقل به او گفت: از تو پرسيدم شما را به چه چيزهايى امر مى كند؟ و تو گفتى: به نماز و راستگويى و پاك دامنى و پيماندارى، و امانتدارى؛ و اينها ويژگى يك پيامبر است.</span>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اِلزَمِ الصِّدقَ وَالأَمانَةَ؛ فَإِنَّهُما سَجِيَّةُ الأَبرارِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص187 ح2325، عيون الحكم والمواعظ: ص83 ح2013 وفيه «الأخيار» بدل «الأبرار».</span></ref>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پيوسته راستگو و امانتدار باش؛ زيرا اين دو، خصلت نيكان است.</span>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَمانَةُ فَضيلَةٌ لِمَن أدّاها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص306 ح1170، عيون الحكم والمواعظ: ص45 ح1117، مستدرك الوسائل: ج14 ص8 ح15947.</span></ref>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى يك فضيلت است.</span>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَمانَةُ وَالوَفاءُ صِدقُ الأَفعالِ</span> <ref><span dir="rtl">في مقابل صدق الأقوال.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص130 ح2083.</span></ref>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى و وفادارى، راست كردارى اند.</span>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: كُلُّ خُلُقٍ مِنَ الأَخلاقِ فَإِنَّهُ يَكسُدُ عِندَ قَومٍ مِنَ النّاسِ إلَا الأَمانَةَ، فَإِنَّها نافِقَةٌ عِندَ أصنافِ النّاسِ، يُفَضَّلُ بِها مَن كانَت فيهِ.</span>

<span dir="rtl">حَتّى أنَّ الآنِيَةَ إذا لَم تُنَشَّف وبَقِيَ ما يودَعُ فيها عَلى حالِهِ لَم يَنقُص، كانَت أكثَرَ ثَناءً مِن غَيرِها مِمّا يُرَشَّحُ أو يُنَشَّفُ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص338 ح876.</span></ref>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: هر خويى از خوى ها در نزد گروهى از مردم، بى رونق است، بجز امانتدارى كه نزد همه مردم، رونق [و ارزش] دارد، و براى هر كس كه از آن برخوردار باشد، مزيّتى به شمار مى آيد.</span>

<span dir="rtl">حتّى ظرف هايى كه نم را به خود نمى كشند و هرگاه چيزى در آنها نهاده شود، به همان حال باقى مى ماند و كم نمى شود، ستودنى تر از ظرف هايى هستند كه تراوش مى كنند يا [مايع را] به خود مى كِشند.</span>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ يَعِظُ أحَدَ أصحابِهِ ـ: عَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ، وَالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ، وصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ، وحُسنُ الخُلُقِ وحُسنُ الجِوارِ، وكونوا دُعاةً إلى أنفُسِكُم بِغَيرِ ألسِنَتِكُم، وكونوا زَينا ولا تَكونوا شَينا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص77 ح9، المحاسن: ج1 ص83 ح50 كلاهما عن أبي اُسامة، مشكاة الأنوار: ص255 ح752 عن أبي بصير نحوه، بحار الأنوار: ج70ص 299 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: در اندرز به يكى از يارانش ـ: برتو باد پرهيزگارى، و پارسايى و كوشش و راستگويى و امانتدارى و خوش خويى و حُسن همسايگى! مردم را با غيرِ زبان هايتان (يعنى با كردار) به سوى خود دعوت كنيد، و مايه زيور باشيد و مايه ننگ و عيب مباشيد.</span>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">الأمالي للصدوق عن الحسين بن أبي العلاء عن الإمام الصادق عليه السلام: أحَبُّ العِبادِ إلَى اللّهِ عَزَّ وجَلَّ، رَجُلٌ صَدوقٌ في حَديثِهِ، مُحافِظٌ عَلى صَلَواتِهِ ومَا افتَرَضَ اللّهُ عَلَيهِ، مَعَ أداءِ الأَمانَةِ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ قالَ عليه السلام: مَنِ اؤتُمِنَ عَلى أمانَةٍ فَأَدّاها فَقَد حَلَّ ألفَ عُقدَةٍ مِن عُنُقِهِ مِن عُقَدِ النّارِ، فَبادِروا بِأَداءِ الأَمانَةِ؛ فَإِنَّ مَنِ اؤتُمِنَ عَلى أمانَةٍ وَكَّلَ بِهِ إبليسُ مِئَةَ شَيطانٍ مِن مَرَدَةِ أعوانِهِ لِيُضِلّوهُ ويُوَسوِسوا إلَيهِ حَتّى يُهلِكوهُ، إلّا مَن عَصَمَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للصدوق: ص371 ح467، الاختصاص: ص242، روضه الواعظين: ص408، بحار الأنوار: ج75 ص116ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">الأمالى، صدوق ـ به نقل از حسين بن ابى العلاء ـ: امام صادق عليه السلام فرمود: «محبوب ترينِ بندگان در نزد خداوند عز و جل مردى است كه در سخنش راستگو باشد، نمازهايش و آنچه را خدا بر او واجب كرده است، پاس بدارد، و امانتدار باشد».</span>

<span dir="rtl">سپس فرمود: «هر كس به او امانتى سپرده شود و آن را به صاحبش بازگردانَد، هزار گِره از گره هاى آتش را از گردنش باز كرده است. پس در ردّ امانت بكوشيد؛ زيرا كسى كه امانتى به او سپرده شود، ابليس، صد اهريمن از نوچه هايش را بر او مى گمارد كه گم راهش سازند و وسوسه اش كنند تا او را به نابودى بكشانند، مگر كسى كه خداوند عز و جل او را نگه دارد».</span>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام: رَأسُ السَّخاءِ أداءُ الأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نزهة الناظر: ص190 ح406.</span></ref>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام: سرآمد سخاوت، بازگرداندن امانت است.</span>

<span id="التحذير-من-الاستهانة-بالأمانة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 12: التَّحذيرُ مِنَ الاِستهانَةِ بِالأَمانَةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 12: نهى از اهميّت ندادن به امانت</span>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَنِ استَهانَ بِالأَمانَةِ وَقَعَ فِي الخِيانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص333 ح8616.</span></ref>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه به امانت اهميّت ندهد، به خيانت مى افتد.</span>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَنِ استَهانَ بِالأَمانَةِ، ورَتَعَ فِي الخِيانَةِ، ولَم يُنَزِّه نَفسَهُ ودينَهُ عَنها، فَقَد أحَلَّ بِنَفسِهِ الذُّلَّ وَالخِزيَ فِي الدُّنيا، وهُوَ فِي الآخِرَةِ أذَلُّ وأخزى.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 26، تاريخ اليعقوبي: ج2 ص201 نحوه، بحار الأنوار: ج96 ص92 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كس به امانت اهميّت ندهد و گِرد خيانت بچرخد، و خودش را و دينش را از آن به دور ندارد، خوارى و رسوايى در دنيا را براى خود بخرد، و در آخرت، خوارتر و رسواتر باشد.</span>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ لَمّا قَدِمَ عَلَيهِ عامِلاهُ عَلَى اليَمَنِ بَعدَ استيلاءِ بُسرِ بنِ أرطاةَ عَلَيها ـ: اُنبِئتُ بُسرا قَدِ اطَّلَعَ اليَمَنَ، وإنّي وَاللّهِ لَأَظُنُّ أنَّ هؤُلاءِ القَومَ سَيُدالونَ مِنكُم</span> <ref><span dir="rtl">الإدالة: الغلبة، يقال: أديل لنا على أعدائنا، أي نُصرنا عليهم، ونُدال عليه ويدال علينا أي: نغلبه مرّة ويغلبنا اُخرى (النهاية: ج2 ص141 «دول»).</span></ref> <span dir="rtl">بِاجتِماعِهِم عَلى باطِلِهِم، وتَفَرُّقِكُم عَن حَقِّكُم، وبِمَعصِيَتِكُم إمامَكُم فِي الحَقِّ، وطاعَتِهِم إمامَهُم فِي الباطِلِ، وبِأَدائِهِمُ الأَمانَةَ إلى صاحِبِهِم وخِيانَتِكُم، وبِصَلاحِهِم في بِلادِهِم وفَسادِكُم، فَلَوِ ائتَمَنتُ أحَدَكُم عَلى قَعبٍ</span> <ref><span dir="rtl">القعب: قدح من خشب مقعّر (الصحاح: ج1 ص205 «قعب»).</span></ref> <span dir="rtl">لَخَشيتُ أن يَذهَبَ بِعِلاقَتِهِ</span> <ref><span dir="rtl">العِلاقة ـ بالكسر ـ: المعلاق الذي يعلَّق به الإناء (لسان العرب: ج10 ص265 «علق»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 25 وراجع: الغارات: ج2 ص636.</span></ref>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از خطبه ايشان پس از آن كه بُسر بن اَرطات، يمن را تصرّف كرد و دو كارگزار ايشان در يمن، نزد او آمدند ـ: به من خبر داده شده كه بُسر بر يمن چيره شده است. به خدا سوگند كه گمان مى كنم اين جماعت، به زودى بر شما نيز چيره آيند؛ زيرا آنها بر باطل خود هم داستان اند و شما با آن كه بر حقّيد، پراكنده ايد. شما پيشواى بر حقّتان را، نافرمانى مى كنيد، و آنها پيشواى باطلشان را فرمان مى برند. آنها با رهبر خود امانتدارند و شما خيانت مى ورزيد. آنها در سرزمين خود، اهل صلاح و درستى هستند و شما اهل تباهى؛ به طورى كه اگر [حتّى] قدحى چوبين نزد يكى از شما به امانت بگذارم، مى ترسم كه بند آويز آن را بِبَرد».</span>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام عن إسحاق: سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَبعَثُ إلَى الرَّجُلِ يَقولُ لَهُ: اِبتَع لي ثَوبا، فَيَطلُبُ لَهُ فِي السّوقِ، فَيَكونُ عِندَهُ مِثلُ ما يَجِدُ لَهُ فِي السّوقِ، فَيُعطيهِ مِن عِندِهِ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: لا يَقرُبَنَّ هذا ولا يُدَنِّس نَفسَهُ، إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ يَقولُ: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»</span> <ref><span dir="rtl">الأحزاب: 72.</span></ref><span dir="rtl">، وإن كانَ عِندَهُ خَيرٌ مِمّا يَجِدُ لَهُ فِي السّوقِ فَلا يُعطيهِ مِن عِندِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص352 ح999، بحار الأنوار: ج60 ص281.</span></ref>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام ـ به نقل از اسحاق ـ: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مردى به ديگرى پيغام مى دهد و مى گويد: «برايم جامه اى خريدارى كن»، و او براى خريد جامه به بازار مى رود؛ امّا خودش مانند جامه اى كه در بازار مى يابد، دارد. آيا جامه اى را كه خودش دارد به او بدهد؟</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «هرگز نزديك اين كار نشود و خودش را آلوده نسازد. خداوند عز و جلمى فرمايد: «ما امانت را به آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم؛ ليكن آنها از پذيرفتنش سر باز زدند و از آن ترسيدند، و انسان، آن را پذيرفت، كه او ستمكار و نادان بود». حتّى اگر آنچه خودش دارد، بهتر از آن چيزى بود كه در بازار برايش به دست مى آورد، باز آنچه را خودش دارد، نبايد به او بدهد».</span>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">الكافي عن معاوية بن عمّار: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: الرَّجُلُ يَكونُ لي عَلَيهِ الحَقُّ فَيَجحَدُنيهِ، ثُمَّ يَستَودِعُني مالاً، ألي أن آخُذَ ما لي عِندَهُ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: لا، هذِهِ خِيانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص98 ح2، تهذيب الأحكام: ج6 ص197 ح438، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص186 ح3697، وسائل الشيعة: ج12 ص205 ح22507.</span></ref>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از معاوية بن عمّار ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: مردى دَينى به من دارد و انكارش مى كند. سپس مالى را به من امانت مى سپارد. آيا حق دارم طلب خود را از آن بردارم؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «خير. اين، خيانت [در امانت] است».</span>

<span id="الفصل-الثاني-موجبات-الأمانة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثّاني: موجبات الأمانة</span> =

<span dir="rtl">فصل دوم: موجبات امانتدارى</span>

<span id="صدق-الإيمان"></span>
== <span dir="rtl">2 / 1: صِدقُ الإِيمانِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 1: ايمان حقيقى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ... وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">المؤمنون: 1 و 8.</span></ref>

<span dir="rtl">«به راستى كه مؤمنان، رستگار شدند... و آنان كه امانت ها و پيمان خود را رعايت مى كنند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أداءُ الحُقوقِ وحِفظُ الأَماناتِ، ديني ودينُ النَّبِيّينَ مِن قَبلي.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ بغداد: ج12 ص424 الرقم 6870 عن ابن عبّاس، كنز العمّال: ج1 ص480 ح2095.</span></ref>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: گزاردن حقوق و نگهدارى امانت ها، دين من و دينِ پيامبران پيش از من است.</span>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ الأَمانَةَ وَالوَفاءَ نَزَلا عَلَى ابنِ آدَمَ مَعَ الأَنبِياءِ فَاُرسِلوا بِهِ، فَمِنهُم رَسولُ اللّهِ، ومِنهُم نَبِيٌّ، ومِنهُم نَبِيٌّ رَسولٌ.</span>

<span dir="rtl">نَزَلَ القُرآنُ وهُوَ كَلامُ اللّهِ، ونَزَلَتِ العَرَبِيَّةُ وَالعَجَمِيَّةُ، فَعَلِموا أمرَ القُرآنِ، وعَلِموا أمرَ السُّنَنِ بِأَلسِنَتِهِم، ولَم يَدَعِ اللّهُ شَيئا مِن أمرِهِ مِمّا يَأتونَ ومِمّا يَجتَنِبونَ ـ وهِيَ الحُجَجُ عَلَيهِم ـ إلّا بَيَّنَهُ لَهُم، فَلَيسَ أهلُ لِسانٍ إلّا وهُم يَعرِفونَ الحَسَنَ مِنَ القَبيحِ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ الأَمانَةُ أوَّلُ شَيءٍ يُرفَعُ ويَبقى أثَرُها في جُذورِ قُلوبِ النّاسِ، ثُمَّ يُرفَعُ الوَفاءُ وَالعَهدُ وَالذِّمَمُ وتَبقَى الكُتُبُ، فَعالِمٌ يَعمَلُ، وجاهِلٌ يَعرِفُها ويُنكِرُها، حَتّى وَصَلَ إلَيَّ وإلى اُمَّتي، فَلا يَهلِكُ عَلَى اللّهِ إلّا هالِكٌ، ولا يُغفِلُهُ إلّا تارِكٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير الطبري: ج12 الجزء 22 ص55 عن الحكم بن عمرو، تفسير ابن كثير: ج6 ص479.</span></ref>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانت و وفا، به واسطه پيامبران بر فرزند آدم نازل شد، و آنها براى اين فرستاده شدند. برخى از ايشان، فرستاده خدا هستند، برخى پيامبر، و برخى پيامبرِ فرستاده.</span>

<span dir="rtl">قرآن كه سخن خداست، فرود آمد. زبان عربى و غير عربى فرود آمدند. پس مردم، قرآن را و سنّت ها را با زبان هاى خويش دانستند، و خداوند، هر آنچه مردم مى بايد انجام دهند يا انجام ندهند ـ و اينها خود، حجّت بر آنهاست ـ بر ايشان بيان فرمود. پس اهل هيچ زبانى نيست، مگر آن كه نيك را از بد، باز مى شناسند.</span>

<span dir="rtl">سپس امانت، نخستين چيزى است كه [به آسمان] بالا برده مى شود (از ميان مردم رخت بر مى بندد) و نشان آن در اعماق دل هاى مردم مى ماند. سپس وفادارى و پيمان و مسئوليت ها بالا برده مى شوند و [تنها] نوشته ها[يى از آنها] باقى مى مانند.</span>

<span dir="rtl">پس، عالمى عمل مى كند، و نادانى [با آن كه] آنها را مى داند و انكارشان مى كند، تا آن كه به من و به امّت من رسيد. پس نزد خدا هلاك نشود مگر آن كه هلاك شدنى است، و تنها ترك كنندگان از او غفلت مى كنند.</span>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ألا اُنَبِّئُكُم بِالمُؤمِنِ؟ مَنِ ائتَمَنَهُ المُؤمِنونَ عَلى أنفُسِهِم وأموالِهِم.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص235 ح19 عن سليمان بن خالد عن الإمام الباقر عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص85 ح167 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله، المحاسن: ج1 ص444 ح1030 عن أبي النعمان عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «وامورهم» بدل «انفسهم»، بحار الأنوار: ج67 ص302 ح31.</span></ref>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آيا شما را از مؤمن خبر ندهم؟ مؤمن، كسى است كه مؤمنان، او را بر جان و مال خود امين بدانند.</span>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لا تَنظُروا إلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وصَومِهِم، وكَثرَةِ الحَجِّ، وَالمَعروفِ، وطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ</span> <ref><span dir="rtl">الطنطنة: كثرة الكلام والتصويت به. والطنطنة: الكلام الخفيّ. (لسان العرب: ج13 ص268 «طنن»).</span></ref><span dir="rtl">، ولكِنِ انظُروا إلى صِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص51 ح197 عن أحمد بن محمّد الهمداني عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام، الكافي: ج2 ص104 ح2 عن اسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه، الأمالي للصدوق: ص379 ح481 عن إبراهيم بن محمّد عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، الاختصاص: ص229 بزيادة «الزكاة» بعد «الحج»، جامع الأخبار: ص268ح 726عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج75 ص114 ح5 وراجع: كنز العمّال: ج3 ص677 ح8435.</span></ref>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به بسيارىِ نماز و روزه و حج و بخشش و زمزمه هاى شبانه آنها نگاه مكنيد؛ بلكه به راستگويى و امانتدارى شان بنگريد.</span>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ في بَيانِ خِصالِ المُؤمِنِ ـ: أميناً عَلَى الأَماناتِ، بَعيدا مِنَ الخِياناتِ.</span> <ref><span dir="rtl">التمحيص: ص74 ح171، بحار الأنوار: ج67 ص310 ح45.</span></ref>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در بيان منش هاى مؤمن ـ: در امانت ها امين، و از خيانت ها به دور است.</span>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ اُكمِلَ إيمانُهُ وإن كانَ مِن قَرنِهِ إلى قَدَمِهِ خَطايا: الصِّدقُ، وأداءُ الأَمانَةِ، وَالحَياءُ، وحُسنُ الخُلُقِ.</span> <ref><span dir="rtl">التمحيص: ص67 ح158 عن الإمام عليّ عليه السلام، الكافي: ج2 ص99 ح3، الأمالي للطوسي: ص44 ح51 كلاهما عن أبي ولاد الحناط عن الإمام الصادق عليه السلام، تهذيب الأحكام: ج6 ص350 ح990 عن أبي ولاد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج71 ص374 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: چهار خصلت اند كه در هر كه باشند، ايمانش كامل است، اگر چه از سر تا پايش گناه باشد: راستگويى، امانتدارى، حيا، و خوش خويى.</span>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج4 ص163 ح7281، المصنّف لإبن أبي شيبة: ج7 ص211 ح2 كلاهما عن أنس، المعجم الكبير: ج8 ص195 ح7798 عن أبيامامة، شعب الإيمان: ج4 ص320 ح5254 عن ثوبان، كنزالعمّال: ج3 ص62 ح5501.</span></ref>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه امانتدار نيست، ايمان ندارد.</span>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبل عن أنس: ما خَطَبَنا نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلّا قالَ: لا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ، ولا دينَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج4 ص271 ح12386، السنن الكبرى: ج6 ص471 ح12690، المعجم الأوسط: ج3 ص98 ح2606، كنز العمّال: ج3 ص678 ح8439؛ الجعفريات: ص36 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، النوادر للراوندي: ص91 ح27 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيهما صدره، بحار الأنوار: ج72 ص198 ح26.</span></ref>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">مسند ابن حنبل ـ به نقل از اَ نَس ـ: پيامبر خدا، هيچ گاه براى ما خطبه نخواند، مگر آن كه [در آن] فرمود: «ايمان ندارد آن كه امانتدار نباشد، و دين ندارد آن كه به پيمانش وفادار نباشد».</span>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: كُنّا جُلوسا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَطَلَعَ عَلَينا رَجُلٌ مِن أهلِ العالِيَةِ، فَقالَ: يا رَسولَ اللّهِ، أخبِرني بِأَشَدِّ شَيءٍ في هذَا الدّينِ وأليَنِهِ؟</span>

<span dir="rtl">قال صلى الله عليه و آله: أليَنُهُ شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ.</span>

<span dir="rtl">وأشَدُّهُ ـ يا أخَا العالِيَةِ ـ الأَمانَةُ، إنَّهُ لا دينَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند البزّار: ج3 ص61 ح819 عن أبي الجنوب، كنز العمّال: ج3 ص677 ح8438.</span></ref>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با پيامبر خدا نشسته بوديم كه مردى از اهالى عاليه</span> <ref><span dir="rtl">ظاهرا مقصود، منطقه بالاى مدينه است؛ يعنى جايى كه وادى لطمان از آن جا مى آيد. امروزه به اين منطقه «عوالى» مى گويند (فرهنگ علوم جغرافيايى ـ تاريخى در حديث و سيره، محمّد محمّدحسن شراب، ترجمه: حميدرضا شيخى).</span></ref> <span dir="rtl">وارد شد و گفت: اى پيامبر خدا! مرا از سخت ترين و آسان ترين چيز در اين دين، خبر دهيد.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «آسان ترينش گواهى دادن به اين است كه معبودى جز خدا نيست، و محمّد، بنده و فرستاده اوست.</span>

<span dir="rtl">و سخت ترينش ـ اى عاليه نشين ـ امانتدارى است. آن را كه امانتدارى نيست، دين نيست».</span>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن لا أمانَةَ لَهُ لا إيمانَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص191 ح7932 و ج6 ص403 ح10789 نحوه، عيون الحكم والمواعظ: ص424 ح7180 وص 541 ح10052 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آن را كه امانتدارى نيست، ايمان نيست.</span>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَيسَ المُسلِمُ بِالخائِنِ إذَا ائتُمِنَ، ولا بِالمُخلِفِ إذا وَعَدَ، ولا بِالكَذوبِ إذا نَطَقَ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص234 ح5، الأمالي للطوسي: ص11 ح13 كلاهما عن الأصبغ بن نباتة، وقعة صفين: ص224 عن أبي سنان الأسلمي، بحار الأنوار: ج32 ص464 ح402؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج5 ص181 عن أبي سنان عن أبيه.</span></ref>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مسلمان، هر گاه امانتى به او سپرده شود، خيانت نمى كند، و هرگاه وعده دهد، خُلف وعده نمى كند، و هرگاه سخن بگويد، دروغ نمى گويد.</span>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أدِّ الأَمانَةَ إذَا ائتُمِنتَ، ولاتَتَّهِم غَيرَكَ إذَا ائتَمَنتَهُ، فَإِنَّهُ لا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص207 ح2395، عيون الحكم والمواعظ: ص77 ح1864، مستدرك الوسائل: ج14 ص21 ح15997.</span></ref>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر گاه به تو امانتى سپرده شد، آن را برگردان، و هرگاه به كسى امانت سپردى [و امينش شمردى]، او را [به خيانت] متّهم مكن؛ زيرا ايمان ندارد كسى كه امانتدار نيست.</span>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَمانَةُ إيمانٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص13 ح18، عيون الحكم والمواعظ: ص18 ح46.</span></ref>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى، ايمان است.</span>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَى الصِّدقِ وَالأَمانَةِ مَبنَى الإِيمانِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص318 ح6198، عيون الحكم والمواعظ: ص328 ح5636.</span></ref>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بناى ايمان، بر راستى و امانتدارى استوار است.</span>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: رَأسُ الإِيمانِ الأَمانَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص53 ح5261، عيون الحكم والمواعظ: ص263 ح4793.</span></ref>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سرلوحه (اوجِ) ايمان، امانتدارى است.</span>

<span dir="rtl">73.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: رَأسُ الإِسلامِ الأَمانَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص47 ح5226، عيون الحكم والمواعظ: ص264 ح4805.</span></ref>

<span dir="rtl">73.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سرلوحه (اوجِ) اسلام، امانتدارى است.</span>

<span dir="rtl">74.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أصلُ الدّينِ، أداءُ الأَمانَةِ، وَالوفاءُ بِالعُهودِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص42 ح1762.</span></ref>

<span dir="rtl">74.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بنياد دين، امانتدارى و وفاى به پيمان هاست.</span>

<span dir="rtl">75.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عِبادَ اللّهِ، اِفزَعوا إلى قِوامِ دينِكُم بِإِقامِ الصَّلاةِ لِوَقتِها. وإيتاءِ الزَّكاِة في حينِها... وأداءِ الأَمانَةِ إذَا ائتُمِنتُم.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص153، الغارات: ج2 ص635 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص294 ح2؛ الإمامة والسياسة: ج1 ص70 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">75.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: اى بندگان خدا! با خواندن نماز در وقتش، و پرداختن زكات در هنگامش... و پس دادن امانتى كه به شما سپرده شده است، دينتان را برپا و استوار داريد.</span>

<span dir="rtl">76.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كانَ الرَّسولُ إلَيكُم مِن أنفُسِكُم، بِلِسانِكُم... فَعَلَّمَكُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ، وَالفَرائِضَ وَالسُّنَّةَ، وأمَرَكُم بِصِلَةِ أرحامِكُم، وحَقنِ دِمائِكُم، وصَلاحِ ذاتِ البَينِ، وأن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إلى أهلِها، وأن توفوا بِالعَهدِ.</span> <ref><span dir="rtl">الغارات: ج1 ص303 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه، بحار الأنوار: ج33 ص567 ح722؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج6 ص94 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه.</span></ref>

<span dir="rtl">76.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: پيامبرى كه به سوى شما آمد، از خودتان و با زبان خودتان بود... او كتاب و دانايى، و واجبات و مستحبّات را به شما آموخت، و به رسيدگى به خويشاوندانتان، و حفظ خون هايتان، و آشتى با يكديگر، و باز گرداندن امانت ها به صاحبانشان، و وفا كردن به پيمان، فرمانتان داد.</span>

<span dir="rtl">77.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن عَمِلَ بِالأَمانَةِ، فَقَد أكمَلَ الدِّيانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص448 ح9117، عيون الحكم والمواعظ: ص425 ح7191.</span></ref>

<span dir="rtl">77.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه امانتدارى كند، ديندارى را به كمال رسانيده است.</span>

<span dir="rtl">78.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أفضَلُ الإِيمانِ الأَمانَةُ، أقبَحُ الأَخلاقِ الخِيانَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص380 ح2905 و ص381 ح2906، عيون الحكم والمواعظ: ص117 ح2621 و ص118 ح2622.</span></ref>

<span dir="rtl">78.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: برترين [مرتبه] ايمان، امانتدارى است، و زشت ترين خوى، خيانت است.</span>

<span dir="rtl">79.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَيكَ بِالأَمانَةِ؛ فَإِنَّها أفضَلُ دِيانَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص290 ح6109، عيون الحكم والمواعظ: ص333 ح5675.</span></ref>

<span dir="rtl">79.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدار باش، كه امانتدارى، برترين ديندارى است.</span>

<span dir="rtl">80.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَن صَحَّت دِيانَتُهُ، قَوِيَت أمانَتُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص210 ح8021، عيون الحكم والمواعظ: ص431 ح7399.</span></ref>

<span dir="rtl">80.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه دينش درست باشد، امانتدارى اش قوى است.</span>

<span dir="rtl">81.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: ثَمَرَةُ الدّينِ الأَمانَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص323 ح4594، عيون الحكم والمواعظ: ص208 ح4165.</span></ref>

<span dir="rtl">81.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: ميوه دين، امانتدارى است.</span>

<span dir="rtl">82.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: صِحَّةُ الأَمانَةِ عُنوانُ حُسنِ المُعتَقَدِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص199 ح5816، عيون الحكم والمواعظ: ص301 ح5337.</span></ref>

<span dir="rtl">82.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درستى در امانت، نشانه نيكويىِ عقيدت است.</span>

<span dir="rtl">83.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ لِأَهلِ الدّينِ عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها: صِدقَ الحَديثِ، وأداءَ الأَمانَةِ، ووَفاءً بِالعَهدِ، وصِلَةَ الأَرحامِ، ورَحمَةَ الضُّعَفاءِ، وقِلَّةَ المُراقَبَةِ لِلنِّساءِ ـ أو قالَ: قِلَّةَ المُواتاةِ لِلنِّساءِ ـ وبَذلَ المَعروفِ، وحُسنَ الخُلُقِ، وسَعَةَ الخُلُقِ، وَاتِّباعَ العِلمِ وما يُقَرِّبُ إلَى اللّهِ عَزَّ وجَلَّ زُلفى، طوبى لَهُم وحُسنُ مَآبٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص239 ح30، صفات الشيعة: ص126 ح66 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام، الخصال ص483 ح56 عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج69 ص364 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">83.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: دينداران را نشانه هايى است كه با آنها شناخته مى شوند: راستگويى، بازگرداندن امانت، وفاى به عهد، پيوند با خويشاوندان، مهربانى با ناتوانان [و تهى دستان]، كم نگريستن به زنان (/ كم نزديكى كردن با زنان)، نيكى كردن، خوش خويى، گشاده خويى، پيروى از دانش، و آنچه به خداى عز و جل نزديك مى گردانَد. خوشا به حال اينان و چه سرانجام خوبى دارند!</span>

<span dir="rtl">84.</span> <span dir="rtl">الإمام الرضا عليه السلام: الإِيمانُ هُوَ أداءُ الأَمانَةِ، وَاجتِنابُ جَميعِ الكَبائِرِ، وهُوَ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ، وإقرارٌ بِاللِّسانِ، وعَمَلٌ بِالأَركانِ.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص125 ح1 عن الفضل بن شاذان، بحار الأنوار: ج68 ص262 ح20.</span></ref>

<span dir="rtl">84.</span> <span dir="rtl">امام رضا عليه السلام: ايمان، بازگرداندن امانت است، و دورى كردن از همه گناهان بزرگ، و شناختِ با دل، و اقرار به زبان، و عمل كردن.</span>

<span dir="rtl">85.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: لَن تَكونوا مُؤمِنينَ حَتّى تَكونوا مُؤتَمَنينَ، وحَتّى تَعُدّوا نِعمَةَ الرَّخاءِ مُصيبَةً؛ وذلِكَ أنَّ الصَّبرَ عَلَى البَلاءِ أفضَلُ مِنَ العافِيَةِ عِندَ الرَّخاءِ.</span> <ref><span dir="rtl">صفات الشيعة: ص110 ح53 عن زيد، مشكاة الأنوار: ص481 ح1599 عن عمار بن مروان عن الإمام الكاظم عليه السلام وفيه «البلاء نعمه والرّخاء مصيبة» بدل «نعمة الرّخاء مصيبة»، بحارالأنوار: ج82 ص129 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">85.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: شما هرگز مؤمن نخواهيد بود مگر آن گاه كه امانتدار باشيد، و مگر آن گاه كه نعمتِ آسايش و رفاه را مصيبت شماريد؛ چرا كه شكيبايى در برابر بلا و گرفتارى، برتر از عافيت در هنگام آسايش و رفاه است.</span>

<span dir="rtl">86.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: المُسلِمُ مَن سَلِمَ النّاسُ مِن يَدِهِ ولِسانِهِ، وَالمُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ النّاسُ عَلى أموالِهِم وأنفُسِهِم.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص239 ح1، بحار الأنوار: ج75 ص51 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">86.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: مسلمان، كسى است كه مردم از دست و زبانِ او به سلامت باشند؛ و مؤمن، كسى است كه مردم، او را بر مال و جان خود امين شمارند.</span>

<span dir="rtl">87.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا تَنظُروا إلى طولِ رُكوعِ الرَّجُلِ وسُجودِهِ؛ فَإِنَّ ذلِكَ شَيءٌ اعتادَهُ، فَلَو تَرَكَهُ استَوحَشَ لِذلِكَ ولكِنِ انظُروا إلى صِدقِ حَديثِهِ وأداءِ أمانَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص105 ح12، بحار الأنوار: ج71 ص8 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">87.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: به ركوع و سجودهاى طولانى شخص منگريد؛ زيرا اين، چيزى است كه به آن عادت كرده است و اگر آن را ترك گويد، احساس دلگيرى مى كند؛ بلكه به راستگويى و امانتدارى او بنگريد.</span>

<span dir="rtl">88.</span> <span dir="rtl">الاختصاص عن صفوان بن مهران الجمّال عن الإمام الصادق عليه السلام، قال: قالَ عليه السلام لي: يا صَفوانُ، هَل تَدري كَم بَعَثَ اللّهُ مِن نَبِيٍّ، قالَ: قُلتُ: ما أدري.</span>

<span dir="rtl">قالَ: بَعَثَ اللّهُ مِئَةَ ألفِ نَبِيٍّ وأربَعَةً وأربَعينَ ألفَ نَبِيٍّ، ومِثلَهُم أوصِياءَ، بِصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ، وَالزُّهدِ فِي الدُّنيا، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّا خَيرا مِن مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، ولا وَصِيّا خَيرا مِن وَصِيِّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص263، بحار الأنوار: ج16 ص352 ح35.</span></ref>

<span dir="rtl">88.</span> <span dir="rtl">الاختصاص ـ به نقل از صفوان بن مهران جمّال ـ: امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اى صفوان! آيا مى دانى خداوند چند پيامبر فرستاده است؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: نمى دانم.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «خداوند، يكصد و چهل و چهار هزار پيامبر فرستاد و همين اندازه، وصىّ [پيامبر] قرار داد، كه همگى به راستگويى و امانتدارى و زهد به دنيا فرا مى خواندند، و خداوند، پيامبرى بهتر از محمّد صلى الله عليه و آله و وصى اى بهتر از وصىّ او نفرستاده است».</span>

<span dir="rtl">89.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: مِن آدابِ المُؤمِنِ حِفظُ الأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">أعلام الدين: ص118.</span></ref>

<span dir="rtl">89.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: يكى از خصلت هاى مؤمن، حفظ امانت است.</span>

<span id="ولاية-أهل-البيت-عليهم-السلام"></span>
== <span dir="rtl">2 / 2: وِلايَةُ أهلِ البَيتِ عليهم السلام</span> ==

<span dir="rtl">2 / 2: پيروى از اهل بيت عليهم السلام</span>

<span dir="rtl">90.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لَيسَ مِنّا مَن أخلَفَ بِالأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح7 عن السّكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص108 ح246 وفيه «خان» بدل «أخلف»، بحار الأنوار: ج75 ص172ح 14.</span></ref>

<span dir="rtl">90.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: از ما نيست كسى كه در امانت، خيانت كند.</span>

<span dir="rtl">91.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لَيسَ مِنّا مَن يُحَقِّرُ الأَمانَةَ، ـ يَعني يَستَهلِكُها إذَا استودِعَها ـ.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص248، بحار الأنوار: ج75 ص172 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">91.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: از ما نيست كسى كه امانت را كوچك شمارد؛ يعنى امانتى را كه به او سپرده شود، تباه سازد.</span>

