نمایش مبدأ برای أ ن ی / التّأنّی

[[رده:ا]]
<span id="التأنی-نسخه-آزمایشی"></span>
= <span dir="rtl">التّأنّی (نسخه آزمایشی)</span> =
درنگ ورزیدن

= <span dir="rtl">درآمد</span> =

<span id="تأنى-در-لغت"></span>
== <span dir="rtl">تأنّى، در لغت</span> ==

<span dir="rtl">واژه «تأنّى» از ريشه «أنى»، بر چهار معنا دلالت دارد: درنگ ورزيدن، مدّتى از زمان، رسيدن به چيزى، و جايگاهى از جايگاه ها.</span>

<span dir="rtl">ابن فارس مى گويد:</span>

<span dir="rtl">الهَمزَةُ وَ النّونُ وَ ما بَعدَهُما مِن المُعتَلِّ. لَهُ اُصولٌ أربَعَةٌ: البُط ءُ وَ ما أشبَهَهُ مِنَ الحِلمِ وَ غَيرِهِ، وَ ساعَةٌ مِنَ الزَّمانِ، وَ إدراكُ الشَّى ءِ، وَ ظَرفٌ مِنَ الظُّروفِ.</span> <ref><span dir="rtl">معجم مقاييس اللغة: ج1 ص141 مادّه «ءنى».</span></ref> <span dir="rtl"></span>

<span dir="rtl">همزه و نون و حرف علّه، چهار اصل معنايى دارند: كندى و شبيهِ آن (مانند بردبارى و امثال آن)، مدّتى از زمان، به دست آوردن چيزى و ظرف.</span>

<span dir="rtl">در اين جا «تأنّى» به معناى اوّل است.</span>

<span dir="rtl">خليل بن احمد فراهيدى در اين باره گفته است:</span>

<span dir="rtl">الأَنى مِنَ الأَناةِ وَ التُّؤَدَةِ... وَ يُقالُ: إنَّهُ لَذو أناةٍ، إذا كانَ لا يَعجَلُ فِى الاُمورِ، أى: تَأَنّى، فَهُوَ آنٍ، أى مُتَأَنٍّ... وَ الأَناةُ الحِلمُ، وَ الفِعلُ: أنِىَ وَ تَأَنّى، وَ استَأنى، أى تَثَبَّتَ... وَ يُقالُ للِمُتَمَكِّثِ فِى الأَمرِ، المُتَأَنّى، و فِى الحَديثِ «آذَيتَ و آنَيتَ» أى أخَّرتَ المُجى ءَ وَ أبطَأتَ.</span> <ref><span dir="rtl">ترتيب كتاب العين: ص58.</span></ref> <span dir="rtl">أنى از «أناة» و «تؤدة» است.… گفته مى شود: فلانى «ذو أناة» است. يعنى شتابى در انجام كارها ندارد؛ يعنى درنگ مى كند. پس او، درنگ كننده است، يعنى آرام است... و «أناة» به معناى بردبارى است. فعل آن، «أنِىَ، تأنّى و استأنى» مى آيد، يعنى ثبات يافت... و به كسى كه در كارى درنگ مى كند، متأنّى گفته مى شود. در حديث آمده است: «آذيتَ و آنيتَ» يعنى «آمدن را به تأخير انداختى و كند كردى».</span>

<span dir="rtl">بنا بر اين، واژه هاى «تأنّى»، «تُؤدَة»، «تثبّت»، «تمكُّث» و «أناة» در لغت عرب، همگى در مقابل «عجله كردن» و به معناى درنگ ورزيدن در كارها هستند.</span>

<span id="تأنى-در-قرآن-و-حديث"></span>
== <span dir="rtl">تأنّى، در قرآن و حديث</span> ==

<span dir="rtl">در قرآن كريم، كلمه «تأنّى» به كار نرفته است؛ ولى نيكو بودن اين خصلت از نگاه اين كتاب آسمانى را از نكوهشِ مكرّرِ واژه مقابل آن، يعنى «عجله» مى توان دريافت. در احاديث اهل بيت عليهم السلام، درنگ كردن در گفتار و كردار، با تعبيرهاى مختلفى مانند: «تأنّى»، «تثبّت»، «تؤده» و «أناة» ـ كه همگى واژه هاى مقابل «عجله» هستند ـ بويژه در موضوعات مهم، مورد توصيه و تأكيد قرار گرفته است. اين احاديث را بدين سان مى توان جمع بندى كرد:</span>

<span id="درنگ-ورزيدن-صفتى-الهى"></span>
=== <span dir="rtl">1. درنگ ورزيدن، صفتى الهى</span> ===

<span dir="rtl">نخستين نكته قابل توجّه در تبيين فضيلت صفت «تأنّى»، اين است كه اين صفت، از صفات فعل خداوند حكيم است، بدين معنا كه آفريدگار جهان مى توانست جهان را در كمتر از يك چشم به هم زدن بيافريند؛ ليكن حكمت ايجاب مى كرد كه آن را در شش مرحله بيافريند. بنا بر اين، يكى از دلايل حكمت آفرينش تدريجى جهان، آموزش درنگ ورزى در كارها به آفريده هاست.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص133 ح4.</span></ref> <span dir="rtl">همچنين خداوند متعال در كيفر دادن تبهكاران عجله نمى كند و فرصت مى دهد؛ بلكه در اثر عوامل هشيار كننده اى كه در مسير زندگى آنها قرار مى گيرد، بيدار شوند و از تبهكارى دست بدارند.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص135 ح8.</span></ref> <span dir="rtl">درسى براى مسئولان سياسى، فرهنگى و قضايى است كه براى سازندگى جامعه آرمانى در برخورد با تبهكاران، از خداوند متعال سرمشق بگيرند.</span>

<span id="درنگ-ورزيدن-خوى-پيامبران"></span>
=== <span dir="rtl">2. درنگ ورزيدن، خوى پيامبران</span> ===

<span dir="rtl">پيامبران الهى، سزاوارترين كسانى هستند كه صفات الهى را در افعال خود، جلوه گر مى سازند تا ديگران نيز از آنان تبعيت نمايند.</span>

<span id="درنگ-ورزيدن-از-سپاهيان-عقل"></span>
=== <span dir="rtl">3. درنگ ورزيدن، از سپاهيان عقل</span> ===

<span dir="rtl">يكى از نكات تأمّل برانگيز، اين است كه «درنگ ورزيدن»، از سپاهيان عقل، و نقطه مقابل آن، «شتاب كردن»، از سپاهيان جهل شمرده شده است و اين بدان معناست كه انسان براى تأمين منافع مادّى و معنوى خود، به اين خصلت نيازمند است، و به همين دليل، خداوند متعال دوست دارد كه انسان در گفتار و كردار خودش، درنگ كند تا از منافع و بركات آن برخوردار گردد.</span>

<span id="بركات-درنگ-ورزيدن"></span>
=== <span dir="rtl">4. بركات درنگ ورزيدن</span> ===

<span dir="rtl">در احاديث اهل بيت عليهم السلام به بركات مختلفى براى خصلت «تأنّى» اشاره شده است كه در فصل سوم خواهد آمد؛ امّا بى ترديد، اصلى ترين بركت درنگ، مصونيت از لغزش هاست.</span>

<span dir="rtl">انسان مى تواند با تمرين «درنگ كردن» و بهره گيرى از تأمّل و تفكّر، از لغزش هاى فكرى و عملى خود بكاهد و از اين راه، آسايش و آرامش زندگى مادّى و معنوى خود را تأمين نمايد. به همين دليل، علاوه بر توصيه هاى مؤكّدى كه پيشوايان الهى در باره اين خصلت دارند، عقل و دورانديشى و بلندهمّتى نيز انسان را به ايمان و اين خصلت دعوت مى نمايند.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص151 (درنگ ورزيدن / فصل دوم: عوامل درنگ ورزيدن).</span></ref>

<span id="درنگ-نكوهيده"></span>
=== <span dir="rtl">5. درنگِ نكوهيده</span> ===

<span dir="rtl">و آخرين نكته، اين كه: حكمتِ درنگ ورزيدن در كارها، تأخير در انجام دادن آنها به منظور تشخيص نيك و بد آنها، و انجام دادن صحيح كارهاى نيك در فرصت مناسب است. بنا بر اين، در صورتى كه نيكو بودن كارى مشخّص و فرصت براى انجام دادن آن، مناسب باشد، درنگ كردن، نه تنها نيكو نيست، بلكه نكوهيده است، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده:</span>

<span dir="rtl">مِنَ الخُرقِ المُعاجَلَةُ قَبلَ الإِمكانِ وَ الأَناةُ بَعدَ الفُرصَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص164 ح69.</span></ref>

<span dir="rtl">شتاب كردن در كارى پيش از توانايى بر انجام دادن آن، و درنگ نمودن پس از فرصت پيدا كردن، نشانه نادانى است.</span>

<span dir="rtl">از اين رو، در احاديث اهل بيت عليهم السلام، درنگ نكردن در انجام دادن كارهاى نيك، بويژه حضور در جبهه و جهاد و نماز جماعت و دفن اموات، توصيه شده است.</span> <ref><span dir="rtl">ر. ك: ص163 ح68.</span></ref>

<span id="الفصل-الأول-فضل-التأني-والحث-عليه"></span>
= <span dir="rtl">الفَصلُ الأَوَّلُ: فضل التّأنّي والحثّ عليه</span> =

<span dir="rtl">فصل يكم: ارزش درنگ ورزيدن و تشويق به آن</span>

<span id="الأناة-من-صفات-الله-عزوجل"></span>
== <span dir="rtl">1 / 1: الأَناةُ مِن صِفاتِ اللّه عزّوجلِّ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 1: درنگ ورزى، از صفات خداوند است</span>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الأَناةُ</span> <ref><span dir="rtl">الأناة: الحلمُ والوقار والتّؤدة (لسان العرب: ج14 ص48 «أنا»).</span></ref> <span dir="rtl">مِنَ اللّهِ، وَالعَجَلَةُ مِنَ الشَّيطانِ.</span> <ref><span dir="rtl">المحاسن: ج1 ص340 ح698 عن أبي النعمان عن الإمام الباقر عليه السلام، تحف العقول: ص43، بحار الأنوار: ج71 ص340 ح12؛ سنن الترمذي: ج4 ص367 ح2012، المعجم الكبير: ج6 ص122 ح5702 كلاهما عن سهل بن سعد، السنن الكبرى: ج10 ص178 ح20270، مسند أبي يعلى: ج4 ص206 ح4240، مكارم الأخلاق للخرائطي: ص228 كلّها عن أنس وفيها «التأنّي» بدل «الأناة»، كنز العمّال: ج3 ص98 ح5674.</span></ref>

<span dir="rtl">1.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درنگ ورزيدن،</span> <ref><span dir="rtl">درنگ ورزيدن، به عنوان معادل فارسى براى «تأنّى» آمده است و بايد توجّه داشت كه تأنّى، معناى «پرهيز از شتابكارى» را نيز در خود دارد. م.</span></ref> <span dir="rtl">از خداست و شتاب كردن، از شيطان.</span>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: التَّبَيُّنُ مِنَ اللّهِ، وَالعَجَلَةُ مِنَ الشَّيطانِ؛ فَتَبَيَّنوا</span> <ref><span dir="rtl">التَّبيُّن: التَّثبُّت (النهاية: ج1 ص175 «بين»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">مكارم الأخلاق للخرائطي: ص228 ح687 عن الحسن، تفسير الطبري: ج13 الجزء 26 ص124 وليس فيه ذيله، النهاية في غريب الحديث: ج1 ص175 من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله، كنز العمّال: ج3 ص99 ح5680 نقلاً عن ابن أبي الدنيا في ذمّ الغضب عن الحسن.</span></ref>

<span dir="rtl">2.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درنگ ورزيدن، از خداست و شتابكارى از شيطان. پس درنگ، پيشه كنيد.</span>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله ـ في خُطبَةِ الغَديرِ ـ: الحَمدُ للّهِِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ، ودَنا في تَفَرُّدِهِ... مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَن بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى مَن أدناهُ، يَلحَظُ كُلَّ عَينٍ وَالعُيونُ لا تَراهُ، كَريمٌ حَليمٌ ذو أناةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">الاحتجاج: ج1 ص138 ح32، اليقين: ص346 كلاهما عن علقمة بن محمّد الحضرمي عن الإمام الباقر عليه السلام، العدد القويّة: ص169 ح8، التحصين: ص578 كلاهما عن زيد بن أرقم وفيهما «ذرأه» بدل «أدناه»، بحار الأنوار: ج37 ص204 ح86 وراجع: شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج4 ص49.</span></ref>

<span dir="rtl">3.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در خطبه غدير ـ: سپاس، خدايى را كه در يكتايى اش بلندمرتبه است، و در يگانگى اش نزديك است... به همه آفريدگانش بخشنده است، و به زيردستانش نعمت ده. هر چشمى را مى بيند و چشم ها او را نمى بينند. بزرگوار است و بردبار و بادرنگ و صبور.</span>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: إنَّ اللّهَ جَلَّ ذِكرُهُ أنزَلَ عَزائِمَ الشَّرائِعِ، وآياتِ الفَرائِضِ، في أوقاتٍ مُختَلِفَةٍ. كَما خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ في سِتَّةِ أيّامٍ، ولَو شاءَ أن يَخلُقَها في أقَلَّ مِن لَمحِ البَصَرِ لَخَلَقَ، ولكِنَّهُ جَعَلَ الأَناةَ وَالمُداراةَ مِثالاً لِاُمَنائِهِ، وإيجابا لِلحُجَّةِ عَلى خَلقِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الاحتجاج: ج1 ص601 ح137، بحار الأنوار: ج93 ص122 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">4.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: خداوند ـ كه يادش بشكوه باد ـ احكام واجب و آيات فرائض را در اوقات گوناگون فرو فرستاد، همچنان كه آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد، در صورتى كه اگر مى خواست، آنها را در كمتر از چشم بر هم زدنى خلق مى كرد؛ امّا درنگ و مدارا را سرمشقى براى اُمنايش قرار داد، و موجب حجّت بر آفريدگانش.</span>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ لِلمُهِمّاتِ ـ: اللّهُمَّ هَدَيتَني فَلَهَوتُ، ووَعَظتَ فَقَسَوتُ، وأبلَيتَ الجَميلَ فَعَصَيتُ، وعَرَّفتَ فَأَصرَرتُ، ثُمَّ عَرَّفتَ فَاستَغفَرتُ فَأَقَلتَ، فَعُدتُ فَسَتَرتَ... فَلَكَ الحَمدُ إلهي مِن مُقتَدِرٍ لا يُغلَبُ، وذي أناةٍ لا يَعجَلُ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص239 ح3، الأمالي للطوسي: ص15 ح19 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام، مهج الدعوات: ص269 عن أبي الوضّاح عن أبيه عن الإمام الكاظم عليه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج94 ص321 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">5.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ از دعاى ايشان در گرفتارى ها ـ: بار خدايا! تو مرا راه نمايى كردى و من غفلت ورزيدم. تو اندرزم دادى و من سخت دلى به خرج دادم. تو به من نيكى كردى و من نافرمانى كردم، تو [خطاهايم را] به من شناساندى [و گوشزدم كردى] و من [در انجام دادن آنها] پاى فشردم. بار ديگر به من شناساندى و من آمرزش طلبيدم و تو بخشودى. و دوباره گناه كردم و تو پوشاندى... پس، ستايشت باد ـ اى معبود من ـ كه تواناى چيره ناشدنى هستى و درنگ ورزى هستى كه شتاب نمى كند.</span>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الحَمدُ للّهِِ الَّذي رَكَّبَ فينا آلاتِ البَسطِ، وجَعَلَ لَنا أدَواتِ القَبضِ، ومَتَّعَنا بِأَرواحِ الحَياةِ، وأثبَتَ فينا جَوارِحَ الأَعمالِ، وغَذّانا بِطَيِّباتِ الرِّزقِ وأغنانا بِفَضلِهِ، وأقنانا بِمَنِّهِ.</span>

<span dir="rtl">ثُمَّ أمَرَنا لِيَختَبِرَ طاعَتَنا، ونَهانا لِيَبتَلِيَ شُكرَنا، فَخالَفنا عَن طَريقِ أمرِهِ، ورَكِبنا مُتونَ زَجرِهِ، فَلَم يَبتَدِرنا بِعُقوبَتِهِ، ولَم يُعاجِلنا بِنَقِمَتِهِ، بَل تَأَنّانا بِرَحمَتِهِ تَكَرُّما، وَانتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَأفَتِهِ حِلما.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّادية: ص21 الدعاء 1.</span></ref>

<span dir="rtl">6.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام: سپاس، خدايى را كه ابزارهاى گشودن و ادوات بستن را در وجود ما قرار داد و از جان هاى زندگى برخوردارمان ساخت و اندام هاى كار كردن را در ما نهاد و ما را با روزى هاى پاك، تغذيه كرد و به فضل خويش، بى نيازمان ساخت و به لطف خود، توانگرمان نمود.</span>

<span dir="rtl">سپس ما را به چيزهايى فرمان داد تا فرمان بردارى ما را بيازمايد، و از چيزهايى نهى فرمود تا سپاس گزارى ما را امتحان كند، و ما از راه فرمان او خارج گشتيم، و بر مركب نهى هاى او نشستيم؛ ليكن او بى درنگ، كيفرمان نداد و در انتقام گرفتن از ما شتاب نورزيد؛ بلكه از سرِ مهر و بزرگوارى خويش با ما درنگ نمود، و از روى دلسوزى و بردبارى اش در انتظار بازگشت ما [به سويش] نشست.</span>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ لِلعيدَينِ وَالجُمُعَةِ ـ: لا يَخيبُ مِنكَ الآمِلونَ، ولا يَيأَسُ مِن عَطائِكَ المُتَعَرِّضونَ، ولا يَشقى بِنَقِمَتِكَ المُستَغفِرونَ، رِزقُكَ مَبسوطٌ لِمَن عَصاكَ، وحِلمُكَ مُعتَرِضٌ لِمَن ناواكَ، عادَتُكَ الإِحسانُ إلَى المُسيئينَ، وسُنَّتُكَ الإِبقاءُ عَلَى المُعتَدينَ، حَتّى لَقَد غَرَّتهُم أناتُكَ عَنِ الرُّجوعِ، وصَدَّهُم إمهالُكَ عَنِ النُّزوعِ، وإنَّما تَأَنَّيتَ بِهِم لِيَفيؤوا إلى أمرِكَ، وأمهَلتَهُم ثِقَةً بِدَوامِ مُلكِكَ، فَمَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ خَتَمتَ لَهُ بِها، ومَن كانَ مِن أهلِ الشَّقاوَةِ خَذَلتَهُ لَها.</span>

<span dir="rtl">كُلُّهُم صائِرونَ إلى حُكمِكَ، واُمورُهُم آئِلَةٌ إلى أمرِكَ، لَم يَهِن عَلى طولِ مُدَّتِهِم سُلطانُكَ ولَم يَدحَض لِتَركِ مُعاجَلَتِهِم بُرهانُكَ... فَقَد ظاهَرتَ الحُجَجَ، وأبلَيتَ الأَعذارَ، وقَد تَقَدَّمتَ بِالوَعيدِ، وتَلَطَّفتَ فِي التَّرغيبِ، وضَرَبتَ الأَمثالَ، وأطَلتَ الإِمهالَ، وأخَّرتَ وأنتَ مُستَطيعٌ لِلمُعاجَلَةِ، وتَأَنَّيتَ وأنتَ مَليءٌ بِالمُبادَرَةِ.</span>