<span dir="rtl">92.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ لِجابِرِ ـ: وَاللّهِ، ما شيعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقَى اللّهَ وأطاعَهُ، وما كانوا يُعرَفونَ ـ يا جابِرُ ـ إلّا بِالتَّواضُعِ وَالتَّخَشُّعِ، وَالأَمانَةِ وكَثرَةِ ذِكرِ اللّهِ، وَالصَّومِ وَالصَّلاةِ، وَالبِرِّ بِالوالِدَينِ، وَالتَّعاهُدِ لِلجيرانِ مِنَ الفُقَراءِ وأهلِ المَسكَنَةِ وَالغارِمينَ</span> <ref><span dir="rtl">الغارِمين: يعني الذين علاهم الدّين ولا يجدون القضاء (مجمع البحرين: ج2 ص1316 «غرم»).</span></ref> <span dir="rtl">وَالأَيتامِ، وصِدقِ الحَديثِ، وتِلاوَةِ القُرآنِ، وكَفِّ الأَلسُنِ عَنِ النّاسِ، إلّا مِن خَيرٍ، وكانوا اُمَناءَ عَشائِرِهِم فِي الأَشياءِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص74 ح3، الأمالي للطوسي: ص735 ح1535، صفات الشيعة: ص90 ح22 كلُّها عن جابر، تحف العقول: ص295 وفيهما «وأداءالأمانة» بدل «والأمانة»، بحار الأنوار: ج78 ص175 ح28.</span></ref>

<span dir="rtl">92.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ به جابر ـ: به خدا سوگند، شيعه ما نيست، مگر كسى كه از خدا بترسد و فرمانش بَرَد.</span>

<span dir="rtl">اى جابر! ايشان شناخته نمى شوند، جز با فروتنى و خشوع، و امانتدارى، و بسيارىِ ياد خدا، و روزه و نماز، و خوش رفتارى با پدر و مادر، و رسيدگى به همسايگان تهى دست و مستمند و بدهكار و يتيمان، و راستگويى، و تلاوت قرآن، و باز داشتن زبان از مردم، مگر آن كه به نيكى از آنان ياد كند. آنان (شيعيان)، امانتدارِ عشيره خود هستند.</span>

<span dir="rtl">93.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: رُوَينا عَن أبي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام أنَّ نَفَرا أتَوهُ مِنَ الكوفَةِ مِن شيعَتِهِ يَسمَعونَ مِنهُ، ويَأخُذونَ عَنهُ، فَأَقاموا بِالمَدينَةِ ما أمكَنَهُمُ المُقامُ، وهُم يَختَلِفونَ إلَيهِ، ويَتَرَدَّدونَ عَلَيهِ، ويَسمَعونَ مِنهُ، ويَأخُذونَ عَنهُ، فَلَمّا حَضَرَهُمُ الاِنصِرافُ ووَدَّعوهُ، قالَ لَهُ بَعضُهُم: أوصِنا يَابنَ رَسولِ اللّهِ!</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: اُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ، وَالعَمَلِ بِطاعَتِهِ، وَاجتِنابِ مَعاصيهِ، وأدَاءِ الأَمانَةِ لِمَنِ ائتَمَنَكُم، وحُسنِ الصِّحَابَةِ لِمَن صَحِبتُموهُ، وأن تَكونوا لَنا دُعاةً صامِتينَ.</span>

<span dir="rtl">فَقالوا: يَابنَ رَسولِ اللّهِ، وكَيفَ نَدعُو إلَيكُم ونَحنُ صُموتٌ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: تَعمَلونَ ما أمَرناكُم بِهِ مِنَ العَمَلِ بِطاعَةِ اللّهِ، وتَتَناهَونَ عَن مَعاصِي اللّهِ، وتُعامِلونَ النّاسَ بِالصِّدقِ وَالعَدلِ، وتُؤَدُّونَ الأَمانَةَ، وتَأمُرونَ بِالمَعروفِ، وتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ، ولا يَطَّلِعُ النّاسُ مِنكُم إلّا عَلى خَيرٍ، فَإِذا رَأَوا ما أنتُم عَلَيهِ قالوا: هؤُلاءِ الفُلانِيَةُ، رَحِمَ اللّهُ فُلانا، ما كانَ أحسَنَ ما يُؤَدِّبُ أصحابَهُ، وعَلِموا فَضلَ ما كانَ عِندَنا، فَسارَعوا إلَيهِ، أشهَدُ عَلى أبي مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ ـ رِضوانُ اللّهِ عَلَيهِ ورَحمَتُهُ وبَرَكاتُهُ ـ لَقَد سَمِعتُهُ يَقولُ:</span>

<span dir="rtl">كانَ أولِياؤُنا وشيعَتُنا فيما مَضى خَيرَ مَن كانوا فيهِ، إن كانَ إمامُ مَسجِدٍ فِي الحَيِّ كانَ مِنهُم، وإن كانَ مُؤَذِّنٌ فِي القَبيلَةِ كانَ مِنهُم، وإن كانَ صاحِبُ وَديعَةٍ كانَ مِنهُم، وإن كانَ صاحِبُ أمانَةٍ كانَ مِنهُم، وإن كانَ عالِمٌ مِنَ النّاسِ يَقصِدونَهُ لِدينِهِم ومَصالِحِ اُمورِهِم كانَ مِنهُم، فَكونوا أنتُم كَذلِكَ، حَبِّبونا إلَى النّاسِ ولا تُبَغِّضونا إلَيهِم.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج1 ص56، مستدرك الوسائل: ج8 ص310 ح9521.</span></ref>

<span dir="rtl">93.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: از ابو عبد اللّه جعفر بن محمّد عليه السلام برايمان روايت شده است كه عدّه اى از شيعيان آن حضرت از كوفه نزد او آمدند تا از ايشان، حديث بشنوند و دانش برگيرند. آنها مدّتى در مدينه ماندند و به محضر امام عليه السلام آمد و شد و تردّد داشتند و حديث مى شنيدند و از ايشان، دانش مى اندوختند. چون زمان رفتنشان فرا رسيد و براى خداحافظى به حضور ايشان رسيدند، يكى از آنها گفت: اى پسر پيامبر خدا! ما را سفارش كن.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «سفارش مى كنم شما را به پروادارى از خدا، و فرمان بُردارى از او، و دورى كردن از نافرمانىِ او، و باز گرداندن امانت به كسى كه امانت به شما سپرده است، و خوش رفتارى با كسى كه با او هم نشينى مى كنيد، و اين كه دعوتگرانى خاموش باشيد».</span>

<span dir="rtl">گفتند: اى پسر پيامبر خدا! چگونه با سكوت خويش، به شما دعوت كنيم؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «به آنچه شما را فرمان مى دهيم، يعنى اطاعت از خدا، عمل كنيد، و از نافرمانىِ خدا، باز ايستيد، و با مردم، به راستى و داد رفتار كنيد، امانتدار باشيد، امر به معروف و نهى از منكر كنيد، و مردم از شما جز خوبى نبينند. پس هرگاه شما را چنين ديدند، مى گويند: اينان، پيروان فلانى اند. رحمت خدا بر فلانى (جعفر بن محمّد) كه چه نيكو يارانش را تربيت كرده است و به حقّانيت ما پى مى برند، و به سوى آن مى شتابند. گواهى مى دهم كه از پدرم محمّد بن على ـ كه خشنودى و رحمت و بركات خدا بر او باد ـ شنيدم كه مى فرمود: پيروان و شيعيان ما در گذشته، بهترينِ مردمان بودند. اگر امام جماعت مسجد محلّه اى بود، از آنان بود، اگر در قبيله مؤذّنى بود، از آنان بود، اگر كسى بود كه به او چيزى مى سپردند، از آنان بود، اگر امانتدارى بود، از آنان بود، و اگر در ميان مردم، عالمى بود كه در امور دين و مصالح زندگى شان به او مراجعه مى كردند، از ايشان بود. پس شما نيز چنين باشيد. ما را محبوب مردم گردانيد، و در نزد آنان، منفورمان مسازيد».</span>

<span dir="rtl">94.</span> <span dir="rtl">صفات الشيعة عن عبد اللّه بن زياد: سَلَّمنا عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام بِمِنىً، ثُمَّ قُلتُ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ، إنّا قَومٌ مُجتازونَ لَسنا نُطيقُ هذَا المَجلِسَ مِنكَ كُلَّما أرَدناهُ، فَأَوصِنا.</span>

<span dir="rtl">قالَ عليه السلام: عَلَيكُم بِتَقوَى اللّهِ، وصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ، وحُسنِ الصُّحبَةِ لِمَن صَحِبَكُم، وإفشاءِ السَّلامِ، وإطعامِ الطَّعامِ.</span>

<span dir="rtl">صَلّوا في مَساجِدِهِم، وعودوا مَرضاهُم، وَاتَّبِعوا جَنائِزَهُم، فَإِنَّ أبي حَدَّثَني أنَّ شيعَتَنا ـ أهلَ البَيتِ ـ كانوا خِيارَ مَن كانوا مِنهُم، إن كانَ فَقيهٌ كانَ مِنهُم، وإن كانَ مُؤَذِّنٌ كانَ مِنهُم، وإن كانَ إمامٌ كانَ مِنهُم، وإن كانَ صاحِبُ أمانَةٍ كانَ مِنهُم، وإن كانَ صاحِبُ وَديعَةٍ كانَ مِنهُم، وكَذلِكَ كونوا، حَبِّبونا</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «أحببونا»، والتصويب من بحار الأنوار و مشكاة الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">إلَى النّاسِ ولا تُبَغِّضونا إلَيهِم.</span> <ref><span dir="rtl">صفات الشيعة: ص102 ح39، مشكاة الأنوار: ص255 ح753، بحار الأنوار: ج74 ص162 ح25.</span></ref>

<span dir="rtl">94.</span> <span dir="rtl">صفات الشيعة ـ به نقل از عبد اللّه بن زياد ـ: در مِنا بر امام صادق عليه السلام سلام كرديم. سپس من گفتم: اى پسر پيامبر خدا! ما جماعتى ره گذريم (/ كوچگريم) و نمى توانيم هر وقت كه خواستيم، به اين مجلس شما بياييم. پس به ما سفارشى بفرما.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «بر شما باد پرواى الهى، و راستگويى، و امانت پردازى، و خوش رفتارى با هم نشينان، و سلام كردن به يكديگر، و اطعام كردن. در مسجدهايشان نماز بخوانيد، از بيمارانشان عيادت كنيد، در تشييع جنازه هايشان شركت نماييد؛ زيرا پدرم برايم گفت كه شيعيان ما اهل بيت، همواره بهترين هاى مردم خود بودند. اگر فقيهى بود، از آنها بود. اگر موذّنى بود، از آنها بود. اگر امام جماعتى بود، از آنها بود. اگر امانتدارى بود، از آنها بود. اگر به كسى چيزى مى سپردند، آن كس از آنها بود. شما هم اين چنين باشيد. ما را نزد مردم، محبوب گردانيد، و منفورِ آنان نسازيد».</span>

<span dir="rtl">95.</span> <span dir="rtl">الكافي عن زيد الشحّام: قالَ لي أبو عَبدِ اللّه عليه السلام: اِقرَأ عَلى مَن تَرى أنَّهُ يُطيعُني مِنهُم، ويَأخُذُ بِقَولِي السَّلامَ، واُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ عَزَّ وجَلَّ، وَالوَرَعِ في دينِكُم، وَالاِجتِهادِ للّهِِ، وصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ، وطولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله.</span>

<span dir="rtl">أدُّوا الأَمانَةَ إلى مَنِ ائتَمَنَكُم عَلَيها بَرّا أو فاجِرا؛ فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَأمُرُ بِأَداءِ الخَيطِ وَالمِخيَطِ، صِلوا عَشائِرَكُم، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم، وعودوا مَرضاهُم، وأدّوا حُقوقَهُم، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم إذا وَرَعَ في دينِهِ، وصَدَقَ الحَديثَ، وأدَّى الأَمانَةَ، وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ، قيلَ: هذا جَعفَرِيٌّ فَيَسُرُّني ذلِكَ، ويَدخُلُ عَلَيَّ مِنهُ السُّرورُ، وقيلَ: هذا أدَبُ جَعفَرٍ.</span>

<span dir="rtl">وإذا كانَ عَلى غَيرِ ذلِكَ، دَخَلَ عَلَيَّ بَلاؤُهُ وعارُهُ، وقيلَ: هذا أدَبُ جَعفَرٍ، فَوَاللّهِ لَحَدَّثَني أبي عليه السلام، أنَّ الرَّجُلَ كانَ يَكونُ فِي القَبيلَةِ مِن شيعَةِ عَلِيٍّ عليه السلام فَيَكونُ زَينَها، آداهُم لِلأَمانَةِ، وأقضاهُم لِلحُقوقِ، وأصدَقَهُم لِلحَديثِ، إلَيهِ وَصاياهُم ووَدائِعُهُم، تُسأَلُ العَشيرَةُ عَنهُ فَتَقولُ: مَن مِثلُ فُلانٍ؟ إنَّهُ لَادانا لِلأَمانَةِ، وأصدَقُنا لِلحَديثِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص636 ح5، مشكاة الأنوار: ص132 ح301، تحف العقول: ص487 عن الإمام العسكري عليه السلام وكلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج85 ص166 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">95.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از زيد شحّام ـ: امام صادق عليه السلام به من فرمود: «به هر يك از ايشان كه فكر مى كنى فرمان بُردار من است و به گفتار من عمل مى كند، سلام مرا برسان، و سفارش مى كنم شما را به پروا داشتن از خداى عز و جل، و پارسايى در دينتان، و كار و كوشش براى خدا، و راستگويى، و امانت پردازى، و طول دادن سجده، و حُسن همسايگى؛ زيرا محمّد صلى الله عليه و آله براى اينها آمد.</span>

<span dir="rtl">امانت را به صاحبش، نيك باشد يا بد، برگردانيد؛ زيرا پيامبر خدا دستور مى داد [حتّى] نخ و سوزن را به صاحبش برگردانيد، به عشيره هاى خود رسيدگى كنيد، در تشييع جنازه هايشان شركت نماييد، از بيمارانشان عيادت كنيد و حقوقشان را ادا كنيد؛ چه، هرگاه فردى از شما در دينش پارسا باشد، راست بگويد، امانت را برگردانَد و با مردم، خوش اخلاق باشد، گفته مى شود: اين، جعفرى است، و اين مرا خوش حال مى سازد، و از او به من شادى مى رسد و گفته مى شود: اين، تربيت جعفر است.</span>

<span dir="rtl">و اگر جز اين باشد، رنج و ننگ او دامن مرا نيز مى گيرد و گفته مى شود: اين است تربيت جعفر. به خدا سوگند، پدرم به من فرمود كه: پيرو على در قبيله، زيور آن قبيله است. از همه آنها امانتدارتر، به اداى حقوقْ پايبندتر، و از همه شان راستگوتر است. همه وصيّت ها و امانت هاى خود را به او مى سپارند. از عشيره در باره او مى پرسى، و آنها مى گويند: كيست همانند فلانى؟ از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است».</span>

<span dir="rtl">96.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ أصحابَ عَلِيٍّ عليه السلام كانُوا المَنظورَ إلَيهِم فِي القَبائِلِ، وكانوا أصحابَ الوَدائِعِ، مَرضِيّينَ عِندَ النّاسِ، سُهّارَ اللَّيلِ مَصابيحَ النَّهارِ.</span> <ref><span dir="rtl">مشكاة الأنوار: ص127 ح294، بحار الأنوار: ج68 ص180 ح38.</span></ref>

<span dir="rtl">96.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: ياران على عليه السلام در قبايل [خود] مورد توجّه همگان بودند. امانت ها را به آنها مى سپردند، مردم از آنها راضى بودند، شب ها را به عبادت مى گذراندند و روزها، چراغ [راه مردم] بودند.</span>

<span dir="rtl">97.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى أوجَبَ عَلَيكُم حُبَّنا ومُوالاتَنا، وفَرَضَ عَلَيكُم طاعَتَنا، ألا فَمَن كانَ مِنّا فَليَقتَدِ بِنا، وإنَّ مِن شَأنِنَا الوَرَعَ وَالاِجتِهادِ، وأداءَ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ، وصِلَةَ الرَّحِمِ، وإقراءَ الضَّيفِ، وَالعَفوَ عَنِ المُسيءِ، ومَن لَم يَقتَدِ بِنا فَلَيسَ مِنّا.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص241، بحار الأنوار: ج75 ص115 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">97.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: خداى ـ تبارك و تعالى ـ دوستى و ولايت ما را بر شما واجب گردانيد، و اطاعت از ما را وظيفه شما قرار داد. هان! پس هر كه از ماست، بايد به ما اقتدا كند، و از جمله خصلت هاى ماست: پارسايى، كوشش، و بازگردانيدن امانت به صاحبش، نيكوكار باشد يا بدكار، و به جا آوردن صله رَحِم، ميهمان نوازى، و گذشت از كسى كه [به تو] بد كرده است. كسى كه به ما اقتدا نكند، از ما نيست.</span>

<span dir="rtl">98.</span> <span dir="rtl">الإمام الرضا عليه السلام ـ في بَيانِ خَصائِصِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام ـ: إنَّ مِن دينِهِمُ الوَرَعَ، وَالعِفَّةَ، وَالصِّدقَ، وَالصَّلاحَ، وَالاِستِقامَةَ، وَالاِجتِهادَ، وأداءَ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص122 ح1 عن الفضل بن شاذان و ج1 ص55 ح20، الخصال: ص479 ح46، كمال الدين: ص337 ح9 كلُّها عن الأعمش عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيها «والاستقامة»، بحار الأنوار: ج10 ص353 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">98.</span> <span dir="rtl">امام رضا عليه السلام ـ در بيان خصوصيات اهل بيت عليهم السلام ـ: از دين آنهاست: پارسايى، پاك دامنى، راستى، درستى، استوارى، كوشش، و پس دادن امانت به نيك و بد.</span>

<span id="متابعة-العقل"></span>
== <span dir="rtl">2 / 3: مُتابَعَةُ العَقلِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 3: پيروى از خِرد</span>

<span dir="rtl">99.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ في بَيانِ ما يَتَشَعَّبُ مِنَ العَقلِ ـ: ... فَتَشَعَّبَ مِنَ العَقلِ الحِلمُ، ومِنَ الحلِمِ العِلمُ، ومِنَ العِلمِ الرُّشدُ، ومِنَ الرُّشدِ العَفافُ، ومِنَ العَفافِ الصِّيانَةُ، ومِنَ الصِّيانَةِ الحَياءُ، ومِنَ الحَياءِ الرَّزانَةُ... وأمَّا الرَّزانَةُ فَيَتَشَعَّبُ مِنها: اللُّطفُ، وَالحَزمُ، وأداءُ الأَمانَةِ، وتَركُ الخِيانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص15، بحار الأنوار: ج1 ص118 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">99.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در بيان آنچه از خِرد، شاخه شاخه مى شود ـ: ... از خِرد، بردبارى منشعب شد، و از بردبارى، دانايى، و از دانايى، رهيابى، و از رهيابى، پاك دامنى، و از پاك دامنى، خويشتندارى، و از خويشتندارى، آزرم، و از آزرم، متانت.… و از متانت، اينها منشعب مى شود: فرهيختگى، ملايمت، دورانديشى، امانت پردازى و ترك خيانت.</span>

<span dir="rtl">100.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ في صِفَةِ الجاهِلِ ـ: إن أسرَرتَ إلَيهِ خانَكَ، وإن أسَرَّ إلَيكَ اتَّهَمَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص18، بحار الأنوار: ج1 ص119 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">100.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در توصيف نادان ـ: اگر رازى را به او بسپارى، به تو خيانت مى كند، و اگر او رازى به تو بسپارد، به تو بدگمان است [كه رازش را فاش سازى].</span>

<span dir="rtl">101.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في بَيانِ جُنودِ العَقلِ ـ: وَالأَمانَةُ وضِدُّهَا الخِيانَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص22 ح14، الخصال: ص590 ح13، علل الشرائع: ص115 ح10، المحاسن: ج1 ص313 ح620، مشكاة الأنوار: ص442 ح1485كلّها عن سماعة بن مهران، بحار الأنوار: ج1 ص110 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">101.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در بيان سربازان خِرد ـ: امانتدارى كه ضدّ آن خيانت است.</span>

<span id="مراقبة-العمال"></span>
== <span dir="rtl">2 / 4: مُراقَبَةُ العُمّالِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 4: نظارت بر كارگزاران دولت</span>

<span dir="rtl">102.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في عَهدِهِ إلى مالِكٍ الأَشتَرِ ـ: ثُمَّ انظُر في اُمورِ عُمّالِكَ فَاستَعمِلهُمُ اختِبارا، ولا تُوَلِّهِم مُحاباةً وأثَرَةً؛ فَإِنَّهُما جِماعٌ مِن شُعَبِ الجَورِ وَالخِيانَةِ. وتَوَخَّ مِنهُم أهلَ التَّجرِبَةِ وَالحَياءِ مِن أهلِ البُيوتاتِ الصّالِحَةِ، وَالقَدَمِ فِي الإِسلامِ المُتَقَدِّمَةِ؛ فَإِنَّهُم أكرَمُ أخلاقا، وأصَحُّ أعراضا، وأقَلُّ فِي المَطامِعِ إشراقاً، وأبلَغُ في عَواقِبِ الاُمورِ نَظَرا، ثُمَّ أسبِغ عَلَيهِمُ الأَرزاقَ؛ فَإِنَّ ذلِكَ قُوَّةٌ لَهُم عَلَى استِصلاحِ أنفُسِهِم، وغِنىً لَهُم عَن تَناوُلِ ما تَحتَ أيديهِم، وحُجَّةٌ عَلَيهِم إن خالَفوا أمرَكَ أو ثَلَموا أمانَتَكَ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ تَفَقَّد أعمالَهُم، وَابعَثِ العُيونَ مِن أهلِ الصِّدقِ وَالوَفاءِ عَلَيهِم، فَإِنَّ تَعاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِاُمورِهِم حَدوَةٌ</span> <ref><span dir="rtl">حدا الشي حدوا واحتداه: تبعه، و «لا أفعله ما حد اللّيل النّهار» أي ما تبعه. وتحدوني عليها خلّة واحدة: أي تبعثني وتسوقني عليها خصلة واحدة (لسان العرب: ج14 ص168 ـ 169 «حدا»).</span></ref> <span dir="rtl">لَهُم عَلَى استِعمالِ الأَمانَةِ، وَالرِّفقِ بِالرَّعِيَّةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 53، تحف العقول: ص137 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص252 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">102.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در فرمانش به مالك اشتر ـ: ديگر آن كه بر كارگزارانت نظارت كن، و آنان را بيازماى و به كار گمار، و از سرِ جانبدارى و دل بستگى، كسى را عهده دار كارى مكن؛ زيرا اين دو خصلت، كانون انواع ستم و خيانت است. كارگزارانت را از ميان افراد كارآزموده و آبرومند، خاندان هاى شايسته و پيش گام در اسلام برگزين؛ زيرا اينها مردمانى بزرگوارتر، آبرودارتر، كم طمع تر و عاقبت انديش ترند. سپس روزيانه آنان را سرشار گردان، كه اين كار، آنها را بر پاك ماندن، نيرو مى بخشد، و از دست انداختن به دارايى هايى كه در اختيارشان است، بى نياز مى سازد، و چنانچه از فرمان تو سرپيچى كردند يا امانت تو را شكستند، بر آنان حجّت دارى.</span>

<span dir="rtl">سپس، كارهاى آنان را زير نظر دار و ديده ورانى راستگو و وفادار بر آنان بگمار؛ زيرا نظارت نهانى تو بر كارهاى ايشان، آنها را به رعايت امانت و نرمى با شهروندان وا مى دارد.</span>

<span dir="rtl">103.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فيما أوصى بِهِ رَجُلاً بَعَثَهُ مِنَ الكوفَةِ إلى بادِيَتِها لِيَجمَعَ الصَّدَقاتِ ـ: عَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ، ولا تُؤثِرَنَّ دُنياكَ عَلى آخِرَتِكَ، وكُن حافِظا لِمَا ائتَمَنتُكَ عَلَيهِ، راعِيا لِحَقِّ اللّهِ فيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج3 ص536 ح1، تهذيب الأحكام: ج4 ص96 ح274، المقنعة: ص255 كلّها عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج41ص 126 ح36.</span></ref>

<span dir="rtl">103.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سفارش به مردى كه او را براى جمع آورى زكات از كوفه به باديه فرستاد ـ: از خداى يكتا و بى انباز، پروا داشته باش، و دنيايت را بر آخرتت برمگزين، و از آنچه تو را بر آن امين قرار داده ام، مواظبت كن، و حقّ خدا را در آن، پاس بدار.</span>

<span id="الاستعانة-بالله-عز-و-جل"></span>
== <span dir="rtl">2 / 5: الاِستِعانَةُ بِاللّه عزّ و جلِّ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 5: كمك خواستن از خدا</span>

<span dir="rtl">104.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ كَثيرا ـ: اللّهُمَّ، إنّي أسأَلُكَ الصِّحَّةَ، وَالعِفَّةَ، وَالأَمانَةَ، وحُسنَ الخُلُقِ، وَالرِّضا بِالقَدَرِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأدب المفرد: ص100 ح307، تاريخ بغداد: ج12 ص121 الرقم 6571، الدعاء للطبراني: ص415 ح1406، تاريخ دمشق: ج54 ص65 ح11354 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو، كنز العمّال: ج2 ص183 ح3650.</span></ref>

<span dir="rtl">104.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعايى كه بسيار آن را مى خواند ـ: بار خدايا! تن درستى و پاك دامنى و امانتدارى و خوش خويى و خشنودى به تقدير را از تو درخواست مى كنم.</span>

<span dir="rtl">105.</span> <span dir="rtl">مصباح المتهجّد ـ في دُعاءِ لَيلَةِ الجُمُعَةِ ـ: اللّهُمَّ بِحَقِّ أولِيائِكَ الطّاهِرينَ عليهم السلام ارزُقنا صِدقَ الحَديثِ، وأداءَ الأَمانَةِ، وَالمُحافَظَةَ عَلَى الصَّلَواتِ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص271 ح381 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، بحار الأنوار: ج89 ص297 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">105.</span> <span dir="rtl">مصباح المتهجّد ـ در دعاى شب جمعه ـ: بار خدايا! به حقّ اولياى پاكت ـ كه بر آنها درود باد ـ، راستگويى و امانت پردازى، و مواظبت بر نمازها را روزىِ ما فرما.</span>

<span dir="rtl">106.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، ولا تَدَع لي ذَنبا إلّا غَفَرتَهُ... ولا أمانَةً إلّا أدَّيتَها.</span> <ref><span dir="rtl">فلاح السائل: ص363 ح242 عن معاوية بن عمّار، مصباح المتهجّد: ص76 ح124 و ص170 ح257، الإقبال: ج2 ص177 نحوه والثلاثة الأخيرة من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام، بحار الأنوار: ج86 ص89 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">106.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست، و همه گناهان مرا بيامرز... و هر امانتى را كه بر عهده من است، ادا كن.</span>

<span dir="rtl">107.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: كانَ إذا وَدَّعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَجُلاً قالَ: أستَودِعُ اللّهَ دينَكَ وأمانَتَكَ</span> <ref><span dir="rtl">أي أجعلهما من الودائع، فإنّ السّفر مظنّة المشقّة والخوف فيتسبّب لإهمال بعض اُمور الدين، فدعا له بالمعونة والتوفيق وأرادبالأمانة: أهله وماله ومن يخلفه (مجمع البحرين: ج1 ص625 «دين»).</span></ref><span dir="rtl">، وخَواتيمَ عَمَلِكَ، ووَجَّهَكَ لِلخَيرِ حَيثُ ما تَوَجَّهتَ، ورَزَقَكَ التَّقوى، وغَفَرَ لَكَ الذُّنوبَ.</span> <ref><span dir="rtl">المحاسن: ج2 ص96 ح1251 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح، بحار الأنوار: ج76 ص281 ح7؛ سنن أبيداود: ج3 ص34 ح2600، سنن الترمذي: ج5 ص499 ح3442، سنن ابن ماجة: ج2 ص943 ح2826، مسند ابن حنبل: ج2 ص212 ح4524 كلّها عن ابن عمر وليس فيها ذيله من «ووجهك»، كنز العمّال: ج7 ص100 ح18159.</span></ref>

<span dir="rtl">107.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا، هرگاه با مردى خداحافظى مى كرد، مى فرمود: «دينت را و امانتت را و فرجام هاى كارت را به خدا مى سپارم، و روى تو را به هر جهت كه رو مى كنى، در جهت خير و خوبى قرار دهد، و پرهيزگارى را روزىِ تو كند، و گناهانت را بيامرزد».</span>

<span dir="rtl">108.</span> <span dir="rtl">الكافي عن زيد بن الصائغ: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: اُدعُ اللّهَ لَنا.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: اللّهُمَّ ارزُقهُم صِدقَ الحَديثِ، وأداءَ الأَمانَةِ، وَالمُحافَظَةَ عَلَى الصَّلَواتِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص580 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">108.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از زيد بن صائغ ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: برايمان دعا كنيد.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «بار خدايا! راستگويى و امانتدارى و مواظبت بر نمازها را روزىِ ايشان فرما».</span>

<span id="الفصل-الثالث-بركات-الأمانة"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الثّالث: بركات الأمانة</span> =

<span dir="rtl">فصل سوم: بركت هاى امانتدارى</span>

<span id="محبة-الله-عز-و-جل-ورسوله-صلى-الله-عليه-و-آله"></span>
== <span dir="rtl">3 / 1: مَحَبَّةُ اللّهِ عزّ و جلِّ ورَسولِهِ صلى الله عليه و آله</span> ==

<span dir="rtl">3 / 1: دوستىِ خدا و پيامبر او</span>

<span dir="rtl">109.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن سَرَّهُ أن يُحِبَّ اللّهَ ورَسولَهُ، أو يُحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ، فَليَصدُق حَديثَهُ إذا حَدَّثَ، وَليُؤَدِّ أمانَتَهُ إذَا ائتُمِنَ، وَليُحسِن جِوارَ مَن جاوَرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">شعب الإيمان: ج2 ص201 ح1533، مكارم الأخلاق لابن أبي الدُّنيا: ص191 ح266 وليس فيه «يحبّ اللّه ورسوله» وكلاهما عن عبد الرّحمن بن أبيقراد، كنز العمّال: ج15 ص848 ح43373 وراجع: المعجم الأوسط: ج6 ص320 ح6517.</span></ref>

<span dir="rtl">109.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه خوش دارد كه خدا و پيامبرش را دوست بدارد، يا خدا و پيامبرش او را دوست بدارند، بايد هرگاه سخن مى گويد، راست گويد، هرگاه امانتى به او سپرده شد، آن را به صاحبش باز گردانَد، و با همسايه اش خوش همسايگى كند.</span>

<span dir="rtl">110.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِعَبدِ اللّهِ بنِ أبي يَعفورٍ ـ: اُنظُر ما بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ عليه السلام عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَالزَمهُ، فَإِنَّ عَلِيّا عليه السلام إنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص104 ح5 عن أبي كهمس، مشكاة الأنوار: ص96 ح214 عن أبي بصير، بحار الأنوار: ج75 ص116 ح17.</span></ref>

<span dir="rtl">110.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در سفارشش به عبد اللّه بن ابى يعفور ـ: ببين على عليه السلام با چه چيز نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به چنان منزلتى رسيد، تو نيز همان كار را بكن. على عليه السلام، در حقيقت، به سبب راستگويى و امانتدارى در نزد پيامبر خدا به چنان منزلتى دست يافت.</span>

<span id="الصدق"></span>
== <span dir="rtl">3 / 2: الصِّدقُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 2: راستگويى</span>

<span dir="rtl">111.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الأَمانَةُ تُؤَدّي إلَى الصِّدقِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص7 ح1582، عيون الحكم والمواعظ: ص49 ح1256.</span></ref>

<span dir="rtl">111.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى، به راستگويى مى انجامد.</span>

<span dir="rtl">112.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إذا قَوِيَتِ الأَمانَةُ كَثُرَ الصِّدقُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص134 ح4053، عيون الحكم والمواعظ: ص134 ح3033.</span></ref>

<span dir="rtl">112.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هرگاه امانتدارى قوّت گيرد، راستگويى و صداقت، افزونى مى يابد.</span>

<span id="الشركة-في-أموال-الناس"></span>
== <span dir="rtl">3 / 3: الشِّركَةُ في أموالِ النّاسِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 3: شريك شدن در اموال مردم</span>

<span dir="rtl">113.</span> <span dir="rtl">الكافي عن عبد الرحمن بن سيابة: لَمّا هَلَكَ أبي سَيابَةُ، جاءَ رَجُلٌ مِن إخوانِهِ إلَيَّ، فَضَرَبَ البابَ عَلَيَّ، فَخَرَجتُ إلَيهِ فَعَزّاني وقالَ لي: هَل تَرَكَ أبوكَ شَيئا؟ فَقُلتُ لَهُ: لا، فَدَفَعَ إلَيَّ كيسا فيهِ ألفُ دِرهَمٍ وقالَ لي: أحسِن حِفظَها، وكُل فَضلَها.</span>

<span dir="rtl">فَدَخَلتُ إلى اُمّي وأنَا فَرِحٌ فَأَخبَرتُها، فَلَمّا كانَ بِالعَشِيِّ أتَيتُ صَديقا كانَ لِأَبي فَاشتَرى لي بَضائِعَ سابِرِيٍّ وجَلَستُ في حانوتٍ، فَرَزَقَ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ فيها خَيرا كَثيرا.</span>

<span dir="rtl">وحَضَرَ الحَجُّ فَوَقَعَ في قَلبي، فَجِئتُ إلى اُمّي وقُلتُ لَها: إنَّهُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «إنّها»، وما أثبتناه هو الصحيح، كما في بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">قَد وَقَعَ في قَلبي أن أخرُجَ إلى مَكَّةَ، فَقالَت لي: فَرُدَّ دَراهِمَ فُلانٍ عَلَيهِ، فَهَيَّأتُها</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «فهاتها»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">، وجِئتُ بِها إلَيهِ فَدَفَعتُها إلَيهِ، فَكَأَنّي وَهَبتُها لَهُ، فَقالَ: لَعَلَّكَ استَقلَلتَها فَأَزيدَكَ؟ قُلتُ: لا، ولكِن قَد وَقَعَ في قَلبِيَ الحَجُّ، فَأَحبَبتُ أن يَكونَ شَيؤُكَ عِندَكَ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ خَرَجتُ فَقَضَيتُ نُسُكي، ثُمَّ رَجَعتُ إلَى المَدينَةِ فَدَخَلتُ مَعَ النّاسِ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ـ وكانَ يَأذَنُ إذنا عامّا ـ فَجَلَستُ في مَواخيرِ النّاسِ، وكُنتُ حَدَثا، فَأَخَذَ النّاسُ يَسأَلونَهُ ويُجيبُهُم.</span>

<span dir="rtl">فَلَمّا خَفَّ النّاسُ عَنهُ، أشارَ إلَيَّ فَدَنَوتُ إلَيهِ، فَقالَ لي: ألَكَ حاجَةٌ؟ فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ، أنَا عَبدُ الرَّحمنِ بنِ سَيابَةَ، فَقالَ لي: ما فَعَلَ أبوكَ؟ فَقُلتُ: هَلَكَ، قالَ: فَتَوَجَّعَ وتَرَحَّمَ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: ثُمَّ قالَ لي: أفَتَرَكَ شَيئا؟ قُلتُ: لا، قالَ: فَمِن أينَ حَجَجتَ؟ قالَ: فَابتَدَأتُ فَحَدَّثتُهُ بِقِصَّةِ الرَّجُلِ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: فَما تَرَكَني أفرَغُ مِنها حَتّى قالَ لي: فَما فَعَلتَ فِي الأَلفِ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: قُلتُ: رَدَدتُها عَلى صاحِبِها، قالَ: فَقالَ لي: قَد أحسَنتَ.</span>

<span dir="rtl">وقالَ لي: ألا اُوصيكَ؟ قُلتُ: بَلى جُعِلتُ فِداكَ، فَقالَ: عَلَيكَ بِصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ، تَشرَكِ النّاسَ في أموالِهِم هكَذا ـ وجَمَعَ بَينَ أصابِعِهِ ـ قالَ: فَحَفِظتُ ذلِكَ عَنهُ، فَزَكَّيتُ ثَلاثَمِئَةِ ألفِ دِرهَمٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص134 ح9، بحار الأنوار: ج47 ص384 ح107.</span></ref>

<span dir="rtl">113.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از عبد الرحمان بن سَيابه ـ: پدرم سيابه كه درگذشت، مردى از برادرانش نزد من آمد و درِ خانه ام را زد. من بيرون آمدم. او به من تسليت گفت و پرسيد: آيا پدرت چيزى به ارث نهاده است؟</span>

<span dir="rtl">گفتم: نه.</span>

<span dir="rtl">او هميانى را كه در آن هزار درهم بود، به من داد و گفت: از اينها خوبْ استفاده كن و سودش را بخور.</span>

<span dir="rtl">من، خوش حال، نزد مادرم رفتم و داستان را به او گفتم. بعد از ظهر، نزد يكى از دوستان پدرم رفتم و او براى من، مقدارى كالاى [پارچه] شاپورى خريد و من، در دكانى [به كسب و كار] نشستم، و خداوند عز و جل از آن كالا، نفع و بركت بسيارى روزىِ من كرد.</span>

<span dir="rtl">موسم حج، فرا رسيد. دلم هواى حج كرد. نزد مادرم رفتم و گفتم: دلم هواى رفتن به مكّه كرده است. مادرم به من گفت: پس درهم هاى فلانى را به او بازگردان. من، آنها را آماده كردم و نزدش بردم و به او دادم. گويى آنها را به او بخشيدم. او به من گفت: نكند مقدارش كم است؟ بيشتر به تو بدهم؟</span>

<span dir="rtl">گفتم: نه؛ بلكه دلم هواى حج كرده و خواستم كه مالت پيش خودت باشد.</span>

<span dir="rtl">سپس به مكّه رفتم و مناسكم را به جا آوردم. آن گاه به مدينه بازگشتم و با مردم به نزد امام صادق عليه السلام رفتم. ايشان ديدار عمومى داشت. در عقب جمعيت نشستم. من، نوجوان بودم. مردم، شروع به پرسش از ايشان كردند و او پاسخ آنها را مى داد.</span>

<span dir="rtl">خلوت كه شد، امام عليه السلام به من اشاره فرمود. نزديك ايشان شدم. فرمود: «تو كارى دارى؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: فدايت شوم! من عبد الرحمان بن سيابه هستم.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «از پدرت چه خبر؟». گفتم: درگذشت.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام اظهار تأسّف نمود و برايش طلبِ رحمت كرد. سپس به من فرمود: «چيزى هم به ارث گذاشت؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: خير.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «پس از كجا به حج رفتى؟».</span>

<span dir="rtl">من شروع به گفتن داستان آن مرد كردم. امام عليه السلام نگذاشت آن را تمام كنم و فرمود: «با آن هزار درهم، چه كردى؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: به صاحبش برگرداندم.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «آفرين برتو!».</span>

<span dir="rtl">سپس فرمود: «مى خواهى تو را سفارش كنم؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: آرى؛ فدايت شوم!</span>

<span dir="rtl">فرمود: «بر تو باد راستگويى و امانتدارى تا با مردم در اموال آنها اين گونه شريك شوى» و انگشتان دو دستش را در هم فرو بُرد. من اين سفارش ايشان را به خاطر سپردم، و [ثروتم به جايى رسيد كه] سيصد هزار درهم زكات دادم.</span>

<span id="الغنى"></span>
== <span dir="rtl">3 / 4: الغِنى</span> ==

<span dir="rtl">3 / 4: توانگرى</span>

<span dir="rtl">114.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ غِنىً.</span> <ref><span dir="rtl">مسند الشهاب: ج1 ص44 ح16 عن أنس، ربيع الأبرار: ج4 ص344، مكارم الأخلاق لابن أبي الدّنيا: ص198 ح280 عن مسلم البطين، كنز العمّال: ج3 ص60 ح5492؛ تنبيه الخواطر: ج1 ص12 عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">114.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى، توانگرى است.</span>

<span dir="rtl">115.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ تَجلِبُ الغِنى، وَالخِيانَةُ تَجلِبُ الفَقرَ.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص117 ح408 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج75 ص114 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">115.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى توانگرى مى آورد، و خيانت [در امانت]، نادارى.</span>

<span dir="rtl">116.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ تَجلِبُ الرِّزقَ، وَالخِيانَةُ تَجلِبُ الفَقرَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح7 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، تحف العقول: ص45، بحار الأنوار: ج77 ص149 ح78؛ مسند الشهاب: ج1 ص72 ح64 عن عبد اللّه بن الزبير عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «تجر» بدل «تجلب» في الموضعين، الفردوس: ج1 ص121 ح415 عن جابر بن عبد اللّه، كنز العمّال: ج3 ص60 ح5493.</span></ref>

<span dir="rtl">116.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى، روزى مى آورد، و خيانت، فقر.</span>

<span dir="rtl">117.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اِستِعمالُ الأَمانَةِ يَزيدُ فِي الرِّزقِ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص505 ح2 عن سعيد بن علاقة، مشكاة الأنوار: ص230 ح645، جامع الأخبار: ص343 ح953 وفيه «أداء» بدل «استعمال»، بحار الأنوار: ج76 ص315 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">117.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى، روزى را زياد مى كند.</span>

<span dir="rtl">118.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: أداءُ الأَمانَةِ مِفتاحُ الرِّزقِ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص318 ح650.</span></ref>

<span dir="rtl">118.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: پس دادن امانت، كليدِ روزى است.</span>

<span dir="rtl">119.</span> <span dir="rtl">الأمالي للطوسي عن يحيى بن العلاء وإسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام، قالا: ما وَدَّعَنا قَطُّ إلّا أوصانا بِخَصلَتَينِ: عَلَيكُم بِصِدقِ الحَديثِ، وأداءِ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ؛ فَإِنَّهُما مِفتاحُ الرِّزقِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للطوسي: ص676 ح1429، تنبيه الخواطر: ج2 ص82، بحار الأنوار: ج103 ص92 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">119.</span> <span dir="rtl">الأمالى، طوسى ـ به نقل از يحيى بن علاء و اسحاق بن عمّار ـ: امام صادق عليه السلام هيچ گاه با ما خداحافظى نكرد، مگر آن كه به دو چيز، سفارشمان كرد [و فرمود]: «بر شما باد راستگويى، و بازگرداندن امانت به نيك و بد؛ چرا كه اين دو، كليد روزى اند».</span>

<span dir="rtl">120.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام: أداءُ الأَمانَةِ وَالصِّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخِيانَةُ وَالكَذِبُ يَجلِبانِ الفَقرَ وَالنِّفاقَ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص403، بحار الأنوار: ج78 ص327 ح4.</span></ref>

<span dir="rtl">120.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام: امانتدارى و راستگويى، روزى مى آورند، و خيانت و دروغ، به نادارى و نفاق، مى انجامند.</span>

<span dir="rtl">121.</span> <span dir="rtl">الكافي عن حفص بن قرط: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: اِمرَأَةٌ بِالمَدينَةِ كانَ النّاسُ يَضَعونَ عِندَهَا الجَوارِيَ فَتُصلِحُهُنَّ، وقُلنا: ما رَأَينا مِثلَ ما صُبَّ عَلَيها مِنَ الرِّزقِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: إنَّها صَدَقَتِ الحَديثَ، وأدَّتِ الأَمانَةَ، وذلِكَ يَجلِبُ الرِّزقَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص133 ح6، وسائل الشيعة: ج13 ص219 ح24169.</span></ref>

<span dir="rtl">121.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از حفص بن قُرْط ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: در مدينه زنى بود كه مردم، دختران خود را نزد او مى گذاشتند و او آنها را تربيت مى كرد. و گفتيم: كسى را چون او نديديم كه روزى، چنين برايش بريزد.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «او زنى راستگو و امانتدار بوده، و اينها روزى را افزايش مى دهد».</span>

<span dir="rtl">122.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: يا بُنَيَّ،... كُن أمينا تَكُن غَنِيّا.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص253 ح1، مشكاة الأنوار: ص108 ح248، تنبيه الخواطر: ج2 ص231، بحار الأنوار: ج75 ص117 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">122.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: فرزندم!... امين باش تا توانگر باشى.</span>

<span id="النجاة-من-النار"></span>
== <span dir="rtl">3 / 5: النَّجاةُ مِنَ النّارِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 5: رَستن از آتش دوزخ</span>

<span dir="rtl">123.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّهُ سَيُفتَحُ لَكُم مَشارِقُ الأَرضِ ومَغارِبُها، وإنَّ عُمّالَها فِي النّارِ، إلّا مَنِ اتَّقَى اللّهَ وأدَّى الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج9 ص44 ح23170، تفسير ابن كثير: ج4 ص78 كلاهما عن مسعود بن قبيصة أو قبيصة بن مسعود، حلية الأولياء: ج6 ص199 الرقم 370 عن الحسن نحوه، كنز العمّال: ج6 ص27 ح14699.</span></ref>

<span dir="rtl">123.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به زودى شرق و غرب زمين، برايتان گشوده خواهد شد. كارگزاران آنها در آتش اند، مگر آن كسى كه پرهيزگار و امانتدار باشد.</span>

<span id="دخول-الجنة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 6: دُخولُ الجَنَّةِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 6: رفتن به بهشت</span>

<span dir="rtl">124.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: حافَتَا الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ الرَّحِمُ وَالأَمانَةُ، فَإِذا مَرَّ الوَصولُ لِلرَّحِمِ المُؤَدّي لِلأَمانَةِ، نَفَذَ إلَى الجَنَّةِ.</span>

<span dir="rtl">وإذا مَرَّ الخائِنُ لِلأَمانَةِ القَطوعُ لِلرَّحِمِ، لَم يَنفَعهُ مَعَهُما عَمَلٌ، وتَكَفَّأَ</span> <ref><span dir="rtl">يتكفّأ به الصراط: أي يَتَميَّلُ وينقلبُ (النهاية: ج4 ص182 «كفأ»).</span></ref> <span dir="rtl">بِهِ الصِّراطُ فِي النّارِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص152 ح11، تنبيه الخواطر: ج2 ص196 وفيه «يفد» بدل «نفذ» وكلاهما عن سدير عن الإمام الباقر عليه السلام عن أبي ذر، عدّة الداعي: ص81، بحار الأنوار: ج74 ص118 ح80 وراجع: الزهد للحسين بن سعيد: ص107 ح112.</span></ref>

<span dir="rtl">124.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دو كناره [پل] صراط در روز قيامت را خويشاوندى و امانت تشكيل مى دهند. پس هرگاه آن كه صِله رحم به جا آورده و امانتدارى كرده است، برصراط بگذرد، به بهشت مى رسد، و هرگاه آن كه در امانتْ خيانت كرده و پيوند خويشاوندى را بُريده، بر آن بگذرد، با وجود اين دو گناه، هيچ عملى او را سود نمى بخشد و صراط، او را در آتش، سرنگون مى سازد.</span>

<span dir="rtl">125.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن كانَ فيهِ واحِدَةٌ مِن ثَلاثٍ زَوَّجَهُ اللّهُ مِنَ الحورِ العينِ: مَن كانَت عِندَهُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «يعني» بعد «عنده»، والتصويب من كنز العمّال.</span></ref> <span dir="rtl">أمانَةٌ خَفِيَّةٌ شَهِيَّةٌ، فَأَدّاها مِن مَخافَةِ اللّهِ أو رَجُلٌ عَفى عَن قاتِلِهِ، أو رَجُلٌ قَرَأَ «قُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ» دُبُرَ كُلِّ صَلاةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج23 ص395 ح945 عن اُم سلمة، عمل اليوم والليلة لابن السني: ص52 ح135، تاريخ دمشق: ج62 ص35 ح12700 كلاهما عن ابن عباس نحوه، كنز العمّال: ج15 ص839 ح43333؛ تنبيه الخواطر: ج2 ص226.</span></ref>

<span dir="rtl">125.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس يكى از سه چيز در او باشد، خداوند، از حوريان بهشتى به همسرى اش درمى آورد: هر كس امانتى پنهانى و وسوسه انگيز نزدش باشد و او از ترس خدا، آن را به صاحبش پس دهد؛ يا مردى كه از قاتلش درگذرد؛ يا مردى كه در پىِ هر نماز «قل هو اللّه أحد» را بخواند.</span>

<span dir="rtl">126.</span> <span dir="rtl">سنن أبي داود عن أبي الدرداء: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: خَمسٌ مَن جاءَ بِهِنَّ مَعَ إيمانٍ دَخَلَ الجَنَّةَ، مَن حافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الخَمسِ ـ عَلى وُضوئِهِنَّ، ورُكوعِهِنَّ، وسُجودِهِنَّ، ومَواقيتِهِنَّ ـ وصامَ رَمَضانَ، وحَجَّ البَيتَ إنِ استَطاعَ إلَيهِ سَبيلاً، وأعطَى الزَّكاةَ طَيِّبَةً بِها نَفسُهُ، وأدَّى الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج1 ص116 ح429، المعجم الصغير: ج2 ص5، تاريخ أصبهان: ج2 ص159 الرقم 1349 كلاهما نحوه، تفسير الطبري: ج 12 الجزء 22 ص55، كنزالعمّال: ج15 ص887 ح43513؛ عوالي اللآلي: ج1 ص84 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">126.</span> <span dir="rtl">سنن أبى داوود ـ به نقل از ابو درداء ـ: پيامبر خدا فرمود: «پنج چيز است كه هر كس آنها را با ايمان به جا آورد، به بهشت مى رود: كسى كه نمازهاى پنجگانه را با وضو و ركوع و سجودشان و در وقتشان انجام دهد؛ و رمضان، روزه بگيرد؛ و حجّ خانه خدا را، در صورت استطاعت، به جا آورد؛ و زكات را با رضايتِ خاطر بپردازد؛ و امانت را بگزارد».</span>

<span dir="rtl">127.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن لَقِيَ اللّهَ بِخَمسٍ مِنَ الإِيمانِ دَخَلَ الجَنَّةَ: الصَّلَواتُ الخَمسُ ـ طَهورُهُنُّ ورُكوعُهُنَّ وسُجودُهُنَّ ـ وصِيامُ رَمَضانَ، وحِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إلَيهِ سَبيلاً، وَالزَّكاةُ وهِيَ فِطرَةُ الإِسلامِ، وأداءُ الأَمانَةِ، وَالاِغتِسالُ مِنَ الجَنابَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج1 ص82 ح337 نقلاً عن شعب الإيمان عن أبي الدرداء.</span></ref>

<span dir="rtl">127.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس با پنج چيز از ايمان، خدا را ديدار كند، به بهشت مى رود: نمازهاى پنجگانه (با وضو و ركوع و سجود آنها) و روزه رمضان؛ حجّ خانه خدا، در صورت توانايى داشتن بر به جا آوردن آن؛ زكات كه فطرت اسلام است؛ امانتدارى؛ و غسل جنابت.</span>

<span dir="rtl">128.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: سِتٌّ مَن عَمِلَ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، جادَلَت عَنهُ يَومَ القِيامَةِ حَتّى تُدخِلَهُ الجَنَّةَ.</span>

<span dir="rtl">تَقولُ: أي رَبِّ، قَد كانَ يَعمَلُ بي فِي الدُّنيا: الصَّلاةُ، وَالزَّكاةُ، وَالحَجُّ، وَالصِّيامُ، وأداءُ الأَمانَةِ، وصِلَةُ الرَّحِمِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص227 ح5، الأمالي للطوسي: ص10 ح11 كلاهما عن أبي أمامة، بحار الأنوار: ج69 ص374 ح20.</span></ref>

<span dir="rtl">128.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شش چيز است كه هر كس يكى از آنها را به جا آورد، آن چيز، روز قيامت از او دفاع مى كند تا آن كه او را به بهشت درآورد و بگويد: اى خداوند! او در دنيا مرا انجام مى داد.</span>

<span dir="rtl">[آن شش چيز عبارت اند از: ] نماز، زكات، حج، روزه، امانتدارى، و صله رَحِم.</span>

<span dir="rtl">129.</span> <span dir="rtl">المعجم الأوسط عن أبي هريرة: إنَّهُ [رَسولَ اللّه] صلى الله عليه و آله ـ قالَ لِمَن حَولَهُ مِن اُمَّتِهِ ـ: اُكفُلوا لي بِسِتِّ خِصالٍ وأكفُلُ لَكُم بِالجَنَّةِ. قُلتُ: ما هِيَ يا رَسولَ اللّهِ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: الصَّلاةُ، وَالزَّكاةُ، وَالأَمانَةُ، وَالفَرجُ، وَالبَطنُ، وَاللِّسانُ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الأوسط: ج5 ص154 ح4925 و ج8 ص268 ح8599، كنز العمّال: ج15 ص893 ح43530.</span></ref>

<span dir="rtl">129.</span> <span dir="rtl">المعجم الأوسط ـ به نقل از ابو هريره ـ: پيامبر خدا به كسانى از امتّش كه پيرامون ايشان بودند، فرمود: شما انجام دادن شش كار را به من تعهّد دهيد، من بهشت را برايتان تعهّد مى كنم».</span>

<span dir="rtl">گفتم: آنها كدام اند، اى پيامبر خدا؟!</span>

<span dir="rtl">فرمود: «نماز، زكات، امانتدارى، و [حفظِ] شهوت، و شكم، و زبان».</span>

<span dir="rtl">130.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: تَقَبَّلوا</span> <ref><span dir="rtl">تقبّل به: تكفّل، وقد روي قَبِلْتُ بهِ وَقبلْتُ: في معنى كفلت (لسان العرب: ج11 ص544 «قبل»).</span></ref> <span dir="rtl">لي بِسِتٍّ أتَقَبَّل لَكُم بِالجَنَّةِ: إذا حَدَّثتُم فَلا تَكذِبوا، وإذا وَعَدتُم فَلا تُخلِفوا، وإذَا ائتُمِنتُم فَلا تَخونوا، وغُضّوا أبصارَكُم، وَاحفَظوا فُروجَكُم، وكُفّوا أيدِيَكُم وألسِنَتَكُم.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص321 ح5، الأمالي للصدوق: ص150 ح147 كلاهما عن أنس، تاريخ اليعقوبي: ج2 ص103 نحوه، بحار الأنوار: ج69 ص372 ح16؛مسند ابن حنبل: ج8 ص412 ح22821، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص399 ح8066 كلاهما عن عبادة بن الصامت نحوه، كنز العمّال: ج15ص 893 ح43531.</span></ref>

<span dir="rtl">130.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شما شش چيز را براى من به گردن گيريد، من بهشت را براى شما به گردن مى گيرم: هرگاه سخن گفتيد، دروغ نگوييد؛ هرگاه وعده داديد، خُلف وعده نكنيد؛ هرگاه امانتى به شما سپرده شد، [در آن] خيانت نكنيد؛ چشمانتان را [از حرام] فرو پوشيد؛ شهوتتان را كنترل كنيد؛ و جلو دست و زبانتان را بگيريد.</span>

<span id="أجر-المتصدقين"></span>
== <span dir="rtl">3 / 7: أجرُ المُتَصَدِّقينَ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 7: داشتن پاداش صدقه دهندگان</span>

<span dir="rtl">131.</span> <span dir="rtl">صحيح البخاري عن أبي موسى عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الخازِنُ المُسلِمُ الأَمينُ الَّذي يُنفِذُ</span> <ref><span dir="rtl">يقال: رجل نافذ في أمره: أي ماضٍ (النهاية: ج5 ص91 «نفذ»).</span></ref> <span dir="rtl">ـ ورُبَّما قالَ: يُعطي ـ ما اُمِرَ بِهِ، كامِلاً مُوَفَّرا، طَيِّبٌ بِهِ نَفسُهُ، فَيَدفَعُهُ إلَى الَّذي اُمِرَ لَهُ بِهِ، أحَدُ المُتَصَدِّقينَ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج2 ص522 ح1371، صحيح مسلم: ج2 ص710 ح79، سنن أبي داود: ج2 ص130 ح1684 كلّها عن أبي موسى، كنز العمّال: ج6ص 359 ح16051؛ مستدرك الوسائل: ج7 ص209 ح8054 نقلاً عن ابن أبي جمهور في درر اللآلي نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">131.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خزانه دار مسلمانِ امانتدارى كه آنچه را به او دستور داده شده است، به طور كامل و پُرپيمانه و با رضايتِ خاطر به كسى كه دستور داده شده به او پرداخت شود، مى پردازد، خود، يكى از صدقه دهندگان است [و پاداش آنها را دارد].</span>

<span id="الحشر-مع-النبيين-عليهم-السلام"></span>
== <span dir="rtl">3 / 8: الحَشرُ مَعَ النَّبِيّينَ عليهم السلام</span> ==

<span dir="rtl">3 / 8: محشور شدن با پيامبران</span>

<span dir="rtl">132.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: التّاجِرُ الصَّدوقُ الأَمينُ، مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج3 ص515 ح1209، سنن الدارمي: ج2 ص698 ح2444، المستدرك على الصحيحين: ج2 ص8 ح2143 كلّها عن أبي سعيد، كنز العمّال: ج4 ص7 ح9217.</span></ref>

<span dir="rtl">132.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بازرگان راستگو و امانتدار، با پيامبران و صدّيقان و شهيدان است.</span>

<span dir="rtl">133.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن كَفَّ غَضَبَهُ، وبَسَطَ رِضاهُ، وبَذَلَ مَعروفَهُ، ووَصَلَ رَحِمَهُ، وأدّى أمانَتَهُ، أدخَلَهُ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ يَومَ القِيامَةِ في نورِهِ الأَعظَمِ.</span> <ref><span dir="rtl">نزهة الناظر: ص30 ح23، أعلام الدين: ص294، الجعفريات: ص166 عن الإمام الكاظم عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام وكلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص172 ح8؛ كنز العمّال: ج3 ص406 ح7166 نقلا عن الديلمي عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله.</span></ref>

<span dir="rtl">133.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه خشم خود را نگه دارد و خشنودى خود را پهن كند و نيكوكارى ورزد، صله رَحِم به جا آورد و امانتش را بگزارد، روز رستاخيز، خداوند عز و جل او را در بزرگ ترين نور خويش، در مى آوَرَد.</span>

<span id="خير-الدنيا-والآخرة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 9: خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 9: خوبى دنيا و آخرت</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ... وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">المؤمنون: 1 و 8.</span></ref>

<span dir="rtl">«به راستى كه مؤمنان، رستگار شدند... و آنان كه امانت ها و پيمان خود را رعايت مى كنند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">134.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: يا بُنَيَّ، أدِّ الأَمانَةَ تَسلَم لَكَ دُنياكَ وآخِرَتُكَ، وكُن أمينا تَكُن غَنِيّا.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص253 ح1، مشكاة الأنوار: ص108 ح248، قصص الأنبياء للراوندي: ص191 ح240 عن جابر عن الإمام الباقر عن لقمان عليهماالسلامنحوه، بحار الأنوار: ج13 ص416 ح9؛ ربيع الأبرار: ج4 ص344 وفيه «كن أمينا تعش غنيّا» فقط.</span></ref>

<span dir="rtl">134.</span> <span dir="rtl">لقمان عليه السلام: فرزندم! امانت را ادا كن تا دنيا و آخرتت، برايت سالم بمانَد، و امين باش تا بى نياز باشى.</span>

<span dir="rtl">135.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لا تَزالُ اُمَّتي بِخَيرٍ ما تَحابُّوا، وتَهادَوا، وأدَّوُا الأَمانَةَ، وَاجتَنَبُوا الحَرامَ، وقَرَوا الضَّيفَ</span> <ref><span dir="rtl">في المصادر الاُخرى: «قَرُوا الضَّيفَ».</span></ref><span dir="rtl">، وأقامُوا الصَّلاةَ، وآتَوُا الزَّكاةَ.</span>

<span dir="rtl">فَإِذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ، ابتُلوا بِالقَحطِ وَالسِّنينَ</span> <ref><span dir="rtl">السِّنين: عبارة عن الجدب، وأكثر ما تستعمل السّنَةُ في الحَول الذي فيه الجدب (مفردات ألفاظ القرآن: ص430 «سنه»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص29 ح25 عن داود بن سليمان الفرّاء عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، ثواب الأعمال: ص300 ح1 عن السّكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، مسند زيد: ص450 وفيه «وأقروا» بدل «ووقّروا» وليس فيه «وتهادوا»، بحار الأنوار: ج75 ص115 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">135.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امّت من تا زمانى كه يكديگر را دوست بدارند و به يكديگر هديه دهند و امانت پرداز باشند و از حرام، دورى كنند و ميهمان را گرامى بدارند و نماز بگزارند و زكات بپردازند، پيوسته در خوبى خواهند بود، و هرگاه چنين نكنند، به قحطى و خشك سالى گرفتار مى شوند.</span>

<span dir="rtl">136.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ عِزٌّ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج3 ص61 ح5498 نقلاً عن الديلمي عن ثوبان.</span></ref>

<span dir="rtl">136.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانتدارى، مايه عزّت است.</span>

<span dir="rtl">137.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الأَمانَةُ صِيانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص39 ح113، عيون الحكم والمواعظ: ص37 ح789.</span></ref>

<span dir="rtl">137.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى، نگهدارى كردن [از امانت] است.</span>

<span dir="rtl">138.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: نِعمَ قَرينُ الأَمانَةِ الوَفاءُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص165 ح9933، عيون الحكم والمواعظ: ص493 ح9104.</span></ref>

<span dir="rtl">138.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: نيكو همنشينى است وفادارى براى امانتدارى!</span>

<span dir="rtl">139.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الوَفاءُ عُنوانُ وُفورِ الدّينِ، وقُوَّةِ الأَمانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص375 ح1430.</span></ref>

<span dir="rtl">139.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: وفادارى، نشانه وفور ديندارى و قوّت امانتدارى است.</span>

<span dir="rtl">140.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: فازَ مَن تَجَلبَبَ الوَفاءَ، وَادَّرَعَ الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص418 ح6556، عيون الحكم والمواعظ: ص357 ح6042.</span></ref>

<span dir="rtl">140.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: رستگار شد آن كه رداى وفادارى پوشيد و زره امانتدارى به تن كرد.</span>

<span dir="rtl">141.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَمانَةُ فَوزٌ لِمَن رَعاها.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص293 ح1127، عيون الحكم والمواعظ: ص45 ح1096 وفيه «نور» بدل «فوز».</span></ref>

<span dir="rtl">141.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى، براى كسى كه امانتدار باشد، مايه رستگارى است.</span>

<span dir="rtl">142.</span> <span dir="rtl">ربيع الأبرار: مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ: الأَمينُ مِن أهلِ الأَديانِ كُلِّها عائِشٌ بِخَيرٍ.</span> <ref><span dir="rtl">ربيع الأبرار: ج4 ص344.</span></ref>

<span dir="rtl">142.</span> <span dir="rtl">ربيع الأبرار: در تورات، نوشته شده است: امانتدار، پيرو هر دينى كه باشد، در خوبى [و خوشى] زندگى مى كند.</span>

<span id="الفصل-الرابع-أصناف-الأمانات"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الرّابع: أصناف الأمانات</span> =

<span dir="rtl">فصل چهارم: انواع امانت ها</span>

<span id="الأمانات-الاعتقادية-والسياسية"></span>
== <span dir="rtl">4 / 1: الأَماناتُ الاِعتِقادِيَّةُ وَالسِّياسِيَّةُ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 1: امانت هاى اعتقادى و سياسى</span>

<span dir="rtl">143.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: لَمّا قُبِضَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله باتَ آلُ مُحَمَّدٍ عليهم السلام بِأَطوَلِ لَيلَةٍ، حَتّى ظَنّوا أن لا سَماءَ تُظِلُّهُم ولا أرضَ تُقِلُّهُم؛ لِأَنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَتَرَ الأَقرَبينَ وَالأَبعَدينَ فِي اللّهِ.</span>

<span dir="rtl">فَبَينا هُم كَذلِكَ إذ أتاهُم آتٍ لا يَرَونَهُ ويَسمَعونَ كَلامَهُ، فَقالَ: السَّلامُ عَلَيكُم أهلَ البَيتِ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ...</span>

<span dir="rtl">قَد قَبِلَكُمُ اللّهُ مِن نَبِيِّهِ وَديعَةً، وَاستَودَعَكُم أولِياءَهُ المُؤمِنينَ فِي الأَرضِ، فَمَن أدّى أمانَتَهُ آتاهُ اللّهُ صِدقَهُ، فَأَنتُمُ الأَمانَةُ المُستَودَعَةُ، ولَكُمُ المَوَدَّةُ الواجِبَةُ، وَالطّاعَةُ المَفروضَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص445 ح19، الاُصول الستة عشر: ص337 ح558، بحار الأنوار: ج59 ص194 ح58 نقلاً عن كتاب النوادر لعلي بن أسباط.</span></ref>

<span dir="rtl">143.</span> <span dir="rtl">امام باقر صلى الله عليه و آله: چون پيامبر خدا درگذشت، آن شب، خاندان محمّد عليهم السلام [از نگرانى] درازترين شب را سپرى مى كردند، چندان كه پنداشتند ديگر در زير آسمان و روى زمين، جايى نخواهند داشت؛ چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله، به خاطر خدا، خويش و بيگانه را دشمن خونى خود كرده بود.</span> <ref><span dir="rtl">يعنى بر اثر جهاد در راه خدا با مشركان و كافران و به قتل رساندن آنها، كه در ميانشان، هم خويشانِ پيامبر صلى الله عليه و آله بودند و هم بيگانگان، باعث شده بود كه آنها كينه وى و خاندانش را به دل گيرند و درصدد خونخواهى و انتقام برآيند. لذا با رحلت ايشان، خاندانش نگران بودند.</span></ref> <span dir="rtl">در همين حال بودند كه ناگاه يكى كه خودش را نمى ديدند، امّا صدايش را مى شنيدند، بر آنان درآمد و گفت: سلام و رحمت و بركات خدا بر شما خاندان باد!.…</span>

<span dir="rtl">خداوند، شما را از پيامبرش به امانت پذيرفت و به دوستان مؤمنش در زمين سپرد. پس هر كه امانتدارى كند، خدا، پاداش درستكارى اش را مى دهد. پس شماييد آن امانتِ سپرده شده، و شماييد آنان كه دوستى شان [بر مؤمنان] واجب، و فرمان بُردارى از آنها لازم گشته است.</span>

<span dir="rtl">144.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: نَحنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وبَيتُ الرَّحمَةِ، ومَفاتيحُ الحِكمَةِ، ومَعدِنُ العِلمِ، ومَوضِعُ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفُ المَلائِكَةِ، ومَوضِعُ سِرِّ اللّهِ، ونَحنُ وَديعَةُ اللّهِ في عِبادِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص221 ح3، بصائر الدرجات: ص57 ح6 كلاهما عن خيثمة و ح3 عن خيثمة عن الإمام الباقر عليه السلام، بحارالأنوار: ج26 ص245 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">144.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: ما درخت پيامبرى هستيم، و خانه رحمت، و كليدهاى فرزانگى، و معدن دانش، و جايگاه رسالت، و محلّ آمد و شد فرشتگان، و محلّ سپردن راز خدا؛ و ما وديعه خدا در ميان بندگان او هستيم.</span>

<span dir="rtl">145.</span> <span dir="rtl">الإمام الهادي عليه السلام ـ فِي زِيارَةِ الجامِعَةِ الكَبيرَةِ ـ: أنتُمُ الصِّراطُ الأَقوَمُ... والرَّحمَةُ المَوصولَةُ والآيَةُ المَخزُونَةُ وَالأَمانَةُ المحَفوظَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص97 ح177، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج2 ص613 ح3213 كلاهما عن موسى بن عبداللّه النخعي، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص274 ح1، المزار الكبير: ص528 كلاهما عن موسى بن عمران، بحار الأنوار: ج102 ص129 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">145.</span> <span dir="rtl">امام هادى عليه السلام ـ در زيارت «جامعه كبيره» ـ: شماييد راست ترين راه... و رحمتِ پيوسته، و نشانه اندوخته، و امانت نگهدارى شده.</span>

<span dir="rtl">راجع: ص442 (الأمانة / الفصل الخامس / أصناف الأمناء / الأئمّة من أهل البيت عليهم السلام).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص443 (امانت / فصل پنجم / امانتداران / پيشوايان از اهل بيت عليهم السلام).</span>

<span id="الأمانات-الثقافية"></span>
== <span dir="rtl">4 / 2: الأَماناتُ الثِّقافِيَّةُ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 2: امانت هاى فرهنگى</span>

<span dir="rtl">146.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: العِلمُ وَديعَةُ اللّهِ في أرضِهِ، وَالعُلَماءُ اُمَناؤُهُ عَلَيهِ، فَمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ أدّى أمانَتَهُ، ومَن لَم يَعمَل كُتِبَ في ديوانِ اللّهِ تَعالى: إنَّهُ مَِن الخائِنينَ.</span> <ref><span dir="rtl">الدرّة الباهرة: ص17، نزهة الناظر: ص64 ح126، بحار الأنوار: ج77 ص166 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">146.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دانش، سپرده خدا در زمين است و دانشمندان، امين او بر آن هستند. پس هر كه به دانش خويش عمل كند، امانت او را گزارده است، و هر كه عمل نكند، در ديوان خداى متعال نوشته مى شود: «او از خائنان است».</span>

<span dir="rtl">147.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: يا مَن ألَمَّ بِجَنابِ الجَلالِ، احفَظ ما عَرَفتَ، وَاكتُم مَا استُودِعتَ، وَاعلَم أنَّكَ قَد رُشِّحتَ لِأَمرٍ فَافطِن لَهُ، ولا تَرضَ لِنَفسِكَ أن تَكونَ خائِنا، فَمَن [لَم]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين ليس في المصدر، وهو ممّا يقتضيه السّياق.</span></ref> <span dir="rtl">يُؤَدِّ الأَمانَةَ فيمَا استودِعَ أخلَقُ النّاسِ بِسِمَةِ الخِيانَةِ، وأجدَرُ النّاسِ بِالإِبعادِ وَالإِهانَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص345 ح967.</span></ref>

<span dir="rtl">147.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: اى آن كه به پيشگاه شُكوه درآمدى! آنچه را [از علم و معرفت الهى] شناخته اى، پاس بدار، و آنچه را به تو سپرده شده است، پوشيده دار و بدان كه تو براى كارى پرورش يافته اى. پس آن را درياب و برخويش مپسند كه خيانتكار باشى؛ زيرا هر كس در باره آنچه به او سپرده شده است، امانتدارى نكند، سزاوارترين كس به داغِ خيانت و شايسته ترينِ مردمان به طرد و اهانت است.</span>