<span dir="rtl">لَم تَكُن أناتُكَ عَجزا، ولا إمهالُكَ وَهنا، ولا إمساكُكَ غَفلَةً، ولَا انتِظارُكَ مُداراةً، بَل لِتَكونَ حُجَّتُكَ أبلَغَ، وكَرَمُكَ أكمَلَ، وإحسانُكَ أوفى، ونِعمَتُكَ أتَمَّ.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّادية: ص182 الدعاء 46، المزار الكبير: ص458، جمال الاُسبوع: ص262 عن المتوكّل بن هارون عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام، مصباح المتهجّد: ص369 ح500 نحوه؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج6 ص179 عن الإمام عليّ وعنه عليهماالسلام.</span></ref>

<span dir="rtl">7.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ از دعاى ايشان در عيد فطر و قربان و جمعه ـ: اميدواران از تو نوميد نمى شوند، و جويندگان از دَهِش تو مأيوس نمى گردند، و آمرزش خواهان به خشم و عذاب تو گرفتار نمى آيند. خوان روزى ات [حتّى] براى آنان كه نافرمانى ات كنند، گسترده است، و بردبارى ات براى آنان كه با تو دشمنى ورزند، مهيّاست.</span>

<span dir="rtl">عادت تو، نيكى كردن در حقّ بد كنندگان است و شيوه تو بر جاى داشتنِ متجاوزان، تا جايى كه درنگ ورزى تو آنان را از بازگشت [به درگاهت] غافل ساخته و مهلت دادنت، ايشان را از باز ايستادن [از نافرمانى و گناه، ] باز داشته است، حال آن كه درنگ تو نسبت به ايشان، براى آن است كه به فرمانت باز گردند، و مهلت دهى ات به آنان، از آن روست كه به پايندگى مُلك خويش اعتماد دارى. پس هر كه از اهل سعادت باشد، عمرش را با سعادت پايان مى دهى، و آن كه را اهل شقاوت است، در شقاوت رها مى كنى.</span>

<span dir="rtl">همگى به سوى حكم تو روان اند، و بازگشت امورشان، به فرمان توست. هر چند مدّت عمرشان به درازا كشد، از قدرت تو چيزى كاسته نمى شود، و شتاب نكردنت در مجازات آنها، حجّت تو را باطل نمى سازد...؛ چرا كه تو حجّت هايت را آشكار ساخته اى، و [دلايل و] عذرهايت را از ديرباز بيان داشته اى، و پيشاپيش بيم داده اى، و به طرق گوناگون تشويق كرده اى، و مثال ها زده اى، و مدت ها مهلت داده اى، و [مجازاتت را] به تأخير افكنده اى، در حالى كه مى توانستى در آن شتاب ورزى، و درنگ ورزيده اى، حال آن كه به در دم كيفر دادن، توانا بودى.</span>

<span dir="rtl">نه درنگ ورزيدنت از سر ناتوانى بوده است، و نه مهلت دادنت از روى ضعف، و نه خوددارى ورزيدنت از سر غفلت، و نه منتظر ماندت از روى مدارا نمودن؛ بلكه [اين همه] از آن جهت است كه حجّتت رساتر، و بزرگوارى ات كامل تر، و احسانت همه جانبه تر، و نعمتت كامل تر شود.</span>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ فِي الاِستِقالَةِ ـ: سُبحانَكَ ما أعجَبَ ما أشهَدُ بِهِ عَلى نَفسي! واُعَدِّدُهُ مِن مَكتومِ أمري! وأعجَبُ مِن ذلِكَ أناتُكَ عَنّي، وإبطاؤُكَ عَن مُعاجَلَتي، ولَيسَ ذلِكَ مِن كَرَمي عَلَيكَ، بَل تَأَنِّيا مِنكَ لي، وتَفَضُّلاً مِنكَ عَلَيَّ لِأَن أرتَدِعَ عَن مَعصِيَتِكَ المُسخِطَةِ، واُقلِعَ عَن سَيِّئاتِي المُخلِقَةِ، ولِأَنَّ عَفوَكَ عَنّي أحَبُّ إلَيكَ مِن عُقوبَتي.</span> <ref><span dir="rtl">الصحيفة السجّادية: ص69 الدعاء 16، المزار الكبير: ص158 وراجع: الصحيفة السجّادية: ص22 الدعاء 1 و ص71 الدعاء 16 و ص124 الدعاء 31 والمزار الكبير: ص160 وشرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج6 ص182.</span></ref>

<span dir="rtl">8.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ از دعاى ايشان در پوزش خواهى از خداوند ـ: منزّهى تو! چه شگفت است كه من به زبان خويش گواهى مى دهم، و اعمال نهان خويش را بر مى شمارم! و شگفت تر از اين، درنگ ورزى تو در برابر من، و كندى ورزيدنت در مجازات سريع من است و اين، نه از آن روست كه مرا در نزد تو ارج است؛ بلكه به خاطر صبورى تو در برابر من و لطف تو بر من است تا بلكه از نافرمانى تو ـ كه موجب خشم و ناخشنودى توست ـ باز ايستم، و از بدى هايم كه مرا فرسوده [و بى آبرو] كرده است، دست بردارم، و [نيز] از آن روست كه بخشايشِ مرا از مجازات كردنم دوست تر مى دارى.</span>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام ـ في دُعاءِ الاِستِغفارِ ـ: اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ مِن كُلِّ ذَنبٍ قَوِيَ عَلَيهِ بَدَني بِعافِيَتِكَ... أوِ اتَّكَلتُ عِندَ خَوفي مِنهُ عَلى أناتِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">الإقبال: ج2 ص143، البلد الأمين: ص39 عن الإمام علي عليه السلام، بحار الأنوار: ج87 ص326 ح2؛ دستور معالم الحكم: ص90، كنز العمّال: ج2 ص258 ح3966 نقلاً عن ابن النجّار وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام.</span></ref>

<span dir="rtl">9.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در دعاى آمرزش خواهى ـ: بار خدايا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى كه بدنم به لطف عافيت بخشى تو بر آن توانا گشت... يا [براى هر گناهى كه] ترسِ از آن مرا فرا گرفت و به درنگ تو تكيه كردم [و آن گناه را مرتكب شدم].</span>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ بَعدَ زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام ـ: تَعالَيتَ يا كَريمُ أنتَ شاهِدٌ غَيرُ غائِبٍ، وعالِمٌ بِما أتى</span> <ref><span dir="rtl">في المصادر الاُخرى: «اُوتِيَ».</span></ref> <span dir="rtl">إلى أهلِ صَلَواتِكَ</span> <ref><span dir="rtl">في كامل الزيارات و بحار الأنوار: «صفوتك» بدل «صلواتك».</span></ref> <span dir="rtl">وأحِبّائِكَ مِنَ الأَمرِ الَّذي لا تَحمِلُهُ سَماءٌ ولا أرضٌ، ولَو شِئتَ لَانتَقَمتَ مِنهُم، ولكِنَّكَ حَليمٌ ذو أناةٍ، وقَد أمهَلتَ الَّذينَ اجتَرَؤوا عَلَيكَ وعَلى رَسولِكَ وحَبيبِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الأحكام: ج6 ص64 ح131 عن الحسين بن ثوير، المزار للمفيد: ص116، كامل الزيارات: ص417، المزار الكبير: ص385، بحار الأنوار: ج101 ص186.</span></ref>

<span dir="rtl">10.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در دعا بعد از زيارت امام حسين عليه السلام ـ: بلندمرتبه اى تو، اى بزرگوار! تو همه جا حاضرى و چيزى بر تو مخفى نيست، و آنچه را كه بر سر اهل درودهايت و دوستانت مى رسد و آسمان و زمين تاب تحمّل آن را ندارند، مى دانى، در صورتى كه اگر مى خواستى، بى گمان از آنان (دشمنانشان) انتقام مى گرفتى؛ ليكن تو بردبار و درنگ ورزى و كسانى را كه بر تو و بر پيامبرت و دوستت گستاخى كردند، مهلت دادى.</span>

<span id="جزء-من-النبوة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 2: جُزءٌ مِنَ النُّبُوَّةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 2: جزئى از نبوّت</span>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: السَّمتُ</span> <ref><span dir="rtl">السَّمت: حُسن الهيئة والمنظر في الدِّين، وليس من الحسن والجمال (اُنظر: النهاية: ج2 ص397 «سمت»).</span></ref> <span dir="rtl">الحَسَنُ وَالتُّؤَدَةُ وَالاِقتِصادُ، جُزءٌ مِن أربَعَةٍ وعِشرينَ جُزءا مِنَ النُّبُوَّةِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن الترمذي: ج4 ص366 ح2010، المعجم الأوسط: ج1 ص303 ح1017، تاريخ أصبهان: ج1 ص135 الرقم 78، المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص183 ح512 كلّها عن عبد اللّه بن سرجس المزني، كنز العمّال: ج3 ص98 ح5672.</span></ref>

<span dir="rtl">11.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: سيرت نيكو و درنگ ورزى و ميانه روى، جزئى از بيست و چهار جزء نبوّت اند.</span>

<span id="خلق-يحبه-الله-عزوجل"></span>
== <span dir="rtl">1 / 3: خُلُقٌ يُحِبُّهُ اللّه عزّوجلُّ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 3: خويى كه خدا دوستش دارد</span>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">سنن ابن ماجة عن أبي سعيد الخُدريّ: كُنّا جُلوسا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، فَقالَ: أتَتكُم وُفودُ عَبدِ القَيسِ. وما يَرى أحَدٌ فينا نَحنُ كَذلِكَ، إِذ جاؤوا فَنَزَلوا. فَأَتَوا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله، وبَقِيَ الأشَجُّ العَصَرِيُّ، فَجاءَ بَعدُ، فَنَزَلَ مَنزِلاً، فَأَناخَ راحِلَتَهُ، ووَضَعَ ثِيابَهُ جانِبا، ثُمَّ جاءَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: يا أَشَجُّ، إنَّ فيكَ لَخَصلَتَينِ يُحِبُّهُمَا اللّهُ: الحِلمَ وَالتُّؤَدَةَ، قالَ: يا رَسولَ اللّهِ، أشَيءٌ جُبِلتُ عَلَيهِ</span> <ref><span dir="rtl">جُبِلتُ عليه: أي خُلِقتُ وطُبِعتُ عليه (النهاية: ج1 ص236 «جبل»).</span></ref><span dir="rtl">، أم شَيءٌ حَدَثَ لي؟ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: بَل شَيءٌ جُبِلتَ عَلَيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن ابن ماجة: ج2 ص1401 ح4187، صحيح ابن حبّان: ج16 ص178 ح7203، مسند أبي يعلى: ج6 ص215 ح6814 كلاهما عن المثنّى العبدي، الطبقات الكبرى: ج1 ص314 و ج5 ص557 كلاهما عن عبد الحميد بن جعفر عن أبيه وكلّها نحوه، كنز العمّال: ج3 ص129 ح5812.</span></ref>

<span dir="rtl">12.</span> <span dir="rtl">سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ: نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم كه فرمود: «نمايندگان عبد القيس نزد شما آمدند»، در حالى كه كسى ديده نمى شد. در اين اثنا ناگهان از راه رسيدند و پياده شدند و نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند، بجز اَشَج عَصَرى كه بعدا آمد و پياده شد و اشترش را خواباند و لباس [سفرش] را به كنارى نهاد و سپس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: «اى اشج! در تو دو خصلت است كه خدا آنها را دوست مى دارد: بردبارى و درنگ ورزى».</span>

<span dir="rtl">اشج گفت: اى پيامبر خدا! آيا اين دو خصلت، ذاتىِ من است يا اكتسابى است؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «نه، ذاتى توست».</span>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">سنن أبي داود عن زارع ـ وكانَ في وَفدِ عَبدِ القَيسِ ـ: لَمّا قَدِمنَا المَدينَةَ فَجَعَلنا نَتَبادَرُ مِن رَواحِلِنا فَنُقَبِّلُ يَدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ورِجلَهُ، قالَ: وَانتَظَرَ المُنذِرُ الأَشَجُّ حَتّى أتى عَيبَتَهُ</span> <ref><span dir="rtl">العَيبَةُ: مُستَودَعُ الثياب، أو مُستَودَعُ أفضلِ الثياب (مجمع البحرين: ج2 ص1296 «عيب»).</span></ref> <span dir="rtl">فَلَبِسَ ثَوبَيهِ ثُمَّ أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله.</span>

<span dir="rtl">فَقالَ لَهُ: إنَّ فيكَ خَلَّتَينِ يُحِبُّهُمَا اللّهُ: الحِلمَ وَالأَناةَ. قالَ: يا رَسولَ اللّهِ، أنَا أتَخَلَّقُ بِهِما أمِ اللّهُ جَبَلَني عَلَيهِما؟ قالَ: بَلِ اللّهُ جَبَلَكَ عَلَيهِما، قالَ: الحَمدُ للّهِِ الَّذي جَبَلَني عَلى خَلَّتَينِ يُحِبُّهُمَا اللّهُ ورَسولُهُ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج4 ص357 ح5225، السنن الكبرى: ج7 ص164 ح13587، المعجم الكبير: ج5 ص275 ح5313، صحيح مسلم: ج1 ص49 ح26، مسند ابن حنبل: ج4 ص47 ح11175 وفيهما «إنّ فيك لَخَصلَتَينِ يحبّهما اللّه: الحلم والأناة» فقط، كنز العمّال: ج3 ص133 ح5837؛ تنبيه الخواطر: ج1 ص124.</span></ref>

<span dir="rtl">13.</span> <span dir="rtl">سنن أبى داوود ـ به نقل از زارع كه يكى از اعضاى هيئت نمايندگى عبد القيس بود ـ: چون به مدينه در آمديم، جلوتر از شترانمان سراسيمه خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله رسانديم و شروع به بوسيدن دست و پاى ايشان كرديم؛ امّا منذرِ اَشَج، صبر كرد و به سراغ جامه دان خود رفت و دو جامه [تميزِ] خود را پوشيد و آن گاه، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد.</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «در تو دو خصلت وجود دارد كه خدا آنها را دوست مى دارد: بردبارى و درنگ ورزى».</span>

<span dir="rtl">او گفت: اى پيامبر خدا! آيا اين دو خصلت، اكتسابى من است يا خداوند، مرا بر آنها سرشته است؟</span>

<span dir="rtl">پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «نه؛ خداوند، تو را بر آنها سرشته است».</span>

<span dir="rtl">اشج گفت: خدا را سپاس كه مرا بر دو خصلتى سرشت كه خدا و پيامبرش آنها را دوست دارند.</span>

<span id="الوصية-بالأناة-والتؤدة"></span>
== <span dir="rtl">1 / 4: الوَصِيَّةُ بِالأَناةِ وَالتُّؤَدَةِ</span> ==

<span dir="rtl">1 / 4: توصيه به درنگ ورزى و حوصله كردن</span>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إذا أرَدتَ أمرا فَعَلَيكَ بِالتُّؤَدَةِ، حَتّى يُرِيَكَ اللّهُ مِنهُ المَخرَجَ، أو حَتّى يَجعَلَ اللّهُ لَكَ مَخرَجا.</span> <ref><span dir="rtl">الأدب المفرد: ص262 ح888، شعب الإيمان: ج2 ص68 ح1187، المصنّف لابن أبي شيبة: ج6 ص87 ح10، المطالب العالية: ج3 ص36 ح2813 كلّها نحوه، كنز العمّال: ج3 ص99 ح5677؛ تنبيه الخواطر: ج1 ص167 نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">14.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر گاه خواستى كارى انجام دهى با حوصله باش تا خداوند، راه برون رفت آن را به تو بنماياند (/ خداوند براى تو برون رفتى قرار دهد).</span>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">اُسد الغابة عن عبدالرحمن بن عائذ: كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا بَعَثَ بَعثا قالَ لَهُم: تَأَ لَّفُوا النّاسَ وتَأَنَّوهُم ـ أو كَلِمَةً نَحوَها ـ، [و]</span> <ref><span dir="rtl">ما بين المعقوفين أثبتناه من المصادر الاُخرى.</span></ref> <span dir="rtl">لا تُغيروا عَلَيهِم حَتّى تَدعوهُم.</span> <ref><span dir="rtl">اُسد الغابة: ج3 ص460 الرقم 3339، تاريخ دمشق: ج34 ص450 ح7058 و 7059 وفيهما «وتأوّبوهم» بدل «وتأنّوهم»، كنز العمّال: ج4 ص437 ح11300.</span></ref>

<span dir="rtl">15.</span> <span dir="rtl">اُسد الغابة ـ به نقل از عبد الرحمان بن عائذ ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه نيرويى را اعزام مى كرد، به آنان مى فرمود: «با مردم مدارا كنيد و حوصله به خرج دهيد» ـ يا عبارتى مانند اين ـ «و پيش از آن كه [به حق] دعوتشان كنيد، بر ايشان متازيد».</span>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن دَفَعَ مُؤمِنا دَفعَةً لِيُذِلَّهُ بِها، أو لَطَمَهُ لَطمَةً أو أتى إلَيهِ أمرا يَكرَهُهُ لَعَنَتهُ المَلائِكَةُ حَتّى يُرضِيَهُ مِن حَقِّهِ ويَتوبَ ويَستَغفِرَ، فَإِيّاكُم وَالعَجَلَةَ إلى أحَدٍ، فَلَعَلَّهُ مُؤمِنٌ وأنتُم لا تَعلَمونَ، وعَلَيكُم بِالأَناةِ وَاللِّينِ. وَالتَّسَرُّعُ مِن سِلاحِ الشَّياطينِ، وما مِن شَيءٍ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنَ الأَناةِ وَاللِّينِ.</span> <ref><span dir="rtl">علل الشرائع: ص523 ح2 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج75 ص148 ح4.</span></ref>

<span dir="rtl">16.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس مؤمنى را طورى هُل دهد كه با آن تحقيرش كند، يا به او سيلى زند، يا با او رفتارى كند كه خوشايندش نيست، فرشتگانْ لعنتش مى كنند تا آن گاه كه از وى رضايت بجويد و توبه و استغفار كند. بنا بر اين، از عجله كردن نسبت به كسى بپرهيزيد؛ زيرا ممكن است او مؤمن باشد و شما نمى دانيد. بر شما باد درنگ و نرمش! شتاب زدگى، از حربه هاى شيطان هاست، و نزد خداوند، چيزى دوست داشتنى تر از درنگ و نرمش نيست.</span>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: لا حَليمَ إلّا ذو أناةٍ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج3 ص134 ح5841 نقلاً عن العسكري عن أبي سعيد.</span></ref>

<span dir="rtl">17.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بردبار نيست، مگر كسى كه اهل درنگ و نرمش باشد.</span>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الإِمامِ الحَسَنِ عليه السلام ـ: اُوصيكَ بِمَغفِرَةِ الذَّنبِ، وكَظمِ الغَيظِ، وصِلَةِ الرَّحِمِ، وَالحِلمِ عِندَ الجاهِلِ</span> <ref><span dir="rtl">في كشف الغمّة و بحار الأنوار: «والحلم عن الجاهل».</span></ref><span dir="rtl">، وَالتَّفَقُّهِ فِي الدّينِ، وَالتَّثَبُّتِ فِي الأَمرِ، وَالتَّعَهُّدِ لِلقُرآنِ</span> <ref><span dir="rtl">في كشف الغمّة و بحار الأنوار: «والتعاهد للقرآن».</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص222، كشف الغمّة: ج2 ص57، بحار الأنوار: ج42 ص245 ح46؛ المعجم الكبير: ج1 ص101، المناقب للخوارزمي: ص384 ح401، تاريخ الطبري: ج5 ص147 كلّها عن إسماعيل بن راشد، مقتل أمير المؤمنين عليه السلام لابن أبي الدنيا: ص48 ح32 عن أبي عبد الرحمن السلمي وكلّها نحوه.</span></ref>