<span dir="rtl">148.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الإِيمانُ أفضَلُ الأَمانَتَينِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص24 ح1666.</span></ref>

<span dir="rtl">148.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: ايمان، والاترين امانت است.</span>

<span dir="rtl">149.</span> <span dir="rtl">الإمام الحسين عليه السلام ـ فِي الأَمرِ بِالمَعروفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ ـ: إنَّ مَجارِيَ الاُمورِ وَالأَحكامِ عَلى أيدِي العُلَماءِ بِاللّهِ، الاُمَناءِ عَلى حَلالِهِ وحَرامِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص238، بحار الأنوار: ج100 ص80 ح37.</span></ref>

<span dir="rtl">149.</span> <span dir="rtl">امام حسين عليه السلام ـ در باره امر به معروف و نهى از منكر ـ: اجراى كارها و احكام، به دست خداشناسان (/ عالمان تربيت شده خداوند) است كه امين بر حلال و حرام او هستند.</span>

<span id="الأمانات-الاقتصادية"></span>
== <span dir="rtl">4 / 3: الأَماناتُ الاِقتِصادِيَّةُ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 3: امانت هاى اقتصادى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِى بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِى فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ * قَالَ اجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ».</span> <ref><span dir="rtl">يوسف: 54 و 55.</span></ref>

<span dir="rtl">«و پادشاه گفت: «او را نزد من بياوريد، تا وى را ويژه خود كنم». پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز نزد ما بامنزلت و امين هستى». [يوسف] گفت: «مرا بر خزانه هاى اين سرزمين بگمار، كه من، نگهبانى دانا هستم»».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">150.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لا تَزالُ اُمَّتي عَلَى الفِطرَةِ، ما لَم يَتَّخِذُوا الأَمانَةَ مَغنَما، وَالزَّكاةَ مَغرَما</span> <ref><span dir="rtl">أي يرى ربُّ المال أنّ إخراج زكاته غرامة يغرمها (النهاية: ج3 ص363 «غرم»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">الإصابة: ج7 ص46 الرقم 9655 عن أبي تميمة، كنز العمّال: ج3 ص62 ح5504 نقلاً عن سعيد بن منصور عن ثوبان.</span></ref>

<span dir="rtl">150.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امّت من، پيوسته برفطرت [الهى] هستند تا زمانى كه امانت را غنيمت ندانند و [پرداخت] زكات را خسارت [براى خود] نشمارند.</span>

<span dir="rtl">151.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مِن أفحَشِ الخِيانَةِ، خِيانَةُ الوَدائِعِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص20 ح9310، عيون الحكم والمواعظ: ص468 ح8517.</span></ref>

<span dir="rtl">151.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از زشت ترين خيانت ها، خيانت در سپرده ها [و امانت ها] است.</span>

<span dir="rtl">152.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَن كانَ عَلَيهِ دَينٌ فَيَنوي قَضاءَهُ، كانَ مَعَهُ مِنَ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ حافِظانِ يُعينانِهِ عَلَى الأَداءِ عَن أمانَتِهِ.</span>

<span dir="rtl">فَإِن قَصَرَت نِيَّتُهُ عَنِ الأَداءِ، قَصَرا عَنهُ مِنَ المَعونَةِ بِقَدرِ ما قَصَرَ مِن نِيَّتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص95 ح1، تهذيب الأحكام: ج6 ص185 ح384 كلاهما عن الحسن بن عليّ بن رباط، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص183 ح3687، بحار الأنوار: ج103 ص147 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">152.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: هر كس قرضى داشته باشد و نيّتِ پرداخت آن را در سر بپروراند، از جانب خداوند عز و جل دو نگهبان بر او گماشته مى شوند تا او را در اداى امانت به او كمك كنند، و هرگاه نيّتش در اداى آن سست شود، به اندازه اى كه از نيّتش كوتاه آمده، آن دو نگهبان از كمك كردن به او كوتاه مى آيند.</span>

<span dir="rtl">153.</span> <span dir="rtl">تفسير العيّاشي عن أبان بن تغلب: قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: أتَرَى اللّهَ أعطى مَن أعطى مِن كَرامَتِهِ عَلَيهِ، ومَنَعَ مَن مَنَعَ مِن هَوانٍ بِهِ عَلَيهِ؟!</span>

<span dir="rtl">لا، ولكِنَّ المالَ مالُ اللّهِ، يَضَعُهُ عِندَ الرَّجُلِ وَدائِعَ، وجَوَّزَ لَهُم أن يَأكُلوا قَصدا</span> <ref><span dir="rtl">القَصْدُ: العدل، والقصد خلاف الإفراط وهو ما بين الاسراف والتقتير (لسان العرب: ج3 ص353 «قصد»).</span></ref><span dir="rtl">، ويَشرَبوا قَصدا، ويَلبَسوا قَصدا، ويَنكِحوا قَصدا، ويَركَبوا قَصدا، ويَعودوا بِما سِوى ذلِكَ عَلى فُقَراءِ المُؤمِنينَ، ويَلُمّوا بِهِ شَعَثَهُم</span> <ref><span dir="rtl">منه الدعاء: أسألك من رحمة تلمّ بها شعثي، أي تجمع ما تفرّق في أمري (النهاية: ج2 ص478 «شعث»).</span></ref><span dir="rtl">؛ فَمَن فَعَلَ ذلِكَ كانَ ما يَأكُلُ حَلالاً، ويَشرَبُ حَلالاً، ويَركَبُ حَلالاً، ويَنكِحُ حَلالاً، ومَن عَدا ذلِكَ كانَ عَلَيهِ حَراما.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ قالَ: «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»</span> <ref><span dir="rtl">الأعراف: 31.</span></ref><span dir="rtl">، أتَرَى اللّهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلى مالٍ خَوَّلَ لَهُ أن يَشتَرِيَ فَرَسا بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ ويُجزيهِ فَرَسٌ بِعِشرينَ دِرهَما، ويَشتَرِيَ جارِيَةً بِأَلفِ دينارٍ ويُجزيهِ جارِيَةٌ بِعِشرينَ دِينارا؟! وقالَ: «وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ».</span> <ref><span dir="rtl">تفسير العيّاشى: ج2 ص13 ح23، بحار الأنوار: ج75 ص305 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">153.</span> <span dir="rtl">تفسير العيّاشى ـ به نقل از اَبان بن تَغلِب ـ: امام صادق عليه السلام فرمود: «آيا مى پندارى كه خداوند به هر كس چيزى داده، از سرِ گراميداشت اوست، و به كسى كه چيزى نداده، از روى خوارداشت او باشد؟!</span>

<span dir="rtl">نه؛ بلكه اين دارايى ها مال خداست و آن را نزد آدمى به امانت مى سپارد و به آنان، اجازه داده است كه به اندازه بخورند، به اندازه بياشامند، به اندازه بپوشند، به اندازه زن اختيار كنند، به اندازه سوار شوند، و افزون بر آن، به مؤمنان نادار بدهند و با آن به پريشانى زندگى آنها سر و سامان دهند. پس هر كس چنين كرد، آنچه مى خورَد و مى آشامد و سوار مى شود و زن مى گيرد، حلال باشد و هر كس از آن سرپيچى كرد، بر او حرام است».</span>

<span dir="rtl">سپس فرمود: ««و زياده روى مكنيد كه او زياده روان را دوست ندارد». آيا خيال مى كنى خداوند، مالى را به امانت نزد مردى مى سپارد و به او اجازه مى دهد اسبى را با ده هزار درهم بخرد، در حالى كه اسب، بيست درهمى هم جوابگوى اوست؟ و كنيزى به هزار دينار بخرد، در صورتى كه كنيزى بيست دينارى هم كفايتش مى كند؟!».</span>

<span dir="rtl">و فرمود: ««زياده روى مكنيد كه او زياده روان را دوست نمى دارد»» .</span>

<span dir="rtl">154.</span> <span dir="rtl">مصباح المتهجّد ـ في دُعاءِ يَومِ الإِثنَينِ ـ: اللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَارزُقني رِزقا واسِعا، حَلالاً طَيِّبا، نُؤَدّي بِهِ أماناتِنا.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص457، البلد الأمين: ص115، بحار الأنوار: ج90 ص175.</span></ref>

<span dir="rtl">154.</span> <span dir="rtl">مصباح المتهجّد ـ در دعاى روز دوشنبه ـ: بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست، و مرا روزىِ گسترده و حلال و پاكيزه، عطا فرما تا با آن، امانت هايمان (ديون و قروض خويش) را ادا كنيم.</span>

<span id="الأمانات-الأخلاقية"></span>
== <span dir="rtl">4 / 4: الأَماناتُ الأَخلاقِيَّةُ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 4: امانت هاى اخلاقى</span>

<span id="أ-ـ-الصدق"></span>
=== <span dir="rtl">أ ـ الصِّدقُ</span> ===

<span dir="rtl">الف ـ راستگويى</span>

<span dir="rtl">155.</span> <span dir="rtl">الخصال عن الأصبغ بن نباتة: كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يَقولُ: الصِّدقُ أمانَةٌ، وَالكَذِبُ خِيانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص505 ح3، غرر الحكم: ج1 ص13 ح15، بحار الأنوار: ج69 ص379 ح35.</span></ref>

<span dir="rtl">155.</span> <span dir="rtl">الخصال ـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ: امير مؤمنان عليه السلام مى فرمود: «راستگويى، امانت است و دروغگويى، خيانت».</span>

<span dir="rtl">156.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الصِّدقُ أمانَةُ اللِّسانِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص65 ح253، عيون الحكم والمواعظ: ص27 ح360.</span></ref>

<span dir="rtl">156.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: راستگويى، امانت زبان است.</span>

<span id="ب-ـ-الورع"></span>
=== <span dir="rtl">ب ـ الوَرَعُ</span> ===

<span dir="rtl">ب ـ پارسايى</span>

<span dir="rtl">157.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الوَرَعُ أمانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الآثار: ص54 ح109 عن أبي الدرداء، كنز العمّال: ج3 ص798 ح8793.</span></ref>

<span dir="rtl">157.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: پارسايى، امانت است.</span>

<span id="ج-ـ-العفة"></span>
=== <span dir="rtl">ج ـ العِفَّةُ</span> ===

<span dir="rtl">ج ـ پاك دامنى</span>

<span dir="rtl">158.</span> <span dir="rtl">قصص الأنبياء للراوندي عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ عَن قَولِهِ تَعالى: «إِنَّ أَبِى يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا»</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 25.</span></ref> <span dir="rtl">أهِيَ الَّتي تَزَوَّجَ بِها؟ قالَ: نَعَم، ولَمّا قالَت: «اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ»</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 26.</span></ref><span dir="rtl">، قالَ أبوها: كَيفَ عَلِمتِ ذلِكَ؟ قالَت: لَمّا أتَيتُهُ بِرِسالَتِكَ فَأَقبَلَ مَعي، قالَ: كوني خَلفي، ودُلّيني عَلَى الطَّريقِ، فَكُنتُ خَلفَهُ اُرشِدُهُ، كَراهَةَ أن يَرى مِنّي شَيئا.</span> <ref><span dir="rtl">قصص الأنبياء للراوندي: ص152 ح161، بحار الأنوار: ج13 ص44 ح10 وراجع: كمال الدين: ص151 ح13 وتفسير القمّى: ج2 ص138 ودعائم الإسلام: ج2 ص202 ح738.</span></ref>

<span dir="rtl">158.</span> <span dir="rtl">قصص الأنبياء، راوندى ـ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر ـ: از ابو الحسن الرضا ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ در باره اين سخن خداى متعال: «پدرم تو را مى خوانَد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد» پرسيدم و گفتم: آيا اين مزد، همان ازدواج [موسى عليه السلام با دختر شعيب] است؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «آرى؛ و چون دختر شعيب گفت: «او را استخدام كن؛ زيرا بهترين كسى است كه استخدام مى كنى؛ هم نيرومند و هم امانتدار است»، پدرش گفت: چگونه اين [امانتدارى او] را دانستى؟</span>

<span dir="rtl">گفت: چون پيغام شما را به او رساندم و او با من آمد، گفت: تو در پىِ من بيا و راه را نشانم بده. و من از پشتِ سرش مى آمدم و راه نمايى اش مى كردم. و اين براى آن بود كه دوست نداشت [پشت سرِ من حركت كند و] از من، چيزى ببيند».</span>

<span id="د-ـ-الوفاء"></span>
=== <span dir="rtl">د ـ الوَفاءُ</span> ===

<span dir="rtl">د ـ وفادارى</span>

<span dir="rtl">159.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: أفضَلُ الأَمانَةِ الوَفاءُ بِالعَهدِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص402 ح3018، عيون الحكم والمواعظ: ص119 ح2678، مستدرك الوسائل: ج16 ص97 ح192566.</span></ref>

<span dir="rtl">159.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بالاترين امانتدارى، وفا كردن به پيمان است.</span>

<span dir="rtl">160.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مِن أحسَنِ الأَمانَةِ رَعيُ الذِّمَمِ</span> <ref><span dir="rtl">الذمّة بمعنى العهد، والأمان، والضمان، والحُرمة، والحقّ (النهاية: ج2 ص168 «ذمم»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص22 ح9385، عيون الحكم والمواعظ: ص469 ح8571.</span></ref>

<span dir="rtl">160.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از بهترين امانتدارى[ها]، رعايت پيمان هاست.</span>

<span dir="rtl">161.</span> <span dir="rtl">ربيع الأبرار: قالَ رَجُلٌ لِسَلمانَ رَضِيَ اللّهُ عَنهُ: يا أبا عَبدِ اللّهِ؛ فُلانٌ يُقرِئُكَ السَّلامَ. فَقالَ: أما أنَّكَ لَو لَم تَفعَل، لَكانَت أمانَةً في عُنُقِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">ربيع الأبرار: ج4 ص344.</span></ref>

<span dir="rtl">161.</span> <span dir="rtl">ربيع الأبرار: مردى به سلمان ـ كه خدا از او خشنود باد ـ گفت: اى ابو عبد اللّه! فلانى به تو سلام مى رساند.</span>

<span dir="rtl">سلمان گفت: اگر سلام او را نرسانده بودى، امانتى بر گردن تو بود.</span>

<span id="ه-ـ-إقامة-الحق"></span>
=== <span dir="rtl">ه ـ إقامَةُ الحَقِّ</span> ===

<span dir="rtl">ه ـ برپا داشتن حق</span>

<span dir="rtl">162.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: التَّعاوُنُ عَلى إقامَةِ الحَقِّ، أمانَةٌ ودِيانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص350 ح1327، عيون الحكم والمواعظ: ص319 ح5563 بزيادة «طلب» في أوّله وص 48 ح1206 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">162.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: همكارى در برپا داشتن حق، امانتدارى و ديندارى است.</span>

<span id="و-ـ-المكافأة-على-الصنيعة"></span>
=== <span dir="rtl">و ـ المُكافَأَةُ عَلَى الصَّنيعَةِ</span> ===

<span dir="rtl">و ـ جبران نيكى</span>

<span dir="rtl">163.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: مِن أداءِ الأَمانَةِ المُكافَأَةُ عَلَى الصَّنيعَةِ، لِأَنَّها كَالوَديعَةِ عِندَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج20 ص275 ح178.</span></ref>

<span dir="rtl">163.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: جبران كردن نيكى، از امانتدارى است؛ زيرا آن نيكى، چونان سپرده اى در نزد توست.</span>

<span id="ز-ـ-المحافظة-على-الأسرار"></span>
=== <span dir="rtl">ز ـ المُحافَظَةُ عَلَى الأَسرارِ</span> ===

<span dir="rtl">ز ـ نگهدارىِ رازها</span>

<span dir="rtl">164.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: كُلُّ شَيءٍ لا يَحسُنُ نَشرُهُ أمانَةٌ، وإن لَم يُستَكتَم.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص539 ح6897، عيون الحكم والمواعظ: ص377 ح6402.</span></ref>

<span dir="rtl">164.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر چيزى كه پخش كردن آن خوب نباشد، امانت است، هر چند پنهان داشتن آن، خواسته نشده باشد.</span>

<span dir="rtl">165.</span> <span dir="rtl">الإمام الحسين عليه السلام: السِّرُّ أمانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ اليعقوبي: ج2 ص246، معدن الجواهر: ص72 من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">165.</span> <span dir="rtl">امام حسين عليه السلام: هر رازى، يك امانت است.</span>

<span dir="rtl">166.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إذا حَدَّثَ الرَّجُلُ الحَديثَ ثُمَّ التَفَتَ، فَهِيَ أمانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص341 ح1959، سنن أبي داود: ج4 ص267 ح4868، مسند ابن حنبل: ج5 ص180 ح15066، مسند أبي يعلى: ج2 ص450ح2209 وفيه «القوم» بدل «الحديث» وكلّها عن جابر بن عبد اللّه، كنز العمّال: ج9 ص136 ح25378.</span></ref>

<span dir="rtl">166.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هرگاه شخصى [با ديگرى] سخن بگويد، سپس اطراف خود را بپايد [كه احتمالاً كسى دور و بَر او نباشد تا آن سخن را بشنود]، آن سخن، امانت است [و شنونده نبايد آن را به كسى بگويد].</span>

<span dir="rtl">167.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إذا حَدَّثَ الإِنسانُ حَديثا، وَالمُحَدِّثُ يَلتَفِتُ حَولَهُ، فَهُوَ أمانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج5 ص126 ح14798 و ص209 ح15244، شعب الإيمان: ج7 ص520 ح11193، تهذيب الكمال: ج17 ص288 الرقم 3906كلّها عن جابر بن عبد اللّه، مشكل الآثار: ج4 ص336 عن عبد الملك بن جابر بن عتيك وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج9 ص143 ح25428.</span></ref>

<span dir="rtl">167.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هرگاه شخص سخنى بگويد و در حين گفتن آن، اطرافش را بپايد، آن سخن، امانت است.</span>

<span dir="rtl">168.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن سَمِعَ مِن رَجُلٍ حَديثاً لا يَشتَهي أن يُذكَرَ عَنهُ، فَهُوَ أمانَةٌ وإن لَم يَستَكتِمهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج10 ص422 ح27579، حلية الأولياء: ج3 ص359 الرقم 253 كلاهما عن أبي الدرداء، كنزالعمّال: ج9 ص144 ح25430.</span></ref>

<span dir="rtl">168.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس از مردى سخنى بشنود كه آن مرد دلش نمى خواهد سخنش جايى بازگو شود، آن سخن، امانت است، هر چند پوشيده داشتن آن را از او نخواسته باشد.</span>

<span dir="rtl">169.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن حَدَّثَ حَديثا لا يُحِبُّ أن يُفشى عَلَيهِ، فَهُوَ أمانَةٌ، وإن لَم يَستَكتِمهُ صاحِبُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج9 ص143 ح25429، مجمع الزّوائد: ج8 ص183 ح13167 وفيه «لا يشتهي» بدل «لا يحبّ» وكلاهما نقلاً عن الطّبراني عن عبد اللّه بن سلّام.</span></ref>

<span dir="rtl">169.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس سخنى بگويد كه دوست ندارد فاش شود، آن سخن، امانت است، اگر چه از شنونده اش نخواسته باشد آن را پنهان بدارد [و به كسى نگويد].</span>

<span dir="rtl">170.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ألا ومِنَ الأَمانَةِ، ألا ومِنَ الخِيانَةِ، أن يُحَدِّثَ الرَّجُلُ أخاهُ بِالحَديثِ فَيَقولُ: اُكتُم عَنّي، فَيُفشيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الدرّ المنثور: ج6 ص671 نقلاً عن عبد بن حميد عن الحسن.</span></ref>

<span dir="rtl">170.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آگاه باشيد كه از امانتدارى است! آگاه باشيد كه از خيانت است، اين كه مردى به برادرش سخنى بگويد و از او بخواهد پنهانش بدارد؛ امّا او آن را فاش سازد!</span>

<span dir="rtl">171.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ في صِفَةِ المُؤمِنِ ـ: لا يُحَدِّثُ أمانَتَهُ الأَصدِقاءَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص231 ح3، الأمالي للصدوق: ص582 ح802 كلاهما عن أبي حمزة، بحار الأنوار: ج67 ص270 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">171.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در توصيف مؤمن ـ: امانتِ خود (راز ديگران) را به دوستانش نمى گويد.</span>

<span dir="rtl">172.</span> <span dir="rtl">رجال الكشّي عن أسلم مولى محمّد بن الحنفيّة: كُنتُ مَعَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام جالِسا، مُسنِدا ظَهري إلى زَمزَمَ، فَمَرَّ عَلَينا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ الحَسَنِ، وهُوَ يَطوفُ بِالبَيتِ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ أبو جَعفَرٍ: يا أسلَمُ، أتَعرِفُ هذَا الشّابَّ؟ قُلتُ: نَعَم، هذا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ ابنِ الحَسَنِ.</span>

<span dir="rtl">قالَ: أما إنَّهُ سَيَظهَرُ ويُقتَلُ في حالٍ مَضيعَةٍ. ثُمَّ قالَ: يا أسلَمُ، لا تُحَدِّث بِهذَا الحَديثِ أحَدا، فَإِنَّهُ عِندَكَ أمانَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">رجال الكشّي: ج2 ص459 ح359، بحار الأنوار: ج47 ص149 ح204.</span></ref>

<span dir="rtl">172.</span> <span dir="rtl">رجال الكشّى ـ به نقل از اسلم، وابسته محمّد بن حنفيه ـ: با امام باقر عليه السلام نشسته و به زمزم تكيه داده بودم كه محمّد بن عبد اللّه بن حسن ـ كه كعبه را طواف مى كرد ـ، از برابر ما گذشت. امام باقر عليه السلام فرمود: «اسلم! اين جوان را مى شناسى؟».</span>

<span dir="rtl">گفتم: آرى. او محمّد بن عبد اللّه بن حسن است.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «زودا كه او قيام كند و كشته شود و خونش هدر رود».</span>

<span dir="rtl">سپس فرمود: «اين سخن را به هيچ كس مگو، چون در نزد تو امانت است».</span>

<span dir="rtl">173.</span> <span dir="rtl">ثواب الأعمال عن أبي هريرة وابن عبّاس: خَطَبَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبلَ وَفاتِهِ، وهِيَ آخِرُ خُطبَةٍ خَطَبَها بِالمَدينَةِ حَتّى لَحِقَ بِاللّهِ عَزَّ وجَلَّ... فَقالَ: ... ومَن غَسَّلَ مَيِّتا فَأَدّى فيهِ الأَمانَةَ، كانَ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «كان بكلّ شعره»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">عِتقُ رَقَبَةٍ، ورُفِعَ لَهُ بِهِ مِئَةُ دَرَجَةٍ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ: يا رَسولَ اللّهِ؛ كَيفَ يُؤَدّي فيهِ الأَمانَةَ؟</span>

<span dir="rtl">قالَ صلى الله عليه و آله: يَستُرُ عَورَتَهُ، ويَستُرُ شَينَهُ، وإن لَم يَستُر عَورَتَهُ ولا يَستُرُ شَينَهُ، حَبِطَ أجرُهُ، وكُشِفَ عَورَتُهُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">ثواب الأعمال: ص344 ح1، بحار الأنوار: ج76 ص371 ح30 وراجع: مسند ابن حنبل: ج9 ص432 ح24935، المعجم الأوسط: ج4 ص47 ح3575 والمصنف لعبد الرزاق: ج3 ص404 ح6098 والمصنّف لابن أبي شيبة: ج3 ص155 ح1 وكنز العمّال: ج15 ص575 ح42236.</span></ref>

<span dir="rtl">173.</span> <span dir="rtl">ثواب الأعمال ـ به نقل از ابو هريره و ابن عبّاس ـ: پيامبر خدا، پيش از رحلتش براى ما سخنرانى كرد و اين آخرين سخنرانى اى بود كه در مدينه ايراد فرمود تا آن كه به خداوند عز و جل پيوست... ايشان فرمود: «... هر كس مُرده اى را غسل دهد و در باره اش امانتدارى كند، به اِزاى هر مويى، ثواب آزاد كردن يك بنده برايش باشد، و صد درجه رفعت مى يابد».</span>

<span dir="rtl">عمر بن خطاب گفت: اى پيامبر خدا! چگونه در باره اش امانتدارى كند؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «عورت و عيب او را بپوشاند. اگر عورت و عيبش را نپوشانَد، مزدش بر باد مى رود و عيب و عورت خودش در دنيا و آخرت، آشكار مى گردد».</span>

<span dir="rtl">174.</span> <span dir="rtl">الكافي عن سعد بن طريف: قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام: مَن غَسَّلَ مَيِّتاً فَأَدّى فيهِ الأَمانَةَ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ. قُلتُ: وكَيفَ يُؤَدّي فيهِ الأَمانَةَ؟ قالَ: لا يُحَدِّثُ بِما يَرى.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج3 ص164 ح2، تهذيب الأحكام: ج1 ص450 ح1460، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج1 ص141 ح388 بزيادة «وحده إلى أن يدفن الميت» في آخره، المقنع للصدوق: ص61 عن الإمام الصادق عليه السلام، ثواب الأعمال: ص232 ح2 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه،بحار الأنوار: ج81 ص287 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">174.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از سعد بن طريف ـ: امام باقر عليه السلام فرمود: «هر كس مُرده اى را غسل دهد و در باره او امانتدارى كند، خداوند او را مى آمرزد».</span>

<span dir="rtl">گفتم: در باره اش امانتدارى كند، يعنى چه؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «آنچه [از او] مى بيند، بازگو نكند».</span>

<span dir="rtl">175.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لا تَطَّلِعوا فِي القُبورِ، فَإِنَّها أمانَةٌ. ولا يَدخُلِ القَبرَ إلّا ذو أمانَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج5 ص38 ح7391 عن أنس، كنز العمّال: ج15 ص603 ح42400.</span></ref>

<span dir="rtl">175.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: به درون گورها منگريد؛ كه آنها امانت اند، و تنها كسى بايد [براى گذاشتن ميّت در لَحَد] داخل گور شود كه امانتدار باشد.</span>

<span dir="rtl">176.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنّ مِن أعظَمِ الأَمانَةِ عِندَ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ، الرَّجُلَ يُفضي إلَى امرَأَتِهِ وتُفضي إلَيهِ، ثُمَّ يَنشُرُ سِرَّها.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح مسلم: ج2 ص1061 ح124، سنن أبي داود: ج4 ص268 ح4870، مسند ابن حنبل: ج4 ص138 ح11655 كلّها عن أبي سعيد الخدري، كنز العمّال: ج16 ص375 ح44969 وراجع: المصنّف لابن أبي شيبة: ج3 ص449 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">176.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: روز قيامت، يكى از بزرگ ترين [خيانت ها در] امانت ها، نزد خدا اين است كه زن و شوهرى با هم خلوت كنند و مرد، راز او را [براى ديگران] فاش سازد.</span>

<span dir="rtl">177.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الحَوائِجُ أمانَةٌ مِنَ اللّهِ في صُدورِ العِبادِ، فَمَن كَتَمَها كُتِبَت لَهُ عِبادَةٌ، ومَن أفشاها كانَ حَقّا عَلى مَن سَمِعَها أن يُعينَهُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «يعنيه» والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج4 ص24 ح4 عن الحارث الهمداني عن الإمام عليّ عليه السلام، بحار الأنوار: ج41 ص36 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">177.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نيازها، امانت خدا در سينه هاى بندگان اند. پس هر كه آنها را پوشيده بدارد [و نيازش را به كسى نگويد]، برايش عبادت نوشته مى شود، و هر كه آنها را آشكار سازد، كسى كه آنها را شنيد، بايد به او كمك كند.</span>

<span dir="rtl">178.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ لِعَلِيٍّ عليه السلام ـ: يا عَلِيُّ، الحاجَةُ أمانَةُ اللّهِ عِندَ خَلقِهِ، فَمَن كَتَمَها عَلى نَفسِهِ أعطاهُ اللّهُ ثَوابَ مَن صَلّى، ومَن كَشَفَها إلى مَن يَقدِرُ أن يُفَرِّجَ عَنهُ ولَم يَفعَل فَقَد قَتَلَهُ، أما إنَّهُ لَم يَقتُلهُ بِسَيفٍ، ولا سِنانٍ</span> <ref><span dir="rtl">السّنانُ: نصلُ الرمح، والجمع أسنّة (القاموس المحيط: ج4 ص239 «السّن»).</span></ref><span dir="rtl">، ولا سَهمٍ، ولكِن قَتَلَهُ بِما نَكى</span> <ref><span dir="rtl">نَكَيتُ في العدوّ نكايَةً: إذا قتلتَ فيهم وجَرَحتَ (الصحاح: ج6 ص2515 «نكى»).</span></ref> <span dir="rtl">مِن قَلبِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص261 ح8 عن إدريس بن عبد اللّه عن الإمام الصادق عليه السلام، مشكاة الأنوار: ص369 ح1213 عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «أنكأ» بدل «نكى من»، بحار الأنوار: ج72 ص10 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">178.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ: اى على! حاجت، امانت خدا در نزد خلق اوست. پس هر كه آن را پيش خود نگه دارد، خداوند، ثواب نمازگزار را به او مى دهد، و هر كه آن را براى كسى كه مى تواند حاجتش را برآورد، ابراز دارد و او برآورده نسازد، هر آينه، وى را كُشته است. با شمشير يا سرنيزه يا تير نكُشته؛ بلكه با جريحه دار كردن دلش، او را كُشته است.</span>

<span dir="rtl">179.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّهَ جَعَلَ الفَقرَ أمانَةً عِندَ خَلقِهِ، فَمَن سَتَرَهُ أعطاهُ اللّهُ مِثلَ أجرِ الصّائِمِ القائِمِ، ومَن أفشاهُ إلى من يَقدِرُ عَلى قَضاءِ حاجَتِهِ فَلَم يَفعَل، فَقَد قَتَلَهُ.</span>

<span dir="rtl">أما إنَّهُ ما قَتَلَهُ بِسَيفٍ، ولا رُمحٍ، ولكِنَّهُ قَتَلَهُ بِما نَكى مِن قَلبِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص260 ح3، مشكاة الأنوار: ص226 ح626 وفيه «أنكر» بدل «نكى»، ثواب الأعمال: ص217 ح1، جامع الأخبار: ص305 ح835كلاهما نحوه وكلّها عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج72 ص8 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">179.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند، فقر را در نزد مخلوقش به امانت نهاده است. پس هر كه آن را نهان بدارد، خداوند به او پاداشى همانند پاداشِ روزه دار شب خيز مى دهد، و هر كه آن را نزد كسى كه مى تواند حاجتش را برآورد، ابراز دارد و او برآورده نسازد، در حقيقت، او را كُشته است. البته او را با شمشير و سرنيزه اى نكُشته؛ بلكه با زخم زدن بر قلبش او را كُشته است.</span>

<span dir="rtl">180.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الفَقرُ أمانَةٌ، فَمَن كَتَمَهُ كانَ عِبادَةً، ومَن باحَ بِهِ فَقَد قَلَّدَ إخوانَهُ المُسلِمينَ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ دمشق: ج43 ص153 ح9136 عن عمر، كنز العمّال: ج6 ص471 ح16596.</span></ref>

<span dir="rtl">180.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: فقر، يك امانت است. پس هر كه آن را پنهان نگه دارد، عبادت كرده است، و هر كه آن را فاش سازد، [مسئوليت] آن را به گردن برادرانِ مسلمانش انداخته است.</span>

<span dir="rtl">181.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام عن الحسين بن المختار: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: الرَّجُلُ يَكونُ لَهُ الشَّريكُ فَيَظهَرُ عَلَيهِ قَدِ اختانَ شَيئا، ألَهُ أن يَأخُذَ مِنهُ مِثلَ الَّذي أخَذَ مِن غَيرِ أن يُبَيِّنَ لَهُ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: شَوهٌ</span> <ref><span dir="rtl">شوه: كلمة تقبيح ومنه: شاهت الوجوه (هامش المصدر). وشاه وجهه: قبح، وشوه كفرح فهو أشوه وهي شوهاء، وهما القبيحا الوجه والخلقة (تاج العروس: ج19 ص55 «شوه»).</span></ref><span dir="rtl">! إنَّما اشتَرَكا بِأَمانَةِ اللّهِ تَعالى، وإنّي لَاُحِبُّ لَهُ إن رَأى شَيئا مِن ذلِكَ أن يَستُرَ عَلَيهِ، وما اُحِبُّ أن يَأخُذَ مِنهُ شَيئا بِغَيرِ عِلمِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص350 ح992 و ج7 ص192 ح849 نحوه، وسائل الشيعة: ج13 ص178 ح24043.</span></ref>

<span dir="rtl">181.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام ـ به نقل از حسين بن مختار ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم: مردى شريكى دارد و برايش معلوم مى شود كه آن شريك، در چيزى [از اموالش] به او خيانت كرده است. آيا مى تواند به اندازه اى كه از مال او برداشته است، از مال وى بردارد، بدون آن كه به او بگويد؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «چه قدر زشت! آن دو، در حقيقت، در امانت خداى متعال شريك شده اند، و من دوست دارم كه اگر در اين باره چيزى از او مشاهده كرد، آن را بر او بپوشاند [و به روى او نياورد]، و دوست ندارم بدون اطّلاعش، از مال او چيزى بردارد.</span>

<span id="الأمانات-العملية"></span>
== <span dir="rtl">4 / 5: الأَماناتُ العَمَلِيَّةُ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 5: امانت هاى عملى</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">الأنفال: 27.</span></ref>

<span dir="rtl">«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانت هاى خود، خيانت نورزيد؛ و خود مى دانيد [كه نبايد خيانت كرد]».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">182.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» ـ: فَخِيانَةُ اللّهِ وَالرَّسولِ مَعصِيَتُهُما، وأما خِيانَةُ الأَمانَةِ، فَكُلُّ إنسانٍ مَأمونٌ عَلى مَا افتَرَضَ اللّهُ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير القمّى: ج1 ص272 عن أبي الجارود، بحار الأنوار: ج22 ص67 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">182.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ در باره اين سخن خداوند متعال: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد، و [نيز] در امانت هاى خود، خيانت نورزيد و خود مى دانيد» ـ: خيانت كردن به خدا و پيامبر او، نافرمانى كردن آنهاست. و امّا خيانت در امانت؛ هر چيزى كه خداوند بر انسان واجب ساخته، در واقع، امانتى در دست اوست.</span>

<span dir="rtl">183.</span> <span dir="rtl">الفصول المختارة عن أبي رافع: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله صَلّى يَومَ الإِثنَينِ، وصَلَّت خَديجَةُ رِضوانُ اللّهِ عَلَيها مَعَهُ، ودَعا عَلِيّا عليه السلام إلَى الصَّلاةِ مَعَهُ يَومَ الثُّلاثاءِ، فَقالَ لَهُ: أنظِرني حَتّى ألقى أبا طالِبٍ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: إنَّها أمانَةٌ، فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام: فَإِن كانَت أمانَةً فَقَد أسلَمتُ لَكَ، فَصَلّى مَعَهُ، وهُوَ ثاني يَومِ المَبعَثِ.</span> <ref><span dir="rtl">الفصول المختارة: ص280، الاحتجاج: ج1 ص329 ح55 عن جابر الجعفيّ عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج38 ص286؛ المستدرك على الصحيحين: ج3 ص201 ح4841 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">183.</span> <span dir="rtl">الفصول المختارة ـ به نقل از ابو رافع ـ: پيامبر خدا، روز دوشنبه نماز خواند و خديجه ـ كه خدايش از او خشنود باد ـ نيز با او نماز خواند، و روز سه شنبه على عليه السلام را به نماز خواندن با خودش دعوت كرد. على عليه السلام گفت: به من مهلت دهيد تا ابوطالب را ببينم.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «نماز، يك امانت است».</span>