<span dir="rtl">18.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سفارش ايشان به فرزندش امام حسن عليه السلام ـ: سفارش مى كنم تو را به بخشيدن گناه [و تقصير ديگران] و فرو خوردن خشم، و به جا آوردن صله رحم، و بردبارى در برابر نادان، و فهم در دين، و درنگ در كار، و توجّه به قرآن.</span>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ـ: اُوصيكَ بِخَشيَةِ اللّهِ في سِرِّ أمرِكَ وعَلانِيَتِهِ وأنهاكَ عَنِ التَّسَرُّعِ بِالقَولِ وَالفِعلِ، وإذا عَرَضَ شَيءٌ مِن أمرِ الآخِرَةِ فَابدَأ بِهِ، وإذا عَرَضَ شَيءٌ مِن أمرِ الدُّنيا فَتَأَنَّهُ حَتّى تُصيبَ رُشدَكَ فيهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الأمالي للمفيد: ص221 ح1، الأمالي للطوسي: ص7 ح8 كلاهما عن الفجيع العقيلي عن الإمام الحسن عليه السلام، كشف الغمّة: ج2 ص162 عن الإمام الحسن عنه عليهماالسلام، بحار الأنوار: ج78 ص98 ح1.</span></ref>

<span dir="rtl">19.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزندش امام حسن عليه السلام ـ: تو را به ترس از خدا در كارهاى نهان و آشكارت سفارش مى كنم، و از شتاب زدگى در گفتار و كردار بازَت مى دارم، و اين كه هر گاه چيزى از كار آخرت پيش آمد، نخست آن را انجام بده و هر گاه چيزى از كار دنيا پيش آمد، در آن درنگ كن تا راه درست را در آن بيابى.</span>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: صِل عَجَلَتَكَ بِتَأَنّيكَ، وسَطوَتَكَ بِرِفقِكَ، وشَرَّكَ بِخَيرِكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص207 ح5849، عيون الحكم والمواعظ: ص302 ح5362.</span></ref>

<span dir="rtl">20.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شتابَت را به درنگ، وصل كن، و خشونتت را به نرمش، و بدى ات را به خوبى.</span>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَناةُ حُسنٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص25 ح60.</span></ref>

<span dir="rtl">21.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن، يك حُسن است.</span>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّأَنّي حَزمٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص54 ح193.</span></ref>

<span dir="rtl">22.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن، دورانديشى است.</span>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّثَبُّتُ حَزمٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص202، بحار الأنوار: ج78 ص39 ح13؛ دستور معالم الحكم: ص19.</span></ref>

<span dir="rtl">23.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزى، دورانديشى است.</span>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">الإمام الحسن عليه السلام ـ لَمّا سُئِلَ عَنِ الحَزمِ ـ: طولُ الأَناةِ، وَالرِّفقُ بِالوُلاةِ، وَالاِحتِراسُ مِن جَميعِ النّاسِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص226، العدد القويّة: ص53 ح64 نحوه، كشف الغمّة: ج2 ص195 وليس فيه ذيله، بحار الأنوار: ج78 ص103 ح2؛ تهذيب الكمال: ج6 ص239 الرقم 1248، تاريخ دمشق: ج13 ص256 كلاهما بزيادة «بسوء الظنّ هو الحزم» في آخره، المعجم الكبير: ج3 ص69 ح2688 وليس فيه ذيله وكلّها عن الحارث الأعور، دستور معالم الحكم: ص83 نحوه، كنز العمّال: ج16 ص216 ح44237.</span></ref>

<span dir="rtl">24.</span> <span dir="rtl">امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ پرسشى در باره [تعريف] دورانديشى ـ: بسيار با درنگ بودن، و مدارا با فرمان روايان، و برحذر بودن از جميع مردمان.</span>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">الإمام زين العابدين عليه السلام ـ في رِسالَتِهِ المَعروفَةِ بِرِسالَةِ الحُقوقِ ـ: فَأَمّا حُقوقُ رَعِيَّتِكَ بِالسُّلطانِ فَأَن تَعلَمَ أنَّكَ إنَّمَا استَرعَيتَهُم بِفَضلِ قُوَّتِكَ عَلَيهِم فَإِنَّهُ إنَّما أحَلَّهُم مَحَلَّ الرَّعِيَّةِ لَكَ ضَعفُهُم وذُلُّهُم فَما أولى مَن كَفاكَهُ ضَعفُهُ وذُلُّهُ حَتّى صَيَّرَهُ لَكَ رَعِيَّةً وصَيَّرَ حُكمَكَ عَلَيهِ نَافِذاً، لا يَمتَنِعُ مِنكَ بِعِزَّةٍ ولا قُوَّةٍ ولا يَستَنصِرُ فيما تَعاظَمَهُ مِنكَ إِلّا بِاللّهِ بِالرَّحمَةِ وَالحِياطَةِ وَالأَناةِ وما أولاكَ إِذا عَرَفتَ ما أعطاكَ اللّهُ مِن فَضلِ هذِهِ العِزَّةِ وَالقُوَّةِ الَّتي قَهَرتَ بِها أن تَكونَ للّهِِ شاكِرا ومَن شَكَرَ اللّهَ أعطاهُ فيما أنعَمَ عَلَيهِ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص261، بحار الأنوار: ج74 ص14.</span></ref>

<span dir="rtl">25.</span> <span dir="rtl">امام زين العابدين عليه السلام ـ در رساله معروفش به «رساله حقوق» ـ: و امّا حقوق رعيّت تو در حكومت، اين است كه بدانى تو در پرتو قدرتت بر آنان، ايشان را رعاياى خويش ساخته اى و آنچه آنان را در جايگاه رعيّت تو قرار داده، ناتوانى و ضعف آنان است. پس كسى كه ناتوانى و ضعف او، تو را از وى بى نياز گردانيده است ـ تا جايى كه فرمان تو را بر او روان ساخته، چندان كه هيچ نيرو و توانى، در برابر تو ندارد و در قبال قدرت تو ياورى جز خدا ندارد ـ، بسى سزاوار مهربانى و حمايت و بردبارى است، و چون بدانى كه نعمتِ اين نيرو و توانى را كه با آن، سلطه يافته اى در آورده اى، خداوند به تو عطا كرده است، بسى سزاوار است كه سپاس گزار خدا باشى، و هر كس خداى را سپاس بگزارد، نعمتش را بر او افزون مى كند. و هيچ نيرويى نيست جز به يارى خدا.</span>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: قالَ لُقمانُ لِابنِهِ: يا بُنَيَّ، إيّاكَ وَالضَّجَرَ وسوءَ الخُلُقِ وقِلَّةَ الصَّبرِ، فَلا يَستَقيمُ عَلى هذِهِ الخِصالِ صاحِبٌ، وألزِم نَفسَكَ التُّؤَدَةَ في اُمورِكَ، وصَبِّر عَلى مَؤُوناتِ الإِخوانِ نَفسَكَ، وحَسِّن مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلُقَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">قصص الأنبياء للراوندي: ص195 ح245 عن حمّاد بن عيسى، بحار الأنوار: ج13 ص419 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">26.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلاملقمان به فرزندش گفت: فرزند عزيزم! از دل تنگى و بدخويى و كم صبرى دورى كن؛ زيرا هيچ دوستى، اين خصلت ها را بر نمى تابد. در كارهايت همواره آرامش و حوصله داشته باش و خويشتن را بر رنج و زحمت هاى برادران، به شكيبايى وا دار و اخلاقت را با همه مردم، نيك گردان.</span>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في كِتابِهِ إلَى النَّجاشِيِّ والِي الأَهوازِ ـ: اِعلَم أنّي سَاُشيرُ عَلَيكَ بِرَأيٍ، إن أنتَ عَمِلتَ بِهِ تَخَلَّصتَ مِمّا أنتَ مُتَخَوِّفُهُ، وَاعلَم أنَّ خَلاصَكَ ونَجاتَكَ مِن حَقنِ</span> <ref><span dir="rtl">في نسخة: «في حقن».</span></ref> <span dir="rtl">الدِّماءِ، وكَفِّ الأَذى عَن أولياءِ اللّهِ، وَالرِّفقِ بِالرَّعِيَّةِ، وَالتَّأَنّي، وحُسنِ المُعاشَرَةِ، مَع لينٍ في غَيرِ ضَعفٍ، وشِدَّةٍ مِن غَيرِ عُنفٍ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «أنف»، والتصويب من بحار الأنوار.</span></ref><span dir="rtl">، ومُداراةِ صاحِبِكَ، ومَن يَرِدُ عَلَيكَ مِن رُسُلِهِ، وَارتُق</span> <ref><span dir="rtl">الرَّتقُ: إلحام الفَتقِ وإصلاحه (لسان العرب: ج10 ص114 «رتق»).</span></ref> <span dir="rtl">فَتقَ رَعِيَّتِكَ بِأَن توقِفَهُم عَلى ما وافَقَ الحَقَّ وَالعَدلَ إن شاءَ اللّهُ.</span> <ref><span dir="rtl">كشف الريبة: ص87 عن عبد اللّه بن سليمان النوفلي، بحار الأنوار: ج75 ص361 ح77.</span></ref>