<span dir="rtl">على عليه السلام گفت: اگر امانت است، پس من تسليم تو هستم.</span>

<span dir="rtl">پس با پيامبر نماز گزارد. و اين، در دومين روز مبعث بود.</span>

<span dir="rtl">184.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ ثَلاثٌ: الصَّلاةُ، وَالصِّيامُ، وَالغُسلُ مِنَ الجَنابَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير عبد الرزّاق: ج2 ص125، تفسير القرطبي: ج20 ص9 وليس فيه «الغسل من» كلاهما عن زيد بن أسلم، الدرّ المنثور: ج6 ص671.</span></ref>

<span dir="rtl">184.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانت ها سه تايند: نماز، روزه، و غسل جنابت.</span>

<span dir="rtl">185.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ فِي الصَّلاةِ، وَالأَمانَةُ فِي الصَّومِ، وَالأَمانَةُ فِي الحَديثِ، فَأَشَدُّ ذلِكَ الوَدائِعُ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج10 ص219 ح10527، تفسير القرطبي: ج5 ص256، حلية الأولياء: ج4 ص201 الرقم 277 وليس فيه «الأمانة في الصلاة» وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود، كنز العمّال: ج4 ص401 ح11116.</span></ref>

<span dir="rtl">185.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانت، در نماز است. امانت، در روزه است. امانت، در سخن است؛ و مهم تر از همه اينها، سپرده هاست.</span>

<span dir="rtl">186.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَمانَةُ في ثَمانِيَةِ أشياءَ: فِي الصَّلاةِ، وَالزَّكاةِ، وَالحَجِّ، وَالجِهادِ، وَالأَمرِ بِالمَعروفِ، وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ، وأشَدُّ ذلِكَ الوَدائِعُ، وعَهدُهُمُ الَّذين يَعهَدونَ النّاسَ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج1 ص121 ح414 عن ابن عباس.</span></ref>

<span dir="rtl">186.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امانت، در هشت چيز است: در نماز، و زكات، و حج، و جهاد، و امر به معروف و نهى از منكر، و از همه اينها مهم تر، سپرده هاست، و [نيز] پيمانى كه مردم با يكديگر مى بندند.</span>

<span dir="rtl">187.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَذانُ حُجَّةٌ عَلى اُمَّتي، وتَفسيرُهُ: إذا قالَ المُؤَذِّنُ: «اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّهُ يَقولُ: اللّهُمَّ أنتَ الشّاهِدُ عَلى ما أقولُ، يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ؛ قَد حَضَرَتِ الصَّلاةُ فَتَهَيَّؤوا، ودَعوا عَنكُم شُغُلَ الدُّنيا.…</span>

<span dir="rtl">وإذا قالَ: «لا إلهَ إلَا اللّهُ» فَإِنَّهُ يَقولُ: يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ، اِعلَموا أنّي جَعَلتُ أمانَةَ سَبعِ سَماواتٍ، وسَبعِ أرَضينَ في أعناقِكُم. فَإِن شِئتُم فَأَقبِلوا، وإن شِئتُم فَأَدبِروا، فَمَن أجابَني فَقَد رَبِحَ، ومَن لَم يُجِبني فَلا يَضُرُّني.</span> <ref><span dir="rtl">جامع الأخبار: ص171 ح405 عن الإمام عليّ عليه السلام، بحار الأنوار: ج84 ص153 ح49.</span></ref>

<span dir="rtl">187.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اذان، حجّت بر امّت من است و تفسيرش اين است: هرگاه مؤمن گفت: «خدا، بزرگ تر است؛ خدا، بزرگ تر است»، در واقع مى گويد: بارخدايا! تو بر آنچه مى گويم، گواهى. اى امّت محمّد! نماز فرا رسيد. پس آماده شويد و كار دنيا را رها كنيد.…</span>

<span dir="rtl">و هرگاه گفت: «معبودى جز خدا نيست»، در واقع مى گويد: اى امّت محمّد! بدانيد كه من، امانت هفت آسمان و هفت زمين را برگردن شما نهادم. پس اگر خواستيد، بياييد و اگر خواستيد، نياييد؛ زيرا هر كه [نداى] مرا اجابت كند، سود برده است، و هر كه اجابت نكند، به من زيانى نمى رسانَد.</span>

<span dir="rtl">188.</span> <span dir="rtl">عوالي اللآلي: فِي الحَديثِ أنَّ عَلِيّا عليه السلام إذا حَضَرَ وَقتُ الصَّلاةِ يَتَمَلمَلُ ويَتَزَلزَلُ ويَتَلَوَّنُ، فَقيلَ لَهُ: ما لَكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ؟</span>

<span dir="rtl">فَيَقولُ: جاءَ وَقتُ الصَّلاةِ، وَقتُ أمانَةٍ عَرَضَهَا اللّهُ عَلَى السَّماواتِ وَالأَرضِ فَأَبَينَ أن يَحمِلنَها وأشفَقنَ مِنها.</span> <ref><span dir="rtl">عوالي اللآلي: ج1 ص324 ح62، المناقب لابن شهر آشوب: ج2 ص124 نحوه، مجمع البحرين: ج1 ص78، بحار الأنوار: ج84 ص256 ح53.</span></ref>

<span dir="rtl">188.</span> <span dir="rtl">عوالى اللآلى: در حديث آمده است كه على عليه السلام چون وقت نماز مى رسيد، به خود مى پيچيد و مى لرزيد و رنگش بر مى گشت. به ايشان گفته شد: شما را چه شده است، اى امير مؤمنان؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «وقت نماز شده است؛ وقت امانتى كه خدا، آن را به آسمان ها و زمين، پيشنهاد داد و آنها از پذيرفتنش سر باز زدند و از آن ترسيدند».</span> <ref><span dir="rtl">اشاره است به آيه 72 از سوره احزاب.</span></ref>

<span dir="rtl">189.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: غُسلُ الجَنابَةِ... أمانَةٌ ائتَمَنَ اللّهُ عَلَيها عَبيدَهُ؛ لِيَختَبِرَهُم بِها.</span> <ref><span dir="rtl">الاحتجاج: ج2 ص240 ح223، المناقب لابن شهر آشوب: ج4 ص264 و 356 عن الإمام الرضا عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج81 ص8 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">189.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: غسل جنابت،... امانتى است كه خداوند بر عهده بندگانش نهاده است تا بدان وسيله، آنان را بيازمايد.</span>

<span id="الفصل-الخامس-أصناف-الامناء"></span>
= <span dir="rtl">الفصل الخامس: أصناف الاُمناء</span> =

<span dir="rtl">فصل پنجم: امانتداران</span>

<span id="الله-عزوجل"></span>
== <span dir="rtl">5 / 1: اللّهُ عَزَّوجَلَّ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 1: خداوند عز و جل</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ».</span> <ref><span dir="rtl">الحشر: 23.</span></ref>

<span dir="rtl">«اوست خدايى كه جز او معبودى نيست؛ همان فرمان رواى پاكِ سلامت [بخش و] ايمنى بخش [و] نگهبان...».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">190.</span> <span dir="rtl">مجمع البيان عن ابن عبّاس والضحّاك والجبائي ـ في قَولِهِ تَعالى: «الْمُهَيْمِنُ» ـ: أيِ الأَمينُ، حَتّى لا يَضيعَ لِأَحَدٍ عِندَهُ حَقٌّ.</span> <ref><span dir="rtl">مجمع البيان: ج9 ص400، مجمع البحرين: ج3 ص1895.</span></ref>

<span dir="rtl">190.</span> <span dir="rtl">مجمع البيان ـ به نقل از ابن عبّاس و ضحّاك و جُبّايى در باره اين سخن خداوند متعال: «نگهبان» ـ: يعنى امين، به طورى كه حقّ هيچ كس در نزد او، گم و ضايع نمى شود.</span>

<span dir="rtl">191.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ ـ: اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ، يا مُعينُ يا أمينُ.</span> <ref><span dir="rtl">البلد الأمين: ص409، بحار الأنوار: ج94 ص394.</span></ref>

<span dir="rtl">191.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعاى «جوشن كبير» ـ: بار خدايا! به نام تو از تو درخواست مى كنم، اى كمك كننده، اى امانتدار!</span>

<span dir="rtl">192.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الحَمدُ للّهِِ... المُهَيمِنِ بِقُدرَتِهِ، وَالمُتعالي فَوقَ كُلِّ شَيءٍ بِجَبَروتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص173 ح194 عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج77 ص350 ح31.</span></ref>

<span dir="rtl">192.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: ستايش، خدايى را كه... به واسطه قدرتش، نگهبان است و به سبب سلطنتش، فرادستِ هر چيز است.</span>

<span dir="rtl">193.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ للّهِِ عَزَّ وجَلَّ تِسعَةً وتِسعينَ اسما... مَن أحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ</span> <ref><span dir="rtl">قال الشيخ الصدوق رحمه الله: معنى قول النبيّ صلى الله عليه و آله: «إنّ للّه تبارك وتعالى تسعة وتسعين اسما، من أحصاها دخل الجنّة» إحصاؤها هو الإحاطة بها، والوقوف على معانيها، وليس معنى الإحصاء عدّها، وباللّه التوفيق (التوحيد: ص195) وقال العلّامة الطباطبائي رحمه الله: المراد بقوله: «من أحصاها دخل الجنَّة» الإيمان باتّصافه تعالى بجميع ما تدلّ عليه تلك الأسماء، بحيث لا يشذّ عنها شاذّ (الميزان في تفسير القرآن: ج8 ص359).</span></ref><span dir="rtl">، وهِيَ: اللّهُ، الإِلهُ، الواحِدُ... المُهَيمِنُ، العَزيزُ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص593 ح4، التوحيد: ص194 ح8 كلاهما عن سليمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج4 ص186 ح1؛ سنن الترمذي: ج5 ص530 ح3507، سنن ابن ماجة: ج2 ص1269 ح3861، المستدرك على الصحيحين: ج1 ص63 ح42 عن أبي هريرة كلّها نحوه، كنز العمّال: ج1 ص448 ح1937.</span></ref>

<span dir="rtl">193.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند عز و جل نود و نُه نام دارد... كه هر كس آنها را برشمارد، به بهشت مى رود.</span> <ref><span dir="rtl">شيخ صدوق رحمه الله مى گويد: معناى «شمردن» نام هاى خداوند در اين فرموده پيامبر صلى الله عليه و آله: «خداوند ـ تبارك و تعالى ـ نود و نُه نام دارد كه هر كس آن را برشمارد، به بهشت مى رود» احاطه بر آنها و فهميدن معانى آنهاست، نه شمارش كردن آنها (التوحيد: ص195). علّامه طباطبايى رحمه الله مى گويد: مراد از اين فرموده پيامبر صلى الله عليه و آله: «هر كه آنها را برشمارد به بهشت مى رود»، ايمان داشتن به اين معناست كه خداوند متعال، به هر آنچه اين نام ها بر آنها دلالت دارند، متّصف است و يك مورد هم استثنا ندارد (الميزان فى تفسير القرآن: ج8 ص359).</span></ref> <span dir="rtl">آن نام ها عبارت اند از: خدا، اِله، يكتا،... نگهبان (امين)، ارجمند.</span>

<span dir="rtl">194.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ في دُعاءِ السَّفَرِ ـ: اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ نَفسي وأهلي ومالي، وديني ودُنياي وآخِرَتي، وأمانَتي وخَواتيمَ عَمَلي.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج3 ص480 ح1، تهذيب الأحكام: ج3 ص310 ح959 كلاهما عن اسماعيل بن أبي زياد السّكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج2 ص271 ح2413، بحار الأنوار: ج76 ص244 ح27.</span></ref>

<span dir="rtl">194.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعاى سفر ـ: بار خدايا! من، خودم و كسانم و دارايى ام را، و دينم و دنيايم و آخرتم را، و امانتم و عواقب كارم را به تو مى سپارم.</span>

<span dir="rtl">195.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: كانَ إذا وَدَّعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَجُلاً قالَ: أستَودِعُ اللّهَ دينَكَ، وأمانَتَكَ، وخَواتيمَ عَمَلِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">المحاسن: ج2 ص96 ح1251 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام، عوالي اللآلي: ج1 ص151 ح111، بحار الأنوار: ج76 ص281ح 7.</span></ref>

<span dir="rtl">195.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: پيامبر خدا، هرگاه با مردى خداحافظى مى كرد، مى فرمود: «دين و امانت و عواقب كارَت را به خدا مى سپارم».</span>

<span dir="rtl">196.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في بَيانِ بَعضِ مَناسِكِ الحَجِّ ـ: وأكثِر مِن أن تَستَودِعَ رَبَّكَ دينَكَ ونَفسَكَ وأهلَكَ، ثُمَّ تَقولُ: أستَودِعُ اللّهَ الرَّحمنَ الرَّحيمَ ـ الَّذي لا يُضَيِّعُ وَدائِعَهُ ـ نَفسي وديني وأهلي.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج4 ص431 ح1 عن معاوية بن عمّار.</span></ref>

<span dir="rtl">196.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در بيان برخى آيين هاى حج ـ: دينت را و خودت و كسانت را بسيار به خداوند مى سپارى و مى گويى: «خودم را و دينم را و كسانم را به خداى مهرگسترِ مهربان مى سپارم؛ كسى كه آنچه را به او بسپارند، تباه نمى گردانَد».</span>

<span dir="rtl">197.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَاحفَظني وَاحفَظ عَلَيَّ، وَاحرُسني وَاحرُس عَلَيَّ، وَاكنُفني وَاكفِني، وَاجعَلني وأهلي ووُلدي ومَن يَعنيني أمرُهُ ويَخُصُّني في وَدائِعِكَ المَحفوظَةِ، وصِيانَتِكَ المَكلوءَةِ</span> <ref><span dir="rtl">كلأهُ اللّه كِلاءةً: أي حفظه وحرسه (الصحاح: ج1 ص69 «كلأ»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">جمال الاُسبوع: ص200 عن جعفر بن عمارة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج89 ص379 ح67.</span></ref>

<span dir="rtl">197.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا نگه دار و از من، محافظت نما، و مرا پاس بدار و از من، مراقبت فرما و مرا در پناه حمايت خود گير، و برايم كارسازى كن، و مرا و همسرم را و فرزندانم را و هر آن كس را كه به من مربوط مى شود و اختصاص به من دارد، در ميان سپرده هايت ـ كه محفوظ اند و نگهدارى و حراست مى شوند ـ ، قرار ده.</span>

<span dir="rtl">198.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إنَّ لُقمانَ الحَكيمَ كانَ يَقولُ: إنَّ اللّهَ عز و جل إذَا استودِعَ شَيئا حَفِظَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج2 ص393 ح5609، السنن الكبرى للنسائي: ج6 ص132 ح10350 ـ 10353، السنن الكبرى: ج9 ص291 ح18577 وليس فيه صدره، المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص270 ح855 كلّها عن ابن عمر، كنز العمّال: ج6 ص702 ح17475.</span></ref>

<span dir="rtl">198.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: لقمان حكيم مى گفت: «خداوند عز و جل هرگاه چيزى به او سپرده شود، از آن، نگهدارى مى كند».</span>

<span id="الملائكة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 2: المَلائِكَةُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 2: فرشتگان</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ».</span> <ref><span dir="rtl">التكوير: 19 ـ 21.</span></ref>

<span dir="rtl">«به درستى كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است. نيرومند [كه] نزد خداوند عرش، بلندپايگاه است. در آن جا [هم] مُطاع [و هم] امين است».</span>

<span dir="rtl">«وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ».</span> <ref><span dir="rtl">الشعراء: 192 و 193.</span></ref>

<span dir="rtl">«و راستى كه اين [قرآن]، وحى [نامه] پروردگارِ جهانيان است. «روح الأمين»، آن را بر دلت نازل كرد».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">199.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ لِجَبرَئيلَ عليه السلام ـ: ما أحسَنَ ما أثنى عَلَيكَ رَبُّكُ: «ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» فَما كانَت قُوَّتُكَ؟ وما كانَت أمانَتُكَ؟</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: ... وأمّا أمانَتي، فَإِنّي لَم اُؤمَر بِشَيءٍ فَعَدَوتُهُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «بعدوته»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">إلى غَيرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">مجمع البيان: ج10 ص677، بحار الأنوار: ج18 ص171؛ تاريخ دمشق: ج50 ص325 ح10699 عن معاوية بن قرّة.</span></ref>

<span dir="rtl">199.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به جبرئيل عليه السلام ـ: چه نيكو پروردگارت تو را ستود: «نيرومند [كه] نزد خداوند عرش، بلند پايگاه است. در آن جا [هم] مُطاع [و هم] امين است». نيرومندىِ تو در چيست؟ و امانتدارى ات به چيست؟</span>

<span dir="rtl">جبرئيل عليه السلام گفت: ... امانتدارى ام به اين است كه هر مأموريتى به من داده شده است، از آن فراتر نرفته ام [و عينا آن را انجام داده ام].</span>

<span dir="rtl">200.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: ثُمَّ فَتَقَ ما بَينَ السَّماواتِ العُلا، فَمَلَأَهُنَّ أطوارا مِن مَلائِكَتِهِ، مِنهُم سُجودٌ لا يَركَعونَ... ومِنهُم اُمَناءُ عَلى وَحيِهِ، وألسِنَةٌ إلى رُسُلِهِ، ومُختَلِفونَ بِقَضائِهِ وأمرِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 1، بحار الأنوار: ج57 ص177 ح136.</span></ref>

<span dir="rtl">200.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: سپس ميان آسمان هاى بلند را از هم گشاد و آنها را از انواع فرشتگان، آكَنده ساخت كه برخى از آن فرشتگان، پيوسته در سجودند و ركوعى ندارند... و برخى از آنها، امينِ وحى او و زبان هايى (پيام رسان) به سوى پيامبران اويند، و با حكم و فرمان او، آمد و شد مى كنند.</span>

<span dir="rtl">201.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ المَلائِكَةِ ـ: جَعَلَهُمُ اللّهُ فيما هُنالِكَ أهلَ الأَمانَةِ عَلى وَحيِهِ، وحَمَّلَهُم إلَى المُرسَلينَ وَدائِعَ أمرِهِ ونَهيِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 91، بحار الأنوار: ج57 ص109 ح90.</span></ref>

<span dir="rtl">201.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توصيف فرشتگان ـ: خداوند، آنها را در آن جايگاهى كه هستند. امانتدارانِ وحى خويش داشت، و آنها را حاملان امانت هاى امر و نهى خود به سوى پيامبرانش قرار داد.</span>

<span dir="rtl">202.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ فِي الصَّلاة عَلى حَمَلَةِ العَرشِ وَالمَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ ـ: اللّهُمَّ وحَمَلَةُ عَرشِكَ الَّذينَ لا يَفتُرونَ مِن تَسبيحِكَ... وجِبريلُ الأَمينُ عَلى وَحيِكَ، المُطاعُ في أهلِ سَماواتِكَ، المَكينُ لَدَيكَ، المُقَرَّبُ عِندَكَ، وَالرّوحُ الَّذي هُوَ عَلى مَلائِكَةِ الحُجُبِ</span> <ref><span dir="rtl">قال المجلسي في بحار الأنوار: الرّوح رئيس الملائكة الموكلين بالحجب والساكنين فيها، والظاهر أنّه شخص واحد موكّل بالجميع، ويحتمل أن يكون اسم جنس، بأن يكون لملائكة كل حجاب رئيس يطلق عليه الروح (بحار الأنوار: ج59 ص221).</span></ref><span dir="rtl">، وَالرّوحُ الَّذي هُوَ مِن أمرِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">قال المجلسي قدس سره: «والروح الذي هو من أمرك» إشارة إلى قوله تعالى: «وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى» (بحار الأنوار: ج59 ص222).</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">فَصَلِّ عَلَيهِم وعَلَى المَلائِكَةِ الَّذينَ مِن دونِهِم، مِن سُكّانِ سَماواتِكَ، وأهلِ الأَمانَةِ عَلى رِسالاتِكَ،... وحُمّالِ الغَيبِ إلى رُسُلِكَ، وَالمُؤتَمَنينَ عَلى وَحيِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّاديّة: ص27 الدعاء 3، بحار الأنوار: ج59 ص217 ح85 عن المتوكّل بن هارون عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">202.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در درود فرستادن بر حاملان عرش و فرشتگان مقرّب ـ: بار خدايا! و حاملان عرشَت كه در تسبيحگويى تو سستى نمى ورزند... و جبرئيل ـ كه امينِ وحى توست و در ميان آسمانيان، فرمانش مُطاع است و در نزد تو بلندپايگاه، و به درگاه تو مقرّب است ـ، و روح [نام فرشته اى] كه سالار فرشتگان پرده هاست،</span> <ref><span dir="rtl">علّامه مجلسى گفته است: روح، رئيس فرشتگان، مسئول حجاب و پرده ها و ساكنان در آنهاست. ظاهر، اين است كه او يك نفر است و بر همه گمارده شده است. احتمال هم دارد كه روح، اسم جنس باشد؛ يعنى براى همه فرشتگانِ هر حجابى، رئيسى هست كه به او «روح» مى گويند.</span></ref> <span dir="rtl">و روح [نام فرشته اى] كه از عالم امر توست.</span> <ref><span dir="rtl">علّامه مجلسى مى گويد: عبارت «روح كه از عالم امرِ توست»، اشاره به اين سخن خداست: «از تو در باره روح مى پرسند، بگو: روح از جانب پروردگار من است».</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">بر اينان و بر فرشتگانى كه فرودست تر از اينان و ساكنان آسمان هاى تو اند، و امانتداران پيام هاى تو... و رسانندگان [اسرار] غيب به پيامبران تو، و امين بر وحى تو، درود فرست!</span>

<span id="الأنبياء-عليهم-السلام"></span>
== <span dir="rtl">5 / 3: الأَنبِياءُ عليهم السلام</span> ==

<span dir="rtl">5 / 3: پيامبران</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ».</span> <ref><span dir="rtl">الأعراف: 68.</span></ref>

<span dir="rtl">«پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما، خيرخواهى امينم»</span>

<span dir="rtl">«كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ».</span> <ref><span dir="rtl">الشعراء: 105 ـ 107 وراجع: 123 ـ 125 و 141 ـ 143 و 160 ـ 162 و 176 ـ 178.</span></ref>

<span dir="rtl">«قوم نوح، پيامبران را تكذيب كردند؛ چون برادرشان نوح به آنان گفت: «آيا پروا نداريد؟ من براى شما، فرستاده اى امينم».</span>

<span dir="rtl">«وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ * أَنْ أَدُّواْ إِلَىَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ».</span> <ref><span dir="rtl">الدخان: 17 و 18.</span></ref>

<span dir="rtl">«و به يقين، پيش از آنان، قوم فرعون را بيازموديم، و پيامبرى بزرگوار بر ايشان آمد كه [به آنان گفت]: بندگان خدا را به من بسپاريد؛ زيرا من، براى شما فرستاده اى امينم».</span>

<span dir="rtl">«قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَاأَبَتِ اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ».</span> <ref><span dir="rtl">القصص: 26.</span></ref>

<span dir="rtl">«يكى از آن دو [دختر] گفت: «اى پدر! او را استخدام كن؛ چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى كنى: [هم] نيرومند [و هم] امين است»».</span>

<span dir="rtl">«وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِى بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِى فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ».</span> <ref><span dir="rtl">يوسف: 54.</span></ref>

<span dir="rtl">«و پادشاه گفت: «او را نزد من آوريد، تا وى را ويژه خود كنم». پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز، نزد ما بامنزلت و امين هستى»».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">203.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في صِفَةِ الأَرضِ ـ: فَلَمّا مَهَدَ أرضَهُ، وأنفَذَ أمرَهُ، اختارَ آدَمَ عليه السلام... فَأَهبَطَهُ بَعدَ التَّوبَةِ لِيَعمُرَ أرضَهُ بِنَسلِهِ، ولِيُقيمَ الحُجَّةَ بِهِ عَلى عِبادِهِ.</span>

<span dir="rtl">ولَم يُخلِهِم ـ بَعدَ أن قَبَضَهُ ـ مِمّا يُؤَكِّدُ عَلَيهِم حُجَّةَ رُبوبِيَّتِهِ، ويَصِلُ بَينَهُم وبَينَ مَعرِفَتِهِ، بَل تَعاهَدَهُم بِالحُجَجِ عَلى ألسُنِ الخِيَرَةِ مِن أنبِيائِهِ، ومُتَحَمِّلي وَدائِعِ رِسالاتِهِ، قَرنا فَقَرنا، حَتّى تَمَّت بِنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله حُجَّتُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 91، بحار الأنوار: ج57 ص112 ح90.</span></ref>

<span dir="rtl">203.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توصيف زمين ـ: چون زمينش را آماده ساخت و فرمانش را روان داشت، آدم عليه السلام را برگزيد... و پس از توبه، او را [به زمين] فرو فرستاد تا زمينش را با تبار او آباد كند و او را بر بندگانش، حجّت [و دليل وجود خويش] قرار دهد.</span>

<span dir="rtl">و پس از ميراندن او نيز بندگانش را از وجود آنچه كه حجّت خداوندگارى اش را بر آنان تأكيد و تقويت كند و آنان را به شناخت خداوند رسانَد، بى بهره نگذاشت؛ بلكه با زبان برگزيدگانش، يعنى پيامبران و امانتداران پيام هايش، نسلى از پىِ نسلى، بر آنان حجّت آورد، تا آن كه حجّت او با پيامبر ما محمّد صلى الله عليه و آله تمام [و كامل] شد.</span>

<span id="خاتم-الأنبياء-صلى-الله-عليه-و-آله"></span>
== <span dir="rtl">5 / 4: خاتَمُ الأَنبِياءِ صلى الله عليه و آله</span> ==

<span dir="rtl">5 / 4: خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ».</span> <ref><span dir="rtl">التكوير: 21.</span></ref>

<span dir="rtl">«در آن جا [هم] مُطاع [و هم] امين است».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">204.</span> <span dir="rtl">تفسير القميّ عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ» ـ: قالَ عليه السلام: يَعني جَبرَئيلَ.</span>

<span dir="rtl">قُلتُ: قَولُهُ: «مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ»، قالَ: يَعني رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله، هُوَ المُطاعُ عِندَ رَبِّهِ، الأَمينُ يَومَ القِيامَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير القميّ: ج2 ص408، بحار الأنوار: ج9 ص248 ح153.</span></ref>

<span dir="rtl">204.</span> <span dir="rtl">تفسير القمّى ـ به نقل از ابو بصير ـ: امام صادق عليه السلام، در باره اين سخن خداوند عز و جل: «نيرومند [كه] نزد خداوندگار عرش، بلندجايگاه است»، فرمود: «مقصود، جبرئيل عليه السلام است».</span>

<span dir="rtl">گفتم: مقصود از: «آن جا فرمان رواست و امين» كيست؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «مقصود، پيامبر خداست. در نزد پروردگارش، فرمانش نافذ است و در روز رستاخيز، امين است».</span>

<span dir="rtl">205.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أمَ وَاللّهِ، إنّي لَأَمينٌ فِي السَّماءِ، أمينٌ فِي الأَرضِ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج1 ص331 ح989، تفسير ابن كثير: ج4 ص466، تفسير القرطبي: ج11 ص262 كلّها عن أبي رافع، المصنّف لعبد الرزّاق: ج8 ص11 ح14091 عن زيد بن اسلم، كنز العمّال: ج11 ص413 ح31937؛ تفسير العياشي: ج2 ص251 ح42 عن أحدهما عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج9 ص219 ح101.</span></ref>

<span dir="rtl">205.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هان! به خدا سوگند كه من، هم در آسمان امين هستم، و هم در زمين.</span>

<span dir="rtl">206.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في خُطبَةٍ لَهُ يُبَيِّنُ فيها فَضلَ الرَّسولِ الكَريمِ ـ: فَأَخرَجَهُ مِن أفضَلِ المَعادِنِ مَنبِتا، وأعَزِّ الأَروماتِ</span> <ref><span dir="rtl">الأرومة بوزن الأكولة: الأصل (النهاية: ج1 ص41 «أرم»).</span></ref> <span dir="rtl">مَغرِسا، مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتي صَدَعَ مِنها أنبِياءَهُ، وَانتَجَبَ مِنها اُمَناءَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 94، بحار الأنوار: ج16 ص379 ح91 وراجع: التوحيد: ص72 ح26.</span></ref>

<span dir="rtl">206.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سخنرانى اى كه طىّ آن، برترى پيامبر گرامى را بيان مى دارد ـ: او را از برترين رويشگاه ها و ارجمندترين (/ نيرومندترين) ريشه ها برآورد؛ از درختى كه پيامبرانِ خود را از آن پديد آورد و امانتدارانش را از آن برگُزيد.</span>

<span dir="rtl">207.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله نَذيرا لِلعالَمينَ، وأمينا عَلَى التَّنزيلِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 26، الغارات: ج1 ص303 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه، بحار الأنوار: ج18 ص226 ح68؛ الإمامة والسياسة: ج1 ص174.</span></ref>

<span dir="rtl">207.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خداوند، محمّد صلى الله عليه و آله را فرستاد تا جهانيان را هشدار دهد و امينِ وحى باشد.</span>

<span dir="rtl">208.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ المُصطَفى، ورَسولُهُ المُجتَبى، وأمينُهُ المُرتَضى، أرسَلَهُ بِالحَقِّ بَشيرا ونَذيرا، وداعِيا إلَيهِ بِإِذنِهِ، وسِراجا مُنيرا. فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ، وأدَّى الأَمانَةَ، ونَصَحَ الاُمَّةَ، وعَبَدَ اللّهَ حتّى أتاهُ اليَقينُ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص385 ح512 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام، بحار الأنوار: ج89 ص235 ح67.</span></ref>

<span dir="rtl">208.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: گواهى مى دهم كه محمّد، بنده برگزيده اوست، و فرستاده منتخب او، و امينِ مورد پسندش. او را به درستى فرستاد تا نويد و بيم دهد، و به اذن او به سويش فرا خوانَد، و چراغى تابان باشد، و او پيام [خدايش] را برساند، و امانت را بگزارد، و امّت را راه نمايى فرمود، و تا واپسين دمِ زندگى، خدا را بندگى و پرستش نمود.</span>

<span dir="rtl">209.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في خُطبَةٍ لَهُ في صِفَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ: أمينُ وَحيِهِ، وخاتَمُ رُسُلِهِ، وبَشيرُ رَحمَتِهِ، ونَذيرُ نَقِمَتِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 173.</span></ref>

<span dir="rtl">209.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سخنرانى اى در معرّفى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ: امين وحىِ او بود، و خاتم پيامبرانش، و نويد دهنده به رحمتش، و ترساننده از خشم و كيفرش.</span>

<span dir="rtl">210.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ عليه السلام يَذكُرُ فيها بَعضَ صِفاتِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: فَهُوَ أمينُكَ المَأمونُ، وخازِنُ عِلمِكَ المَخزونِ، وشَهيدُكَ يَومَ الدّينِ، وبَعيثُكَ بِالحَقِّ، ورَسولُكُ إلَى الخَلقِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 72، الغارات: ج1 ص160 عن أبي سلام الكندي، بحار الأنوار: ج16 ص378 ح90؛ المعجم الأوسط: ج9 ص43 ح9089،تفسير ابن كثير: ج3 ص517 كلاهما عن سلامة بن الكندي، دستورمعالم الحكم: ص98 وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج2 ص271 ح3989.</span></ref>

<span dir="rtl">210.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از سخنرانى اى كه در آن، پاره اى ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله را بر مى شمارد ـ: او امين و مورد اعتماد تو بود، و خزانه دار دانشِ نهان تو، و گواه تو در روز جزا، و فرستاده بر حقّ تو، و فرستاده تو به سوى مردمان.</span>

<span dir="rtl">211.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: فَهُوَ أمينُكَ المَأمونُ، وشَهيدُكَ يَومَ الدّينِ وبَعيثُكَ نِعمَةً، ورَسولُكَ بِالحَقِّ رَحمَةً.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 106، الإقبال: ج2 ص290 من دون إسناد إلى أحد من أهل البيت عليهم السلام نحوه، بحار الأنوار: ج98 ص309 ح3؛ المصنّف لابن أبي شيبة: ج7 ص83 ح3 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">211.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله ـ: او امينِ مورد اعتماد تو بود، و گواه تو در روز جزاست، و برانگيختنش نعمتى بود از جانب تو، و فرستاده بر حقّ تو بود كه از سرِ رحمت فرستادى.</span>

<span dir="rtl">212.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلَى المَدينَةِ فِي الهِجرَةِ، أمَرَني أن اُقيمَ بَعدَهُ حَتّى اُؤَدِّيَ وَدائِعَ كانَت عِندَهُ لِلنّاسِ؛ ولِذا كانَ يُسَمَّى الأَمينَ.</span>

<span dir="rtl">فَأَقَمتُ ثَلاثا، فَكُنتُ أظهَرُ، ما تَغَيَّبتُ يَوما واحِدا، ثُمَّ خَرَجتُ فَجَعَلتُ أتَّبِعُ طَريقَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى قَدِمتُ.</span> <ref><span dir="rtl">الطبقات الكبرى: ج3 ص22، تاريخ دمشق: ج42 ص69 كلاهما عن عبيد اللّه بن أبي رافع، كنز العمّال: ج16 ص685 ح46324 وراجع: بحار الأنوار: ج19 ص86 ح37.</span></ref>

<span dir="rtl">212.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ره سپار هجرت به مدينه شد، به من دستور داد پس از او بمانم تا سپرده هايى را كه از مردم نزد او بوده، به صاحبانشان باز گردانم. براى همين خصلتش بود كه به او «امين» مى گفتند. من، سه روز ماندم. و آشكار مى گشتم و حتّى يك روز پنهان نشدم. پس از آن، مكّه را ترك گفتم و راه پيامبر خدا را دنبال كردم تا [به مدينه] آمدم.</span>

<span dir="rtl">213.</span> <span dir="rtl">السيرة النبوية لابن هشام: كانَت قُرَيشٌ تُسَمّي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يَنزِلَ عَلَيهِ الوَحيُ: الأَمينَ.</span> <ref><span dir="rtl">السيرة النبوية لابن هشام: ج1 ص210.</span></ref>

<span dir="rtl">213.</span> <span dir="rtl">السيرة النبويّة، ابن هشام: قريش، به پيامبر خدا، پيش از آن كه بر او وحى فرود آيد، «امين» مى گفتند.</span>

<span dir="rtl">214.</span> <span dir="rtl">كشف الغمّة: مِن أسمائِهِ صلى الله عليه و آله: الأَمينُ، وهُوَ مَأخوذٌ مِنَ الأَمانَةِ وأدائِها وصِدقِ الوَعدِ، وكانَتِ العَرَبُ تُسَمّيهِ بِذلِكَ قَبلَ مَبعَثِهِ، لِما شاهَدوهُ مِن أمانَتِهِ، وكُلُّ مَن أمِنتَ مِنهُ الخُلفَ وَالكَذِبَ فَهُوَ أمينٌ، ولِهذا وُصِفَ بِهِ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ: «مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» .</span> <ref><span dir="rtl">كشف الغمّة: ج1 ص11.</span></ref>