<span dir="rtl">27.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در نامه اش به نجاشى (حاكم اهواز) ـ: بدان كه من تو را به نظرى راه نمايى مى كنم كه اگر به آن عمل كنى، از آنچه بيمش را دارى، نجات مى يابى: بدان كه رهايى و نجات تو در حفظ خون ها و آزار نرساندن به اولياى خدا و مهرورزى و مدارا با مردم و درنگ ورزى، و خوش رفتارى است، همراه با نرمشِ بدون ضعف، و سختگيرىِ بدون خشونت، و مدارا با بالادستت و [نيز] با فرستادگان او كه نزد تو مى آيند، و اين كه بر پايه حق و عدل، كارهاى رعيّتت را رتق و فتق كنى، إن شاء اللّه.</span>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">الكافي عن حمزة بن محمّد الطيّار: أنَّهُ عَرَضَ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام بَعضَ خُطَبِ أبيهِ حَتّى إِذا بَلَغَ مَوضِعاً مِنها قالَ لَهُ: كُفَّ وَاسكُت. ثُمَّ قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: لا يَسَعُكُم فيما يَنزِلُ بِكُم مِمّا لا تَعلَمونَ إِلَا الكَفُّ عَنهُ وَالتَّثَبُّتُ وَالرَّدُّ إلى أئِمَّةِ الهُدى حَتّى يَحمِلوكُم فيهِ عَلَى القَصدِ، ويَجلوا عَنكُم فيهِ العَمى، ويُعَرِّفوكُم فيهِ الحَقَّ؛ قالَ اللّهُ تَعالى: «فَسْئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»</span> <ref><span dir="rtl">النحل: 43، الأنبياء: 7.</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص50 ح10، المحاسن: ج1 ص341 ح701 و 703، تفسير العيّاشي: ج2 ص260 ح30 كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج23 ص183 ح43.</span></ref>

<span dir="rtl">28.</span> <span dir="rtl">الكافى ـ در باره حمزة بن محمّد طيّار ـ: او يكى از خطبه هاى امام باقر عليه السلام را بر امام صادق عليه السلام خواند تا به جمله اى از آن رسيد. در اين هنگام، امام صادق عليه السلام فرمود: «بس است. ادامه نده» و سپس فرمود: «در كارهايى كه براى شما پيش مى آيد و حكم آنها را نمى دانيد، وظيفه اى جز باز ايستادن و درنگ كردن و ارجاع دادن آنها به پيشوايان هدايت نداريد تا ايشان راه درست آنها را به شما نشان دهند و كورىِ شما را در باره آنها از شما بزدايند و حق را به شما بشناسانند. خداى متعال فرموده است: «اگر نمى دانيد، از اهل ذكر بپرسيد»».</span>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: قِفوا عِندَ ما تُنهَونَ عَنهُ، ولا تَعجَلوا في أمرٍ حَتّى تَتَبَيَّنوا.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 173، شرح الأخبار: ج1 ص370 ح316 وفيه «تنكرونه حتّى تسألونا عنه» بدل «حتّى تتبيّنوا»، بحار الأنوار: ج32 ص17.</span></ref>

<span dir="rtl">29.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: از آنچه از آن نهى مى شويد، باز ايستيد و در هيچ كارى شتاب مَوَرزيد، تا آن كه حقيقتِ آن بر شما روشن شود.</span>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إذا أرَدتَ أمرا فَعَلَيكَ بِالرِّفقِ وَالتُّؤَدَةِ، حَتّى يَجعَلَ اللّهُ لَكَ مِنهُ فَرَجا.</span> <ref><span dir="rtl">مستدرك الوسائل: ج11 ص294 ح13069 نقلاً عن أبي القاسم الكوفي في كتاب الأخلاق.</span></ref>

<span dir="rtl">30.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر گاه آهنگ كارى كردى، ملايمت و حوصله در پيش گير تا خداوند در آن، گشايشى برايت قرار دهد.</span>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: رَوِيَّةُ</span> <ref><span dir="rtl">هي ما يروّي الإنسانُ نفسه من القول والفعل، أي يُفكّر، يُقال: روأتُ في الأمر (النهاية: ج2 ص279 «روى»).</span></ref> <span dir="rtl">المُتَأَنّي أفضَلُ مِن بَديهَةِ العَجِلِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص206 ح5443، عيون الحكم والمواعظ: ص270 ح4958.</span></ref>

<span dir="rtl">31.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: انديشه كردن [و تأخير] شخص درنگ ورز، بهتر از ناانديشى [و سرعت عمل] شتابكار است.</span>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">الإمام الرضا عليه السلام ـ في بَيانِ كَيفِيَّةِ التَّصَرُّفِ مَعَ الحَديثِ الَّذي لَيسَ لَهُ وَجهٌ ـ: عَلَيكُم بِالكَفِّ وَالتَّثَبُّتِ وَالوُقوفِ، وأنتُم طالِبونَ باحِثونَ حَتّى يأتِيَكُمُ البَيانُ مِن عِندِنا.</span> <ref><span dir="rtl">عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص21 ح45 عن أحمد بن الحسن الميثمي، بحار الأنوار: ج2 ص234 ح15.</span></ref>

<span dir="rtl">32.</span> <span dir="rtl">امام رضا عليه السلام ـ در بيان چگونگىِ برخورد با حديثى كه حكم روشنى به دست نمى دهد ـ: بر شما باد خويشتندارى و درنگ و توقّف! و جستجو و تحقيق كنيد تا توضيح آنها از جانب ما به شما برسد.</span>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">فقه الرضا عليه السلام: إذا أرَدتَ أن تَقومَ إلَى الصَّلاةِ، فَلا تَقُم</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «فلا تقوم»، والصواب ما أثبتناه كما في بحار الأنوار.</span></ref> <span dir="rtl">إلَيها مُتَكاسِلاً، ولا مُتَناعِسا، ولا مُستَعجِلاً، ولا مُتَلاهِيا، ولكِن تَأتيها عَلَى السُّكونِ وَالوَقارِ وَالتُّؤَدَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">فقه الرضا: ص101، بحار الأنوار: ج84 ص204 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">33.</span> <span dir="rtl">فقه الرضا عليه السلام: هر گاه خواستى به نماز بايستى، با بى حالى و خواب آلودگى، يا شتاب زدگى و حواس پرتى به اين كار مپرداز؛ بلكه آن را با آرامش و وقار و تأنّى به جاى آور.</span>

<span id="الفصل-الثاني-أسباب-التأني"></span>
= <span dir="rtl">الفَصلُ الثّاني: أسباب التّأنّي</span> =

<span dir="rtl">فصل دوم: عوامل درنگ ورزيدن</span>

<span id="العقل"></span>
== <span dir="rtl">2 / 1: العَقلُ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 1: خرد</span>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: التَّثَبُّتُ</span> <ref><span dir="rtl">تثبّت في الأمر: تأنّى فيه ولم يعجل (لسان العرب: ج2 ص19 «ثبت»).</span></ref> <span dir="rtl">رَأسُ العَقلِ، وَالحِدَّةُ</span> <ref><span dir="rtl">الحِدَّةُ: السرعة في الاُمور والمضاء فيها، مأخوذ من حدّ السيف (النهاية: ج1 ص352 «حدد»).</span></ref> <span dir="rtl">رَأسُ الحُمقِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز الفوائد: ج1 ص199، بحار الأنوار: ج1 ص160 ح42.</span></ref>

<span dir="rtl">34.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزى، اوج خردمندى است و شتاب زدگى، اوج نابخردى.</span>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: التُّؤَدَةُ نِصفُ العَقلِ.</span> <ref><span dir="rtl">نثر الدرّ: ج1 ص356.</span></ref>

<span dir="rtl">35.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: درنگ ورزى، نصف خرد است.</span>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ في بَيانِ جُنودِ العَقلِ وَما يُقابِلُها مِن جُنودِ الجَهلِ ـ: التُّؤَدَةُ</span> <ref><span dir="rtl">التُؤَدَة: التأنّي. يقال: اتّئِدْ في أمرك؛ أي تَثَبَّت (النهاية: ج1 ص178 «تئد»).</span></ref> <span dir="rtl">وضِدُّهَا التَّسَرُّعُ.</span> <ref><span dir="rtl">الكافي: ج1 ص21 ح14، الخصال: ص589 ح13، علل الشرائع: ص114 ح10، المحاسن: ج1 ص312 ح620 كلّها عن سماعة، بحار الأنوار: ج1 ص110 ح7.</span></ref>

<span dir="rtl">36.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام ـ در بيان سربازان خرد و سربازان نادانى ـ: درنگ ورزى، كه ضدّ آن، شتابكارى است.</span>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">الإمام الكاظم عليه السلام ـ أيضا ـ: التُّؤَدَةُ، العَجَلَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص401، بحار الأنوار: ج1 ص158 ح30.</span></ref>

<span dir="rtl">37.</span> <span dir="rtl">امام كاظم عليه السلام ـ در بيان سربازان خرد و سربازان نادانى ـ: درنگ [و ضدّ آن]، شتاب.</span>

<span id="الإيمان"></span>
== <span dir="rtl">2 / 2: الإِيمانُ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 2: ايمان</span>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: المُؤمِنُ وَقّافٌ</span> <ref><span dir="rtl">الوقّاف: الذي لا يستعجل في الاُمور (النهاية: ج5 ص216 «وقف»).</span></ref> <span dir="rtl">وَالمُنافِقُ وَثّابٌ.</span> <ref><span dir="rtl">ربيع الأبرار: ج1 ص660.</span></ref>

<span dir="rtl">38.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مؤمن، اهل درنگ است و منافق، بى پروا [و شتابكار].</span>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ وَقّافٌ، ثَبتٌ</span> <ref><span dir="rtl">في المصدر: «مثبت»، والتصويب من كنز العمّال.</span></ref> <span dir="rtl">لا يَعجَلُ عالِمٌ وَرِ عٌ، وَالمُنافِقُ هُمَزَةٌ لُمَزَةٌ حُطَمَةٌ، لا يَقِفُ عِندَ شُبهَةٍ ولا عِندَ مُحَرَّمٍ؛ كَحاطِبِ اللَّيلِ لا يُبالي مِن أينَ كَسَبَ وفيما أنفَقَ.</span> <ref><span dir="rtl">الفردوس: ج4 ص175 ح6544 عن أنس، كنز العمّال: ج1 ص162 ح812.</span></ref>