<span dir="rtl">214.</span> <span dir="rtl">كشف الغُمّة: يكى از نام هاى پيامبر صلى الله عليه و آله «امين» است كه برگرفته از امانت و امانتدارى و خوش قولى است. عرب، پيامبر صلى الله عليه و آله را پيش از معبوث شدنش، به اين نام مى خواندند؛ زيرا در او امانتدارى ديده بودند. هر شخصى كه از خُلف وعده و دروغگويىِ او در امان باشى، «امين» است. به همين سبب، از جبرئيل عليه السلام با اين وصف ياد شده و خداوند فرموده است: «آن جا فرمان رواست و امين».</span>

<span id="الأئمة-من-أهل-البيت-عليهم-السلام"></span>
== <span dir="rtl">5 / 5: الأَئِمَّةُ مِن أهلِ البَيتِ عليهم السلام</span> ==

<span dir="rtl">5 / 5: پيشوايان از اهل بيت عليهم السلام</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعَا بَصِيرًا».</span> <ref><span dir="rtl">النساء: 58.</span></ref>

<span dir="rtl">«خدا به شما فرمان مى دهد كه سپرده ها را به صاحبان آنها رد كنيد؛ و چون ميان مردم داورى مى كنيد، به عدالتْ داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا، شما را به آن پند مى دهد. خدا، شنواىِ بيناست».</span>

<span dir="rtl">«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا».</span> <ref><span dir="rtl">الأحزاب: 72.</span></ref>

<span dir="rtl">«ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم؛ ولى آنها از برداشتن آن، سر باز زدند و از آن هراسناك شدند؛ و [لى] انسان، آن را برداشت. به راستى او ستمگرى نادان بود».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">215.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ وقَد سَأَلَهُ بَعضُ الزَّنادِقَةِ عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا</span>»<span dir="rtl">، فَما هذِهِ الأَمانَةُ؟ ـ: أمَّا الأَمانَةُ الَّتي ذَكَرتَها، فَهِيَ الأَمانَةُ الَّتي لا تَجِبُ ولا تَجوزُ أن تَكونَ إلّا فِي الأَنبِياءِ وأوصِيائِهِم؛ لِأَنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالَى ائتَمَنَهُم عَلى خَلقِهِ، وجَعَلَهُم حُجَجا في أرضِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الاحتجاج: ج1 ص574 و 591 ح137، بحار الأنوار: ج93 ص117 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">215.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در پاسخ به زنديقى كه از اين سخن خداى عز و جل: «ما امانت را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم؛ ولى آنها از برداشتن آن، سرباز زدند و از آن هراسناك شدند؛ و[لى] انسان، آن را برداشت. به راستى او ستمگرى نادان بود» پرسيد و گفت: اين امانت چيست؟ ـ: امانتى كه گفتى، امانتى است كه نبايد و روا نبوَد كه باشد، مگر در پيامبران و جانشينان آنان؛ زيرا خداوند ـ تبارك و تعالى ـ اينان را امين خود در ميان آفريدگانش، و حجّت در زمين خويش قرار داد.</span>

<span dir="rtl">216.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ» ـ: أمَرَ اللّهُ الإِمامَ مِنّا أن يُؤَدِّيَ الإِمامَةَ إلَى الإِمامِ بَعدَهُ، لَيسَ لَهُ أن يَزوِيَها عَنهُ، ألا تَسمَعُ إلى قَولِهِ: «وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ» هُمُ الحُكّامُ، أوَ لا تَرى أنَّهُ خاطَبَ بِهَا الحُكّامَ.</span> <ref><span dir="rtl">الغيبة للنعماني: ص54 ح5 عن زرارة، بحار الأنوار: ج23 ص279 ح17.</span></ref>

<span dir="rtl">216.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال در باره اين سخن خداى عز و جل: «خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش باز گردانيد و هرگاه ميان مردم حكم كرديد، به داد حكم كنيد» ـ: خداوند، به هر يك از ما امامان فرموده است كه [امانت] امامت را به امامِ پس از خود بسپارد. او حق ندارد آن را از وى دريغ بدارد. نمى بينى كه مى فرمايد: «و هرگاه ميان مردم حكم كرديد، به داد حكم كنيد. خدا چه نيكو اندرز مى دهد شما را»؟ اينان، حاكمان اند. نمى بينى كه خداوند در اين آيه، حاكمان را مخاطب ساخته است؟</span>

<span dir="rtl">217.</span> <span dir="rtl">الكافي عن بريد العجلي: سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ» قالَ: إيّانا عَنى؛ أن يُؤَدِّيَ الأَوَّلُ إلَى الإِمامِ الَّذي بَعدَهُ الكُتُبَ وَالعِلمَ وَالسِّلاحَ. «وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ» الَّذي في أيديكُم.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص276 ح1، تفسير العياشي: ج1 ص247 ح153، دعائم الإسلام: ج1 ص21، بصائرالدرجات: ص475 ح4 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج26 ص220 ح42.</span></ref>

<span dir="rtl">217.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از بُرَيد عِجلى ـ: از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل كه: «خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش باز گردانيد و هرگاه ميان مردم حكم كرديد، به داد حكم كنيد» پرسيدم. فرمود: «مقصودش ما هستيم؛ يعنى بايد امامِ پيشين، كتاب ها و دانش و سلاح را به امامِ پس از خود بسپارد. «و هرگاه ميان مردمْ حكم كرديد، به عدل، حكم كنيد»، يعنى به عدلى كه در دست شماست».</span>

<span dir="rtl">218.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» ـ: أمَرَ اللّهُ الإِمامَ الأَوَّلَ أن يَدفَعَ إلَى الإِمامِ الَّذي بَعدَهُ كُلَّ شَيءٍ عِندَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص277 ح4، بصائر الدرجات: ص476 ح6، تأويل الآيات الظاهرة: ج1 ص134 ح11 كلّها عن المعلّى بن خنيس، مجمع البيان: ج3ص 98 عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام نحوه، بحارالأنوار: ج23 ص276 ح7 وراجع: الغيبة للنعماني: ص52 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">218.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در باره اين سخن خداوند عز و جل: «خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش باز گردانيد» ـ: خدا به امامِ پيشين فرمان داده است كه تمام آنچه را [از علايم امامت] نزد اوست، در اختيار امامِ پس از خود بگذارد.</span>

<span dir="rtl">219.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ» ـ: عَلَى الإِمامِ أن يَدفَعَ ما عِندَهُ إلَى الإِمامِ الَّذي بَعدَهُ، واُمِرَتِ الأَئِمَّةُ بِالعَدلِ، واُمِرَ النّاسُ أن يَتَّبِعوهُم.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص223 ح533، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص3 ح3217 بزيادة «أن يحكموا» بعد «الأئمة» وكلاهما عن معلّى بن خنيس، تفسير العيّاشى: ج1 ص249 ح167 عن ابن أبي يعفور نحوه، بحار الأنوار: ج23 ص278 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">219.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در باره اين سخن خداوند متعال: «خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانشان باز گردانيد و هرگاه ميان مردم حكم كرديد، به داد حكم كنيد» ـ: بر امام است كه آنچه را نزد اوست، به امامِ پس از خود بدهد. [نيز] امامان، به دادگرى مأمور گشته اند، و مردم به پيروى كردن از آنان، فرمان يافته اند.</span>

<span dir="rtl">220.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» ـ: هذِهِ مُخاطَبَةٌ لَنا خاصَّةً، أمَرَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى كُلَّ إمامٍ مِنّا أن يُؤَدِّيَ إلَى الإِمامِ الَّذي بَعدَهُ، ويوصِيَ إلَيهِ، ثُمَّ هِيَ جارِيَةٌ في سائِرِ الأَماناتِ.</span> <ref><span dir="rtl">معاني الأخبار: ص107 ح1 عن يونس بن عبد الرحمن، بحار الأنوار: ج23 ص278 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">220.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ در باره اين سخن خداوند متعال: «خدا به شما فرمان مى دهد امانت ها را به صاحبانشان باز گردانيد» ـ: اين خطاب، [در اصل،] ويژه ماست. خداوند تبارك و تعالى ـ به هر يك از ما امامان دستور مى دهد كه [امانت امامت را] به امام پس از خود بسپارد و به او وصيّت كند. سپس در باره ديگر امانت هاست.</span>

<span dir="rtl">221.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: فاطِمَةُ بَهجَةُ قَلبي، وَابناها ثَمَرَةُ فُؤادي، وبَعلُها نورُ بَصَري، وَالأَئِمَّةُ مِن وُلدِها اُمَناءُ رَبّي، وحَبلٌ مَمدودٌ بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ.</span>

<span dir="rtl">مَنِ اعتَصَمَ بِهِم نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنهُم هَوى.</span> <ref><span dir="rtl">الطرائف: ص118 ح180، نهج الحق: ص227 وفيه «مهجة» بدل «بهجة»، الصراط المستقيم: ج2 ص32، بحار الأنوار: ج23 ص110 ح16؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج1 ص59، ينابيع المودّة: ج1 ص243 ح17 نقلاً عن الحموينى في كتاب الفرائد عن جميل بن صالح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله.</span></ref>

<span dir="rtl">221.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: فاطمه، شادىِ قلب من است، و دو پسر او، ميوه دل من هستند، و شوهرش، نور ديده من است، و امامان از نسل او، امانتداران خداى من و رشته اتّصال ميان او و بندگانش هستند. هر كه به ايشان چنگ در زند، نجات مى يابد، و هر كه از آنان دورى گزيند، نابود مى شود.</span>

<span dir="rtl">222.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَعاشِرَ النّاسِ، اُوصيكُم</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «اُوصيكم اللّه»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">في عِترَتي وأهلِ بَيتي خَيرا، فَإِنَّهُم مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَهُم، وهُمُ الأَئِمَّةُ الرّاشِدونَ بَعدي وَالاُمَناءُ المَعصومونَ.</span> <ref><span dir="rtl">كفاية الأثر: ص104 عن زيد بن أرقم، بحار الأنوار: ج36 ص321 ح173.</span></ref>

<span dir="rtl">222.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى مردم! شما را به خوش رفتارى با فرزندانم و خاندانم سفارش مى كنم؛ زيرا آنان با حقّ اند و حق، با آنان است. ايشان، پيشوايانِ برحقّ پس از من، و امانتداران معصوم هستند.</span>

<span dir="rtl">223.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنّا أهلُ بَيتٍ خَصَّنَا اللّهُ بِالرَّحمَةِ وَالحِكمَةِ، وَالنُّبُوَّةِ وَالعِصمَةِ... وَائتَمَنَنا عَلى وَحيِهِ، فَنَحنُ الهُداةُ المَهدِيّونَ.</span> <ref><span dir="rtl">مشارق أنوار اليقين: ص51 عن أبي سعيد الخدري، بحار الأنوار: ج26 ص260 ح37.</span></ref>

<span dir="rtl">223.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه خداوند، رحمت و حكمت و نبوّت و عصمت را به ما اختصاص داده است... و ما را بر وحى خويش، امين قرار داده است. پس ما راه نمايانى ره يافته ايم.</span>

<span dir="rtl">224.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام ـ في وَصفِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام ـ: كانوا نورا مُشرِقا حَولَ عَرشِ رَبِّهِم، فَأَمَرَهُم فَسَبَّحوا فَسَبَّحَ أهلُ السَّماواتِ بِتَسبيحِهِم،... فِإِنَّهُم لَهُمُ الصّافّونَ، وإنَّهُم لَهُمُ المُسَبِّحونَ... وَالاُمَناءُ عَلى وَحيِ اللّهِ، هؤُلاءِ أهلُ بَيتِ النُّبُوَّةِ.</span> <ref><span dir="rtl">اليقين: ص318، تفسير فرات: ص396 ح527 نحوه وكلاهما عن زياد بن المنذر، بحار الأنوار: ج23 ص245 ح16.</span></ref>

<span dir="rtl">224.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام ـ در توصيف امامان عليهم السلام ـ: آنان، پرتوى تابان پيرامون عرش پروردگارشان اند؛ خدا بدانها فرمان داده و آنها او را تسبيح مى گويند و با تسبيحگويى آنها، آسمانيان، تسبيح مى گويند... پس، آنها (زمينيان) براى ايشان صف مى كِشند و ايشان را تسبيح مى گويند... و ايشان، امين بر وحى خدايند. ايشان، خاندان نبوّت اند.</span>

<span dir="rtl">225.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: نَحنُ حُجَّةُ اللّهِ في عِبادِهِ، وشُهَداؤُهُ عَلى خَلقِهِ، واُمَناؤُهُ عَلى وَحيِهِ، وخُزّانُهُ عَلى عِلمِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">التوحيد: ص152 ح9، الزهد للحسين بن سعيد: ص187 ح289، بصائر الدرجات: ص61 ح4 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن أبي يعفور، بحار الأنوار: ج26 ص247 ح15.</span></ref>

<span dir="rtl">225.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: ما حجّت خدا بر بندگان او هستيم، و گواهان او بر آفريدگانش، و امانتدارانِ وحى، و خزانه داران دانش او.</span>

<span dir="rtl">226.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في زِيارَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأهلِ بَيتِهِ عليهم السلام مِن بَعيدٍ ـ: السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا النَّبِيُّ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا النَّبِيُّ المُرسَلُ، وَالوَصِيُّ المُرتَضى، وَالسَّيِّدَةُ الكُبرى، وَالسَّيِّدَةُ الزَّهراءُ، وَالسِّبطانِ المُنتَجَبانِ، وَالأَولادُ الأَعلامُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «والأعلام»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">، وَالاُمَناءُ المُنتَجَبونَ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص289 ح399، جمال الاُسبوع: ص153 وفيه «المستخزنون» بدل «المنتجبون»، بحارالأنوار: ج89 ص330 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">226.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش از راه دور ـ: درود و رحمت و بركات خدا بر تو، اى پيامبر! درود بر تو اى پيامبرِ مُرسَل، و [بر تو اى] جانشين پسنديده[ى پيامبر]، و [بر تو اى] بانوى بزرگ و اى خاتون درخشان، و [بر شما، اى] دو نوه برگزيده[ى پيامبر]، و [بر شما اى] فرزندان برجسته و امانتدارانِ برگزيده.</span>

<span dir="rtl">227.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اِتَّبِعوا رَسولَ اللّهِ وأهلَ بَيتِهِ، وأقِرّوا بِما نَزَلَ مِن عِندِ اللّهِ، وَاتَّبِعوا آثارَ الهُدى</span> <ref><span dir="rtl">لعلّ المراد بآثار الهدى الأئمّة، أو علومهم وأخبارهم وسننهم وآدابهم.</span></ref><span dir="rtl">، فَإِنَّهُم عَلاماتُ الأَمانَةِ وَالتُّقى.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص182 ح6 و ج2 ص48 ح3، كمال الدين: ص411 ح7 نحوه وكلها عن عبد الرحمن بن أبي ليلى، بحار الأنوار: ج23 ص96 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">227.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: از پيامبر خدا و خاندان او پيروى كنيد، و به آنچه از نزد خدا فرود آمده است، اقرار نماييد. و نشانه هاى هدايت</span> <ref><span dir="rtl">شايد مراد از نشانه هاى هدايت، ائمّه عليهم السلام يا علوم و اخبار و روش و آداب آنها باشد.</span></ref> <span dir="rtl">را دنبال كنيد؛ زيرا آنان، نشانه هاى امانت و پرهيزگارى اند.</span>

<span dir="rtl">228.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الواجِبُ عَلَى الإِمامِ إذا نَظَرَ إلى رَجُلٍ يَزني، أو يَشرَبُ الخَمرَ، أن يُقيمَ عَلَيهِ الحَدَّ، ولا يَحتاجُ إلى بَيِّنَةٍ مَعَ نَظَرِهِ؛ لِأَنَّهُ أمينُ اللّهِ في خَلقِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج7 ص262 ح15، تهذيب الأحكام: ج10 ص44 ح157 كلاهما عن الحسين بن خالد، وسائل الشيعة: ج18 ص344 ح34179.</span></ref>

<span dir="rtl">228.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: بر امام است كه هرگاه ديد مردى زِنا مى كند يا شراب مى خورَد، بر او حد جارى كند و با وجود ديدنش نيازى به گواه ندارد؛ چرا كه او امينِ خدا در ميان خلق اوست.</span>

<span dir="rtl">229.</span> <span dir="rtl">الإمام الرضا عليه السلام: إنَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله كانَ أمينَ اللّهِ في خَلقِهِ، فَلَمّا قُبِضَ صلى الله عليه و آله، كُنّا ـ أهلَ البَيتِ ـ وَرَثَتَهُ، فَنَحنُ اُمَناءُ اللّهِ في أرضِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص223 ح1، تفسير القميّ: ج2 ص104، مختصر بصائر الدرجات: ص174 كلّها عن عبد اللّه بن جندب، بصائر الدرجات: ص118 ح1عن عبد الرحمن بن أبي نجران عن الإمام الرضا عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج26 ص142 ح16.</span></ref>

<span dir="rtl">229.</span> <span dir="rtl">امام رضا عليه السلام: محمّد صلى الله عليه و آله امين خدا در ميان خلق او بود، و پس از وفاتش ما اهل بيت، وارث او هستيم. پس ما [نيز] امين خدا در زمين او هستيم.</span>

<span dir="rtl">230.</span> <span dir="rtl">الإمام العسكريّ عليه السلام ـ فِي الصَّلاةِ عَلَى الحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهماالسلام ـ: اللّهُمَّ صَلَّ عَلَى الحَسَنِ ابنِ سَيِّدِ النَّبِيّينَ... السَّلامُ عَلَيكَ يَابنَ سَيِّدِ الوَصِيّينَ، أشهَدُ أنَّكَ ـ يَابنَ أميرِ المُؤمِنينَ ـ أمينُ اللّهِ وَابنُ أمينِهِ، عِشتَ مَظلوما، ومَضَيتَ شَهيدا.</span>

<span dir="rtl">اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ المَظلومِ... السَّلامُ عَلَيكَ يَابنَ أميرِ المُؤمِنينَ، أشهَدُ ـ موقِنا ـ أنَّكَ أمينُ اللّهِ وابنُ أمينِهِ، قُتِلتَ مَظلوما، ومَضَيتَ شَهيدا.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح المتهجّد: ص401 ح524، جمال الاُسبوع: ص297 كلاهما عن عبد اللّه بن محمّد العابد، بحارالأنوار: ج94 ص74 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">230.</span> <span dir="rtl">امام عسكرى عليه السلام ـ در درود فرستادن بر حسن و حسين عليهماالسلام ـ: بار خدايا! بر حسن، فرزند سالارِ پيامبران، درود فرست... درود بر تو، اى فرزند سَرور جانشينان! گواهى مى دهم كه تو ـ اى فرزند اميرمؤمنان ـ امين خدا و فرزند امين او هستى. مظلوم زيستى و شهيد رفتى.</span>

<span dir="rtl">بار خدايا! بر حسينِ مظلوم، فرزند على، درود فرست... درود بر تو اى فرزند اميرمؤمنان! با يقين گواهى مى دهم، كه تو امينِ خدا و فرزند امين او هستى، مظلومانه كشته شدى، و شهيد از دنيا رفتى.</span>

<span dir="rtl">231.</span> <span dir="rtl">الإمام المهدي عليه السلام ـ فِي الزِّيارَةِ المَعروفَةِ بِزِيارَةِ النّاحِيَةِ ـ: أنتُم خَزَنَتُهُ وشُهَداؤُهُ، وعُلَماؤُهُ واُمَناؤُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">المزار الكبير: ص568 عن محمّد بن عبد اللّه بن جعفر الحميري، مصباح الزائر: ص430، بحار الأنوار: ج102 ص93 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">231.</span> <span dir="rtl">امام مهدى عليه السلام ـ در زيارت معروف به «زيارت ناحيه» ـ: شما خزانه داران و گواهان او، و عالمان و امانتداران او هستيد.</span>

<span dir="rtl">راجع: بحار الأنوار: ج60 ص278 ـ 282 (كلام العلّامة المجلسي في بيان المراد من معنى الإمانة في الآية الشريفة)</span>

<span dir="rtl">و موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام: ج5 ص311 (القسم العاشر / الفصل الثالث: الخصائص العمليّة / إمام الداعين / أدعيته في الاستعانة في أمر الولاية).</span>

<span dir="rtl">ر. ك: دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام: ج10 ص73 (بخش دهم / فصل سوم: ويژگى هاى عملى / پيشواى دعا كنندگان / دعا براى ياريجويى در كار فرمان روايى).</span>

<span id="الإنسان"></span>
== <span dir="rtl">5 / 6: الإِنسانُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 6: انسان</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاءِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا».</span> <ref><span dir="rtl">الأحزاب: 72.</span></ref>

<span dir="rtl">«ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم. پس، از برداشتن آن، سر باز زدند و از آن هراسناك شدند؛ و [لى] انسان آن را برداشت؛ و به راستى، او ستمگرى نادان بود».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">232.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ أنفُسَنا وأهلينا، ومَوالِيَنا وأولادَنا مِن مَواهِبِ اللّهِ ـ عَزَّ وجَلَّ ـ الهَنيئَةِ، وعَواريهِ المُستَودَعَةِ، نُمَتَّعُ بِها إلى أجَلٍ مَعلومٍ، وتُقبَضُ لِوَقتٍ مَعدودٍ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ افتَرَضَ عَلَينَا الشُّكرَ إذا أعطانا، وَالصَّبرَ إذَا ابتَلانا.</span> <ref><span dir="rtl">مسكّنُ الفؤاد: ص108، نزهة الناظر: ص50 ح94 نحوه، بحار الأنوار: ج82 ص95 ح46؛ المعجم الكبير: ج20 ص156 ح324 عن معاذ بن جبل نحوه، كنز العمّال: ج15 ص746 ح42963.</span></ref>

<span dir="rtl">232.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خودمان و كسانمان و دوستانمان (/ غلامانمان) و فرزندانمان، از بخشش هاى گواراى خداوند عز و جل و عاريت هاى به امانت سپرده او هستيم، كه تا مدّتى معيّن از آنها بهره مند مى شويم و پس از زمانى محدود، از ما گرفته مى شوند.</span>

<span dir="rtl">سپس [خداوند] ما را موظّف نمود كه هرگاه [اينها را] عطايمان كرد، سپاس گزارى كنيم، و هرگاه آنها را از ما باز ستانْد، شكيبا باشيم.</span>

<span dir="rtl">233.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: أيُّهَا النّاسُ! إنَّ النِّساءَ عِندَكُم عَوانٍ</span> <ref><span dir="rtl">العاني: الأسير وكلُّ من ذلّ واستكان وخضع فقد عنا، والمرأة عانية وجمعها عوان. وفي الحديث: اتّقوا اللّه في النساء فإنّهن عوان عندكم، أي اُسراء أو كالاُسراء (النهاية: ج3 ص314 «عنا»).</span></ref><span dir="rtl">... أخَذتُموهُنَّ بِأَمانَةِ اللّهِ، وَاستَحلَلتُم فُروجَهُنَّ بِكَلِماتِ اللّهِ، فَلَكُم عَلَيهِنَّ حَقٌّ ولَهُنَّ عَلَيكُم حَقٌّ.</span>

<span dir="rtl">ومِن حَقِّكُم عَلَيهِنَّ أن لا يُوَطِئنَ فُرُشَكُم، ولا يَعصِينَكُم في مَعروفٍ، فَإِذا فَعَلنَ ذلِكَ، فَلَهُنَّ رِزقُهُنَّ وكِسوَتُهُنَّ بِالمَعروفِ، ولا تَضرِبوهُنَّ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص487 ح63، بحار الأنوار: ج21 ص381 ح8؛ المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص271 ح858، تفسير الطبري: ج3 الجزء 4 ص311 كلاهما عن ابن عمر وليس فيهما «ولا تضربوهنّ»، كنز العمّال: ج16 ص378 ح44986.</span></ref>

<span dir="rtl">233.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اى مردم! زنان، اسير شمايند. آنها امانت خدايند كه گرفته ايد، و با كلمات (اجازه) خدا، كامجويى از آنها را [بر خود] روا ساخته ايد. پس شما را بر آنان حقوقى است و آنها را نيز بر شما حقوقى است.</span>

<span dir="rtl">يكى از حقوق شما بر آنها، اين است كه بيگانه را به خانه شما راه ندهند و در كار نيك، از شما نافرمانى نكنند. پس هرگاه چنين كردند، خوراك و پوشاك آنها را به طور شايسته، تأمين كنيد و آنها را نزنيد.</span>

<span dir="rtl">234.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الفَرجُ أمانَةٌ، وَالسَّمعُ أمانَةٌ، وَالبَصَرُ أمانَةٌ، وَاللِّسانُ أمانَةٌ، وَالقَلبُ أمانَةٌ، ولا إيمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">جامع الأحاديث للقميّ: ص105.</span></ref>

<span dir="rtl">234.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شرمگاه، امانت است، گوش، امانت است، چشم، امانت است، زبان، امانت است، دل، امانت است؛ و كسى كه امانتدار نيست، ايمان ندارد.</span>

<span dir="rtl">235.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اللّهُمَّ اجعَل نَفسي أوَّلَ كَريمَةٍ تَنتَزِعُها مِن كَرائِمي، وأوَّلَ وَديعَةٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِكَ عِندي.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 215، الدّعوات: ص133 ح330، بحار الأنوار: ج94 ص230 ح4.</span></ref>

<span dir="rtl">235.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بار خدايا! نخستين عضو از اعضاى با ارزشم كه از من مى سِتانى، و نخستين سپرده از نعمت هايى كه نزد من سپرده اى، باز مى سِتانى، جان باارزش من باشد.</span>

<span dir="rtl">236.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: اللّهَ اللّهَ ـ أيُّهَا النّاسُ ـ فيمَا استَحفَظَكُم مِن كِتابِهِ، وَاستَودَعَكُم مِن حُقوقِهِ، فَإِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ لَم يَخلُقكُم عَبَثا، ولَم يَترُككُم سُدىً.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 86.</span></ref>

<span dir="rtl">236.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شما را به خدا، شما را به خدا ـ اى مردم ـ در باره كتاب او كه به شما سپرده [و نگهدارى آن را از شما خواسته]، و حقوق او كه نزد شما به امانت نهاده است؛ زيرا خداوند سبحان، شما را بيهوده نيافريده و بى هدف، رهايتان نكرده است.</span>

<span dir="rtl">237.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: رَحِمَ اللّهُ امرَأً راقَبَ رَبَّهُ، وتَنَكَّبَ</span> <ref><span dir="rtl">تنكّبهُ: أي تجنّبهُ (الصحاح: ج1 ص228 «نكب»).</span></ref> <span dir="rtl">ذَنبَهُ، وكابَرَهَواهُ، وكَذَّبَ مُناهُ، امرَأً زَمَّ</span> <ref><span dir="rtl">الزّمام: الخيطُ الذي يشدّ في البرة أو في الخشاش ثمّ يشدّ في طرفه المقود، وقد يسمّى المقود زماما (الصحاح: ج5 ص1944 «زمم»).</span></ref> <span dir="rtl">نَفسَهُ مِنَ التَّقوى بِزِمامٍ، وألجَمَها مِن خَشيَةِ رَبِّها بِلِجامٍ، فَقادَها إلَى الطّاعَةِ بِزِمامِها، وقَدَعَها</span> <ref><span dir="rtl">قدعني: أي كفّني، وأصلُ القدع: الكفّ والمنع (النهاية: ج4 ص24 «قدع»).</span></ref> <span dir="rtl">عَنِ المَعصِيَةِ بِلِجامِها، رافِعا إلَى المَعادِ طَرفَهُ، مُتَوَقِّعا في كُلِّ أوانٍ حَتفَهُ، دائِمَ الفِكرِ، طَويلَ السَّهَرِ، عَزوفا عَنِ الدُّنيا سَأَما، كَدوحا لِاخِرَتِهِ مُتَحافِظا</span> <ref><span dir="rtl">المحافظة: المراقبة، والتحفّظ: التيقُّظ وقلّة الغفلة (الصحاح: ج3 ص1172 «حفظ»).</span></ref><span dir="rtl">، امرَأً جَعَلَ الصَّبرَ مَطِيَّةَ نَجاتِهِ، وَالتَّقوى عُدَّةَ وَفاتِهِ، ودَواءَ أجوائِهِ، فَاعتَبَرَ وقاسَ، وتَرَكَ الدُّنيا وَالنّاسَ، يَتَعَلَّمُ لِلتَّفَقُّهِ وَالسَّدادِ، وقَد وَقَرَ</span> <ref><span dir="rtl">وقره: صدعه، والوقر في العظم: شيءٌ من الكسر (تاج العروس: ج7 ص598 «وقر»).</span></ref> <span dir="rtl">قَلبَهُ ذِكرُ المَعادِ، وطَوى مِهادَهُ، وهَجَرَ وِسادَهُ، مُنتَصِبا على أطرافِهِ، داخِلاً في أعطافِهِ، خاشِعا للّهِِ عَزَّ وجَلَّ، يُراوِحُ بَينَ الوَجهِ وَالكَفَّينِ.</span>

<span dir="rtl">خَشوعٌ فِي السِّرِّ لِرَبِّهِ، لَدَمعُهُ صَبيبٌ</span> <ref><span dir="rtl">الصبيبُ: الماء المصبوب (تاج العروس: ج2 ص138 «صبب»).</span></ref><span dir="rtl">، ولَقَلبُهُ وَجيبٌ</span> <ref><span dir="rtl">وجب القلبُ وجيبا، اضطرب (الصحاح: ج1 ص232 «وجب»).</span></ref><span dir="rtl">، شَديدَةٌ أسبالُهُ</span> <ref><span dir="rtl">أسبلَ الدمعُ والمطرُ: إذا هطلا (النهاية: ج2 ص340 «سَبَلَ»).</span></ref><span dir="rtl">، تَرتَعِدُ مِن خَوفِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ أوصالُهُ، قَد عَظُمَت فيما عِندَ اللّهِ رَغبَتُهُ، وَاشتَدَّت مِنهُ رَهبَتُهُ، راضِيا بِالكَفافِ مِن أمرِهِ، يُظهِرُ دونَ ما يَكتُمُ، ويَكتَفي بِأَقَلَّ مِمّا يَعلَمُ.</span>

<span dir="rtl">اُولئِكَ وَدائِعُ اللّهِ في بِلادِهِ، المَدفوعُ بِهِم عَن عِبادِهِ، لَو أقسَمَ أحَدُهُم عَلَى اللّهِ جَلَّ ذِكرُهُ لَأَبَرَّهُ، أو دَعا عَلى أحَدٍ نَصَرَهُ اللّهُ، يَسمَعُ إذا ناجاهُ، ويَستَجيبُ لَهُ إذا دَعاهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص172 ح193 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام، تحف العقول: ص208 نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص349 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">237.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: رحمت خدا بر آن كه پروردگار خويش را در نظر داشت و از گناه، دورى جُست و با هوس خود، ستيزيد و آرزويش را دروغ شمرد؛ آن كه بر نفس خويش، مهار پروا زد، و با لِگام ترس از خداوندگارش، آن را لگام زد و مهارش را به سوى فرمانبَرى كشانْد، و با كشيدن لگامش، آن را از چموشى و نافرمانى باز داشت. چشم خويش را به سوى معاد دوخته و هر دم، مرگ خود را اميد مى دارد. پيوسته در انديشه است. پاسى دراز از شب را بيدار است [و به عبادت مى نشيند]. از دنيا بيزار است و كناره گيرى كرده است. براى آخرتش مى كوشد و مراقبت دارد. آن كه شكيبايى را مَركب نجات خود ساخته است و پرهيزگارى را ساز و برگ وفاتش، و داروى دردها و سوز و گدازهاى درونش. پند مى گيرد و مى سنجد. دنيا و مردم را وا مى نَهَد. مى آموزد براى دانايى و درستى. ياد معاد، دلش را درهم شكسته [و قرار را از آن گرفته] است، و بستر خويش را بر چيده و از بالش خود، دورى گزيده است. بر روى پاهايش ايستاده، و در رداى خويش، فرو خزيده است. در برابر خداوند، خاكسارى مى كند، و گاه، روى بر خاك مى گذارد و گاه، دو دست به دعا بر مى دارد.</span>

<span dir="rtl">در نهان (/ در دل) براى پروردگارش خاشع است. سرشك هايش ريزان و دلش لرزان است. باران اشك هايش فرو مى بارَد. بندهاى بدنش از ترس خداوند عز و جلمى لرزد. به آنچه [از ثواب و پاداش] نزد خداست، بسى راغب است، و از او سختْ هراسان است. در زندگى اش، به كفافْ خرسند است. كمتر از آنچه پوشيده مى دارد، آشكار مى سازد، و [در افاده كردن،] به كمتر از آنچه مى داند، بسنده مى كند.</span>

<span dir="rtl">اينان، سپرده ها [و اندوخته ها]ى خدا در شهرهاى او هستند كه به واسطه آنان، از بندگانش دفاع [و دفع بلا] مى كند. اگر يكى از آنها خداى عز و جل را سوگند دهد، خداوند، دعايش را اجابت مى كند، يا اگر كسى را نفرين كند، خداوند، او را يارى مى بخشد. هرگاه با او نجوا كند، خداوند [نجوايش را] مى شنود، و هرگاه بخواندش، پاسخش مى دهد [و دعايش را مستجاب مى كند].</span>

<span id="العلماء"></span>
== <span dir="rtl">5 / 7: العُلَماءُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 7: عالمان دين</span>

<span dir="rtl">238.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: العُلَماءُ اُمَناءُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">مسند الشهاب: ج1 ص100 ح115، تاريخ دمشق: ج14 ص267 ح3552 كلاهما عن أنس، تفسيرالقرطبي: ج4 ص41، كنز العمّال: ج10 ص134ح 28675.</span></ref>

<span dir="rtl">238.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عالمان، امينان خدا بر خلق اويند.</span>

<span dir="rtl">239.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: العالِمُ أمينُ اللّهِ فِي الأَرضِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج10 ص134 ح28671 نقلاً عن ابن عبد البرّ في العلم عن معاذ.</span></ref>

<span dir="rtl">239.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عالم، امين خدا در زمين است.</span>

<span dir="rtl">240.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: العِلمُ وَديعَةُ اللّهِ في أرضِهِ، وَالعُلَماءُ اُمَناؤُهُ عَلَيهِ، فَمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ أدّى أمانَتَهُ، ومَن لَم يَعمَل كُتِبَ في ديوانِ اللّهِ تَعالى: إنَّهُ مِنَ الخائِنينَ.</span> <ref><span dir="rtl">الدرّة الباهرة: ص17، نزهة الناظر: ص46 ح126، بحار الأنوار: ج77 ص166 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">240.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: علم، سپرده خدا در زمين اوست، و عالمان، امانتداران او نسبت به آن هستند. پس هر كس به دانش خود عمل كند، امانتش را گزارده است، و هر كس عمل نكند، در ديوان خداى متعال نوشته مى شود: «او از خيانتكاران است».</span>

<span dir="rtl">241.</span> <span dir="rtl">الكافي: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: الفُقَهاءُ اُمَناءُ الرُّسُلِ ما لَم يَدخُلوا فِي الدُّنيا.</span>

<span dir="rtl">قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وما دُخولُهُم فِي الدُّنيا؟</span>

<span dir="rtl">قالَ: اِتِّباعُ السُّلطانِ، فَإِذا فَعَلوا ذلِكَ فَاحذَروهُم عَلى دينِكُم.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص46 ح5 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام، النوادر للراوندي: ص156 ح226 وفيه «أديانكم» بدل «دينكم»، منية المريد: ص138 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج75 ص380 ح41؛ كنز العمّال: ج10 ص183 ح28953 نقلاً عن العسكري عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه وراجع: تهذيب الكمال: ج5 ص88 الرقم 950 وسير أعلام النبلاء: ج6 ص262 الرقم 117 والعدد القويّة: ص150 ح73.</span></ref>

<span dir="rtl">241.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از امام صادق عليه السلام ـ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «عالمان، تا زمانى كه وارد دنيا نشده اند، امين پيامبران اند».</span>

<span dir="rtl">گفته شد: اى پيامبر خدا! ورودشان به دنيا چگونه است؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «[با] پيروى از سلطان. پس هرگاه چنين كردند، از آنان بر دينتان بترسيد».</span>

<span dir="rtl">242.</span> <span dir="rtl">جامع بيان العلم وفضله عن أنس: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: العُلَماءُ اُمَناءُ الرَّسولِ</span> <ref><span dir="rtl">في كنز العمّال: «الرسل» بدل «الرسول».</span></ref> <span dir="rtl">عَلى عِبادِ اللّهِ، ما لَم يُخالِطُوا السُّلطانَ ـ يَعني فِي الظُّلمِ ـ فَإِذا فَعَلوا ذلِكَ، فَقَد خانُوا الرُّسُلَ.</span> <ref><span dir="rtl">جامع بيان العلم وفضله: ج1 ص185، كنز العمّال: ج10 ص183 ح28952.</span></ref>

<span dir="rtl">242.</span> <span dir="rtl">جامع بيان العلم و فضله ـ به نقل از اَ نَس ـ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «عالمان، امينان پيامبر بر بندگان خدا هستند، تا زمانى كه با سلطان در نياميزند (يعنى در ستم او). پس هرگاه چنين كردند، به پيامبران، خيانت كرده اند».</span>

<span dir="rtl">243.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: العُلَماءُ اُمَناءُ، وَالأَتقِياءُ حُصونٌ، وَالأَوصِياءُ سادَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص33 ح5 عن إسماعيل بن جابر، مشكاة الأنوار: ص122 ح287 وفيه «والعمّال» بدل «والأوصياء»، بحار الأنوار: ج70 ص287 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">243.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: عالمان، امين اند و پرهيزگاران، دژ و جانشينان [پيامبران]، مِهتر.</span>

<span dir="rtl">244.</span> <span dir="rtl">مصباح الشريعة ـ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ـ: العارِفُ أمينُ وَدائِعِ اللّهِ تَعالى، وكَنزُ أسرارِهِ، ومَعدِنُ نُورِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح الشريعة: ص519، بحار الأنوار: ج3 ص14 ح35.</span></ref>

<span dir="rtl">244.</span> <span dir="rtl">مصباح الشريعة ـ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ: خداشناس، امينِ سپرده هاى خداى متعال، و گنجِ رازهاى او، و معدنِ نور اوست.</span>

<span id="الولاة"></span>
== <span dir="rtl">5 / 8: الوُلاةُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 8: حكمرانان</span>

<span dir="rtl">245.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: أيُّما راعٍ استُرعِيَ رَعِيَّةً فَلَم يَحفَظها بِالأَمانَةِ وَالنَّصيحَةِ، ضاقَت عَلَيهِ رَحمَةُ اللّهِ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ بغداد: ج10 ص127 الرقم 5262 عن عبد الرحمن بن سمرة، كنز العمّال: ج6 ص21 ح14662.</span></ref>

<span dir="rtl">245.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر شخصى كه سرپرستى مردمى را برعهده گيرد و نسبت به آنها امانتدارى و خيرخواهى نكند، رحمت خدا ـ كه همه چيز را فرا گرفته است ـ، بر او تنگ مى آيد.</span>

<span dir="rtl">246.</span> <span dir="rtl">صحيح مسلم عن أبي ذرّ: قُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ؛ ألا تَستَعمِلُني؟ قالَ: فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلى مَنكِبي ثُمَّ قالَ: يا أبا ذَرٍّ، إنَّكَ ضَعيفٌ، وإنَّها أمانَةٌ، وإنَّها يَومَ القِيامَةِ خِزيٌ ونَدامَةٌ، إلّا مَن أخَذَها بِحَقِّها، وأدَّى الَّذي عَلَيهِ فيها.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح مسلم: ج3 ص1457 ح16، المستدرك على الصحيحين: ج4 ص103 ح7020 نحوه، المصنّف لابن أبي شيبة: ج7 ص568 ح1 عن الحارث بن يزيد الحضرمي، مسند الطيالسي: ص66 ح485، كنز العمّال: ج6 ص28 ح14701.</span></ref>

<span dir="rtl">246.</span> <span dir="rtl">صحيح مسلم ـ به نقل از ابو ذر ـ: گفتم: اى پيامبر خدا! مرا به كارگزارى نمى گمارى؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله با دستش بر شانه من زد و فرمود: «اى ابو ذر! تو ناتوانى و اين [مقام]، امانت است. روز قيامت، مايه شرمندگى و پشيمانى است، مگر كسى كه آن را به حق به دست گيرد و وظيفه اى را كه نسبت به آن برعهده دارد، انجام دهد».</span>

<span dir="rtl">247.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلَى الأَشعَثِ بنِ قَيسٍ ـ: وإنَّ عَمَلَكَ لَيسَ لَكَ بِطُعمَةٍ، ولكِنَّهُ في عُنُقِكَ أمانَةٌ، وأنتَ مُستَرعىً لِمَن فَوقَكَ، لَيسَ لَكَ أن تَفتاتَ</span> <ref><span dir="rtl">افتاتَ عليه: إذا انفرد برأيه دونه في التصرّف فيه، يقال لكلّ من أحدث شيئا في أمرك دونك: قد افتاتَ عليك (النهاية: ج3 ص477 «فوت»).</span></ref> <span dir="rtl">في رَعِيَّةٍ، ولا تُخاطِرَ إلّا بِوَثيقَةٍ، وفي يَدَيكَ مالٌ مِن مالِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ، وأنتَ مِن خُزّانِهِ حتّى تُسَلِّمَهُ إلَيَّ، ولَعَلّي ألّا أكونَ شَرَّ وُلاتِكَ لَكَ، وَالسَّلامُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 5، وقعة صفّين: ص20 عن الجرجاني، بحار الأنوار: ج33 ص512 ح709؛ الإمامة والسياسة: ج1 ص111 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">247.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به اشعث بن قيس ـ: شغل تو لقمه اى [و دكانى] براى تو نيست؛ بلكه امانتى است بر گردن تو، و تو از جانب ما فوقِ خود، به نگهدارى از آن گماشته شده اى.</span>

<span dir="rtl">تو حق ندارى در كار مردم، خودسرانه عمل كنى و خودت را به مخاطره بيفكنى، مگر آن كه سندى و حجّتى داشته باشى. آنچه در اختيار توست، مالى از اموال خداوند عز و جل است و تو از خزانه دارانش هستى تا آن را به من تحويل دهى. اميدوارم آن گونه نشود كه براى تو بدترين فرمان روايت باشم. تمام.</span>

<span dir="rtl">248.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى بَعضِ عُمّالِهِ ـ: أمّا بَعدُ، فَإِنّي كُنتُ أشرَكتُكَ في أمانَتي، وجَعَلتُكَ شِعاري وبِطانَتي، ولَم يَكُن رَجُلٌ مِن أهلي أوثَقَ مِنكَ في نَفسي، لِمُواساتي ومُوازَرَتي، وأداءِ الأَمانَةِ إلَيَّ. فَلَمّا رَأَيتَ الزَّمانَ عَلَى ابنِ عَمِّكَ قَد كَلِبَ</span> <ref><span dir="rtl">كَلِبَ: أي اشتدّ (النهاية: ج4 ص195 «كلب»).</span></ref><span dir="rtl">، وَالعَدُوَّ قَد حَرِبَ، وأمانَةَ النّاسِ قَد خَزِيَت، وهذِهِ الاُمَّةَ قَد فَنَكَت</span> <ref><span dir="rtl">فَنَكَ: كَذِبَ، ولَجّ فيه (لسان العرب: ج10 ص480 «فنك»).</span></ref> <span dir="rtl">وشَغَرَت، قَلَبتَ لِابنِ عَمِّكَ ظَهرَ المِجَنِّ، فَفارَقتَهُ مَعَ المُفارِقينَ، وخَذَلتَهُ مَعَ الخاذِلينَ، وخُنتَهُ مَعَ الخائِنينَ. فَلَا ابنَ عَمِّكَ آسَيتَ، ولَا الأَمانَةَ أدَّيتَ. وكَأَنَّكَ لَم تَكُنِ اللّهَ تُريدُ بِجِهادِكَ. وكَأَنَّكَ لَم تَكُن عَلى بَيِّنَةٍ مِن رَبِّكَ. وكَأَنَّكَ إنَّما كُنتَ تَكيدُ هذِهِ الاُمَّةَ عَن دُنياهُم، وتَنوي غِرَّتَهُم عَن فَيئِهِم.</span>

<span dir="rtl">فَلَمّا أمكَنَتكَ الشِّدَّةُ في خِيانَةِ الاُمَّةِ، أسرَعتَ الكَرَّةَ، وعاجَلتَ الوَثبَةَ، وَاختَطَفتَ ما قَدَرتَ عَلَيهِ مِن أموالِهِمُ المَصونَةِ لِأَرامِلِهِم وأيتامِهِمُ اختِطافَ الذِّئبِ الأَزَلِّ</span> <ref><span dir="rtl">الأَزَلُّ ـ في الأصل ـ: الصَّغير العَجُز، وهو من صفات الذئب الخفيف. وقيل: هو من قولهم: زلَّ زليلاً؛ إذا عَدا (النهاية: ج2 ص311 «زلل»).</span></ref> <span dir="rtl">دامِيَةَ المِعزَى الكَسيرَةَ، فَحَمَلتَهُ إلَى الحِجازِ رَحيبَ الصَّدرِ بِحَملِهِ، غَيرَ مُتَأَثِّمٍ مِن أخذِهِ، كَأَنَّكَ ـ لا أبا لِغَيرِكَ ـ حَدَرتَ إلى أهلِكَ تُراثَكَ مِن أبيكَ واُمِّكَ.</span>

<span dir="rtl">فَسُبحانَ اللّهِ! أما تُؤمِنُ بِالمَعادِ؟ أوَ ما تَخافُ نِقاشَ الحِسابِ؟ أيُّهَا المَعدودُ كانَ عِندَنا مِن اُولِي الأَلبابِ، كَيفَ تُسيغُ شَراباً وطَعاما وأنتَ تَعلَمُ أنَّكَ تَأكُلُ حَراما، وتَشرَبُ حَراما؟ وتَبتاعُ الإِماءَ، وتَنكِحُ النِّساءَ مِن أموالِ اليَتامى، وَالمَساكينِ، وَالمُؤمِنينَ، وَالمُجاهِدينَ الَّذينَ أفاءَ اللّهُ عَلَيهِم هذِهِ الأَموالَ، وأحرَزَ بِهِم هذِهِ البِلادَ؟</span>

<span dir="rtl">فَاتَّقِ اللّهَ وَاردُد إلى هؤُلاءِ القَومِ أموالَهُم، فَإِنَّكَ إن لَم تَفعَل، ثُمَّ أمكَنَنِي اللّهُ مِنكَ لَاُعذِرَنَّ إلَى اللّهِ فيكَ، ولَأَضرِبَنَّكَ بِسَيفِي الَّذي ما ضَرَبتُ بِهِ أحَدا إلّا دَخَلَ النّارَ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 41، رجال الكشّي: ج1 ص279 ح110 نحوه، بحار الأنوار: ج33 ص499 ح705.</span></ref>

<span dir="rtl">248.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به يكى از كارگزارانش ـ: امّا بعد، من تو را در امانت خويش (حكومت)، شريك ساختم و [به مثابه] پيراهن زيرين و آستر جامه ام قرارت دادم</span> <ref><span dir="rtl">يعنى تو را از خواصّ و نزديك ترين اشخاص به خود مى شمردم.</span></ref> <span dir="rtl">و از ميان خويشانم به يارى و پشتيبانى و امانتدارى هيچ مردى به اندازه تو مطمئن نبودم؛ امّا چون ديدى كه روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن، سرِجنگ دارد، و امانت مردم، خوار شده و اين امّت، سرِ لجبازى دارد و پراكنده شده است، تو نيز پشتِ سپر را براى پسر عمويت چرخاندى (بى وفايى و عهدشكنى كردى) و پشت كردى، و همچون ديگران، از او جدا شدى و تنهايش گذاشتى و به او خيانت ورزيدى. پسر عمويت را همراهى نكردى، و امانتدارى ننمودى. انگار كه قصد تو از جهادت، خدا نبوده است و گويى از جانب پروردگارت، هيچ حجّت و دليلى در دست نداشته اى و گويا مى خواسته اى با فريب اين مردم، دنيايشان را به چنگ آورى، و قصد داشته اى كه با گول زدن آنها اموالشان را برُبايى.</span>

<span dir="rtl">لذا چون توان خيانت به امّت را يافتى، به سرعتْ حمله كردى و شتابان برجهيدى و دارايى هاى آنان را ـ كه براى بيوه زنان و يتيمانشان نگهدارى مى شد ـ به سانِ گرگ چالاكى كه بُز خونينِ از پافتاده را در مى رُبايد، رُبودى و شادمانه و بى آن كه از ربودنشان احساس گناه كنى، آنها را به حجاز بردى. اُف بر تو!</span> <ref><span dir="rtl">«تعبير لا أبا لغيرك» ـ كه در متن عربى حديث آمده ـ، عبارت مذمّت آميزى شبيه «لا أبا لك» است، با تلطيف واحترام. آن را مى توان: «واى بر تو! تفو بر تو! اف بر تو! بى پدر! و غير تو بى پدر باشد!»، معنا كرد. البته گفته شده كه مى تواند كنايه از اين باشد كه جز</span> <span dir="rtl">خودت، كسى برايت فايده ندارد (ر. ك: بحار الأنوار: ج42 ص183).</span></ref> <span dir="rtl">گويى مُرده ريگِ پدر و مادرت را براى كسانت برده اى.</span>

<span dir="rtl">سبحان اللّه! مگر تو به معاد، ايمان ندارى؟ يا از حسابرسى [خداوند] نمى هراسى؟ اى آن كه در نزد ما از خردمندان به شمار مى آمدى، چگونه آنچه را مى آشامى و مى خورى، به راحتى فرو مى بلعى، در حالى كه خود مى دانى حرام مى خورى و حرام مى آشامى؟! و چگونه با اموالِ يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدانى كه خداوند اين اموال را به غنيمتشان در آورده و به وسيله آنها اين شهرها را نگهدارى كرده است، كنيز مى خرى و زن مى گيرى؟</span>

<span dir="rtl">پس، از خدا بترس و اموال اين مردم را به آنها بازگردان، كه اگر چنين نكردى و به يارى خدا دستم به تو رسيد، به تحقيق، با تو كارى مى كنم كه نزد خدا معذور باشم، و شمشيرم را ـ كه هر كس را بدان زده ام، به دوزخ رفته است ـ، بر تو فرود مى آورم.</span>

<span dir="rtl">249.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى رِفاعَةَ قاضيهِ عَلَى الأَهوازِ ـ: اِعلَم يا رِفاعَةُ، أنَّ هذِهِ الإِمارَةَ أمانَةٌ، فَمَن جَعَلَها خِيانَةً، فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّهِ إلى يَومِ القِيامَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج2 ص531 ح1890، مستدرك الوسائل: ج17 ص355 ح21566.</span></ref>

<span dir="rtl">249.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به رفاعه، قاضى اش در اهواز ـ: بدان ـ اى رفاعه ـ كه اين فرمان روايى، امانت است. پس هر كه در آن خيانت كند، تا روز رستاخيز، لعنت خدا بر او خواهد بود.</span>

<span dir="rtl">250.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِمّا كَتَبَ إلى رِفاعَةَ ـ: أدِّ أمانَتَكَ، ووَفِّ صَفقَتَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج2 ص487 ح1741.</span></ref>

<span dir="rtl">250.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه اش به رفاعه ـ: امانتدار باش و به پيمان و بيعتت، وفادار.</span>

<span dir="rtl">251.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى بَعضِ عُمّالِهِ ـ: أمّا بَعدُ، فَقَد بَلَغَني عَنكَ أمرٌ، إن كُنتَ فَعَلتَهُ فَقَد أسخَطتَ رَبَّكَ، وعَصَيتَ إمامَكَ، وأخزَيتَ أمانَتَكَ.</span>

<span dir="rtl">بَلَغَني أنَّكَ جَرَّدتَ الأَرضَ فَأَخَذتَ ما تَحتَ قَدَمَيكَ، وأكَلتَ ما تَحتَ يَدَيكَ، فَارفَع إلَيَّ حِسابَكَ، وَاعلَم أنَّ حِسابَ اللّهِ أعظَمُ مِن حِسابِ النّاسِ، وَالسَّلامُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 40، بحار الأنوار: ج33 ص515 ح710.</span></ref>

<span dir="rtl">251.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به يكى از كارگزارانش ـ: امّا بعد، در باره تو گزارشى به من رسيده است كه اگر به راستى چنان كرده باشى، بى گمان، پروردگارت را ناخشنود ساخته اى و از پيشوايت، نافرمانى كرده اى و امانتت را خوار داشته اى.</span>

<span dir="rtl">به من گزارش شده است كه تو زمين را پوست كَنْده اى</span> <ref><span dir="rtl">حاصل زراعات را براى خود برده اى و چيزى به مردمان نداده اى.</span></ref> <span dir="rtl">و آنچه را زير پاهاى توست، برداشته اى و آنچه را در اختيار توست، خورده اى. اكنون، حساب [دخل و خرج] خود را براى من بفرست، و بدان كه حسابرسىِ خدا، سخت تر از حسابرسىِ مردم است. تمام.</span>

<span dir="rtl">252.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في عَهدِهِ إلى مالِكٍ الأَشتَرِ ـ: ثُمَّ انظُر في حالِ كُتّابِكَ، فَوَلِّ عَلى اُمورِكَ خَيرَهُم... اِختَبِرهُم بِما وُلّوا لِلصّالِحينَ قَبلَكَ، فَاعمِد لِأَحسَنِهِم كانَ فِي العامَّةِ أثَرا، وأعرَفِهِم بِالأَمانَةِ وَجهاً؛ فَإِنَّ ذلِكَ دَليلٌ عَلى نَصيحَتِكَ للّهِِ، ولِمَن وُلّيتَ أمرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 53، تحف العقول: ص138 نحوه، بحار الأنوار: ج33 ص606 ح744.</span></ref>

<span dir="rtl">252.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در فرمانش به مالك اشتر ـ: ديگر آن كه در كار دبيرانت بينديش و بهترينِ آنان را بر كارهايت بگمار... آنان را از كردارى كه در روزگار كارگزارى براى حكمرانانِ شايسته پيش از تو داشته اند، بيازماى [و به پيشينه كارى آنها نگاه كن]، و كسى را كه در ميان توده مردم، خوش نام تر و به امانتدارى، شُهره تر است، برگزين؛ چرا كه اين كار، دليل بر خلوص تو با خدا و با كسى (يعنى امام) است كه از طرف او به حكومت گماشته شده اى.</span>

<span dir="rtl">253.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن عَهدٍ لَهُ إلى بَعضِ عُمّالِهِ، وقَد بَعَثَهُ عَلَى الصَّدَقَةِ ـ: وأمَرَهُ أن لا يَعمَلَ بِشَيءٍ مِن طاعَةِ اللّهِ فيما ظَهَرَ، فَيُخالِفَ إلى غَيرِهِ فيما أسَرَّ.</span>

<span dir="rtl">ومَن لَم يَختَلِف سِرُّهُ وعَلانِيَتُهُ، وفِعلُهُ ومَقالَتُهُ، فَقَد أدَّى الأَمانَةَ وأخلَصَ العِبادَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 26، بحار الأنوار: ج33 ص528 ح719.</span></ref>

<span dir="rtl">253.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از فرمان ايشان به يكى از كارگزارانش كه براى جمع آورى زكات فرستاده بود ـ: و به او دستور مى دهد كه در ظاهر، از به كار بستن فرمان خدا دَم نزند و در نهان، خلاف آن عمل كند.</span>

<span dir="rtl">كسى كه نهانش با آشكارش، و كردارش با گفتارش ناهمساز نباشد، هر آينه، امانت را گزارده و در عبادت [خدا] اخلاص ورزيده است.</span>

<span dir="rtl">254.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: إنَّ السُّلطانَ لَأَمينُ اللّهِ فِي الأَرضِ، ومُقيمُ العَدلِ فِي البِلادِ وَالعِبادِ، ووَزَعَتُهُ</span> <ref><span dir="rtl">الوَزَعَةُ: جمع وازع، وهو الذي يكفّ النّاس، أي يكفُّ بعضهم عن بعض، وهو السّلطان وأصحابه (النهاية: ج5 ص180 «وزع»).</span></ref> <span dir="rtl">فِي الأَرضِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص604 ح3634، عيون الحكم والمواعظ: ص158 ح3426 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">254.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: فرمان روا، امين خدا در زمين، و بر پا دارنده عدل و داد در شهرها و در ميان بندگان است، و [او و عواملش] بازدارندگانِ خدا [از تجاوز به حقوق يكديگر] در زمين هستند.</span>

<span id="المؤذنون"></span>
== <span dir="rtl">5 / 9: المُؤَذِّنونَ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 9: اذان گويان</span>

<span dir="rtl">255.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: المُؤَذِّنونَ اُمَناءُ المُؤمِنينَ عَلى صَلَواتِهِم وصَومِهِم، ولُحومِهِم ودِمائِهِم، لا يَسأَلونَ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ شَيئا إلّا أعطاهُم، ولا يَشفَعونَ في شَيءٍ إلّا شُفِّعوا.</span> <ref><span dir="rtl">كتاب من لا يحضره الفقيه: ج1 ص292 ح905، الأمالي للصدوق: ص280 ح310، روضة الواعظين: ص344 كلّها عن بلال، بحار الأنوار: ج84 ص124 ح21.</span></ref>

<span dir="rtl">255.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: اذان گويان، امين مؤمنان بر نمازها و روزه و گوشت و خون آنها هستند. هر چه از خداوند عز و جل بخواهند، به آنها مى دهد، و براى هر چيزى شفاعت كنند، شفاعتشان پذيرفته مى شود.</span>

<span dir="rtl">256.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الإِمامُ ضامِنٌ، وَالمُؤَذِّنُ مُؤتَمَنٌ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج1 ص143 ح517، سنن الترمذي: ج1 ص402 ح207، مسند ابن حنبل: ج3 ص326 ح8980 و ص399 ح9428 كلّها عن أبيهريرة، صحيح ابن حبّان: ج4 ص559 ح1671 عن عائشة، كنزالعمّال: ج7 ص591 ح20403؛ تهذيب الأحكام: ج2 ص282 ح1121 عن عيسى بن عبد اللّه الهاشمي عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">256.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امام [جماعت] ضامن است، و اذان گو، امين و مورد اعتماد.</span>

<span id="التجار"></span>
== <span dir="rtl">5 / 10: التُّجارُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 10: بازرگانان و كسبه</span>

<span dir="rtl">257.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: اُوصيكُم بِالتُّجّارِ خَيرا؛ فَإِنَّهُم بُرُدُ</span> <ref><span dir="rtl">البُردُ: جمع بريد، وهو الرسول (النهاية: ج1 ص114 «برد»).</span></ref> <span dir="rtl">الآفاقِ، واُمَناءُ اللّهِ فِي الأَرضِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج4 ص11 ح9244 نقلاً عن الديلمي عن ابن عبّاس.</span></ref>

<span dir="rtl">257.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شما را به خوش رفتارى با بازرگانان، سفارش مى كنم؛ زيرا آنان، پيك هاى آفاق و امينان خدا در زمين اند.</span>

<span id="الأغنياء"></span>
== <span dir="rtl">5 / 11: الأَغنِياءُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 11: ثروتمندان</span>

<span dir="rtl">258.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَياسيرُ</span> <ref><span dir="rtl">الميسور ضدّ المعسور، وقد يسّره اللّه لليُسرى، أي وفّقه لها، ويسَّرتِ الغنمُ: إذا كثر ألبانها ونسلها، والميسرةُ: السَّعة والغنى (النهاية: ج2 ص857«يسر»).</span></ref> <span dir="rtl">شيعَتِنا اُمَناؤُنا عَلى مَحاويجِهِم</span> <ref><span dir="rtl">المُحوِجُ: المُعدِم من قومٍ محاويج (لسان العرب: ج2 ص242 «حوج»).</span></ref><span dir="rtl">، فَاحفَظونا فيهِم يَحفَظكُمُ اللّهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص265 ح21 عن إسحاق بن عمّار والمفضّل بن عمر، التمحيص: ص49 ح82 عن المفضّل بن عمر، بحار الأنوار: ج72 ص27 ح23.</span></ref>

<span dir="rtl">258.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: شيعيانِ توانگر، امين ما بر نيازمندان آنهايند. پس ما را در ميان آنان حفظ كنيد تا خدا شما را حفظ كند.</span>

<span id="المستشار"></span>
== <span dir="rtl">5 / 12: المُستَشارُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 12: رايزن</span>

<span dir="rtl">259.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: المُستَشارُ مُؤتَمَنٌ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج4 ص333 ح5128، سنن الترمذي: ج5 ص125 ح2822، سنن ابن ماجة: ج2 ص1233 ح3745 كلّها عن أبي هريرة و ح3746،سنن الدارمي: ج2 ص666 ح2358 كلاهما عن أبي مسعود، كنز العمّال: ج3 ص409 ح7181؛ المحاسن: ج2 ص436 ح2514 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج43 ص338 ح9.</span></ref>

<span dir="rtl">259.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مشاور، امانتدار است.</span>

<span dir="rtl">260.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ قالَ لُقمانُ لِابنِهِ ـ: إنَّ مَن لَم يُمحِضِ</span> <ref><span dir="rtl">المَحضُ: الخالِصُ، وكلّ شيء أخلصته فقد أمحضته (الصحاح: ج3 ص1104 «محض»).</span></ref> <span dir="rtl">النَّصيحَةَ لِمَنِ استَشارَهُ، سَلَبَهُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى رَأيَهُ، ونَزَعَ عَنهُ الأَمانَةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج8 ص348 ح547، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج2 ص297 ح2505، المحاسن: ج2 ص125 ح1348، مكارم الأخلاق: ج1 ص537 ح1869 كلّها عن حمّاد، بحار الأنوار: ج13 ص422 ح18.</span></ref>

<span dir="rtl">260.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: لقمان به فرزندش گفت: «كسى كه در راه نمايى كردن شخصى كه با او مشورت مى كند، صداقت به خرج ندهد، خداوندِ خجسته والا، انديشه اش را از او مى گيرد و امانت را از وى مى ستانَد».</span>

<span id="المستودع"></span>
== <span dir="rtl">5 / 13: المُستَودَعُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 13: سپرده دار</span>

<span dir="rtl">261.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لَيسَ عَلَى المُستَودَعِ ضَمانٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الجعفريّات: ص174، دعائم الإسلام: ج2 ص491 ح1754 كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">261.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سپرده دار، ضامن نيست.</span>

<span dir="rtl">262.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن اُودِعَ وَديعَةً، فَلا ضَمانَ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص802 ح2401 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه، كنز العمّال: ج16 ص631 ح46135.</span></ref>

<span dir="rtl">262.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه به او وديعه اى سپرده شده است، ضامن نيست.</span>

<span dir="rtl">263.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَنِ استودِعَ وَديعَةً، فَلا ضَمانَ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج6 ص473 ح12700 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه، كنز العمّال: ج16 ص631 ح46132.</span></ref>

<span dir="rtl">263.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آن كه وديعه اى به او بسپارند، ضمانتى برعهده اش نيست.</span>

<span dir="rtl">264.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لَيسَ عَلَى المُؤتَمَنِ ضَمانٌ.</span> <ref><span dir="rtl">المصنّف لعبد الرزّاق: ج8 ص182 ح14801 عن القاسم بن عبد الرحمن، كنز العمّال: ج10 ص362 ح29821؛ دعائم الإسلام: ج2 ص491 ح1755.</span></ref>

<span dir="rtl">264.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانت نگهدار، ضامن نيست.</span>

<span dir="rtl">265.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: صاحِبُ الوَديعَةِ وَالبِضاعَةِ مُؤتَمَنانِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص238 ح1، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص304 ح4087، تهذيب الأحكام: ج7 ص179 ح790 كلّها عن الحلبي.</span></ref>

<span dir="rtl">265.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: آن كس كه وديعه اى به او بسپارند و آن كس كه كالايى [براى تجارت] در اختيارش بگذارند، هر دو امين هستند [و ضمان ندارند].</span>

<span dir="rtl">266.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لَيسَ عَلى مُستَعيرِ عارِيَّةٍ ضَمانٌ، وصاحِبُ العارِيَّةِ وَالوَديعَةِ مُؤتَمَنٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج7 ص182 ح798 عن الحلبي، وسائل الشيعة: ج13 ص237 ح24227.</span></ref>

<span dir="rtl">266.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: بر كسى كه چيزى به عاريت گرفته است، ضمانى نيست. عاريه گيرنده و سپرده دار، امين هستند [و ضامن نيستند].</span>

<span id="الأجير"></span>
== <span dir="rtl">5 / 14: الأَجيرُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 14: پيمانكار</span>

<span dir="rtl">267.</span> <span dir="rtl">الكافي عن سليمان بن خالد: سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَستَأجِرُ أجيرا فَيَسرِقُ مِن بَيتِهِ هَل تُقطَعُ يَدُهُ؟ قالَ: هذا مُؤتَمَنٌ لَيسَ بِسارِقٍ، هذا خائِنٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج7 ص227 ح3، تهذيب الأحكام: ج10 ص109 ح424، عوالى اللآلي: ج3 ص568 ح85، وسائل الشيعة: ج18 ص506 ح34717.</span></ref>

<span dir="rtl">267.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از سليمان بن خالد ـ: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: مردى، شخصى را اجير مى كند (به كار مى گيرد) و او از خانه آن مرد، دزدى مى كند. آيا دستش قطع مى شود؟</span>

<span dir="rtl">فرمود: «او امينْ شمرده شده است. بنا بر اين، دزد نيست؛ بلكه خائن است».</span>

<span dir="rtl">268.</span> <span dir="rtl">الكافي عن سماعة: سَأَلتُهُ عَن رَجُلٍ استَأجَرَ أجيرا فَأَخَذَ الأَجيرُ مَتاعَهُ فَسَرَقَهُ.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: هُوَ مُؤتَمَنٌ، ثُمَّ قالَ: الأَجيرُ وَالضَّيفُ اُمَناءُ، لَيسَ يَقَعُ عَلَيهِم حَدُّ السَّرِقَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج7 ص228 ح5، تهذيب الأحكام: ج10 ص109 ح425، علل الشرائع: ص535 ح2، بحارالأنوار: ج79 ص183 ح4.</span></ref>

<span dir="rtl">268.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ به نقل از سَماعه ـ: از امام [صادق عليه السلام] پرسيدم: مردى، شخصى را اجير كرد (به كار گرفت) و آن مزدور، كالاى او را برداشته و دزديده است.</span>

<span dir="rtl">فرمود: «او امينْ شمرده شده است».</span>

<span dir="rtl">سپس فرمود: «اجير و ميهمان، امانتدار هستند و حدّ سرقت بر آنها جارى نمى شود».</span>

<span id="المؤمن"></span>
== <span dir="rtl">5 / 15: المُؤمِنُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 15: مؤمن</span>

<span dir="rtl">269.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: المُؤمِنُ أمينٌ عَلى نَفسِهِ، مُغالِبٌ لِهَواهُ وحِسِّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص164 ح2204، عيون الحكم والمواعظ: ص66 ح1688 وفيه «أمير» بدل «أمين» والظاهر هو الصحيح.</span></ref>

<span dir="rtl">269.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مؤمن، امين بر خويشتن است؛</span> <ref><span dir="rtl">در عيون الحكم والمواعظ، به جاى «امين»، «امير» آمده است.</span></ref> <span dir="rtl">با هوس و شهوت خود مى ستيزد.</span>

<span dir="rtl">270.</span> <span dir="rtl">تفسير العيّاشي عن أبي بصير: سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن حَدِّ المَرَضِ الَّذي يَجِبُ عَلى صاحِبِهِ فيهِ الإِفطارُ كَما يَجِبُ عَلَيهِ فِي السَّفَرِ، في قَولِهِ: «وَمَن كَانَ مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ»</span> <ref><span dir="rtl">البقرة: 185.</span></ref> <span dir="rtl">قالَ: هُوَ مُؤتَمَنٌ عَلَيهِ، مُفَوَّضٌ إلَيهِ، فَإِن وَجَدَ ضَعفا فَليُفطِر، وإن وَجَدَ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «وجده»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">قُوَّةً فَليَصُم، كانَ المَرَضُ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «المريض»، و ما في المتن أثبتناه من الكافي و تهذيب الأحكام.</span></ref> <span dir="rtl">عَلى ما كانَ.</span> <ref><span dir="rtl">تفسير العيّاشى: ج1 ص81 ح188، الكافي: ج4 ص118 ح3، تهذيب الأحكام: ج4 ص256 ح759 كلاهما عن سماعة مضمرا نحوه، مجمع البيان: ج 2 ص498 وليس فيه وسطه من «كما يجب» إلى قوله تعالى «أو على سفر»، بحار الأنوار: ج96 ص325 ح16.</span></ref>

<span dir="rtl">270.</span> <span dir="rtl">تفسير العيّاشى ـ به نقل از ابو بصير ـ: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند: «و كسى كه بيمار يا مسافر باشد» و از حدّ بيمارى كه شخص با رسيدن به آن حد بايد روزه اش را بخورد ـ چنان كه در سفر چنين چيزى بر او واجب است ـ سؤال كردم. فرمود: «به او اعتماد شده و [تشخيص آن] به خودش واگذار شده است. پس اگر احساس ناتوانى كرد، بايد روزه اش را بخورد، و اگر احساس كرد مى تواند، پس بايد روزه بگيرد، بيمارى اش هر چه باشد».</span>

<span id="الحجر-الأسود"></span>
== <span dir="rtl">5 / 16: الحَجَرُ الأَسوَدُ</span> ==

<span dir="rtl">5 / 16: حجر الأسود</span>

<span dir="rtl">271.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام: الحَجَرُ كَالميثاقِ، وَاستِلامُهُ كَالبَيعَةِ.</span>