<span dir="rtl">39.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مؤمن، زيرك و هوشيار و محتاط و اهل درنگ و ثابت قدم است و عجله نمى كند و دانا و پارساست، و منافق، بدگو و عيبجو و آتش افروز است و از هيچ شبهه و حرامى باز نمى ايستد و مانند هيمه چين در شب است و برايش مهم نيست از كجا به دست مى آورد و در چه راهى خرج مى كند.</span>

<span id="علو-الهمة"></span>
== <span dir="rtl">2 / 3: عُلُوُّ الهِمَّةِ</span> ==

<span dir="rtl">2 / 3: بلندى همّت</span>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: الحِلمُ وَالأَناةُ تَوأَمانِ يُنتِجُهُما عُلُوُّ الهِمَّةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 460، بحار الأنوار: ج71 ص428 ح76.</span></ref>

<span dir="rtl">40.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بردبارى و درنگ كردن، دو همزادند كه از بلندهمّتى زاده مى شوند.</span>

<span id="الفصل-الثالث-آثار-التأني"></span>
= <span dir="rtl">الفَصلُ الثّالِثُ: آثار التّأنّي</span> =

<span dir="rtl">فصل سوم: آثار درنگ ورزيدن</span>

<span id="الإصابة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 1: الإِصابَةُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 1: رسيدن به حقيقت</span>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: مَن تَأَنّى أصابَ أو كادَ، ومَن عَجِلَ أخطَأَ أو كادَ.</span> <ref><span dir="rtl">المعجم الكبير: ج17 ص310 ح858، مسند الشهاب: ج1 ص231 ح262 و ص232 ح362، المعجم الأوسط: ج3 ص259 ح3082 كلّها عن عقبة بن عامر، كنز العمّال: ج3 ص99 ح5678.</span></ref>

<span dir="rtl">41.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كسى كه با درنگْ عمل كند، به حقيقت مى رسد يا به آن نزديك مى شود و كسى كه عجله كند، به خطا مى رود و يا به آن نزديك مى شود.</span>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: إذا تَأَنَّيتَ أصَبتَ أو كِدتَ تُصيبُ، وإذَا استَعجَلتَ أخطَأتَ أو كِدتَ تُخطِئُ.</span> <ref><span dir="rtl">السنن الكبرى: ج10 ص178 ح20271 عن ابن عبّاس، كنز العمّال: ج3 ص99 ح5679.</span></ref>

<span dir="rtl">42.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر گاه درنگ ورزى، به حقيقت مى رسى يا به آن نزديك مى شوى، و هر گاه شتاب ورزى، خطا مى كنى يا به آن نزديك مى گردى.</span>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: أصابَ مُتَأَنٍّ أو كادَ، أخطَأَ مُستَعجِلٌ أو كادَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص341 ح1290، عيون الحكم والمواعظ: ص71 ح1789 و 1790 و ص127 ح2904 و 2905.</span></ref>

<span dir="rtl">43.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كننده به حقيقت مى رسد، يا به آن نزديك مى شود. شتابكار خطا مى كند، يا به خطا نزديك مى شود.</span>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: مَقتَلُ الرَّجُلِ بَينَ لَحيَيهِ، وَالرَّأيُ مَعَ الأَناةِ، وبِئسَ الظَّهيرُ الرَّأيُ الفَطيرُ.</span> <ref><span dir="rtl">كشف الغمّة: ج3 ص139، بحار الأنوار: ج78 ص81 ح76.</span></ref>

<span dir="rtl">44.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: قتلگاه مرد، ميان دو چانه اوست</span> <ref><span dir="rtl">يعنى: زبان سرخ، سر سبز مى دهد بر باد!</span></ref> <span dir="rtl">و رأى، با درنگ كردن همراه است، و بد پشتيبانى است رأى خام.</span>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الأَناةُ إصابَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص42 ح128.</span></ref>

<span dir="rtl">45.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن، ضامن رسيدن به حقيقت است.</span>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: الرَّأيُ عِندي مَعَ الأَناةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الخطبة 43.</span></ref>

<span dir="rtl">46.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: نظر من، درنگ كردن است.</span> <ref><span dir="rtl">امام عليه السلام اين جمله را در پاسخ يارانش، پس از آن كه جرير بن عبد اللّه بجلى را براى گرفتن بيعت، نزد معاويه به شام فرستاد، فرمود. گفتند: مصلحت، در آن است كه براى جنگ با مردم شام آماده شويم. ايشان فرمود: «به نظر من، فعلاً بايد درنگ كرد تا جرير برگردد».</span></ref>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: عَلَيكَ بِالأَناةِ؛ فَإِنَّ المُتَأَنِّيَ حَرِيٌّ بِالإِصابَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص286 ح6090 و ج1 ص200 ح791 وفيه ذيله فقط، عيون الحكم والمواعظ: ص335 ح5741.</span></ref>

<span dir="rtl">47.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ پيشه كن؛ زيرا درنگ كننده، سزاوار رسيدن به حقيقت است.</span>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: المُتَأَنّي مُصيبٌ وإن هَلَكَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص322 ح1229، عيون الحكم والمواعظ: ص29 ح421.</span></ref>

<span dir="rtl">48.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: آن كه درنگ مى كند، [سرانجام] به حقيقت مى رسد، اگرچه بميرد.</span>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: لا إصابَةَ لِمَن لا أناةَ لَهُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج6 ص402 ح10783، عيون الحكم والمواعظ: ص539 ح9987.</span></ref>

<span dir="rtl">49.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: كسى كه اهل درنگ نباشد، به حقيقت نمى رسد.</span>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">الإمام الجواد عليه السلام: اِتَّئِد تُصِب أو تَكَد.</span> <ref><span dir="rtl">الدرّة الباهرة: ص40، نزهة الناظر: ص210 ح458، بحار الأنوار: ج71 ص340 ح13.</span></ref>

<span dir="rtl">50.</span> <span dir="rtl">امام جواد عليه السلام: درنگ كن تا به حقيقت برسى، يا به آن نزديك شوى.</span>

<span dir="rtl">راجع: ص142 ح19.</span>

<span dir="rtl">ر. ك: ص143 ح19.</span>

<span id="الأمن-من-الزلل"></span>
== <span dir="rtl">3 / 2: الأَمنُ مِنَ الزَّلَلِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 2: مصون ماندن از لغزش</span>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مَنِ اتَّأَدَ أمِنَ مِنَ الزَّلَلِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج5 ص216 ح8051.</span></ref>

<span dir="rtl">51.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: هر كه درنگ ورزد، از لغزش در امان مى ماند.</span>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّثَبُّتُ فِي القَولِ يُؤمِنُ العِثارَ وَالزَّلَلَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص356 ح1359، عيون الحكم والمواعظ: ص47 ح1195 وليس فيه «العثار».</span></ref>

<span dir="rtl">52.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن در گفتار، از خطا و لغزش مصون مى دارد.</span>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّأَنّي فِي الفِعلِ يُؤمِنُ الخَطَلَ</span> <ref><span dir="rtl">خَطِلَ: أخطَأَ (المصباح المنير: ص174 «خطل»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص346 ح1310، عيون الحكم والمواعظ: ص47 ح1194.</span></ref>

<span dir="rtl">53.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن در كردار، از خطا در امان مى دارد.</span>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّرَوّي فِي القَولِ يُؤمِنُ الزَّلَلَ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج1 ص346 ح1311.</span></ref>

<span dir="rtl">54.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن در گفتار، از لغزش مصون مى دارد.</span>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">آدم عليه السلام ـ لِوُلدِهِ ـ: كُلُّ عَمَلٍ تُريدونَ أن تَعمَلوا فَقِفوا لَهُ ساعَةً، فَإِنّي لَو وَقَفتُ لَم يَكُن أصابَني ما أصابَني.</span> <ref><span dir="rtl">ربيع الأبرار: ج1 ص660.</span></ref>

<span dir="rtl">55.</span> <span dir="rtl">آدم عليه السلام ـ به فرزندانش ـ: هر كارى كه مى خواهيد بكنيد، ساعتى در آن درنگ كنيد؛ چرا كه اگر من درنگ ورزيده بودم، گرفتار آن بلايى كه بر سرم آمد، نمى شدم.</span>

<span id="السلامة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 3: السَّلامَةُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 3: سالم ماندن</span>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: فِي الأَناةِ السَّلامَةُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص411 ح6526.</span></ref>

<span dir="rtl">56.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزيدن، موجب سلامت ماندن است.</span>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">الإمام الصادق عليه السلام: مَعَ التَّثَبُّتِ تَكونُ السَّلامَةُ، ومَعَ العَجَلَةِ تَكونُ النَّدامَةُ، ومَنِ ابتَدَأَ بِعَمَلٍ في غَيرِ وَقتِهِ كانَ بُلوغُهُ في غَيرِ حينِهِ.</span> <ref><span dir="rtl">الخصال: ص100 ح52 عن أبان بن تغلب، بحار الأنوار: ج71 ص338 ح3.</span></ref>

<span dir="rtl">57.</span> <span dir="rtl">امام صادق عليه السلام: درنگ ورزيدن، سلامت در پى دارد و شتاب كردن، پشيمانى، و هر كس كارى را بى موقع آغاز كند، بى موقع به آن مى رسد.</span>

<span id="الاستظهار"></span>
== <span dir="rtl">3 / 4: الاِستِظهارُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 4: محكم كارى</span>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: التَّأَنّي يوجِبُ الاِستِظهارَ</span> <ref><span dir="rtl">الاستظهارُ: الاحتياط والاستيثاق (لسان العرب: ج4 ص528 «ظهر»).</span></ref><span dir="rtl">.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص118 ح433، عيون الحكم والمواعظ: ص33 ح602.</span></ref>