<span dir="rtl">وكانَ [رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله] إذَا استَلَمَهُ قالَ: اللّهُمَّ أمانَتي أدَّيتُها، وميثاقي تَعاهَدتُهُ، لِيَشهَدَ لي عِندَكَ بِالبَلاغِ.</span> <ref><span dir="rtl">دعائم الإسلام: ج1 ص293، بحار الأنوار: ج99 ص48 ح38.</span></ref>

<span dir="rtl">271.</span> <span dir="rtl">دعائم الإسلام: امام باقر عليه السلام فرمود: «حجر [الأسود]، مانند پيمان است و لمس كردن آن، چون بيعت.</span>

<span dir="rtl">و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه آن را لمس مى كرد، مى فرمود: بار خدايا! امانتم را ادا كردم و به پيمانم وفا نمودم، تا [اين حجر الأسود] در نزد تو برايم به انجام وظيفه، گواهى دهد».</span>

<span dir="rtl">272.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى لَمّا أخَذَ مَواثيقَ العِبادِ، أمَرَ الحَجَرَ فَالتَقَمَها، ولِذلِكَ يُقالُ: أمانَتي أدَّيتُها، وميثاقي تَعاهَدتُهُ، لِتَشهَدَ لي بِالمُوافاةِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج4 ص184 ح1، المحاسن: ج2 ص71 ح1200 كلاهما عن معاوية بن عمّار، علل الشرائع: ص423 ح1 و ص424 ح2 عن محمّد بن سنان عن الإمام الرضا عليه السلام، مختصر بصائر الدرجات: ص218 والثلاثة الأخيرة نحوه، بحار الأنوار: ج99 ص226 ح25.</span></ref>

<span dir="rtl">272.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: خداوند ـ تبارك و تعالى ـ چون از بندگان پيمان گرفت، به حجر [الأسود] دستور داد كه آن پيمان ها را فرو بلعد.</span> <ref><span dir="rtl">كنايه از حفظ آنهاست.</span></ref> <span dir="rtl">از اين رو گفته مى شود: «امانتم را ادا كردم و به پيمانم وفا نمودم، تا به وفا كردنم گواهى دهى [تو اى حجر الأسود]!».</span>

<span dir="rtl">273.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في حَقيقَةِ الحَجَرِ الأَسوَدِ ـ: كانَ مَلَكا مِن عُظَماءِ المَلائِكَةِ عِندَ اللّهِ، فَلَمّا أخَذَ اللّهُ مِنَ المَلائِكَةِ الميثاقَ، كانَ أوَّلَ مَن آمَنَ بِهِ وأقَّرَ ذلِكَ المَلَكُ، فَاتَّخَذَهُ اللّهُ أمينا عَلى جَميعِ خَلقِهِ، فَأَلقَمَهُ الميثاقَ وأودَعَهُ عِندَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج4 ص185 ح3، علل الشرائع: ص430 ح1، مختصر بصائر الدرجات: ص221 كلّها عن بكير بن أعين، بحار الأنوار: ج26 ص269 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">273.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در باره حقيقت حجر الأسود ـ: او يكى از فرشتگان بلندپايه خدا بود. چون خداوند از فرشتگان پيمان گرفت، نخستين كسى كه به او ايمان آورد و بِدان اقرار نمود، همان فرشته بود. از اين رو خداوند، او را بر همه آفريدگانش امين قرار داد و پيمان را به او خورانْد و نزد وى به امانت سپارد.</span>

<span id="الفصل-السادس-أدب-الائتمان"></span>
= <span dir="rtl">الفصل السّادس: أدب الائتمان</span> =

<span dir="rtl">فصل ششم: آداب امانت سپارى</span>

<span id="من-يصلح-للائتمان"></span>
== <span dir="rtl">6 / 1: مَن يَصلُحُ لِلاِئتِمانِ</span> ==

<span dir="rtl">6 / 1: كسى كه شايسته اعتماد و امانت سپارى است</span>

<span dir="rtl">274.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن وَصِيَّةٍ لَهُ عليه السلام كانَ يَكتُبُها لِمَن يَستَعمِلُهُ عَلَى الصَّدَقاتِ ـ: ... لا تَأمَنَنَّ عَلَيها إلّا مَن تَثِقُ بِدينِهِ، رافِقا بِمالِ المُسلِمينَ حَتّى يُوَصِّلَهُ إلى وَلِيِّهِم، فَيَقسِمَهُ بَينَهُم. ولا تُوَكِّل بِها إلّا ناصِحا شَفيقا، وأمينا حَفيظا، غَيرَ مُعنِفٍ ولا مُجحِفٍ، ولا مُلغِبٍ</span> <ref><span dir="rtl">ألغب الرّجلَ: أنصبه وأتعبه (تاج العروس: ج2 ص408 «لغب»).</span></ref> <span dir="rtl">ولا مُتعِبٍ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 25، بحار الأنوار: ج96 ص90 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">274.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از سفارش هاى ايشان كه به متصدّيان جمع آورى زكات مى نوشت ـ: ... هرگز بر آنها (زكات هاى جمع آورى شده) امين قرار مده، مگر كسى را كه به دين او اعتماد داشته باشى و از اموال مسلمانان، مراقبت كند تا آنها را به فرمان روايشان برسانَد و آنها را ميان مسلمانان، قسمت كند؛ و بر آنها (زكات ها) مگمار، جز كسى را كه خيرخواه و دلسوز و امانتدار و نگهدار باشد و با آنها به درشتى و بى رحمى رفتار نكند، و رنجور و خسته شان نسازد.</span>

<span dir="rtl">275.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: كانَ أبي عليه السلام يَقولُ: قُم بِالحَقِّ... وَاحذَر صديقَكَ مِنَ الأَقوامِ، إلَا الأَمينَ الَّذي خَشِيَ اللّهَ.</span> <ref><span dir="rtl">الاختصاص: ص230، مشكاة الأنوار: ص137 ح317 نحوه وكلاهما عن معاوية بن وهب، بحار الأنوار: ج75 ص99 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">275.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: پدرم عليه السلام مى فرمود: «حق را به جاى آور... و از دوستانِ خويشاوندت برحذر باش، مگر آن دوستى كه امين و خداترس باشد».</span>

<span dir="rtl">276.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا يَكونُ الأَمينُ أمينا حَتّى يُؤتَمَنَ عَلى ثَلاثَةٍ فَيُؤَدِّيَها: عَلَى الأَموالِ، وَالأَسرارِ، وَالفُروجِ، وإن حَفِظَ اثنَينِ وضَيَّعَ واحِدَةً فَلَيسَ بِأَمينٍ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص316، بحار الأنوار: ج78 ص230 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">276.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: امين، امين نيست، مگر آن كه چون او را در سه چيز امين قرار دهى، امانتدارى كند: در مال، راز و ناموس. اگر [حتّى] دو تاى اينها را حفظ كرد و يكى را تباه ساخت، او امين نيست.</span>

<span dir="rtl">277.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: كاتِمُ السِّرِّ وَفِيٌّ أمينٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص633 ح7252، عيون الحكم والمواعظ: ص395 ح6679.</span></ref>

<span dir="rtl">277.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: رازپوش، وفادار و امين است.</span>

<span id="من-لا-يصلح-للائتمان"></span>
== <span dir="rtl">6 / 2: مَن لا يَصلُحُ لِلاِئتِمانِ</span> ==

<span dir="rtl">6 / 2: كسى كه شايسته اعتماد و امانت سپارى نيست</span>

<span id="أ-ـ-أهل-الكتاب-قبل-الاختبار"></span>
=== <span dir="rtl">أ ـ أهلُ الكِتابِ قَبلَ الاِختِبارِ</span> ===

<span dir="rtl">الف ـ اهل كتاب، پيش از آزمودن</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَادُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ».</span> <ref><span dir="rtl">آل عمران: 75.</span></ref>

<span dir="rtl">«و از اهل كتاب، كسى هست كه اگر او را بر مال فراوانى امين شِمُرى، آن را به تو برگردانَد؛ و از آنان، كسى هست كه اگر او را بر دينارى امين شِمُرى، آن را به تو نمى پردازد، مگر آن كه دائماً بر [سرِ] وى به پا ايستى. اين، بدان سبب است كه آنان [به پندار خود] گفتند: «در مورد كسانى كه كتاب آسمانى ندارند، بر زيان ما راهى نيست». و بر خدا دروغ مى بندند، با اين كه خودشان [هم] مى دانند».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">278.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: لا يَنبَغي لِلرَّجُلِ المُسلِمِ أن يُشارِكَ الذِّمِّيَّ، ولا يُبضِعَهُ بِضاعَةً، ولا يودِعَهُ وَديعَةً، ولا يُصافِيَهُ المَوَدَّةَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص286 ح1، تهذيب الأحكام: ج7 ص185 ح815، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص229 ح3849 وفيه «منكم» بدل «المسلم»، قرب الإسناد: ص167 ح612 وفيه «المؤمن منكم» بدل «المسلم» وكلّها عن ابن رئاب، بحار الأنوار: ج75 ص389 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">278.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: سزاوار نيست كه مرد مسلمان با يك نفر ذمّى، شريك شود، يا كالايى [براى تجارت] به او بسپارد، يا وديعه اى نزد او بگذارد، و يا با او دوستِ صميمى شود.</span>

<span id="ب-ـ-الخائن"></span>
=== <span dir="rtl">ب ـ الخائِنُ</span> ===

<span dir="rtl">ب ـ خيانتكار</span>

<span dir="rtl">الكتاب</span>

<span dir="rtl">قرآن</span>

<span dir="rtl">«فَلَمَّا رَجَعُواْ إِلَى أَبِيهِمْ قَالُواْ يَاأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ * قَالَ هَلْ ءَامَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».</span> <ref><span dir="rtl">يوسف: 63 و 64.</span></ref>

<span dir="rtl">«پس چون به سوى پدر خود بازگشتند، گفتند: «اى پدر! پيمانه از ما منع شد. برادرمان [بنيامين] را با ما بفرست تا پيمانه را بگيريم، و ما نگهبان او خواهيم بود». [يعقوب] گفت: «آيا همان گونه كه شما را پيش از اين بر برادرش امين گردانيدم، بر او امين سازم؟! پس خدا بهترين نگهبان است؛ و اوست مهربان ترينِ مهربانان»».</span>

<span dir="rtl">الحديث</span>

<span dir="rtl">حديث</span>

<span dir="rtl">279.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَنِ ائتَمَنَ غَيرَ أمينٍ فَلَيسَ لَهُ عَلَى اللّهِ ضَمانٌ، لِأَنَّهُ قَد نَهاهُ أن يَأتَمِنَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص315 ح1222 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار: ج103 ص179 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">279.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس به غير امين اعتماد كند، خداوند، ضامن او نيست؛ زيرا پيش از اين، وى را از اعتماد كردن به او (غير امين) نهى كرده است.</span>

<span dir="rtl">280.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَنِ ائتَمَنَ خائِناً عَلى أمانَةٍ، لَم يَكُن لَهُ عَلَى اللّهِ ضَمانٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص360، بحار الأنوار: ج78 ص242 ح32.</span></ref>

<span dir="rtl">280.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: هر كس به خائن امانتى بسپارد، خداوند، ضامن او نيست.</span>

<span dir="rtl">281.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: مَنِ ائتَمَنَ غَيرَ مُؤتَمَنٍ، فَلا حُجَّةَ لَهُ عَلَى اللّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص299 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">281.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: هر كس به ناامينى امانت بسپارد، او را بر خداوند، حجّتى نيست.</span>

<span dir="rtl">282.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لَيسَ لَكَ أن تَتَّهِمَ مَن قَدِ ائتَمَنتَهُ، ولاتَأمَنِ الخائِنَ وقَد جَرَّبتَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص84 ح276 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، الكافي: ج5 ص298 ح1، تهذيب الأحكام: ج7 ص232 ح1011،تنبيه الخواطر: ج1 ص302 كلّها عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام، تحف العقول: ص364 عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه، بحار الأنوار: ج75 ص194 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">282.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: تو حق ندارى به كسى كه امينش دانسته اى، بدبين باشى، و يا خائن را كه پيش تر او را آزموده اى، امين شمارى [و به او امانت بسپارى].</span>

<span dir="rtl">283.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: لَيسَ لَكَ أن تَأتَمِنَ مَن غَشَّكَ، ولا تَتَّهِمَ مَنِ ائتَمَنتَ.</span> <ref><span dir="rtl">قرب الإسناد: ص72 ح231 عن مسعدة بن صدقة، بحار الأنوار: ج75 ص194 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">283.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: تو حق ندارى كسى را كه با تو ناراستى كرده است، امين بشمارى، و كسى را كه امينش مى دانى، [به خيانت] متّهم كنى.</span>

<span dir="rtl">284.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام: قَد رُوِيَ أنَّ رَجُلاً قالَ لِلصّادِقِ عليه السلام: إنِّي ائتَمَنتُ رَجَلاً عَلى مالٍ أودَعتُهُ عِندَهُ، فَخانَني وأنكَرَ مالي.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ: لَم يَخُنكَ الأَمينُ، وإنَّمَا ائتَمَنتَ الخائِنَ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج7 ص181 ح796، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج3 ص305 ح4093، تحف العقول: ص442 عن الإمام الرضا عليه السلام وفيه ذيله من «لم يخنك»، بحار الأنوار: ج78 ص335 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">284.</span> <span dir="rtl">تهذيب الأحكام: روايت شده است كه مردى به امام صادق عليه السلام گفت: من به مردى اعتماد كردم و مالى را نزد او به امانت سپردم؛ امّا او به من خيانت ورزيد و مال مرا انكار كرد.</span>

<span dir="rtl">امام عليه السلام فرمود: «امين به تو خيانت نكرد؛ بلكه تو خائن را امين دانسته اى [و به خائن، مال سپرده اى]».</span>

<span dir="rtl">285.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: ما اُبالِي ائتَمَنتُ خائِنا أو مُضَيِّعا.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص301 ح4 عن عمرو بن أبي المقدام، تحف العقول: ص367، بحار الأنوار: ج78 ص250 ح93.</span></ref>

<span dir="rtl">285.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: براى من فرقى نمى كند كه به خائن، امانتى بسپارم يا به كسى كه از امانت، نگهدارى نكند.</span>

<span id="ج-ـ-المنافق"></span>
=== <span dir="rtl">ج ـ المُنافِقُ</span> ===

<span dir="rtl">ج ـ منافق</span>

<span dir="rtl">286.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: المُنافِقُ لا يَعبُرُهُ قَولُ مَن يَنهى ولا يَنتَهي... إن حَدَّثَكَ كَذَبَكَ، وإن وَعَدَكَ أخلَفَكَ، وإنِ ائتَمَنتَهُ خانَكَ، وإن خالَفَكَ اغتابَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ اليعقوبي: ج2 ص93، الكافي: ج2 ص396 ح3، الأمالي للصدوق: ص582 ح802 كلاهما عن أبي حمزة عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه،بحار الأنوار: ج72 ص205 ح5.</span></ref>

<span dir="rtl">286.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: منافق، كسى است كه [از گناه،] باز مى دارد، ولى خودش [از آن] باز نمى ايستد.… اگر برايت سخنى (/ حديثى) باز گويد، دروغ مى گويد، و اگر وعده ات بدهد، خُلف وعده مى كند، و اگر به او امانتى بسپُرى، به تو خيانت مى ورزد، و اگر با تو ناساز شود، پشت سرت بدگويى مى كند.</span>

<span dir="rtl">287.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: ما يَنبَغي لِذِي الوَجهَينِ أن يَكونَ أمينا.</span> <ref><span dir="rtl">مسند ابن حنبل: ج3 ص139 ح7895 و ص293 ح8789، الأدب المفرد: ص101 ح313، السُّنن الكبرى: ج10 ص416 ح21156، مسند الشهاب: ج 2 ص54 ح869 بزيادة «عند اللّه» في آخره وكلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج3 ص568 ح7939.</span></ref>

<span dir="rtl">287.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شخصِ دورو نمى تواند امين باشد.</span>

<span dir="rtl">288.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: آيَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: إذا حَدَّثَ كَذَبَ، وإذا وَعَدَ أخلَفَ، وإذَا اؤتُمِنَ خانَ.</span> <ref><span dir="rtl">صحيح البخاري: ج1 ص21 ح33، صحيح مسلم: ج1 ص78 ح59، سنن الترمذي: ج5 ص19 ح2631 كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج1 ص167 ح842؛ من لا يحضره الفقيه: ج4 ص361 ح5762 عن حمّاد بن عمرو عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله، تحف العقول: ص10 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص53 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">288.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نشانه منافق، سه چيز است: هر گاه سخنى (/ حديثى) بگويد، دروغ مى گويد؛ هرگاه وعده دهد، خُلف وعده مى كند؛ و هرگاه به او امانتى سپرده شود، خيانت مى ورزد.</span>

<span dir="rtl">289.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: المُنافِقُ مَن إذا وَعَدَ أخلَفَ، وإذا فَعَلَ أفشى، وإذا قالَ كَذَبَ، وإذَا اؤتُمِنَ خانَ.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح الشريعة: ص221، بحار الأنوار: ج72 ص207 ح8.</span></ref>

<span dir="rtl">289.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: منافق، كسى است كه هر گاه وعده دهد، خُلف وعده مى كند، و هر گاه عمل كند، فاش مى سازد [و در بوق مى دَمَد]، و هر گاه [سخن] بگويد، دروغ مى گويد، و هر گاه امانتى به او سپرده شود، خيانت مى ورزد.</span>

<span id="د-ـ-الكاذب"></span>
=== <span dir="rtl">د ـ الكاذِبُ</span> ===

<span dir="rtl">د ـ دروغگو</span>

<span dir="rtl">290.</span> <span dir="rtl">مصباح الشريعة ـ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ـ: الكاذِبُ لا يَكونُ أمينا.</span> <ref><span dir="rtl">مصباح الشريعة: ص517، بحار الأنوار: ج73 ص395 ح2.</span></ref>

<span dir="rtl">290.</span> <span dir="rtl">مصباح الشريعة ـ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ: دروغگو، امين نيست.</span>

<span id="ه-ـ-الماكر"></span>
=== <span dir="rtl">ه ـ الماكِرُ</span> ===

<span dir="rtl">ه ـ نيرنگباز</span>

<span dir="rtl">291.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا أمانَةَ لِمَكُورٍ</span> <ref><span dir="rtl">المكر: الاحتيال والخديعة (الصحاح: ج2 ص819 «مكر»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص347 ح10441، عيون الحكم والمواعظ: ص532 ح9680.</span></ref>

<span dir="rtl">291.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: نيرنگباز، امانتدار نيست.</span>

<span id="و-ـ-الفاجر"></span>
=== <span dir="rtl">و ـ الفاجِرُ</span> ===

<span dir="rtl">و ـ بزهكار</span>

<span dir="rtl">292.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الرِّجالُ ثَلاثَةٌ: عاقِلٌ وأحمَقُ وفاجِرٌ، فَالعاقِلُ: الدّينُ شَريعَتُهُ.… والفاجِرُ إنِ ائتَمَنتَهُ خانَكَ، وإن صاحَبتَهُ شانَكَ، وإن وَثِقتَ بِهِ لَم يَنصَحكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص116 ح96 عن ثعلبة بن ميمون عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج70 ص9 ح6.</span></ref>

<span dir="rtl">292.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: مردان، سه دسته اند: خردمند، نابِخْرد، و بِزِهكار. خردمند، دين، آبشخورِ اوست.… بزهكار، اگر به او امانتى بسپُرى، به تو خيانت مى كند، و اگر با او هم نشينى كنى، مايه زشتى و بدنامى تو مى شود، و اگر به او اعتماد كنى، با تو يك رنگى نمى كند [و نارو مى زند].</span>

<span dir="rtl">293.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: كانَ أبي عليه السلام يَقولُ: قُم بِالحَقِّ... ولا تَصحَبِ الفاجِرَ، ولا تُطلِعهُ عَلى سِرِّكَ، ولا تَأتَمِنهُ عَلى أمانَتِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">علل الشرائع: ص559 ح2 عن معاوية بن وهب، بحار الأنوار: ج75 ص99 ح10.</span></ref>

<span dir="rtl">293.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: پدرم مى فرمود: «حق را به جاى آور... و با شخص فاسد، هم نشينى مكن، و او را بر اسرارت آگاه مساز، و امانتت را به او مسپار».</span>

<span id="ز-ـ-السفلة"></span>
=== <span dir="rtl">ز ـ السَّفِلَةُ</span> ===

<span dir="rtl">ز ـ فرو مايه</span>

<span dir="rtl">294.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: إن كُنتَ تُحِبُّ أن تَستَتِبَّ لَكَ النِّعمَةُ، وتَكمُلَ لَكَ المُروءَةُ، وتَصلُحَ لَكَ المَعيشَةُ، فَلا تُشارِكِ العَبيدَ وَالسَّفِلَةَ في أمرِكَ؛ فَإِنَّكَ إنِ ائتَمَنتَهُم خانوكَ، وإن حَدَّثوكَ كَذَبوكَ، وإن نُكِبتَ خَذَلوكَ، وإن وَعَدوكَ أخلَفوكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج2 ص640 ح5، علل الشرائع: ص558 ح1 كلاهما عن عمّار بن موسى، فقه الرضا: ص356 كلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج74 ص187 ح12.</span></ref>

<span dir="rtl">294.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: اگر دوست دارى نعمتت بپايَد و شخصيتت كامل شود و زندگى ات نيكو گردد، غلامان و فرومايگان را در كار خود، شريك مساز؛ زيرا اگر به اينان امانتى بسپارى، به تو خيانت مى كنند، اگر با تو سخن بگويند، دروغ مى گويند، و اگر گرفتار شوى، تنهايت مى گذارند، و اگر وعده ات دهند، بدان وفا نمى كنند.</span>

<span id="ح-ـ-الغالي"></span>
=== <span dir="rtl">ح ـ الغالي</span> ===

<span dir="rtl">ح ـ غالى</span> <ref><span dir="rtl">غالى در نزد شيعه به كسى گفته مى شود كه در باره اهل بيت عليهم السلام افراط (غلو) كند و يكى از صفات ويژه خداوند (مثل جاودانگى) يا ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله (مثل گرفتن وحى قرآنى) را به آن بزرگواران، نسبت دهد و يا قائل به تفويض شئون ويژه ربوبيّت از جانب خداوند به آنان باشد (ر. ك: فرهنگ جامع فرق اسلامى، روحانى).</span></ref>

<span dir="rtl">295.</span> <span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام عن أبي هاشم الجعفري: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَنِ الغُلاةِ وَالمُفَوِّضَةِ فَقالَ: الغُلاةُ كُفّارٌ، وَالمَفَوِّضَةُ مُشرِكونَ، مَن جالَسَهُم أو خالَطَهُم، أو آكَلَهُم أو شارَبَهُم، أو واصَلَهُم، أو زَوَّجَهُم أو تَزَوَّجَ مِنهُم، أو أمِنَهُم أوِ ائتَمَنَهُم عَلى أمانَةٍ، أو صَدَّقَ حَديثَهُم، أو أعانَهُم بِشَطرِ كَلِمَةٍ، خَرَجَ مِن وِلايَةِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ، ووِلايَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، ووِلايَتِنا أهلَ البَيتِ.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص203 ح4، بحار الأنوار: ج25 ص273 ح19.</span></ref>

<span dir="rtl">295.</span> <span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام ـ به نقل از ابو هاشم جعفرى ـ: از امام رضا عليه السلام در باره غاليان و تفويض گرايان پرسيدم. فرمود: «غاليان، كافرند، و تفويض گرايان، مشرك. هر كه با آنان هم نشينى كند يا بياميزد، يا با آنان بخورد و بياشامد، يا ارتباط داشته باشد، يا به آنان زن دهد يا از آنها زن بگيرد، يا به آنان اعتماد كند، يا امانتى به آنها بسپارد، يا سخنشان را باور كند، يا با نيم كلمه اى كمكشان كند، از ولايت خداوند عز و جل و ولايت پيامبر خدا و ولايت ما اهل بيت، خارج شده است».</span>

<span id="ط-ـ-من-انقاد-لهواه"></span>
=== <span dir="rtl">ط ـ مَنِ انقادَ لِهَواهُ</span> ===

<span dir="rtl">ط ـ پيرو هوس</span>

<span dir="rtl">296.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلَى المُنذِرِ بنِ الجارودِ العَبدِيِّ، وقَد خانَ في بَعضِ ما وَلّاهُ مِن أعمالِهِ ـ: أمّا بَعدُ، فَإِنَّ صَلاحَ أبيكَ غَرَّني مِنكَ، وظَنَنتُ أنَّكَ تَتَّبِعُ هَديَهُ، وتَسلُكُ سَبيلَهُ، فَإِذا أنتَ فيما رُقِّيَ</span> <ref><span dir="rtl">رقّى عليه كلاما: إذا رَفَعَ (الصحاح: ج6 ص2361 «رقى»).</span></ref> <span dir="rtl">إلَيَّ عَنكَ لا تَدَعُ لِهَواكَ انقِيادا، ولا تُبقي لِاخِرَتِك عَتادا، تَعمُرُ دُنياكَ بِخَرابِ آخِرَتِكَ، وتَصِلُ عَشيرَتَكَ بِقَطيعَةِ دينِكَ.</span>

<span dir="rtl">ولَئِن كانَ ما بَلَغَني عَنكَ حَقّا، لَجَمَلُ أهلِكَ وشِسعُ نَعلِكَ خَيرٌ مِنكَ، ومَن كانَ بِصِفَتِكَ فَلَيسَ بِأَهلٍ أن يُسَدَّ بِهِ ثَغرٌ، أو يُنفَذَ بِهِ أمرٌ، أو يُعلى لَهُ قَدرٌ، أو يُشرَكَ في أمانَةٍ، أو يُؤمَنَ عَلى جِبايَةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">في الطبعة المعتمدة: «خيانة»، والتصويب من نسخة صبحي الصالح.</span></ref> <span dir="rtl">فَأَقبِل إلَيَّ حينَ يَصِلُ إلَيكَ كِتابي هذا، إن شاءَ اللّهُ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الكتاب 71، الغارات: ج2 ص898، بحار الأنوار: ج33 ص506 ح706.</span></ref>

<span dir="rtl">296.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به مُنذر بن جارود عبدى كه در حكومتش مرتكب خيانتى شده بود ـ: امّا بعد، نيك بودن پدرت، مرا در باره تو فريفت و پنداشتم كه تو نيز روش او را دنبال مى كنى و راه او را مى پويى؛ امّا اكنون، آن گونه كه از تو به من خبر رسيده است، مى بينم كه پيروى از هوسَت را رها نمى كنى و براى آخرتت، توشه اى بر جاى نمى گذارى، دنيايت را به قيمتِ ويران كردن آخرتت آباد مى سازى و با خويشاوندانت، به قيمت بُريدن از دينت، پيوند برقرار مى كنى.</span>

<span dir="rtl">اگر آنچه در باره تو به من رسيده است، راست باشد، هر آينه، شتر همسرت (/ خانواده ات) و دوالِ پاىْ افزارت، باارزش تر از تو خواهند بود.</span> <ref><span dir="rtl">شتر خانواده ات و پاى افزارت با ارزش تر از توست...، ضرب المثلى است براى تحقير.</span></ref> <span dir="rtl">كسى كه چنين باشد، ديگر شايسته نيست كه به وسيله او رخنه اى بسته (/ مرزى پاسدارى) شود، يا كارى انجام گيرد، يا مقام و منزلتش بالا رود، يا در امانتى شريكش كنند، يا بر مالياتى امين قرار داده شود. پس به محض دريافت اين نامه ام، به سوى من بيا، به خواستِ خدا!</span>

<span id="ي-ـ-شارب-الخمر"></span>
=== <span dir="rtl">ي ـ شارِبُ الخَمرِ</span> ===

<span dir="rtl">ى ـ شرابخوار</span>

<span dir="rtl">297.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَنِ ائتَمَنَ شارِبَ الخَمرِ عَلى أمانَةٍ ـ بَعدَ عِلمِهِ فيهِ ـ فَلَيسَ لَهُ عَلَى اللّهِ ضَمانٌ، ولا أجرَ لَهُ ولا خَلَفَ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص300 ح3، تهذيب الأحكام: ج7 ص231 ح1009 كلاهما عن أبي الرّبيع عن الإمام الصادق عليه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج4 ص58 ح5091 عن الإمام الصادق عليه السلام، الخرائج والجرائح: ج1 ص279 ح11 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، الاُصول الستة عشر: ص198 ح170 عن الإمام الكاظم عن الإمام الباقر عليهماالسلاموالثلاثة الأخيرة نحوه، بحار الأنوار: ج79 ص143 ح56.</span></ref>

<span dir="rtl">297.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس بداند كه كسى شرابخوار است و [با اين حال] به او امانتى بسپارد، خداوند، ضامن او نيست. او را نه مزدى مى دهد، و نه عوضى [براى مال از دست رفته اش].</span>

<span dir="rtl">298.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: مَن شَرِبَ الخَمرَ بَعدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ عَلى لِساني، فَلَيسَ بِأَهلٍ أن يُزَوَّجَ إذا خَطَبَ، ولا يُشَفَّعَ إذا شَفَعَ، ولا يُصَدَّقَ إذا حَدَّثَ، ولا يُؤتَمَنَ عَلى أمانَةٍ.</span>

<span dir="rtl">فَمَنِ ائتَمَنَهُ بَعدَ عِلمِهِ فيهِ، فَلَيسَ لِلَّذِي ائتَمَنَهُ عَلَى اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ضَمانٌ، ولا لَهُ أجرٌ، ولا خَلَفٌ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج6 ص396 ح2 عن أبي الربيع الشامي عن الإمام الصادق عليه السلام و ص397 ح9، تهذيب الأحكام: ج9 ص103 ح450 كلاهما عن حمّاد بن بشير عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، تفسير العيّاشى: ج1 ص220 ح21 عن حمّاد عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج103 ص84 ح11؛ كنز العمّال: ج5 ص361 ح13231 نقلاً عن ابن النجار عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله.</span></ref>

<span dir="rtl">298.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس پس از آن كه خداوند عز و جل شراب را از زبان من حرام گردانيد، باز شرابخوارى كند، شايسته نيست كه اگر خواستگارى كرد، به او زن دهند، يا اگر ميانجيگرى كرد، ميانجيگرى اش پذيرفته شود، يا هر گاه سخن گفت، راستگو شمرده شود، يا امانتى به او سپرده شود. و هر كس بداند كه او شرابخوار است و با اين حال به وى امانتى بسپارد، خداوند عز و جل ضامن او نيست، و او را نه مزدى باشد، و نه جاى گزينى.</span>

<span dir="rtl">299.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: لا تَأتَمِن شارِبَ الخَمرِ، فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ في كتابِهِ: «وَلَا تُؤْتُواْ السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ».</span> <ref><span dir="rtl">النساء: 5.</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">فَأَيُّ سَفيهٍ أسفَهُ مِن شارِبِ الخَمرِ؟ إنَّ شارِبَ الخَمرِ لا يُزَوَّجُ إذا خَطَبَ، ولا يُشَفَّعُ إذا شَفَعَ، ولا يُؤتَمَنُ عَلى أمانَةٍ، فَمَنِ ائتَمَنَهُ عَلى أمانَةٍ فَاستَهلَكَها، لَم يَكُن لِلَّذِي ائتَمَنَهُ عَلَى اللّهِ أن يَأجُرَهُ، ولا يُخلِفَ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص299 ح1 عن حريز، الخرائج والجرائح: ج1 ص279 ح11 نحوه، بحار الأنوار: ج47 ص268 ح38 وراجع: تفسير القمّى: ج1 ص131.</span></ref>

<span dir="rtl">299.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: به شرابخوار، امانت مسپار؛ زيرا خداوند عز و جل در كتابش مى فرمايد: «و اموال خود را به نادانان مسپاريد».</span>

<span dir="rtl">چه نادانى نادان تر از شرابخوار؟ شرابخوار، اگر خواستگارى كرد، نبايد به او زن داد، و اگر شفاعت كرد، شفاعتش پذيرفته نيست. امانت را نبايد به او سپرد، و هر كس امانتى را به او بسپارد و او آن را از ميان ببرد، خداوند، نه به امانت گزار پاداشى مى دهد، و نه جايگزينى.</span>

<span id="ك-ـ-النمام"></span>
=== <span dir="rtl">ك ـ النَّمّامُ</span> ===

<span dir="rtl">ك ـ سخن چين</span>

<span dir="rtl">300.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: لا تَجتَمِعُ أمانَةٌ ونَميمَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص372 ح10581، عيون الحكم والمواعظ: ص533 ح9718.</span></ref>

<span dir="rtl">300.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: امانتدارى و سخن چينى با هم گِرد نمى آيند.</span>

<span id="ل-ـ-من-فيه-تلك-الخصال"></span>
=== <span dir="rtl">ل ـ مَن فيهِ تِلكَ الخِصالُ</span> ===

<span dir="rtl">ل ـ كسى كه اين خصلت ها در اوست</span>

<span dir="rtl">301.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: سِتَّةٌ لا يَأمَنهُم مُسلِمٌ: اليَهودِيُّ، وَالنَّصرانِيُّ، وَالمَجوسِيُّ، وشارِبُ الخَمرِ، وصاحِبُ الشِّطرَنجِ وَالمُتَلَهّي بِاُمِّهِ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: قال ابن دكين: فسألته عن المتلهّي بأمه، قال: الذي يقول: اُمّي زانية إن لم أفعل كذا وكذا.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تاريخ بغداد: ج9 ص452 الرقم 5084 عن عبد اللّه بن دكين عن الإمام الصادق عن أبيه عن جده عليهم السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">301.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شش گروه اند كه مسلمان، نبايد آنها را امين بدارد: يهودى، نصرانى، مجوسى، شرابخوار، شطرنج باز، و بازى كننده با مادرش.</span> <ref><span dir="rtl">در مأخذ (تاريخ بغداد) آمده است: ابن دكّين گفت: از امام عليه السلام پرسيدم: بازى كننده با مادرش، چه كسى است ؟ فرمود: «كسى كه مى گويد: مادرم زناكار است (مادرْ قَحبه باشم)، اگر چنين و چنان نكنم!».</span></ref>

<span dir="rtl">302.</span> <span dir="rtl">الإمام الباقر عليه السلام: مَن عَرَفَ مِن عَبدٍ مِن عَبيدِ اللّهِ كَذِبا إذا حَدَّثَ، وخُلفاً إذا وَعَدَ، وخِيانَةً إذَا اؤتُمِنَ، ثُمَّ ائتَمَنَهُ عَلى أمانَةٍ، كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ تَعالى أن يَبتَلِيَهُ فيها، ثُمَّ لا يُخلِفَ عَلَيهِ، ولا يَأجُرَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج5 ص299 ح5، الاختصاص: ص225 كلاهما عن أبي حمزة، تهذيب الأحكام: ج7 ص232 ح1012 عن أبي جميلة نحوه، بحار الأنوار: ج103 ص85 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">302.</span> <span dir="rtl">امام باقر عليه السلام: هر كس بنده اى از بندگان خدا را بشناسد كه هر گاه سخن مى گويد، دروغ مى گويد، و هرگاه وعده مى دهد، به آن عمل نمى كند، و هرگاه به او امانتى مى سپارند، خيانت مى كند، و با اين حال به او امانتى بسپارد، بر خداست كه او را در آن امانت، دچار دردِ سر كند (يعنى امانتش از بين برود). سپس، نه براى آن به او عوضى دهد، و نه مزدى.</span>

<references />