<span dir="rtl">58.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزيدن، موجب محكم كارى</span> <ref><span dir="rtl">واژه «استظهار» كه در متن عربى حديث آمده به معناى چيره آمدن و غلبه كردن نيز به كار رفته كه احتمال اين معنا در هر دو حديثِ ياد شده، وجود دارد.</span></ref> <span dir="rtl">مى شود.</span>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: فِي التَّأَنِّي استِظهارٌ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج4 ص400 ح6477، عيون الحكم والمواعظ: ص353 ح5956.</span></ref>

<span dir="rtl">59.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: در درنگ ورزيدن، محكم كارى كردن است.</span>

<span id="الظفر"></span>
== <span dir="rtl">3 / 5: الظَّفَرُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 5: پيروزى</span>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: التَّأَنّي نِصفُ الظَّفَرِ، كَما أنَّ الهَمَّ نِصفُ الهَرَمِ.</span> <ref><span dir="rtl">نزهة الناظر: ص76 ح19.</span></ref>

<span dir="rtl">60.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزى، نيمى از پيروزى است، چنان كه اندوه [و نگرانى]، نصف پيرى است.</span>

<span id="الخير"></span>
== <span dir="rtl">3 / 6: الخَيرُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 6: خير</span>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إذا أرادَ اللّهُ بِأَهلِ بَيتٍ خَيرا، أرشَدَهُم لِلرِّفقِ وَالتَّأَنّي، ومَن حُرِمَ الرِّفقَ فَقَد حُرِمَ الخَيرَ.</span> <ref><span dir="rtl">مستدرك الوسائل: ج11 ص294 ح13069 نقلاً عن أبي القاسم الكوفي في كتاب الأخلاق.</span></ref>

<span dir="rtl">61.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر گاه خداوند براى خانواده اى خيرى (خوبى اى) بخواهد، آنان را به ملايمت و درنگ كردن، راه نمايى مى كند، و هر كس از ملايمتْ محروم شود، در واقع، از خير محروم شده است.</span>

<span id="البقاء-والراحة"></span>
== <span dir="rtl">3 / 7: البَقاءُ وَالرّاحَةُ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 7: ماندگارى و آسايش</span>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: اِعلَموا أنَّ الرِّفقَ يُمنٌ، وفِي الأَناةِ بَقاءٌ وراحَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">شرح نهج البلاغة لابن ميثم «طبعة دفتر نشر الكتاب»: ج3 ص9، بحار الأنوار: ج51 ص120 ح23.</span></ref>

<span dir="rtl">62.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: بدانيد كه ملايمت، با ميمنت است و درنگ كردن، موجب ماندگارى و آسايش.</span>

<span id="الأمن-من-الهلك"></span>
== <span dir="rtl">3 / 8: الأَمنُ مِنَ الهَلكِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 8: ايمن ماندن از نابودى</span>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّما أهلَكَ النّاسَ العَجَلَةُ، ولَو أنَّ النّاسَ تَثَبَّتوا لَم يَهلِك أحَدٌ.</span> <ref><span dir="rtl">المحاسن: ج1 ص340 ح697 عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام، بحار الأنوار: ج71 ص340 ح11.</span></ref>

<span dir="rtl">63.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مردم را در حقيقت، شتاب زدگى به نابودى كشانده است، و اگر مردم درنگ مى ورزيدند، هيچ كس نابود نمى شد.</span>

<span id="تسهيل-الأسباب"></span>
== <span dir="rtl">3 / 9: تَسهيلُ الأَسبابِ</span> ==

<span dir="rtl">3 / 9: آسان شدن عوامل</span>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: بِالتَّأَنّي تَسهُلُ الأَسبابُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص231 ح4309، عيون الحكم والمواعظ: ص189 ح3911.</span></ref>

<span dir="rtl">64.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: با درنگ كردن است كه سبب ها آسان مى شوند.</span>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: بِالتَّأَنّي تَسهُلُ المَطالِبُ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج3 ص208 ح4226، عيون الحكم والمواعظ: ص185 ح3751.</span></ref>

<span dir="rtl">65.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ ورزى، رسيدن به خواسته ها را آسان مى سازد.</span>

<span id="الفصل-الرابع-التأني-المذموم"></span>
= <span dir="rtl">الفَصلُ الرّابِعُ: التّأني المذموم</span> =

<span dir="rtl">فصل چهارم: درنگ هاى ناپسند</span>

<span id="التأني-في-عمل-الآخرة"></span>
== <span dir="rtl">4 / 1: التَّأَنّي في عَمَلِ الآخِرَةِ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 1: درنگ كردن در كار آخرت</span>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: التُّؤَدَةُ في كُلِّ شَيءٍ إلّا في عَمَلِ الآخِرَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">سنن أبي داود: ج4 ص255 ح4810، المستدرك على الصحيحين: ج1 ص132 ح213، السنن الكبرى: ج10 ص327 ح20803 كلاهما بزيادة «خير» بعد «شيء» وكلّها عن مصعب بن سعد عن أبيه، كنز العمّال: ج3 ص98 ح5673.</span></ref>

<span dir="rtl">66.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درنگ كردن در هر كارى [پسنديده] است بجز در كار آخرت.</span>

<span id="التأني-في-العمل-الصالح"></span>
== <span dir="rtl">4 / 2: التَّأَنّي فِي العَمَلِ الصّالِحِ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 2: درنگ كردن در كار نيك</span>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">رسول اللّه صلى الله عليه و آله: الأَناةُ خَيرٌ إلّا فِي العَمَلِ الصّالِحِ.</span> <ref><span dir="rtl">كنز العمّال: ج3 ص132 ح5831 نقلاً عن العسكري عن جابر بن محمّد.</span></ref>

<span dir="rtl">67.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درنگ ورزى خوب است، مگر در كار نيك.</span>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">عنه صلى الله عليه و آله: الأَناةُ في كُلِّ شَيءٍ خَيرٌ إلّا في ثَلاثٍ: إذا صيحَ في خَيلِ اللّهِ فَكونوا في أوَّلِ مَن يَشخَصُ. وإذا نودِيَ بِالصَّلاةِ فَكونوا في أوَّلِ مَن يَخرُجُ. وإذا كانَتِ الجِنازَةُ فَعَجِّلُوا الخُروجَ بِها. ثُمَّ الأَناةُ بَعدُ خَيرٌ، ثُمَّ الأَناةُ بَعدُ خَيرٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تهذيب الكمال: ج26 ص531 الرقم 5643، كنز العمّال: ج3 ص132 ح5832 نقلاً عن العسكري في الأمثال.</span></ref>

<span dir="rtl">68.</span> <span dir="rtl">پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: درنگ كردن در هر كارى خوب است، بجز در سه كار: هر گاه لشكر خدا [براى جهاد] فرا خوانده شد، نخستين كسى باشيد كه بيرون مى آيد؛ و هر گاه بانگ نماز بلند شد، نخستين كسى باشيد كه [براى نماز] بيرون مى آيد؛ و هر گاه جنازه اى بود، در بيرون بردن [و خاك سپارى] آن، شتاب ورزيد. از اينها كه گذشت، درنگ كردن [در هر كارى] خوب است. از اينها كه گذشت، درنگ كردن [در هر كارى] خوب است.</span>

<span id="التأني-في-فرص-الخير"></span>
== <span dir="rtl">4 / 3: التَّأَنّي في فُرَصِ الخَيرِ</span> ==

<span dir="rtl">4 / 3: درنگ كردن در فرصت كار خوب</span>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">الإمام عليّ عليه السلام: مِنَ الخُرقِ المُعاجَلَةُ قَبلَ الإِمكانِ، وَالأَناةُ بَعدَ الفُرصَةِ.</span> <ref><span dir="rtl">نهج البلاغة: الحكمة 363، نزهة الناظر: ص76 ح19، بحار الأنوار: ج71 ص341 ح14.</span></ref>

<span dir="rtl">69.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: شتاب كردن [در كارى] پيش از توانايى يافتن [بر آن] و درنگ كردن (تعلّل) بعد از به دست آوردن فرصت، از نادانى است.</span>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام ـ مِن كتابِهِ إلى زِيادِ بنِ النَّضرِ حينَ أنفَذَهُ عَلى مُقَدَّمَتِهِ إلى صِفّينَ ـ: عَلَيكَ بِالتَّأَنّي في حَربِكَ، وإيّاكَ وَالعَجَلَةَ إلّا أن تُمكِنَكَ فُرصَةٌ.</span> <ref><span dir="rtl">تحف العقول: ص192، وقعة صفّين: ص125 عن يزيد بن خالد بن قطن نحوه، بحار الأنوار: ج100 ص24 ح20.</span></ref>

<span dir="rtl">70.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام ـ از نامه ايشان به زياد بن نضر، آن گاه كه او را در سِمَت فرماندهى مقدّمه سپاهش به صفّين فرستاد ـ: در جنگ، درنگ كردن پيش گير و از شتاب كردن بپرهيز، مگر آن كه فرصت [خوبى] دست دهد.</span>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التُّؤَدَةُ مَمدوحَةٌ في كُلِّ شَيءٍ إلّا في فُرَصِ الخَيرِ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص86 ح1937.</span></ref>

<span dir="rtl">71.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن در هر چيزى ستودنى است، مگر در فرصت هايى كه براى انجام دادن كارِ خوب دست مى دهد.</span>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">عنه عليه السلام: التَّثَبُّتُ خَيرٌ مِنَ العَجَلَةِ، إلّا في فُرَصِ البِرِّ.</span> <ref><span dir="rtl">غرر الحكم: ج2 ص89 ح1949، عيون الحكم والمواعظ: ص58 ح1487.</span></ref>

<span dir="rtl">72.</span> <span dir="rtl">امام على عليه السلام: درنگ كردن، بهتر از شتاب نمودن است، مگر در فرصت هاى كارِ نيك.</span>

<references />